بررسی رابطه میان پدیده مصرفگرایی با دینداری، مدگرایی و مدیریت بدن (مطالعه موردی: جوانان 18 تا 30 ساله شهرستان رفسنجان)
منابع و ماخذ
فارسی:
1- امیرمظاهری، امیرمسعود (1394)، «نقش سرمایه فرهنگی و تمایز طبقاتی در شکلگیری و تکوین جامعه-شناسی موسیقی (با تاکید بر دیدگاههای آدرنو، پیترسون و پیربوردیو)»، فصلنامه مطالعات جامعهشناسی، دوره6 ، ش19.
2- باکاک، رابرت (1381)، مصرف، مترجم: خسرو صبری، تهران: انتشارات شیرازه.
3- بودریار، ژان (1390)، جامعه مصرفی: اسطورهها و ساختارها، مترجم: پیروز ایزدی، تهران: نشر ثالث.
4- حاجیزاده میمندی و یوسفی (1392)، «بررسی برخی از عوامل اجتماعی مرتبط با فرهنگ مصرف در میان زنان شهر یزد»، فصلنامه مطالعات جامعهشناختی، ش17.
5- حیدری، آرمان و دیگران (1396) «بررسی رابطه گونههای هویت جمعی با مصرف گونههای موسیقیایی: مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه یاسوج»، مجله جامعهشناسی کاربردی، دوره28، ش1.
6- ریتزر، جورج (1395)، نظریه جامعهشناسی، مترجم: هوشنگ نایبی، تهران: نشر نی.
7- ساعی، احمد و همکاران (1394)، بررسی رابطه دینداری با میزان مصرفگرایی شهروندان، تهران: انتشارات پردازش.
8- فاضلی، محمد (1382)، مصرف و سبک زندگی، تهران: انتشارات صبح صادق.
9- طالبی، ابوتراب و رمضانی، محمد (1396)، «بازدارندههای مصرفگرایی»، مطالعات فرهنگ-ارتباطات، دوره18، ش40.
10- طالبی دلیر، معصومه و اکبری، حسین (1393)، «رسانه و مصرفگرایی»، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، س4، ش2.
11- عنبری، ارشیر و دیگران (1392)، «اثرات رقابتجویی مادی و منزلتی بر مصرفگرایی روستایی»، فصلنامه پژوهشهای کاربردی.
12- غلامی، رضا و خلجی، امید (1396)، «سنجش تأثیرات متغیرهای اجتماعی-اقتصادی بر مصرفگرایی شهروندان»، فصلنامه مطالعات جامعهشناختی، ش21.
13- غلامرضایی، علیاصغر (1389)، «مبانی مصرفگرایی در دنیای جدید و اصول مصرف در اسلام»، فصلنامه پژوهشهای ارتباطی، س17، ش1.
14- گلابی، فاطمه و دیگران (1394)، «بررسی رابطه دینداری با میزان مصرفگرایی شهروندان»، فصلنامه جامعهشناسی سبک زندگی، س1، ش3.
15- نیکخواه، هدایتاله و دیگران (1394)، «بررسی رابطه بین میزان مصرف رسانههای ارتباط جمعی و مصرفگرایی»، فصلنامه جامعهشناسی سبک زندگی، س1، ش2.
16- وبر، ماکس (1373)، اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری، مترجم: عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
لاتین:
17- Godazgar, Hossein (2007). Islam Versus Consumerism and Postmodernism in The Context of Iran, Social Compass, Published by: Sage.
18- Yanu, Achmadalif and others (2014). Developmentand Measurement of Islamic values in Consumer Behaviour research, International Journal of Business and Management invention issn.
متن کامل
مقدمه
در دنیای مدرن امروزی، بهزعم بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران جامعهشناسی؛ پدیده مصرف-برخلاف گذشته که تولید و شیوههای تولید در مرکز توجه قرار داشته است، اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده است. بعد از دهه 1970 نوعی تحول مطالعاتی در علوم اجتماعی شکل گرفت. چرخش مطالعاتی از تمرکز صرف بر وجوه تولید به وجوه مصرف و نوعی چرخش تبیینی از تأکید بر متغیرهای اصطلاحاً «سخت» مانند طبقه، به تأکید و توجه به متغیرهای به اصطلاح «نرم» مانند هویت اتفاق افتاد. مصرف، همچون مظهر حرکت به پسامدرنیته دیده میشود، زیرا مصرف متضمن از بین رفتن نقش محوری است که پیش از این، کار تولیدی در زندگی مردم، حس هویت آنها و اینکه چه کسی هستند داشت (باکاک، 1381).
پیشتر استدلال جامعهشناسان این بود که بیشتر وقت انسان صرف کار و فعالیتهای تولیدی میشود و از اینرو پژوهشهای خود را به تحلیل روابط تولید معطوف نموده بودند. اما در دوران کنونی تغییرات حوزه اشتغال و فراغت بگونهای رقم خورده است که دستکم در حوزه مادی، همه مصرف کنندهاند، اما لزوماً تولید کننده نیستند. بر این اساس، تحلیل مصرف در کنار تولید، موضوعیت و اهمیت ویژهای یافته است. اجتماعات انسانی دستخوش تغییرات مهمی شدهاند که از جمله آنان باید به رشد روحیه مصرفگرایی در زندگی روزمره اشاره کرد. سبک زندگی به آگاهی انسان مدرن حول انتخابهای روزانه و مصارف گوناگون وی جهت میدهد. با تغییرات در سبک مصرفی جوامع، کمیت و کیفیت مطالعات درباره این پدیده نیز متفاوت شده و همراه با آن تغییر پیدا کرده است. بطوریکه امروزه با متکثر شدن میزان و نوع مصرف بشر در هر زمینهای، مطالعات گوناگون در باب مصرف نیز متکثر شده و به حوزههای مختلف راه پیدا کرده است؛ زیرا دیگر نمیتوان پدیده مصرف را بصورت تک بعدی مطالعه کرد. در دوران جدید بحث درباره مصرف، ضمن ارتباط داشتن با فرایند تولید، جهتگیری جدیدی یافته است. برخلاف گذشته که مصرف تابع تولید بود؛ امروزه مصرف و شیوههای آن صورتی مستقل پیدا کرده و با امور دیگر به ویژه فرهنگ و ویژگیهای فرهنگی، پیوستگی شدیدی یافته است. وقتی از فرهنگ مصرفی سخن گفته میشود، به آن معنی است که در جوامع مدرن، مصرف تا آنجا مهم شده است که میتوان آن را تعیین کننده هویتها، نهادها و ارزشها قلمداد کرد (اسلاتر، 2005). اهمیت مطالعه مصرف از آنرو است که بگونه فزایندهای به تمام حوزههای زندگی امروزی رخنه کرده و فرهنگ مصرف به نظم عمده حاکم بر شکلبندی اجتماعی عصر ما تبدیل شده است. همچنین مصرفگرایی به شکل تازهای از اقتدار تبدیل شده که اهمیت اشکال سنتی اقتدار خصوصاً پیشینه طبقاتی و خانوادگی را تضعیف کرده و فضایی را برای گونههای نوین هویت گشوده است (حیدری و همکاران،1394: 160).
انسان برای تداوم زندگی خویش و برآورده ساختن نیازهای اولیه نیازمند مصرف کالاها و خدمات است بنابراین نیاز و مصرف همراهان همیشگی انسانها در طول حیات بشری بودهاند، اما امروزه مصرف و نیاز از هم فاصله گرفته و شکافی بین آنها به وجود آمده است بگونهای که دیگر مصرف انسانی با نیازهایش مطابقت ندارد، بلکه چیزی بیش از آن است و آن شکاف را مصرفگرایی پرکرده است.
امروزه انسانها میخواهند کیستی خود را از طریق کالاها و خدماتی که مصرف میکنند یا تنوع مصرف، به خصوص مصرف کالاها یا خدماتی که نام و مارک مشهور دارند معرفی کنند. پديد آمدن جامعه مصرفي و رواج مصرفگرايي باعث ميشود حرص افراد برای خرید و مصرف بیشتر شود و این امر سبب تبدیل شدن ثروت و مصرف به ارزش میشود که در درازمدت باعث غالب شدن ارزشهای مادی بر ارزشهای دیگر میشود. این پژوهش بر آن است تا پدیده مصرفگرایی را با متغیرهای دینداری، مدگرایی و مدیریت بدن و همچنین با متغیرهای زمینهای (تحصیلات، جنس و ...) بسنجد و مشخص کند که رابطه مصرفگرایی با هریک از متغیرهای دینداری، مدیریت بدن و مدگرایی چگونه است؟ آیا مصرفگرایی با میزان تحصیلات افراد رابطه دارد؟ و اینکه جنسیت افراد در روحیه مصرفگرایی آنها عامل موثری است یا خیر؟
1- مبانی نظری و پیشینه پژوهش
نظریه جامعهشناسی که در جریان انقلاب صنعتی شکل گرفت، با الهام گرفتن از مسائل و چشماندازهای آن؛ مدتهای مدید دارای بنیان تولیدی بود. یعنی گرایش نظریه، تمرکز بر صنعت و سازمانهای صنعتی و کار و کارگران بود (ریتزر،1395: 313). اما توجه چندانی به مصرف و مصرف کننده معطوف نشده است. البته استثناهایی هم هست مانند کار مشهور وبلن در باب مصرف مشهود و تفکر زیمل درباره پول و مد؛ اما اکثر نظریهپردازان اجتماعی درباره مصرف بسی کمتر از تولید سخن گفتهاند (همان، 314). نظریههای اجتماعی از ابتدای قرن بیستم با مقوله مصرف و نقش آن در زندگی مدرن دست به گریبان بوده است. هنوز سالهای زیادی از مرگ مارکس نگذشته بود که تورشتاین وبلن کتاب نظریه طبقه مرفه را منتشر کرد. در همان سالها زیمل نیز به زندگی در کلان شهر و رابطه آن با مد و مصرف میاندیشید. ماکس وبر نیز به نقش شیوهای خاص از زندگی-پروتستانیزم و کالونیسم و آموزههایشان که بخشی از آنها با چگونگی مصرف کردن در دنیا ربط داشتند- در ایجاد سرمایهداری توجه کرد (وبر، 1373)، و هم در بحث از قشربندی اجتماعی رویکرد تکبعدی و اقتصادی مارکس را در دو وجه قدرت (احزاب) و منزلت (گروههای منزلت) بسط داد و نقش الگوی مصرف در شکل دادن به منزلتها و بروز آنها را در نظریه خویش وارد کرد (فاضلی،1382: 19). در ادامه قرن بیستم، بعد از صورتبندیهای نظری وبلن؛ زیمل و وبر، تعدادی از عالمان علوم اجتماعی درباره مصرف و وجوه مختلف آن اندیشیدهاند. گستره این تأملات به حدی است که واقعاً میتوان مصرف را مفهومی دانست که مطالعه آن کاملاً میان رشتهای شده است. جامعهشناسان، روانشناسان، متخصصان بازاریابی و متخصصان و برنامهریزان سیاستهای زیست محیطی، تفریح و فراغت و کثیری دیگر از زاویه تخصص و اهداف خود به مصرف در جهان مدرن نگریستهاند. تفکر میان رشتهای چنانکه گیلبرت و دران معتقدند؛ سبب بارور شدن اندیشهورزی درباره مصرف میشود؛ اما در عین حال محققی که قصد دارد به دیدگاهی واحد و برداشتی منسجم از نقش مصرف در دنیای مدرن دست یابند و برنامه پژوهشی منسجمی برمبنای مصرف و مفاهیم مرتبط با آن ارائه کند، با دشواریهای بسیاری مواجه خواهد شد. هر محققی که بر مطالعه مصرف در ادبیات علوم اجتماعی متمرکز شود، خیلی زود با طیف گسترده آراء و اندیشهها آشنا میشود. به چند طریق میتوان گزارشی تحلیلی از این اندیشهها ارائه داد. میتوان رویکردی تاریخی داشت و هرکدام را به ترتیب زمانی معرفی کرد؛ همچنین میشود بینشهای نظری درباره مصرف را برحسب گرایشات آکادمیکشان دستهبندی و مطالعه کرد؛ و سومین راه آن است که هر اندیشهای را در ارتباط با اصلیترین چهرهای که مبدا آن بوده است بررسی کرد (همان، 20).
مرور مجموعهای از پژوهشهای داخلی و خارجی مرتبط با موضوع تحقیق را میتوان در ذیل مشاهده کرد:
طالبی دلیر و اکبری (1392) در پژوهش خود با نام "رسانه و مصرفگرایی" به بررسی انواع رسانه و اثرات آن بر مصرفگرایی پرداختند. آنها با استفاده از روش پیمایش، 358 نفر از افراد بالای 18سال شهر تهران را مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیق آنها نشان داد که از میان انواع رسانه؛ ماهواره و اینترنت بالاترین تأثیر را بر مصرفگرایی دارند. همچنین دنبالهروی از گروههای رسانهای مرجع خارجی، اثر معناداری بر افزایش مصرفگرایی دارند.
حاجیزاده میمندی و یوسفی (1392) در مقالهای با نام "بررسی برخی از عوامل اجتماعی مرتبط با فرهنگ مصرف در میان زنان شهر یزد" به چاپ رساندهاند که در آن به بررسی عوامل مرتبط با فرهنگ مصرف در میان زنان میپردازند. پژوهش آنان پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. دادههای آنان از میان 400 نفر جمعآوری شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که میزان مصرفگرایی در میان زنان شهر یزد 28/68 درصد و از حد متوسط پایینتر است. براساس آزمونهای انجام شده، میزان مصرفگرایی با میزان دینداری، سبک زندگی و مدگرایی رابطه معناداری داشته اما با متغیرهای سن، تأهل و اشتغال رابطه معناداری ندارد.
عنبری، فیروزآبادی و سروش (1392) در تحقیقی تحت عنوان "اثرات رقابتجویی مادی و منزلتی بر مصرفگرایی روستایی" با استفاده از ابزار پرسشنامه، نمونهای 300 نفره از افراد بالای 15سال در سه روستا را مطالعه کردهاند. نتایج یافتههای آنان نشان میدهد که زنان مصرفگراتر از مردان هستند. همچنین درآمد، تحصیلات، رقابت منزلتی و رفت و آمد به شهر رابطه معنیداری با مصرفگرایی دارند.
نیکخواه، رئوفی و محمدی (1394) در پژوهشی تحت عنوان "بررسی رابطه میزان مصرف رسانههای ارتباط جمعی و مصرفگرایی" انجام دادند. آنان در این پژوهش به نقش رسانههای مختلف و جنس مخاطبان در مصرفگرایی پرداختهاند. جامعه آماری آنان دانشجویان دانشگاه هرمزگان و تعداد نمونه آماری هم 362 نفر بوده است. یافتههای آنان نشان میدهد که بین استفاده از رسانههای الکترونیکی و رسانههای چاپی-نوشتاری با مصرفگرایی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین رابطه معناداری بین درآمد خانواده و میزان مصرفگرایی وجود دارد.
ساعی و همکاران (1394) در پژوهشی با نام "بررسی رابطه دینداری با میزان مصرفگرایی شهروندان" انجام دادهاند که جامعه آماری آنان افراد بالای 15سال شهر تبریز و حجم نمونه برابر با 483 نفر بوده است. یافتههای آنان نشان میدهد که بین دینداری و مصرفگرایی افراد رابطه معناداری برقرار است و نتیجه نشان میدهد که دینداری نقش بسزایی در کاهش میزان مصرفگرایی افراد دارد.
غلامی و خلجی (1396) در پژوهش باعنوان "سنجش تأثیرات متغیرهای اجتماعی-اقتصادی بر مصرفگرایی شهروندان" انجام شده است که نمونه مورد مطالعه آنان شهر کاشان بوده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که با بالاتر رفتن شاخص اقتصادی درآمد و شاخص اجتماعی تحصیلات، مصرفگرایی هم افزایش پیدا میکند و با بالا رفتن بعد خانوار و سن، مصرفگرایی سیر نزولی دارد.
طالبی و رمضانی (1396) در پژوهش خود تحت عنوان "بازدارندههای مصرفگرایی" با شیوه پیمایش و ابزار پرسشنامه، از 506 نفر تحقیق کردند و دادههای آنان نشان داد که بین دینداری، سنتگرایی، هویت انقلابی، هویت جنسیتی، ارزشهای دینی، پایگاه اقتصادی و اجتماعی با مصرفگرایی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که با افزایش دینداری میل به مصرفگرایی کاهش پیدا میکند.
گدازگر (2007) تحقیق خود را با نام تقابل اسلام با مصرفگرایی و پست مدرنیسم در ایران به انجام رسانده که شهر تبریز را مورد مطالعه قرار داده است. تحلیل روابط بین اسلام و مصرفگرایی در بین جمعیت شهر تبریز نشان میدهد که بین این متغیرها رابطه منفی وجود دارد؛ بدین معنا که هرچه دینداری افراد بیشتر میشود، میزان مصرفگرایی آنان کاهش مییابد. همچنین بین ابعاد اسلام، زهد، جمعگرایی، سنت با مصرف رابطه معناداری وجود دارد.
یانو و همکاران خود (2014) پژوهشی راجع به سنجش و بررسی ارزشهای اسلامی بر رفتار مصرف کننده انجام دادهاند. آنها در پژوهش خود این نکته را مشخص کردند که هرگاه مصرف کننده پایبند به ارزشهای دینی خاصی میشود که نهاد دین قادر به پاسخگویی انتظارات وی باشد. در نهایت این پژوهش نشان داد که ارزشهای دینی، مصرف کننده را به خرید موارد خاص ترغیب میکند.
2- فرضیات پژوهش
طبق اهداف پژوهش، فرضیاتی در نظر گرفته شده که از قرار زیر میباشد:
فرضیه 1: به نظر میرسد تفاوت معناداری بین دختران و پسران از حیث مصرفگرا بودن وجود دارد؛
فرضیه2: به نظر میرسد میان مصرفگرایی و دینداری افراد رابطه معناداری وجود دارد؛
فرضیه 3: به نظر میرسد میان مصرفگرایی و مدیریت بدن رابطه معناداری وجود دارد؛
فرضیه 4: به نظر میرسد میان مصرفگرایی و مدگرایی رابطه معناداری وجود دارد؛
فرضیه 5: به نظر میرسد میان مصرفگرایی با تحصیلات، رابطه معناداری وجود دارد؛
فرضیه6: به نظر میرسد میان مصرفگرایی و وضعیت تاهل رابطه معنادار وجود دارد؛
فرضیه7: به نظر میرسد میان مصرفگرایی و درآمد رابطه معناداری وجود دارد؛
فرضیه8: به نظر میرسد میان مصرفگرایی و سن رابطه معنادار وجود دارد.
مدل تحلیلی برآمده از بررسی پیشینه تحقیق و همچنین اهداف پژوهش را میتوان به صورت زیر خلاصه و ترسیم کرد:
................................................................
3- روششناسی تحقیق
پژوهش پیشرو طبق دادههای جمعآوری شده و تحلیل آنها، از نوع تحقیقات کمی میباشد. تکنیک مورد استفاده در این پژوهش، پیمایش و همچنین ابزار استفاده شده پرسشنامه است. برای جمعآوری این دادهها سعی شده است تا طبق موضوع مورد مطالعه سوالاتی تدوین و در قالب یک پرسشنامه محقق ساخته به افراد مورد مطالعه ارائه شود. باتوجه به اهداف پژوهش، جامعه آماری یا قلمرو مطالعه؛ افراد 18تا30 ساله شهرستان رفسنجان است و هریک از افراد جامعه آماری به منزله واحد آماری یا واحد تحلیل محسوب میشود. به دلیل آنکه امکان بررسی و مطالعه دیدگاه تمام افراد وجود ندارد، از نمونهگیری جهت بسط معرف بودن موردهای تحقیق استفاده شده است. به منظور محاسبه نمونه آماری، از فرمول کوکران استفاده شده است و طبق آخرین آمار موجود، تعداد 450 نفر از افراد گروههای سنی 18تا30 ساله به صورت تصادفی بعنوان پاسخگو در این تحقیق حضور داشتهاند.
4- تعاریف مفهومی و عملیاتی
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش را در زیر میتوان مشاهده کرد:
1-4- مصرفگرایی
بطورکلی باید گفت مقصود از مصرفگرایی تمایل شدید به داشتن کالاها و برخورداری از خدمات است که ممکن است فرد توانایی دستیابی به آنها را نداشته باشد و چنین تمایلی در فرهنگی رشد میکند که در آن داشتن انواع کالاها و سبک معینی از زندگی موجب برتری منزلت و کسب وجهه اجتماعی میشود. برای سنجش مصرفگرایی در این تحقیق، از گویههایی نظیر خرید از مغازههای بالاشهر، استفاده از کالاهای لوکس، کسب هویت براساس میزان مصرف کالاها و ... استفاده شده است.
2-4- دینداری
دینداری بعنوان پذیرش تمام یا بخشی از عقاید، اخلاقیات و احکام دینی بنحویکه فرد را ملزم به تبعیت و رعایت آن بداند، تعریف گردیده است. در این پژوهش برای سنجش میزان دینداری از مدل گلاک و استارک (ابعاد عاطفی، مناسکی، اعتقادی و پیامدی) استفاده شده است (امیرمظاهری،1394: 57).
3-4- مدگرایی
در دایرهالمعارف علوم اجتماعی، گرایش به مد یا مدگرایی چنین تعریف شده است: مد دگرگونیهایی است که زود رواج مییابند و عمری نسبتاً محدود دارند (لباس، کفش، سخن، رفتار) هر چهره از فرهنگ که جنبهای ناپایدار دارد و افراد به جهت اعتباری که بدان وابسته است بطور سطحی گرایش به آن نشان میدهند. برای سنجش میزان مدگرایی در این پژوهش از گویههایی نظیر استفاده ار کالاهای مد روز، ترغیب دیگران به مد، تعویض کالاها به دلیل از مد افتادن و ... استفاده شده است.
4-4- مدیریت بدن
فدرستون بر این باور است که مدیریت بدن به فهرست بلندی از اعمالی نظیر تاتو، پیرسینگ، بریدن بخشی از بدن، ژیمناستیک، بدنسازی، رژیم گرفتن و ... اطلاق میشود. به باور وی آنچه که موجب مدیریت بدن میشود، احساس کنترل بر بدن و ساختن ژستی برخلاف بدن طبیعی و عادت هر روزهای است که بر زندگی چیره است. برای سنجش و عملیاتی کردن مدیریت بدن از گویههای همچون استفاده از دستبند و جواهرات، ورزشهای تناسب اندام، آرایش مو و صورت و ... استفاده شده است (بودریار،1390: 39).
باتوجه به اهداف تحقیق و همچنین ضرورت سنجش معتبر بودن گویهها، از نظرات چندین متخصص و صاحبنظر در حوزه مطالعاتی موردنظر برای انطباق پرسشنامه با ویژگیهای موردانتظار استفاده شده است و میتوان اعتبار ابزار موجود در این پژوهش را از نوع صوری دانست. همچنین برای سنجش پایایی گویههای موردنظر، از نرمافزار Spss و آزمون آلفای کرونباخ کمک گرفته شده است. در ذیل میزان پایایی هریک از مجموعه گویهها نشان داده شده است.
5- یافتههای پژوهش
5-1-یافتههای توصیفی
یافتههای پژوهش نشان میدهد که 52 درصد از پاسخگویان را مردان و 48 درصد را زنان تشکیل میدهند. در مورد تحصیلات افراد پاسخگو باید گفت که کمترین میزان فراوانی را مقطع دکتری با 8 درصد و بیشترین میزان فراوانی را با 56 درصد مقطع کارشناسی شامل میشود. حدود 65 درصد از پاسخگویان را افراد مجرد و مابقی را متاهلین تشکیل میدهند. در مورد وضعیت درآمد خانواده نیز باید گفت که درآمد بین 1 تا 3 میلیون تومان، بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است.
........................................
جدول 1) توصیف نتایج میزان مصرفگرایی برحسب جنسیت
..............................................................................
یافتهها نشان میدهد که اکثر پاسخگویان موافق این مورد بودند که کالاهای لوکس باعث شخصیتبخشی به افراد میشود و این مورد در بین دختران بیشتر بوده است. یافته دیگر نشان میدهد که اغلب پاسخگویان و به ویژه دختران معتقدند که بعد از مدتی باید کالاهای تکراری را عوض کرد. همینطور یافتهها بیانگر آن است که پاسخگویان به اشخاص مصرفگرا و کسانی که به فکر خرید زیاد هستند تمایل دارند که این تمایل در بین جنس دختر بیشتر است. نتایج جدول بالا بیانگر آن است که گرچه پاسخگویان استفاده از کالاهای تجملی را باعث شخصیتبخشی میدانند اما این مورد را عامل هویتبخش افراد نمیدانند.
.....................................................
5-2- یافتههای استنباطی
فرضیه1) به نظر میرسد میان دختران و پسران از حیث میزان مصرفگرایی تفاوت معناداری وجود داشته باشد.
جدول2) آزمون تفاوت معناداری بین متغیرهای مصرفگرایی و جنس
..........................................................
نتایج آزمون نشان میدهد که تفاوت معناداری بین دختران و پسران از حیث مصرفگرایی وجود ندارد و لذا فرضیه فوق رد میشود. این بدان معناست که جنس عامل تأثیرگذاری در میزان مصرفگرایی افراد نمیباشد.
فرضیه2) به نظر میرسد میان مصرفگرایی و دینداری افراد رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه3) به نظر میرسد میان مصرفگرایی و مدیریت بدن رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه4) به نظر میرسد میان مصرفگرایی و مدگرایی رابطه معناداری وجود دارد.
جدول3) نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون جهت تبیین رابطه معناداری بین متغیر مصرفگرایی و متغیرهای مستقل تحقیق
..................................................................
برای آزمودن معناداری رابطه بین متغیر مصرفگرایی و متغیرهای مستقل تحقیق، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج آزمون، معنادار بودن رابطه بین مصرفگرایی و دینداری را تأیید میکند و همچنین منفی بودن ضریب همبستگی گویای آن است که رابطهای معکوس بین این دو متغیر برقرار است؛ بدین معنا که هرچه دینداری افراد افزایش پیدا میکند، میزان مصرفگرایی آنان سیر نزولی پیدا میکند و بالعکس. در نتیجه فرضیه مورد بررسی قابلیت تأیید شدن دارد.
از دیگر متغیرهای مورد بحث، مدیریت بدن میباشد که معناداری رابطهاش با متغیر وابسته تحقیق (مصرفگرایی) مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج بیانگر معنادار بودن رابطه میان این دو متغیر میباشد. ضریب همبستگی مثبت نشان میدهد که با افزایش هریک از متغیرها، متغیر دیگر نیز افزایش مییابد و بالعکس. این به این معناست که افراد با روحیه مصرفی بالا، بیشتر به مدیریت ظاهر و بدن خود توجه دارند.
همانطور که در جدول بالا مشاهده میشود، مدگرایی نیز معناداری رابطهاش با متغیر وابسته تحقیق (مصرفگرایی) مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج بیانگر معنادار بودن رابطه میان این دو متغیر میباشد. ضریب همبستگی مثبت نشان میدهد که با افزایش هریک از متغیرها، متغیر دیگر نیز افزایش مییابد و کاهش هریک از متغیرها سبب کاهش متغیر دیگر میشود.
فرضیه5) به نظر میرسد میان مصرفگرایی با تحصیلات، رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه6) به نظر میرسد میان مصرفگرایی و وضعیت تاهل رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه7) به نظر میرسد میان مصرفگرایی و درآمد رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه8) به نظر میرسد میان مصرفگرایی و سن رابطه معنادار وجود دارد.
جدول4) نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون جهت تبیین رابطه معناداری بین مصرفگرایی و متغیرهای زمینهای
............................................................
نتایج یافتههای جدول فوق گویای آن است که میزان تحصیلات افراد رابطه معناداری با مصرفگرایی دارد و همچنین ضریب همبستگی منفی در بین آنها نشان دهنده رابطه معکوس آنهاست؛ بدین معنا که تحصیلات و مصرفگرایی در تضاد یکدیگر عمل میکنند و هرچه افراد از میزان تحصیلات بالاتری برخوردار باشند، روحیه مصرفگرایی آنان کاهش مییابد. سن و مصرفگرایی رابطه معناداری با یکدیگر نداشته بدین معنا که سن عامل تعیین کنندهای در روحیه مصرفی افراد ندارد. وضعیت تأهل افراد دارای رابطه معناداری با مصرفگرایی میباشد و در آخر نیز درآمد خانواده که از قبل هم میتوان آنرا بدیهی دانست، دارای رابطه معنادار با مصرفگرایی میباشد و رابطهای از نوع معکوس داشته بدین معنا که با افزایش درآمد خانواده، میزان مصرفگرا بودن فرد نیز افزایش مییابد.
جدول5) نتایج ضرایب رگرسیونی متغیرهای مستقل و وابسته
..................................................................................
دادههای جدول بالا به ما نشان میدهد که متغیرهای مستقل تحقیق به میزان (47/0) با متغیر وابسته همبستگی دارند. همچنین ضریب تعیین تعدیل یافته نشان میدهد که21 درصد از واریانس مصرفگرایی (متغیر وابسته) توسط متغیرهای مستقل این مدل رگرسیونی تبیین میشوند. دادهها نشان میدهد که از بین متغیرهای مستقل، مدگرایی تاثیر بیشتری (46/0) بر روی میزان مصرفگرایی افراد دارد و این تاثیر معنادار (000/0) میباشد.
نتیجهگیری
بطورقطع، مصرف امروزه پدیدهای صرفاً برای رفع نیازهای ضروری افراد نیست بلکه خاصیتی فرای آن پیدا کرده است. همینطور باید توجه داشت که مصرف در هر جامعه تابع فرهنگ و هنجارهای خاص حاکم بر آن جامعه است. دین یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار و شکل دهنده در جامعه ایران است و مطالعه رابطه آن با سایر پدیدههای اجتماعی میتواند اهمیت آنرا برای ما نمایان سازد. از دیگر متغیرهای مورد استفاده در این تحقیق، پدیده مدگرایی بود که باتوجه به رشد روزافزون کالاها و خدمات و همچنین وجود وسایل ارتباطی و تبلیغاتی و همچنین علاقه شدید جامعه در به روز بودن، به عاملی موثر در در افزایش روحیه مصرفی تبدیل شده است. دیگر متغیر موجود، مدیریت بدن است که میتواند همسو با فرهنگ مصرفی در جامعه جلوه کند.
نتایج بیانگر آن است که مدگرایی بیشترین تأثیر را بر روی مصرفگرایی افراد دارد. به اعتقاد زیمل، افراد با دنبال کردن نمادهای منزلت و مد در نتیجه فردگرایی در جامعه، به دنبال اثبات خود هستند. این وجه از یافتهها، با نتایج پژوهش عنبری، فیروزآبادی و سروش (1392) حداقل در ابعاد مد و مدگرایی همخوانی دارد. همچنین نتیجه تحقیق غلامی و خلجی (1396) در باب معناداری رابطه مصرفگرایی با تحصیلات و درآمد نیز همسو با یافتههای تحقیق حاضر میباشد. یافته دیگر تحقیق نشان میدهد که دینداری رابطه منفی و معنادار با مصرفگرایی دارد که این نکته بیانگر تضاد آموزهها و ارزشهای دینی با روحیه مصرفی است و این نتیجه بیانگر تطابق یافتههای این پژوهش با حاجی زاده میمندی و یوسفی (1392)، ساعی و همکاران (1394) و طالبی و رمضانی (1396) میباشد. یافته دیگر اینکه مديريت ظاهر و بدن که در دنياي امروزي آن را سرمايه جسماني افراد میدانند نیز با مصرفگرایی افراد رابطهای معنادار و مثبت دارد؛ بدین معنا که با رشد روحیه مصرفی، افراد علاقهمندی بیشتری در مدیریت ظاهری خود دارند.
نتایج نشان داد که متغیرهای مستقل تحقیق به میزان (47 درصد) با متغیر وابسته همبستگی دارند که از بین متغیرهای مستقل، مدگرایی تاثیر بیشتری بر روی میزان مصرفگرایی افراد دارد و این تاثیر معنادار میباشد.
چکیده
پس از روبرو شدن جامعه ما با مدرنیته و به تبع آن فرهنگ مدرن، تغییراتی در ارزشهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... ایجاد شد. یکی از پیامدهای تغییرات در چنین ارزشهایی؛ گسترش پدیده مصرفگرایی در جامعه است. از همینرو پژوهش حاضر نتیجه یک تحقیق پیمایشی کمی میباشد که در رابطه با بررسی رابطه مصرفگرایی با متغیرهای دینداری، مدگرایی و مدیریت بدن صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق؛ جوانان 18 تا 30 ساله شهرستان رفسنجان بوده است که حجم نمونه براساس فرمول کوکران برابر با 422 نفر بوده که برای اطمینان بیشتر به 450 نفر افزایش یافت. نتایج بیانگر آن است که مدگرایی بیشترین تأثیر را بر روی مصرفگرایی افراد دارد. یافته دیگر تحقیق نشان میدهد که دینداری رابطه منفی و معنادار با مصرفگرایی دارد که این نکته بیانگر تضاد آموزهها و ارزشهای دینی با روحیه مصرفی است. دیگر اینکه مديريت ظاهر و بدن که در دنياي امروزي آن را سرمايه جسماني افراد میدانند نیز با مصرفگرایی افراد رابطهای معنادار و مثبت دارد؛ بدین معنا که با رشد روحیه مصرفی، افراد علاقهمندی بیشتری در مدیریت ظاهری خود دارند. نتایج نشان میدهد که متغیرهای مستقل تحقیق به میزان (47 درصد) با متغیر وابسته همبستگی دارند که از بین متغیرهای مستقل، مدگرایی تاثیر بیشتری (46 درصد) بر روی میزان مصرفگرایی افراد دارد و این تاثیر معنادار (0/000) میباشد