حضور داعش در افغانستان؛ تهدیدی بر امنیت ملی ج. ا. ایران (با تاکید بر ژئوپلتیک انتقادی و نسل نوین تروریزم 2019-2017)

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- استادیار، عضوهیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه آزاد، واحد رفسنجان ali_bagherizadeh@yahoo.com
  • 2- دانشجوی دکتری روابط بین‌الملل، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رفسنجان
دریافت: ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ | انتشار: 1 آبان 1398

منابع و ماخذ

فارسی:

1- آدمی، علی و کشاورز مقدم، الهام (1394)، «جایگاه مجموعه امنیتی محور مقاومت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات سیاسی جهان اسلام، س4، ش14.

2- آذرشب، محمدتقی و مومنی، محمدجواد (1396)، «الزامات امنیت منطقه­ای و استراتژی امنیتی ایران در خاورمیانه»، فصلنامه راهبرد سیاسی، س1، ش2.

3- آذین، احمد و سیف­زاده، علی (1394)، «بررسی زمینه­های اجتماعی و سیاسی ظهور داعش در خاورمیانه»، فصلنامه سیاست خارجی، س23، ش4.

4- ابراهیم­نژاد، محمد (1393)، داعش، دولت اسلامی عراق و شام، قم: انتشارات دارالسلام المدرسه اهل بیت (ع).

5- اسلامی­فرد، غلامحسین (1395)، «صعود و سقوط داعش و نقش رسانه­ها»، مجله مدیریت رسانه.

6- اسماعیل­زاده امامقلی، یاسر و احمدی فشارکی، حسنعلی (1395)، «داعش و امنیت ملی ایران با تکیه بر مکتب کپنهاگ»، فصلنامه پژوهش­های راهبردی سیاست، س5، ش18.

7- اشرف نظری، علی و لسمیری، علیرضا (1394)، «بازخوانی هویت داعش: فهم زمینه­های فکری-سیاسی و اجتماعی»، فصلنامه علوم سیاسی، س 17، ش68.

8- احمدی­پور، زهرا و بدیعی، مرجان (1381)، «ژئوپلتیک انتقادی»، فصلنامه مدرس، دوره6، ش 4.

9- احمدی، سیدعباس (1397)، «تبیین مفهومی ژئوشیعه ارائه تعریفی جدید»، فصلنامه ژئوپلتیک، س14، ش1.

10- اخضریان کاشانی، محمدرضا (1393)، «داعش: پایش چالش­ها و فرصت­ها»، خبرنامه صادق.

11- افضلی، رسول و دیگران (1393)، «قلمروسازی گفتمانی در ژئوپلتیک»، فصلنامه سیاست جهانی، دوره3، س4.

12- افضلی، رسول و دیگران (1393)، «عناصر و مولفه­های قلمروسازی گفتمانی در ژئوپلتیک انتقادی»، فصلنامه پژوهش­های جغرافیای انسانی، دوره47، ش3.

13- امیری، اسداله و شهرا­م­نیا، امیرمسعود (1394)، «بحران سوریه و امنیت منطقه­ای ج. ا. ایران»، فصلنامه پژوهش­های راهبردی سیاست، س4، ش15.

14- ایزدی، محسن (1395)، «سلفی­گری جهادی-تکفیری و آینده ثبات سیاسی در منطقه خاورمیانه»، فصلنامه پژوهش­های سیاسی جهان اسلام، س6، ش1.

15- باقری­زاده، علی و دیگران (1397)، «سازه­انگاری چهارچوبی مفهومی برای تحلیل مواضع راهبردی عربستان سعودی در خاورمیانه (با تاکید بر سوریه و بحرین)، فصلنامه مطالعات سیاسی جهان اسلام، دوره7، ش3.

16- پیشگامی­فرد، زهرا و سلیمانی مقدم، پرویز (1388)، «کنش استدلالی ژئوپلتیک انتقادی»، فصلنامه انجمن جغرافیای ایران، س7، ش23.

17- توحیدفام، محمد و پایدار، فرهاد (1390)، «استراتژی آمریکا در افغانستان و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران»، فصلنامه مطالعات روابط بین­الملل، دوره 5، ش20.

18- جمشیدی، محمدحسن و محسنی، سجاد (1397)، «چرایی انتخاب کشورهای هدف داعش و آینده پیش­روی آن»، فصلنامه مطالعات سیاسی جهان اسلام، س7، ش3.

19- جمشیدی، محمدحسین و داوند، محمد (1398)، «تحلیلی آینده­پژوهانه از قدرت و نفوذ افراط­گرایی اسلامی در جهان اسلام مطالعه موردی داعش»، فصلنامه سیاست، دوره42، ش1.

20- حاتمی، محمدرضا (1396)، «تاثیر داعش بر ژئوپلتیک و ناسیونالیسم دینی خاورمیانه»، فصلنامه جستارهای سیاسی معاصر، س8، ش4.

21- حاتمی، محمدرضا (1398)، «شکل­گیری داعش در کانون پویش جهانی شدن»، فصلنامه مطالعات روابط بین­الملل، ش3.

22- حیدری، عباس و نخعی، نصراله (1397)، «واکاوی ایدئولوژی داعش براساس نظریه توماس اپرکینز»، فصلنامه سیاست، ش4.

23- ذولفقاری، مهدی و عمرانی، ابوذر (1396)، «تاثیر داعش بر امنیت ملی ج. ا. ایران»، فصلنامه پژوهش­های سیاسی جهان اسلام، س7، ش2.

24- رسولی ثانی­آبادی، الهام (1397)، «بررسی ماهیت کنش­گری داعش از منظر مفاهیم روابط بین­الملل»، فصلنامه دولت­پژوهی، س4، ش13.

25- رضایی، رضا و موسوی جشنی، سیدصدرالدین (1396)، «ظهور داعش و تاثیر آن بر معادلات منطقه­ای: مطالعه موردی چالش­ها و فرصت­های بوجود آمده برای ایران»، فصلنامه جامعه­شناسی سیاسی جهان‌اسلام، دوره 5، ش2.

26- سلطانی گیشینی، محمدجواد و دیگران (1396)، «رویکردهای نظری به جنگ­های جدید: مطالعه موردی داعش»، فصلنامه جستارهای سیاسی معاصر، س8، ش2.

27- شاهقلیان قهفرنی، رضا و رستمی، علی­اکبر (1398)، «تبیین زیرساخت­های ایدئولوژیک و ساختار گروه داعش»، فصلنامه علوم سیاسی: پژوهش دفاعی، ش83.

28- عالیشاهی، عبدالرضا و تاجیک، هادی (1396)، «بررسي دلايل حضور گروهک تروريستي- تکفيري داعش در افغانستان براساس تئوري دومينوي ويليام بوليت»، فصلنامه ژئوپليتيک، س13، ش1.

29- عباس­زاده فتح­آبادی، مهدی سبزی، روح­اله (1394)، «شیوه­های هویت­جویی القاعده و داعش»، فصلنامه اصلاعات سیاسی و اقتصادی، ش2.

30- عباسی، ابراهیم (1390)، «عناصر ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی محلی توسعه روابط دوجانبه ایران و افغانستان»، فصلنامه ژئوپلتیک، س7، ش3.

31- عباسی سمنانی، علیرضا (1397)، «موقعیت ژئوپلتیک ایران در مناسبات قدرت منطقه­ای و جهان»، ماهنامه سیمو، دوره 23، ش86.

32- غراوی، مریم (1395)، «استراتژی نظامی-امنیتی آمریکا در افغانستان و تاثیر آن بر امنیت ملی ج. ا. ایران»، فصلنامه مطالعات سیاسی، س9، ش33.

33- عسکری، شهرام و دیگران (1396)، «مفهوم امنیت از منظر رئالیسم، لیبرالیسم، سازه­انگاری و انتقادی»، فصلنامه سپهر سیاست، دوره4، ش11.

34- علی اسماعیلی، حمزه و مصباح­زاده، محمدتقی (1395)، «حضور داعش در افغانستان، ابعاد-پیامدها»، فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، ش66.

35- فرجی­راد، عبدالرضا و دیگران (1390)، «بررسی موانع دولت-ملت­سازی در افغانستان و موانع پیش­رو»، دانشنامه بهار، ش80.

36- فروزه­پور، حسن و یوسف زهی، ناصر (1396)، «تاملی انتقادی به چالش­های امنیتی روابط اقتصادی ایران و افغانستان»، دوفصلنامه سیاسی و روابط بین­الملل، س1، ش2.

37- گودرزی، سعید و دیگران (1394)، «تبیین بر هم کنش سطوح خرد و کلان امنیت کشور»، فصلنامه سیاست، دوره4، ش2.

38- لطفی، حیدر (1394)، «تحلیل ژئوپلتیک روابط افغانستان و ایران، چالش­ها و فرصت­ها»، فصلنامه خراسان بزرگ، س6، ش19.

39- مهدی­زاده، علی و میرحسینی، فرشته (1396)، «ریشه­های ایران­هراسی از نگاه افکار عمومی جهان عرب»، فصلنامه سیاست خارجی، س31، ش2.

40- مهریزی، محسن (1394)، چیستی ژئوپلتیک انتقادی، تهران: موسسه مطالعات راهبردی معاصر.        

41- یزدان­پناه، کیومرث و جعفری، مهتاب (1397)، «تحلیل ژئوپلتیک اثرگذاری اینترنت در افزایش فعالیت تروریسم با تاکید بر داعش»، فصلنامه پژوهش­های راهبردی سیاست، س7، ش26.

42- نبوی، محمدحسین و قربانی، محمدعلی (1393)، «داعش»، ماهنامه مبلغان، ش18

رسانه:

43- باهوشی فارقدنی، محمود (1396)، «بررسی هویت­های جدید در غرب آسیا و ارتباط با جهانی شدن»، http://www.sanad.um.ac.ir

44- برزگر، کیهان (1397)، «سخنرانی در مرکز مطالعات راهبردی خاورمیانه، آیا امپراتوری فارس برگشته است»، http://www.cmess.ir.

45- برزگر، کیهان (1398)، «تمرکز نشر وزارت خارجه بر تاریخ و جغرافیای اثربخش»، مرکز مطالعات خاورمیانه، http://www.cmess.ir.

46- بی­نا (1396)، «آمریکا عناصر داعش را به افغانستان منتقل می­کند»، خبرگزاری آوا.

47- بی­نا (1396)، «پیوستگی امنیت ملی با امنیت منطقه­ای»، خبرگزاری فارس.

48- بی­نا (1397)، «داعش در افغانستان زمینه­ها و اهداف»، خبرگزاری صدا و سیما.

49- بی­نا (1398)، «اهداف آمریکا از گسترس داعش در افغانستان»، پایگاه خبری الوقت.

50- پیشوایی، مهدی (1393)، «ائتلاف نمایشی ضدداعش، درس­هایی از مکتب اسلام»،http://www.magiran.com 

51- صابر، محسن (1394)، «داعش چگونه روی موج­سازی رسانه­ای پیش می­رود»، روزنامه خراسان.

52- صفوی، سیدیحیی (1396)، «توضیحات سردار صفوی درباره رابطه داعش و آمریکا»، کدخبر:934833.

53- لفورکی احمدی، بهزاد (1395)، «حضور هیأت شورای روابط خارجی اروپا ECER)) در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه»، http:wwwcmess.ir

54- محمدی، مهدی (1396)، «چرا حضور منطقه­ای ایران لازم است»، پایگاه خبری تحلیلی الف.

55- ملازهی، پیرمحمد (1394)، «عوامل موثر بر حضور داعش در افغانستان»، موسسه آینده­پژوهی جهان اسلام.    

لاتین:

56- Barrett, Richard (2014). The Islamic State. in: https://media.clarionproject.org.

57- daldy, simon (2008). draft chapter for peter burgess, ediror handbook of new security studies, by simon dadly, Carleton university.

58- Gerges, Fawaz (2005). The Far Enemy: Why Jihad Went Global. Cambridge University Press.

59- hattouwa, sanjana (1998). but timeis always gailty. someone mastpay for, our loss of happiness, our happiness itself. (w. hauden, from detective story.in collected peoms,1991)..//white house,remarks by the president to be opening session of the ungeneral assembly.21 septembr 1998,avaible online at http://wwwglobalsecurity.org.

60- spiri, Young (2013). all rights reserved. no part of this publication may be reproduced, stored in a retrievalsistem of transmitted, in any from or by any means, without the prior permission in printed in Sweden.dirctor, professor tilman bruck (Germany), www.spiri.org.

متن کامل

مقدمه

هرچند مفهوم امنیت بعنوان نیاز بشری، از دیرباز در اذهان و نوشته­‌های فیلسوفان قدیم بگونه­ای مطرح بوده است. واژه امنیت ملی به دنبال تشکیل دولت-ملت­های مدرن بگونه­ای گسترده وارد متون سیاسی و روابط بین­الملل شده است. تداگر و سیمون امنیت ملی را در برگیرنده آن قسمت از سیاست دولت­ها می­دانند. که هدف آن ایجاد شرایط مطلوب سیاسی، در سطح ملی و بین­المللی به منظور حفظ یا گسترش ارزش­های حیاتی است (عسکری و دیگران،1396: 84). امنیت یک مفهوم پیچیده، مناقشه برانگیز و عمیقا متاثر از ارزش­هاست. مساله امنیتی زمانی به وجود می­آید که فرد، گروه یا دولتی، استقلال یا جان دیگری را تهدید کند. در این بین داعش یا دولت اسلامی عراق و شام یکی از گروه­های تروریستی است که در کشورهای عراق و سوریه شکل گرفته و هم اکنون بعنوان یکی از جدی­ترین چالش­های امنیتی منطقه خاورمیانه مطرح است. اقدامات این گروه تاثیر مستقیم بر امنیت جمهوری اسامی ایران دارد. که در فاصله مکانی اندک نسبت به ظهور پدیده داعش قرار دارد. ظهور گروه تروریستی داعش تهدید علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. امنیت ملی مهمترین اصل در بقاء و استقلال یک کشور یا یک واحد سیاسی است. بقاء وجودی هر کشور در حفظ تمامیت ارضی و استمرار حکومت آن تعریف می­شود. اهمیت این موضوع به حدی است که تمامیت ارضی را پیش شرط تامین سایر اهداف ملی می­دانند. بنیادگرایی داعش و اقدامات این گروه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را به دلیل هویت شیعی و غیر عرب در معرض تهدید قرار داده است (ذولفقاری و عمرانی،1396: 172-169). در سال  ۲۰۰۴ میلادی تشکیل گروه جماعت توحید و جهاد به سرکردگی ابومصعب الزرقاوی در عراق اعلام شد و حاصل بیعت این گروه با اسامه بن­لادن سرکرده سابق گروه القاعده این گروه را به شاخه سازمان القاعده در عراق تبدیل نمود (garges,2005: 105). این گروه با گسترش عملیات خود به یکی از قدرتمندترین گروه‌­های تروریستی در عراق تبدیل شد، سپس با تشکیل یک گروه نظامی که در برگیرنده همه شبکه­ها و تشکیلات بنیادگرا در عراق بود با نام دولت اسلامی عراق به ریاست ابوعمر البغداد اعلام موجودیت کرد (barrett,2014: 45). با شروع شکست­های پی در پی گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه خبرهایی از تلاش برای انتقال گروه داعش به افغانستان زمزمه شد. بازیگران منطقه­ای و فرامنطقه­ای درصدد هستند با انتقال گروه داعش به افغانستان در همسایگی جمهوری اسلامی ایران تهدیدات جدیدی را علیه کشورمان ایجاد کنند. آنچه مسلم است حضور داعش در افغانستان و پتانسیل بالقوه داخلی این کشور برای رشد این گروه تروریستی تبعات ضد امنیتی زیادی را علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد می­کند. سیستم­های اطلاعاتی آمریکا و پول­های عربستان سعودی بطور هماهنگ با هدف استفاده ابزاری از تروریسم در راستای ایجاد مخاطرات ضدامنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران در منطقه عمل می­کنند (تاکید از نویسنده). واشنگتن در حال تنظیم صفوف برای انتقال عناصر داعش به افغانستان است. تروریست­های داعش در حال تجدید قوای خود برای رفتن از سوریه و عراق به افغانستان هستند (خبرگزاری آوا، 1396). افغانستان یکی از همسایگان شرقی ایران است که مرزهای مشترک طولانی با آن دارد. بحران در افغانستان تاثیرات امنیتی زیادی بر ایران دارد. که مهمترین آنها گسترش ناامنی در منطقه است. و می­تواند آسیب­های امنیتی مهمی برای ایران ایجاد کند (غراوی،1395: 175). افغانستان از مهمترین کشورها با قابلیت جذب اعضای گروه داعش است. تشدید اقدامات علیه داعش در عراق و سوریه رهبران آن گروه و رهبران دیگر کشورها همسو با گروه داعش را به فکر انتقال آنها به داعش در افغانستان خطری جدی برای همسایگان است (موسوی، 1305). در کشور افغانستان مدارس زیادی وجود دارد که در زمینه تربیت تروریست فعالیت می­کنند و از سوی  عربستان سعودی، انگلیس و آمریکا حمایت می­شوند. گروه داعش از سوی این کشورها بعنوان ابزاری برای اهداف تخریب کننده منطقه مورد استفاده قرار می­گیرند. ژئوپلیتیک خاص کشور افغانستان هدف بالقوه جذاب و مستعدی برای حضور گسترده تکفیری­های داعش در همسایگی کشورمان است. و متعاقبا تبعات زیادی را علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در پی دارد. در این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال هستیم، که حضور داعش در افغانستان از منظر «ژئوپلیتیک انتقادی و نسل نوین تروریسم» چه تاثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ فرضیه تحقیق بر این مبناست که حضور داعش در افغانستان باتوجه به فضای ژئوپلیتیک مستعد رشد تروریسم و گفتمان نسل نوین تروریسم در ضدیت با شیعیان، تهدید جدی و فوری علیه امنیت ملی کشور است. به بیانی جامع­تر استراتژی دفاع فعال و واقعگرایانه جمهوری اسلامی ایران نسبت به تهدیدات گروه تروریستی داعش در افغانستان از الزامات راهبردی در تامین امنیت منطقه­ای است که در وحدت موضوعی با امنیت ملی کشور قرار دارد. بر این اساس، فرضیه پژوهش این خواهد که حضور گروه داعش در افغانستان براساس مفاهیم تئوریک «نسل نوین تروریزم» و «ژئوپلتیک انتقادی» تهدید مستقیم و عینی علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. تحلیل و بسط این فرضیه «رشد تروریسم داعش فضای مستعد تروریزم افغانستان و گفتمان تروریزم نوین» در بخش دوم ارائه خواهد شد. در قسمت سوم مقاله بررسی تهدیدات داعش و در  قسمت چهارم به حضور فعال و استراتژیک جمهوری اسلامی ایران با هدف فرصت­سازی مقابله با تهدید داعش در افغانستان، در راستای تایید فرضیه اصلی مقاله تحلیل و بررسی جامع صورت می­گیرد.


1- مفاهیم تئوریک

1-1- ژئوپلیتیک انتقادی

ژئوپلیتیک انتقادی از انشعابات اصلی نظریه نقد اجتماعی است که مسائل روابط بین­الملل را مورد بررسی قرار می­دهد. نگاه ژئوپلیتیک انتقادی قدرت و جغرافیا را از رویکرد نوع سنتی این نظریه متفاوت کرده است. ژئوپلیتیک انتقادی بیش از تکیه کردن بر تبیین نقش جغرافیا در شکل­گیری سیاست خارجی دنبال کشف و تحلیل تصاویر ذهنی سیاستمداران هست. ژئوپلیتیک انتقادی به دنبال بررسی نقش عناصر گفتمانی است که نقش مهمی در نوع شناخت سیاستمداران دارد. در ادبیات ژئوپلیتیک انتقادی مکان جای خود را به فضا می­دهد. و با ایجاد نوعی توسعه و اشتراک گفتمان هر نوع ایده­ای که مبتنی و محدود به مکان باشد را نقد می­کند. در ژئوپلیتیک انتقادی مرز رسمی میان بازیگران نقش پررنگی ندارد و استراتژی قدرت را بکارگیری فضا و گفتمان شکل می­دهد. ژئوپلیتیک انتقادی سعی می­کند علاوه بر تحلیل گفتمان رایج و مسلط ژئوپلیتیک مفاهیم و ایده­های جدید را ارائه و بازتعریف نماید (مهریزی، 1394). ژئوپلیتیک انتقادی یک تاکتیک از علم است که بدون مفاهیم زیربنای سنتی کار می­کند و از نوع سنتی ژئوپلیتیک متمایز شده است و از طریق مسائل میانی زیربنای ژئوپلیتیک را می­سازد. در هر فضایی از سیاست جهانی یا چشم­انداز آن حوزه ژئوپلیتیک انتقادی است که با شیوه­هایی از دسته­بندی فرضیات جغرافیایی در سیاست شکل می­گیرد (dalby, 2008). ژئوپلیتیک انتقادی به جای فهم سمبلیسم از قدرت، گرایش به اغماض در مورد جنبه­های اجتماعی، سیاسی و نمایش شکل گفتمان سیاسی مسلط دارد و عنوان می­­کند که جغرافیا صرفا و تنها علم اشیاء در مکان و جایگاه­ها نیست بنابراین به افکار انتقادی نزدیک می­شود (احمدی­پور و بدیعی،1381: 5). امری که در مطالعات روابط بین­الملل بعنوان «ژئوپلیتیک انتقادی» یاد می­شود فراتر از اهمیت فیزیکی، سرزمینی، موانع طبیعی، دریاها و غیره است. و اثربخشی جغرافیایی را بر عوامل انسانی و اجتماعی و ارزش دادن به اتصال تمدنی برای افزایش اعتبار قدرت ملی را مورد توجه قرار می­دهد (برزگر، 1398). ژئوپلیتیک انتقادی راه خود را از ژئوپلیتیک سنتی جدا کرده و از چندین جنبه دیدگاه کاملا متفاوت برخوردار است. محققین این رشته تمایل دارند که به جای تمرکز بر واقعیت عینی بر شناسایی ذهنی خود از جهان تاکید کنند که چگونه این بینش­ها بر تفاسیر آنها از مکان­های مختلف تاثیر می­گذارد. ژئوپلتیک انتقادی نه تنها در پی تحلیل گفتمان­های مسلط ژئوپلتیک است بلکه به دنبال شناسایی مفاهیم، ایده­ها و جنبه­های آلترناتیو می­باشد. ژئوپلتیک انتقادی مجموعه­ای از فرضیات استراتژِیک است که یک دولت براساس آن به تنظیم سیاست خارجی خود با دیگر کشورها می­پردازد. که دربرگیرنده تعریف و علایقی آن دولت، شناسایی محذورات خارجی آنها و ارائه یک پاسخ برنامه­ریزی شده و توجیه­پذیر برای مقابله با آن تهدیدات است. ژئوپلتیک انتقادی از این استدلال ناشی می­شود که رهبران کشورها و تصمیم­گیران سیاسی صرفا قرائت کننده منافع کشورشان یا معنای امور بین­الملل از موقعیت جغرافیایی یا ساختارهای عینی تهدید کننده کشورشان در نظام بین­الملل، همانگونه که ژئوپلتیک سنتی مطرح می­کند نیستند. برعکس این تصمیم­گیران سیاست خارجی هستند که مفهوم امور بین­الملل و منافع کشور را در فرهنگ ژئوپلیتیک کشورهایشان می­سازند. در اینجا فرهنگ ژئوپلیتیک را می­توان به سنت­ها و فرهنگ­های تفسیری تعریف نمود که در آن یک کشور به هویت خود و رویارویی با کشورهای جهان معنا و مفهوم می­دهد و مجموعه­ای از استراتژی­ها را برای مذاکره و رویارویی تدوین می­کند (پیشگامی­فرد و سلیمانی مقدم،1388: 112-99).

2-1- گروه داعش نسل نوین تروریسم

نسل چهارم سلفی از جمله گروه دولت اسلامی داعش و دیگر گروه­های تروریستی بزرگ و کوچک فعال در سوریه، عراق، یمن و لیبی عمدتا مشیء ضدشیعی دارند و با دیگر فرق غیرسلفی تفاوت دارند. از این حیث به واقع می­توان نسل چهارم سلفیه را دچار نوعی پوست­اندازی و تغییر عمده نسبت به نسل­های پیشین دانست. به دلیل اینکه شدیدترین فتاوا ضدشیعی متعلق به این نسل از سلفیه است. این نسل به نوعی سنتز این­تیمیه، محمد عبدالوهاب و شرایط زمانه است. برای همین به شدت به خشونت­ورزی میل پیدا کرده است. مفهوم جهاد در این جریان، به معنای تعرض رادیکال، حرکتی غیردائمی و بدون قاعده است. به عبارتی دیگر نوسلفی­ها حمایت کنندگان اصلی ترور جهانی هستند. جریان نوین تکفیر مقیاس توسعه میدانی را از غرب به سوی دولت­های اسلامی، پیروان مذاهب و دیگر فرق اسلامی تغییر داده­اند. تکفیری­ها با انتساب مفهوم جاهلی به دولت­ها و مذاهب اسلامی اتهام کفر را متوجه آنان و آنان را مرتد می­دانند. گروه­های تکفیری با چنین نگرش به مبارزه با شیعیان در کشورهای اسلامی روی آورده­اند (یزدان­پناه و جعفری،1397: 229). داعش رویکرد بسیار رادیکال­تری در قبال شیعیان و جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با القاعده دارد. فعالیت­های این گروه توهین به اماکن و مقدسات شیعی است و برای جمهوری اسلامی ایران بعنوان پرچمدار مذهب خطر مذهبی و حیثیتی محسوب می­شود. یورگنز مایر تروریسم نسل جدید را با داشتن اینگونه ویژگی­هایی معرفی می­کند که دارای رویکرد ضدنظام در نظم جدید قرن21 هستند که با حالتی بی­معنا، بی­هویت، مرموز و معماگونه به نظر می­آید و بطور مکرر تصور غیرعلمی و رویاگرایی را با استفاده از علم بدیع، سخنرانی و نیز قدرت بیان در منطقه ترویج می­کند. تروریسم نسل جدید را می­توان بطور گسترده با سه مولفه کاریزمای شخصیتی به شرح ذیل تعریف کرد. 1) براساس تعصبات قومی، ملی، فرقه­گرایانه و تمایزگونه؛ 2) الهام بخشیدن یا القاء از طریق ارتقا بنیادگرایی افراطی؛ 3) شیوع غیرمنتظره بگونه­ای غیرقابل پیش­بینی و عدم داشتن عمومیت (hattotawa,1991: 4). داعش از جمله گروه­های تروریستی است که با بهره­گیری از فرآیند جهانی شدن توانسته است در منطقه خاورمیانه گسترش پیدا کند که در این حوزه دارای اهمیت فزاینده امنیتی است. تحول مفاهیم مسائل امنیتی منطقه خاورمیانه در حال چرخش از تهدیدات سنتی به تهدیدات نوین است و حتی مطالعات امنیتی را تحت تاثیر قرار داده است (حاتمی،1396: 86). داعش از همان آغاز با طرح بحث دشمن دور و دشمن نزیک اولویت را به مبارزه با دیگر اندیشه­های درون دینی متعارض با اندیشه نوسلفی داده است. از اینرو فقه تکفیر در این گروه پررنگ­تر از دیگر بنیادگرایان و سلفیون مطرح و بروز کرده است (عباس­زاده فتح­آبادی و سبزی،1394: 66).

3-1- مفهوم گفتمان ژئوپلتیک

گفتمان ژئوپلتیک بگونه­ای عمل می­کند که ذهنیت را در راستای دوقطبی­سازی «من» و «ما» سامان می­دهد. براساس این ذهنیت دوگانه تمام رفتارها و کردارهای سوژه بگونه­ای دوگانه شکل می­گیرد و عمل می­کند. و تمامی پدیده­ها را در قالب «ما و آنها» قرار می­دهد. و این دوگانگی به صورت برجسته­سازی و حاشیه­رانی در کردار و گفتار آنها نمایان می­شود. بنابراین هویت­یابی بواسطه غیرت­سازی و غیریت­ها به کمک برجسته­سازی و حاشیه­رانی شکل می­گیرد که خود شیوه­ای برای حفظ و استمرار قدرت است. برجسته­سازی سازوکاری است که گفتمان­های ژئوپلیتیکی توسط آن «قوت­های» خود را برجسته می­کنند و ضعف­های خود را به حاشیه می­برند و برعکس قوت­های غیر یا دشمن را به حاشیه می­رانند و ضعف­های او را برجسته می­کنند. گفتمان­ها همواره از طریق دشمن­سازی هویت پیدا می­کنند. به عبارتی دیگر هر گفتمان ژئوپلیتیک به منظور هویت یافتن به ناچار برای خود دشمن تولید می­کنند. البته گاهی گفتمان­ها بیش از یک غیر دارند. و از مجموعه­ای از غیرها برای هویت­یابی در شرایط مختلف استفاده می­کنند (افضلی و دیگران،1393: 583).


2- گفتمان غیریت­‌سازی داعش

ابومصعب زرقاوی از رهبران داعش بر این عقیده است. که مردم کشورهای اسلامی به دلیل غوطه­ور شدن در جهل و دوری از حکام اسلام در جامعه جاهلی بسر می­برند. از نظر او جامعه جاهلی یعنی عبودیت غیر خدا به جای عبودیت خداوند و تشریح احکامی که به دست خود آن را جعل کرده­اند. در جاهلیت کنونی تشریح به دست بشر صورت می­گیرد. تفاوت جامعه جاهلی زرقاوی با دیگر گروه­های افراطی گذشته، همچون القاعده که غرب و آمریکا را جامعه جاهلی می­دانستند. در این است که جامعه جاهلی زرقاوی، شیعیان و هر فردی که با شیعیان همنوا باشد را شامل می­شود. بغدادی در نماز جمعه در سخنرانی خود اعلام کرد جهان امروز به دو اردوگاه ایمان و کفر تقسیم شده است. از دید داعش کفر یکی از مصادیق جاهلیت جوامع معاصر امروز است (حیدری و نخعی:1397: 911-910). ایدئولوژی جنگ­های جدید متاثر از مذهب و هویت است. داعش با ایدئولوژی مذهبی-تکفیری جنگ خود را مقدس می­داند. نشریه دابق نام این گروه را از محلی در سوریه می­گیرد که نماد محل جنگ خیر و شر است (سلطانی گیشینی و دیگران،1396: 11). ابومحمد العدنانی می­گوید: شیعیان بزرگترین تهدید علیه اهل سنت هست و لذا جنگ بر علیه شیعیان یک ارجحیت است (حاتمی،1398: 69). وقتی داعش به قدرت رسید هدف اساسی آن مبارزه با شیعیان بعنوان دشمن نزدیک به شکل مستقیم و چشم­پوشی از آمریکا و غرب بود. زرقاوی بعنوان رهبر کاریزمای داعش دشمن اول خود را شیعیان نامید. شیعه را خائن و منافق نامید و کشتن آنان را جایز شمرد.

مفاهیم فضا، قدرت و هویت در فرآیند قلمروسازی گفتمانی از ماهیت خاصی برخوردار بوده است. و از تقابل­های «برساختگی اجتماعی»، دوتایی ما و آنها، فرمانبردار و فرمانروا و غیره ... برای تولید قدرت، فضا و هویت بهره می­گیرد (افضلی و دیگران،1393: 32). دقیقا در قلمرو گفتمانی این موضوع هست که چگونه اندیشه­ها و مفروضات ژئوپلتیک با مفصل­بندی گفتمان­های خاص که دارای پیامدهای ژئوپلتیکی، هویتی و سرزمینی هستند را به منصحه بروز می­رساند (حاتمی،پیشین: 71). قلمرو گفتمانی فرآیندی هست که برمبنای آن، افراد، گروه­ها یا کشورهای مسلط بر کنترل و مدیریت فضای جغرافیایی در راستای نظم گفتمانی و ژئوپلتیک مطلوب خود گفتمانی را تولید می­کنند که در آن از اعمال قدرت صرف یا مستقیم برای کنترل فضا فراتر می­روند با این تعریف قلمرو گفتمان­سازی شامل روابط عملی میان فضا، قدرت و هویت است. هرکدام از این سه مولفه به پدیده پیچیده اجتماعی اشاره دارند که در بستر آن معنا می­یابند. ترکیب و برآیند این سه مولفه گفتمان را به نمایش می­گذارد (افضلی و دیگران،پیشین: 578). حضور گروه داعش در افغانستان و جهت­گیری ایدئولوژِیک ضدشیعی نسل جدید تروریسم را می­توان در راستای قلمروسازی و پیوند سه مولفه قدرت، فضا و هویت را می­توان سه نمونه موردی در رابطه با تبدیل ذهنیت قلمرو گفتمانی به عینیت قلمرو گفتمانی ذکر کرد. تلاش داعش در تشکیل حکومت در افغانستان بعنوان مولفه قدرت، محیط ژئوپلتیک افغانستان بعنوان فضا، داعش نوع نسل نوین تروریسم بعنوان گفتمان هویت، ترکیب سه مولفه ذهنی و عینی مذکور را می­توان قلمرو جدید گفتمانی داعش در افغانستان و تهدید فوری علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نامید.


3- فضای مستعد رشد تروریسم نوین در افغانستان

تروریزم نشات گرفته از افغانستان حاصل تضادهای ایدئولوژیک، قومی، قبیله­ای و اوضاع نابسامان داخلی و حضور خارجی است (توحید فام و پایدار،1390: 90). در افغانستان زمینه­های زیادی از جمله بی­سوادی برای حضور داعش مهیاست. در هرحال افغانستان مناطقی هستند که عمدتا مردم فقیر در آن زندگی می­کنند. این امر بستری برای حضور هرگونه گروه که امکانات مالی دارد و می­تواند از این امکانات در جهت نفوذ استفاده کند فراهم می­کند. داعش امکانات مالی خوبی در اختیار دارد. یعنی باتوجه به اینکه منابعی از نفت عراق و سوریه را تصرف کرده است این امکان وجود دارد که با فروش ارزان این منابع از طریق قاچاق منابع مالی گسترده­ای بدست آورد. این بخشی از امکانات داعش است. و ممکن است امکانات دیگری از بیرون دریافت کند. در واقع داعش یک گروه جهان وطنی است، جهانی فکر می­کند و افغانستان را بخشی از آن دنیایی که در سر دارد می­داند (ملازهی، 1394). جامعه افغانستان به دلیل تنوع و تمایزات قومی و ضعف اقتدار مرکزی در موقعیتی شبیه وضعیت هرج و مرج طلبانه به سر می­برد. تبعیض و تمایزات قومی حاکم بر جامع سنتی افغانستان را به برانداری حکومت و اقتدار مرکزی تشویق می­کند. بی­عدالتی و نابرابری­های موجود رهبران اکثریت مردم را به اجرای قوانین شریعت برای تمام مردم افغانستان به صورت برابر سوق می­دهد. بنیادگرایان اسلامی ترویج ایدئولوژی رادیکال را در میان جامعه بعنوان ابزاری مورد استفاده قرار می­دهند. کشور افغانستان همواره آبستن چالش­های سیاسی و ژئوپلتیکی مهمی در طول تاریخ بوده است. فقدان دولت مرکزی قدرتمند جایگاه ژئوپلتیک حساس گروه­های تروریستی را تحریک به حضور در این کشور کرده است. این عوامل اخیرا تحریک و طمع رهبران داعش را به حضور نظامی در این کشور بیشتر کرده است. بخصوص آنکه زعمای گروه تروریستی داعش افغانستان را سرزمین مادری خود می­دانند (عالیشاهی و دیگران،1395: 176). افغانستان سرچشمه اصلی و اولیه رشد بنیادگرایی اسلامی پیکارجو است. وجود ناکارآمدی سیاسی و اقتصادی دولت­های منطقه یکی از عوامل اصلی اقبال گسترده نسبت به اسلام­گرایان تندرو-تکفیری بوده است. افغانستان فاقد یک دولت مرکزی برای تامین امنیت مرزهاست. جغرافیا نقش اساسی در ضعف ساختاری این کشور و نقش تعیین کننده در بقاء داعش داشته است. همواره در افغانستان نشانه­هایی از بحران، بی­ثباتی و عدم تعادل سیاسی وجود داشته که کانون فعالیت آینده داعش بحساب می­آیند (جمشیدی و محسنی، 1397: 189).


4- حضور تدریجی داعش در افغانستان

داعش زمانی که موصل را تصرف کرد و خلافت­اش توسط «ابوبکر البغدادی» رسماً اعلام شد، دو سناریو در دستورکار این گروهک تروریستی قرار گرفت. نخست نفوذ در خاورمیانه و بطور مشخص عراق و سوریه و گسترش آن به شمال آفریقا و دوم سناریوی «تشکیل خراسان بزرگ» که از آن بعنوان «ولایت خراسان» یاد می‌شود. بخش خراسانی خلافت که توسط داعش نمایان شد، در اصل بخش شرقی این خلافت است که زمانی توسط خلفای راشدین مطرح شده بود. این جغرافیا گستره‌ای متشکل از قفقاز، چچن، داغستان، ایالت سین‌کیانگ چین، شمال هند، کشمیر، بنگلادش، افغانستان، پاکستان، ایران، مالزی، اندونزی، میانمار و حتی فلیپین را شامل می‌شود که امروزه شاهد هستیم در برخی از این نقاط داعش حضور فعال دارد (اسماعیل­زاده امامقلی، 1395). داعش علیرغم تلاش برای نیرو بخشیدن به پیکارجویان خسته از نبرد، برای ساخت یک پایگاه سیاسی گسترده و پشیبانی بومی که در افغانستان توقع داشت با سختی‌هایی مواجه بود. داعش اما در عمل همه گروه­های بنیادگرا از جمله طالبان افغانستان، را با خود دشمن کرد (نبوی، 1393). داعش در نیمه اول سال ۲۰۱۵ موفق شد کنترل مناطق بزرگی از سرزمین‌های شرق ولایت ننگرهار را در دست بگیرد. این منطقه عملا به دو دلیل عمده به "مرکز" داعش در افغانستان تبدیل شد: یکی به دلیل نزدیکی‌اش به مناطق قبیله‌نشین پاکستان (فتا) و خانه رهبران اصلی خراسان داعش، دیگری به خاطر حضور برخی از افردی که همانند داعش از قرائت سلفی/وهابی مشابهی از اسلام پیروی می‌کنند. در این مدت عوامل داعش در میان اقشار سنتی و مذهبی، خصوصاً گروه طالبان، تبلیغ کرده و افراد زیادی را به صفوف خود جلب کرده‌‌‌اند. با اینکه این فعالیت‌‌­ها در ابتدا پنهان و در پوشش گروه‌‌های مسلح غیر‌مسئول پاکستانی صورت گرفتند و در مواردی نیز با بروز نشانه‌ها فعالیت‌های سازمان‌‌‌یافته داعش از سوی رسانه‌‌ها بازتاب داده شدند. اما حکومت افغانستان به این واقعیت‌ها اعتنایی نکرد. نهادهای امنیتی  فعالیت‌های دهشت‌‌افگنانه‌ این گروه را پیوسته به طالبان و دیگر گروه‌‌‌های مخالف مسلح دولت نسبت دادند (ابراهیم­نژاد، 1393). افغانستان به دلایل مختلف می‌تواند برای این گروه بستر خوبی برای سربازگیری و تبلیغات مذهبی باشد. ساختار شدیداً سنتی جامعه، بی‌‌‌سوادی و نگرش‌های تندروانه‌ مذهبی در افغانستان، زمینه‌ خوبی برای نفوذ تفکر افراطی و تکفیری است و گروه‌‌های تروریستی همواره و در همه‌‌جا همین نقطه را نشانه گرفته‌‌‌اند. تمامی گروه‌های تروریستی‌‌ که تاکنون در افغانستان و منطقه تجربه شده، از همین‌‌جا شروع کرده و با سوء‌‌استفاده از آموزه‌‌های دینی و مذهبی، برنامه‌های سیاسی و استخباراتی خود را به پیش برده‌‌‌اند. اکنون نیز این خطر به ‌صورت جدی وجود دارد که عوامل گروه تروریستی داعش در میان مردم نفوذ کرده و از باورهای سنتی و مذهبی آنها سوء‌‌استفاده کنند و از آن ‌‌برای اهداف و برنامه‌‌های سیاسی و تروریستی‌‌‌شان سود ببرند. تروریست­هایی که سرویس امنیتی اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس آنها را به راه انداخته­اند. هم اکنون اطلاعات دقیقی داریم که آمریکایی­ها تروریست­های داعش را به افغانستان منتقل می­کنند.


5- ژئوپلتیک تهدیدساز افغانستان علیه امنیت ملی ج. ا. ایران

بنابه منطق ژئوپلتیکی تلاش جمهوری اسلامی ایران همواره بر این بوده که افغانستان به یک تهدید امنیتی تبدیل نشود (عباسی،1390: 189). ظهور داعش در افغانستان تهدیدات امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در مرزهای شرقی خود و نیز تهدید منافع جمهوری اسلامی ایران در افغانستان را دوچندان کرده است. هم مرز بودن افغانستان با جمهوری اسلامی ایران دارای تهدیدات بالای امنیتی برای منافع و امنیت ملی کشور است (لطفی،1394: 66-65). ژئوپلیتیک تبعات زیادی برای امنیت ملی کشور دارد. با شیوع وهابیت و گسترش ضدیت با شیعیان تهدیدات بیشتر شده­اند، اکنون هزاران مدرسه در افغانستان وجود دارد و طلابی را پرورش می­دهند که برای تامین منافع خود از جان گذشته­اند (فرجی­راد و دیگران،1390: 127). مناسبات جمهوری اسلامی ایران و افغانستان در صورت به قدرت رسیدن بنیادگرایان سنی تا حد آشکار شدن نوعی رقابت دنبال خواهد شد. و دامنه بحران­های ایدئولوژیکی، قومیتی، هویتی آنها و حتی بین­المللی افغانستان به ایران نیز سرایت خواهد کرد. واکنش جمهوری اسلامی ایران به افغانستان در طی یک قرن اخیر دارای ماهیت ژئوپلیتیکی بوده است. بنابراین در حال حاضر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران حمایت از یک دولت عرفی در افغانستان را اقتضا می­کند (عباسی،1390: 212).

انگیزه اکثر گروه­های تروریستی در جغرافیای خاورمیانه ارائه قرائتی متفاوت از دین یا همان اسلام سیاسی افراطی سنی بوده است. و از آنجا که خاورمیانه مهد اسلام و دیگر ادیان توحیدی است. همانطور که استفن واینبرگ یادآور می­شود. دین بیشترین تاثیر را بعنوان امر معنایی و غیرمادی در عوامل تروریستی دارد. زیرا بطورکلی جنبش­های ایدئولوِژیک بیشتر از ابزار ترور و حذف دیگری استفاده می­کند. خاورمیانه و تروریزم را می­توان مترادف با کارکردهای جغرافیای انسانی و جغرافیای مقدسه آن دانست. و همین نکته بر راه­های شناخت گسترش دامنه­های فعالیت تروریستی به منظور سرکوب آنها در جهت امنیت جغرافیای خاورمیانه و دیگر نقاط جهان تاکید می­کند. از آنجا که مطالعه نوع عملکرد و نوع ابزارهایی که گروه تکفیری داعش برای دستیابی به قدرت از طریق قلمروسازی و اعمال قدرت به وسیله فن جغرافیایی و قلمرو بکار می­گیرد از نوع مطالعات ژئوپلیتیکی است (یزدان­پناه و جعفری،پیشین: 223-222). به بیانی دیگر محیط ژئوپلیتیکی پیراون جمهوری اسلامی ایران بدلیل وجود هویت­های متکثر و متعارض در منطقه خاورمیانه نسبت به گفتمان هویتی جمهوری اسلامی ایران همواره بسترساز زایش تهدیدات تروریستی علیه شیعیان و کشور است. تبعا وجود گروه تروریستی داعش در افغانستان هزینه امنیتی زیادی را به کشور تحمیل می­کند و متعاقبا مبارزه با گفتمان ژئوپلتیکی نسل نوین  تروریسم «داعش» از الزامات امنیت ملی کشور است.


6- طرح تحلیل ذهنی و عینی امنیت

یکی از اولویت­های کشورها برقراری نظم و امنیت است امنیت دارای دو بعد (احساس امنیت) و عینی است. یکی از پیش­شرط­های امنیت در جامعه وجود احساس امنیت است. این سطوح باهم در اتباط­اند و از بر هم کنش این دو سطح است که امنیت حاصل می­شود (گودرزی و دیگران،1394: 220-219). جان هرتز امنیت را مفهومی محوری برای نظریه­پردازی در روابط بین­الملل می­داند و بر این باور است که قبل از تفکر درباره هر چیز دیگری ابتدا بایستی درباره چگونگی بقا و تامین امنیت بیاندیشیم. بطورکلی در نظریه­پردازی روابط بین­الملل دو نگاه متفاوت نسبت به امنیت وجود دارد. نگاه اول مربوط به جریان اصلی روابط بین­الملل شامل دیدگاه­های واقع­گرا و لیبرال بعنوان جریان اصلی مطالعات سنتی این رشته به این مفهوم وجود دارد. که از این منظر امنیت بعنوان یک موضوع تک­بعدی در نظر گرفته می­شود. که فقط شامل امنیت نظامی، فیزیکی و یا مادی است. نگاه دوم مربوط به جریان غیراصلی نظریه­پردازی در روابط بین­الملل بعنوان جریان معناگرایی در این رشته است. که با تاکید بر امور معنایی در روابط بین­الملل همچون قواعد، هنجارها، گفتمان، هویت، فرهنگ بر امنیت هویتی و یا  امنیت هستی­شناسانه به جای امنیت فیزیکی تاکید می­کند. در همین زمینه سازه­انگاران در حوزه امنیت مفهوم تهدید عینی را باطل می­شمارند و تهدیدها را هویتی و ارزشی قلمداد می­کنند. چنانچه، استیل بر این باور است که امنیت فیزیکی برای دولت­ها مهم است. ولی امنیت وجودی مهمتر است (رسولی ثانی­آبادی،1397: 510). امنیت ملی ابعاد مختلفی چون بعد سیاسی، نظامی و اجتماعی دارد. باتوجه به تعریف هویت داعش بعنوان دشمن شیعیان و همچنین حضور در حوزه قلمروی افغانستان، حضور و قدرت­گیری داعش را می­توان به نوعی تهدید عینی-ذهنی نامید که تهدید «شیعیان و مرزهای فیزیکی کشور توسط این گروه تروریستی» از نوع دوگانه معنایی و هستی­شناسانه علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است.


7- استراتژی امنیت­سازی ایران در ژئوپلتیک پیرامونی

امنیت­سازی را می­توان یکی از دغدغه­های دائمی نظریه­پردازان روابط بین­الملل دانست. نظریه اهمیت امنیت در ساختار نظام بین­الملل، منطقه خاورمیانه را باید یکی از مناطقی دانست. که رویکردهای امنیتی در آن از اهمیت قابل ملاحظه­ای برخوردار است. اما شواهد و قرائن نشان می­دهد که رویکردهای امنیتی و روند برقراری آن در این منطقه با ثبات همراه نبوده است. و بحث امنیت­سازی همواره از دغدغه اصلی این حوزه جغرافیایی بوده است. وجود این عوامل چون موقعیت ژئوپلتیک خاورمیانه، منابع عظیم انرژی، حضور قدرت­های فرامنطقه­ای در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران، افراط­گرایی، تنش­های قومی و فرقه­ای، تروریزم، دولت­های ضعیف و شکننده و عدم اعتماد بین بازیگران می­توان اشاره کرد (آذرشب و مومنی،1396: 149). جمهوری اسلامی ایران در تهیه و تنظیم استراتژی کلان و ملی تا آنجا که به محیط استراتژیک بیرونی مربوط می­شود. به ناچار باید سه واقعیت محوری را بپذیرد. 1) تراکم تهدیدهای پیرامونی؛ 2) مرزهای کنترل­ناپذیر؛ 3) فقدان چتر حمایت بین­الملل، زیرا این واقعیت­ها در درازمدت بر امنیت و تمامیت ارضی کشور ایران تاثیرات گسترده­ای به جای می­گذارد. این جایگاه خاص و رویکردهای سلبی و ایجابی در ادوار مناسبات ژئوپلتیکی همواره حاکی از مشکلات و مسائل عدیده بر سیاست خارجی ایران بوده است (عباسی سمنانی، 1397: 990). عدم شکل­گیری نظام امنیتی فراگیر و پایدار و تداوم ناامنی و بی­ثباتی در عرصه خاورمیانه با عوامل متعددی در ارتباط است. تقویت حضور قدرت فرامنطقه­ای در محیط پیرامونی، افراط­گرایی، تنش­های فرقه­ای و تروریسم، این عوامل امنیت در محیط پیرامونی ایران را به معمای امنیتی تبدیل کرده است. سیاست تسلیحاتی و امنیتی هر کشور نیز واکنش به تهدیدات محیط امنیتی و تهدیدات منطقه­ای است. بحران­های امنیتی صرفا از طریق تهدید مستقیم نظامی کشورها را تحت تاثیر قرار نمی­دهند. بلکه می­توانند اشکال بسیار متنوعی داشته باشند. ظهور داعش در سوریه و عراق یکی از بحران­های امنیتی در منطقه و تهدید علیه انسجام کشورهای منطقه است (خبرگزاری فارس، 1396). مجموعه این عوامل باعث شده است که راهبردی پیرامونی جمهوری اسلامی ایران در حوزه راهبردی همواره به سمت امنیت­سازی گرایش پیدا کند.


8- دیدگاه غالب و مسلط جمهوری اسلامی ایران درباره داعش

شکل­گیری تهدیدات امنیتی علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران باعث افزایش نقش و ارتقا «ارتش و سپاه» در فرآیند و ساختار تصمیم­گیری خارجی شده است. و همواره اولویت سیاست خارجی مقابله با تهدیدات، تامین امنیت و دفاع از موجودیت کشور بوده است. بحرانی شدن محیط پیرامونی کشور تامین امنیت و دفاع را کماکان در کانون سیاست خارجی حفظ کرد. در نگاه نخبگان سیاسی-امنیتی ایران یک رابطه مستقیم بین قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران و حفظ جایگاه کشور در توازن قوای منطقه­ای وجود دارد. این مساله به لحاظ بهره­برداری از امتیاز ژئوپلتیک ایران در منطقه با هدف دفع تهدیدات متقارن و نامتقارن (داعش و القاعده) بوده است. استراتژی جمهوری اسلامی ایران بازدارندگی به منظور پیشگیری از تهدیدات مستقیم جریان­های تروریستی ضد امنیت ملی کشور است (برزگر،1397: 184). جمهوری اسلامی ایران به لحاظ راهبردی کشوری است که در هیچ ائتلافی مهمی عضویت ندارد. در نتیجه  خود را در بطور جدی در محاصره انواع پایگاه­های نظامی و در مقابل معمای پیچیده امنیتی می­بیند. ظهور و گسترش حجم وسیعی از بحران و آشوب مرزهای کشور را فرا گرفته است. گسترش جریانات تروریستی مخالف شیعه همچون داعش جبهه النصره و احرارالشام آتش فتنه­ای را در خاورمیانه روشن کرده است. که عوارض وحشتناک آن خونریزی و ... را به نمایش گذاشته است. این روند با سیاست­های جاری قدرت­های جهانی و منطقه­ای نیز مهار شدنی نیست.

مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید سعید غدیر (21 مهر 93) در اینباره فرمودند: «نظام جمهوری اسلامی، انقلاب بزرگ ما، امام عظیم­الشأن ما توانست تفکرات دنیای اسلام را متوجه خود بکند، به انگیزه‌های آنها و به حرکات آنها جهت­دهی بکند. این دشمن را ترساند، و به همان سلاح قدیمی متوسل شدند که سلاح "اختلاف­افکنی" است. این سیاست استعمار است که اختلاف بین شیعه و سنی را هرچه بیشتر دامن بزنند، برای اینکه ذهن دو طرف را از دشمن اصلی منحرف بکنند. متخصص این سیاست هم دستگاه­‌های سیاسی و امنیتی دولت انگلیس خبیث است که از دیرباز، در این زمینه فعال بودند ... این جریان تکفیر این چیزی که در عراق و سوریه و در برخی از کشورهای دیگر منطقه بروز کرده و در واقع با همه مسلمانان مواجه­اند، نه فقط با شیعه، ساخته دست خود استعمارگران است. اینها چیزی به نام القاعده، چیزی به نام داعش درست کردند برای مقابله با جمهوری اسلامی، برای مقابله با حرکت بیداری اسلامی، منتها دامن خودشان را گرفته است. امروز اتحاد اسلامی، برادری اسلامی، همبستگی اسلامی، یکی از لازم­ترین و واجب­ترین وظایف همه جوامع اسلامی است و بایستی همه به این وظیفه ملتزم باشیم (مقام معظم رهبری).


9- تهدیدات داعش علیه جمهوری اسلامی ایران

مهمترین، حیاتی­ترین و فوری­ترین هدف سیاست خارجی هر کشور حفظ وضع موجود و تامین امنیت ملی آن کشور است. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، و ناگزیر از تامین امنیت ملی و صیانت از مرزهای سرزمین خویش است. در واقع حفظ امنیت ملی هر کشوری از منافع وجودی آن کشور است. و در صورت تهدید موجودیت­اش نیز تهدید می­شود. در واقع ایدئولوِژی داعش با «غیرت­سازی» جمهوری اسلامی ایران و سایر قرائت­های اسلامی مخالف به جای غیرت­سازی غرب و اسرائیل نشان داد که بطور عمده ضدشیعی و ضداسلامی است تا ضدغرب و بطورجدی ضد جمهوری اسلامی ایران است (رضایی و موسوی جشنی،1396: 153-152). با مفروض قرار دادن دشمنی داعش با شیعیان، داعش به دلیل توان اشاعه افکار افراطی در میان بخش­هایی از جامعه ایران، تهدید علیه امنیت ملی ایران محسوب می­شود (ذوافقاری و عمرانی،1396: 170). افغانستان باتوجه به توان بالقوه در ظهور گروه­های وابسته به داعش در این کشور با تهدیدات جدی روبروست. ظهور داعش منافع ایران در افغانستان را با چالش مواجه ساخته است. افزایش عملیات داعش در افغانستان منجر به نگرانی­های زیادی بین مقامات ایرانی شده است. گروه داعش از طریق فرایند گفتمان امنیتی شده و کنش گفتاری (غیرمشروع جلوه دادن دولت) توانسته با جلب اذهان عمومی پایگاه­های خود را افزایش دهد. و بر ناامنی داخلی و مرزی این کشور بیافزاید. افزایش هواداران داعش در افغانستان در راستای مصالح امنیتی جمهوری اسلامی ایران نیست (فروزه­پور و یوسف­زهی،1396: 187).

9-1- تهدید گستره ژئوپلیتیک شیعیان

ژئوپلتیک شیعه در واقع امتداد جغرافیای سیاسی شیعه در کشورهای مختلف خاورمیانه بزرگ یا هارتلند ایران است (باهوش فارقدنی، 1396). ژئوپلتیک شیعه از دیالکتیک دو گفتمان سلطه و مقاومت از یکسو عدالت انتقادی بازنمایی هویت فردی-جمعی شیعیان در اظهار نارضایتی از شرایط موجود و تلاش در تبدیل آن به وضع مطلوب و از سوی دیگر نقطه­ای گفتمانی در ژئوپلتیک مسلط برای حفظ شرایط موجود در توازن قدرت در خاورمیانه است (احمدی،1397: 66). این نقش­آفرینی با ارتباط یافتن شیعه با ساختار قدرت با ترکیب سه مولفه جغرافیا، سیاست و قدرت مفهومی به نام ژئوپلتیک شیعه را شکل می­دهد (همان، 73). داعش برخاسته از نظام فکری وهابیت است. که با نابودی ادیان و مذاهب دیگر به غیر از وهابیت، نظیر مسیحیان و شیعیان و از جمله شیعیان ایران معتقد است. از اینرو تحکیم موقعیت داعش از دو جنبه می­تواند برای جمهوری اسلامی ایران تهدید ایجاد کند. اولین تهدید امنیتی است اگر واقعا تهدید نابودی رژیم شیعه در عراق به وقوع بپیوندد جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ خواهد شد. در این صورت نیروهای سنی در حال رقابت با یکدیگر احتمالا علیه کشورمان متحد خواهند شد. تقویت گروه­های سنی که تحت کنترل قطر و عربستان سعودی هستند موجب ایجاد تهدید جدی علیه امنیت ملی ایران خواهد شد. تحکیم موقعیت داعش در عراق و استان­های بزرگ سوریه، محور سنی دائما در حال تفرقه در ژئوپلیتیک شیعه است. در این صورت برای کشورهای دارای جمعیت شیعه نظیر لبنان، سوریه، عراق، بحرین، افغانستان مشکلات امنیتی گسترده می­آفریند. در همین زمینه جمهوری اسلامی ایران به کمک نیروهای ضدداعش پرداخته است (جمشیدی و داوند،1398: 66). اولین پیامد سیطره داعش بر افغانستان این است که داعش اقوام را مجبور خواهد کرد احکام سخت­گیرانه را اجرا کنند. این وضعیت برای شیعیان بدتر خواهد بود. زیرا داعش با داشتن نگرش­های فرقه­گرایانه و به شدت آنها را تکفیر می­کند (اسماعیل­زاده و مصباح­زاده،1395: 111).

9-2- تهدید مرزها و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران

بانیان شکل­گیری داعش به دنبال مکانی جدید برای اسباب­کشی تروریست­ها و حتی تکثیر آنها هستند. افغانستان بستر مناسبی برای این اقدام به لحاظ عدم قدرت دولت مرکزی است. تروریست­های تکفیری باتوجه به فضایی که ایجاد شده روی مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران هدف­گذاری کرده­اند. و قطعا محاسبات مورد نیاز این توطئه از جانب آمریکا  انجام شده است. همسایگی با کشورهای دیگر زمانی خود را بعنوان اصلی­ترین عامل تهدید امنیتی نشان می­دهد که بدانیم کشوری که دارای مرزهای سرزمینی بسیاری با کشور ماست، دچار تغییرات امنیتی است و موجودیت نظام­اش به خطر افتاده است و مجالی برای گسترش و افزایش ترد گروه­های تروریستی فراهم آورده است (آدمی و کشاورز مقدم،1394: 6). نزدیک شدن این گروه تروریستی به مرزهای جمهوری اسلامی ایران از طرف کشور افغانستان می­تواند پیامدهای امنیتی برای کشور در برداشته باشد. این موضوع به ویژه در صورت دستیابی این گروه به سلاح­های میانبرد ابعاد جدی­تری خواهد یافت (ذوالفقاری، 1393).

9-3- طرح و اجرای عملیات تروریستی در داخل ایران

تلاش داعش جهت تصرف و سقوط دولت عراق با ناامن کردن مرزها و فراهم کردن زمینه قاچاق تسلیحات نظامی به داخل کشور و نیز پشتیبانی و اعزام گروه­های تروریستی می­تواند چالشی بزرگ را در پی داشته باشد. انگیزه و تلاش رهبران داعش برای انجام عملیات­های تروریستی در ایران از اعلامیه­های صادر شده از طرف آنها قابل فهم است. مهمترین اقدام در این زمینه در آذر ماه 1394 اتفاق افتاد که چهار عروسک بمب­گذاري شده توسط زائران کربلا به ایران وارد شد که با آگاهی دستگاه­های امنیتی این توطئه شناسایی و خنثی شد. حملات خرداد ۱۳۹۶ تهران به حملات تروریستی داعش به ساختمان مجلس شورای اسلامی و حرم امام خمینی(ره) در ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ در تهران اشاره دارد که در نتیجه آن ۱۷ نفر شهید شدند و ۵ مهاجم نیز کشته و حدود ۵۲ نفر زخمی شدند. این حملات حدود ساعت 10:30 با حمله به ساختمان مجلس آغاز شد. گروه دوم حدود ساعت 10:40 وارد حرم امام خمینی(ره) شدند. این حملات نخستین حمله داعش در خاک ایران بود و اولین حمله تروریستی در تهران در بیش از یک دهه و نخستین حمله بزرگ در کشور ایران از زمان بمب­گذاری ۱۳۸۹ در زاهدان محسوب می­شود. در این عملیات نیروهای سپاه، ناجا و نیروهای امنیتی به مقابله با افراد مسلح که عضو داعش بودند، پرداختند. در فاصله چند روز بعد از این اقدام تروریستی سپاه پاسداران ایران برای انتقام این حملات در 29خرداد 1396 مواضع داعش در استان دیرالزور، واقع در شرق سوریه را هدف حمله موشکی قرار داد (صابر، 1394).

9-4- کاهش حوزه عمق راهبردی

عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به کابوسی برای غربی­ها و متحدان منطقه­ای آنها تبدیل شده و داعش برای مقابله با چنین کابوسی آفریده شده است. کاهش عمق استراتژیک در منطقه مهمترین تهدیدی است که شرایط فوق برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد می­کند و می­تواند به شدت منافع و امنیت ملی را تحت تاثیر قرار دهد (امیری و شهرام­نیا،1394: 142). جریان­های داعش و النصره می­توانند یک جنگ مذهبی را در منطقه به وجود بیاورند. کاهش عمق و نفوذ استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه مهمترین تهدید است که از بهم خوردن موازنه به نفع رقیبان برای ایران ایجاد می­شود و می­تواند بشدت منافع و امنیت ملی را تحت تاثیر قرار دهد (ذولفقاری و عمرانی،پیشین: 188-187). حضور داعش در افغانستان با هدف کاهش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران با  نزدیک شدن گروه تکفیری-تروریستی داعش به نزدیکی مرزهای کشور طراحی شده است.

9-5- ایجاد درگیری و هزینه امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران

رژیم صهیونیستی و آمریکا به همکاری برخی کشورهای منطقه به دنبال تغییر موازنه استراتژیک در به ضرر جمهوری اسلامی ایران عمق راهبردی کشورمان را تضعیف کنند (آذین و سیف­زاده،1394: 42). انتشار داعش در افغانستان بستر مناسبی برای تجمیع، تجهیز و تقویت تمام گروه­های مسلح ضدایرانی توسط دشمنان را باعث می­شود (عالیشاهی و دیگران،1396: 191). گسترش رادیکالیزم سنی در مرزهای شرقی به خصوص افغانستان نوعی تهدید فرهنگی و مذهبی علیه جمهوری اسلامی ایران محسوب می­شود. حضور داعش در افغانستان باتوجه به اختلافات ایدئولوژیک این گروه با جمهوری اسلامی ایران در راستای اهداف آمریکا انجام می­گیرد. آمریکا از این طریق به دنبال ایجاد چالش برای امنیت جمهوری اسلامی ایران است که همواره یکی از استراتژی­های آمریکا و عربستان سعودی بوده است. آمریکایی­ها تصور می­کنند با ایجاد جبهه جدیدی در شرق کشور و فشار بر مرزهای شرقی نفوذ جمهوری اسلامی ایران در سوریه و عراق را تحت فشار قرار دهند. آمریکا به دنبال افزایش هزینه­های امنیتی جمهوری اسلامی ایران از طریق بی­ثباتی و ایجاد سناریوی آشوب است (پایگاه خبری الوقت، 1398).

9-6- اجماع و پیوستن گروه­های تروریستی با داعش

سازمان ملل طی گزارشی در مورخ 03/07/1394 اعلام داشت که داعش در حال تاخت­وتاز در افغانستان بوده و تعداد فزاینده­ای هوادار پیرو در 25 استان از 34 استان این کشور بدست آورده است. این گروه در حال تلاش برای تثبیت خود و به چالش کشیدن طالبان در زمین خودشان افغانستان است. برطبق داده­های سازمان ملل متحد تعداد شاخه افغانی داعش از چندصد نفر تا 6 هزار نفر افزایش یافته است. گروه داعش در افغانستان با کمک گرفتن از شبکه­های اجتماعی به تبلیغ و جذب طلاب پاکستان و افغانستان روی آورده است. طالبانی که پس از ده سال سرنگونی دلسرد شده و افرادی که به هر دلیل از این گروه جدا شده­اند و نیز سایر گروه­های تروریستی به داعش روی آورده­اند و با این گروه بیعت می­کنند (صفوی،1396: 112). گروه­های تروریستی زیادی در افغانستان وجود دارند که مستعد پذیرش حضور در داعش و بیعت با این گروه تکفیری هستند. این اتفاق می­تواند تبعات شدید امنیتی علیه کشور را تشدید کند.

9-7- مهار جمهوری اسلامی ایران از درون

آمریکا برای خود در منطقه غرب آسیا منافع گسترده تعریف کرده و به منظور دستیابی به این هدف توطئه­های جدیدی را در این منطقه طراحی و اجرا می­کند. داعش حاصل طراحی آمریکا و غربی­هاست که با موتور محرکه دولت­های مرتجع عربی تلاش کردند. تسلط و آقایی خود را بر منطقه استراتژیک غرب آسیا توسعه دهند. به جای درگیری مستقیم به دنبال استفاده از گروه­های تروریستی و داعش برای مقابله با موج انقلاب اسلامی و جلوگیری از بیداری اسلامی هستند. از طریق مهار انقلاب اسلامی از درون به آنها در تلاش هستند به جای آنکه جمهوری اسلامی ایران در منطقه با اسرائیل و صهیونیست­ها تلاش و مبارزه کند. هزینه و وقت خود را صرف تقابل با داعش و تکفیری­ها در کشورهای همسایه کند. با رشد ناامنی از تفکر رهبران انقلاب اسلامی در دیگر کشورها جلوگیری کنند. انتقال داعش به افغانستان در راستای این هدف از سوی دولت­های مرتجع عرب، رژیم صهیونیستی و آمریکا دنبال می­شود (همان، 116).

9-8- مقابله با توسعه نفوذ و قدرت جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران با حمایت از مهد مقاومت بزرگترین مانع تحقق هدف اربابان داعش یعنی امنیت درازمدت برای رژیم صهیونیستی به حساب می‌آید. داعش کاملا مطابق با منافع ملی و راهبردی آمریکا عمل می­کند و فرصت کنونی که به یمن جریان تکفیری ایجاد شده است نقطه عطفی است که آمریکا می­تواند از آن برای نوعی ایجاد موازنه قوا در منطقه استفاده کند به بیانی دیگر قدرت ایران را که با حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام و ایجاد دولت شیعی در این کشور و تقویت محور مقاومت شامل حزب­اله و حماس روندی رو به تزاید داشته است را تعدیل کند. دامنه نفوذ جمهوری اسلامی ایران از غرب افغانستان تا مدیترانه را در بر می­گیرد که چالشی بزرگ برای ایالات متحده است محسوب می­شود، داعش قوی­ترین سد مقابله با نفوذ جمهوری ایران در غرب آسیاست. نکته غیرقابل انکاری وجود دارد که جریان تکفیر و حامیان آن، کاملا در جهت خواسته­های استکبار و صهیونیزم دارند حرکت می­کنند (شاهقلیان قهفرنی و رستمی،1398: 135).

9-9- استراتژی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات تروریسم نوین

نظریه «تهاجم دفاع» در زمینه کاهش احتمال جنگ از طریق اتخاذ رویکردهای دفاعی و عدم بروز رفتارهای تهاجمی و نیز در راستای کاهش احتمال شکست و بالا بردن قابلیت­های نظامی و مسلح کردن خود مطرح است. امام خامنه­ای در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی آذر 1394 تاکید نمودند آمادگی نیروهای مسلح فقط به معنای این نیست که در نبرد پیروز شوید بلکه معنای دیگر آن مصون نگه داشتن کشور از نیت بد دشمنان است. وقتی شما آماده باشید دشمن جرات نمی­کند بطرف شما گامی از روی بدخواهی بردارد. به اعتقاد ایشان این امر یعنی بازدارندگی و کاهش احتمال وقوع جنگ. این استراتژی مبتنی بر بازدارندگی شبکه­ای و دفاع پیشرو از طریق حضور فعال در تحرکات سیاسی امنیتی است. بعبارتی در شبکه­سازی حوزه­های استراتژیک هدف اساسی تاثیرگذاری بر حلقه­های مختلف امنیت شور یا واحد­ها یا مناطق ژئوپلتیکی یک کشور است. تا در صورت وقوع ناامنی هزینه اقدام دشمنان افزایش یافته و در نقاطی فراتر از مرزهای رسمی تهدیدات کنترل یا خنثی شوند. در این راستا جمهوری اسلامی ایران برای حفظ تمامیت ارضی و سیاسی خود قابلیت­های دفاع غیرمتقارن و بازدارندگی­اش را افزایش داده است. استراتژی نظامی جمهوری اسلامی ایران تدافعی است و براساس بازدارندگی و جلوگیری از حملات، دوام در برابر حملات اولیه، تلافی اقدامات و حملات متجاوزان و بکارگیری راه­حل دیپلماتیک بدون دادن امتیاز عمده قرار گرفته است. اکنون کشورمان در شرایط ویژه­ای قرار دارد. از یکسو در وسط حرکت­های افراطی قرار دارد. که این منجر به واکنش طبیعی کشورمان برای حفظ و ثبات امنیت خود در قالب پیگیری از تهدیدات می­شود (برزگر، پیشین). جمهوری اسلامی ایران حضور منطقه­ای خود را در قالب دفع مشکلات منطقه­ای و برای افزایش امنیت نسبی ضروری می­داند. اکنون بروز تهدیدات جدید برای امنیت ملی کشور از جمله ظهور گروه تروریستی داعش از سال 2014 با هدف تضعیف نقش و قدرت منطقه­ای جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته و سبب شده است استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به سمت بازدارندگی سوق پیدا کند (همان).


10- اقدامات پیشگیرانه از رشد تروریسم در حوزه ژئوپلتیکی افغانستان

1-10- اثربخشی ژئوپلیتیکی در مقابله با تروریزم

ثبات و امنیت در حوزه سیاست خارجی به واقع از موضوعات امنیت ملی هستند. فعالیت­های داعش و شبکه­های تروریستی وابسته به القاعده در اطراف مرزهای جمهوری اسلامی ایران از نوع تهدیدات نامتقارن است که خطرات جدی برای امنیت ملی کشور به همراه دارند. جبر تاریخی، جمهوری اسلامی ایران را مجبور به حضور قوی در منطقه به منظور پر کردن خلاء­های امنیتی می­کند. تصمیم فعلی جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره با طالبان در افغانستان عمدتا با هدف خنثی کردن تهدیدات بالقوه امنیتی در شرایط مشارکت احتمالی این گروه در آینده حکومت افغانستان، بویژه اقناع طالبان برای قطع روابط با گروه تروریستی داعش است. اتصال ژئوپلتیک به امنیت پایدار از طریق پیشگیری از تهدیدات، نیازمند روابط خوب با دولت­های دوست و پر کردن خلاء امنیتی ناشی از جنگ­ها در وضعیت پسامنازعه است. منطق کاربرد اثربخشی ژئوپلتیک و اتصال امنیت منطقه­ای به امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به منظور دفع تهدیدات و مبارزه با نیروهای افراطی و گروه­های تروریستی و همچنین بی­نظمی­های سیاسی-امنیتی ناشی از دولت­های ناکام در منطقه خاورمیانه ضرورت دارد (برزگر، پیشین).

2-10- جلوگیری از تشکل دولت تروریستی کنار مرزهای کشور

استراتژی منطقه­ای جمهوری اسلامی ایران از شکل­گیری اولین دولت تروریستی در منطقه جلوگیری کرد. داعش تا 20 کیلومتری مرزهای غربی کشور تا خانقین پیشروی کرد و جمهوری اسلامی ایران هزینه­های زیادی برای مقابله با داعش پرداخته است، داعش می­توانست سرزمین­هایی را که از عراق و سوریه تصرف کرده بود برای مدت زمان چند سال حفظ کند و خلافت خود را تثبیت کند. آنوقت درست کنار مرز جمهوری اسلامی ایران میلیون­ها تروریست پرورش می­یافتند. که اساسا هدفی مهمتر و البته در دسترس­تر از جمهوری اسلامی ایران نمی­دیدند. اگر دولت داعش در عراق و سوریه پا می­گرفت. آنوقت تمام ارتش­های دنیا هم می­آمدند بعید بود بتوانند از عهده میلیون­ها جوانی که خود را «سرباز خلافت» می­دانند و آماده هر جنایتی هستند برآیند. برنامه منطقه­ای جمهوری اسلامی ایران چنین جنایتی را منتفی کرد. راهبرد منطقه­ای جمهوری اسلامی ایران و تشکیل ارتش چندملیتی مدافعان حرم توانست جلوی تشکیل دولت به تمام تروریستی را بگیرد (محمدی، 1396).

3-10- حفظ حکومت­های منطقه از فروپاشی

از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران با حمایت از محور مقاومت بزرگترین مانع تحقق هدف اربابان داعش یعنی امنیت درازمدت برای رژیم صهیونیستی به حساب می‌آید. ضرباتی که داعش به دلیل حمایت‌های ایران از دولت‌های قانونی عراق و سوریه متحمل شده، مهمترین عامل در فروپاشی ابهت پوشالی این گروهک بوده است (اسلامی­فرد، 1395). استراتژی منطقه­ای جمهوری اسلامی ایران کمک سازنده­ای به حکومت­های منطقه در راستای مساله ترمیم­پذیری دولت­ها و حفظ ساختار دولت-ملت در منطقه بوده است (لفورکی احمدی، 1395). راهبرد جمهوری اسلامی ایران ترمیم­سازی نهادین و جلوگیری از فروپاشی چهارچوب ساختاری حکومت­های منطقه است. به این دلیل مهم که سرنوشت تمام کشورهایی که توسط آمریکا دچار فروپاشی حکومت مرکزی شده­اند و خلا قدرت بوجود آمده ناشی از آن رشد گروه­های تروریستی را درپی داشته است. جمهوری اسلامی ایران با رویکرد اصلاحی و ترمیم­سازانه به حفظ حکومت­ها و مرزهای ملی در منطقه  متعهد است.

4-10- مشروعیت بخشیدن به دولت قانونی بشار اسد جبهه نخست مقابله با داعش

بزرگترین فرصتی که عملکرد داعش برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده است، مشروعیت بخشیدن به دولت قانونی بشار اسد است. داعش با ورود خود به عراق نشان داد که به مرزهای سیاسی اعتقادی ندارد و تهدیدی برای جامعه جهانی محسوب می‌شود. اقدامات داعش نشان داده که بشار اسد به دنبال قدرت­طلبی نبوده و برای صیانت از ملت سوریه با این افراد می‌جنگد. افکار عمومی منطقه و جامعه جهانی نیز به این مسئله پی برده­اند که بحران سوریه منشأ خارجی دارد. غربی‌ها در موضوع سوریه، وجهه و حیثیت­شان خدشه‌دار شده است و ایران توانست جامعه جهانی را علیه تروریست‌ها بسیج کند (اشرف نظری، 1394). در موضوع سوریه جمهوری اسلامی ایران توانست افکار عمومی خود را متقاعد کند که باید علیه تروریسم اقدام کند. چون تروریست­ها از سوریه به عراق و به ایران خواهند آمد. جمهوری اسلامی ایران با راهبرد پیش­دستانه دفع تهدیدات تروریست­ها را در خارج از مرزهایش دنبال می­کند (باقری­زاده و دیگران، 1397: 193).

5-10- فرصت مقابله با موج  ایران‌هراسی

در طول تاریخ همواره نگاه مثبت و منفی نسبت به جمهوری اسلامی ایران وجود داشته است رویکرد منفی تلاش می­کند جمهوری اسلامی ایران را در پیوند با  ضد ارزش­های جامعه جهانی قرار دهد. این فرآیند موضوعی است که تلاش می­شود با مفهوم ایران­هراسی معرفی گردد. جیمز بیل پدیده ایران­هراسی را ناشی از استقلال­طلبی جمهوری اسلامی ایران از آمریکا می­داند. از این­رو به ایجاد موج ایران­هراسی در منطقه و جهان دامن می­زند (مهدی­زاده و میرحسینی،1396: 154). افراطی­گری‌های داعش، تبلیغات رسانه‌های وابسته به غرب و رژیم صهیونیستی را که مدعی بودند جمهوری اسلامی ایران عامل افراطی‌گرایی است منتفی می‌کند (پیشوایی، 1393). به بیانی دقیق­تر نتیجه سیاست­های شوم حامیان گروه تروریستی داعش خطر اصلی برای منطقه و جهان را وهابیت معرفی کرد. رویکرد منطقی و عقلانی جمهوری اسلامی ایران با روش دولت واقع­گرایی و مقابله با این گروه تاثیر زیادی در کاهش موج ایران­هراسی داشته است.

6-10- تقویت موقعیت منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه

اگرچه حضور داعش در عراق و سوریه، تهدیداتی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد می‌کند، اما آمریکایی‌ها نمی‌توانند به تنهایی داعش را حذف کنند مبارزه با این جریان نیاز به همکاری و همسویی دولت­های منطقه­ای خصوصاً جمهوری اسلامی ایران دارد زیرا دولت جمهوری اسلامی ایران منتخب و مورد حمایت خود مردم است. درحالیکه دولت­های عربستان، اردن و ... فاقد حمایت مردمی هستند و از این بابت احساس عجز می‌کنند (اخضریان کاشانی، 1393). هیچ بحرانی بدون حضور و نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه حل­شدنی نیست. که این موضوع نشان از اهمیت ژئوپلیتیک و ژِئواستراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه دارد. تضعیف و شکست گروه داعش توسط جمهوری اسلامی ایران منجر به افزایش حوزه راهبردی و افزایش ضریب امنیتی جمهوری اسلامی ایران در منطقه شده است. رویکرد جمهوری اسلامی ایران با روش دفاع فعال، استراتژیک و واقع­گرایی در مقابله فوری با تروریسم داعش منجر به تقویت قدرت منطقه­ای جمهوری اسلامی ایران شده است.

7-10- صلح­سازی و حضور در افغانستان

استقرار ثبات و امنیت در افغانستان تاثیر زیادی در کنترل افراط­گرایی در این کشور داشته است که ارتباط مستقیم با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران دارد. تغییرات جدید ژئوپلتیک در این کشور پیامدهای جدید امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران دارد (غراوی،پیشین: 196-195). جمهوری اسلامی ایران بیشترین نقش را در صلح و امنیت افغانستان داشته است. صلح چیزی نیست جز تقسیم منافع بنابراین صلح بدون حضور و مشارکت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان یعنی نادیده گرفتن منافع کشورمان، جمهوری اسلامی ایران در افغانستان به دنبال ایجاد امنیت پایدار است و الزاما باید در فرآیند صلح­سازی حضور داشته باشد. به این دلیل که اگر افراط­گرایان قدرت بگیرند به زیان منافع ملی کشور ماست و جمهوری اسلامی ایران در ثبات و امنیت افغانستان نقش بسیار زیادی دارد. جمهوری اسلامی ایران افغانستان را پیوست ژئوپلتیکی خود در منطقه می­داند. بر همین اساس اهتمام ویژه دارد تا با ایجاد صلح در افغانستان فضای داخلی این کشور به سمتی هدایت شود تا امکان رشد گروه­های تروریستی بطور دائمی منتفی شود.

8-10- استراتژی دولت-ملت­سازی در افغانستان

جمهوری اسلامی ایران مشارکت فعالانه گسترده­ای در کنفرانس بن در آلمان داشت. مقامات رسمی کشور در این کنفرانس از تشکیل دولت توسط حامد کرزی حمایت کردند (sipri, 2013). جامعه بسیار سنتی و حاکم بودن ایستار­های ذهنی قومیتی در افغانستان مانع طی شدن فرآیند دولت-ملت­سازی و شکل­گیری دولت مقتدر مرکزی در این کشور و عامل ضعف گسترده دولت مرکزی در این کشور بوده است. در شرایط ضعف دولت مرکزی طبیعتا زمینه­ها برای رشد و تکثیر گروه­های تروریستی فراهم می­آید (خبرگزاری صدا و سیما، 1397). می­توان گفت ریشه­کنی گروه­های افراط­گرا در گرو ایجاد ثبات و توسعه در کشورهای خاورمیانه است. در مقابل اگر بی­ثباتی ادامه یابد و دولت­های شکننده نتوانند به دولت کامل تبدیل شوند یا دولت­ها در معرض فروپاشی قرار داشته باشند. نه تنها گروه­های تروریستی از بین نمی­روند بلکه گسترش بیشتری پیدا می­کنند (ایزدی،1395: 137). جمهوری اسلامی ایران تلاش گسترده­ای در راستای دولت-ملت­سازی در افغانستان انجام داده است. تکثر هویتی در جامعه افغانستان به لحاظ قومی، نژادی، مذهبی همواره عامل بسط و رشد گروه­های تروریستی بوده است. استراتژی کلان جمهوری اسلامی ایران در راستای گذر از جامعه سنتی و تکثر هویتی افغانستان به سمت شکل­گیری هویت ملی واحد با هدف تشکیل دولت فراگیر با جهت­گیری بهینه­ساز بوده است.

9-10- تقویت و همکاری با گروه­های میانه­رو

هدف از ارتباط با گروه طالبان کاهش تهدید و آسیب­پذیری­هایی که از ناحیه طالبان امکان دارد به امنیت و سیاست خارجی ایران اثر داشته است. هدف دیگر جمهوری اسلامی ایران از مذاکره با طالبان به این مهم باز می­گردد. که شرایط کنونی گروه طالبان می­تواند تهدید و چالش­های جدی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. شرایط حاضر فرصت خوبی را در اختیار تهران قرار خواهد داد چون اکنون هم جمهوری اسلامی ایران و هم طالبان در افغانستان دشمن مشترکی به نام داعش دارند. جمهوری اسلامی ایران می­تواند از طریق گروه طالبان به دفع تهدید بزرگتری به نام داعش در مرزهای شرقی خود دست بزند. لذا اتحاد نیروها برای رفع یک دشمن مشترک نیازمند گفتگو و مذاکره جدی میان تهران و طالبان است که می­تواند در بستر این مذاکرات شرایطی برای دفع تهدید بزرگتری چون داعش شکل بگیرد. جمهوری اسلامی ایران بنا به مقتضیات استراتژیک به صورتی هوشمندانه گفتگو با گروه­های میانه­رو را برگزیده است. تا آنها را برای مقابله با داعش بسیج و توانمند سازد. ترویج گفتمان میانه­روی بستر مناسبی برای  جلوگیری از پیوستن اعضای طالبان به داعش و  همچنین ریزش تعداد اعضای گروه داعش در این کشور است.


نتیجه‌­گیری

انقلاب اسلامی ایران از آغاز همواره آماج تهدیدات علیه امنیت ملی کشور در حوزه­های مختلف سیاسی، اقتصای و نظامی بوده است. که این تهدیدات توسط نظام سلطه با حربه­های مختلف «تروریسم» و صحنه گردانی بازیگران منطقه­ای انجام شده است. از جمله این تهدیدات شکل گرفته علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نفوذ و رشد جریان افراطی داعش در افغانستان است. داعش مولود جریان القاعده و طالبان است که طی سه دهه گذشته در کشور افغانستان فعالیت داشته­اند. هرچند مبارزین «افغان عرب» در ابتدا با هدف مقابله با اشغالگری شوروی سابق و سپس نیروهای ناتو به افغانستان آمدند و بدلیل پشتیبانی فکری مدارس دینی وهابی و کمک­های مالی کشورهای مرتجع عربی افغانستان تبدیل به مرکز پرورش تروریسم نسل نوین گردید که به لحاظ تعیین حوزه ژئوپلیتیک، گفتمان هویتی و غیرهویتی و عمق خشونت نسبت به شیعیان با نسل­های پیشین تفاوت عمیقی دارند. بعد از شکل­گیری داعش در عراق و سوریه، کشور افغانستان نیز علیرغم اینکه اکثریت اهل سنت گرایش حنفی دارند، اما ژئوپلیتیک حساس و مستعد رشد تروریزم و همچنین وجود تفکر افراطی-تکفیری که به ایدئولوژی وهابیت و قبل از آن به ابن­تیمیه برمی­گردد، منجر به پیدایش و رشد داعش در افغانستان شده است. از منظر تئوریک ژئوپلتیک انتقادی برخلاف نوع سنتی به بسترهای ذهنی و عینی فضا و تاثیر عوامل نامطلوب ژئوپلتیکی توجه دارد. نسل نوین تورریزم با ایدئولوژی خصمانه علیه شیعیان فضایی تهدید­ساز را در افغانستان ایجاد کرده است. از منظر نخبگان امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران امنیت ملی در پیوست و اتصال با امنیت منطقه­ای تعریف و متعاقبا پیگیری می­شود. دفاع فعال و استراتژیک با روش دولت واقع­گرایی در راستای مقابله با تروریسم داعش در افغانستان از الزآمات تامین امنیت ملی کشور است. به بیانی دقیق­تر جمهوری اسلامی ایران با رویکردی هوشمندانه و راهبردی میدان نبرد با تروریسم داعش را در فاصله دور از مرزهای فوری تعریف کرده است. هدف فوری جمهوری اسلامی ایران از مدیریت هوشمندانه ضمن ارتقا امنیت ملی کشور دفع حضور و تهدید داعش در افغانستان در همسایگی مرزهای شرقی کشور است. باتوجه به همجواری کشور افغانستان با استان­های شرقی جمهوری اسلامی ایران این پدیده می­تواند تهدیدات فعال و جدی را برای امنیت ملی کشور بوجود آورد. مقابله با تروریسم داعش نیازمند ابتکار عمل و راهکارهایی است که هماهنگی و همکاری تمامی کشورهای منطقه­ای و اسلامی را طلب می­کند. پیامد بلندمدت سرکوب و مداخله بیگانگان در افغانستان توسط کشورهای غربی بخصوص ناتو با محوریت آمریکا به فروپاشی نهاد و سیستم حاکمیتی در این کشور شده است. همچنین نقش تخریب کننده و نامطلوب عربستان سعودی در ترویج وهابیت و سلفی­گری در افغانستان با ثروت­های نفتی موجب تقویت تنفر، خشونت و ضدیت عناصر تروریستی با شیعیان در افغانستان شده است. قدرت­گیری داعش در افغانستان و تجمع عناصر این گروه به تهدید علیه شیعیان در منطقه منجر می‌شود.

تغییر و اصلاح گفتمان­ها، ایستارهای شناختی، بسترهای فرهنگی ایدئولوژیکی، خروج نیروهای بیگانگان از منطقه، دستیابی به درک مشترک از گفتمان­های مذهبی و ایجاد هویت­های بهینه و میانه­رو می­تواند در دفع خطر تروریسم داعش موثر واقع گردد. کشورهاي منطقه باید به این درك برسند که امنیت همه کشورها و ادیان الهی در مقابله تهدید تروریسم داعش، به هم پیوسته است و آنها تنها با یک گروه تروریستی مبارزه نمی­کنند، بلکه با یک ایدئولوژي مخرب و تهدیدزا روبرو هستند و باید جداي از عرصه نظامی این دهنیت و گفتمان تروریستی را در عرصه اندیشه و تفکر شکست داد. در حقیقت تروریسم داعش بزرگترین خطري است که جهان در دهه آینده با آن روبرو است. بذرهاي این تفکر  خشونت­آمیز اکنون در اروپا، آمریکا، آسیا، آفریقا و مناطق دیگر در حال رشد است. داعش با استفاده از گفتمان غیرواقعی و وارونه­اي که از اسلام ارائه می­دهد این امکان را دارد که با افزایش و ترویج گفتمان هویتی داعش، توانایی جذب گروه­هاي تروریستی و عناصر افراط­گرا از سراسر جهان را داشته باشد. به همین دلیل نابودي گروه­هاي تروریستی براي پایان دادن به این خطر کافی نیست، بلکه باید با ریشه­هاي ایدئولوژيک این جریان خطرناك مقابله کرد تا مجدد در منطقه در قالب گفتمانی، ایدئولوژیکی و ژئوپلتیکی فرصت ظهور و رشد نیابد. کشور افغانستان نیازمند توجه بیشتر برای مقابله با نسل نوین تروریسم گروه تکفیری داعش است. چون داعش بصورت خزنده در این کشور که زادگاه تروریسم است در حال رشد و تقویت است.

چکیده

اولین و اساسی­‌ترین مسئله در شناخت انحرافات گروه‌­های سلفی- تکفیری «نسل نوین» که داعش از مهمترین آنها بشمار می‌­آید شناخت گفتمان و قلمرو و بستر ژئوپلتیک آنهاست. داعش از یک هسته اصلی و یک مبانی فکری و عقیدتی تشکیل شد؛ هسته این گروه همان بعثی­‌های عراق و مبانی فکری و عقیدتی آن سلفی‌­ها بودند که ظاهری مذهبی و اعتقادی به این گروه بخشیدند. با حضور داعش در افغانستان و دشمن شمردن عناصر طالبان از سوی آنها بیم از ظهور یک گروه تروریستی دیگر با اهدافی متفاوت احساس می­‌شد و تهدیدهای مختلفی از نظر امنیتی، سیاسی و ژئوپلتیکی برای کشورهای همسایه از جمله ایران ایجاد شد. از این­رو مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه­‌ای و الکترونیکی ضمن بررسی ملاحظات امنیتی جمهوری اسلامی ایران در تقابل با گروهک داعش به بررسی حضور داعش در افغانستان و تاثیر بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است و در نهایت راهکارهای مبارزه با بروز چنین خطری ارائه می­‌گردد. نویسنده از اتصال مفاهیم نسل نوین تروریزم و ژئوپلتیک انتقادی بهره می­‌گیرد. هدف اصلی از تشکیل داعش و حضور آن در افغانستان مقابله با تحدید حوزه راهبردی و عمق استراتژیک ج. ا. ایران و محور مقاومت با استفاده از «ژئوپلتیک مستعد رشد تروریزم نسل نوین در افغانستان» است که توسط بازیگرانی چون آمریکا، عربستان سعودی، اسرائیل ... هدایت و رهبری می‌­شود.