مقايسه تأثيرگذاري رسانه ملي ج. ا. ایران و رسانه‌هاي فارسي زبان معاند در حوادث آبان 98 (برمبنای نظریه آشوب جیمز روزنا)

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش مسائل ایران، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج
دریافت: ۱۸ بهمن ۱۳۹۸ | انتشار: 30 اردیبهشت 1399

منابع و ماخذ

1- اشتراوس، لئو (1387)، فلسفه سياسي چيست، مترجم: فرهنگ رجائي، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي.
2- افتخاري، اصغر (1387)، قدرت نرم، تهران: پژوهشکده مطالعات و تحقيقات بسيج دانشگاه امام صادق (ع).
3- افخمي، حسين و عبداله، عليرضا (1388)، «مطالعه تطبيقي ساختار و نحوه پوشش اخبار ايران در تارنماهاي ملي و بين¬المللي (تحليل محتواي مطالب سياسي تارنماي خبري ايرنا، بي بي سي فارسي و صداي امريکا)»، مجله جهاني رسانه، ش19.
3- افضلي، رسول (1377)، «موانع مشترک شکل¬گيري جامعه مدني در خاورميانه (ترکيه، ايران، مصر)»، پايان-نامه کارشناسی¬ارشد حقوق، دانشگاه تهران.
4- بيرو، آلن (1377)، فرهنگ علوم اجتماعي، مترجم: باقر ساروخاني، تهران: انتشارات آسمان.
5- تي بلوم، ويليام (1373)، نظريه¬هاي نظام سياسي، مترجم: احمد تدین، ج2، تهران: انتشارات آران.
6- خاتمي، سيد محمد (1379)، اسلام و روحانيت و انقلاب اسلامي، تهران: انتشارات طرح نو.
7- روزنامه کيهان، (1398).
8- سميعي اصفهاني، عليرضا و فتحي مظفري، عبدالرضا (1391)، «راهبردها و راهکارهاي رسانه زمينه¬ساز در مواجهه با جنگ نرم»، فصلنامه مطالعات راهبردي بسيج، س5، ش57.
9- شيرمحمدي (1388)، «کالبدشکافي جنبش اصلاحات در انتخابات رياست جمهوري نهم (1384)»، پايان-نامه دانشگاه آزاد اسلامي تهران مرکز.
10- مهرداد، هرمز (1380)، مقدمه¬اي بر نظريات و مفاهيم ارتباط جمعي، تهران: موسسه فرهنگي فاران.
11- نعمتي انارکي، داوود (1381)، «نقش رسانه¬هاي گروهي در اطلاع¬رساني»، مجله پژوهش و سنجش، ش27.

متن کامل

مقدمه
غرب و هم‌پيمانانش با تمام قوا و هدفمند با پشتيباني و تأمين هزينه از نظر سخت¬افزاري و نرم¬افزاري که اصولا از ابتداي فروپاشي (حکومت سلطنتي مستبد) پهلوي با دفاع و پشتيباني از گروه¬هاي مخالف و معاند و تروريست، تحميل جنگ، مانور دادن در جهت تخريب اذهان مردم نسبت به تقلب در انتخابات دوره¬هاي مختلف، حوادث کوي دانشگاه 1378؛ تحصن نمايندگان 1382؛ انتخابات 1388، انواع تحريم، دخالت و بزرگنمايي حوادث گوناگون از قبيل: بيکاري، گراني، فساد اداري، سوء مديريت، قوميت¬گرايي، حجاب، ورود بانوان به ورزشگاه¬ها، مشکلات ناشي از موسسات مالي و اعتباري، افزايش قيمت ارز و اخيراً اغتشاشات داخلي عراق و شعارهاي ضد ايراني و همچنين افزايش و مناسب¬سازي قيمت بنزين و احتمالا ًحوادث بعدي؛ شايد هم به شکلي از انقلاب¬هاي رنگي همراه با قتل، انفجار، سرقت، راه بندان و مانند آن براي اينکه فضايي ناامن را نشان دهند؛ بنابراين بستر لازم شناخت مناسب ویژگی¬ها و ظرفیت¬های علمی، راهبردی و مديريتي را در زمان حاضر مي¬طلبد و توجه بيشتر به قدرت، ظرفیت، کارآمدی و روزآمدی اندیشه واقع¬بين را در مواجهه با چالش¬های پیچیده و چند وجهی و قدرت پاسخگویی نظام مردم¬سالاری دینی به نیازها و مسائل مبتلا به را لازم مي¬باشد. به دلیل پیچیدگی و تازگی برخی حوادث و مشابهت¬های محتوایی بین چالش¬های پدید آمده در گذشته و حال در این حوادث با چالش¬های آینده در حوزه عملیات روانی و جنگ نرم، نوع مدیریت مقام معظم رهبری می¬تواند به صورت یک مانیفست مدیریتی مطرح شود و سطوح گوناگون مدیریتی نظام از آن بهره¬مند شوند؛ اين موضوع کاملا لازم است ولي مسلما کافي نيست! فشار گسترده اقتصادی و ناخشنودی و نارضایتی شهروندان از سیاست¬های ناکارآمد اقتصادی به همراه موج¬های متعدد رسوایی فسادهای اقتصادی و رانت¬های بزرگ مسئولین و فرزندان آنها موجب شده تا بخش عظیمی از طبقه متوسط و حقوق¬بگير ناراضی از وضع موجود، به علت یأس و فقدان امید، خود را نه در مقام حامل گفتمان معنابخش بلکه به صورت ضدگفتمان تعریف کرده، عصبی به خیابان آمده و در حالت خطر قرار گیرند. در این بین شبکه¬های تلویزیونی فارسی¬زبان خارجی، که از چنین بستری تغذیه می¬کنند سعی کردند با نفرت¬پراکنی و ایجاد آشوب، جامعه را در مسیر فروپاشی قرار دهند. رسانه ملي ايران با برنامه¬ريزي مدون و پويا و هدفمند بايد خود را به جايگاهي برساند که مخاطب ارزشي و ايراني نيازي به مراجعه به رسانه بيگانه را احساس نکند.

1- جنگ نرم
جنگ نرم بر نوعي راهبرد نوين در عرصه تغيير حکومت و يا به زانو در آوردن و مطيع کردن حکومت¬ها و حاکمان تاکيد مي¬ورزد (سميعي اصفهاني و فتحي مظفري،1391 :80). پشتيباني و تشويق از طريق عمليات رواني، جنگ رسانه¬اي (راديو، تلويزيون، روزنامه و فضاي مجازي از تظاهرات مسالمت¬آميز يا خشن، مبارزه منفي، نافرماني به هر شکلي، تبليغات، نارضايت کردن و يا نارضايتي را بزرگ نمودن، براي دشمن فرق ندارد که از کدام شيوه براي رسيدن به هدف¬اش استفاده نمايد. جنبش و انقلاب مخملي، گل رز، صورتي، نارنجي، لاله¬اي، زرد يا مانند رنگ سبز در ايران که در اکثر آنها نقش تشويق، تهييج به شکل هدفمند همراه با انواع کمک¬ها و نفوذ بيگانگان در کنار نقش فضاي مجازي و رسانه¬ها غيرقابل انکار است. براي نمونه معاون خارجي وزارت اطلاعات آن دوره نام حدود 60 موسسه و بنياد را در روزنامه جام¬جم مورخه چهارم فروردين 1389 که در جنگ نرم بر عليه ايران بودند را بيان نمود. هدف تمرکز بر افکار و رفتار جمعي است. اعتراض و اغتشاش بهانه¬اي براي مظلوم¬نمايي و خوراک تبليغاتي مي¬باشد. براي رسيدن به اهداف از پیش تعيين شده شناخت کامل محيط، پويايي مستمر لازم است. دشمن بدنبال نقاط ضعف مي¬گردد؛ تبليغ و ترويج فرهنگ مهاجم در کشور هدف را مدنظر دارد رسانه آنقدر اهميت دارد که "تافلر" تمدن بشري را بر سه قسم کشاورزي، صنعتي و فراصنعتي يا عصر ارتباطات مي¬داند و قدرت را متعلق به کساني مي¬داند که شبکه¬هاي ارتباطي و اطلاعاتي را در اختيار دارند. "مک لوهان" قدرت را در دست صاحبان شبکه¬هاي کامپيوتري و ماهواره¬ها و تلويزيون¬ها مي¬داند (مهرداد،1380 :158-159).
هدف چيست؟ تخريب و تضعيف نقاط قوت و ناکارآمد بودن نظام حاکميت! ترويج و حاکميت فرهنگ غرب! تغيير و تحول و بحران هويت و شخصيت¬زدگي در نسل جوان، باورهاي ديني و بي¬اثر کردن دين-مداري، خرافه نماياندن دين و فرقه¬سازي و گرايش جامعه به سمت دلخواه! تغيير رفتار جامعه! ترويج ياَس و ناميدي، گسترش بيماري¬هاي روحي و رواني و احساس بيهودگي و پوچي، اضمحلال نظام خانواده گريز از تفکر معنوي و منطقي و خلاصه اصل مطلب حذف دين از صحنه به هر شکل و عنوان! فراموش نکنيم شعارها معمولا آزادي¬خواهي، دموکراسي¬خواهي با برچسب¬هاي دزدي، قتل، دروغ¬گويي، آمارهاي ساختگي، کلي¬گويي، حقيقت را کامل نگفتن، اهريمن¬سازي، ترور شخصيت، ايجاد تفرقه و ساخت جبهه جديد رقيب همراه است. بانگاهي به گذشته نه چندان دور تسلط کشورها معمولا به شکل نظامي بود. ليکن در حال حاضر همانطور که گفته شد پس از پايان جنگ سرد و تجارب دو جنگ جهاني ايالات متحده و دوستانش دريافتند که مي¬شود با هزينه کمتر و بدون دخالت مستقيم در ساير کشورهاي غيرهمسو به اهداف سياسي، اقتصادي و ... خارجي و داخلي دست يافت. هر جامعه¬اي هويت، فرهنگ و تمدن و ارزش¬هاي مختص خود را دارد، که بيانگر تاريخ و هويت مردم آن جامعه و کشور است. اين ارزش¬ها در داخل مرزها مي¬تواند هويت و عاملي مهم در جهت استقلال هر کشوري باشد.
بايندر  معتقد است که اگر کشوري بخواهد به رشد و توسعه برسد، بايد پنج بحران را پشت سر بگذارد: هويت، مشارکت، نفوذ، مشروعيت، توزيع (شيرمحمدي، 1388 :18). تفاوت کشورهاي در حال توسعه و پيشرفته در اين است که کشورهاي توسعه يافته اين بحران¬ها را به ويژه هويت و مشروعيت را با موفقيت پشت سر گذاشته¬اند. در اسلام بينش حکومت مردم¬سالارانه وجود دارد و قانون اساسي آن را تاييد کرده است. اما اين حق و تکليف متقابل است و مشروعيت حکومت اسلامي مشروط به اداي حق مردم و استفاده از اختيارات خود در چارچوب¬هاي معين قانوني است (خاتمي، 1379: 24).
عوامل بحران بستگي به مسائل مختلف دارد: نوع بحران وارده و چگونگي شکل¬گيري آن، زمان وقوع بحران و شرايط زماني موجود، تصميم¬گيري نهايي و نوع واکنش منطقي در مقابل بحران جنگ رواني نرم که در بسياري مواقع تبديل به درگيري¬هاي سخت هم مي¬شود. کاري که در حال حاضر دشمن انجام مي¬دهد و تا حدودي هم موفق بوده؛ ابتدا بايد بدانيم هدف دشمن چيست! ايجاد تفرقه در بين صفوف مردم، مسئولين و تخريب افکار عمومي و عدم اعتماد نسبت به ايشان است. در عرصه جنگ نرم از عرصه¬هاي مختلف فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي با ايجاد سوال و تکرار مداوم و هدفمند و تاکيد بر نقاط ضعف؛ سعي در تهاجم به ارزش¬هاي جامعه ابتدا براي سست کردن و سپس در جهت نابودي و جابجايي با ارزش¬هاي دلخواه خودشان مي¬باشند. قدرت نرم برخلاف قدرت سخت که داراي ساختاري هرمي با منطق سلسله مراتبي و آمريت و از سمت بالا به پايين و درجه¬بندي بازيگران است، در ساختاري دايره¬اي و فاقد اضلاع است و نمي¬توان روابط رسمي را تعريف شده و منحصر کرد (افتخاري، 1387). قدرت نرم توصيف کننده ماهيت نرم¬افزاري قدرت ملي است و تهديد نرم که مبين ماهيت نقاط آسيب¬پذير و تهديدساز در ابعاد فرهنگي و اجتماعي است که جامعه يا گروه هدف را نشانه مي¬گيرد و بدون حمله نظامي رقيب را به انفعال يا شکست وا مي¬دارد. جنگ رواني، جنگ رايانه¬اي، جنگ سايبري و جنگ اطلاعاتي را از جمله مصاديق جنگ نرم به شمار مي¬آ¬وريم. در کنار جنگ نرم و سخت در ده¬هاي اخير جنگ نيمه سخت که در شرايط خاص سياسي و اقتصادي و با هدف افزايش فشارها و تحريم¬ها در جهت تغييرات رفتاري حکومت¬ها يا سلطه حاکميتي و ايجاد حکومت وابسته و دست نشانده انجام مي¬پذيرد را شاهد هستيم.
امروزه جنگ نرم با بهره¬گيري از حوزه¬هايي چون: ديپلماسي عمومي، ديپلماسي رسانه¬اي و ديپلماسي مجازي (تصويرسازي) تجربه کاملاً متفاوتي از رويارويي کشورها به منصه ظهور رسانده است. البته جنگ سخت و نرم و نيمه¬سخت گاهي در تکميل همديگر بر يک سرزمين احتمال آن مي¬تواند باشد و مثال بارز آن انواع جنگ ايالات متحده بر عليه کشور ما، جمهوري اسلامي است. بازيگران با تصويرسازي سعي مي-کنند با استفاده از رسانه¬ها و فناوري نوين، از رقيبان خود تصويري مجازي توليد کنند که امکان جايگزين شدن با واقعيت را داشته باشد. بدين ترتيب، واقعيت¬هايي مجازي شکل مي¬گيرد که از يکسو با آنچه در جهان خارج مي¬گذرد، منطبق نيست و از سوي ديگر، بهره¬اي از واقعيت را دارا هستند و افکار عمومي و تصميم¬سازان نيز براساس آن، تحليل و اقدام مي¬کنند.
 
2- مدل مفهومي- تاريخي جنگ نرم
اين مدل براساس برداشت از منويات رهبر جمهوري اسلامي در چهار مرحله استوار مي¬تواند باشد:
1) انقلاب اسلامي، با تمامي سر و صدا و هيجانات آن که بدنبال حاکميت ارزش¬هاي معنوي آغاز شد. تکيه بر دين اسلام و با هدف حکومت ديني و تعريفي جديد از معني آزادي و استقلال و عدالت اجتماعي برپايه ارزش¬هاي اسلامي (مقام معظم رهبري، 12/09/1380). (معرفت¬شناختي، انسان¬شناختي، غايت¬شناختي همراه با ارزش¬هاي اسلام شيعي؛
2) نظام اسلامي، که در اين مرحله شکلي منسجم و نظام يافته با مبادي مشخص ارزشي ديني پيدا نمود؛ که تا حدود سال 1369 مرحله جنيني و شکل¬گيري آن در جهت تثبيت خود را پشت سر گذاشت، جريانات فکري و سياسي در جهت گذار از يک سيستم حاکميتي استبدادي و آمريت استبداد و استعمار به ساختار جمهوريت و اراده معطوف به وحي در يک ساختاري نوپا که تجربه جديدي در هيچ سرزميني نداشت و در عين حال مستعد آسيب¬پذيري و تغييرات ساختاري نيز بود. در اين مرحله غرب و مخالفين انقلاب با تقويت گروه¬هاي معاند در داخل و خارج به اشکال مختلف سعي در پُر هزينه کردن و فشار حداکثري براي ايران و منطقه کردند.
3) دولت اسلامي: در زماني که اهداف نظام تا حدودي قابل دسترسي شد و جنگ سخت دشمن بدون نتيجه و دستاورد به پايان رسيد، نظام سلطه جنگ نيمه سخت را به شکلي پيچيده و وسيع در ابعاد مختلف بعنوان راهبرد تغيير رفتار بجاي تغيير حکومت را براي ايران با اشکال مختلف مانند روي کار آوردن بازيگران وابسته و دست نشانده و يا ضعيف آغاز کرد.
4) دنيا و تمدن اسلامي: در اين مرحله پس از عقيم ماندن راهبرد جنگ سخت و نيمه سخت، به تدريج غرب از طريق جنگ نرم در زمينه¬هاي تاريخي، فرهنگي و اجتماعي با کمک از فناوري¬هاي نوين و محتواهاي متکثر و متنوع جديد آماده شد تا بطور پيچيده و خزنده در تمامي عرصه¬ها هوشمندانه، راهبرد تغيير رفتار و تغيير ساختار را توأمان پي بگيرد. دليل آن هم واضح بود در سال 1990 "جوزف ناي" نظريه¬پرداز آمريکايي ديدگاه جديد جنگ نرم را مطرح کرد که بجاي حرکت¬هاي نظامي مانند جنگ ستارگان يا کودتا در کشورهاي رقيب با هدف قرار دادن و تاثيرگذاري بر نخبگان جامعه هدف به نتيجه دلخواه با هزينه کمتر و تاثير بيشتر رسيد. پس از فروپاشي شوروي و واقعه يازده سپتامبر او "قدرت هوشمند" را که با استفاده از نفوذ بر بدنه جامعه و همراه با ديپلماسي عمومي بود را مطرح نمود که با تکميل آن توسط کارشناسان آمريکايي با دستورالعمل اجرايي تصويب و بعنوان "انقلاب نرم" معروف شد که در حال حاضر در بيشتر مواقع  نتايج مطلوب را براي ايشان به ارمغان آورده است.

3- شاخص‌هاي جامعه مدني
براي رسيدن به يک جامعه مطلوبي که بتوان براي حاکميت، مشروعيت مردمي قائل شد مسلما ويژگي-هاي فراواني مي¬توان نام برد براي نمونه: آزادي (افضلي، 1377: 20)، قانونمداري (اشتراوس، 1387: 247)، کثرت¬گرايي (بيرو، 1370: 160)، عقل¬گرايي، غيرقدسي بودن حکومت (تي بلوم، 1373: 370)، فقدان و يا نقص در وجود هرکدام مي¬تواند براي بروز يک بحران کافي باشد؛ خصوصاً با وجود دشمنان تا دندان مسلح و هدفمندي که کشور ایران دارد! کوچکترين ضعف و سهل¬انگاري مي¬تواند عواقب غيرقابل جبراني داشته باشد.

4- شاخص‌هاي جنگ نرم
سه مولفه فرهنگي، اجتماعي و سياسي از مشخصات جنگ نرم در جامعه مخاطب و هدف هستند.
فرهنگي: تغيير ارزش¬ها و نگرش¬ها، تغيير الگو، گرايش به غرب، گرايش به رسانه¬هاي غربي، ترويج سبک زندگي غربي، ترويج محصولات فرهنگي غربی، رواج خرافي¬گرايي، القاي ناکارآمدي دين، کاهش خودباوري ملي، افزايش سلفي¬گري، کاهش رفتارهاي مذهبي، تغيير نگرش به رفتار ديني مثل حجاب؛
اجتماعي: بحران هويت و از خود بيگانگي، کاهش انسجام اجتماعي، کاهش روحيه ملي، افزايش گسست ملي، القاي احساس ناامني اجتماعي، تشديد آسيب¬هاي اجتماعي، تغيير آداب و رسوم، رواج فمينيسم، افزايش بي¬اعتمادي عمومي، کاهش رضايت از زندگي، رواج احساس تبعيض و بي¬عدالتي، ترويج واگرايي قومي، کاهش سرمايه¬هاي اجتماعي؛
سياسي: تغيير ترجيحات سياسي، رواج بي¬تفاوتي سياسي، افزايش مطالبات سياسي، افزايش واگرايي ملي، آمادگي براي نافرماني مدني، رواج ليبراليسم غربي، بحران مشروعيت، رواج و نشر شايعه و شبهات سياسي، افزايش تنش¬هاي سياسي، کاهش اعتماد به رسانه ملي؛
با کمي دقت متوجه مي¬شويم در جنگ نرم اهداف به شکل بلندمدت، ميان¬مدت و کوتاه¬مدت برنامه¬ريزي مي¬شود. استحاله فرهنگي در جهت تاثيرگذاري بر افکار عمومي جامعه مورد هدف؛ استحاله سياسي در جهت ناکارآمد جلوه دادن نظام جامعه هدف؛ ايجاد رعب و وحشت از مسائلي همچون فقر، جنگ و در ادامه آن شايعه¬پراکني و ايجاد جو بي¬اعتمادي و ناامني رواني؛ اختلاف¬افکني در صفوف مردم با همديگر، مردم با مسئولين و مسئولين با يکديگر؛ ترويج روحيه نااميدي و ياس به جاي نشاط از پيشرفت¬هاي اجتماعي، اقتصادي، صنعتي، علمي؛ بي¬تفاوت کردن نسل جوان؛ کاهش روحيه در ميان نظاميان و ايجاد اختلاف ميان شاخه¬هاي مختلف نظامي و امنيتي؛ تبليغات سياه با هدف آشوب و براندازي با شايعه¬پراکني و پخش تصاوير مستهجن، جوسازي از کانال¬هاي مختلف؛ تلاش براي نشان دادن اوضاع کشور به شکلي بحراني و جنگي با اخبار نادرست و تحليل¬هاي ناقص و يکطرفه و اغراق¬آميز که با استفاده تمام عيار از تمام رسانه¬ها و شيوه¬هاي روان¬شناختي و متخصصين صوت و تصوير و صدا جهت تضعيف چهره کشور هدف انجام مي¬شود. در جنگ رواني و رسانه¬اي ما با ژنرال نظامي سروکار نداريم بلکه اساتيد دانشگاه و کارشناسان خِبره حضور دارند. در اين نوع جنگ فقط نقاط ضعف ديده و به شکلي کليشه¬اي و هماهنگ و البته هدفمند تحليل و پخش تصاوير دلخواه بيان مي¬شود، مثلا افزايش قيمت بنزين و نه اصلاح مصرف سوخت، دستيابي به انرژي هسته¬اي جهت ساخت بمب اتم، نه براي مقاصد پزشکي و انسان دوستانه، پايمالي حقوق بانوان براي جلوگيري از ورود ايشان به ورزشگاه و نه ارزش نهادن به کرامت در جهت عدم امکانات زيرساختي استوديوهاي ورزشي! بطورکلي فرياد کمک دادن به مردم را در فضاي ماهواره، رسانه سر مي¬دهند که اين جهانيان آزادي و آزادي¬خواهي در ايران کشته شد؛ حقوق بشر رعايت نمي¬شود؛ حقوق اقليت¬ها پايمال شد؛ اگر در جهان و منطقه امنيت نيست، مقصر اصلي ايران است و ده¬ها مورد ديگر که بشکلي علمي و هنرمندانه از رسانه¬ها در جهت خوراک داخلي و خارجي تهيه و پخش مي¬شود.
بنابراين جنگ نرم با کم¬هزينه¬ترين، کارآمدترين و موثرترين و در عين حال خطرناک¬ترين و پيچيده¬ترين نوع جنگ عليه امنيت ملي يک کشور است، که مي¬تواند به روحيه که يکي از عوامل قدرت ملي است خدشه وارد کند و عزم و اراده ملت را از بين ببرد و مقاوت و دفاع از آرمان و سياست¬هاي نظام را تضعيف و مشغول نمايد. فروپاشي رواني يک ملت مي¬تواند مقدمه¬اي براي فروپاشي سياسي- امنيتي و ساختاري آن باشد. جوزف ناي قدرت نرم را براي رسيدن به نتايج مطلوب بدون تهديد با پاداش ملموس که همان قدرت است؛ آن هم نه از طريق اجبار و پاداش بلکه از طريق جذب کردن، مي¬داند.
افزايش مشروعيت بازيگران عرصه حکومتي در داخل و خارج از سرزمين، همراه با انسجام سياسي و برخورداري از حمايت، رضايتمندي و قدرت اقناع¬سازي افکار مي¬تواند ميزان اقتدار سياسي کشور در جامعه و انسجام و همزيستي مسالمت¬آميز و حفظ هويت و يکپارچگي ملي و ميزان توليد هنجارهاي سياسي و گفتمان¬هاي مسلط در درون جامعه را همراه با مقبوليت نشان دهد؛ دقيقا اين اهدافي است که در جنگ نرم کشور متخاصم در جهت تضعيف کشور هدف در سه سطح راهبردي (رهبران، نخبگان)، مياني (مردم و فرهنگ آنان، مشروعيت و حمايت مردم از تصميمات رهبران و نخبگان) و تاکتيکي (تقابل اراده و روحيه جنگندگي رزمندگان) موردنظرش مي¬باشد. در جنگ نرم هدف کشتن نيست؛ هدف سردرگمي کشور موردنظر، نفوذ در تفکر و تصميمات، ايجاد تنش منطقي بين حريم خصوصي و امنيت ملي است. هدف تسخير باورها، ايدئولوژي و جهان¬بيني ملت¬ها است. براي رسيدن به اين اهداف از سازوکارهايي همچون دموکراسي¬سازي به شکل تحميلي، تجويزي، تبليغي، تبعيضي، شبکه¬سازي، انواع انقلاب رنگين و مخملين، اعطاء بورس تحصيلي، ايجاد شکاف بين نسل¬ها، ترديد و ايجاد يأس نسبت به الگوي توسعه ايراني-اسلامي و آينده کشور، حمايت از ميانه¬روها؛ حمايت از فدراليسم و تجزيه استفاده مي¬کند. موارد فوق در کشورهاي شوروي سابق، روسيه سفيد، قرقيزستان، ازبکستان، آذربايجان، تاجيکستان، يوگسلاوي سابق، عراق، ايرلند، چين و ايران در موارد مختلف انجام شده است.
ناتوي نظامي بدنبال تسخير مرزهاي جغرافيايي و مراکز مهم اقتصادي و نظامي بود؛ ليکن ناتوي فرهنگي بدنبال به حاشيه راندن فرهنگ ديني- ملي ملت¬هاست با تهمت¬هاي مختلف و سياه¬نمايي نظام (عدم حقوق بشر، عدم حقوق اقليت¬ها، عدم حقوق زنان، عدم آزادي، عدم آزادي بيان ...) مي¬باشد.
صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران بعنوان تامين کننده نيازهاي اطلاعاتي افکار عمومي ايران براساس 3 اصل مصلحت، ميل و نياز مخاطب و از سوي ديگر رسانه¬هاي فارسي¬زبان خارج از کشور با سياست¬هاي حاکم بر آنها دو طيف کاملاً متفاوت که با هنجارها و ارزش¬ها و منافع متفاوت در يک جنگ نابرابر رو در روي هم قرار دارند. آنها (رسانه¬هاي بيگانه) گاهي خود را يک رسانه در جهت سرگرمي، گاهي فرهنگي، گاهي خبري و زماني سياسي با تهيه و تدارک و برنامه¬ريزي براي کودکان، جوانان، بزرگسالان زن يا مرد با سطح سواد و فعاليت¬هاي گوناگون معرفي مي¬کنند. بدين ترتيب به نظر مي¬رسد که آنان شناخت کافي نسبت به حساسيت¬ها و مشخصات اقليم جغرافيايي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي جامعه ايراني را دارا هستند و همين موضوع باعث مي¬شود که تاثيرات تخريبي، تبليغي¬شان پيچيده، خزنده، عميق و طولاني¬تر باشد (افخمي، 1388: 23). بايد دريابيم که اين رسانه¬ها با چه تکنيک¬هاي خبري به پوشش خبرها اقدام مي¬کنند و با برجسته¬سازي اخبار را در جهت دلخواه با ظاهري بيطرف با هدف اقناع و دستکاري اراده و باور مخاطب را سوق مي¬دهند. آنها بدنبال تصويري فراواقعي و بازنمايي شده از صحنه سياسي ايران و القاي «بحران»، «آشوب»، «بي¬ثباتي»، «تشديد نافرماني مدني» به مخاطبان خود برمي¬آيند. فراموش نکنيم خبر انعکاس موفقيت¬هاي اجتماعي نيست، بلکه گزارش جنبه¬هاي مطرح شده در جامعه است. خبر به مسائلي مي¬پردازد که فوري، تازه و الزاماً پيچيده و مبهم باشد. «خبر» و «حقيقت» الزاماً يکي نيستند! وظيفه «خبر» از نگاه غرب اين است که حادثه¬اي را مطرح و سپس بر سر زبان¬ها بياندازد. حال آنکه وظيفه «حقيقت» اين است که واقعيت¬هاي پنهان و نامعلوم را روشن و به هم مرتبط و تصوير واقعي را به رويدادها و پديده¬ها مانند جنگ خليج فارس، جنگ آمريکا بر عليه عراق، افغانستان، جنگ سي و سه روزه لبنان و مسائل فلسطين، موضوع هسته ايران، جنگ يمن، درگيري¬هاي تروريستي و انتخابات 1388 ايران، افزايش قيمت بنزين در آبان 1398و صدها مورد ديگر را مي¬توان نام برد که «مصلحت¬گرايي» و «منفعت-طلبي» پيوسته بر حقيقت¬گرايي چربيده است. خبرها گزينش شده و با هدايت افکار عمومي با چهره¬اي دگرگون شده و دلخواه، دور از حقيقت در دسترس مخاطب قرار مي¬دهند. مخاطب نيز ناخواسته بدون اطلاع از اثرات منفي برنامه¬هاي شبکه¬هاي ماهواره¬اي، خود را در معرض پيام¬هاي اغواگر اين شبکه¬ها قرار مي¬دهد. مخاطب عام نمي¬داند که آنچه دريافت مي¬کند چيزي به جزء «شبه خبر»، «القاي خبر»، «تحريف و دستکاري خبر»، «برجسته¬سازي خبر»، «تبليغ روي تبليغ»، «اسطوره¬سازي»، «انگاره¬سازي» و ... نيست؛ ادامه اين شيوه¬ها سبب افزايش فرآيندهاي اجتماعي، رقابت و کشمکش و تضعيف حاکميت مي-شود.

5- آغاز عمليات رواني
1-5- عراق

تظاهرات عراق از شهر‌های جنوبی و شیعه¬نشین آغاز و به سایر شهر‌های این کشور سرایت کرد و در حالی آغاز شد که عراق در آستانه اربعین حسینی بود. این تظاهرات در ابتدا با شعار‌هایی علیه فساد دولتی و وضعیت معیشتی مردم آغاز شد. مردم نزدیک به یک هفته که درخواست¬شان برای مبارزه با فساد، بیکاری و فقدان آب و برق را فریاد می‌زدند، اما فریاد‌ها بتدريج تغییر جهت داد و به سمت ایران نشانه رفت.
هشتگ «من برای حقم مبارزه می‌کنم» به زبان عربی از جمله هشتگ‌های پرکاربرد برای انتشار اخبار درگیری‌ها در عراق است. تقريبا بيشتر رسانه¬هاي داخلي و خارجي قدرت گرفتن نیرو‌های نظامی مورد حمایت ایران موسوم به حشدالشعبی را دلیل اصلی شعار‌های ضدایرانی در تظاهرات عراق بيان کردند. این گروه در حال حاضر یکی از گروه‌های نظامی عراق است. آنها قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی را در دست دارند و با قدرت مرکزی نیز وارد چالش‌هایی شده‌اند. از زمان روی کار آمدن عادل عبدالمهدی، او وعده مبارزه با فساد را سر داده، اما از اجرای اصلاحات بازمانده است. او قادر به کنترل حشدالشعبی نبوده و مردم از این وضعیت خسته شده‌اند و شاهد نفوذ روزافزون ایران بر کشورشان بودند. دفاتر آنها در برخی شهر‌های جنوبی از جمله نجف و اماره به آتش کشیده شد.
در روزهاي ابتدايي حشدالشعبی در دولت و پارلمان هیچ اظهارنظری درباره این تظاهرات نداشت، تظاهر کنندگان عراقی ایران را مسئول خشونت‌ها می‌دانند، در فضاي مجازي بنابرنظر جمهوري اسلامي ايران توییت‌ها از مکان‌هایی در عربستان منتشر مي¬شد؛ ليکن رسانه‌های نزدیک به الحشدالشعبی و ایران، آمریکا و عربستان را مسئول ناآرامی‌ها معرفی کردند. تظاهرات ابتدا قرار بود علیه فساد و بیکاری باشد، ولی در برخی از شهرها خیلی زود این شعارها در میان شعارهای ضد حشدالشعبی و ضد ایران گم شد. البته ناگفته نماند که هیچکس علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی و عربستان که مسبب اصلی همه مشکلات معیشتی و غیرمعیشتی عراق مي¬باشند شعار نداده است و همین سکوت در مقابل جنایتکاران و سر دادن شعار علیه نجات دهندگان و حامیان عراق به تنهایی نشان می‌دهد که اتفاقات چند روز گذشته مهندسی شده بود. فراموش نکنيم در حال حاضر جنگ رواني با تصويرسازي ماهرانه¬اي انجام شد. براي نمونه بخش-هايي از يادداشت سردبير روزنامه "کيهان" در 10مهر 1398، به زبان انگلیسی و عربی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود؛ پخش مستقیم مصاحبه "قاسم سليماني" با تلويزيون ايران در شبکه‌های عراقی نیز با اعتراض مردم عراق در شبکه‌های اجتماعی مواجه شد. کاربران توییتر با اعتراض به عدم پوشش اخبار مربوط به تظاهرات در شبکه‌های دولتی عراق نسبت به پخش مستقیم مصاحبه قاسم سلیمانی انتقاد کرده و گفتند این تلویزیون‌ها نشان داده‌اند که «اولویت و وفاوداری‌شان متوجه چه کسی است»؛ يا موضوع تک¬تيراندازهاي ناشناس که به مردم شليک کردند؛ شایعه حضور نیرو‌های نزدیک به ایران در اتاق فکر عملیات علیه تظاهر کنندگان و پخش تصاویر تار و نامشخص از تعدادی نظامی در لباس خاکی هم رنگ لباس سپاه ایران در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد، مانند تصاوير غيرواقعي در جريان سيل ايران عده¬اي مظنون به حشدالشعبی به حجاب بانوان گير داده بودند؛ فرق ندارد چه در ايران و چه در عراق مبتدی‌ترین فرد نظامی هم تشخیص می‌دهد هیچ نیروی نظامی حاضر نیست با لباس رسمی‌اش در کشور دیگر فعالیت سرکوبگرانه داشته باشد؛ همزمان خبر پیدا شدن پاسپورت ایرانی در یک وسیله نقلیه نظامی در بين مردم اوج مي¬گيرد. طرح چنين مسائلي نشان از هدفي مي¬دهد و اينکه  فساد، بيکاري، کمبود آب و برقي که آمريکائيان چندين سال قبل قول آن را به عراقيان داده بودند را به عهده ايران بگذارند. جالب توجه اينکه در تمام اين موارد افراد مختلف بر عليه تظاهر کنندگان موضع خصمانه نگرفتند مثلا "بارزاني" رئيس اقليم کردستان در بیانیه‌ای گفت تظاهرات صلح¬آمیز مردم بخشی از حقوق-شان در قانون اساسی است و نباید به آشوب و بی¬نظمی بینجامد؛ نماينده آيت¬اله سيستاني در خطبه نماز جمعه کربلا "تعرض به تظاهر کنندگان عراقی را غیرقابل قبول خواند" و اينکه مسئولين رویکرد خود با مشکلات کشور را تغییر دهند، اقدامات جدی در راه اصلاحات و مبارزه با فساد انجام دهند و از سهمیه-بندی و رابطه بازی در اداره کشور عبور کنند و به آنهایی که مانع از انجام اصلاحات می‌شوند و به این دل بسته‌اند که درخواست‌ها برای انجام آن کاهش یابد نیز هشدار داد که بدانند اصلاحات یک ضرورت غیرقابل اجتناب است و اگر نشانه‌های درخواست آن برای مدتی کاهش یابد، در زمان دیگری و این بار با قدرت و گستره بیشتری باز خواهد گشت، (سايت رويداد24، 1398)، در عين حال "مقتدی صدر" در نامه‌ای خواستار استعفای دولت و برگزاری یک انتخابات با نظارت سازمان ملل برای پایان دادن به درگیری‌های خونین در عراق شد. البته اين آشوب هنوز هم ادامه دارد و با زيرکي رسانه¬هاي خارجي و با وصل کردن و شبيه¬سازي آن با اعتراضات در ايران و البته بالعکس نيز ادامه خواهد داشت و به نظر مي¬رسد که اين اعتراضات بايد قرباني و مهره سوخته از مسئولين عراقي هم بشکلي داشته باشد که هم آرامش نسبي برقرار گردد و هم الگويي براي معترضين جهت کشورهاي همسايه گردد. بازيگران عرصه سياست ايران در عراق بايد متوجه موضوع اعتمادسازي، القاء بيطرفي، عدم سوگيري و جامعيت را بشکلي تنگاتنگ با مردم و نحبگان عراق داشته باشند و نشان دهند ايران، برخلاف غرب هدف¬اش انساني است. رسانه¬هاي حرفه¬اي با بهره¬گيري هدفمند از اصول و تکنيک¬هاي نوين خبرنويسي و خبرسازي و تحليل رسانه¬اي تلاش مي¬کنند در کنار مولفه¬هاي تنوع و عمق¬بخشي خبري، اين ذهنيت را به مخاطب عراقي عصباني و ناراضي القا کنند که اين رسانه فارغ از جهت¬گيري¬هاي سياسي صرفا در جهت اطلاع¬رساني و بيان واقعيت آن هم به شکل بيطرفانه قرار دارد. در اين حين هرچه سبک رسانه نرم¬تر باشد مسئله خطرناک¬تر است، زيرا القاي مستقيم منجر به مقاومت مخاطب مي¬شود؛ ليکن روش القاي غيرمستقيم و پوشش برنامه¬هاي تحليلي مي-توانند تا مخاطبان بيشتر و حتي حامياني وفادارتر از دل طبقات و شئون مختلف اجتماعي براي خود دست و پا کنند؛ حتي گاهي اوقات رسانه¬هايي که از دولت¬هاي خود بودجه مي¬گيرند (بي. بي. سي، رويتر) مي-بينيم با هدف بالا بردن ضريب اعتبار و بي¬طرفي چالش¬هاي ظاهري هم ايجاد مي¬کنند تا در جهت سياست¬هاي کلان کشور خود قدم بردارند.
2-5- ايران
با بررسي نظريه¬هاي مرتبط با اثربخشي رسانه¬ها در اين چند روز در عراق و سپس در کشور ايران متوجه مي¬شويم که نظريات "گلوله جادويي"، "تاثيرات محدود رسانه¬ها"، "کاشت"، "جبرگرايي رسانه¬اي مک لوهان"، "مارپيچ سکوت نومان" و نظريه "مگ گواير" به صورت موردي در هر کدام از شبکه¬هاي فارسي-زبان استفاده شد تا درخصوص اعتراضات و نحوه بکارگيري فنون رسانه¬اي براي دستکاري افکار عمومي بهره بگيرند. از مهمترين ويژگي که به وفور بکار گرفته شد؛ قواعد انتشار خبر (مهندسي خبر)، عرضه غيرمستقيم آموزش و تبليغ، بهره¬گيري از گويندگان و گزارشگران جذاب، مقبول و مسلط، افزايش برنامه-هاي انتقادي، رعايت اصول و روش¬هاي رسانه¬اي، توجه کامل به نياز مخاطبان و بهره¬گيري از افراد خلاق در تهيه و تدوين برنامه¬ها را مي¬توان ذکر کرد.
براي نمونه با مقايسه يکي از شبکه¬ها در اين چند روز موج راديويي کوتاه و بلند را به مردم معرفي کرد که ديگر نيازي نه به اينترنت و نه نيازي به ماهواره دارد؛ از داخل اتومبيل بدون مشکل مي¬توان استفاده کرد؛ در چنين حالتي يکي از راديوهاي استان خراسان که ظاهرا بايد بُرد کاملي هم داشته باشد، به محض اينکه چند کيلومتري از مشهد مقدس دور مي¬شويم، صداي آن قطع مي¬شود.
کانالي ديگر در گوشه¬اي از صفحه خود دائماً نمودار قطعي اينترنت را قرار داده است، در همان زمان شبکه خبر ايران به يک موضوع کارآفريني پرداخت و با زيرنويسي که هيچ ارتباطي با مسئله اعتراضات در کنار اغتشاشات نداشت. شايد دليل بياوريم که يک سري مسائل امنيتي باعث مي¬شود که سيماي ملي ايران نتواند همه قضايا را بطور شفاف بيان کند؛ اين موضوع کاملا مورد قبول است، ليکن متاسفانه وقتي در جامعه موضوع از طريق همين شبکه¬ها و يا وسایل ارتباط جمعي ديگر پخش مي¬شود؛ مسئولين به فکر پخش و يا توجيه آن بر مي¬آيند که مسلما همين امور باعث بي¬اعتمادي و ريزش مخاطب مي¬تواند در درازمدت شود.
ايشان حتي نوع سوالات که مي¬پرسند به شکلي مرتب و موازي و جهت دهنده است. دقت کنيم رهبر انقلاب از ابتدا دفاع از مردم مظلوم جهان را در دستورکار خود و مسئولين مي¬دانسته و مي¬داند؛ ايشان چند روز قبل از اين ماجرا مي¬فرمايد که ما به هر شکل ممکن در هر شرايطي به گروه¬هاي مردمي فلسطين کمک مي¬کنيم؛ اين سخن که اصلا جديد نبود در همين رسانه¬ها بشکلي عنوان و به مردم القاء گرديد؛ پس از تحريم ايران توسط آمريکا درآمد ايران تقليل يافت، بنزين را گران کردند تا کمک به گروه¬هاي تروريستي قطع نشود! نکته قابل توجه اين که به مردم عراق و لبنان القاء مي¬کنند باعث بيکاري، فساد اداري، عدم مديريت، قطع بيش از اندازه برق و آب و موارد منفي ديگر کشور ايران و مسئولين هوادار ايران مي¬باشند؛ در ايران هم طوري وانمود مي¬کنند که همه بدبختي¬ها در ايران به دليل کمک به گروه¬هاي فلسطيني و يمني و سوري و ... مي¬باشد. با کمي توجه در رسانه¬هاي معاند در اين اعتراضات تاکيد گزارشگران و مهمانان و تصاوير پخش شده، مدام از آتش زدن پرچم ايران، شعار بر عليه رهبران ايران، آتش زدن اماکن متعلق به ايران است! اما هيچ نامي از آمريکا و اسرائيل غاصب نمي¬توان يافت. البته در سيماي ملي ايران هم فقط مردم عراق را که معترض سيستم فعلي هستند، بطور مختصر و گذرا به تصوير مي¬کشد. سپس بلافاصله مبارزات خياباني چند نوجوان فلسطيني را در آن سرزمين نشان مي¬دهد. نبايد بي¬انصافي کرد که رسانه در ايران فعاليت نمي¬کند؛ ليکن کاررسانه¬اي بسيار ناچيز و ضعيف بوده است.
رئيس جمهوري در سيماي جمهوري اسلامي خدا را شاکر مي¬شود ما در ايران به بزرگترين حوزه نفتي ايران دست يافتيم، دقيقا در همين زمان که سخنراني ايشان را پخش مي¬کنند؛ زيرنويس سيصد درصد گران شدن بنزين را مي¬خوانيم و صحنه اعتراض مردم در شهرهاي مختلف را به نمايش مي¬گذارد. خيلي طول نمي¬کشد که باخت تيم ملي ايران از عراق را به علت ضعف ايران مطرح مي¬کنند! جشن و سرور در عراق را نشان مي¬دهند همراه با مصاحبه جوان عراقي که مي¬گويد براي آرامش کشور نياز به اين پيروزي داشتيم! بحث بر سر باختن و بردن نيست! موضوع نوع تيتر کردن آن است که ماهرانه نقاط ضعف سيستم را در موارد مختلف در کنار هم قرار مي¬دهند و در ضمير ناخودآگاه مخاطب مقايسه ايجاد مي¬کنند! مورد ديگر مصاحبه مسئول شرکت نفت را نشان مي¬دهند که مي¬گويد خود من تا ساعت 12 که اخبار گفت خبر نداشتم. در صورتي که ايشان چند روز قبل در مصاحبه¬اي مانند ديگر مسئولين رده بالاي ايران، استفاده از کارت بنزين را نه براي گران شدن؛ بلکه فقط براي کنترل قاچاق سوخت به مردم توصيه مي¬کرد و تاکيد داشت که هيچ افزايش قيمتي در کار نيست! در برنامه¬اي ديگر سخنراني زمان انتخابات رياست جمهوري را پخش مي¬کردند که از فساد دو نرخي بودن بنزين مي¬گفت.
در تمامي اين ساعات پُر اضطراب تلويزيون سيماي ملي ايران يا اصلا به اين موضوع نپرداخت و يا اگر هم مي¬پرداخت بحث کمک هزينه برمبناي هر نفر حدوداً پنجاه هزار تومان را مطرح مي¬کردند. در همين ساعات تيتر مي¬زنند "ساختار سرکوب در ايران"، "روزانه .... ميليارد ضرر براي قطعي اينترنت"، "سود افزايش قيمت بنزين براي دولت" و ده¬ها مورد مختلف ديگر، اينها به جزء مصاحبه¬هايي است که به شکلي گلچين شده و سانسور شده از تلويزيون ايران انتخاب و در جهت اهداف خود پخش مي¬کردند. در تمامي اين چند ساعت متاسفانه مسئولين به عمد يا غيرعمد سکوت اختيار کردند و از همين سکوت آنان در فضاي رسانه¬اي و مجازي براي خود جولان دادند.
نحوه برجسته¬سازي اخبار که ايران زندان 80 ميليون نفر است، معلوم نيست با قطع اينترنت مردم در چه حالي هستند! در همين زمان کانال ديگر سخنراني روحاني در زمان انتخابات را پخش مي¬کند که ما هيچ وقت از فيلترينگ در فضاي مجازي استفاده نخواهيم کرد. در گوشه¬اي از دنيا فردي از رژيم گذشته عزاي عمومي اعلام مي¬کند! تاکيد مي¬کنم در تمامي چند ساعت ابتدايي در راديو و تلويزيون ايران سکوت محض در اين موارد حاکم بود. اما آنها بيست و چهار ساعته تحولات را بررسي تطبيقي و تحيل و تفسير در موارد مختلف همراه با مقايسه موردي در هنگ کنگ، عراق مي¬کردند و بگونه¬اي به مخاطب القاء مي¬کردند که انگار شما دير حرکت کرديد و در عين حال با مقايسه تعداد مجروحين و کشته¬هاي احتمالي با حدس و گمان خودشان فجايع را براي ايران مرگبارتر توصيف مي¬کردند و بگونه¬اي که کشور در جنگ است و انقلابي در راه پيروز شدن! در لابلاي اين مسائل جنگ يمن، مسئله تهديد کشور غاصب فلسطين، انرژي هسته¬اي، موشک¬هاي دوربُرد، حقوق زنان، حقوق اقليت¬هاي ديني و قومي، جريانات فتنه 88 و قبل و بعد از آن، وجود فساد در جامعه، اختلاس¬هاي کلان را بيان مي¬کردند. آنان تمرکز خود را بر انگاره¬سازي منفي از محيط سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ايران را بر روي اذهان مردم گذاشتند و به دور از اصول "بيطرفي" در تهيه، تنظيم و انتشار اخبار، به " بازنمايي" رويدادها و حوادث مربوطه ايران با جهت¬گيري کاملا منفي و خصمانه عليه جمهوري اسلامي پرداخته و آنرا پخش مي¬کردند. آنان با ارائه تصويري غيرواقعي و بازنمايي شده از صحنه¬هاي داخل ايران و القاي "بحران"، "آشوب"، "بي¬ثباتي"، "تشديد نافرماني مدني" به مخاطبان خود در داخل کشور و محيط بين¬الملل برآمدند. نکته مهم اينجاست که مطالب به شکل يک پيامي جذاب، شنيدني، تازه و نو، با قيد سرعت و رعايت استاندادهاي ژورناليستي و رويکرد حرفه¬اي و رسانه¬اي به مخاطب با قدرت القا مي¬شود. رسانه¬هاي معاند در اين چند روز براي آنکه مخاطب خود را بيشتر جذب خود کنند سعي در ارائه برنامه¬هايي با رويکرد تعاملي و چندجانبه¬نگري مطرح کنند؛ گاهي با يک فرد سلطنت¬طلب، گاه با يک اصلاح¬طلب، زماني با يک کمونيست و زماني هم با يک اصول¬گراي مقيم در داخل و يا خارج از کشور مصاحبه و يا دعوت مي¬کنند و در اين بين استفاده در زمان مناسب زن و مرد بودن با تخصص¬هاي گوناگون همراه با سوالات هدفمند برايشان بسيار مهم است. استفاده از مديران برجسته مجُرب و افراد متخصص رسانه¬اي غيربومي و باتوجه به اينکه در تمامي مراحل با پخش کليپ و گزارش مخاطب خود از درون جامعه؛ بگونه¬اي مخاطب را بدنبال خود مي¬کشد که فرد فکر مي¬کند خودش در صحنه درگيري حضور دارد.
ادعاي پُر کردن خلاء تنوع در ايران و ديپلماسي عمومي رسانه و اينکه امروزه با وجود ماهواره¬ها، مردم کمتر به راديو روي مي¬آورند ولي در عين حال در دسترس بودن از اثرگذاري آن نيز غافل نمي¬شوند. با برجسته¬سازي و بزرگنمايي و تصويرسازي موضوع افزايش قيمت بنزين که اين افکار عمومي و اين مخاطب خاص! اين فقط يک بهانه بود براي انفجار مردم! موضوع فقر و بيکاري، گراني و تورم، فساد، حقوق زنان، محيط زيست، اعتياد، بيماري و تمامي چالش¬ها و مواردي که در هر کشوري به نسبت بعنوان نقاط ضعف کم و بيش مسلماً وجود دارد، دلایل اصلي اين اغتشاشات را تيتر و در ادامه به تحليل و بررسي و تحريف و وارونه جلوه دادن آن پرداختند و همانطور که گفته شد از نگاه ديپلماسي عمومي با رويکرد فرادولتي و گفتگوي مستقيم با مردم ايران تلاش کردند که فضاي جداسازي مردم با حاکميت را فراهم آورند و نشان دهند که فضايي نظامي همراه با خشونت و ناامن در کشور حاکم است؛ اين موضوع باعث شد تا انرژي و هزينه زيادي در اين اوضاع اقتصادي به ايران تحميل شود.

6- روش‌هاي مورد استفاده رسانه‌هاي معاند در اين چند روز
1) روش نفي و اثبات: اين روش بصورتي سنتي و با نفي پيام¬هاي کشور و مردم ايران البته با ظاهر و لحني بيطرفانه انجام شد؛
2) روش شرطي¬سازي: با استفاده از اطلاعات از خواسته¬ها و گرايش¬هاي داخلي و سعي در تغيير جهت گرايش براي تغيير وضع موجود دادند؛
3) روش¬شناختي: آنان در اين چند روز سعي کردند تا از طريق تغيير در نگرش افراد و با ظاهري آگاهي دهنده ولي بيطرف؛ البته با دستکاري و تغيير شناخت ذهن مخاطب هدف ايراني از محيط واقعي ايران ميزان وفاق و وحدت را در سطح عمومي کشور تا حد امکان پايين بياورند؛
4) روش ناگهاني: اين روش متأثر از شناخت روانشناسانه آن هم به مدتي طولاني بود تا باتوجه به درک و داوري ما ايرانيان در مورد موضوع افزايش قيمت بنزين (اصلاح مصرف) در کنار مسائل ديگر همراه با پخش تصاوير دلخواه سعي در اجراي سناريوي دلخواه خود کردند؛
5) فرهنگ محوري و ظاهري سياست¬گريز: اين شيوه را بدين دليل انتخاب نمودند تا به مخاطب ايراني نشان دهند که ما در حال حاضر بدنبال سياسي کاري نيستيم (اگر هم باشند که مسلماً هستند در پيام خود به مخاطب غيرمستقيم و با ژست بيطرف و دموکراتيک عمل مي¬کردند) و فقط بدنبال سوژه اجتماعي و عوامل اعتراض مردمي هستيم، يادآوري اين نکته ضروري است که اين حرکت آرام، خزنده و پاورچين در طول زمان انجام شده بود تا در چنين مواقعي بدون مقاومت ذهني جامعه ايراني از آن استفاده کنند.
علاوه بر موارد بالا از انواع ديگر تکنيک¬هاي تبليغي براي تاثيرگذاري بيشتر مانند: توصيفات نابجا؛ انتقال احساس منفي؛ ادعاهاي گوناگون؛ کليشه¬سازي؛ انتخاب بين بد و بدتر که فعلا اين موضوع به هر شکلي برداشته شود؛ اصل تکرار و ارائه بالحن موردنظر؛ تکيه بر اصل همفکري با سابقه ذهني از پيش ساخته شده در اذهان؛ اعمال نفوذ روي بيطرف¬ها و کساني که مردد هستند؛ قالب¬سازي و جهت¬دار کردن افکار، مستندسازي؛ ايجاد تفرقه و تضاد بين مردم و مسئولين؛ ترور شخصيت؛ دروغ و افترا؛ کلي¬گويي؛ در حال حاضر هم پس از آرام شدن انتخاب شيوه سکوت و تغيير نگاه و اينکه مردم از ترس سکوت کرده¬اند و هيچگاه جمعيت انبوهي که بر عليه ويرانگري و خرابي و دزدي در خيابان¬ها آمدند را انگار نمي¬بينند و يا وجود ندارند و اگر هم وجود دارند بسيار اندک مي¬باشند.

7- اهداف رسانه‌هاي معاند
غرب و رسانه¬هاي وابسته و طرفدار جايگاه و وظايف اصلي رسانه¬اي خود را که همانا اطلاع¬رساني واقعي و بيطرفانه؛ ايجاد همبستگي، بسيج و تفاهم؛ بيان فرهنگ¬هاي گوناگون در فضايي بدون تشنج همراه با حفظ هويت¬ها و ارزش¬ها و حتي سرگرمي را که بايد در جهت رفاه ملت¬ها و در صورت نياز تنش¬زدايي به شکلي مشارکتي باشد را فراموش کرده است و به جاي آن الگوي "پروپاگاندا" که همان نشر و وارونه کردن عقائد و داغ کردن بازار شايعه به هر شکل ممکن را در جهت اغوا  و جلب¬نظر مخاطب ايراني (عمدي يا غيرعمدي؛ مستقيم يا غيرمستقيم؛ آشکار يا مخفي؛ افقي يا عمودي) پيشه خود ساخته است.
آنان در اين چند سال پس از پيروزي انقلاب و خصوصاً در آن چند ساعت يا چند روز در ابتدا بدنبال تبليغات در جهت منافع خود، جلب افکار عمومي و اينکه ايران مذهبي ضدغرب جوابگوي دنياي امروز ملت خود نمي¬تواند باشد و سپس بعنوان رسانه¬هاي بيطرف سعي در رهبري و هدايت اعتراضات مردمي به سمت اغتشاشات غيرمردمي آن هم در صورت امکان و ادامه به شکل فرسايشي شدند، از مردم با پخش فيلم¬هاي داخلي و بيان کلماتي مانند "دفاع از حقوق خودتان"؛ "دفاع از دموکراسي"؛ "دفاع از مظلوم"؛ "دفاع از عزت، افتخار، ميهن، آزادي" و برچسب زدن به اشکال مختلف و نشان دادن يک فرد به شکل مُبلغ يا مخاطب ساده با لحن ساده و تلفظ ناقص و گاهي لکنت زبان، گريه، خشم که ما صادق هستيم؛ مي¬خواستند تا به اين قافله اعتراضات بپيوندند که اگر چنين کنيد، پيروز اين ميدان شما هستيد!

8- معيارها و اخلاق رسانه‌اي
رسانه¬هادر کليه موارد ملزم به رعايت اصول و انجام وظايف مربوطه هستند که بايد در واقع پايبند به اصول و اخلاق رسانه¬اي باشند. اين امر زماني اتفاق مي¬افتد که در ابتدا کسب اعتماد مخاطب صورت بگيرد. اعتماد و بي¬اعتمادي دو وجه يک موضوع هستند که در رسانه¬ها در بخش آگاهي¬سازي و اطلاع¬رساني، اعتماد واکنشي است که نتيجه آن قبول و پذيرفتن رسانه موردنظر مي¬تواند باشد؛ ليکن بي¬اعتمادي واکنشي است که نتيجه آن طرد و نفي رسانه را خواهد داشت (نعمتي انارکي، 1381: 5). رسانه در ابتدا بايد ضريب اعتماد مخاطب نسبت به خودش را بالا ببرد و اگر چنين نشود، عدم صداقت و تحريف و سانسور، موثق نبودن، واقعي نبودن، عدم بيطرفي، اغراق و مبالغه، تناقض¬گويي باعث عدم جذابيت را براي مخاطب خود داشته و بتدريج ريزش مخاطب را تجربه خواهد کرد.
در اين بين رسانه¬هاي خارجي چقدر به اين موضوعات پايبند بودند؟ در حوادث اخير ايران، فيلم¬هاي مربوط به گذشته و حتي کشورهاي ديگر را بعنوان اتفاقات جديد پخش مي¬کردند. چگونگي وارونه دادن موضوعات با صداي بعضي از شعار دهندگان، همراه تصاوير موضوعات گذشته داخلي و حتي خارجي و مقايسه و هدايت افکار مخاطب در جهت همانندسازي خود با موضوع موردنظر خود را فراوان و به وضوح مي¬توان يافت. حق مردم دستيابي واقعي به حقایق و اطلاعات با حفظ احترام به حريم خصوصي و شئونات انساني و اخلاقي با دقت و صحت محتوا و انصاف بدون تغيير شکل و عنوان¬نويسي و زيرنويسي با تصاوير موردنظر که از چارچوب اصلي خود نبايد خارج شوند؛ مي¬باشد. موارد ديگر از قبيل ارائه سند معتبر و در عين حال هيجان¬سازي کاذب را مي¬توان بيان کرد. نبايد از زحمات صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران غافل شد ليکن در زماني که ايران اسلامي با دشمني که از نظر علم و فناوري، قدرت اقتصادي برتر است و به قول رهبر انقلاب در جنگي امنيتي هستيم؛ حق نداريم سستي کنيم. بنزين يک جرقه بود براي يک شروعي که از قبل آمادگي داشت و با سهل¬انگاري¬هاي گوناگون به حد انفجار رسيد. همانگونه که گفته شد بازيگران عرصه سياست در گفتارهاي خود در چند روز قبل از اصلاح قيمت سوخت در سخنان خود بسيار غيرحرفه¬اي عمل کردند؛ حتي در تاريخ 6 آذر ماه 98 يعني هنوز زماني که اينترنت بسياري از مناطق ايران وصل نشده بود يکي از روساي سه قوه (رئيس جمهور) در استان آذربايجان اعلام مي¬کند که من هم از زمان تغيير قيمت سوخت خبر نداشتم! در اينجا به دنبال صحت يا عدم صحت اينگونه کلام نيستيم؛ اما اگر کسي در يک رسانه خارجي سوال کند که بالاترين مقام اجرايي حکومتي از تغيير و زمان افزايش قيمت سوخت خبر نداشته! چه جواب منطقي به جز سفسطه مي¬توان داد؟ متاسفانه يکي از همکاران ايشان دو روز بعد سعي در توجيه آن بر مي¬آيد که مي¬تواند عذر بدتر از گناه باشد. آيا نبايد با مردم صادق بود؟ به قول "رحيم¬پور ازغندي" «مسئول رده بالاي حکومتي نبايد دروغ بگويد، در يک تريبون صبح حرفي بزند و عصر براي آن يک توجيحي ديگر بياورد»؛ وزيري در مصاحبه مي¬گويد مردم ايران زياد مي¬خورند! کم خوردن را بايد از چيني¬ها ياد بگيرند! ديگري مي¬گويد براي زنده ماندن مثلاً شش نفر در اين اوضاع اقتصادي نيازي نمي¬بينيم که يک ميليون دلار هزينه کنيم! فرد ديگر مي¬گويد قطع اينترنت را برخلاف ميل باطني¬ام به من دستور دادند، مسئولي ديگر مي¬گويد قطع اينترنت کشور را نجات داد؛ امام جمعه¬اي در خطبه نماز مي¬گويد: ما خبر داشتيم که قرار است در زمستان اغتشاشات صورت بگيرد ولي بنزين آنرا به جلو انداخت؛ حزب¬اله لبنان چند روز قبل از اين به مسئولين خبر از اعتراضات داده بود؛ رئيس جمهوري ترکيه واضح از تحرکات احتمالي در سخنراني خودش علني راجع به ايران گفته بود. ليکن مثل اينکه کسي اين حرکات و سخن¬ها را نه شنيده بود و نه مي¬خواست بشنود؛ تبعات فرهنگي، سياسي و اقتصادي اين سهل¬انگاري را چه کساني بايد پرداخت کنند؟ حال بايد بيان کنيم که يک رسانه از همين ضعف¬ها استفاده و در ادامه با روش¬هاي غيراخلاقي و البته علمي و رسانه¬اي موضوعات دلخواه را بزرگنمايي و تصويرسازي مي¬کند. نماينده مجلس مي¬گويد سه سال است مجلس افزايش قيمت سوخت را تصويب کرده ولي چرا اجرايي نشده است! زماني هم که اجرا شد بدون اطلاع نمايندگان مردم انجام شد! آيا ايشان افرادي نامطمئن هستند! آيا واقعا از ابتدا همه معترضين اغتشاش¬گر بودند؟ يا معترضين بوسيله عده¬اي هدايت به اغتشاش کردن شدند! نيروهاي انتظامي در روز و ساعات اوليه در بيشتر مواقع کار خود را درست انجام دادند ولي آيا اشتباه نداشتند! بعد از آرامش نسبي، مسئولين در رسانه ملي اعلام کردند که اعتراض حق مردم است! براي اين اعتراض کدام جواب قانع کننده داده شد؟ متاسفانه در اين چند سال اخير آنقدر به ملت ايران در رسانه ملي در موضوعات مختلف وعده داده شده که يا اصلا عمل نشد و يا هنوز شروع نشده، خيلي زود بدست فراموشي سپرده شد! آيا عده¬اي که مشکلات برايشان قابل تحمل نيست، حق دارند به کلام و اخبار سيماي جمهوري اعتماد نکنند!
معنویت، استقلال، آزادی، مبارزه و جهاد مفاهیمی هستند که در عرصه سیاسی فراخوان می‌شوند تا حفره‌های زندگی را پر کنند و به آن غنا و ارزش بیشتری ببخشند. اگر احساس جمعی به تدریج این مفاهیم را نوعی فریب و دغل¬کاری تجربه کند و احساس کند این مفاهیم بدنه زندگی را پاره می‌کند، آنگاه اعتراض ممکن است برای برداشتن سقف‌های ریا و دغل و رابطه بازي¬ها بدون آنکه فکر کند براي زندگي-شان پيامدي مثبت و يا منفي داشته باشد؛ انجام پذيرد. تا همه چیز نام مناسب خود را براي همه مردم و مسئولين پیدا کند، دیگر به گرسنگی نگویند مقاومت، به غارت نگویند مشارکت، به ستم نگویند تدبیر، به مرگ نگویند زندگی! مردم گاهی در جنبش‌ها، علیه خود قیام می‌کنند! چرا که در فضای دروغ و ریا، همه آلوده‌اند و اعتراض و نافرماني اگر وضع زندگی‌شان را دگرگون نکند، دستکم خودشان را از دست خودشان در فضای منحطی که هر روز دروغ، ریا و ظلم مي¬بينند رها می‌کند. اعتراض می‌کنند تا از خودشان خالی شوند؛ ديده شوند؛ شنيده شوند. اگر حکومت¬ها مشروعيت خودرا در بين مردمان¬شان از دست دهند؛ شخص محوري را به جاي برنامه محوري و ناکارآمدي تعدد مراکز تصميم¬گيري غيرمسئولانه و غيرقانونمند را مشاهده کنند؛ به تدريج مشارکت¬ها، وفاق و همدلي کاهش يافته و فاصله با مردم و افکار آنان افزايش مي¬یابد. رسانه¬هاي خارجي از همين موضوعات و موضع¬گيری¬ها استفاده مي¬کنند (نظريات: گلوله، کاشت، مک لوهان؛ برجسته¬سازي و وارونه جلوه دادن، بازنمايي ...). رسانه¬هاي فارسي¬زبان تخريب، آتش زدن اماکن عمومي، شعارهاي آنچناني را به تصوير کشيدند، دائم از تعداد کشته¬ها و زخمي¬ها گفتند! فقط از نارضايتي و نکات و نقاط منفي برنامه داشتند! آنان دنيايي غيرواقعي را بصورت واقعي براي مخاطب به شکلي مغرضانه ولي هدفمند و از زاويه خاصي به تصوير کشيدند. ولي هيچگاه از تبعات آن سخني نگفتند اما تا آنجا که در توان¬شان بود با استفاده از تکنيک¬هاي خبري پيشگويي آينده را در جهات منفي از دست ندادند! اگر بيانات به موقع و پشتيباني رهبري نبود؛ هيچکس نمي¬دانست که اين جريان تا کجا و با چه هزينه¬اي قرار بود به سرانجام مقصود برسد.

نتيجه‌گیری
رسانه¬ها و کانال¬هاي ماهواره¬اي دنياي امروز نقش به سزايي در ظهور و سقوط و يا ادامه حيات دولت¬ها دارند. استفاده بهينه و به هنگام مسئولين و دولتمردان مي¬تواند در بسياري از مواقع نقاط ضعف را تبديل به نقاط قوت در کشور کنند. رسانه¬هاي معاند تلاش معناداري براي جهت¬دهي هدفمند و پويا ولي غيراخلاقي در جهان داشته و خصوصا در اين جريانات اخير ايران کامل و واضح مشاهده کرديم. رسانه امروزه يکي از عناصر قدرت در کنار عواملي مانند: اقتصاد، تسليحات، نيروي انساني و ... مي¬تواند نقش بسزايي داشته باشد. تسلط بر رسانه مي¬تواند حاکميت را بدنبال داشته باشد و با اهرم¬هاي خبري و اطلاعاتي به تغيير باورها و نگرش¬هاي جمعي و يا شکل¬دهي به افکار عمومي ملي يا فراملي اقدام کند.
آنچه در صدا و سیما و رسانه¬های همراه مشهود بود؛ راحت¬ترین و دم¬دست¬ترین علت برای بروز چنین حوادثی را فقط دخالت بیگانگان و عوامل فریب خورده و مزدور آنها معرفی کرد و بر مجازات سنگین این افراد تاکید نمود. در این رسانه در اغلب اوقات نه خبری از نارضایتی مردم بود و نه کسی از گرانی و فشار اقتصادی شکوه می¬کرد. آنچه که بود توده¬های مردمی بود که دست در دست هم به آرمان¬های الهی چشم دوخته و بر ریسمان الهی چنگ می¬زدند و یک صدا بر مجازات سنگین آشوب¬گران تاکید داشتند. ما در اينجا شک نداريم مردم عادي مي¬توانند معترض باشند ولي اغتشاش¬گر، آن هم بدين شکل حرفه¬اي هرگز! ليکن قبل از آنکه رسانه بيگانه بشکل دلخواه اخبار را منعکس کند سيماي ملي ايران اگر مي¬خواهد اعتبار و مخاطب خود را حفظ کند واقعيت جامعه را  بيان کند! مسئولين و تصميم گيرندگان را در زمان مناسب پاسخگوي مردم کند تا تاريخ تکرار نشود. رسانه ملي بايد اطلاعات کامل و جامع و تازه را در اختيار مخاطبان خود قرار دهد و به نوعي تعادل در نقطه نظرهاي مخالف و موافق را در کليه جريانات گوناگون برقرار کند تا مخاطب خود را در مسير شبکه¬هاي دشمني که تا دندان مسلح از طريق تکنيک موزائيکي (برخورد سياه و سفيد) مي¬باشد؛ نبيند. فضاي تعامل و گفتگو در جامعه را بگونه¬اي باز بگذارد که عملکرد دولت، مجلس، قوه قضائيه و مسئولين را بتوانند نقد و بررسي کنند تا مردم به سراغ شبکه¬هاي ديگر نروند. اگر ابهام و پيچيدگي و عدم انسجام در زمينه¬اي وجود دارد بهتر است با ساخت برنامه¬هاي جذاب و مستمر با موضوع وحدت تهيه نمايد به شرطي که برنامه¬هاي فوق با واقعيت جامعه همخواني داشته باشد و ذهن مخاطب که به دنبال چرايي و چگونگي است را با مصاحبه و توليد برنامه پُرمحتوا و ارائه نظرات موافق و مخالف شفاف¬سازي نمايد. در کل شايد اغتشاش و اعتراض را بايد از هم جدا کرد ولي اين جدايي در کف خيابان بسيار مشکل است که اگر کوچکترين سهل¬انگاري بشود جمع کردن آن سخت و يا خداي ناکرده غيرممکن همراه با هزينه زيادي همراه باشد. گاهي با قطع اينترنت و نيروي قهريه بتوان به شکلي نيروها و صداي مخالفين را خاموش کرد؛ ليکن بايد بدون هيچ اغراقي بيان کرد که در زماني ديگر؛ و دليلي ديگر؛  اعتراضي ديگر شروع خواهد شد. پس بايد صداي مردم را شنيد و جوابي منطقي و قانع کننده، به شکلي عملي داد تا ملتي دين¬مدار و اخلاق¬مدار که هميشه در کنار مسئولين در تمامي مراحل بوده¬اند خود را جداي از آنان ندانند.

چکیده

باتوجه به وضعیت حساس داخلی جمهوری اسلامی ایران و اهمیت این بازیگر مهم منطقه‌ای، مقاله حاضر سعی دارد به چند و چون تأثیرگذاری رسانه ملی این کشور و رسانه‌های فارسی زبان خارج‌نشین در حوادث آبان ماه 1398 بپردازد. هدف این مقاله ابتدا بررسی جنگ نرم و عمليات رواني و ابعاد گسترده آن و سپس با تحليل محتوا شبکه‌هاي فارسي زبان در رابطه با چهار روز ابتدايي اعتراض به افزايش قيمت بنزين در آبان 98 به شیوه تحلیلی می‌باشد و در عين حال کاستي‌هاي احتمالي از جانب مسئولين و عملکرد ضعيف سيماي جمهوري اسلامي که باعث شد تا جریانات خاص بتوانند در حد توان خود به اين موضوع دامن بزنند را مورد بررسي قرار دهيم. بر همین اساس سوال اصلي این است؛ رسانه‌های دیداری و شنیداری فارسی زبان خارج‌نشین بحران آبان ماه را چگونه پوشش دادند؟ به عبارت دقیق‌تر نوع موضوعات مطرح شده، جهت‌گيري، طيف سوالات مجريان، کارشناسان دعوت شده، استفاده به هنگام از مجري و کارشناس زن يا مرد با پوشش خاص، منابع خبري بيان شده، تصاوير، استنادها و پيش‌بيني‌ها، اعتمادسازي و سنجش تعادل و اهميت تيتر خبر در این ارتباط چگونه شکل گرفت؟ در عین حال عملکرد سيماي جمهوري اسلامي و بازيگران عرصه تصميم‌گيري داخلی نیز در این پژوهش نقد و بررسی شده است.