رژيم امنيتي ناتو و نقش آن درحفظ صلح و امنيت بين المللي

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- دانشجوی دکتری روابط بین‌الملل، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
  • 2- دانشیار، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
دریافت: ۷ دی ۱۳۹۸ | انتشار: 30 فروردین 1399

منابع و ماخذ

فارسی:
1- آقايي، داوود و راهدار، حسين (1394)، «نقش سازمان همكاري شانگهاي در برقراري نظم مبتني بر موازنه قدرت در آسياي مركزي»، فصلنامه مطالعات اوراسياي مركزي، دوره 8، ش2.
2- افشاري، عبدالرحمن و محمدحسيني، مهناز (1395)، «روابط ناتو با شوراي همكاري خليج فارس و تاثير آن بر امنيت منطقه»، فصلنامه مطالعات خاورميانه، س23، ش1
3- الماسي، مسعود و عزتي، عزت¬اله (1388)، «وجود منافع متضاد اقتصادي – سياسي در بين اعضاي ناتو»، فصلنامه جغرافيايي سرزمين، س6، ش24.
4- ايماني، همت (1389)، «گسترش ناتو و آثار آن بر سياست¬هاي امنيتي روسيه»، فصلنامه اطلاعات سياسي – اقتصادي، ش 272. 
5- باقري، مريم (1389)، مجموعه مقالات همايش بين¬المللي رويكرد فرامنطقه¬اي ناتو: چالش¬هاي فراررو، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين¬المللي.
6- برژینسکی، زیبگنیو (1386)، انتخاب (سلطه یا راهبری)، مترجم: امیرحسین نوروزی، تهران: نشر نی.
7- بزرگمهري، مجيد و پورباغابري، عباس (1393)، «بررسي روابط اتحاديه اروپا و ناتو، چالش¬ها و فرصت¬هاي موجود»، فصلنامه سياست، دوره 44، ش3.
8- بيليس، جان و دیگران (1395)، جهاني شدن سياست: روابط بين¬الملل در عصر نوين (زمينه تاريخي، نظريه¬ها، ساختارها و فرايندها)، تهران: موسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين¬المللي ابرار معاصر تهران.
9- ترابی، قاسم (1394)، «تکامل راهبرد ناتو در قبال جنگ سایبری؛ دلایل، ابعاد و مولفه¬ها»، فصلنامه مطالعات راهبردی، س18، ش1.
10- تیشه¬يار، ماندانا (1384)، «بررسي پيامدهاي حضور ناتو در همسايگي ايران (با تاكيد بر تحولات عراق)»، فصلنامه مجلس و پژوهش، س12، ش47.
11- دارمي، سليمه (1386)، ناتو در قرن بيست¬ويكم، تهران: موسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين¬المللي ابرار معاصر تهران.
12- دورئرتي، جيمز و فالتزگراف، رابرت (1393)، نظريه¬هاي متعارض در روابط بين¬الملل، تهران: انتشارات قومس.
13- دهقاني فيروزآبادي، سيدجلال (1377)، «نظريه نهادگرايي نئو ليبرال و همكاري¬هاي بين¬المللي»، فصلنامه سياست خارجي، س12، ش3.
14- دهمشگى، جلال (1380)، استراتژى امنيت ملى آمريكا در قرن 21، تهران: انتشارات موسسه فرهنگى، مطالعات و تحقيقات بين¬المللى ابرار معاصر.
15- رضايي، عليرضا (1391)، نظم بين¬المللي در تئوري و عمل، تهران: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد همدان.
16- سازمند، بهاره (1387)، «مطالعه سازمان‌هاي بين‌المللي از چشم¬اندازهاي تئوريك»، فصلنامه سياست، دوره 38، ش2.
17- سجادپور، سیدمحمد کاظم و آقامحمدی، زهرا (1394)، «شورای امنیت، قدرت¬های بزرگ و عملیات حفظ صلح سازمان ملل متحد: چارچوب¬های مفهومی و کارکردهای عملیاتی»، فصلنامه آفاق امنیت، س8، ش28.
18- سليماني، فاطمه و شجاع، مرتضي (1389)، «آمريكا و گسترش نقش امنيتي ناتو در جهان»، فصلنامه اطلاعات سياسي–اقتصادي، ش272.
19- سهراب، سعدالدین (1396)، «بررسی سناریوهای چهارگانه راهبردهای دفاعی آینده اروپا»، ايران– يوريكا موسسه ايراني مطالعات اروپا و آمريكا، قابل دسترسي در:
https://www.eurica.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=592
20- شايگان، فريده و ممتاز، جمشيد (1380)، شوراي امنيت سازمان ملل متحد و مفهوم صلح و امنيت بين¬المللي، تهران: دانشگاه تهران.
21- شيرغلامي، خليل (1386)، «آسيب¬شناسي داخلي گسترش ناتو»، فصلنامه مطالعات آسياي مركزي و قفقاز، ش59.
22- صراف يزدي، غلامرضا (1381)، «ناتو: گذشته، حال و آينده»، فصلنامه سياسي – اقتصادي، ش 178.
23- طباطبایی، سید محمد و فتحی، محمدجواد (1393)، «تحول مفهوم امنیت در ناتو پس از جنگ سرد براساس مکتب کپنهاگ»، فصلنامه مطالعات راهبردی جهانی شدن، س5، ش14.
24- عبداله¬خاني، علي (1389)، نظريه¬هاي امنيت، تهران: موسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين¬المللي ابرار معاصر.
25- عثمان اف، فريد (1395)، «امنيت انرژي؛ دستوركار رهبران جديد ناتو»، ماهنامه گستره انرژي، ش116.
26- عسكرخاني، ابومحمد (1395)، رژيم¬هاي بين¬المللي، تهران: انتشارات مخاطب.
27- كولايي، الهه و تيشه¬يار، ماندانا (1385)، «دگرگوني ژئوپلتيكي و تحول در ماموريت¬ها، ساختار و كاركرد نهادهاي بين¬المللي (نمونه موردي: ناتو)»، فصلنامه ژئوپليتيك، س2، ش4.
28- كندي، پل (1372)، درتدارك قرن بيست ويكم: تصوير جهان تا سال 2025، مترجم: عباس مخبر، تهران: انتشارات طرح.
29- محمدي، محمود (1389)، «پيوند آمريكا، ناتو و ساير سازمان¬هاي بين¬المللي: با نگاهي به آينده¬پژوهشي در روابط بين¬الملل»، فصلنامه مطالعات منطقه¬اي: اسرائيل¬شناسي- آمريكاشناسي، س11، ش2.
30- محمدی، محمود و عسگرخانی، ابومحمد (1395)، «تحول در مأموریت¬های ناتو و ضرورت تقویت رژیم نظارتی در حقوق بین¬الملل (راهبرد مسئولیت¬پذیری ناتو)»، فصلنامه راهبرد، س25، ش81.
31- محمدي، محمود (1389)، اثر ماموريت¬هاي جديد ناتو بر منافع و امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك. 
32- مرادي، مريم (1381)، «گسترش ناتو به شرق و پيامدهاي امنيتي آن»، فصلنامه مجلس و پژوهش، س9، ش35.
33- مك كالا، رابرت (1378)، «پايايي ناتو پس از جنگ سرد»، مترجم: علي اسماعيلي، فصلنامه سياست دفاعي، ش 28.
34- مومن¬زاده، رضا (1383)، «راهبرد نوين ناتو و آثار آن بر سياست¬هاي دفاعي امنيتي ايران»، ماهنامه نگاه، س4، ش48.
35- یزدانی، عنایت¬اله و دیگران (1394)، «دلایل گسترش ناتو به خاورمیانه؛ مطالعه موردي خلیج فارس»، فصلنامه مطالعات سیاسی، س8، ش30.

لاتین:
36- Stavridis,James(2015),The Arab NATO, http://foreignpolicy.com
37- Saudi Arabian-led intervention in Yemen, Wikipedia February 2018
 38- www.wikipedia.org/wiki/Saudi_Arabian-led_intervention_in_Yemen
39- www.europa.eu
40- www.hum.ir
41- www.nato.int

متن کامل

مقدمه
پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) پس از جنگ دوم جهاني و با هدف مهار كمونيسم شوروي، و برپايه دفاع جمعي در ۴ آوریل ۱۹۴۹ میلادی (۱۵ فروردین ۱۳۲۸) در واشنگتن دی.سی پایه‌گذاری شد؛ كه در واقع ناتو مرحله‌ سوم استراتژی بزرگ غرب بعد از طرح¬ مارشال و مسابقه‌ تسلیحاتی با شرق یا جنگ سرد بود که به رهبری آمریکا اجرا می¬شد. با فروپاشی شوروي و پيمان ورشو، ناتو با درك اوضاع جهانی و با تغییر هدف¬ها و بازشناسی جایگاه خود و تبدیل رویکرد نظامی و دفاعی به رویکرد سیاسی اجتماعی، توانستند بقاي این سازمان را تضمین کنند و بدنبال آن واقعه يازده سپتامبر بعنوان نقطه عطفی در روابط فراآتلانتیکی اين سازمان محسوب مي‌شود كه زمینه حضور آن در خارج از قلمرو سنتی آن را فراهم نمود؛ و ناتو بعنوان بازوي نظامي سياسي ساختار حاكم بر نظام مبتني بر ليبرال دموكراسي غرب به نقش¬آفريني پرداخت و در رويكرد نوين خود و بهره¬برداري از فرصت¬ها، براي انجام مطلوب کارکردهای جديد خود توانست با بازتعريف و گسترش محدوده امنيت و تهديد و انجام اصلاحات اساسي در ساختار، اهداف و دامنه فعاليت‌ آن، ناتو را از يك سازمان منطقه¬اي به گستره جهاني تبديل نمود و در اين زمينه علاوه بر اعضا، نهادهاي وابسته را سازماندهي و تشكيل دهد. بطوريكه هم اكنون ناتو با بسياري از كشورهاي جهان در زمينه¬هاي اطلاعاتي، امنيتي، نظامي، سياسي و اقتصادي همكاري مشترك دارد، و از سوي ديگر در برخي از كشورهاي بعنوان بازوی نظامی سازمان ملل به ايفاي نقش پرداخته است كه شناخت رويكردهاي جديد و به روز شده اين سازمان و تاثير آن بر صلح و امنيت جهاني حائز اهميت مي¬باشد. بر اين اساس، اين مقاله بر آن است تا به اين پرسش اصلي پاسخ دهد كه رژيم امنيتي ناتو چه نقشي در حفظ صلح و امنيت بين-المللي خواهد داشت؟
روش انجام این تحقیق تلفیقی از روش¬هاي توصیفی، تاریخی و تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه¬اي اعم از کتب، مقاله مجلات، پایگاه نشریات الکترونیکی و اینترنت انجام می¬پذیرد.

1- پیشینه پژوهش
پیرامون سازمان ناتو پژوهش¬هاي بسیاري در قالب كتاب، مقاله و ... انجام گرفته است. اما در اکثر آنها به تاریخچه این سازمان و مطالعه موردي آن در مورد برخی کشورها و مناطق پرداخته شده است كه در ادامه به اختصار به برخي از آنها اشاره مي¬شود:
در کتاب سبز وزارت امور خارجه با عنوان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو): كه در پاييز 1386 چاپ و در قالب ده فصل چاپ شده است، در فصل اول آن مبانی سیاسی، حقوقی و وضعیت امروز ناتو تشريح شده است و در ساير فصول ساختار، نحوه تصميم¬گيري و بودجه، گسترش و الحاق اعضاي جديد، مشاركت و همكاري با كشورهاي ثالث، ماموريت¬هاي جاري و نوين ناتو، روابط ناتو با ساير سازمان¬هاي منطقه¬اي و بين¬المللي و همچنين ناتو و جمهوري اسلامي ايران پرداخته شده است.
كتاب ديگر ناتو؛ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی است که به نویسندگی غلامرضا خادمی و توسط موسسه¬ مطالعات اندیشه¬سازان نو در سال 1387 به چاپ رسیده است. در اين كتاب به تاریخچه ناتو، مراحل و سير تحولات ناتو و آنهاي  پس از جنگ سرد، گسترش به سوي شرق، ایفاي نقش در خاورمیانه و شمال آفریقا در دهه اخیر و سایر موارد مرتبط با ناتو تشريح شده است كه ساختار نظامی و غيرنظامی ناتو در طی دوران پس از جنگ سرد روند تکاملی داشته است.
در كتاب ناتو در قرن بيست ويكم با نويسندگي سليمه دارمي مي¬باشد كه توسط موسسه فرهنگي و مطالعات و تحقيقات بين¬المللي ابرار معاصر تهران چاپ و انتشار يافته است. اين كتاب در قالب سه بخش ساختار و سازمان ناتو، نيروها و توانمندي¬هاي نظامي ناتو و همچنين مناطق حضور ناتو و در قالب دوازده فصل به اين سازمان پرداخته است.
كتاب بعدي ناتو و محيط امنيتي ايران است كه اين كتاب از سه مقاله ناتوي جديد در معادلات بين¬المللي، حضور ناتو در محيط امنيتي ايران و ناتو و خاورميانه تشكيل شده است و توسط افسانه احدي تنظيم و توسط پژوهشكده مطالعات استراتژيك در مهر ماه 1386 چاپ و انتشار يافته است. همچنين در اين زمينه مقالات بسياري در زمينه تاريخچه، ساختار تشكيلاتي ناتو، گسترش ناتو به شرق، روابط ناتو با روسيه و ... جاپ و انتشار يافته است كه ذكر نام همه آنها در اين مقاله امكانپذير نمي¬باشد.
بررسي مطالعات علمي و پژوهش¬هاي گذشته نشان مي¬دهد كه تحقيقي با موضوع "رژيم امنيتي ناتو و نقش آن در صلح و امنيت بين¬المللي" صورت نگرفته است و آنچه اين مقاله را از ساير پژوهش¬ها متمايز مي¬سازد آينده¬نگري و تقويت نگرش راهبردي به موضوع تحقيق است.

2- چارچوب نظري
چارچوب نظري پژوهش مبتني بر نظريه رژيم¬هاي بين¬المللي است، رژيم¬هاي بين¬المللي در واقع ادامه بحث نهادگرايي ليبرال و نوليبرال مي¬باشد. ريشه اين تحليل¬ها در همگرايي، وابستگي متقابل و كاركردگرايي است. رژيم¬ها در همه مسائل مطروحه در نظام بين¬الملل مفهوم پيدا كرده¬اند و بعنوان ابزار مفيدي براي ايجاد همكاري ميان دولت¬ها عمل مي¬كنند. ارنست هاس، جوزف ناي، رابرت كوهن و اورانگ يانگ هريك تعاريفي از رژيم¬هاي بين¬المللي ارائه داده¬اند، اما تعريف كراسنر بعنوان يك تعريف استاندارد در محافل دانشگاهي پذيرفته شده است. او رژيم¬هاي بين¬المللي را اينگونه تعريف مي¬كند: "مجموعه¬اي از اصول، قواعد صريح يا تلويحي، هنجارها و رويه¬هاي تصميم¬گيري كه بواسطه آنها توقعات بازيگران پيرامون موضوعات خاص با هم تلاقي پيدا نموده و خواسته¬هاي بازيگران را برآورده مي¬سازد" (رضايي، 1391: 102).
چهار مولفه اصلي يك رژيم عبارتند از:
1) اصول مجموعه بيانات و اظهارات منسجم و تئوريك درباره چگونگي عملكرد جهان است.
2) هنجارها معيارهاي كلي رفتار را مشخص مي¬سازند و حقوق و تعهدات دولت¬ها را شناسايي مي¬كنند.
3) قواعد در مقايسه با اصول و هنجارها در سطح پايين¬تري از كليت قرار دارند و اغلب به اين علت طرح مي¬شوند تا تعارضاتي را كه ميان اصول و هنجارها وجود دارد برطرف كنند.
4) فرآيندهاي تصميم¬گيري به معني دستورالعمل¬هايي براي رفتار است. وقتي يك رژيم به تدريج استوار مي¬شود و توسعه مي¬يابد، اين فرآيندها بطور منظم تغيير مي¬كنند (بيليس و ديگران، 1395: 673-672). رژيم¬هاي بين¬المللي در حقيقت، معلول دو عامل خاص بود. اولاً به علت اينكه دانشمندان در رشته سازمان¬هاي بين¬المللي دريافتند كه نظريه¬هاي نهادگرايي كلاسيك مانند نوكاركردگرايي، رهيافتي ناقص و نامناسب براي درك و فهم چگونگي تشكيل و كاركرد نهادها و سازمان¬هاي بين¬المللي بودند. ثانياً، توجه به نقش و كاركرد رژيم¬ها، پاسخ و واكنش مستقيمي به نظريه نو واقع¬گرايي بود كه از طريق رد هويت مستقل نهادهاي بين¬المللي و نقش خودمختار آنها در نظام  بين¬الملل بي¬نظم و خوديار، رهيافت نهادگرايي را به چالش طلبيده بود. به عبارت ديگر، نظريه رژيم¬ها ¬براي پرداختن به موضوع همكاري¬هاي بين¬المللي و نهادسازي در يك نظام بي¬نظم متشكل از كشورهاي داراي حاكميت كه در تلاش¬اند تا منافع و قدرت¬شان را به حداكثر برسانند، ارائه شد (دهقاني فيروزآبادي، 1377: 569).
رژيم¬هاي بين¬الملل نماينده تلاشي در داخل سيستم بين¬المللي براي بسط ترتيبات همكاري از طرق رسمي و غيررسمي است. ممكن است رژيم¬ها از حيث ماهيت، رسمي يا مركب از ترتيبات غيررسمي باشند. رژيم-هاي رسمي ممكن است حاصل قانونگذاري سازمان¬هاي بين¬المللي باشند اينگونه رژيم¬ها ممكن است داراي شوراها و ساختارهاي ديواني حاكم باشند. رژيم¬هاي غيررسمي ممكن است برپايه تصور منافع مشتركي استوار باشند كه تشريك مساعي در زمينه آن منافع، از جمله استراتژي¬هاي قابل گزينش براي شركت كنندگان است، در نازل¬ترين سطح، تشريك مساعي نيازمند قواعد پذيرفته شده¬اي براي همكاري در جهت تحصيل اهداف معين و امتناع از برخي اقدامات است (دوئرتي و فالتزگراف، 1393 :267-266). مهمترين علل و عوامل براي تشكيل رژيم¬ها عبارتند از: قدرت و ساختار آن، منافع ملي، اجماع ارزشي و هنجاري، دانش و شناخت مشترك و عرف و عادات (دهقاني فيروزآبادي،پیشین: 168). رژيم¬ها در پيچيده¬ترين وضعيت به صورت نهادها ظاهر مي¬شوند و در ساده¬ترين حالت خود به شكل توافقات محدود ميان دو يا چند كشور به وجود مي¬آيند. بنابراين، مي¬توان رژيم¬ها را از جهت غايت به رژيم¬هاي مبتني بر ترتيبات رسمي چندجانبه و نهادينه شده و رژيم¬هاي ساده و توافقي تقسيم نمود. رژيم¬ها بعنوان متغير مستقل و متغير واسطه‌اي نيز مورد توجه قرار گرفته¬اند. در نقش متغير واسطه¬اي، عواملي هستند كه در چهارچوب قدرت مورد توجه¬اند و نقش آنها كمك به قدرت¬ها بويژه هژمون است، درحاليكه در نقش متغير مستقل، بعنوان عوامل همكاري، توليد و ارتقاي منافع مطلق ميان بازيگران در نظر گرفته مي¬شوند (عبداله¬خاني، 1389: 419-416). اما نكته مهم در رابطه با بحث اين است كه مهمترين نقش رژيم¬هاي بين¬المللي در ايجاد همكاري بين دولت¬هاست. يعني رژيم¬ها بعنوان يك ابزار و مكانيسم، همكاري بين دولت¬ها را تسهيل مي¬كند. زيرا باعث مي¬شوند آن عامل عدم اطمينان ‌و نامعلومي كه در نظام بين‌المللي وجود دارد كاهش يابد. به همين دليل آن ديدگاه‌هاي واقع¬گرايانه كه در بازي معماي زنداني وجود دارد، مورد تجديد‌نظر قرار مي¬گيرد (سازمند،1387: 130). دامنه رژيم¬ها از مسائلي صحبت مي¬كند كه رژيم¬ها حاوي هستند. امروزه رژيم زيست محيطي، رژيم درياها، رژيم نفت، رژيم پولي، رژيم امنيت، رژيم قضايي، رژيم هوانوردي، رژيم عدم تكثير تسليحات هسته¬اي، رژيم حقوق بشر و رژيم منابع طبيعي، از جمله رژيم¬هاي مطروحه هستند. بازيگران (آن) ممكن است دولت¬ها، بازيگران شخصي، افراد، شركت¬هاي چندمليتي و يا سازمان¬هاي بين-المللي باشند. ولي بطوركلي، بازيگران اصلي دولت¬¬ها هستند و رژيم¬هاي بين¬المللي در خدمت دولت¬ها. اين رژيم¬ها هستند كه بعنوان يك متغير واسطه بين قدرت و دستاورد آن عمل مي¬كنند و اين رژيم¬ها هستند كه ايجاد اقدامات امنيت و اعتمادسازي مي¬نمايند (عسكرخاني، 1395 :109-108). و رژيم¬هاي امنيتي  وقتي شكل مي¬گيرند كه گروهي از كشورها براي حل اختلافات¬ها و جلوگيري از جنگ با يكديگر همكاري مي¬كنند تا تنگناي امنيتي ناشي از اقدامات آنها و فرضيات آنها درباره رفتارهاي ديگران برطرف شود (بيليس و ديگران، پیشین: 575).
با وجود اين، با شكل¬گيري رژيم¬هاي امنيتي متعدد در طول جنگ سرد، از سوي ديگر، موجب گشت تا نظريه رژيم¬ها براي تبيين رژيم¬هاي امنيتي بكار بسته شود. بگونه¬اي كه مي¬توان ادعا كرد پس از پايان نظام دوقطبي، كاربرد اين نظريه براي تحليل موضوعات و رژيم¬هاي امنيتي گسترش بيشتري نيز يافته است (دهقاني فيروزآبادي،پیشین : 190-189)، و در اين زمينه مي¬توان گفت يك موضوع دايمي از طرف ناتو در اين زمان آن بود كه ناتو به تعميق پيوندهايش با سازمان همكاري اروپا، سازمان ملل و اتحاديه اروپاي غربي نيازمند است تا تضمين كند كه ناتو بطور مناسبي براي نيازهاي امنيتي وسيع¬تر اعضايش باقي خواهد ماند. نهادينه¬سازي يكي از ويژگي¬هاي متغير هر رژيم است (يعني ميزاني كه هنجارها و رويه-هايش در درون يك ساختار و فرآيند بخصوص متشكل مي¬شود). اين ويژگي، ناتو را از ساير اتحادها متمايز مي¬سازد. ناتو در محوريت يك رژيم امنيتي– آتلانتيكي قرار دارد، اين رژيم برگرد يك تعهد بازدارندگي گسترش يافته آمريكا، دفاع پيشتاز در اروپا، همزيستي سياسي با اتحاد شوروي سابق و سپس روسيه و تعهدات عظيم نظامي آمريكا استوار است كه همه اينها براساس يك چارچوب تصميم¬گيري به دقت هماهنگ شده، هدايت مي¬شوند. شركت كنندگان در رژيم مي¬توانند رژيم¬ها را فراتر از مقاصد اوليه¬اش گسترش دهند و وسعت ترتيبات همكاري را اصلاح و يا وظايف جديدي را اتخاذ و يا اهداف قديمي را حذف كنند. همچنين اعضاي ناتو از رژيم بعنوان اساس پيوند با بازيگران دولتي و غيردولتي به منظور تعقيب اهداف رژيم استفاده و شركت كنندگان در رژيم مي¬توانند آن را فراتر از مقاصد اوليه¬اش گسترش دهند و وسعت ترتيبات همكاري را اصلاح، و يا وظايف جديدي را اتخاذ و يا اهداف قديمي را حذف كنند  (ب.مك كالا، 1378 :142-137). چناچه ناتو به دنبال ادامه حيات است بايد خود را براساس توزيع قدرت در جهان سازماندهي نمايد و برخي بر اين باورند كه ناتو با ساختار جديد مي¬تواند با خطرات و تهديدات ناشناخته و غيرقابل پيش¬بيني مانند پسا تروريسم و بي¬ثباتي¬هاي سياسي، منازعات قومي و داخلي به مقابله بپردازد (باقري، 1389: 183).

3- اهداف و عملكرد (نقاط قوت و ضعف (ناتو)
مهمترین نقاط قوت و ضعف سازمان مذکور عبارتند از:
1-3- نقاط قوت
1) ناتو برای انجام مطلوب کارکردهای جديد خود توانست با تعریف جديد از امنيت و تهديد و گسترش محدوده آنها و برپایه اصلاحات اساسی در ساختارها و وظایف خود، همچنان بعنوان یک نهاد امنيتی جديد ابقاء یابد.
2) ارائه مفهوم نوين استراتژي مبني بر تغيير وظايف و ماموريت¬هايش از "دفاع سرزميني" به "دفاع از منافع جمعي اعضاي جهان" ضمن برطرف كردن بحران هويت، ايجاد تغييراتي در ساختار خود را براساس شرايط نظام بين¬المللي نوين، از جمله پذيرش اعضاي جديد، تاسيس شوراي مشاركت ارو اتلانتيك، طرح مشاركت براي صلح و طرح گفتگو با كشورهاي واقع در حاشيه جنوبي مديترانه، خاور دور و آمريكاي لاتين، آسياي مركزي و قفقاز انجام داده و حوزه نفوذ خود را گسترش داد (افشاري و محمد حسيني،1395: 39).
3) عضويت 28 كشورها عضو اتحاديه اروپا در ناتو ((www.europa.eu.
4) برخورداري از ساختار متمركز و انسجام دروني: ناتو یکی از پایدارترین و اثرگذارترین پیمان¬های نظامی- دفاعی معاصر به شمار می¬رود و داراي ساختاري متمركز از نهادي نظامي و مدني است (صراف يزدي،1381 :103-102).
5) آمريكا تنها كشوري است كه از نوعي "دسترسي" جهاني برخوردار است و در كليه نقاط استراتژيك و مهم دنيا ناوگان دريايی، پايگاه هوايي و نيروي زميني دارد و اين امكان را نيز در اختيار دارد كه در صورت پيش آمدن وضعيت اضطراري اين نيروها را تقويت كند (پل كندي،1372: 417).
6) برخورداري از سازمان رزم، پايگاه و امكانات وسيع نظامي در نقاط حساس و استراتژيك دنيا.
7) داراي پشتوانه قوي در شوراي امنيت سازمان ملل متحد (از5 عضو دائم شوراي امنيت سازمان ملل متحد 3 عضو آن در ناتو  عضويت دارند).
3-2- نقاط ضعف ناتو
1) ناتو براساس الگوي گسترش طولي (جغرافيايي) اعضاي خود را افزايش داده و حوزه جغرافيايي جديدي در نورديده است اما در پيشبرد الگوي گسترش عمقي و تحكيم همبستگي درون سازماني توفيق چنداني نداشته است‌ و در صورت تحقق ناتوي جهاني، اين سازمان ‌آنچنان فراخ مي‌شود كه نتيجه‌ آن ‌گسست هويتي بيشتر، انسجام سازماني كمتر و قدرت تصميم¬گيري و عملياتي ضعيف¬تر خواهد بود (شيرغلامي، 1386: 81).
2) تمايل اعضاي سنتي اتحاديه اروپا (آلمان، فرانسه و ايتاليا) براي ايجاد ارتش مشترك اروپايي و توسعه نهادي و حقوقي آن.
3) آمريكا خواهان گسترش فعاليت¬هاي ناتو در سطح جهاني است؛ درحاليكه اروپايي¬ها در زمينه بحران-هاي خارج از منطقه اورآتلانتيك بيشتر خواهان دخالت به شكل موردي و نيز با هماهنگي و نظارت كامل سازمان ملل هستند (بزرگمهري و پورباغابري،1393: 661).
4) فقدان يك ديدگاه مشترك ميان اعضاي ناتو درخصوص امنيت انرژي بعنوان يك مانع درخصوص افزايش نقش¬آفريني ناتو در اين حوزه محسوب مي¬شود. و دولت عضو ناتو از ديرباز امنيت انرژي را موضوعي مي¬دانند كه هريك از اعضا بايد به صورت مستقل در مورد آن تصميم¬گيري و اقدام نمايد. در اين ميان كشورهاي اروپاي شرقي به دليل شرايط جغرافيايي و وابستگي ديرپا به نفت و گاز وارداتي از روسيه، با آسيب¬پذيري بالايي در امنيت انرژي خويش روبرو هستند (عثمان اف، 1395 :40).
5) در دوره پسا جنگ سرد دو فرايند گسترش جغرافيايي اتحاديه اروپا و ناتو به موازات هم در دستوركار اروپاگرايان و آتلانتيك¬گرايان غرب قرار گرفت. فرايند نخست يعني گسترش جغرافيايي اتحاديه بر منطق اقتصادي استوار بود و فرايند ديگر يعني گسترش ناتو از منطق امنيتي الهام مي¬پذيرفت. اين دو فرايند در برخي حوزه¬ها رقيب و در حوزه¬هاي ديگر مكمل يكديگر محسوب مي¬شدند. همين امر موجبات اصطكاك، تنش روابط فراآتلانتيكي را فراهم ساخته، سبب شد تا اتحاديه اروپايي در ابتدا با اين فرايند كه رهيافت اروپاگرايي را تحت¬الشعاع قرار مي¬داد به مخالفت برخيزد (الماسي و عزتي، 1388 :8).
6) تردد نيروهاي ناتو از قلمرو كشورهاي رقيب براي انجام ماموريت¬ها و مديريت  بحران¬ها.
7) ضعف كشورهاي حامي ناتو و تاثير آن بر ماموريت¬هاي ناتو در مناطق مختلف.
8) تامين بيشتر هزينه¬هاي ناتو توسط ايالات متحده آمريكا و برخي كشورهاي ديگر اروپايي و تاثير آن بر ماموريت¬ها و كاركردهاي ناتو.
9) تشكيل نيروى مستقل اروپايى و تاثير آن بر توانايي نظامي و عملياتي ناتو.
10) وجود منافع متضاد بين كشورهاي عضو ناتو بويژه آمريكا با كشورهاي رقيب و شكل¬گيري اتحاد بين آنها.
11) خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بعنوان یک نیروی دفاعی امنیتی موثر.

4- آينده نهادي (فرصت‌ها و چالش‌ها) ناتو
4-1- چالش‌ها
1) از چالش‌هاى مهم ناتو در عصر جديد اين است كه ناتو براساس ماده پنج پيمان آتلانتيك شمالى ضامن اصلى امنيت اروپاست، ولى در صورت تشكيل نيروى مستقل اروپايى به تبع اتحاديه مشترك اروپا، ساختارهاى فرماندهى نظامى ناتو به تدريج از ميان خواهد رفت و رهبرى ايالات متحده در عرصه سياسى اروپا كه هم اكنون از طريق ناتو آن را در اختيار دارد، كمرنگ خواهد شد (دهمشگى، 1380: 125).
2) براساس گزارش گروه پژوهشی مرکز مطالعات استراتژیک و بین¬المللی در واشنگتن، در سال 2035 نیاز اعضاي ناتو به انرژي خلیج فارس از 50 درصد کنونی به 80 درصد خواهد رسید. همچنین خطوط انتقال انرژي نیز از مناطقی چون مدیترانه، خلیج فارس تا خاور آسیا می¬گذرد که ناتو خواهان حضور در آن مناطق است. در این پهنه عربستان، عراق و پاکستان می¬توانند نقش منطقه¬اي چشمگیر بویژه در زمینه تولید و انتقال انرژي براي اعضاي ناتو بازي کنند (يزداني و ديگران،1394 :145).
3) تغيير ماهيت خطرها و تهديدات پيش¬روي اين سازمان از مواردي نظير كمونيسم و بلوك شرق به مواردي همچون تروريسم، اشاعه سلاح¬هاي كشتار جمعي و بروز درگيري¬هاي قومي و اينك ترويج دموكراسي).
4) سازمان همكاري شانگهاي: بسياري از نظريه¬پردازن منطقه¬اي معتقدند كه تبيين روابط قدرت كنوني قدرت¬هاي بزرگ  امروزي يعني ايالات متحده، اتحاديه اروپا، فدراسيون روسيه و چين با يكديگر نشان دهنده شكل¬گيري جنگ سرد نرم تازه¬اي ميان كشورهاي عضو ناتو به رهبري ايالات متحده و كشورهاي عضو سازمان همكاري شانگهاي به ‌رهبري چين و روسيه است برخي پژوهشگران اين ‌سازمان را ورشوي امروزي مي¬دانند. گرچه سازمان همكاري ‌شانگهاي هنوز از قواعد و ويژگي‌هاي لازم‌ براي تبديل ‌شدن به يك ناتو در شرق، فاصله بسيار دارد؛ ولي ساختارها، هدف¬ها و تركيب اعضاي آن بويژه در دوره تعميق شكاف غرب و شرق بگونه¬اي است كه مي¬تواند از هژموني ‌آمريكا در منطقه بكاهد و انتظار مي¬رود اين سازمان به تدريج به بازيگري تعيين كننده در عرصه اقتصادي ‌و سياسي فراتر از آسياي مركزي تبديل شود (آقايي و راهدار، 1394: 208-199).
5) يكجانبه¬گرايي آمريكا و وجود اختلاف بين برخي كشورهاي عمده اروپايي با آنكه موجب شكل¬گيري دو سطح تحليل زير شده است: اول اينكه تحولات پس از 11 سپتامبر و اقداماتي كه آمريكا در افغانستان و عراق به انجام رساند به اين معني است كه آمريكا اميدواري چنداني به جمع¬آوري متحدان در چارچوب ناتو ندارد و از اين پس بر روي ائتلاف¬هاي موقت سرمايه¬گذاري مي¬كند. پل و ولفويتز (معاون اسبق وزارت دفاع آمريكا) در يكي از نشست¬هاي ناتو پس از حادثه 11 سپتامبرگفت: ماموريت، ائتلاف را تعيين خواهد كرد. آمريكا متقاعد شده است كه براي هر اقدامي بايد روي ائتلاف خاصي از كشورها حساب باز كرد و اين به معناي آن است ‌كه ‌پيمان‌¬هاي ‌دفاعي ‌دائمي ‌از نوع ‌ناتو كارايي ‌خود را از دست‌ داده‌اند. دو اينكه ‌يك‌ ناتو با محوريت آمريكا، انگليس، استراليا، اسپانيا و كشورهاي اروپاي شرقي در حال شكل¬گيري است (مومن-زاده،1383 :46).
6) جنگ سایبری: ماهیت پیچیده و متفاوت فضای سایبر، آسیب¬پذیری¬های جدی کشورهای عضو و نگرانی از تهدیدات سایبری سایر کشورها، به خصوص روسیه و چین. واقعیت این است که کشورهای عضو ناتو به¬رغم پیشرفته بودن در حوزه سایبری، جزء کشورهای آسیب¬پذیر در این حوزه محسوب می¬شوند. دلایل چندی در این زمینه قابل شناسایی هستند. اولین مورد به ماهیت متفاوت جنگ سایبری در مقایسه با جنگ¬های نظامی و کلاسیک برمی¬گردد خلاصه اینکه، به دلیل ماهیت متفاوت فضای سایبر، امکان بازدارندگی و انجام اقدامات پدافندی در این حوزه، حتي برای  پیشرفته¬ترین کشورهای جهان میسر نیست. بر این اساس، در شرایطی که کشورهای ناتو بواسطه قدرت نظامی متعارف و غیرمتعارف گسترده خود، عملاً احساس امنیت نظامی دارند، اما چنین احساسی در حوزه سایبر برای آنها وجود ندارد. موضوع دوم به گستردگی استفاده از اینترنت و فضای سایبر در کشورهای غربی عضو ناتو برمی¬گردد. به هر حال، کشورهای عضو ناتو جزء پیشگامان استفاده از اینترنت و امکانات فضای سایبر در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی و سطوح فردی و اجتماعی هستند. همین موضع باعث شده تمامی مراکز و موسسات حیاتی آنها تبدیل به اهداف بالقوه تهدیدات سایبری گردند (ترابی، 1394: 143).
7) نبود درک مشترک از تهدید میان اروپا و ایالات‌ متحده آمريكا.
8) باز ظهور تهدید روسیه و ضرورت ایجاد بازدارندگی در مقابل این کشور.
9) کم‌رنگ شدن میزان تعهد ایالات‌ متحده نسبت به ناتو در دوران ترامپ و به بیان دقیق‌تر، بی¬اطمینانی نسبت به میزان تعهدپذیری دولت ترامپ در رابطه با همکاری‌های دفاعی فراآتلانتیکی در قالب ناتو (سهراب،1396).
10) تبيين نقش¬ها و حوزه¬هاي عملي فراتر از گذشته، كه از نظر حقوقي با منشور سازمان ملل متحد در تناقض است.
11) استفاده ابزاري ناتو و بويژه آمريكا  از نهادها و سازمان¬هاي بين¬المللي در راستاي كسب مشروعيت براي اقدامات و سياست¬ها و تامين منافع خود.
2-4- فرصت‌ها
1) گسترش حوزه جغرافيايي عملكرد ناتو و تبديل اين سازمان منطقه¬اي به سازماني فرامنطقه¬اي.
2) تغيير ماهيت تشكيلاتي از تدافعي به تهاجمي و تغيير هدف استراتژيك آن از دفاع جمعي به امنيت جمعي كه سياستي اشاعه¬اي، برون¬گرا و پيش¬دستانه را طلب مي¬كند (تيشه¬يار، 1384: 175).
3) توانايي ناتو در نهادسازي: با پايان جنگ سرد ناتو همزمان چند فعاليت عمده را دنبال كرد. تعارض¬هاي نظامي را در اروپاي شرقي و مركزي كنترل كرد، در برقراري ثبات و امنيت در كشورهاي تازه استقلال يافته نقش مهمي ايفا نمود و توازن قوا ميان رقباي قديمي در اروپاي غربي را حفظ كرد (كولايي و تيشه¬یار، 1385: 62-61).
4) ناتو در شرايط نوين بين¬المللي با ارائه تعريف جديدي از تهديدات عليه اعضاي خويش، طيف وسيعي از موضوعات جهاني نظير تكثير سلاح¬هاي كشتار جمعي، اختلافات قومي و نژادي جرائم سازمان يافته بين-المللي توريسم، مهاجرت و ... را بعنوان منابع جديد تهديد عليه منافع اعضاي مورد شناسايي قرار داده و زمينه را براي ايفاي نقش خويش در آن موارد نه تنها در دو سوي آتلانتيك، بلكه در هر منطقه¬اي از جهان كه منافع اعضاي آن اقتضا كند، فراهم ساخته است (افشاري و محمدحسيني،1395 : 38).
5) توانايي¬ اعضاي ناتو بويژه آمريكاي شمالي (ايالات متحده) و اروپاي غربي براي ورود در عرصه¬هاي نظامي، اقتصادي، سياسي و فرهنگی.
6) حضور موثر اعضاي ناتو در سازمان¬هاي بين¬المللي (شوراي امنيت، بانك جهاني، صندوق بين¬المللي پول، سازمان تجارت جهاني).
7) برتري صنعتي، اقتصادي، فني و علمي اعضاي ناتو (از 7 كشور صنعتي جهان، 6 كشور از آنها عضو ناتو هستند).
8) برخورداري از توان مالي و اقتصادي و كمك به  كشورهاي عضو نهادهاي وابسته به ناتو.


5- نقش قدرت‌هاي بزرگ در ناتو
یکی از راه¬های ارزیابی قدرت یک کشور مقایسه قدرت آن با دیگر قدرت¬ها و بررسی جایگاه آن در نظام بین¬الملل می¬باشد. بی¬همتایی قدرت نظامی آمریکا در کنار قدرت اقتصادی قابل توجه این کشور در محیط بین¬الملل بعد از جنگ سرد در مجموع توان تأثیرگذاری سیاسی آن را افزایش داده است (برژینسکی، 1386: 194). تفوق قدرت آمريكا به اين كشور اجازه مي¬دهد كه به ساير دموكراسي¬هاي غربي براي تشكيل و حفظ نهادهاي سياسي، مشوق¬هاي مثبت يا منفي ارائه كند. ناتو بعنوان يك نهاد چندمنظوره از ابتداي تاسيس با مديريت و هدايت آمريكا و براي تامين منافع آن شكل گرفت و تحت كنترل و با سرمايه-گذاري اين كشور تداوم يافته و همواره ابزار مناسبي براي اعمال سياست¬هاي آمريكا در قاره اروپا تلقي شده است. و پس از دهه 1990 جهان شاهد سياست يكجانبه¬گرايي آمريكا در نظام بين¬المللي است كه گسترش ناتو را مي¬توان از اين دريچه بررسي كرد. ناتو مهمترين نهادي است كه قادر به تثبيت و گسترش استيلاي آمريكاست و كيسينجر آن را جايزه پيروزي در جنگ سرد مي¬داند (مرادي، 1381: 132-131). همچنين با وجود برابر بودن نقش اعضا در ساختار تصميم¬گيري ناتو، اين سازمان، سازماني اليتيستي با برتري آمريكاست. اين برتري از سوي اعضاي ناتو به رسميت شناخته شده است. كمابيش نيمي از بودجه ناتو را ايالات متحده تامين مي¬كند و همه اعضاي اين سازمان بگونه¬اي به آمريكا نيازمندند از جمله در زمينه لجستيك و ترابري، ارتباطات ماهواره¬اي و تكنولوژي¬هاي پيشرفته نظامي. امروز نيروهاي دريايي، زميني و هوايي آمريكا در 14 كشور اروپايي حضور دارند و در سياست¬هاي اروپا نقشي ويژه بازي مي¬كنند. پس، عضويت كشورهاي بيشتر در ناتو يا همكاري¬شان با آن، به معناي بهبود يافتن جايگاه بين¬المللي آمريكاست. چنانچه ناتو بتواند اعضاي تازه¬اي از ديگر مناطق بيرون از اروپا بپذيرد آمريكا به جايگاه هژموني نزديكتر خواهد شد و در واقع، ناتو برتري آمريكا را نهادينه خواهد ساخت (سليماني و شجاع،1389 :97). آمریکا در استراتژی جهانی خود معتقد است، اگرچه رقابت¬های ابرقدرتی کاهش یافته و متعاقب آن مخاطرات امنیتی و تعهدات آمریکا نیز در بعضی جنبه¬ها کمتر شده است؛ اما مرزهای ناامنی آمریکا گسترش یافته است و به همین منظور ایالت متحده برای حضور و استیلای جهانی خود به مأموریت¬های جدید ناتو با تقویت بنیه دفاعی، تجهیزات پیچیده ‌و مدیریت نوین‌ برای مقابله با تهدیدات جدید متوسل شده است (محمدی،1389 :50-30). دولت آمريکا و برخی کشورهای هم فکر آن در ناتو با اشاره به حضور و مشارکت برخی کشورهای غيرعضو ناتو در ماموريت¬های اين سازمان از جمله در افغانستان استدلال می¬کنند که کمک اين دسته از کشورها به ارزش¬های مورد حمايت و اهداف ناتو بعضا از برخی کشورهای عضو سازمان بيشتر است لذا ناتو بايد در مرحله جديد از گسترش خود، پذيرش اين دسته از متحدان را در از خارج از حوزه اروپا همانند ژاپن، استراليا، نيوزي لند، کره جنوبي و حتی رژيم صهيونيستی را در دستورکار قرار دهد. اين ايده بطور رسمی از سوی آمريکا، در نشست سران ناتو در ريگا (نوامبر ٢٠٠۶) مطرح و مورد بحث و بررسی قرار گرفت ولی بدليل برخی مخالفت¬ها از جمله از سوی فرانسه مورد تاييد قرار نگرفت و در بيانيه پايانی از اين کشورهای  کشورها بعنوان "كشورهاي گروه تماس" اسم برده شد و بر گسترش و تعميق روابط ناتو با آنها تاکيد گرديد. دولت¬های آمريکا و انگليس در اين نشست پيشنهاد کرده بودند که ناتو در گام اول بجای "شورای مشارکت ارو- آتلانتيک" شورای مشارکت جهانی را با مشارکت متحدان غيراروپايی تشکيل دهد و در گام بعدی درهای خود را به روی اين کشورها و هر کشور دموکراتيکی در جهان که مايل و قادر به ياری ناتو در مسئوليت¬های جديد باشند، بگشايد (www.hum.ir) . سازمان پیمان آتلانتیک شمالی هنوز مهمترین عامل نفوذ و قدرت آمریکا در مناطق مختلف دنیا به ‌شمار می‌آید و آمریکائی‌ها در پوشش این سازمان پایگاه‌های متعدد نظامی در جهان دارند كه حمله به کشورهای افغانستان و عراق، حداکثر استفاده را برای نقل و انتقال نیروهای خود از آن به عمل آوردند.
برای ایالات متحده آمریکا، چندجانبه¬گرایی ابزاری است که هنگامی که بتواند از دستاورد منافع آمریکایی حمایت یا آرمان¬های خود را پشتیبانی کند، مورد استفاده قرار می¬گیرد. همانگونه که مادلین آلبرایت به کمیته سنا گفت: «هنگامی که تهدیدها افزایش می¬یابد، ممکن است از طریق سازمان ملل متحد، از طریق پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو، از طریق یک ائتلاف، از طریق ترکیبی از همه ابزارها به این تهدیدها پاسخ بدهیم یا ممکن است به تنهایی وارد عمل شویم. هر آنچه را که لازم بدانیم برای دفاع از منافع حیاتی ایالات متحده آمریکا انجام خواهیم داد (سجادپور و آقامحمدی،1394: 179).

6- نقش ناتو در حفظ صلح و امنيت بين‌الملل در دوره‌هاي مختلف
در مقدمه پیمان واشنگتن 1949 آمده است دولت¬هاي امضا کننده این پیمان بر پایبندي خود بر اهداف و اصول منشور ملل متحد تاکید کرده و تمایل خود را براي همزیستی با تمام ملت‌ها و دولت¬ها در صلح و آرامش اعلام می¬کنند. ما مصمم به حراست از آزادي، میراث مشترك و تمدن ملت‌هاي خود که براساس اصول دموکراسی، آزادي فردي و حکوت قانون پایه¬گذاري شده است، می¬باشیم. همچنین ما تصمیم داریم تلاش¬هاي خود را براي دفاع دسته جمعی و حفاظت از صلح و امنیت متحد نمائیم  .(www.nato.into)در اين زمينه علاوه بر فصل هشتم منشور ملل متحد كه صريحاً به موافقتنامه¬ها و سازمان¬هاي منطقه¬اي مي¬پردازد، ماده (51) منشور در فصل هفتم در مورد شناسايي حق ذاتي دفاع از خود در برابر يك حمله مسلحانه بطور فردي يا جمعي نيز، مبناي حقوقي تشكيل سازمان¬ها و پيمان¬هاي نظامي منطقه¬اي همچون سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) و پيمان سابق ورشو و غيره است علت آنكه دولت¬هاي عضو پيمان ناتو صراحتاً قصد خود را بيان كردند، اين بود كه طبق ماده (51) منشور، اقدامات متخذه در دفاع از خود بايد بلافاصله پس از آغاز اقدامات به شوراي امنيت گزارش شود، در صورتي كه به موجب ماده (54) منشور، موافقتنامه¬ها و موسسات منطقه¬اي ملزم¬اند فعاليت¬هاي خود براي حفظ صلح و امنيت بين¬المللي را نه تنها پس از اقدام، بلكه قبل از آن، در مرحله تدارك نيز به شوراي امنيت اطلاع دهند. از اين¬رو، اعضاي اصلي و اوليه ناتو به خصوص ايالات متحده آمريكا كه حاضر به قبول چنين نتايجي نبودند، سازمان موردنظر خود را بر ماده (51) منشور استوار نمودند. و ناتو بعنوان يك سازمان از نوع دفاعي، وظايف فصل هشتم منشور را از طرف شوراي امنيت در بوسني - هرزگوين عهده¬دار شد (شايگان و ممتاز،1380 :231-227). سازمان ملل متحد یک سازمان بین¬المللی است که برای حفظ صلح بین ملت¬ها و ایجاد حقوق بین¬الملل و همکاری بین¬المللی تشكيل شده است، اما ناتو یک اتحاد نظامی و سیاسی متشكل از کشورهای مختلف است که برای مقابله با شوروی و کمونیسم ایجاد شده است. بطوركلي مي¬توان نقش ناتو در حفظ صلح و امنيت بين¬الملل به دو دوره جنگ سرد و پساجنگ سرد تقسيم كرد كه در ادامه به صورت اختصار به آن پرداخته مي¬شود:
1-6- دوره جنگ سرد
در طول جنگ سرد، اصطلاح "مديريت بحران" بيشتر از ماموريت دفاع جمعي ماده 5 بكار برده مي¬شد كه نشان مي¬دهد ناتو قصد داشت از هر مواجهه يا تجاوز احتمالي پيمان ورشو به يك نتيجه سريع با حداقل برخورد مسلحانه و استفاده از زور ويرانگر دست يابد. به دوره ماده (6) پيمان آتلانتيك شمالي (كه محدوديت¬هاي جغرافيايي تعهدات ماده (5) را تشريح مي¬كند) با تفسير محدوده كننده خود، عمليات¬هاي نظامي خارج از منطقه را ممنوع مي¬كرد. اين محدوديت به حفظ تداوم اتحاديه براي تمركز روي اروپا و پرهيز از مناقشات داخلي در اتحاديه درباره منازعات استعمارزدايي و تعهدات غيراروپايي آمريكا  به ويژه در آسياي شرقي و خاورميانه كمك كرد. فعاليت اساسي اتحاديه در طول جنگ سرد دفاع از خاك ناتو عليه تهديد تجاوز يا استفاده از زور شوروي بود. همچنين در اين راستا اعضاء پيمان ناتو به كرات منافع خود را در دنبال نمودن تغييرات سياسي مثبت در اروپا، از طريق جلوگيري از وقوع جنگ اعلام كردند؛ زندگي صلح¬آميز با تمامي دولت¬ها و ملت¬ها، جستجوي راه¬حل¬هاي صلح¬آميز و توسعه تغييرات صلح¬آميز از جمله عباراتي است كه در اعلاميه¬هاي رسمي ناتو در خلال سال¬هاي دهه¬هاي 1950 و1970 بكار مي-رفت. اين اهداف در طول دهه¬هاي 1950 تا 1980 همواره توسط ناتو مورد تاكيد قرار مي¬گرفت. با اين وجود در اواخر دهه 1950 و اوايل دهه 1960 نگرش¬هاي غربي به تدريج در ارتباط با برخي مسائل كليدي تغيير كرد: اهميت نسبي كنترل تسليحات و تغييرات ايجاد شده در نظم سياسي اروپا و فرايند تغييرات در شرق از اين قبيل مي¬باشند (دارمي،1386 :29).
از سوي ديگر ناتو در اوج تقابل غرب و شرق در فضاي متشنج رقابت¬هاي نظامي همچون مداخله شوروي در اوت 1968 در پراگ و پيش از آن در سال 1956 در مجارستان، سكوت كرد و تنها پس از حمله شوروي به چكسلواكي در اوت 1968، آن را مصداق تعدي به حقوق بين¬الملل دانست و يك سال بعد نيكسون، رئيس جمهور آمريكا، در بازديد از مقر ناتو در فوريه 1969 در نشستي با سران دولت¬هاي عضو پيمان آتلانتيك ابراز اميدواري كرد كه دوره تنش ناشي از تقابل شرق غرب خاتمه يابد و به دوره تنش¬زدايي و مذاكره منتهي گردد. از اين پس بود كه بهبود روابط بين دو قطب به محور مطالعاتي پيمان ناتو تبديل شد. در نشست وزراي دفاع كميته برنامه¬ريزي دفاعي در بروكسل در 28 مه 1969، استراتژي ناتو اينگونه مطرح شد: "اعتبار استراتژي كنوني ناتو برپايه دفاع پيشرو و پاسخ مناسب به تهاجم است". البته در اين چرخش آرام به سوي تنش¬زدايي، تغييرات غيرقابل چشم¬پوشي در شوروي و كشورهاي اروپاي شرقي و به بن¬بست رسيدن استراتژي¬هاي نظامي مبتني بر رقابت¬هاي تسليحاتي، بسيار تاثيرگذار بود. اگرچه دوره جديد تنش¬زدايي منجر به كاهش رقابت تسليحاتي و همچنين كاهش (حضور) نظامي آمريكا در اروپا شد، اما توان رقابت تسليحاتي پيشرفته غرب، روسيه را كه موشك¬هاي ميان¬برد SS-20 به طرف اروپا مستقر كرده بود، به تجديدنظر وا داشت. اما استقرار موشك¬هاي جديد Trident D5 آمريكا به جاي Trident D4 بنا به دستور ريگان، اتحاد جماهير شوروي را در وضعيت جديدي قرار داد (محمدي،1389 : 44-43). بطوركلي فعاليت اساسي اتحاديه در طول جنگ سرد دفاع از خاك ناتو عليه تجاوز يا تهديد استفاده از زور شوروي بود و يا ماموريت¬هاي عمده ناتو (ماموريت ماده 5) "آمادگي به منظور بازدارندگي و دفاع در صورت تجاوز عليه اتحاديه بود."
 2-6- دوره پس از جنگ سرد
با فروپاشی اتحاد جماهیری شوروی و انحلال پیمان ورشو، سازمان ناتو از ماهیتی تهاجمی برخوردار شد که مغایر با اصول حاکم بر روابط میان دولت¬ها و متعاقب حاکمیت حقوق بین¬الملل در قرن بیستم بود. در واقع براساس معاهده ورسای (آوریل 1919) که به جامعه ملل حیات بخشید و براساس منشور سانفرانسیسکو (ژوئن 1945) که موجب پیدایش سازمان ملل متحد شد، به منظور حفظ صلح و امنیت جهانی، هرگونه پیمان تعارضی میان دولت¬ها علیه همدیگر ممنوع و غیرقانونی اعلام گردید (طباطبایی و فتحی،1393: 15). با پايان يافتن جنگ سرد، مديريت بحران بيشتر به معني مداخله اتحاديه در منازعات فراتر از سرزمين متحدين بكار رفت، چنانكه واكنش جامعه بين¬المللي به تجاوز عراق به كويت در اگوست 1990 تحت حمايت سازمان ملل متحد سازمان يافت. تنها فعاليت نظامي كه رسماً عمليات ناتو بود دفاع از تركيه و متحدين عليه تجاوز عراق بود. در عمليات نظامي طوفان صحرا عليه عراق، آمريكا، انگلستان، فرانسه و تركيه از مساعدت¬هاي ناتو بهره¬برداري كردند. با وجود اين، در حال حاضر نقش ناتو در مديريت بحران و عمليات¬هاي صلح افزايش يافته و دستوركار آن عمدتاً با وقايع يوگسلاوي سابق پيش رفته است. از زمان پايان جنگ سرد، اصطلاح جديد "ماموريت¬هاي خارج از ماده 5" به وجود آمد، زيرا اتحاديه آمادگي داشت در منازعات خارجي مداخله و از حفظ صلح و عمليات¬هاي ديگر با مجوز شوراي امنيت سازمان ملل متحد و مشاركت سازمان امنيت و همكاري اروپا حمايت كند. با مداخله اتحاديه در يوگسلاوي سابق به ويژه در بوسني، ناتو براي اولين بار مديريت بحران و عمليات حفظ صلح در يك منازعه واقع شده در خارج از سرزمين هم¬پيمانان خود را به عهده گرفت. در این روند، ناتو به تغییر مفاهیم و مفهوم¬سازی جدید با هدف تطبیق نقش و مأموریت خود با شرایط بحراني جهان از یکسو و حقوق بین-الملل و منشور ملل متحد از سوی دیگر پرداخت. این مفاهیم متناسب با تحول در نظام جهان بود این دگردیسي مفهوم از دفاع جمعي به امنیت جمعي که مفهوم نخست ناظر بر وظایف و اختیارات سازمان¬های منطقه¬ای و دوم ناظر بر وظایف و اختیارات سازمان ملل بطور اعم و شورای امنیت بطور اخص است و همچنین خلط مبحث ایجاد شده در فاصله دو اجلاس لندن 1990و رم 1991 و پس از تصویب مفهوم استراتژیک اتحادیه، چرخشي جدی در اهداف اين سازمان ایجاد کرده است؛ در حالیکه مفهوم استراتژیک اتحادیه (1991) همچنان بر دفاعي بودن محض سازمان در پیگیری اهداف تأکید مي¬کرد. این عبارت از مفهوم استراتژیک جدیدتر حذف شد. گرچه ناتو برخي از اهداف خود را با اهداف منشور ملل متحد یعني برقراری صلح و امنیت منطقه¬ای و بین¬المللي و منطبق کرده است، اما مفهوم دفاع دسته جمعي مبتني بر اصل 51 منشور را به امنیت دسته جمعي که در حیطه صلاحیت شورای امنیت است، ارتقا داد و در نقش سازمان¬های منطقه¬ای اصل 53 از فصل هشت منشور ظاهر شد، بدون آنکه نظر و نظارت حقوق نهادهای بین¬المللي بر آن مرتبط باشد (محمدی و عسگرخانی،1395 :211 -210). در دوره پس از جنگ سرد و واقعه11سپتامبر2001 تحولات گسترده¬اي در مفاهيم، ماموريت¬ها، ساختار و استراتژي ناتو به وقوع پيوسته است؛ از جمله در بند 31 سند مفهوم جديد استراتژيك ناتو كه به مناسبت پنجاهمين سالگرد ناتو تصويب شد، ارائه تعاريف جديدي از مفاهيمي نظير "دفاع از ارزش¬هاي مشترك"، "امنيت دسته جمعي" و "تهديدات جديد" را بر ماموريت‌هاي فرآتلانتيكي ناتو اساسي دانست. تهديدات جديد شامل تروريسم، ناسيوناليسم افراطي، مواد مخدر، بي¬ثباتي سياسي، منازعات قومي، گسترش سلاح¬هاي كشتار جمعي، قاچاق تسليحات و مهاجرت بي¬رويه كه تعهد دولت¬هاي عضو ناتو بر تامين امنيت در برابر اين تهديدات را افزايش مي¬دهد، شامل مي¬شود (محمدي، پیشین: 16).
ناتو با وقوع حادثه 11 سپتامبر كوشيد به اهداف نوين خود شكل عيني¬تر بدهد و در همين راستا راهبرد اقدام در "خارج از قلمرو" تصويب كرد و با پذيرش رهبري نيروهاي بين¬المللي كمك به امنيت افغانستان (ايساف) و حضور رسمي در افغانستان، نخستين تجربه عملي اقدام "خارج از قلمرو" را به نمايش گذاشت. ناتو با اين عمليات، در واقع وارد مرحله جديدي از فرايند تغيير و دگرديسي خود شده است و مقامات اين سازمان بر اين اعتقاد هستند كه ناتو قصد دارد با تجربيات حاصل از ماموريت افغانستان، خود را براي قرن 21 تعريف و منابع و ساختارهاي خود را با ماموريت¬هاي جديد منطبق سازد. همچنين همکاری گسترده با سازمان ملل و دیگر بازیگران بین‌المللی مانند اتحادیه اروپا و سازمان امنیت و همکاری اروپا بخشی جدایی¬‌ناپذیر از مشارکت ناتو در "رویکرد جامع" برای مدیریت و عملیات بحران است ناتو و سازمان ملل متحد از دوازده سال پیش، در زمینه حمایت از عملیات صلح و مدیریت بحران با هم همکاری داشته¬اند قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ماموریت عملیات ناتو در بالکان غربی، افغانستان، لیبی و همچنین چارچوب مأموریت آموزشی ناتو در عراق را فراهم کرده¬اند؛ همچنین ناتو از کمک¬های لجستیکی به عملیات حفظ صلح سازمان ملل متحد در دارفور، سودان و سومالی حمایت؛ و از عملیات امدادرسانی سازمان ملل متحد در پاکستان پس از زلزله عظیم در سال 2005 پشتيباني كرده است. همکاری عملی بین ناتو و سازمان ملل متحد از مديريت عمليات بحران فراتر رفته و شامل ارزیابی و مدیریت بحران، همکاری¬های نظامی و مدنی، تعليم و تربيت، مبارزه با فساد در بخش دفاع، اقدام عليه مین، کاهش تهدید ناشی از دستگاه¬های انفجاری دست¬ساز، توانایی¬های غیرنظامی، نقش زنان در صلح و امنیت، حمایت از غیرنظامیان، از جمله کودکان، درگیری¬های مسلحانه، مبارزه با خشونت¬های جنسی و جنسیتی، کنترل تسلیحات و و عدم تکثیر و مبارزه با تروریسم است. البته از سوي ديگر در سايه‌ سياست¬هاي يك¬سويه‌ آمريكا و استراتژي حملات پيش¬دستانه‌ آن كشور، سازمان ملل متحد به كنار رانده شده است؛ و ناتو به رهبري آمريكا سرگرم تبيين نقش¬ها و حوزه¬هاي عملي فراتر از گذشته است كه از نظر حقوقي با منشور سازمان ملل متحد در تناقض است (ايماني،1389 :123)، و برخي صاحب¬نظران بر اين عقيده¬اند كه ناتو در آينده كاركرد سازمان ملل را برعهده خواهد گرفت، چراكه سازمان ملل توانايي جلوگيري از وقوع درگيري¬ها را ندارد و اين ناتو است كه با برخورداري از قدرت اقتصادي و نظامي مي¬تواند بلافاصله در صحنه حوادث بين¬المللي حضور يافته و به بحران¬ها فيصله دهد (مومن¬زاده، پیشین:45).
ناتو به تشکيل شورای مشارکت اروپا- آتلانتيک، تاسيس برنامه مشارکت برای صلح، اتخاذ سياست درهای باز و پذيرش اعضای جديد، تعميق و گسترش همکاری با روسيه، اوکراين و ديگر شرکا، تاسيس برنامه گفتگوی مديترانه، اصلاحات در ساختار نظامی و غيرنظامی ناتو، تشکيل نيروی واکنش سريع، تدابير جديد در زمينه مبارزه با تروريسم و تسليحات کشتار جمعی برنامه تقويت و منطبق¬سازی توانمندی¬های نظامی سازمان، برنامه همکاری با سازمان¬های بين¬المللی و منطقه¬ای، معرفی ابتکار همکاری استانبول، برنامه دفاع موشکی و غيره از جمله تصميمات و اقداماتی بود که ناتو برای تامين ثبات و امنيت در منطقه ارو- آتلانتيک و پيرامون آن اتخاذ نمود و در راستای آن ماموريت¬های جديد و بی¬سابقه¬ای را عهده¬دار گرديد (طباطبايي و محمودي، پیشین: 67-66). نگاهي به آمارهاي موجود به خوبي بيانگر اين واقعيت است كه پيمان آتلانتيك شمالي بعنوان نهادي با قدرت عمل اجرايي گسترده و با نفوذ سياسي و اقتصادي پردامنه در سطح نظام بين¬الملل، در دهه¬هاي پيش¬رو مي¬تواند از چه توان عمل عظيمي برخوردار باشد و در اجراي اهداف و مقاصد خود، تا چه حد موفق عمل كند. در چنين وضعيتي، تلاش كشورهاي مختلف جهان در اقتصاد نقاط دنيا جهت نزديكي به اين نهاد قدرتمند بين¬المللي و گشودن باب گفتگو با اعضاي آن در راستاي تامين منافع و امنيت ملي خود، باتوجه به وسعت حيطه اختيارات و ماموريت¬هاي ناتو، به خوبي توجيه¬پذير به نظر مي¬رسد (تيشه¬يار، پیشین: 7 ). دبيركل سابق ناتو، ياپ دوهوپ شفر در كنفرانس ناتو در دوحه قطر در مورد تغيير ماهيت ناتو گفت: در طول جنگ سرد، تمركز ما بر ممانعت از وقوع جنگي عظيم در اروپا بود امروز ناتو بسيار متفاوت شده است ما متعهد به يك سلسله مأموريت¬هاي متنوع هستيم (طباطبايي و محمودي، پیشین: 67-66)؛ همچنين در مورد نقش ناتو در ايجاد نيروي واكنش سريع اتحاديه عرب با حدود 40000 نفر نيرو، معاون دبيركل ناتو با اشاره به روابط ناتو با كشورهاي ائتلاف سني (در جنگ يمن) و راه¬اندازی ابتکار همکاری استانبول، گفته است ناتو همکاری خوبی با کشورهای حوزه خلیج فارس دارد و روابط فعلی در قالب مشاوره، انجام تمرینات مشترک، تبادل اطلاعات مشترک، پشتیبانی مادی و کمک¬های کلی (Stavridis, 2015).
همچنين شركت فعال نيروي دريايي ايالات متحده در محاصره دریایی يمن، سوخت¬گيري هوايي، افزايش و تبادل اطلاعات، هدایت، مشاوره و پشتیبانی لجستیکی، تسريع در تحویل سلاح¬ها به عربستان، ايجاد مركز برنامه¬ریزی و هماهنگی مشترک در مركز عمليات عربستان سعودي از جمله اقدامات آمريكا در جنگ يمن است و در اين راستا مجلس نمایندگان و كنگره ایالات متحده در تاریخ 13 نوامبر 2017، دخالت ایالات متحده در یمن را تحت قانون  مبارزه با تروریسم را تصويب و مجاز دانسته است. بریتانیا نيز علاوه بر حمايت¬هاي ديپلماتيك، یکی از بزرگترین تامین کنندگان اسلحه برای عربستان سعودی است. گزارش سازمان دیده¬بان حقوق بشر در سال 2016 نیروهای ایالات متحده را به نقض قوانین جنگی متهم كرده است و همچنين در اين راستا سناتور کریس مورفی نيز آمريكا را متهم به همدستی در فاجعه انسانی یمن کرد. و از سوي ديگر گزارش سازمان عفو بین¬الملل و دیده¬بان حقوق بشر حاكي است که از تسليحات ساخت بریتانیا برای اهداف غیرنظامی استفاده مي¬شود  .(Wikipedia, 2018) در جنگ ائتلاف سعودي عليه يمن كشورهاي آمريكا، انگليس، برخي كشورهاي عضو همكاري استانبول و مديترانه مشاركت دارند.

7- ناتو و آينده آن
1) افزايش روند پيوستن اعضاء جديد به ناتو، برتري و هژموني آمريكا را بيش از گذشته تقويت و اين امر به تداوم سياست¬هاي يكجانبه¬گرايي آن كشور كمك خواهد نمود تا اهداف و منافع خود را در زير نقاب و پوشش سازمان¬هاي بين¬المللي پيگيري و دنبال نمايد.
2) ناتو با برخورداري از قدرت اقتصادي – نظامي و همچنين توان پيشگيري و مديريت بحران¬ها، در حال افزايش نقش خود در صحنه بين¬الملل است و در صورت ادامه اين روند؛ در آينده كاركرد سازمان ملل را برعهده خواهد گرفت، و از سوي ديگر سوابق گذشته و اقدامات يكجانبه ناتو به رهبري آمريكا اين واقعيت را نشان مي¬دهد كه باتوجه به حضور 3 كشور از اعضاي دائم شوراي امنيت در ناتو، توسل به فصل هفتم منشور و استفاده ابزاري از شوراي امنيت و وضعيت¬هاي گوناگون را "تهديد بر صلح" توصيف و افزايش خواهد يافت و در صورت عدم موفقيت در اين زمينه، به صورت يكجانبه و بدون كسب موافقت سازمان ملل اقدام خواهند كرد و با اين وضعيت جهان در آينده امن نخواهد بود.
3) باتوجه به توان رزمي، لجستيكي نيروهاي ناتو و استقرار آنها در آبراه¬ها و گلوگاه¬هاي مهم دنيا، نگاه به شرق اعضاي ناتو و بويژه آمريكا بيش از گذشته تقويت و در اولويت نخست آن  قرار خواهد گرفت و در چارچوب سياست¬هاي جديد امنيتي آمريكا بخشي از نيروهاي مستقر در اروپا و خليج فارس مناطق مذكور را ترك و در مناطق جديد و با اولويت  شرق دور بويژه كره جنوبي و ژاپن  انتقال خواهند يافت.
4) افزايش همكاري و همگرايي سياسي نظامي در بين اعضاي ناتو، همكاري اقتصادي تجاري را بدنبال خواهد داشت و اين امر از يكسو به جهاني شدن اقتصاد و توسعه نظام سرمايه¬داري كمك خواهد كرد. از سوي ديگر باتوجه به توانمندي بالاي اقتصادي اعضاي ناتو، استفاده از تحريم بعنوان مكانيزم و ابزاري براي مهار و مقابله با كشورهاي مستقل و رقيب  بيش از پيش مورد توجه قرار مي¬گيرد.
5) تهدیدات سایبری، تروریسم (بويژه گرگ¬هاي تنها و شبكه¬هاي تك¬سلولي) و جنگ¬هاي هيبريدي  از مهمترين چالش¬هاي پيش¬روي ناتو خواهند بود.
6) در صورت ادامه سياست يكجانبه¬گرايي آمريكا و تشكيل ارتش اروپايي (با محور آلمان، فرانسه و ايتاليا)، ناتو با محور آمريكا، انگليس، كانادا، استراليا، كشورهاي اروپاي شرقي و خاور دور تقويت و اين روند به افزايش همكاري بين ناتو بويژه آمريكا و نهادهاي وابسته به آن كمك خواهد كرد و پيش¬بيني مي¬شود ناتو در گام اول ايده نشست ريگا (نوامبر2006) را اجرايي؛ و "شورای مشارکت جهانی" را جايگزين "شورای مشارکت ارو- آتلانتيک" خواهد نمود و متحدان غيراروپايی شامل ژاپن، استراليا، نيوزيلند، کره جنوبي و  رژيم صهيونيستی به عضويت ناتو درخواهند آمد و در گام بعدی درهای خود بر روي هر کشوري كه پیش-شرط¬های پذیرش در ناتو (كه پیاده¬سازی اقتصاد بازار آزاد، تجارت خارجی و برخورداری از سطح متوسط و قابل قبولی از اقتصاد است) در جهان را داشته باشند باز خواهد كرد.

نتيجه‌گيری
اين پژوهش با استفاده از روش¬هاي توصیفی، تاریخی و تحلیلی در چارچوب نظریه رژيم¬هاي بين¬المللي چالش¬ها، فرصت¬ها، نقش قدرت¬هاي بزرگ در سازمان آتلانتيك شمالي (ناتو) و تاثير آن بر صلح و امنيت بين¬المللي را مورد بررسي و واكاوي قرار داده است. رژيم¬هاي بين¬المللي از ابزار و عوامل موثر در ايجاد و تسهيل همكاري بين دولت¬ها محسوب مي¬شوند. شركت كنندگان در رژيم مي¬توانند رژيم¬ها را فراتر از مقاصد اوليه¬اش گسترش دهند و وسعت ترتيبات همكاري را اصلاح، و يا وظايف جديدي را اتخاذ و يا اهداف قديمي را حذف كنند. در اين راستا ناتو با بازتعریف تهدیدات بین¬المللی و توانایي در تطبیق خود با شرایط روز بین¬المللی، تغيير وظايف و ماموريت¬هايش از "دفاع سرزميني" به "دفاع از منافع جمعي اعضاي جهان"، برخورداري از سازمان رزم، پايگاه و امكانات وسيع نظامي در نقاط حساس و استراتژيك دنيا،  گسترش كمي و كيفي سازمان، برخورداري از پشتوانه قوي در شوراي امنيت سازمان ملل متحد، حضور موثر اعضاي آن در سازمان¬هاي بين¬المللي (شوراي امنيت، بانك جهاني، صندوق بين¬المللي پول، سازمان تجارت جهاني)، برتري صنعتي، اقتصادي، فني و علمي اعضاي آن، توانايي در نهادسازي، توانست از يك سازمان منطقه به يك سازمان و رژيم بين¬المللي و جهاني تبديل شود. اما در اين روند تشكيل نيروى مستقل اروپايى، گسترش جغرافيايي اتحاديه اروپا و ناتو به موازات هم، سازمان همكاري شانگهاي، جنگ سایبري، عدم درک مشترک از تهدید میان اروپا و ایالات ‌متحده آمريكا، وجود منافع متضاد بين كشورهاي عضو ناتو، باز ظهور تهدید روسیه، خروج انگليس از اتحادیه اروپا، کم‌رنگ شدن میزان تعهد دولت ترامپ نسبت به ناتو، از مهمترين چالش¬هاي فراروي ناتو به شمار مي‌روند.
از سوي ديگر ناتو از ابتدا با مديريت و هدايت آمريكا و براي تامين منافع آن كشور شكل گرفت و استمرار آن در دوران پساجنگ سرد در همين چارچوب مورد ارزيابي قرار مي¬گيرد. ناتو مهمترين نهادي است كه قادر به تثبيت و گسترش استيلاي آمريكاست و اين برتري از سوي اعضاي ناتو به رسميت شناخته شده است. و عضويت كشورهاي بيشتر در ناتو يا همكاري¬شان با آن در قالب گروه تماس، به معناي بهبود يافتن جايگاه بين¬المللي آمريكاست؛ و در واقع، ناتو برتري آمريكا را نهادينه خواهد ساخت. در طول جنگ سرد ماده 6 پيمان آتلانتيك شمالي با تفسير محدود كننده خود، عمليات¬هاي نظامي خارج از منطقه را ممنوع مي¬كرد؛ و عمده ماموريت¬هاي ناتو آمادگي به منظور بازدارندگي و دفاع در صورت تجاوز عليه اتحاديه بود. اما در دوره پس از جنگ سرد، سازمان ناتو از ماهیتی تهاجمی برخوردار شد که مغایر با اصول حاکم بر روابط میان دولت¬ها و متعاقب حاکمیت حقوق بین¬الملل در قرن بیستم بود و دگردیسي مفهوم از دفاع جمعي به امنیت جمعي که ناظر بر وظایف و اختیارات سازمان ملل و بويژه شورای امنیت مي¬باشد را بدنبال داشت. با وقوع حادثه 11 سپتامبر ناتو به اهداف نوين خود شكل عيني¬تر بخشيد و در همين راستا راهبرد اقدام در "خارج از قلمرو" را تصويب كرد و همکاری گسترده با سازمان ملل و دیگر بازیگران بین-المللی بخشی جدایی¬ناپذیر از مشارکت ناتو در "رویکرد جامع" برای مدیریت و عملیات بحران است؛ همچنين ناتو و سازمان ملل متحد در زمینه حمایت از عملیات صلح و مدیریت بحران باهم همکاری داشته¬اند قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ماموریت عملیات ناتو در بالکان غربی، افغانستان، لیبی و همچنین چارچوب مأموریت آموزشی ناتو در عراق را فراهم کرده¬اند؛ همچنین ناتو از  کمک¬های لجستیکی به عملیات حفظ صلح سازمان ملل متحد در دارفور، سودان و سومالی و ... حمایت كرده است.
از سوي ديگر، ناتو به رهبري آمريكا سرگرم تبيين نقش¬ها و حوزه¬هاي عملي فراتر از گذشته است كه از نظر حقوقي با منشور سازمان ملل متحد در تناقض است. از اين ديدگاه آمريكا مي¬كوشد با افزايش شمار اعضاي ناتو در قالب گروه تماس، به سياست¬ها و اقدامات خود مشروعيت ببخشد و دوستان بيشتري در كنار خود داشته باشد. و با پوشش و استفاده ابزاري از نهادها و سازمان¬هاي بين¬المللي بدنبال تامين منافع خود مي¬باشد بطوريكه مادلين آلبرايت در اين زمينه گفته است: «هنگامی که تهدیدها افزایش می¬یابد، ممکن است از طریق سازمان ملل متحد، از طریق پیمان آتلانتیک شمالی، از طریق یک ائتلاف، از طریق ترکیبی از همه ابزارها به این تهدیدها پاسخ بدهیم یا ممکن است به تنهایی وارد عمل شویم. ما هر آنچه را که لازم بدانیم برای دفاع از منافع حیاتی ایالات متحده آمریکا انجام خواهیم داد.

چکیده

با فروپاشی اتحاد شوروي، بويژه پس از واقعه11سپتامبر، ناتو با هدف تطبیق نقش و مأموریت‌هاي خود با شرایط بحراني جهان‌، دو موضوع اساسی تغییر مفاهیم و مفهوم‌سازی جدید و حقوق بین‌الملل‌ و منشور ملل‌ متحد را در دستورکار آن سازمان قرار گرفت. در این رهيافت جديد، تروريسم جايگزین كمونيسم و راهبرد آن از دفاع جمعي به امنیت جمعي تغيير يافت؛ که ناظر بر وظایف‌ و اختیارات سازمان ‌ملل، بويژه شورای ‌امنیت است. تغییر اهداف ‌و رويكردهاي ناتو در شرایط نوین ‌آثار و پيامدهاي متعددی تاکنون بدنبال داشته كه بازشناسي و كنكاش پيرموان آن بيش‌ از پيش حائز اهميت است. اين پژوهش بر آن است با كاربست نظریه رژيم بين‌المللي و با استفاده از روش توصيفي - تحليلي فرصت‌ها‌، چالش‌ها و همچنين تاثير قدرت‌هاي بزرگ بويژه آمريكا بر ناتو را تبيين و با استفاده از روش تحليلي‌ نقش ناتو در صلح و امنيت بين‌المللي و سنايوهاي احتمالي پيش‌روي آن را مورد بررسی قرار دهد. یافته‌هاي پژوهش نشان مي‌دهد كه ناتو در دوران پساجنگ سرد، ضمن همکاری با سازمان ملل و دیگر بازیگران بین‌المللی سرگرم تبيين نقش‌ها و حوزه‌هاي عملي فراتر از گذشته است كه از نظر حقوقي با منشور سازمان ملل متحد در تناقض و تضاد است؛ در اين زمينه آمريكا بعنوان قدرت هژمون با استفاده ابزاري از نهادهاي بين‌المللي و افزايش اعضاي ناتو و گسترش كمي و كيفي اين سازمان در تلاش است كه ناتو بتواند در آينده كاركرد سازمان ملل را برعهده گيرد.