اثربخشی آموزش زبان بدن بر طرحواره‌های اطاعت و بازداری هیجانی دانشجویان

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- کارشناسی‌ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ملارد
  • 2- استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ملارد
  • 3- استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بیله‌سوار
دریافت: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | انتشار: 30 شهریور 1399

منابع و ماخذ

فارسی:
1- بامبر، مارتین (2005)، طرح¬واره درمانی برای استرس شغلی، ترجمه: حسن حمیدپور و حسین زیرک، تهران: نشر ارجمند.
2- بشير، حسن (1393)، دانشنامه علوم ارتباطات، ج 1، تهران: كارگزار روابط عمومي.
3- بیگی، علی محمد و دیگران (1391)، «بررسي رابطه بين طرح¬واره¬هاي ناكارآمد با اهمال كاري و سلامت روان دانشجويان پزشكي و غيرپزشكي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي»، مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، دوره 22، ش 97.
4- تاشک، آناهیتا. (1397). «رابطه بین مولفه‌های شخصیت و سرمایه روان‌شناختی با میانجیگری زبان بدن در دانشجویان» . فصلنامه مددکاری اجتماعی، دوره 7، شماره 3، صفحات 44 تا 51.
5- جاوید، ملیحه (1394) «ویژگی¬های روان¬سنجی پرسشنامه ذهنیت طرح¬واره¬ای و رابطه آن با استرس شغلی در پرستاران بیمارستان¬های شهر تهران»، پایان¬نامه کارشناسی¬ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
6- جمالی، نیلوفر و افضل طوسی، عفت¬السادات (1398)، «زبان بدن و نقش آن در آگهی¬های تبلیغاتی (آگهی-های تبلیغاتی چهره¬های مشهور ایرانی)، مجله جلوه هنر، س 11، ش 4.
7- رحمانی، رعنا و بنی¬اسدی، حسن (1391)، «اثربخشي آموزش ارتباط غیرکلامی بر کاهش کمرویی»، فصلنامه اندیشه و رفتار، دوره  7، ش 26.
8- روحی، فاطمه و دیگران (1396)، «رابطه زبان بدن با ادراک تعامل اجتماعی»، دوفصلنامه شناخت اجتماعی، س 6، ش 1.
9- زاهدی کیا، حمیده (1390)، «تأثیر آموزش ارتباط غیرکلامی بر شایستگی اجتماعی دانش¬آموزان دبستانی شهرستان خاتم»، پایان¬نامه کارشناسی¬ارشد رشته روانشناسی عمومی، دانشگاه شهید باهنر کرمان.
10- سگلر، هاروی (2015)، تن گفت: زبان بدن، ترجمه: پویا، ودایع، پویا (1396)، تهران: نسل نواندیش.
11- صلواتی، مژگان و یکه یزدان دوست، رخساره (1394)، طرح¬واره درمانی، تهران: نشر دانژه.
12- عنایتی، ترانه و رستگارتبار، فاطمه (1396)، «رابطه نگرش دانشجویان به دانشگاه و فرسودگی تحصیلی با میانجیگری اهمال کاری تحصیلی»، مجله مركز مطالعات و توسعه آموزش پزشكي، دوره 14، ش 3.
13- فرح¬بخش، سعید و دیگران (1386)، «بررسی بهداشت روانی دانشجویان در رابطه با عوامل تحصیلی»، مجله اصول بهداشت روانی، ش 33.
14- لیتل جان، استفان دبلیو (2009)، تئوری¬های ارتباطات انسانی، ترجمه: امیرحسام اسحاقی (1397)، تهران: نشر روزنه.
15- موسوی ندوشن، سیدبهروز و اسلامی، حسین (۱۳۹۴)، «بررسی رابطه مهارت¬های ارتباط کلامی و غیرکلامی با خودپنداری و عزت نفس دانشجویان مقطع کارشناسی¬ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد»، اولین همایش ملی تربیت دینی، راهی به سوی تعالی.
16- یانگ، جفری و دیگران (2003)، طرح¬واره درمانی، ترجمه: حسن حمیدپور و زهرا اندوز (1398)، چ 10، تهران: نشر ارجمند.

لاتین:
17- Burgoon, J. K., Guerrero, L. K. & Manusov (2020). Nonverbal Communication. 1st Edition, Kindle Edition.
18- Burleson, B. R. & Bodie (2008). Constructivism and Interpersonal Processes. Wiley Online Library, First published.
19- Canary, D. J. (1994). Interpersonal Communication. St Martins Pr march1, 1994.   
20- Cuddy, A. J. C, Wilmuth,  Yap, A. J. , & Carney, D. R (2015). Preparatory power posing affects nonverbal presence and job interview performance. Journal of Applied Psychology, 100(4), 1286-1295.
21- Danesi, Marscel (2009). Dictionary of Media & Communications, New York: M.E.Sharpe.
22- Mast, M. & Hall, J. (2015). Nonverbal communication, status differences, Publisher: Sage Publications, Editors: H. Reis, S. Sprecher, pp.1158-1161.
23- James, R. (2020). Body Language: Master The Psychology and Techniques Behind How to Analyze People Instantly and Influence Them Using Body Language, Subliminal Persuasion, NLP and Covert Manipulation. SD Publishing LLC, 2020.
24- Kellerman, J, J. Lewis and J. D. J. J. o. r. i. p. Laird (1989). Looking and loving: The effects of mutual gaze on feelings of romantic love 23(2): 145-161.
25- Lee, P. & Van Meter (2020). Emotional body language: Social cognition deficits in bipolar disorder. Journal pf Affective Disorders, Volume 272, 1 July 2020, Pages 231-238
26- Tipper, C. M, Signorini, G. & Grafton, S. T. (2015). Body language in the brain: constructing meaning from expressive movement. Original Research ARTICLE, Front. Hum. Neurosci., 21 August 2015 | https://doi.org/10.3389/fnhum.2015.00450
27- Vacharkulksemsuk, Reit Khambatta, P. W. Eastwick, E. J. Finkel and D. R. Carney (2016). Dominant, open nonverbal displays are attractive at zero-acquaintance. Proceedings of the National Academy of Sciences, 113(15).
28- Vogel. D., Meyer, M. & Harendza, S. (2018). Verbal and non-verbal communication skills including empathy during history taking of undergraduate medical students. BMC Med Educ 18, 157 (2018) doi:10.1186/s12909-018-1260-9.
29- Yoon, S., Kim, S., Kim, J. & You, Y. (2016). A study on the Impact of Consultants Nonverbal Communication on Customer Satisfaction, Trust, and Long0term Relationship Orientation of the Client Firm. Indian Journal of Science and Technology, 9-26.
30- Wood, J. T. (2012). Interpersonal communication: Everyday Encounters. (7th Edition). Boston. MA: Wadsworth.


متن کامل

مقدمه
دانشجویان بزرگترین سرمایه‌های انسانی هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند؛ چراکه می‌توانند با در هم آمیختن نیروی جوانی و علم و مهارت آموخته شده، چرخ‌های پیشرفت و توسعه را به حرکت درآورند. امروزه، فراگیران در محیط‌های آموزشی در دستیابی به اهداف آموزشی خود با چالش‌های متعددی مواجه هستند. وقتی چنین چالش‌هایی منفی ارزیابی شوند، اثرات زیانباری بر روی انگیزش و عملکرد تحصیلی آنها خواهد داشت (بیگی و دیگران، 1391: 28).
نگرش‌ها و باورهای شناختی دانشجویان، اثر زیادی بر روی افکار و اعمال آنها هنگام ورود به دانشگاه می‌گذارد. بسیاری از دانشجویان مستعد و توانمند در طی سال اول تحصیل، به دلیل مسایل شخصی، اجتماعی و یا انتظارات تحصیلی که قادر به پاسخگویی به آن نیستند، ترک تحصیل می‌کنند (عنایتی و رستگارتبار، 1396: 28). حال آنکه يكي از جنبه¬هاي مهم زندگي، موفقيت يا عدم موفقيت در تحصيلات دانشگاهي است. موفقيت در دانشگاه می‌تواند پيش¬بيني كننده بسياري از پيشرفت‌هاي دانشجويان در آينده باشد. هرچند دانشجویان اغلب از افراد برگزیده اجتماع محسوب می‌شوند، اما مطالعات متعدد نشان داده است که آنان نیز به انواع اختلالات و مشکلات عاطفی مبتلا هستند (فرح¬بخش و دیگران، 1386: 63). امروزه در کشورهای آسیایی، دانشجویان به علت انتظارات سطح بالای خانوادگی و فرهنگی، استرس تحصیلی زیادی را تجربه می¬کنند؛ چراکه موفقیت تحصیلی اولین راه دستیابی به فرصت‌های شغلی مناسب محسوب می‌شود (شوشن ، 2015). از طرف دیگر کاستی‌های آموزشی، عدم کسب مهارت و دانش تخصصی، کمبود فرصت‌های شغلی و مبهم بودن آینده، زمینه‌ساز بی‌انگیزگی، نا‌امیدی و مشکلات روانشناختی را برای آنها فراهم می‌کند. در این راستا دانشجویان برای کاهش و یا حتی حذف کامل این تجربیات و هیجان‌های ناخوشایند، از طرحواره‌ها و ذهنیت‌های طرحواره‌ای ناسازگار استفاده می‌کنند.  
طرحواره یک ساختار شناختی، به منظور غربال کردن، کد‌گذاری و ارزیابی محرکی است که فرد در معرض آن قرار گرفته است (جاوید، 53:1394). طرحواره‌ها و باورها، قواعد ذهنی هستند که فرد برای پردازش اطلاعات به آنها رجوع می‌کند. طرحواره‌ها شامل، خاطرات، احساسات بدنی، هیجانات و شناخت‌هایی می‌شوند که در کودکی شکل می‌گیرند و در طول زندگی فرد گسترش پیدا می‌کنند. این طرحواره‌ها اغلب در دوران کودکی نقش و عملکردی سازگارانه دارند. طرحواره‌های ناسازگار در بزرگسالی، نادرست، ناکارآمد و محدود‌ کننده هستند، اما با این وجود به شدت حفظ می‌شوند و اغلب خارج از حیطه هوشیاری فرد قرار دارند. یانگ و همکاران (2003)، هجده طرحواره ناسازگار اولیه را در پنج حوزه شناسایی کردند (حمیدپور و اندوز، 95:1398).
یکی از این طرحواره‌ها، اطاعت است. در این طرحواره فرد احساس می‌کند که بگونه‌ای اغراق‌آمیز در کنترل دیگران است. این طرحواره به دو شکل ظاهر می‌شود: الف) اطاعت از نیازها: واپس‌زنی تمایلات، تصمیمات و ترجیحات شخصی. ب) اطاعت از هیجان‌ها: واپس‌زنی هیجانات شخصی بویژه خشم. کسانی که این طرحواره را دارند، بر این باورند که آرزوها، نقطه‌نظرها و احساس‌های آنها بی‌ارزش هستند و اهمیتی برای دیگران ندارند. این افراد بطور مداوم از هر چیزی احساس نارضایتی می‌کنند و نسبت به عدم ارضای نیازها و هیجان‌های خود بسیار حساس هستند. معمولا این وضعیت منجر به خشم در آنها می‌شود که با رفتارهای غیرانطباقی یا برون‌ریزی بروز پیدا می‌کند (صلواتی، 35:1394).
دانشجویانی که طرحواره اطاعت دارند، به دیگران اجازه می‌دهند بر آنها سلطه پیدا کنند. آنها تسلیم کنترل دیگران می‌شوند، چون احساس می‌کنند در غیر این صورت از طریق تنبیه یا رها شدن، تحت فشار قرار می‌گیرند. افراد مبتلا به این طرحواره، ادراک¬شان این است که نیازها و احساسات¬شان برای دیگران ارزشی ندارد و مهم تلقی نمی‌شوند. این طرحواره تقریباً همیشه منجر به افزایش خشم می‌شود و به صورت علائم ناسازگاری مانند رفتار پرخاشگرانه – منفعلانه، طغیان شدید و خارج از کنترل خشم، علائم روان – تنی، کناره‌گیری از مهر و محبت، برون‌ریزی و سوء مصرف مواد بروز می‌کند. این افراد ترس زیادی را نیز تجربه می‌کنند (حمیدپور و اندوز، 102:1398).
دیگر طرحواره¬ای که نقش بسیار زیادی در زندگی فردی و اجتماعی دانشجویان دارد، بازداری هیجانی است. در هنگام فعال شدن این طرحواره، بازداری افراطی اعمال، احساسات و ارتباطات خودانگیخته که معمولاً به منظور اجتناب از طرد دیگران، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانه‌های شخصی صورت می‌گیرد. حوزه‌هایی که بازداری در مورد آنها اعمال می‌شود عبارتند از:
 1) بازداری از بروز خشم و پرخاشگری؛
2) بازداری از بیان تکانه‌های مثبت؛
3) بازداری از بیان آسیب‌پذیری یا بیان راحت و صریح احساسات و نیازهای شخصی؛
4) تأکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجانات (صلواتی، 57:1394).
دانشجویانی که طرحواره ناسازگار بازداری هیجانی دارند، از صحبت کردن درباره هیجان‌هایشان و بیان آنها به شدت گریزانند. آنها به جای اینکه هیجانی و بیانگر باشند از لحاظ عاطفی بی‌تفاوتند و به جای خودانگیختگی، بیشتر خویشتن‌دارند. آنها می‌ترسند اگر به هیجان‌هایشان اجازه بروز بدهند، ممکن است کنترل¬شان را بطور کامل از دست بدهند. آنها می‌ترسند که در اثر چنین کاری دچار شرم شوند یا پیامدهای ناگوار دیگری مثل تنبیه یا رهاشدگی برایشان پیش بیاید. از آنجا که زمان زیادی از وقت دانشجویان در محیط دانشگاه سپری می‌شود و از طرفی بسیاری از روابط و مناسبات اجتماعی و تحصیلی در طی فعالیت‌های آموزشی شکل می‌گیرد، محیط دانشگاه یا استرس ناشی از آن می‌تواند در سلامت و خشنودی و همچنین انگیزه و عملکرد تحصیلی آنها موثر باشد. علاوه بر این افرادی که آسیب¬پذیری شناختی دارند، در صورت مواجه شدن با استرس‌های مربوط به آسیب‌پذیری‌شان، ممکن است علائم مرتبط با طرحواره‌ها و ذهنیت‌های طرحواره‌ای را بروز دهند. اگرچه شيوه‌هاي درماني مختلفي براي درمان مشکلات رواني و تغيير باورها وجود دارد. اما شيوه‌هاي نويني چون آموزش زبان بدن در دهه‌هاي اخير جايگاه ويژه‌اي يافته‌اند. زبان بدن یا ارتباطات غیرکلامی، نشانه‌ها و علائمی را در بر می‌گیرد که معنا را از طریقی غیر از زبان منتقل می‌کند و به یک زبان رسمی وابسته نیست و ما هنگامی که با دیگران رابطه برقرار می‌کنیم آگاهانه یا ناخواسته آنها را تولید می‌کنیم. هنگام استفاده از زبان بدن، ایده‌ها و مفاهیم بدون استفاده از اصطلاحات کلامی انتقال و تفسیر می‌شوند (یون و دیگران، 2016: 13). انسان‌ها نشانه‌های بسیاری از طریق چگونگی وضعیت بدن در ارتباط با اینکه چگونه می‌اندیشند و چگونه به خود می‌نگرند، می‌فرستند (وود ، 145:2012).
بنابراین کارآمدی زبان بدن فرد، احساس و ادراک دیگران از او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. فقدان آگاهی از دانش زبان بدن یا ارتباط غیرکلامی موجب می¬شود فرد نتواند پیام‌های دیگران را دریافت کند و پیام مطلوب و مناسب به دیگران بفرستد (جیمز ، 83:2020). زبان بدن می‌تواند مواردی مانند تماس فیزیکی، حرکات چشم و لبخند باشد که بر اثر آن فرد جذاب، حرفه‌ای، قابل اعتماد یا مهربان به نظر برسد (یون و همکاران، 22:2016).
براساس آنچه عنوان شد می‌توان چنین استدلال کرد که افرادی که در محیط¬های آموزشی استرس و هیجان‌های منفی زیادی را تجربه می‌کنند، احتمالاً در واکنش به این شرایط، طرحواره¬های اطاعت و بازداری هیجانی‌شان فعال شده و رفتارهای اجتنابی و منفعلانه‌ای نشان می¬دهند. لذا در جهت تعدیل این طرحواره-ها، این سوال مطرح می¬شود که آیا آموزش زبان بدن بر طرحواره¬های اطاعت و بازداری دانشجویان اثر دارد؟
شگفت¬انگيز است که در طی ميليون¬ها سال زندگی بشر جنبه¬های غيرکلامی ارتباطات او فقط از دهه 1960 میلادی بطور جدی مورد مطالعه قرار گرفته و عامه مردم از وجود آنها زمانی آگاه شدند که جوليوس فست  در سال 1970 کتابی درباره زبان بدن منتشر کرد. اين کتاب خلاصه¬ای از کارهايی بود که دانشمندان رفتارگرا تا آن زمان درباره ارتباط¬های غيرکلامی انجام داده بودند، و حتی امروزه بيشتر افراد از وجود زبان بدن و اهميت آن در زندگی خود بی¬خبرند .
چارلی چاپلين و بسياری از بازيگران ديگر فيلم¬های صامت پيشتازان مهارت¬های ارتباط غيرکلامی بودند؛ اين مهارت¬ها تنها وسيله ارتباط بر روی صحنه بود. هر بازيگر براساس توانايی استفاده موثر از زبان بدن و اطوارها به بازيگر خوب يا بد تقسيم می¬شد. زمانی که فيلم¬های ناطق متداول شد و در نتيجه جنبه¬های غيرکلامی رفتار اهميت خود را از دست داد بسياری از بازيگران فيلم¬های صامت به فراموشی سپرده شدند و کسانی که مهارت¬های کلامی خوبی داشتند پا به عرصه ظهور نهادند.
اگرچه اتفاق¬نظر کامل بر روی تعریف ارتباط غیرکلامی یا زبان بدن وجود ندارد، اما تقریباً همه‌ این تعریف‌ها، با وجود کلمات و واژه‌های متفاوت، محدوده‌ مشابهی را برای پیام غیرکلامی مشخص می‌کنند. ادوارد هال بعنوان یکی از محققان بزرگ مباحث میان فرهنگی و نیز ارتباطات غیرکلامی، تعریفی ساده اما شناخته شده از ارتباط غیرکلامی دارد. تعریفی که از نظر او در خودِ «ارتباط غیرکلامی» خلاصه می‌شود: ارتباطی که بدون رد و بدن کردن کلمات شکل می‌گیرد (برگون  و همکاران، 95:2020). اما تعریف‌های دیگری هم وجود دارند که در اینجا به چند مورد از رایج‌ترین ‌آنها اشاره می¬شود.
ارتباط غیرکلامی عبارت است از هر نوع رفتار نمادین از سر اختیار که برای انتقال یک ایده مورد استفاده قرار می‌گیرد (کنری ، 56:1994).
زبان بدن یا رفتار غیرکلامی عبارت است از هر شکلی از نمایش، ژست، یا رفتار نمادین که هدف آن ارسال یک پیام است؛ یا اینکه (به صورت ناخواسته) پیامی را منتقل می‌کند (برلسون و بادی ، 64:2008).
ارتباط غیرکلامی هر کاری است که ما غیر از بکار بردن کلمات در گفتگو انجام می‌دهیم که از جمله‌ آنها می‌توان به علائم چهره، ژست‌ها، ارتباط چشمی و حتی وسایل، لباس‌ها، حلقه‌ها و جواهراتی اشاره کرد که از آنها استفاده می‌کنیم (برگون و همکاران، 125:2020).
زبان بدن عبارت از سیگنال¬های غیرکلامی است که ما برای برقراری ارتباط از آنها استفاده می¬کنیم. به گفته کارشناسان، این سیگنال¬های غیرکلامی بخش عظیمی از ارتباطات روزانه را تشکیل می¬دهند. از بیان صورت گرفته تا حرکات بدن، چیزهایی که ما نمی¬گوییم هنوز می¬تواند حجم اطلاعات را منتقل کند (تیپر  و همکاران، 2015).
ارتباطات غیرکلامی، به معنای مطالعه رفتارهایی است که در تعامل میان انسان‌ها برپایه‌ چیزی غیر از کلمات بروز کرده و به وسیله‌ آنها، مفاهیم و پیام‌های قابل درک میان طرفین، میان آنها رد و بدل می‌شود. تمایز بین ارتباط کلامی و غیرکلامی، همیشه آسان نیست. در ارتباط کلامی، هر کلمه معنای خاصی دارد و افراد می¬توانند برای آنچه می¬گویند پاسخگو باشند. با این حال، بیشتر ارتباطات غیرکلامی باتوجه به معنی علائم ارسال شده، مبهم به نظر می¬رسد. جنبه¬های موقعیتی مانند ارتباط بین شرکای مکالمه یا موضوعی که در مورد آنها صحبت می¬شود می¬تواند تا حد زیادی بر معنای علائم غیرکلامی خاص تأثیر بگذارد (مست و هال ، 2015).
زبان بدن کانال ارتباطی غیرکلامی و منحصر به فردی است که توسط آن اطلاعاتی را منتقل می‌کنیم، یا مکنونات خودمان را به صورت اشارت، حرکات بدنی و حالات چهره، آگاهانه یا ناخودآگاه ابراز می¬کنیم. این ابزار ارتباطی می¬تواند جایگزینی عمدی برای حرف¬های ما باشد، آنها را تقویت کند، یا انعکاس، یا پنهان کننده خلقیات ما باشد.
رفتارهای غیرکلامی غالباً اطلاعات ارزشمندی درباره احساسات دیگران در اختیار ما می¬گذارند و نقش مهمی در بسیاری از اَشکال تعامل اجتماعی از قبیل جذابیت فردی، نفوذ اجتماعی، کمک¬رسانی، پرخاشگری و تعامل پزشک- بیمار ایفا می¬کنند؛ علاوه بر این، مشکل است بتوان این علایم را از دید دیگران مخفی نگه داشت. اطلاعاتی که از طریق این رفتارها و علایم غیرکلامی منتقل می¬شوند و تفسیری که ما از این داده¬ها ارائه می¬دهیم با عنوان «ارتباط غیرکلامی» مطرح می¬گردد (آذربایجانی و همکاران،1382). ارتباط غیرکلامی شامل طیف متنوعی از رفتارهای اندام¬های انسانی است که خواسته یا ناخواسته به صورت مستقل و یا اغلب همراه با رفتارهای کلامی پیام¬هایی را به دیگران انتقال می¬دهد؛ از حالات متنوع چهره چون نوع نگاه (تماس چشمی)، رنگ رخسار و حالات پیشانی گرفته تا ایما و اشاره با حرکات سر و چشم و ابرو، استفاده از حرکات و اشارات دست، تُن صدا، نوع نشستن و راه رفتن، حالات بدن و غیره (رضایی، 1393).
زبان بدن ارتباط غیرکلامی است که برای تمامی جنبه¬های برقراری ارتباط، بدون استفاده از تکلم صورت می¬گیرد و می¬تواند مواردی مانند تماس فیزیکی، حرکات چشم و لبخند باشد که بر اثر آن فرد جذاب، حرفه¬ای، قابل اعتماد و مهربان به نظر برسد.
در تعریف ژست بعنوان یکی از مولفه¬های زبان بدن می¬توان گفت ژست، عبارت است از حركات بدن، خصوصا، دست¬ها كه براي برقراري ارتباط به صورت آگاهانه يا ناخودآگاه بكار مي‌رود. به ژست¬هاي ناخودآگاه، ژست¬هاي طبيعي و به ژست‌هاي آگاهانه، ژست¬هاي قراردادي گفته می¬شود (دانسی ، 215:2009). ژست¬های قراردادي در واقع، همان حركات نمادين هستند كه گاه، داراي معني مشترك در همه اقوام و ملل هستند و گاه در فرهنگ¬هاي مختلف، به معاني متفاوتي تعبير مي¬شوند. درحاليكه نوعي ژست يا علامت در يك فرهنگ خاص، شايد بسيار رايج و داراي تعبيري واضح باشد، در فرهنگي ديگر، شايد بي¬معني و يا حتي به معنایی کاملاً متضاد باشد. در پيكره آدمي، بعد از  صورت و حالات چهره، دست¬ها بيشترين توجه بيننده را به خود اختصاص مي¬دهند. بسياري از آدم¬ها با دست¬هاي خود سخن مي-گويند. به اين معني است كه آنان با حركات مختلف دست خود پيام¬هاي گوناگوني را به مخاطبان خود القا كرده و با آنان ارتباط موثري برقرار می¬کنند (بشیر، 43:1393). حركات نمادين و ژست، كاربرد فراواني در هنرهاي تجسمي دارند و عامل مهمي در بيان صريح، شيوايي و ماندگاري آنها محسوب مي¬شوند. استفاده هوشمندانه از ژست¬ها در هنرهايي چون نقاشي، تئاتر و عكاسي به هنرمند، اين برتري را مي¬دهد تا ضمن بياني فاخر، موثر و ماندگار، ديگر ادراك حسي مخاطب را نيز درگير موضوع نموده و هنرمند را بي¬نياز از پرگويي نماید (ودایع: 59:1396). مطالعه رفتار چشم، تماس چشمي، حركات چشمي و كاركردهاي رفتار چشم، ارتباطات چشمي نامیده می¬شود.  چشم، نشان دهنده علاقه، توجه و درگيري است. نگاه خيره دربردارنده اعمالي چون نگاه كردن هنگام صحبت، نگاه هنگام گوش سپردن، نگاه خيره قابل توجه، تكرار، چندبار نظر انداختن در چارچوب شيوه¬هاي تعلق خاطر و نيز گشادگي مردمك چشم است. تمامي اين اعمال بايد در بافت فرهنگي خاص خود فهميده شود (اسحاقی، 354:1397).  
هرچند چشم در مقايسه با كل اندام¬هاي بشري، درصد بسيار ناچيزي از بدن انسان را اشغال كرده است، ولي اساسي¬ترين عامل ايجاد ارتباط غيركلامي و حتي كلامي بوده و پيام¬هاي ارسالي از اين عضو حساس به مراتب بيشتر و پرمعناتر از ساير اندام¬هاي بدن می¬باشد. نگاه در ايجاد ارتباط بين انسان¬ها از اهميت خارق-العاده¬اي برخوردار است و چگونگي نگاه كردن، مي¬تواند نيات دروني انسان¬ها و يا چگونگي قضاوت¬شان در مورد ديگران را به نمايش بگذارد. چشم¬ها بيانگر عواطف و نگرش¬هاي دروني افراد می¬باشند و هر حركت ساده آنها، اعم از اينكه چقدر از هم باز هستند، نگاه خيره، نگاه عمومي، چپ نگاه كردن، نگاه سربالا، نگاه پايين، نگاه افقي و ... داراي معاني متفاوت و كاملي هستند و نقش موثري در ايجاد يا شكست ارتباط ايفا مي¬كنند (جمالی و افضل طوسی، 20:1398).

روش
پژوهش پیش¬رو از نظر هدف کاربردی است و از نظر نوع، نیمه¬آزمایشی با پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل می‌باشد. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه دانشجویان مجرد مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 می¬باشد. از این بین 30 نفر به صورت نمونه¬گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. در پژوهش حاضر به منظور بررسی مبانی نظری و پیشینه تحقیق از روش کتابخانه¬ای استفاده می¬شود و برای بررسی متغیرهای پژوهش از روش میدانی استفاده می¬شود. در روش میدانی برای جمع¬آوری داده¬های مربوط به متغیرها از پرسشنامه طرحواره یانگ (فرم بلند- ویراست سوم- 232 سوالی) استفاده شد.
این پرسشنامه که توسط یانگ (1990) ساخته شد، پرسشنامه خود گزارشی طرحواره¬های ناسازگار اولیه، دارای 232 ماده است که 18 طرحواره¬های ناسازگار اولیه شامل محرومیت هیجانی، رها شدگی/ بی¬ثباتی، بی¬اعتمادی/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی/  بیگانگی، نقص/ شرم، شکست، وابستگی/ بی¬کفایتی، آسیب¬پذیری نسبت به ضرر و بیماری، گرفتاری، اطاعت، ایثار، بازداری هیجانی، معیارهای سختگیرانه، استحقاق/ برتری داشتن، خویشتن¬داری/ خودانضباطی ناکافی، تحسین/ جلب توجه، نگرانی/ بدبینی، و تنبیه را اندازه می¬گیرد. هر آیتم به وسیله مقیاس درجه¬بندی 6 تایی نمره¬گذاری می‌شود (از 1= کاملاً در مورد من نادرست است تا  6= کاملاً در مورد من درست است). بنابراین نمره¬های این پرسشنامه با جمع نمرات ماده¬های هر مقیاس به دست می¬آید. به عبارت دیگر هر مقیاس دارای 5 ماده است که نوع طرحواره ناسازگار اولیه را اندازه می-گیرد. چنانچه میانگین هر خرده مقیاس بالاتر از 5/2 باشد آن طرحواره ناکارآمد است.
پایایی و روایی این ابزار در پژوهش¬های متعددی به اثبات رسیده است. یانگ، نورمن، اسچی و توماس (1995) پرسشنامه طرحواره¬های ناسازگار اولیه را بر روی یک نمونه 564 نفری از دانشجویان آمریکایی اعتباریابی کردند که اعتبار پرسشنامه را با استفاده از روش همسانی درونی و بازآزمایی به ترتیب (95/0 و 81/0) گزارش کردند. روایی همگرایی پرسشنامه با ابزارهای اندازه¬گیری درماندگی روانشناختی، اعتماد به نفس، آسیب¬پذیری شناختی برای نشانگان اختلال افسردگی و اختلال شخصیت توسط یانگ، نورمن، اسچی و توماس (1995) مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که طرحواره¬های ناسازگار اولیه ارتباط منفی با صفات مثبت از قبیل اعتماد به نفس، عاطفه مثبت و ارتباط مثبت با صفاتی از قبیل اختلال شخصیت، درماندگی، عاطفه منفی و اختلال عملکرد نگرش دارند. هنجاریابی این پرسشنامه در ایران توسط آهی (1384) در دانشگاه¬های تهران انجام گرفته است. همسانی درونی با استفاده از آلفای کرونباخ در جمعیت  مونث 97/0 و در جمعیت مذکر 98/0 بوده است. در این پژوهش،  از گویه¬های 116 تا 125 برای اندازه-گیری طرحواره اطاعت و از گویه¬های (143 تا 151) برای اندازه¬گیری طرحواره بازداری هیجانی، استفاده شده است.
با اعلام فراخوان از دانشجویان واحدهای دانشگاه آزاد شهر تهران، 30 دانشجو به صورت نمونه¬گیری در دسترس انتخاب گردید. سپس این دانشجویان به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند. پرسشنامه¬های طرحواره اطاعت و طرحواره بازداری هیجانی توسط دانشجویان هر دو گروه تکمیل شد. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه گروهی، آموزش زبان بدن دریافت کردند. پس از اتمام جلسات گروهی، هر دو گروه آزمایش و کنترل مجددا پرسشنامه¬های طرحواره اطاعت و طرحواره بازداری هیجانی را تکمیل کردند. داده¬های حاصل از پرسشنامه¬های جمع¬آوری شده، توسط نرم¬افزار SPSS22 مورد تحلیل قرار گرفت.
براي برآورد پارامترها و توصيف داده¬هاي آماري، از آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار استفاده می-شود. همچنین برای آمار استنباطی به جهت آزمون فرضیات و بررسی تأثیر برنامه مداخله¬ای از تحلیل کوواریانس با نرم¬افزار SPSS 22 استفاده شد.

نتایج
برای تجزیه و تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده پیش فرض¬های آماری لازم به منظور استفاده از آزمون پارامتریک تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت فرضیه‌های پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

جدول1: نتایج آزمون شاپیرو ویلک به منظور بررسی مفروضه نرمال بودن طرحواره اطاعت
...........................................................................

نتایج جدول 1بیانگر آن بود که سطح معناداری متغیرها از 05/0 درصد بیشتر بود که این امر بیانگر نرمال بودن توزیع داده¬ها در این متغیرهاست. به منظور بررسی پیش فرض همگنی واریانس¬ها از آزمون لوین استفاده شد.

جدول2: آزمون لوین بررسی مفروضه همگنی واریانس¬ها
.....................................................................

 بررسی آزمون لوین نشان داد که تخطی از این مفروضه صورت نگرفته و فرض همگنی واریانس¬ها رعایت شده است. به منظور بررسی همگنی شیب رگرسیون، مقدار F تعامل بین متغیر هم پراش و مستقل (یعنی نمره پیش آزمون و گروه) محاسبه شد.

جدول3: همگنی شیب رگرسیون
...........................................................................

باتوجه به نتایج آزمون همگنی شیب رگرسیون، سطح معناداری آن بالاتر از 05/0 درصد به دست آمد. بنابراین، پیش‌فرض (همگنی شیب رگرسیون) رعایت شده است.
برای پاسخگویی به فرضیه تحقیق از تحلیل کوواریانس تک¬متغیری (ANCOVA) استفاده گردید. در جدول 4 نتایج تحلیل کوواریانس تک¬متغیری برای بررسی تفاوت گروه‌ها در متغیر طرحواره اطاعت با کنترل متغیر پیش¬آزمون گزارش شده است.

جدول4: نتایج تحلیل کوواریانس تک‌متغیری برای طرحواره اطاعت
..............................................................

همانطور که جدول 4  نشان می¬دهد، با در نظر گرفتن 126/16F =  که در سطح 000/0 معنادار است، آموزش زبان بدن بگونه‌ای معنادار، تبیین کننده 7/24 درصد از واریانس تغییرات نمرات طرحواره اطاعت دانشجویان است. بنابراین فرضیه اول پژوهش تأیید می¬گردد و می¬توان ادعا کرد که آموزش زبان بدن بطور معناداری طرحواره اطاعت را در دانشجویان کاهش داده است.
فرضیه دوم: آموزش زبان بدن بر طرحواره بازداری هیجانی دانشجویان تأثیر دارد.
به منظور پاسخ به این فرضیه، ابتدا پیش¬فرض¬های آزمون تحلیل کوواریانس تک¬متغیری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون شاپیرو ویلک که برای مفروضه نرمال بودن داده¬های متغیر بازداری هیجانی استفاده شد، در جدول 5 ارائه شده است.

جدول5: نتایج آزمون شاپیرو ویلک به منظور بررسی مفروضه نرمال بودن بازداری هیجانی
.................................................................................

نتایج جدول5 بیانگر آن بود که سطح معناداری متغیرها از 05/0 درصد بیشتر بود که این امر بیانگر نرمال بودن توزیع داده¬ها در این متغیرهاست. به منظور بررسی پیش فرض همگنی واریانس¬ها از آزمون لوین استفاده شد.

جدول6: آزمون لوین بررسی مفروضه همگنی واریانس‌ها
................................................................

بررسی آزمون لوین نشان داد که تخطی از این مفروضه صورت نگرفته و فرض همگنی واریانس¬ها رعایت شده است. به منظور بررسی همگنی شیب رگرسیون، مقدار F تعامل بین متغیر هم پراش و مستقل (یعنی نمره پیش آزمون و گروه) محاسبه شد.

جدول7: همگنی شیب رگرسیون
.............................................

باتوجه به نتایج آزمون همگنی شیب رگرسیون، سطح معناداری آن بالاتر از 05/0 درصد به دست آمد. بنابراین، پیش‌فرض (همگنی شیب رگرسیون) رعایت شده است.
در بررسی بازداری هیجانی از تحلیل کوواریانس تک¬متغیری (ANCOVA) استفاده گردید. در جدول 8 نتایج تحلیل کوواریانس تک¬متغیری برای بررسی تفاوت گروه‌ها در متغیر بازداری هیجانی با کنترل متغیر پیش¬آزمون گزارش شده است.

جدول8:  نتایج تحلیل کوواریانس تک¬متغیره برای بازداری هیجانی
...................................................

همانطور که جدول 8  نشان می‌دهد، با در نظر گرفتن (147/9 = F) که در سطح 005/0 معنادار است، آموزش زبان بدن بگونه‌ای معنادار، تبیین کننده 3/25 درصد از واریانس تغییرات نمرات طرحواره بازداری هیجانی دانشجویان است. بنابراین فرضیه دوم پژوهش تأیید می¬گردد و می¬توان ادعا کرد که آموزش زبان بدن بطور معناداری طرحواره بازداری هیجانی را در دانشجویان کاهش داده است.

بحث و تفسیر  
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش زبان بدن بر طرحواره¬های اطاعت و بازداری هیجانی دانشجویان بود و نتایج این پژوهش حاکی از اثربخشی آموزش زبان بدن بر طرحواره اطاعت دانشجویان می‌باشد. بطوریکه بین  نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گروه گواه در طرحواره اطاعت تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش زبان بدن باعث کاهش طرحواره اطاعت در دانشجویان می‌گردد. این نتیجه با یافته‌های پژوهشی موسوی ندوشن و اسلامی (1394)، رحمانی و بنی¬اسدی (1391)، زاهدی کیا (1390)، واچارکوک و همکاران (2016) و کادی  (2015) همسو می‌باشد. در تبیین این یافته می‌توان بیان کرد دانشجویانی که طرحواره اطاعت دارند، احساس می‌کنند که بگونه‌ای اغراق¬آمیز در کنترل دیگران هستند. این افراد تمایلات، ترجیحات و تصمیمات خود را نادیده گرفته و هیجانات خود را واپس‌زنی می‌کنند. آنها بر این باورند که آرزوها، نقطه‌نظرها و احساس‌های آنها بی‌ارزش هستند و اهمیتی برای دیگران ندارند. این افراد بطور مداوم از هر چیزی احساس نارضایتی می‌کنند و نسبت به عدم ارضای نیازها و هیجان‌های خود بسیار حساس هستند. آنها تسلیم کنترل دیگران می‌شوند چون احساس می‌کنند در غیر این صورت از طریق تنبیه یا رها شدن، تحت فشار قرار می‌گیرند. افراد مبتلا به این طرحواره، ادراک¬شان این است که نیازها و احساسات¬شان برای دیگران ارزشی ندارد و مهم تلقی نمی‌شوند. این طرحواره تقریباً همیشه منجر به افزایش خشم می‌شود و به صورت علائم ناسازگاری مانند رفتار پرخاشگرانه – منفعلانه، طغیان شدید و خارج از کنترل خشم، علائم روان – تنی، کناره‌گیری از مهر و محبت، برون‌ریزی و سوء مصرف مواد بروز می‌کند. این افراد ترس زیادی را نیز تجربه می‌کنند. در تبیین این یافته می‌توان بیان کرد دانشجویانی که طرحواره اطاعت دارند، احساس می‌کنند که بگونه‌ای اغراق¬آمیز در کنترل دیگران هستند. این افراد تمایلات، ترجیحات و تصمیمات خود را نادیده گرفته و هیجانات خود را واپس‌زنی می‌کنند. آنها بر این باورند که آرزوها، نقطه‌نظرها و احساس‌های آنها بی‌ارزش هستند و اهمیتی برای دیگران ندارند. این افراد بطور مداوم از هر چیزی احساس نارضایتی می‌کنند و نسبت به عدم ارضای نیازها و هیجان‌های خود بسیار حساس هستند. آنها تسلیم کنترل دیگران می‌شوند چون احساس می‌کنند در غیر این صورت از طریق تنبیه یا رها شدن، تحت فشار قرار می‌گیرند. افراد مبتلا به این طرحواره، ادراک¬شان این است که نیازها و احساسات¬شان برای دیگران ارزشی ندارد و مهم تلقی نمی‌شوند. این طرحواره تقریباً همیشه منجر به افزایش خشم می‌شود و به صورت علائم ناسازگاری مانند رفتار پرخاشگرانه – منفعلانه، طغیان شدید و خارج از کنترل خشم، علائم روان – تنی، کناره‌گیری از مهر و محبت، برون‌ریزی و سوء مصرف مواد بروز می‌کند. این افراد ترس زیادی را نیز تجربه می‌کنند (حمیدپور و اندوز، 156:1398).
برداشت ديگران از شخصيت فرد، تا حد بسيار زيادي تابع زبان بدن اوست. از سويي ممكن است ميان زبان بدن و شخصيت واقعي فرد، تفاوت وجود داشته باشد، اما سايرين بيشتر تحت تأثير ظاهر فرد قرار مي‌گيرند. از سوي ديگر، همانطور كه كادي (2015) اشاره دارد، تقليد نوعي زبان بدن خاص، مي‌تواند به مرور ويژگي‌هاي شخصيتي آن زبان را در درون فرد نهادينه كند. به بيان ساده¬تر، اگر فرد مدتي حالات بدني فرد با اعتماد به نفس را تقليد و حالات فرد بي¬اعتماد به نفس را از زبان بدن¬اش حذف كند، به مرور اعتماد به نفس دروني‌اش نيز افزايش مي‌يابد. بنابراين، مطالعه و تمرين در حوزه زبان بدن، هم به صورت مستقيم و هم غيرمستقيم، در حسي كه ديگران از انسان دريافت مي‌كنند، بسيار تأثيرگذار است.
تحقیقات نشان می‌دهند افرادی که زبان بدن مثبتی دارند، محبوب‌تر، شایسته‌تر‌، متقاعدکننده‌تر و از لحاظ هیجانی باهوش‌تر هستند. کادی (1289:2015) متوجه شد که تنظیم مداوم زبان بدن در جهت مثبت‌تر شدن، طرز نگرش را هم بهبود می‌بخشد، زیرا تأثیر فوق‌العاده‌ای روی هورمون‌ها دارد. وقتی به تستوسترون فکر می‌کنیم، ذهن ما سریع به ‌سمت ورزش و مسابقه می‌رود، اما اهمیت تستوسترون در حوزه‌های دیگری به‌ جز ورزش هم مشهود است. چه مرد و چه زن، در هر دو جنس، تستوسترون موجب افزایش اعتماد به نفس می‌گردد و باعث می‌شود دیگران آنها را دارای شخصیتی ارزشمند و مثبت ببینند. تحقیقات نشان می‌دهند که زبان بدن مثبت سطح تستوسترون را تا ۲۰ درصد بالاتر می‌برد. از طرف دیگر کورتیزول هورمون استرسی است که مانع عملکرد مناسب شده و در بلندمدت اثرات منفی بر سلامتی می‌گذارد. کاهش سطح کورتیزول، استرس را به حداقل می‌رساند و باعث می‌شود افراد واضح‌تر فکر کنند، به‌ویژه در موقعیت‌های دشوار و چالش‌برانگیز. تحقیقات نشان می‌دهند که زبان بدن مثبت سطح کورتیزول را تا ۲۵درصد کاهش می‌دهد. در عین حال که کاهشِ کورتیزول یا افزایش تستوسترون به خودیِ خود عالی هستند، اما هر دو با هم ترکیب فوق‌العاده‌ای را می‌سازند که معمولا در کسانی دیده می‌شود که صاحب قدرت هستند. این ترکیب، اعتماد به ‌نفس و وضوحی ذهنی می‌سازد که برای برخورد با ضرب‌الاجل‌ها، تصمیم‌های دشوار و حجم زیاد کار، بسیار ایده‌آل است. کسانی که بطور طبیعی تستوسترون بالا و کورتیزول پایینی دارند، معروف به پیشرفت کنندگان تحت فشار هستند. خوشبختانه می‌توان از زبان بدن مثبت برای حرکت در این مسیر استفاده کرد، حتی اگر بطور طبیعی این اتفاق نیفتد. یافته‌های مطالعه حاضر نشان داد که آموزش زبان بدن در دانشجویان سبب شد که طرحواره اطاعت در آنها کاهش یابد و اعتماد به نفس و جرأت‌مندی جای آن را بگیرد.
کسانی که طرحواره اطاعت دارند به دلیل خجالتی بودن و نداشتن مهارت‌های اجتماعی، منزوی و گوشه‌گیر بوده و فرصت‌های خود را از دست می‌دهند. آنها در موقعیت‌های اجتماعی دست و پای خود را گم می‌کنند و نگران قضاوت‌های دیگران بوده و احتمالا پیام¬های نامناسبی را در برخورد با دیگران ارسال می‌کنند. دلیل این مشکل این است که این افراد نشانه‌های غیرکلامی خود و دیگران را نمی‌شناسند و قادر به استفاده مناسب از آنها نیستند. هنگامی که این افراد یاد بگیرند در زمان‌هایی که در تعامل با دیگران تحت استرس هستند، علائم و نشانه‌های غیرکلامی آنها را درست تعبیر کنند، از نگرانی آنها کاسته می‌شود و می‌توانند در جهت رسیدن به اهداف خود قدم بردارند. زمانی که افراد یاد بگیرند به راحتی دیگران را آنالیز کنند، درهای پیشرفت شغلی و زندگی حرفه‌ای به روی آنها باز خواهد شد. در مصاحبه‌های شغلی زبان بدن از اهمیت بالایی برخوردار است. هنگامی که داوطلب استخدام بتواند با رفتارهای غیرکلامی خود، آرامش، اعتماد به نفس و هوش خود را به دیگران القاء کند، شانس بسیار زیادی برای به دست آوردن آن شغل خواهد داشت (جیمز، 124:2020).
کارشناسانی که در رابطه با زبان بدن تحقیق می‌کنند، بر این باورند که بالا نگاه داشتن سر و چانه از ویژگی‌های بارز افراد بااعتماد به نفس است. این افراد هرگز به میز، زمین یا پاهای خود نگاه نمی‌کنند و سرشان را پایین نمی‌اندازند. همچنین طرز ایستادن، حرکت دست¬ها و طرز نگاه کردن بسیار مهم است و نگرش افراد را نسبت به فرد تعیین می‌کند (کادی، 1291:2015).در پژوهش حاضر دانشجویان یاد گرفتند که اگر راست بایستند و قامت‌شان را کشیده نگه دارند، بااعتماد به نفس، قوی و باوقار به نظر خواهند رسید، در حالیکه قوز کردن و خمیده ایستادن، می‌توانست ظاهر آنها را طوری نشان دهد که انگار فردی ضعیف هستند و به خودشان اطمینان ندارند. آنها همچنین یاد گرفتند یک ارتباط چشمی قوی، احتمالا بزرگترین نشانه‌ قاطعیت به شمار می‌رود و اشاره کردن با کف دست به سمت بالا، صداقت‌ آنها را به مخاطب نشان می‌دهد و سبب می‌شود که بااعتماد به نفس به نظر بیایند. دانشجویان یاد گرفتند هنگامی که عصبی هستند و استرس دارند هرگز دست به سینه نایستند، دست‌های خود را پنهان نکنند و همواره دست‌های خود را در معرض دید قرار دهند و با رفتارهای غیرکلامی مناسب خونسردی و وقار خود را به نمایش بگذارند.
نتایج پژوهش نشان داد که آموزش زبان بدن بر طرحواره بازداری هیجانی دانشجویان تأثیر دارد. بطوریکه بین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گروه گواه در طرحواره بازداری هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش مهارت¬های زندگی باعث کاهش طرحواره بازداری هیجانی در دانشجویان می‌گردد. این نتیجه با یافته‌¬های پژوهش¬های تاشک (1397)، روحی و همکاران (1396)، لی و ون میتر  (2020)، ووگل و همکاران  (2018) و کادی و همکاران (2015) همسو می¬باشد.
در تبیین این یافته می¬توان گفت دانشجویانی که طرحواره ناسازگار بازداری هیجانی دارند، در مورد هیجان-ها، نیازها و افکارشان با دیگران صحبت نمی‌کنند و در تعامل با دیگران بی¬تفاوت و سرد برخورد می‌کنند. آنها خویشتن¬داری می‌کنند چون می‌ترسند نتوانند بر تکانه¬ها و روابط خود با دیگران کنترل داشته باشند. سعی می‌کنند در تصمیم¬گیری¬ها از منطق پیروی کنند تا دیگران آنها را بعنوان افراد متفکر و منطقی بشناسند. این افراد، حالات عاطفی خود را که بهتر است بیان شوند را بازداری می‌کنند. این هیجان¬ها به صورت خودانگیخته در کودکی وجود دارد ولی والدین و فرهنگ جلوی ابراز آ‌نها را می‌گیرند. این کودکان در هنگام بزرگسالی نیز یاد گرفته‌اند که هیجانات¬شان را بازداری کنند با اینکه این امر در بزرگسالی برای آنها مشکلات زیادی را به وجود می‌آورد. آنها حتی عشق، محبت و نیازهای جنسی خود را نیز انکار می¬کنند (حمیدپور و اندوز، 201:1398). همچنین این دانشجویان به شدت سخت¬گیر و انعطاف¬ناپذیر هستند. این امر آنها را مستعد کمال¬گرایی می‌کند و بدین طریق مشکلاتی را در امر تحصیل برایشان به وجود می‌آورد.
هدف اصلی از آموزش زبان بدن، کمک به این افراد است برای اینکه از نظر هیجانی خودانگیخته‌تر و خودجوش‌تر شوند. این مداخله به آنها کمک می‌کند که یاد بگیرند بطور مناسب درباره بسیاری از هیجان‌هایی که واپس‌زنی کرده‌اند، حرف بزنند و آنها را بیان کنند و یاد بگیرند که خشم خود را به طرز مناسبی ابراز کنند، در فعالیت¬های شیطنت¬آمیز بیشتر درگیر شوند، عاطفه بیشتری بروز دهند و در مورد احساسات¬شان صحبت کنند. آنها یاد می‌گیرند که هیجان¬ها نیز به اندازه عقلانیت ارزش دارند. کنترل کردن اطرافیان خود را کنار می‌گذارند، دیگران را به خاطر بروز هیجان¬های طبیعی¬شان تحقیر نمی‌کنند و درخصوص بیان هیجان¬های خودشان، احساس شرمندگی نمی‌کنند و به خودشان و دیگران اجازه می‌دهند که هیجان¬هایشان را بیشتر بیان کنند.
در جلسات آموزش زبان بدن، فرد به وسیله‌ استفاده از حرکات مناسب صورت، دست، چشم و طرز ایستادن می‌تواند موفق به بیان احساسات خود شود؛ و به آرامی در تجربه هیجانی سازگارانه قرار بگیرد و همین طور در مواجهه و تعامل با دیگران، احساس خود را بطور عینی مشاهده کرده و به بینش جدیدی نسبت به خود دست یابد و در نهایت موفق به حل تعارض و شناسایی احساس فرو خفته خود شود. در این صورت رفتارهای تداوم¬بخش طرحواره بازداری هیجانی کم کم به خاموشی می‌گراید. از سوی دیگر آموزش زبان بدن در محیط گروهی می‌تواند افشاگری عاطفی را تشویق کند و حس مشترک در اعضای گروه ایجاد کند. خودافشایی در گروه، اغلب منجر به افشای معنادار از طرف دیگر اعضای گروه می‌شود و یک واکنش زنجیره‌ای افشاگری به راه می‌افتد. این امر می‌تواند به اعضای گروه کمک کند که احساسات منفی کمتری را تجربه کنند و نسبت به تعامل با دیگران دلگرم شوند (تیم و هلند ، 350:2017). بنابراین با افزایش تعامل افراد با یکدیگر و تبادل هیجانی که بین آنها اتفاق می‌افتد، طرحواره بازداری هیجانی آنها کاهش می¬یابد. هنگامی که دانشجویان بتوانند با دقت بالایی افکار، احساسات و رفتار دیگران را بخوانند، به همان نسبت از گیجی و سردرگمی¬شان کم می‌شود. وقتی که بدانند دیگران سعی دارند چه چیزی به آنها بگویند، به راحتی می‌توانند پاسخ مناسب به صحبت‌های آنها بدهند. دانشجویان هنگامی که بتوانند با دقت بالایی پیام¬های ارسال شده از زبان بدن دیگران را رمزگشایی کنند، قادر خواهند بود درک عمیق¬تری از تیپ شخصیت افراد به دست آورند. در نتیجه سیگنال¬های سازگارانه‌ای از زبان بدن را در تعامل با دیگران ارسال خواهند کرد که این تعامل سازگارانه باعث می‌شود در موقعیت‌های اجتماعی بهترین نتیجه ممکن را کسب کنند (جیمز، 182:2020).
بنابراین کارآمدی زبان بدن فرد، احساس و ادراک دیگران از او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. فقدان آگاهی از دانش زبان بدن یا ارتباط غیرکلامی موجب می‌شود فرد نتواند پیام‌های دیگران را دریافت کند و پیام مطلوب و مناسب به دیگران بفرستد. زبان بدن می‌تواند مواردی مانند تماس فیزیکی، حرکات چشم و لبخند باشد که بر اثر آن فرد جذاب، حرفه‌ای، قابل اعتماد یا مهربان به نظر برسد (یون و همکاران، 20:2016). کلرمن و همکاران  (149:1989) بيان مي‌دارند تماس چشمي غيرمسلح  احساس شور و انگيزش عاشقانه در هر دو جنس را بالاتر می¬برد. یافته¬های آنها نشان می‌دهد كساني كه درگير تماس چشمي با همسر خود بودند، به طرز قابل ملاحظه‌اي افزايش احساس عشق، شور و دوست داشتن را تجربه كردند. علاوه بر این، توانایی افراد در انتقال موثر هیجانات و ایده‌هایشان برای هوش هیجانی بسیار مهم است. کسانی که زبان بدن‌شان منفی است، تأثیری مخرب و مسری روی اطرافیان خود دارند. تلاش در جهت بهبود زبان بدن، تأثیر بسیاری روی افزایش هوش هیجانی افراد دارد و افزایش هوش هیجانی باعث غیرفعال شدن و کاهش طرحواره بازداری هیجانی می‌گردد. برای بسیاری از دانشجویان ایجاد و حفظ تعامل سازگارانه در موقعیت¬های اجتماعی سخت است زیرا در بسیاری از اوقات، آن¬ها نمی‌دانند که طرف مقابل-شان دقیقا چه انتظاری از آنها دارند؛ نیازها، تمایلات و اولویت¬هایشان چیست. آموزش زبان بدن دانشجویان را قادر می‌سازد که افکار، احساسات و تمایلات خود را به طرف مقابل نشان دهند. این امر سبب می‌شود که رابطه آنها عمق پیدا کند و به یک رابطه سازگارانه تبدیل شود. تعامل مناسب نیاز به اعتماد و انعطاف‌پذیری ذهنی دارد. این امر زمانی اتفاق می‌افتد که طرفین به شیوه‌ای دقیق و معتبر بتوانند از زبان بدن در تعامل با یکدیگر استفاده کنند (حمیدپور و زیرک، 136:1391).
یادگیری نحوه آنالیز دیگران علاوه بر اینکه اعتماد به نفس دانشجویان را افزایش می‌دهد می‌تواند بعنوان وسیله‌ای برای ایمنی آنها عمل کند و آنان را از خطرات محیطی آگاه سازد و اجازه ندهد که در موقعیت¬های اجتماعی قربانی شوند. با یادگیری زبان بدن دانشجویان می‌توانند امنیت زندگی خود را افزایش دهند. در چنین حالتی طرحواره بازداری هیجانی غیرفعال شده و آنها می‌توانند به راحتی، افکار، احساسات و تمایلات خود را بروز دهند.
یکی از مهم‌ترین هدف‌های عینی و ثمره هر نظام آموزشی و پرورشی، افزایش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانشجویان آن جامعه است. مبتنی بر آنچه بیان شد، طرحواره¬های ناسازگار اطاعت و بازداری هیجانی نقش مخربی در موفقیت، پیشرفت تحصیلی و سلامتی دانشجویان دارد. لذا هر عاملی که بتواند بر کاهش این متغیرها تأثیرگذار باشد شایسته توجه و بررسی است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از اثربخشی آموزش زبان بدن بر کاهش طرحواره های اطاعت و بازداری هیجانی است.
افرادی که زبان بدن مثبتی دارند، محبوب‌تر، شایسته‌تر‌، متقاعد کننده‌تر و از لحاظ هیجانی باهوش‌تر هستند. تنظیم مداوم زبان بدن در جهت مثبت‌تر شدن، طرز نگرش را هم بهبود می‌بخشد، زیرا تأثیر فوق‌العاده‌ای روی هورمون‌ها دارد. آموزش زبان بدن در دانشجویان سبب شد که طرحواره اطاعت در آنها کاهش یابد و اعتماد به نفس و جرأت‌مندی جای آن را بگیرد. یادگیری نحوه آنالیز دیگران علاوه بر اینکه اعتماد به نفس دانشجویان را افزایش می‌دهد می‌تواند بعنوان وسیله‌ای برای ایمنی آنها عمل کند و آنان را از خطرات محیطی آگاه سازد و اجازه ندهد که در موقعیت¬های اجتماعی قربانی شوند. با یادگیری زبان بدن دانشجویان می‌توانند امنیت زندگی خود را افزایش دهند. در چنین حالتی طرحواره بازداری هیجانی غیرفعال شده و آنها می‌توانند به راحتی، افکار، احساسات و تمایلات خود را بروز دهند.

نتیجه‌گیری   
یکی از مهم‌ترین هدف‌های عینی و ثمره هر نظام آموزشی و پرورشی، افزایش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانشجویان آن جامعه است. مبتنی بر آنچه بیان شد، طرحواره¬های ناسازگار اطاعت و بازداری هیجانی نقش مخربی در موفقیت، پیشرفت تحصیلی و سلامتی دانشجویان دارد. لذا هر عاملی که بتواند بر کاهش این متغیرها تأثیرگذار باشد شایسته توجه و بررسی است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از اثربخشی آموزش زبان بدن بر کاهش طرحواره¬های اطاعت و بازداری هیجانی است.
افرادی که زبان بدن مثبتی دارند، محبوب‌تر، شایسته‌تر‌، متقاعد کننده‌تر و از لحاظ هیجانی باهوش‌تر هستند. تنظیم مداوم زبان بدن در جهت مثبت‌تر شدن، طرز نگرش را هم بهبود می‌بخشد، زیرا تأثیر فوق‌العاده‌ای روی هورمون‌ها دارد. آموزش زبان بدن در دانشجویان سبب شد که طرحواره اطاعت در آنها کاهش یابد و اعتماد به نفس و جرأت‌مندی جای آن را بگیرد. یادگیری نحوه آنالیز دیگران علاوه بر اینکه اعتماد به نفس دانشجویان را افزایش می‌دهد می‌تواند بعنوان وسیله‌ای برای ایمنی آنها عمل کند و آنان را از خطرات محیطی آگاه سازد و اجازه ندهد که در موقعیت¬های اجتماعی قربانی شوند. با یادگیری زبان بدن دانشجویان می‌توانند امنیت زندگی خود را افزایش دهند. در چنین حالتی طرحواره بازداری هیجانی غیرفعال شده و آنها می‌توانند به راحتی، افکار، احساسات و تمایلات خود را بروز دهند.

چکیده

 مقاله حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش زبان بدن بر طرحواره‌های اطاعت و بازداری هیجانی دانشجویان انجام شد. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان مرد و زن واحدهای دانشگاه آزاد تهران تشکیل دادند که 30 نفر از آنان به شیوه در دسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری داده‌های پژوهش در مراحل پیش‌آزمون و پس‌آزمون از گویه‌های اطاعت و بازداری هیجانی پرسشنامه طرحواره یانگ استفاده شد. آموزش زبان بدن براساس برنامه بنی‌اسدی و دسوزا (2011) در 8 جلسه و در هر جلسه به مدت 90 دقیقه برای دانشجویان گروه آزمایش اعمال گردید. داده‌‏ها با استفاده از نرم‏افزار SPSS 22 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس تک‌متغیری نشان داد که تفاوت معناداری بین پس‌آزمون نمرات اطاعت و بازداری هیجانی گروه آزمایش و گروه کنترل وجود داشت. طبق این نتایج، 7/24 درصد از واریانس تغییرات در طرحواره اطاعت توسط آموزش زبان بدن قابل تبیین است. همچنین نتایج نشان داد 3/25 درصد از واریانس تغییرات در طرحواره بازداری هیجانی توسط آموزش زبان بدن تبیین می‌گردد. بنابراین می‌توان نتیجه‌گیری کرد که آموزش زبان بدن بر کاهش طرحواره‌های اطاعت و بازداری هیجانی دانشجویان موثر است..