پیامدهای بحران ویروس کووید 19 بر سیاست داخلی جمهوری اسلامی ایران و جامعه جهانی
منابع و ماخذ
فارسی:
1- جوکار، علی قلی (1399)، «ما و سناریوهای احتمالی پس از کرونا در روابط بین¬الملل»، مرکز بین¬المللی مطالعات صلح.
2- دهقانی فیروزآبادی، جلال (1388)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: انتشارات سمت.
3- رحمانی، سمیه و قاسمی، حمیدرضا (1399)، «بحران کرونا و مسئولیت حقوقی در ابعاد بین¬المللی»، کنفرانس بحران کرونا و مسئولیت¬های حقوقی و اخلاقی مربوط به رعایت سلامت همگانی.
4- زرقانی، سید هادی و همکاران (1397)، «بیوتروریسم و تاثیر آن بر امنیت شهروندان»، مجله جغرافیای اجتماعی شهری، ش 13.
5- شریف¬زاده، زهرا (1399)، «کرونا و رویدادهای ایجاد شده در عرصه نظام بین¬الملل»، مرکز بین¬المللی مطالعات صلح.
6- شمسینی غیاثوند، حسن و جهانگیری، سعید (1399)، «بررسی تاثیرات کرونا بر سیاست خارجی»، فصلنامه پژوهش¬های سیاسی و بین¬المللی، س 11، ش 24.
7- مرادی پشت دربندری، محمدرضا (1395)، «بیوتورریسم و راهکارهای مقابله با آن با نگاهی به موازین حقوقی»، فصلنامه مطالعات علوم سیاسی، حقوق و فقه، دوره 2، ش 4.
8- مشیرزاده، حمیرا (1385)، تحول در نظریه روابط بین¬الملل، تهران: انتشارات سمت.
9- مقتدر، هوشنگ (1385)، مباحثی پیرامون سیاست بین¬الملل و سیاست خارجی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
لاتین:
1- Dashdorj, Zorigt (2020). A New Version of Globalization May Emerge, Website: Austrian Economic Center https://www.austriancenter.com/new-globalization-emerge
2- Kardinal, Schönborn (2020). Werden Globalisierung korrigieren müssen https://www.derstandard.at/story/2000116030870/kardinal-schoenborn-werden-globalisierung korrigieren-muessen.
3- Gen, Major and Frank, Johan (2020). COVID-19: Herausforderungen für die europäische Sicherheit und ausgewählte Krisenregionen, IFK, Instiutut für Friedenssicherung und Konfligkmanagement (IFK), Landesverteidigungsakademie, Wien: http://www.fatt.at/Portals/0//BlogItems/PDF/ifk_monitor_62_covid_19_spezial_apr_0_web.pdf
4- Gärtner, Heinz (2020). Multipolare Welt hat Geist von Helsinki verloren, https://www.umweltdialog.de/de/politik/Politik-Gesellschaft/Multipolare-Welt-hat-Geist-von-Helsinki-verloren.php
5- Gen, Maj and Feichtinger, Walter (2020). Machtkampf der Systeme, Magazin: Wirtschaftsnachrichten Donauraum:
https://www.wirtschafts-nachrichten.com/wpcontent/uploads/2020/04/WND_0420.pdf
6- Schäferm, Sebastian and others (2020). COVID-19 in the Danube Region- resilience or reversion of european Integration?, Institut für Donauregion und Mitteleuropa (IDM):
http://www.fatt.at/Portals/0//BlogItems/PDF/IDM_PPS_1_2020.pdf
متن کامل
مقدمه
شیوع کرونا تاثیرات متناقضی در سیاست بین¬الملل گذاشته است؛ در حالیکه گسترش سریع آن در پنج قاره جهان نگاه ملی¬گرایانه به حل مسائل را به چالش کشیده است، عدم همکاری دولتها و کشورها در بلوکهای منطقه¬ای مانند اتحادیه اروپا باعث گرایش برخی از دولتها به داخل مرزهای ملی شده است. پاندومی کرونا نه تنها سلامت انسان و روابط اجتماعی او را تحت تاثیر قرار داده است بلکه دیگر حوزههای مهم زندگی را نیز دستخوش تغییر کرده است. به دلیل سرعت شیوع ویروس کرونا، قطعا کشورها نمیتوانند به تنهایی مسئله را به شکل کامل حل کنند. تا هنگامی که جایی در کره زمین، ویروس کرونا در میان جمعیت بزرگی شایع است و واکسن موثری برای همگان ساخته نشده است این خطر وجود دارد ویروس، بار دیگر فراگیر شود. در واقع جامعه بشری در سراسر جهان با بحرانی مشابه روبروست و هنوز نتوانسته راهی برای ریشه کن¬کردن بحران پیدا کند در عین حال از هماهنگی گسترده برای جلوگیری از گسترش بحران نیز خبری نیست (دهقانی فیروزآبادی، 1388: 34).
پیش از اینکه بحران کرونا آغاز شود بسیاری از اهالی سیاست معتقد بودند که سال 1399 سال سختی خواهد بود. اکنون اوضاع پیچیدهتر شده و علاوه بر تحریمها و فشارهایی که سیاست خارجی و داخلی کشور را درگیر کرده است ما با عواقب اقتصادی کرونا هم روبرو هستیم. اگرچه تمامی کشورهای جهان درگیر این تنش سیاسی و اقتصادی پس از کرونا هستند اما در ایران به دلیل تحریم¬ها این تنش¬ها شدیدتر خواهد بود. دوران پساکرونا دوران سختی هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاست داخلی خواهد بود. البته این مسائل در تمامی جهان رخ خواهد داد. اما باتوجه به اینکه مشکلات اقتصادی مانند تحریم¬ها داریم با مشکلاتی بیشتر روبرو خواهد بود.
در عین حال تحریمهای آمریکا و فشارهای سالهای اخیر باعث شده جامعه ایرانی در مقایسه با بسیاری از کشورها از قدرت تاب¬آوری بیشتری برخوردار باشد. کما اینکه باتوجه به کاهش تقاضای جهانی در بازار نفت ایران کمترین آسیب را از این مقوله در مقایسه با سایر تولید کنندگان خواهد دید. از جهاتی میتوان کرونا را یکی از تاثیرگذارترین پدیدههایی دانست که صورت¬بندی و ساختار روابط بین¬الملل را دچار دگرگونی کرده است. فراگیر شدن این ویروس و عکسالعمل جهانی در قبال آن ابعاد مختلفی داشته است. با این حال هنوز قضاوت در مورد اثرات دقیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن ممکن نیست. پاندومی کرونا نقطه عطفی در سیاستهای کشورهای جهان خواهد بود از یکسو شاهد هراس برخی کشورها از دیگر کشورها و حرکت به سوی ملی¬گرایی تقویت شده در این سالها هستیم و از سوی دیگر شاهد همکاری¬های بین¬المللی برای نابود کردن این ویروس هستیم (مقتدر، 1385: 14).
کرونا آزمون جهانی بزرگی است برای آنکه میزان کارآمدی جهانی¬سازی را نشان دهد و آن را از یک مسئله سیاسی محض به یک پدیده مورد سنجش در جهان واقع تبدیل کند. ظهور ناگهانی کرونا در بیش از ۲۰۰ کشور جهان در کمتر از صد روز بدون توجه به مرزهای جغرافیایی و سیاسی بر ابعاد جهانیسازی تاثیر جدی گذاشته است. بسیاری از تحلیل¬گران مسائل بین¬المللی معتقدند که نظم چند دههای ساختار بین¬المللی در این دوره دچار تغییر خواهد شد. احتمالا در دوره پس از مهار کرونا شاهد اهمیت دوباره مرزها و تشدید نظارتهای ملی خواهیم بود که در نهایت به کمرنگ شدن روند جهانیسازی منجر میشود. بسیاری از نظریهپردازان معتقدند که هنوز نمی¬توان اثرات پاندومی کرونا را بر سیاستهای جهان پیشبینی کرد تاثیرات سیاسی پس از آشکار شدن تاثیرات اقتصادی نمایان خواهد شد تاکنون کرونا باعث افزایش نابرابری اقتصادی، بیکاری، بدهی و فقر شده است. باید دید این پاندومی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و کشورها تا چه حد موفق خواهند شد، لطمات وارده توسط این بیماری را جبران کنند (زرقانی و همکاران، 1397: 22).
1- کووید-19 و آینده سیاسی نظام بینالملل
مطالعاتی که هافستد درباره¬ ابعاد فرهنگی و اجتماعی انجام داده است، بر ارزش¬های مربوط به کار خود را نشان می¬دهد. هافستد معتقد است که هر فردی در طول زندگی خود دارای برنامه¬ریزی¬های مختلفی می-باشد که از بدو کودکی آن را فراگرفته و در دوره دانشگاه و تحصیلات عالی به آن ارتقاء می¬بخشد. این اندیشمند معتقد است که ارزش¬های مذکور جهانی نیستند بلکه بیشتر در سطح ملی خود را نشان می-دهند. در سطح ملی مهم¬ترین ارزش¬های مورد تاکید هافستد به اینگونه می¬¬باشند.
1- فردگرایی در برابر جمع¬گرایی؛ 2- فاصله ¬قدرت؛ 3- اجتناب از تردید و دو دلی؛ 4- مردگرایی در مقابل زن¬گرایی و نگرش بلندمدت در مقابل نگرش کوتاه¬مدت. در بحث مربوط به کرونا که امروزه یکی از پرسر و صداترین مسائل مورد پژوهش است یکی از فاکتورهایی که هافستد در مورد آن صحبت کرده است، خویشتنداری افراطگرایی می¬باشد که در اینجور مواقع دولتمداران به آن نیازمند هستند. نگرش افراطگرایی دانست که بر میزان شاد بودن مردم جامعه، کنترل زندگی، اوقات فراغت از کار و آزادی تمرکز دارد. در جوامعی که مردم افراطگرا هستند، زمان بیشتری برای تفریح سپری میکنند، روابط دوستانه بیشتری دارند، احساسات هر شخص بسیار مهم و نگرش آنها به مسائل زندگی مثبت است. در نقطه مقابل، جوامع خویشتندار معرفی میشود. در این جوامع، مردم بیشتر براساس عقل تصمیمگیری میکنند، دید آنها به مسائل جامعه و غریبهها منفی است، زمان استراحت اهمیت بسزایی ندارد؛ صرفهجویی ارزش محسوب میشود و پایبندی به اصول و عهد اهمیت دارد.
این نگرش با شیوع ویروس کووید-19 در بعد کلان و در سطح دولت¬های درگیر با این معضل خود را به شکل چشم¬گیری نشان داده است. بدینگونه که اگر بخواهیم فردگرایی هافستد را دیکتاتوری بدانیم امروزه با کم¬رنگ شدن نیروهای حافظ صلح این روند در حال شکل¬گیری برخلاف انتظار مجامع علمی می¬باشد. و اینکه قدرت¬های بزرگ باتوجه به توسعه و شیوع ویروس کووید-19 فاصله قدرت خود را به منظور بهتر کردن اوضاع از طریق همکاری بین¬المللی کمتر کرده¬اند و این مسئله به نوبه خود باعث می¬شود که در صورت ادامه آن جهان به سمت چندقطبی سوق پیدا کند. به همین خاطر می¬باشد که در ادامه پژوهش به بررسی تغییرات سیاسی که در زمان بحران کرونا در نظام بین¬الملل باتوجه به فرهنگ موجود در این نظام ایجاد شده است می¬پردازیم.
1-1- تغییر الگوی رفتاری و فکری قدرتهای بزرگ
ویروس کووید 19 باعث خواهد شد که در حوزه فکری و رفتاری قدرت¬های بزرگ در آینده تغییراتی اساسی ایجاد شود. درحالیکه در سال2020 رقابت بین چین و آمریکا نمودها و نمادهای متنوعی پیدا کرده است درهم نوردیدن ویروس کرونا از نقطه شروع چین و انتشار ویروس جهش یافته کرونا در چند قاره، و تحمیل سیاستگذاری برای ایزوله کردن و قرنطینه خانگی بر برخی از ایالات آمریکا، سویه جدیدی به رقابت قدرت¬های بزرگ از جمله به آمریکا و چین بخشید و اسطوره شکست¬ناپذیری آمریکا ترک¬هایی برداشت و واقعیت¬ها نشان داد که آمریکا بعنوان یک قدرت اثرگذار و نفوذ¬ناپذیر در انتشار ویروس، به قدرت نفوذپذیر از پاندمی ویروس کرونا تغییر چهره داد. کاهش اعتبار اتحادیه اروپا در واکنش موثر در قبال کرونا و انفعال و رها کردن ایتالیا و اسپانیا در چمبره بیماری و در نتیجه با تدوام این رویه، در آینده نه چندان دوری، در نظام معرفتی و شناختی اروپایی¬ها تغییرهایی به سوی تقویت ناسیونالیسم و تقلیل تعهد در قبال اتحادیه¬ها، شکل خواهد گرفت. البته در نگاهی دیگر چنانچه در قسمت تأثیر تئوری¬ها در حوزه روابط بین¬الملل یاد خواهد شد، بعضی از صاحب¬نظران از برآیند تغییرهای جهانی چنان نتیجه گرفته¬اند که در پسا کرونا احتمال افزایش همکاری¬های بین¬المللی در صورت افول نسبی نقش¬آفرینی آمریکا دور از انتظار نخواهد بود. چراکه این طرز فکر و سبک فکری در نظام بین¬الملل توسعه پیدا می¬کند که نسبت به تردیدها و بدبینی¬¬های قبل از کرونا که این آیتم مورد تاکید هافستد نیز می¬باشد، بازنگری کلی ایجاد کنند و مشکلات مهم خود را از طریق همکاری و ایجاد ائتلاف حل¬وفصل کنند. البته شایان ذکر است که با افول قدرت بلامنازعه آمریکا و خدشه¬دار شدن رویه شکست¬ناپذیر بودن آن این احتمال نیز وجود دارد که جهان به سمت چندقطبی سوق پیدا کند و چین در کنار روسیه خود را سهامداری از اصول نظام بین¬الملل بدانند (Blumenthal, 2020: 8-1).
2-1- تغییر در نظام بینالملل و نظریههای سیاست خارجی
مهم¬ترین اثری که ویروس کووید-19 در سطح بین¬¬المللی برای کشورها ایجاد کرد تغییر دیدگاه¬هایی بود که نظریه¬های روابط بین¬الملل درصدد بررسی سیاست خارجی کشورهای گوناگون بودند. برای مثال جان آلن مدیر اندیشکده بروکینگز بر نظریه تغییر شکل ساختار قدرت در نظام بین¬الملل و افزایش بی¬ثباتی در دنیا تأکید نموده یا فردی به نام دالیا داسا کایه از مدیران یکی از مراکز سیاستگذاری عمومی دیدگاهی درباره اثر کرونا بر وضعیت سیاسی خاورمیانه، بر موضوع بحران سلامت بر اثر عفونت کرونا در محیط آسیب¬پذیر آورگان لیبیایی، یمنی، سوریه و بر تنش در روابط ایران آمریکا و اعمال سیاست فشار حداکثری در پناه کرونا، احتمال همکاری¬های فنی بین ایران و امیرنشین¬های حوزه خلیج فارس در مهار اپیدمی کرونا و ... در واقع بر اثرپذیری شدید خاورمیانه در فردای رخت بربستن کرونا از جهان تأکید می-نماید. و یا اینکه اندیشمندان در حوزه روابط بین¬الملل به این نتیجه دست یافتند که نظریه واقع¬¬گرایی که یکی از مهم¬ترین نظریه¬¬های حوزه روابط بین¬الملل است در بررسی و تحلیل مشکلات و مسائل ایجاد شده در نتیجه ویروس کووید-19 ناقص است و دلیل آنها هم این است که هیچ واقع¬گرایی نظیر مرشایمر به منظور رسیدن به یک جامعه مطلوب به شهروان یک کشور پیشنهاد نمی¬دهد که در خانه بماند و کارهای خود را در آنجا انجام دهد (Walt, 2020: 1-2).
3-1- توسعه اقتدارگرایی و تضعیف دموکراسی
پیش¬بینی می¬شود در برخی مناطق جهان از جمله در خاورمیانه در صورت وسیع¬تر شدن شکاف بین سیاست¬های حکومتی در قبال کرونا و انتظارهای اجتماعی در افکار عمومی که در شبکه¬های اجتماعی پردازش می¬شود حکومت¬های چون مصر به رویه رایج اقتدارگرایان در سرکوب روی آورند. انحراف توجه مجامع بین¬المللی و نهادهای غیردولتی فرامرزی و محدودیت¬های آمد و شد گروه¬های صلح، در کوتاه¬مدت سبب فشار و قطع امید از یک نیروی حامی بر گروه¬ها و جریان¬های زیر فشار در دنیا شده است. همچنین، در پس بحران کرونا انتخابات در سریلانکا، بولیوی، مجارستان به تعویق افتاد و حتی گمانه¬زنی¬ها نشانگر آن بود که آمریکا با تخلیه برخی از پایگاه¬ها و انتقال آنها به عین الاسد و حریر در عراق درصدد انجام یک کودتای خاموش برضد دولت شیعی و حامیان منطقه¬ای آن در بحبوحه بحران کرونا است. همچنین برخی دولتمردان در دنیا ممکن است از سایبان کرونا برای تأخیر و کم اثرسازی فشار بر خود استفاده ببرند مثل نتانیاهو که محاکمه وی تاکنون، به خاطر مفاسد اقتصادی به عقب افتاد (واعظ، 1399).
4-1- نگاههای توطئه محور در تحلیل چرایی و چگونگی پاندومی شدن ویروس کووید-19 در دنیا
در زمینه بحران جهانی کووید-19، تئوری¬های توطئه در سایت¬های خبری دیجیتال و رسانه¬های اجتماعی بنحو قابل چشم¬گیری توسعه پیدا کرده است. این در حالی است که فعالیت شبکه¬های اجتماعی و ایجاد تبلیغ یک بحث تازه نمی¬باشد اما این روزها با شیوع این ویروس کووید 19 مسائل تبلیغاتی و متهم کردن یکدیگر یکی از جذاب¬ترین موضوعاتی می¬باشد که شاهد آن هستیم. که باعث تقویت شایعات، اطلاعات نادرست، توطئه¬ها و دروغ¬های آشکار می¬شود. برای دولت¬هایی که به دنبال ایجاد اعتماد و ارتباط واضح هستند، این یک کابوس است. برای کسانی که به دنبال ایجاد هرج و مرج و شک هستند، این فرصتی است (Thomas, 2020: 5-1).
2- آثار ویروس کووید-19 بر سیاست داخلی و روابط بینالملل
هرچند ارزیابی قطعی آثار و پیامدهای بحران کرونا بر سیاست داخلی و روابط بین¬الملل، نیازمند زمان بیشتری میباشد، اما نکته¬ای که اکثریت صاحب¬نظران بر آن اتفاق¬نظر دارند، این است که با پایان بحران کرونا شاهد جهانی با شاخص¬ها و مولفههای جدیدی خواهیم بود. برخی از موسسات پژوهشی و محققان اتریشی نیز با طرح دیدگاههای خود نسبت به شرایط جهان پس از بحران کرونا به گمانه¬زنی پرداخته و به پیش¬بینی پیامدهای بحران همه¬گیری کرونا پرداخته¬اند. دیدگاههای مطرح شده از سوی آنان را میتوان در سه محور اصلی زیر تقسیم¬بندی نمود:
1-2- آینده جهانی شدن (خاصگرایی یا عامگرایی)
زوریگت داشدورج از پژوهشگران مرکز اقتصاد اتریش در مقاله خود با عنوان «نسخه نوینی از جهانی-سازی در حال شکل¬گیری است»، تاکید نموده که روند معکوس جهانی¬سازی در حال شکل¬دهی به یک دوره جدید در اقتصاد و سیاست بین¬الملل است. وی با طرح این پرسش که آیا جهان واقعا روند معکوس جهانی شدن را در پیش گرفته است یا پدیدههای نوین تنها تاثیرات یک رکود بزرگ میباشند ؟ از آمریکای شمالی و اروپا بعنوان پرچمداران اصلی جهانی شدن یاد نموده و تاکید داشته فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این امکان را برای غرب فراهم آورد تا به دور از هرگونه مناقشات سیاسی و ایدئولوژیکی بتوانند تمامی پتانسیل¬های موجود در جهان را با ایدئولوژی خود همراه سازند. در همین دوره برای غرب این امکان فراهم آمد تا به دور از ترس و تهدیدهای موجود در زمان اتحاد جماهیر شوروی، مرزهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود را باز کرده و قوانین اقتصادی و بین¬المللی جدید و آزادتری را پایه¬ریزی نمایند. دیدگاه باز ایجاد شده در فضای اقتصادی سبب گردید تا شرکت¬ها امکانات جدیدی به دست آورده و رقابت نیز بین آنان تقویت شود. همزمان صنایع بزرگ محل تولید را به مناطقی منتقل ساختند که به لحاظ هزینه نیروی کار انسانی، ارزان¬تر بود. این تغییر مکانی برای شرکت¬ها و صنایع، بخش¬های بزرگی از ایالات متحده را که تا قبل از آن مکان اصلی تولیدات آمریکا بودند، را به شهرهای مردگان تبدیل کرد. پژوهشگران دلایل گوناگونی را ذکر میکنند، بعنوان مثال برخی معتقد هستند که توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی اسباب این رکود را فراهم آورد، دیگران معتقد هستند که الحاق چین به سازمان تجارت جهانی مسبب این روند شد و برخی نیز معتقدند که این تغییرات برای خو گرفتن با فضای نوین اقتصاد جهانی و آموختن درس¬های جدید نیاز بود (مشیرزاده، 1385). با این حال یکی از مشکلاتی که در روند جهانی شدن ایجاد شد، توسعه فقر در کشورهای پیشرفته و صنعتی و بردن مشاغل به دیگر کشورها بود. نکته قابل توجه این است که جهانی شدن بیشترین سود را برای کشورهای در حال توسعه داشته است. تنها در چین بیش از ۸۵۰ میلیون نفر از فقر نجات یافتند. بیشتر کشورهای در حال توسعه توانستند در این زمان سودهای کلانی را کسب کنند و اقتصاد خود را نجات دهند. با این وجود باید توجه داشت که جهانی شدن، سبب جابجاییهای بسیار مکانی و شغلی در میان کشورهای در حال توسعه نیز شده است. در این میان به نظر می¬رسد که چند کشور مسیر کاملا متفاوتی را پیش گرفته¬اند. بعنوان نمونه ژاپن غالبا به شدت تحت تاثیر نفود خارجی تلقی میشود و با وجود تلاش برای همراهی با جریان جهانی شدن، مردم ژاپن هنوز بر خرید از بازار داخلی تمرکز دارند (Dashdorj, 2020: 10).
مثال ژاپن نشان دهنده نسخه متفاوتی از جهانی شدن است که همزمان با حفظ سنت¬ها و ساختارهای داخلی، به رشد اقتصادی نیز توجه ویژه داشته است. مدل ژاپنی، که در آن محصولات صادر میشوند اما دسترسی به بازارهای محلی و جنبش کارگری محدود است، میتواند آینده کشورهای غربی باشد. این به معنای پایان جهانی شدن نیست، فقط شکل دیگری با تأکید بیشتر بر تجارت و سرمایه¬گذاری نسبت به نیروی کار ظاهر میشود. شونبورن اسقف اعظم وین و کاردینال کلیسای کاتولیک اتریش معتقد است که امروز بحران کرونا جهان را مجبور به مرور و ارائه باز تعریف در مورد جهانی¬سازی کرده است و این بحران را یک فرصت برای راستی¬آزمایی بسیاری از مفاهیم شکل گرفته در سطح سیاست و روابط بین¬الملل دانست. او از بحران کرونا بعنوان امتحان الهی یاد کرد که به دنبال آن انسان نیازمند بازنگری به عملکرد خود در سطوح مختلف زندگی فردی و عمومی خواهد شد. وی این بحران را همچنین فرصتی مناسب برای درک شرایط مردم آسیب دیده در مناطق مختلف جهان دانست و با اشاره به مردم و آوارگان سوری، آنان را یکی از مصیبت زدگان جهان مدرن که در چنگال ترورسیم افتاده¬اند، معرفی کرد (Kardinal Schönborn, 2020).
2-2- امنیت بینالملل (رقابت یا توسعه همکاریها- شروع دوره جدیدی از جنگ سرد با چین)
اگرچه مدیریت بحران کرونا بیشتر بر روی آثار اپیدمیولوژیک و اقتصادی متمرکز است، اما پیامدهای آن در حوزه سیاست و امنیت بین¬الملل نیز باید مورد توجه قرار گیرد. ارزیابی این آثار هنوز در مراحل ابتدایی هستند اما احتمالا شاهد تاثیرات بنیادین در این زمینه نیز باشیم. پژوهشگران موسسه حفظ صلح و مدیریت مناقشات آکادمی نظامی وین، در ویژه¬نامه آوریل ۲۰۲۰ خود، آینده جهان را پس از فروکش کردن مرحله حاد کرونا در سه سناریو طبقه¬بندی نموده¬اند:
نخست، که شاید محتمل¬ترین سناریو راهبردی باتوجه به شرایط کنونی و شرایط قبل از شیوع ویروس است، ادامه روندهایی است که قبل از شروع بحران نیز در حال شکل¬گیری بودند که شامل تداوم در منازعات چندقطبی، تضعیف بیشتر سازمانهای بین¬المللی، نظام¬های چندجانبه¬گرا و نظام سیاسی و فرهنگی اروپایی است که به لحاظ توانایی و عملکرد با تضعیف جدی روبرو بوده¬اند و تاثیرات آن در محدوده اروپا به وضوح قابل رویت بودند.
دوم، آنکه چنانچه شیوع بیماری امکان ایجاد زیرساخت¬های مثبت و مفید را فراهم آورد، در این صورت با مجموعه¬ای از رفتارها و همکاریهای چندجانبه میان کشورها در چارچوب نظم بین¬المللی و با هدف حل مناقشات بین¬المللی روبرو خواهیم بود. با این وجود تجربه تاریخی ثابت کرده است که در چنین شرایطی، خوش¬بینیها هیچگاه درست از آب در نیامده¬اند و نباید به خروجی مثبتی امیدوار بود.
سوم، و در بدترین حالت این است که جهان و بویژه اروپا میبایست خود را برای یک دوره جنگ سرد جدید اما این بار میان ایالات متحده آمریکا و چین و متحدین آنها آماده کند. از سوی دیگر بسیاری از کشورها برای حفظ منافع خود در چنین شرایطی، رو به ملی¬گرایی می¬آورند و تبعات منفی چنین روندی در حوزه امنیت، اقتصاد و سیاست بین¬الملل منعکس خواهد شد. علاوه بر این، باید در نظر داشت که فارغ از کووید 19، چالش¬های ساختاری مانند تقابل استراتژیک جهانی بین ایالات متحده و چین، درگیریهای منطقه¬ای و همچنین خطرات امنیتی داخلی مانند حملات سایبری، خاموشی و قطع منابع برق و آب، مهاجرت یا تروریسم همچنان باقی مانده و در زمان همه¬گیری کرونا تشدید میشود (Gen, Major & Frank, Johan, 2020:123).
3-2- همکاریهای منطقهای (همگرایی یا واگرایی در اتحادیه اروپایی)
والتر فایشتینگر ، ریاست سابق موسسه تضمین صلح و مدیریت مناقشه آکادمی ایالتی دفاع وین با اشاره به شرایط حساس اتحادیه اروپا، همبستگی را در اروپا در خطر فروپاشی میبیند و معتقد است کرونا بر روابط داخلی و خارجی کشورهای اروپایی نیز تاثیر بسزایی خواهد داشت و مناسبات گذشته را دستخوش تغییرات جدی کرده است. وی درخصوص اقدامات کشورهایی همچون چین و آمریکا برای مقابله با بحران کرونا، با انتقاد از تک¬روی و عدم هماهنگی بین این کشورها در شرایط بحران، عملکرد این کشورها در این زمان حساس را سبب ایجاد مشکلات و بحرانهای بعدی می¬داند.
دبیرخانه موسسه حوزه دانوب و اروپای مرکزی مستقر در وین اتریش در ویژه¬نامه آوریل 2020 خود گفته است که بحران کنونی ناشی از همه¬گیری کرونا، ضعف اساسی ساختاری دولت¬ها بویژه در اروپا را آشکار کرد، از سوی دیگر کشورهایی را نیز میتوان مشاهده کرد بویژه در منطقه دانوب مانند اتریش، که تمهیدات و اقدامات صورت گرفته در آن، بیش از حد نیاز بوده با اعمال محدودیت¬ها کشور را به حالت مرگ موقت کشاندند (Gärtner, 2020).
مساله همبستگی در اروپا هم اکنون بیش از پیش شکننده است و برگزیت میتواند مثالی عملی برای کشورهای زیادی در اروپا باشد. از این¬رو فروپاشی اروپا حتی در سطح اذهان عمومی، یکی از خطرات جدی به شمار می¬آید. اما اگر در تاریخ کمی عقب¬تر برگردیم و به زمان جنگ جهانی اول نزدیک شویم، شاید زمان آنفولانزای اسپانیایی بهترین مثال برای مقایسه با شرایط کنونی باشد. در طول و بعد از جنگ جهانی اول شیوع این ویروس، ظهور ملی¬گرایی افراطی و فاشیسم را به همراه داشت. باتوجه به این موضوع که منازعات بین کشورها در سطح زمان جنگ جهانی اول و دوم نیست، با این وجود عدم همکاری بین کشورها و همچنین تفاوت¬های بنیادین در نوع عملکرد و همچنین شرایط اقتصادی متفاوت بین کشورها، سبب جدایی بیشتر میان آنان، عدم همبستگی و در نهایت رکود اقتصادی همه¬جانبه شود. ذکر این نکته نیز مهم است که در سال¬های اخیر شاهد جنبش¬ها و رویکردهای ملی انزواطلب در برخی کشورهای اروپایی و غیراروپایی بوده¬ایم که این جنبش¬ها در زمان پساکرونا به شدت افزایش خواهند یافت (Gen, Maj and Feichtinger, Walter,2020: 9-10).
در دوره پساکرونا، بدون شک شاهد یک اختلال بزرگ در تمامی زیرساخت¬های جهانی خواهیم بود بویژه رکود اقتصادی بی¬سابقه که در پیش¬رو است، تاثیر مستقیم بر سیستم سیاسی جهانی خواهد گذاشت. اتحادیه اروپا میبایست خود را برای یک رکود اقتصادی آماده کند و با وجود تلاش اتحادیه برای ایجاد یک صندوق اروپایی برای احیاء اروپا پس از بحران کرونا، از هم اکنون شاهد جدایی نگاهها و عملکرد کشورها در ایجاد این صندوق هستیم. همچنین تفاوت در توانایی اقتصادی کشورهای عضو سبب مهاجرت¬های اجباری در محدوده اروپا خواهد شد و با بحرانهای جدیدی همچون فرارمغزها و بدهی کشورها به یکدیگر و تولد یونانهای جدیدی مواجه خواهیم شد، که خود سبب ایجاد شکاف بیشتر همبستگی و یکپارچگی اروپایی خواهد شد. نتیجه نشست اخیر ویشه گراد نیز، گویای این مطلب است که اروپا با بحران عدم هماهنگی و یکپارچگی روبرو است (Schäferm, Sebastian & others, 2020: 1).
باتوجه به مطالب مذکور می¬توان بیان نمود که همه¬گیری کووید 19 جهان را بطرز چشمگیری تغییر داد. تعجب¬آور نیست اگر گفته شود که این اتفاق یک نقطه عطف در تاریخ برای ایجاد یک نظم جدید جهانی است. با در نظر گرفتن اثرات بیماری کووید میتوان گفت که به اندازه یک جنگ بزرگ دگرگونی ایجاد کرده است. بسیاری از قوانین، مقررات، رسوم، عادات، سبک زندگی، مشاغل و ساختارها به دلیل همه¬گیری تغییر کرده است. بحران کرونا در مرحله اول یک بحران در حوزه سلامت عمومی است که زندگی و رفاه مردم در سراسر جهان را تهدید میکند. اما علاوه بر تهدید برای سلامت و زندگی افراد و جوامع، بحران جاری منبع چالش¬های بزرگ اقتصادی - اجتماعی و نگرانیهای امنیتی منطقه¬ای و بین¬المللی نیز است.
براساس اعلام صندوق بین¬المللی پول و بانک جهانی در سال 2021 نیز همانند سال 2020 اکثر اقتصادها در مناطق مختلف جغرافیایی، رشد منفی خواهند داشت و یا در بهترین حالت، از رشد بسیار پایینی برخوردار خواهند بود. بسیاری از مشاغل و شرکت¬ها ورشکسته شده، یا با چالش¬های جدی دست به گریبانند. میلیونها شغل از بین رفته و خانوادههای بیشتری در سراسر جهان در معرض فقر و نااطمینانی نسبت به آینده قرار میگیرند. بزهکاری، خشونت و ناامنی از پیامدهای مستقیم اوضاع همه-گیری است. برای اولین بار در بعضی از کشورها، بعنوان مثال در مکزیک، مقامات حکومتی با هدف کاهش خشونت¬های خانگی در دوره قرنطینه، قانونی سختگیرانه برای جلوگیری از خرید و فروش و نوشیدن مشروبات الکلی اعمال کردند.
از آثار مخرب همه¬گیری، گسترش شکاف بین فقرا و ثروتمندان و ایجاد انگیزه برای ظهور ملی¬گرایی و افراط¬گرایی است. امواج جدید ملی¬گرایی میتواند مشکلات داخلی و همچنین بین¬المللی ایجاد کند. این مسئله باید جدی گرفته شود. همه اینها کارآیی و اثربخشی دولت¬ها را در معرض یک آزمون سخت قرار داده است. شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر 2020 تا حدودی به دلیل عملکرد ضعیف آن در مرحله اول مواجهه با همه¬گیری بود. ناآرامیهای اجتماعی پس از مرگ دلخراش جورج فلوید ترکیبی از اعتراض به نژادپرستی و سوء مدیریت آشکار دولت در پاسخگویی به وضعیت همه-گیری بود.
در اثر همه¬گیری کووید 19، جهانی جدید یا نظمی جدید در حال شکل¬گیری است. معیار اندازه¬گیری برای یک دولت موفق در جهان پس از همه¬گیری، در توانایی و انعطاف¬پذیری آن در انطباق با شرایط و پاسخ¬دهی به موقع به چالش¬ها نهفته است. در چنین جهانی ممکن است لزوماً یک قدرت بزرگ نقش پیشرو نداشته باشد ولی در مقابل، کشورهای کوچکتر با حاکمیت خوب و تصمیم¬گیری و مدیریت هوشمندانه¬تر بتوانند در جایگاه بهتری قرار گیرند.
در عین حال وضعیت همهگیری فرصتهای جدیدی را نیز بوجود آورده است و پدیدههای تازه¬ای را پیش-روی همگان قرار داده است. همه¬گیری، شیوههای تعامل، آموزش و حتی دیپلماسی را تغییر داده است. اکنون دیجیتالی شدن امور بیش از هر زمان دیگری حاکم است. برای ایجاد نظم مناسب در جهان پس از همه¬گیری ابتدا بایستی درک درستی از وضعیت پیدا کرد و سپس تغییرات هوشمندانه¬ای در بسیاری از نهادها و قوانین به وجود آورد. برای موفقیت در زندگی در جهان پس از همه¬گیری، ضروری است که تخصیص مجدد منابع، بازنگری دوباره سیاست¬ها، سازماندهی مجدد ساختارها و تعریف جدید از استراتژیها ارائه گردد.
در دنیای دیپلماسی اثبات شده است که دیپلماسی دیجیتال از کارایی مناسبی برخوردار است. دیپلماسی دیجیتال به کشورها و جامعه جهانی کمک کرد تا ارتباطات خود را همچنان حفظ کنند. دولت¬ها و همچنین دولتمردان توانستند ضمن حفظ ارتباط بین خود، در وقت و هزینهها صرفه¬جویی به عمل آورند. آنها با بهره¬گیری از دیپلماسی دیجیتال، هزینههای مرتبط با روابط خارجی خود تا حدود زیادی کاهش داده¬اند. در عین حال بایستی در نظر داشت که دیپلماسی دیجیتال نمیتواند بطورکامل نیاز به جلسات رو در رو را برطرف کند. در بعضی از موارد دیدار حضوری بین دولتمردان و دیپلمات¬ها، اجتناب¬ناپذیر است. همانگونه که برنامه¬ریزان امور آموزش و پرورش از بازگشایی مدارس برای حفظ محیط اجتماعی شدن دانش¬آموزان دفاع میکنند، معتقدم که جلسات بین¬المللی نیز بایستی در اسرع وقت مجددا احیا گردد. برقراری ارتباطات دیپلماتیک رو در رو موجب افزایش اثربخشی دیپلماسی میگردد.
3- تأثیرات شیوع کرونا بر تحولات منطقه و جهان
اگرچه هنوز درخصوص موضوعات پایه نظیر منبع، نتایج احتمالی و معالجه قطعی بلای جهانی کرونا ویروس اطلاعات کافی و قانع کننده¬ای در دست نداریم، در رسانه¬های بین¬المللی سناریوهای متفاوتی در رابطه با جهان پس از کرونا مورد بحث و بررسی قرار می¬گیرد. اگرچه همه¬گیری و نتایج آن در اصل یک بحث فنی خارج از دایره تخصصی نگارنده است، اما در اینجا قصد دارم برخی نکاتی را که در این رابطه در ذهن است، بیان شود.
قبل از هر چیز باتوجه به یک دلیل اساسی یعنی درصد نتایج مثبت تست شخصیت¬ها می¬توان گفت که میزان ابتلا به این ویروس در کل جهان بسیار بیشتر از ارقام ارائه شده است. این موضوع را نیز به بیانی ساده می¬توان چنین معنی کرد: اگر شخصیتی شناخته شده هستید و از امکان انجام تست نیز برخوردارید، در این شرایط بیشتر جلب توجه می¬کنید. سرایت ویروس به طیف وسیعی از افراد شناخته شده جامعه از رهبران تا هنرمندان و ورزشکاران در بسیاری از کشورها را به شکل دیگری نمی¬توان تفسیر کرد. در حقیقت، در اوایل شیوع بیماری که شمار مبتلایان هنوز از اعداد سه رقمی فراتر نرفته بود، با اعلام مثبت بودن نتیجه تست بیش از بیست نماینده مجلس در ایران، در یکی از نوشته¬ها چنین نوشته بودم: "اگر این بیماری یک بیماری منحصر به شخصیت¬ها و مشاهیر نباشد، هم اکنون باید به ده¬ها هزار نفر سرایت کرده باشد". پس از مدتی کوتاه با گسترش این بیماری در اروپا، در این قاره نیز با وقایعی مشابه روبرو شدیم. در واقع ابتلای شخصیت¬های شناخته شده بسیاری چون نخست وزیران، وزیران، هنرمندان و ورزشکاران به این ویروس برای گمانه¬زنی درخصوص ارقام واقعی مبتلایان کفایت می¬کند.
یکی دیگر از دانسته¬های قطعی و خوشبختانه مثبت¬تر ما راجع به این ویروس این است که به¬رغم قدرت و سرعت شیوع، درصد مرگ و میر ناشی از آن چندان بالا نیست. اگر ویروس کرونا براساس ارقام تخمینی در کل جهان سبب آلودگی ده¬ها میلیون انسان شده باشد، آمار اعلام شده قربانیان بسیار ناچیز است. البته در این میان تفاوت فاحش بین آمار ارائه شده از سوی جوامع بسته و ارقام قابل ملاحظه در کشورهای غربی مشاهده می¬شود. آمار مرگ و میر روزانه ارائه شده از سوی اروپا و آمریکا حدوداً ده برابر آمار رسمی ارائه شده از طرف رژیم¬های بسته است. با این حال حتی این ارقام بزرگ نیز در مقابل مجموع موارد ابتلا نشان می¬دهد که میزان مرگ و میر ناشی از این ویروس بسیار کم است.
حال باید دید که آیا این پاندمی چنانکه ادعا می¬شود، می¬تواند سبب شکست کاپیتالیسم و تبدیل چین به قدرت جدید هژمون در عرصه بین¬الملل شود؟ و یا برای منطقه ما که از حدود ده سال پیش گرفتار انقلاب، ضدانقلاب، جنگ¬های داخلی و قیام¬های مردمی است، چه تحولاتی را در پی خواهد داشت؟ همانطور که در بالا ذکر شد، هنوز در ابتدای این روند قرار داریم و برای ارائه تفاسیر صحیح به گذشت ده¬ها سال زمان نیاز است، اما به نظر می¬رسد که این بیماری همه¬گیر نیز مانند بحران¬های تاریخی دیگر به احتمال زیاد تنها سبب تسریع جریانات موجود و قبول سریع¬تر تحولات تکنولوژیک، اجتماعی و سیاسی جاری خواهد شد. اوج¬گیری چین، رواج تجارت و ارتباطات اجتماعی الکترونیکی، کنترل و نظارت روزافزون بر زندگی بشری با استفاده از هوش مصنوعی از جمله تحولاتی است که طی بیست سال اخیر به کرات موضوع بحث و بررسی بوده و مشاهده می¬شود. ولی باتوجه به شرایط کنونی، این بیماری همهگیر ممکن است سبب رونق استفاده جهانی از نرم¬افزارهای چند منظوره با دامنه کاربردی وسیع از انجام امور بانکی تا نظارت بر زندگی اجتماعی نظیر وی چت شود. همچنین پسرفت سیاسی اروپا چنانکه در خلال بحران اخیر نیز مشاهده شد، دیگر تنها موضوع بحث¬های تئوریک نیست و "جنگ ماسک" و اقدامات کند کشورهای اروپایی برای مقابله و مهار این بیماری علیرغم شیوع آن، چهرهای از یک قاره پیر را به نمایش گذاشته است.
با بررسی تأثیرات این پاندمی در منطقه نیز می¬بینیم که وقایع موجود با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت. بحران¬های مدیریتی، مسائل اقتصادی، درگیرهای کوچک و بزرگ بطور فزاینده جریان خواهد داشت. همچنانکه در عراق قابل مشاهده است، تنش بین آمریکا و ایران کاهش نخواهد یافت. برعکس، با افزایش فشار بر دولت¬ها، درگیری¬هایی که به احساسات ملی¬گرایانه تکیه می¬کند، ممکن است قابل قبول شمرده شود. در مورد ایران نیز می¬توان گفت به دلیل رد درخواست این کشور برای دریافت وام از صندوق بین-المللی پول، رهبر انقلاب با این درخواست موافقت نمود که یک میلیارد یورو از صندوق توسعه ملی برداشت نماید. این وضعیت نیز به موضوع مورد اشاره ما قوت می¬بخشد. بدتر شدن شرایط اقتصادی سخت ایران قطعی است. از همین روست که روحانی در سخنرانی¬های اخیر خود مکرراً به موضوعات اقتصادی اولویت می¬دهد (رحمانی و قاسمی، 1399).
یکی دیگر از تحولات مرتبط با ایران درخصوص چگونگی نمود بیشتر موقعیت و موجودیت چین در آینده منطقه بر اثر این بیماری است که بعنوان یک نشانه مهم قابل مشاهده خواهد بود. پست توییتری سرزنش-آمیز سفیر چین در تهران در پاسخ به سخنگوی وزارت بهداشت ایران، حمایت جناح تندرو بعنوان پرچم-داران حمایت از استقلال کشور از سفیر چین و اظهارات میانجیگرانه سخنگوی وزارت امور خارجه بسیار معنی¬دار است. حمایت از چین به حدی بود که برخی از چهره¬های جناح تندرو خواستار عزل معاون وزیر بهداشت شدند. به نظر می¬رسد این بیماری همه¬گیر سبب تسریع و تقویت روابط رو به رشد ایران و چین نیز خواهد شد (شمسینی غیاثوند و جهانگیری، 1399: 3).
4- سناریوهای احتمالی جهان و روابط بینالملل پس از کرونا
فراتر از مرزهای ایران، گسترش ویروس کرونا تمام کشورهای جهان را در نوردید و تقریبا همه جامعه جهانی را درگیر خود ساخت و علاوه بر تهدید سلامت و بهداشت عمومی مردم جهان، اقتصاد جهانی را با یکی از شدیدترین چالش¬ها، افت و رکود اتفاق افتاده در طول تاریخ بشر مواجه کرد. تاثیرات بحران کرونا بر حوزه¬های مختلفی از جامعه ما و مردم و کنش¬گرهای جامعه جهانی گذاشته است. چنانچه به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران در حوزه¬های مختلف روابط بین¬الملل، اقتصاددانان و جامعه¬شناسان شاید بتوان جهان را به جهان پیش از کرونا و جهان پساکرونا تقسیم¬بندی نمود. ضمن اینکه برخی دیگر معتقدند هنوز نتیجه¬گیری درباره پیامدهای جهان پس از کرونا به علت عدم دسترسی به داده¬های جامع قابل تحلیل، زودهنگام است. لذا باید بیش از این منتظر نتایج گسترش ویروس کرونا در جهان بود. اما به نظر می¬رسد سوال اساسی این است که بحران ناشی از گسترش ویروس کرونا بر جامعه ایران و کنش¬گرهای جهانی در چه حوزه¬هایی خواهد بود؟ و استلزامات ما در مقابل این آثار و پیامدها چگونه باید باشد تا بتوانیم بعنوان یک کنش¬گر بین¬المللی که دارای نقش و جایگاه خاص خود در منطقه و جهان است آمادگی مواجه با این آثار و پیامدها داشته و بتوانیم در جهت منافع ملی مردم کشورمان آن را مدیریت کنیم؟
اگرچه به علت عدم دسترسی به داده¬های قطعی هنوز نمی¬توان نظریه¬ای قابل آزمون را درباره ارزیابی پیامدهای جهان پس از کرونا یا پیامدهای ناشی از بحران کرونا بر روابط بین¬الملل و جهان پس از آن، ابراز داشت اما به اعتقاد برخی از صاحب¬نظران بخصوص جامعه¬شناسان می¬توان احتمال وقوع سه سناریو را در جهان پس از کرونا را پیش¬بینی، مورد بررسی و مداقه قرار داد و خود را برای مواجهه با وقوع آن آماده نمود.
1-4- سناریوی اول: آغاز یک جهان پلیسی و سلسله مراتبی
این سناریو ممکن است با انتخاب مجدد دونالد ترامپ رئیس جمهور فعلی ایالات متحده آمریکا روی دهد. در این صورت احتمال دارد روابط بین¬الملل و جهان با خطر افزایش تندروی¬های سیاسی، افزایش قدرت روزافزون چین و روسیه به مثابه دو نظام ضددموکراسی¬خواهی، افزایش خطر جنگ در خاورمیانه، دریای چین، تضعیف اروپای دموکرات و گسترش پوپولیسم از نوع ترامپ آن که ضد عدالت اجتماعی، ضدروشنفکری و ضد محیطزیست هستند، روبرو گردد.
2-4- سناریوی دوم: ادامه وضع موجود در روابط بینالملل
در این وضعیت، فجایعی که طی یکصد سال اخیر برای بشر؛ همچون وجود میلیاردها نفر افراد فقیر، میلیون¬ها نفر بیمار، ناتوان، گرسنه و مهاجران درمانده، هزاران تن از افراد فاسد، دزد، کلاهبردار و زورگو به مثابه مسئولان سیاسی کشورها در حکومت¬هایشان، ادامه شرایط ضدانسانی و ضد محیط¬زیست و ضدطبیعت، زندگی پرتنش و برخوردهای خشونت¬آمیز با خواست¬های مدنی مردم و گروه¬های اجتماعی، زندگی پرتجمل فرادستان با بیشترین حد از مصرف¬گرایی، و سپردن کلیدهای ارزانی به دولت¬های اقتدارمحور و غیرقابل پیش¬بینی نظیر چین و سایر موارد مشابه، وجود داشته، ادامه یافته و احتمالاً تشدید نیز خواهد شد. لذا فرمان دولت¬ها و اقتصاد بسیاری از کشورها متصل به آن خواهد بود نه منافع ملی آنها (جوکار، 1399).
3-4- سناریوی سوم: چرخش روابط بینالملل به سمت برابریخواهی، دموکراسیطلبی و آشتی با طبیعت
احتمالا این سناریو کمترین شانس را برای وقوع خواهد داشت. این سناریو نزدیک و شبیه آرزوی اکثریت کسانی است که معتقدند جهان پس از کرونا بیشتر یا کمتر از جهان پیش از آن، فاجعه¬بار نخواهد بود. به اعتقاد صاحب¬نظران تحقق چنین سناریویی خیالی نیست و می¬توان از یک جنبش اجتماعی و مدنی جهانی برای تحقق آن بهره جست. طلیعه تحقق چنین سناریویی نیز می¬تواند عدم انتخاب دونالد ترامپ بعنوان رئیس جمهور بعدی ایالات متحده آمریکا و بازگشت آن کشور به عرصه و کنوانسیون¬های جهانی و وضعیتی باشد که کنوانسیون پاریس برای اقلیم، برجام و توافق هسته¬ای و بسیاری از کنوانسیون¬های بین-المللی با تاکید هرچه بیشتر بر دموکراتیزه کردن جهان و روابط بین¬الملل ... باشد (جوکار، 1399).
5- چگونگی مواجهه ما با جهان پس از کرونا
نتیجه شدید تحریم¬های اقتصادی باید به ما آموخته باشد که در نظام بین¬المللی وزنه¬ها و عوامل موثر بر شبکه روابط اقتصاد بین¬الملل چیست و قدرت¬های تاثیرگذار کدام¬اند و ماهیت اقتصاد جهانی چیست و جایگاه ما کجاست، و برای بهبود جایگاه خویش در شبکه اقتصاد جهانی و ایفای نقش شایسته و درخور کشور ما چگونه باید عمل نمائیم. با یک حساب سرانگشتی می¬توان پاسخ¬های مناسب به این سوالات اساسی را که پاسخ به آنها در سرنوشت حداقل بیش از هشتاد میلیون جمعیت کشور ما تاثیرگذار است، یافت. لذا لازم است راه¬های رفته اشتباه در روابط خارجی¬مان را بازبینی و اصلاح نمائیم. این میسر نیست مگر از تندروی¬های خارجی¬مان بکاهیم، نقاط ضعف¬مان را تقویت نمائیم، از فرصت¬های بین¬المللی بنحو شایسته بهره ببریم وگرنه آنکه بازنده است منافع ملی و مردم کشورمان و تحدید روزافزون این منافع خواهد بود و در نهایت خود را برای چالش¬ها و تهدیدات در روابط بین¬المللی و جهان پس از کرونا آمده کنیم. برای رسیدن به این اهداف استراتژیک، نمی¬توان در عرض چند ساعت تصمیم¬سازی نموده، آن را به منصه اجرا گذاشت. بنابراین دستگاه دیپلماسی خارجی ما می¬تواند با مشورت دادن درست و صحیح و به روز واقعیت¬ها و حقایق در روابط بین کنش¬گرهای بین¬المللی و جهان و پدیده¬های جهانی، شرح منافع کوتاه¬مدت، میان¬مدت و بلندمدت و تبیین منافع و مضار منافع ملی در برخورد با کنشگری¬های بین¬المللی نسبت به نوع مواجهه با آنها، به مسئولان تصمیم¬گیر و تاثیر بر تعدیل تصمیمات آنی آنها در جهت منافع ملی، با رهبری قوی روابط خارجی و تشکیل اندیشکده¬ها و اتاق¬های فکر مختلف در حوزه¬های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و سایر حوزه¬ها با عضویت افراد متخصص، فرهیخته و دلسوز در تخصص¬های مختلف، به مدیریت روابط خارجی و دیپلماسی کشور همت گمارد (شریف¬زاده، 1399).
نتیجهگیری
به نظر میرسد بخش مهمی از تاثیر بحران کرونا بر سیاست خارجی ایران، به نتایج گسترش و واکنش به این شرایط در آمریکا برمیگردد. اگر این وضعیت برای مدت کوتاهی مثلا تا ۶ ماه ادامه یابد، طبعا نمیتواند تاثیر چندان مهمی، مگر برخی تسهیلها برای نقل و انتقالات دارویی و درمانی و موارد انسان-دوستانه داشته باشد. اما در صورت تداوم آن در میانمدت، و بیش از یک سال، ممکن است از تشدید تحریمها علیه ایران صرف¬نظر شده یا احیانا به مرور زمان، با کاهش فشار بر سایر طرفها، بتدریج تحریمها موضوعیت خود را از دست بدهند. اگر سیاست خارجی ایران بخواهد از این شرایط برای کاهش فشارهای تحریمی بهره بگیرد، باید ابتکار عملهایی داشته باشد. این ابتکار عمل میتواند نخست در مورد بحرانهای منطقهای موجود باشد که هزینههای زیادی ایجاد کردهاند و چشم¬انداز روشنی هم ندارند. دوم هم در مورد خود تحریمهاست. طبعا مسئله تحریمها بیشتر به دولت آمریکا مربوط است و نوعی تاکتیک خاص میطلبد، اما چون در نگرش دولتمردان ما، ترامپ از بحران کرونا پیروز بیرون نخواهد آمد، لذا دشوار است که بتوان این گزینه را مورد توجه قرار داد. در مجموع، دشوار بتوان امیدوار بود که دولت در مدت باقی مانده و در پرتو شرایط موجود، تحولی جدی در سیاست خارجی ایجاد کند. بلکه باید به گامهایی کوچک، سیاستی تدریجی و آرام اندیشید که بتواند در کاهش فشارها، کنترل تنشها، جلوگیری از وخامت اوضاع و احیانا درگیری در مسائل منطقهای موثر افتد. اتفاقا این سطح از کنش، مورد توجه نظام هم هست و با مانع داخلی کمتری روبرو میشود.
چکیده
شیوع همهگیری ویروس کرونا، وضع تازهای را در جهان انسانی بوجود آورده است. از اولویت افتادن دعواهای سیاسی، فروریختن دگمهای مذهبی، آسیبپذیری بالقوه انسانها در مواجهه با طبیعت و اهمیت بیش از پیش علم در زندگی بشر، بخشی از تغییرات و تذکرات ناشی از ورود ویروس کرونا به زندگی انسان مدرن میباشد. طبق آمارهای اعلامی تاکنون بیش از 40 میلیون نفر در سراسر دنیا به این ویروس مبتلا شدهاند و بیش از یک میلیون و 115 هزار نفر نیز جانشان را از دست دادهاند. این ویروس همچنین به محکی برای کارآمدی و عقلانیت نظامها و چهرههای سیاسی گوناگون بدل شده است. در ایران نیز شیوع ویروس کرونا، واکنشهای متفاوتی داشته است: برخی کرونا را گواه جدید ناکارآمدی نظام سیاسی میدانند، برخی نیز با نشان دادن وضعیت جوامع غربی مبتلا به این ویروس، عملکرد حکومت ایران را قابل قبول میدانند. مقاله حاضر با هدف بررسی تاثیرات ویروس کووید 19 بر سیاست داخلی ایران و جامعه جهانی با روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است. سوال اصلی این است که با شیوع قابل چشمگیر ویروس کرونا در جهان چه تغییراتی در سیاست داخلی و عرصه بینالملل را شاهد خواهیم بود؟ تحلیل اطلاعات نشان میدهد که ویروس کووید 19 تاثیرات قابل توجهی در حوزه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در عرصه نظام بینالملل میتواند داشته باشد. لذا در بعد سیاسی باعث تغییر در رویکرد و باور قدرتهای تاثیرگذار بر نظام بینالملل، ایجاد فضای توطئهسازی، تضعیف دموکراسی و تقویت اقتدارگرایی و تغییر در حوزه نظریههای مهم روابط بینالملل شده است