منطقه‌گرایی و تغییر سیاست خارجی ج. ا. ایران در آسیای مرکزی (1398-1392)

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- کارشناسی‌ارشد روابط بین‌الملل، دانشگاه خوارزمی
دریافت: ۲ فروردین ۱۴۰۰ | انتشار: 30 اردیبهشت 1400

منابع و ماخذ

فارسی:
1- آکینر، شیرین (1367)، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ترجمه: محمدحسین پایدار، چ 1، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی.
2- ازغندی، علیرضا (1386)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: انتشارات نی.
3- اعظمی، هادی و دبیری، علی¬اکبر (1391)، «ارزیابی فرصت¬ها و چالش¬های ژئوپلیتیکی ایران در آسیای مرکزی»، فصلنامه فضای جغرافیایی، س 12، ش 40.
4- برزگر، کیهان (1388)، «منطقه¬گرایی در سیاست خارجی ایران»، فصلنامه مطالعات اورآسیای مرکزی، س 2، ش 5.
5- بی¬نا (1395)، «زیرساخت¬های بهبود روابط با آسیای مرکزی و قفقاز در دولت یازدهم»، www.irna.ir
6- بی¬نا (1395)، «اهمیت دیپلماسی حضور در آسیای مرکزی و قفقاز»، www.iras.ir
7- تیشه¬یار، ماندانا و تویسرکانی، مجتبی (1396)، «مبنای ژئوپلتیک راه ابریشم آمریکا و چین در آسیای مرکزی»، فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، ش 99.
8- دهقانی فیروزآبادی، جلال (1382)، «الزامات سیاست خارجی توسعه ملی در چشم¬انداز بیست ساله ایران»، فصلنامه رهیافت¬های سیاسی و بین¬المللی.
9- دهقانی فیروزآبادی، جلال (1388)، «تحول در نظریه¬های منطقه¬گرایی»، فصلنامه مطالعات اورآسیای مرکزی، س 2، ش 5.
10- دهقانی فیروزآبادی، جلال (1391)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، چ 4، تهران: انتشارات سمت.
11- رمضانی، روح¬اله (1380)، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه: علیرضا طیب، تهران: نشرنی.
12- علویان، مرتضی و کوزه¬گر کالجی، ولی (1388)، «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و آسیای مرکزی: بسترهای همگرایی و زمینه¬های واگرایی»، فصلنامه علوم سیاسی، س 12، ش 46.
13- فاطمی¬نژاد، سیداحمد و هاشمی، محمدرضا (1395)، «منطقه¬گرایی ایران و آسیای مرکزی در پرتو جهانی شدن: طرحی برای جامعه بین¬الملل منطقه¬ای»، فصلنامه مطالعات راهبردی سیاستگذاری عمومی، دوره 6، ش 21.
14- قوام، سیدعبدالعلی (1384)، روابط بین¬الملل نظریه¬ها و رویکردها، چ 1، تهران: انتشارات سمت.
15- کاظمی، علی¬اصغر (1372)، روابط بین¬الملل در تئوری و عمل، چ 2، تهران: نشر قومس.
16- کوزه¬گر کالجی، ولی (1395)، «کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در سیاست خارجی ایران: میراث گذشته و چشم¬انداز پیش¬ر»، فصلنامه علوم سیاسی.

لاتین:
17- barzegar, Kayhan (2003). Twelve years after the disintegration of the Sovietunion, Diseouquarterly, vol.5, nol.
18- blank, Stephen (2014). lslran making a com back in central asia, issue of the cacl analyst.
19- merat, raza (2015). rouhani central asia policies in spotlight at scosummit, http://www.al-monitor.com
20- weitz, Richard (2015). lran, sempowerment in central asia and the south Caucasus, www.css.ethz.ch/en
21- voloshin, George (2014). lran courts Kazakhstan to reengage with central asia.








متن کامل

مقدمه
سیاست خارجی یکی از مهمترین و حساس‌ترین موضوعاتی است که باید دولت‌ها به دقت آن را اتخاذ نمایند. کارشناسان مسائل بین‌المللی سیاست خارجی را نتیجه کنش متقابل عوامل داخلی و خارجی می-دانند، از دیدگاه آنها مهمترین هدف سیاست خارجی هر کشور، تامین منافع ملی ¬است. از اینرو نخستین وظیفه هر طراح سیاست خارجی مشخص کردن منافع ملی و راه¬های رسیدن به منافع ملی کشور در صحنه بین¬المللی است (ازغندی، 1386: 27). سیاست خارجی عبارت از استراتژی با رشته¬ای از اعمال از پیش طرح¬ریزی شده تصمیم گیرندگان حکومتی که مقصود آن دستیابی به اهداف معین در چارچوب منافع ملی و در محیط بین¬المللی است. به عبارتی، می¬توان گفت سیاست خارجی شامل تعیین و اجرای سلسله اهداف و منافع ملی در صحنه بین¬المللی است که از سوی دولت¬ها انجام می¬پذیرد.
سیاست خارجی ایران مبتی بر اصول انقلابی است اما نحوه اجرایی نمودن آن در برهه¬های مختلف زمانی باتوجه به ویژگی¬های شخصی رئیس جمهور فراز و نشیب¬های خاصی را پیموده است. بنابراین الگوهای تصمیم¬گیری آن در اشکال اجرایی متفاوت بوده است، از آنجائیکه مسائل ایران در ارتباط با مسائل جهانی هستند، تقویت منطقه¬گرایی و افزایش دامنه¬های نقش و نفوذ ایران می¬تواند در خدمت اهداف توسعه¬ای و رفع تهدیدات امنیتی کشور قرار گیرد. سیاست گسترش روابط با همسایگان، حسن همجواری و مداخله نکردن در امور داخلی کشورهای همسایه و بویژه تنش¬زدایی در منطقه از جمله اصولی هستند که هر کشوری که به دنبال پیشرفت، بهبود شرایط و نفوذ در مناطق استراتژیک به نفع خود است بطور قطع آنها را دنبال می¬کند. پس از جنگ، منطقه¬گرایی یکی از رویکردهای اصلی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران محسوب می¬شود در دولت سازندگی این رویکرد در رأس برنامه¬های دستگاه سیاست خارجی ایران قرار گرفت سیاست منطقه¬گرایی و اعتمادسازی با همسایگان از زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی شروع شد در این دوره ایران همواره تلاش نموده است تا با میانجیگری در بحران¬ها و درگیری¬های موجود در منطقه به رفع ناامنی و تهدیدهای بالقوه و بالفعل در منطقه کمک نماید و از نفوذ و گسترش قدرت¬های منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای بکاهد. در دوره خاتمی تنش¬زدایی و توسعه روابط و مناسبات با شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه اروپا و سپس امریکا در دستورکار و اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی قرار گرفت نقطه عطف این دوره بهبود روابط ایران و اروپا بود. در دوره دولت اصول¬گرا، شاخص¬ترین و بارزترین الگوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توسعه روابط و مناسبات سیاسی، اقتصادی با کشورهای امریکای لاتین بود. فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری¬های آسیای مرکزی یک تحول و دگرگونی ژئوپولیتیکی بنیادی در محیط جغرافیای و امنیتی ایران به وجود آورد. پیدایش جمهوری¬های تازه استقلال یافته در منطقه آسیای مرکزی مجال مناسبی برای توسعه و نفوذ ایران در این منطقه را فراهم کرد از اینرو منطقه آسیای مرکزی با کشورهای تازه استقلال یافته بعنوان حوزه ارتباطات فرهنگی، تاریخی و اقتصادی در این دوره مورد توجه قرار گرفت به ویژه در دوره خاتمی آسیای مرکزی بعنوان حوزه فرهنگی و تمدنی مورد توجه قرار گرفت همچنین در دوره احمدی¬نژاد شاهد تحولی جدی در عرصه کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و به تبع آن نسبت به منطقه آسیای مرکزی نبودیم (دهقانی فیروزآبادی، 1391). از مرداد سال 1392با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری با شعار اعتدال¬گرایی در سیاست داخلی و خارجی زمینه¬ساز شکل¬گیری رویکردهای جدید به سیاست خارجی و داخلی جمهوری اسلامی ایران شد این دولت هدف اصلی خود را در عرصه سیاست خارجی، تعامل موثر و سازنده معطوف به تامین منافع متقابل با اقتصاد جهانی و اقتصاد محور کردن سیاست خارجی عنوان کرده است از جمله رویکردهای جدید به سیاست خارجی ایران در دوران روحانی می¬توان به مواردی مانند توافق با کشورهای 1+5  و اتحادیه اروپا درخصوص مسئله هسته¬ای ایران اشاره نمود در واقع در این دوران سرانجام طرفین پس از یک دهه مذاکرات ناموفق به توافق رسیدند که بدون اغراق پیشرفت مهمی به شمار می¬رود پس از توافقات مذکور رویکرد سیاست خارجی دولت نسبت به همسایگانش در منطقه، بویژه دولت¬های آسیای مرکزی تغییر کرد. سرآغاز تغییر نسبی فضای سیاسی و روانی ایران در سطح منطقه آسیای مرکزی حضور رهبران و مقامات ارشد کشورهای این منطقه در مراسم تحلیف حسن روحانی در مرداد 1392 (اوت 2013) بود این امر گویای توجه جدی رهبران و مقامات کشورهای آسیای مرکزی  به روی کار آمدن دولت جدید ایران با گفتمان متفاوت در عرصه سیاست خارجی بود. گفتمان جدیدی که باعث شد تحرک تازه¬ای در رویکرد سیاست خارجی ایران به کشورهای منطقه ایجاد شود (کوزه¬گر کالجی، 1396). ماهیت نظام بین¬الملل بگونه¬ای است که به همان اندازه که دامنه¬های نقش و نفوذ و منافع ملی قدرت¬ها در دنیا افزایش می¬یابد به همان اندازه نیز ضرورت گسترش تعامل و همکاری و نیاز به ائتلاف¬ها و تمرکز بر منطقه¬گرایی نیز گسترش می¬یابد. منطق روابط بین¬الملل بگونه¬ای است که وجود تعامل، ائتلاف و اتحاد را یک امر ضروری می¬سازد. دستیابی به چنین امری بدون یک سیاست خارجی فعال امکانپذیر نیست. آسیای مرکزی متشکل از 5 جمهوری ترکمنستان، قرقیزستان، قزاقستان، تاجیکستان و ازبکستان است که بعد از فروپاشی شوروی در نقشه جدید جهان ظاهر شد. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این منطقه به دلیل قدمت تاریخی و میراث¬دار بودن جاده ابریشم، منابع غنی انرژی و پل ارتباطی بین آسیا و اروپا بسیار مورد توجه قرار گرفت. در آسیای مرکزی، پنج کشور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان، محصور در خشکی جهان هستند در واقع یک حوزه جغرافیای بسته هستند که از شرق و جنوب به کوهستان و ازغرب به دریای خزر محدود می¬شوند که برای دستیابی به دریا باید حداقل از دو کشور همسایه عبور نماید در چنین شرایطی ایران امکان خروج از انزوای ژئوپلتیکی را برای کشورهای آسیای مرکزی می¬تواند فراهم کند از اینرو از دیدگاه کشورهای آسیای مرکزی رابطه با ایران دارای اهمیت ویژه ای است از طرفی  روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی تاریخی پرفراز و نشیب داشته است. توجه به پیشینه تاریخی و روابط فرهنگی ایران با ملت¬های این منطقه نشان می¬دهد که ایران پتانسیل بالقوه بالایی برای گسترش حوزه نفود خود در آسیای مرکزی دارد و اتخاذ یک سیاست مناسب می¬تواند به افزایش حضور ایران در این منطقه بینجامد (فاطمی¬نژاد و هاشمی، 1395: 28). جمهوری اسلامی ایران به ریاست جمهوری روحانی یک مفهوم منطقه¬ای نوین را تنظیم کرد که براساس آن ایران نفوذش را در مناطق مجاور از جمله آسیای مرکزی گسترش دهد. سیاست خارجی دولت روحانی ترکیبی از تئوری¬های رئالیستی و نئورئالیستی روابط بین¬الملل است بر این اساس دولت روحانی به این نتیجه رسید که کاهش تحریم¬ها را اولین اولویت خود قرار دهد امری که تمامی دیگر مسائل به آن وابسته بودند در واقع هدف از این منطقه¬گرایی جدید در دولت روحانی غلبه بر تحریم¬ها و کاهش فشار تحریم¬ها بر ایران است پسرفت و قابلیت هر دو طرف برای تجارت، سرمایه¬گذاری، و اعمال نفوذ متقابل است. در دولت روحانی نگاه به منطقه آسیای مرکزی یک موضوع جدی است و از آنجائیکه این دولت بر سند چشم¬انداز بیست ساله تاکید ویژه¬ای دارد از آسیای مرکزی بعنوان منطقه مورد توجه آن سند غفلت نخواهد کرد.

1- منطقه‌گرایی
یکی از ویژگی¬های روابط بین¬الملل پس از جنگ جهانی دوم، رشد و توسعه همکاری و همگرایی منطقه¬ای در چارچوب منطقه¬ای شدن بوده است. منطقه¬گرایی براساس تجربه تاریخی در قالب منطقه¬گرایی قدیم (قبل از دهه 1980) و منطقه¬گرایی نوین (بویژه بعد از دهه 1990) مطرح می¬شود تغییر و تحولات نظام بین¬الملل، زیرسیستم¬های منطقه¬ای را نیز متحول و دگرگون می¬کند در طول جنگ سرد با وجود ساختار دوقطبی فرآیند منطقه¬گرایی در مناطق مختلف جهان آغاز شد. فرایند منطقه¬ای شدن پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی تقویت و تشدید شده است و نوع متفاوتی از همکاری¬های درون منطقه¬ای در حوزه-های مختلف سیاسی، اقتصادی و تجاری را برانگیخت (دهقانی فیروزآبادی، 1388: 109). با فروپاشی شوروی و ظهور کشورهای تازه استقلال یافته در آسیای مرکزی و قفقاز که از لحاظ تمدنی و تاریخی و همچنین فرهنگ اسلامی به نوعی به ایران و خاورمیانه وصل می¬شدند، شرایطی فراهم شد تا ایران نگاه به مناطق شمالی و شرقی را برای اولین بار در اولویت سیاست خارجی خود قرار دهد. در سرتاسر دهه 1990 صاحب¬نظران مطالعات سیاست خارجی ایران مشغول بحث و بررسی و مطالعه در مورد روش¬های چگونگی برقراری ارتباط نزدیک ایران با کشورهای این منطقه و بطورکلی ضرورت حضور فعال ایران در این منطقه بودند (Barzegar, 2003). ماهیت نظام بین¬الملل در دنیای امروز به شکلی است که به همان اندازه که دامنه¬های نقش و نفوذ و منافع ملی قدرت¬ها در دنیا افزایش می¬یابد به همان اندازه نیز ضرورت گسترش تعامل و همکاری و نیاز به ائتلاف¬ها و تمرکز بر منطقه¬گرایی نیز گسترش می¬یابد دستیابی به چنین امری بدون یک سیاست خارجی فعال امکانپذیر نیست (برزگر، 1388). منطقه¬گرایی در سیاست بین¬الملل که گاه مترادف فوق ملی¬گرایی و با گرایش¬های بین حکومتی شناخته می¬شود، به گسترش قابل ملاحظه همکاری¬های اقتصادی و سیاسی میان دولت¬ها و سایر بازیگران در نواحی جغرافیایی خاصی اشاره دارد. اصولا تعریف منطقه عبارت است از ترکیبی از نزدیکی جغرافیایی، درجه بالای تعاملات، چهارچوب¬های نهادی و هویت¬های فرهنگی مشترک. در اغلب موارد منطقه¬گرایی برحسب درجه انسجام اجتماعی (زبان، قومیت، نژاد، فرهنگ، مذهب، تاریخ و آگاهی از میراث مشترک)، انسجام اقتصادی (الگوهای تجاری و مکمل بودن اقتصادی)، یکپارچگی سیاسی (نوع رژیم و ایدئولوژی) و انسجام سازمانی (و جود نهادهای رسمی منطقه¬ای) تجزیه و تحلیل می¬شود (قوام، 1384). منطقه¬گرایی، یکی از راهکارهای تحقق چندجانبه¬گرایی است و بعنوان نخستین گام و مرحله نخست آن به شمار می¬آید. این فرایند به معنای همگرایی  و همکاری منطقه¬ای در قالب یک طرح و برنامه سیاسی و اقتصادی خودمختار و غیراستیلاجویانه است منطقه¬گرایی براساس سطوح مختلف مناطق که شامل «واحد جغرافیایی»، «سیستم اجتماعی»، «همکاری سازمان یافته»، «جامعه مدنی منطقه¬ای»و «هویت منطقه¬ای» است به انواع مختلفی تقسیم می¬شود. در مفهوم نخست، منطقه¬گرایی به معنای مجاورت و نزدیکی جغرافیایی چند واحد سیاسی است. در مضمون دوم، نوعی روابط و تعاملات فراملی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی میان جوامع مختلف در یک محدوده جغرافیایی است که نوعی مجموعه منطقه¬ای را شکل می¬دهند. در سطح سوم، منطقه¬گرایی، به صورت تشکیل نهادها و سازمان¬های منطقه¬ای تعریف می¬شود و مرزهای منطقه نیز با عضویت در این سازمان¬ها تعیین می¬گردد. از این¬رو فرایند منطقه¬گرایی مستلزم گذر از وضعیت تمایزات و تفاوت¬های نسبی به سوی تجانس و قرابت¬های فزاینده سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی، اجتماعی در سطح منطقه است (دهقانی فیروزآبادی، 1382).
بنابراین منطقه¬گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به معنای همکاری، همگرایی و اتحاد و ائتلاف با کشورهای منطقه پیرامونی است. از این¬رو، منطقه¬گرایی متضمن و مستلزم تلاش چندجانبه برای تحقق تمامی سطوح همگرایی و همکاری در ابعاد امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، اجتماعی در گستره منطقه است. گفتگوی درون منطقه¬ای برای کشف و تقویت ارزش¬ها و هنجارهای مشترک و ایجاد یک نظم فرهنگی و اجتماعی متناسب با همگرایی سیاسی و اقتصادی و همکاری¬های امنیتی یکی از وجوه منطقه-گرایی است. ایجاد ترتیبات و ساختارهای امنیتی چندجانبه به صورت رسمی یا غیررسمی برای مدیریت جمعی امنیتی منطقه و حل¬وفصل منازعات منطقه¬ای یکی دیگر از ابعاد منطقه¬گرایی است. اما همانگونه که از مفهوم منطقه¬گرایی برداشت می¬شود، مهمترین بعد آن همگرایی و همکاری اقتصادی است. باتوجه به تقسیم کار و تفکیک کارکردی صورت گرفته در حوزه اقتصاد بین¬الملل و محدودیت¬های یکجانبه¬گرایی اقتصادی، جمهوری اسلامی تلاش کرد از طریق فرایند منطقه¬گرایی توسعه¬گرا زمینه را برای همگرایی، همکاری و شکل¬گیری بلوک اقتصادی منطقه¬ای فراهم سازد. زیرا هم پیوندی اقتصاد ایران با اقتصاد بین-المللی به صورت تدریجی امکانپذیر است که منطقه¬گرایی اقتصادی آن را مقدور می¬سازد. گسترش همکاری¬های اقتصادی با کشورهای منطقه و حضور فعال در نهادها و سازمان¬های اقتصادی منطقه¬ای، مشارکت فعال در تدوین قواعد و شکل¬دهی به روندهای اقتصادی از جمله الزامات منطقه¬گرایی اقتصادی است که ایران درصدد تحقق آنها برآمد. جمهوری اسلامی بر این باور بود که با بهره¬گیری از قابلیت¬های دیپلماسی گروه با گروه، سیاست مقیاس و همگرایی و همکاری منطقه¬ای بهتر و آسان¬تر می¬توانست به توسعه اقتصادی دست یابد (دهقانی فیروزآبادی، 1391). آسیای مرکزی یکی از مناطقی است که دارای پتانسیل همگرایی منطقه¬ای است. فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی که دارای ارتباطات تاریخی و قرابت جغرافیایی و فرهنگی با ایران است را می¬توان بعنوان فرصتی نوین و طلایی برای سیاست خارجی ایران و توسعۀ روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با این کشورهای تازه استقلال یافته تلقی نمود.

2- تشابهات ژئوپلیتیکی
آسیای مرکزی یکی از مناطق ژئوپلتیکی پیرامونی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می¬دهد این منطقه شامل 5 کشور مسلمان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان می¬باشد که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991م بر نقشه جغرافیای سیاسی جهان ظاهر گشت این کشورها محصور در خشکی هستند، قزاقستان پهناورترین کشور محصور در خشکی جهان است ازبکستان، تنها کشور محصور در خشکی جهان است که برای دستیابی به دریا باید حداقل از دو کشور همسایه عبور نماید در چنین شرایطی ایران از طریق خشکی (ترکمنستان) و آبی (دریایی خزر) با کشورهای آسیای مرکزی ارتباط دارد موقعیت و ویژگی¬های جغرافیای ایران و کشورهای آسیایی مرکزی به شکلی است که با یکدیگر دارای نوعی وابستگی ژئوپلتیکی هستند در واقع از جمله عوامل همبستگی میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی همین تشابهات ژئوپلیتیکی هستند که شامل وابستگی منافع و اهداف ملی یک کشور یا بازیگر سیاسی به ارزش¬ها و مزیت¬های جغرافیای کشورها و بازیگران سیاسی دیگر است که دو مورد از مهمترین آنها مسیر کریدوری و ارتباطی و همچنین دسترسی به آب¬های آزاد جهان می¬باشد که کشورهای آسیای مرکزی در این زمینه به شدت به ایران وابسته هستند (اعظمی و دبیری، 1391). بنابراین عدم دسترسی به آب¬های آزاد بین¬المللی، اهمیت خطوط انتقال انرژی را مشخص می¬سازد. در این میان از بین چهار مسیر شرقی، غربی، شمالی و جنوبی برای این منظور، کریدور جنوبی امن¬ترین و ارزان¬ترین مسیر به شمار می¬رود. این مسیر همان راهی است که با عبور از انرژی از داخل خاک ایران به دریای عمان و خلیج فارس، کشورمان را در مرکز نقل انتقال انرژی آسیای مرکزی می¬کند، در صورتی که ایران بتواند با در پیش گرفتن سیاست خارجی فعال و برقراری روابط موثر با کشورهای این منطقه، مانع اجرایی شدن سه مسیر دیگر که غیر ایمن، پرهزینه و طولانی هستند شود نقش اول را در تحولات و توازن قدرت آسیای مرکزی خواهد داشت. منطقه آسیای مرکزی مانند ایران به دلیل موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیکی از اهمیت بسیاری در سطح بین¬الملل برخوردار است اهمیت این منطقه از لحاظ اقتصادی که سرشار از منابع نفت و گاز که به صورت یکی از مخازن بزرگ انرژی جهان درآمده است بطوریکه  حدود یک و نیم تا سه و نیم درصد از ذخایر شناخته شده نفتی و 55 درصد از ذخایر گازی جهان در آسیای مرکزی قرار دارد بدین ترتیب بازاری گسترده است که می¬تواند مقصد صادرات کالا و خدمات و مبدا واردات مواد اولیه و خام باشد و همچنین پل ارتباطی بین شمال و جنوب چون بین آسیای شمال غربی و خلیج فارس قرار دارد در واقع دسترسی ایران به دریای سیاه و اروپا از طریق ماوراء قفقاز و چین و اقیانوس آرام از طریق آسیای مرکزی است بر این اساس می¬توان گفت این منطقه «خلیج فارس دوم» محسوب می¬شود. بدیهی است که صادرات نفت و گاز از این کشورها که به دریای آزاد راه ندارند مستلزم همکاری و همچنین احداث خطوط لوله پرهزینه برای انتقال نفت و گاز از این منطقه می¬باشد. بنادر ایران و دسترسی به آب¬های آزاد برای تاثیرگذاری بر این منطقه به ویژه بر کشورهای ترکمنستان و ارمنستان برخوردار است بگونه¬ای که آنها را ترغیب کند که برای صادرات گاز خود از این بنادر استفاده کنند و در توسعه یک شبکه منطقه¬ای صادرات گاز به بازارهای بالقوه مصرف مفید خواهد بود. از اینرو لازم است که ایران با کشورهای آسیای مرکزی ارتباطات دوستانه¬ای برقرار کند همچنین کشور ایران در مناسب¬ترین موقعیت جغرافیای برای ارتباط این کشورهای درونی و دور از کرانه به دنیای برونی قرار گرفته است، در چنین شرایطی ایران با دارا بودن بیش از دو هزار مایل خط ساحلی در جنوب، دسترسی مناسب و مطمئن به بازارهای جهانی را به کشورهای محصور در خشکی شمال ارزانی می¬دارد این ارتباط کوتاه¬ترین، سریع¬ترین، امن¬ترین و اقتصادی¬ترین میسر را از منطقه خزر، آسیای مرکزی، به بازار جهانی که شامل شبه قاره هند، ژاپن و خاور دوم می¬شود را فراهم می¬کند. این کشورها عموما کشورهای تک¬محصولی در صادرات به شمار می¬روند و اقلام محدودی از مواد اولیه را صادر می¬کنند میزان اتکا به درآمد حاصل از این صادرات، بسیار زیاد و باتوجه به نقش حمل و نقل در قیمت تمام شده و بازاریابی، جایگاه حمل و نقل و تسهیلات ترانزیتی در اقتصاد آنها بسیار مهم می-باشد. لذا جمهوری اسلامی ایران از نقطه¬نظر ترانزیتی و حمل و نقل برای این کشورها حائز اهمیت فراوان می¬باشد (علویان و کوزه¬گرکالجی، 1388: 75). ولی ایران به دلایل زیادی نتوانسته از مجاورت خود با آسیای مرکزی از سال 1991 به بعد حداکثر استفاده را ببرد یک دلیل آن مربوط به اقدامات ایران در قبال گروه¬های شیعی است حمایت از گروه¬های شیعی باعث جدایی میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی شده است زیرا کشورهای  آسیای مرکزی تمام مخالفان خود را افراطی یا تروریست می¬دانند به جزء تاجیکستان همگی سنی هستند. از اینرو تاکید و حمایت ایران از گروه¬های شیعه باعث جدایی ایران از این کشورها شده است (blank, 2014). کشور ایران از پتانسیل¬های زیادی برای تاثیرگذاری بر این منطقه برخوردار است محصور بودن منطقه و عدم دسترسی به آبهای آزاد با در نظر گرفتن اشتراکات که کشورهای آسیای مرکزی با ایران دارند می¬تواند فرصت خوبی برای تعمیق مناسبات کشورهای آسیای مرکزی با کشورمان و جلوگیری از افزایش حضور قدرت¬های فرامنطقه¬ای باشد (iras.ir). مسیر ایران اقتصادی¬ترین و امن¬ترین و کوتاه¬ترین راه انرژی منطقه است و شبکه راه آهن ایران نیز توان ترانزیت 20 میلیون تن کالا را در سال دارند از سوی ایران نقش کلیدی در شاهراه¬های موجود منطقه یعنی جاده ابریشم، راه آهن سراسری آسیا، تراسیکا و کریدور شمال و جنوب دارد.

3- اشتراکات تاریخی، زبانی، دینی کشورهای آسیای مرکزی با ایران

روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی تاریخی پر فراز و نشیب داشته است توجه به پیشینه تاریخی و روابط فرهنگی ایران با ملت¬های این منطقه نشان می¬دهد، ایران به جهت قرابت، علایق و مشترکات فرهنگی، تاریخی و دینی با کشورهای آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی درصدد نفوذ و حضور در هریک از این کشورها برآمد اما سیاست خارجی ایران در طی این سال¬ها با عوامل متعددی مواجه بوده است که درک صحیح آن می¬تواند به اتخاذ یک دیپلماسی واقع¬بینانه، پویا، همه¬جانبه و سازگار با واقعیت-های منطقه آسیای مرکزی منجر شود و در قبال آن ایران می¬تواند در میان انبوهی از قدرت¬های منطقه¬ای، فرامنطقه¬ای، سهم مناسبی از ظرفیت¬های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطقه آسیای مرکزی را در اختیار بگیرد و در راستای هرچه بیشتر منافع ملی گام بردارد.
مهمترین اشتراکات ایران با کشورهای منطقه آسیای مرکزی عبارتند از:
1) اشتراکات دینی و آئینی: بیش از سه چهارم جمعیت کشورهای آسیای مرکزی (ازبک¬ها، قزاق¬ها، تاجیک¬ها، ترکمن¬ها، قرقیزها، قالپاقها و دونگنها) مسلمان هستند مسلمانانی که حاکمیت طولانی نظام کمونیستی در منطقه هرگز نتوانست اسلام را از باورهای آنان بزداید (آکینز، 1367).
2) اشتراکات فرهنگی و تاریخی: مشابهت¬های فرهنگی بعنوان عامل دیرپا و تاثیرگذار همواره محور همبستگی¬های تاریخی و اجتماعی بوده است وجود مشاهیر و میراث مکتوب مشترک در کشورهای آسیای مرکزی که در حوزه پژوهش از اعتبار بسیار بالایی برخوردارند، خودگویای این اشتراک است. بنحویکه پاره¬ای از اندیشمندان فرضا تاجیکان را حاملان اصلی فرهنگ و ادب فارسی در آسیای مرکزی می¬دانند (محمدی اوف، 2010).
3) اشتراک زبانی: مردم کشور تاجیکستان فارس زبان¬اند اقوام و گروه¬های بسیاری از مردم در ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان صحبت کردن به زبان فارسی را می¬دانند. بعنوان نمونه وقتی یک ایرانی به شهر سمرقند و بخارا سفر می¬کند بی¬آنکه به زبان دیگری آشنا باشد می¬تواند با مردم آن دیار گفتگو کند.
4) موقعیت جغرافیایی ایران در جاده سنتی ابریشم و اندیشه احیای این امر در قالب¬های جدید و متناسب با پیشرفت علوم و دانش زمان که می¬تواند راهنمایی سیاست¬های ایران با همسایگان شمالی و ایفای نقش ترانزیتی در قبال دیگر کشورهای جهان شود (کاظمی، 1372).
وجود اشتراکات دینی با وجود بیش از 42 میلیون مسلمان (اگرچه متفاوت از نظر مذهبی) اشتراکات زبانی در زیرمجموعه گویش¬های زبان فارسی، به ویژه در تاجیکستان، شهر اوش در جنوب قرقیزستان، وجود تشابه¬های فرهنگی با ایرانیان، به ویژه در تاجیکستان، دره فرغانه در کنار رود زرافشان و سمرقند و بخارا در ازبکستان و نیز مرو و عشق¬آباد، نمونه¬های بدیع از این اشتراکات در حوزه فرهنگی است. این عوامل موجب همگرایی بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی در حوزه فرهنگی گردیده است و موجب شده تا تفاهم و دوستی بین این کشورها و جمهوری اسلامی ایران رو به گسترش گذارد. از این¬رو حوزه فرهنگی، یکی از مهمترین بسترهایی است که ایران می¬تواند با ارتقای سطح و حجم همکاری با کشورهای منطقه، ضمن احیای ژئوکالچر خود در آسیای مرکزی، زمینه بیشتر همکاری با این کشورها را در سیاست خارجی خود فراهم کند بنابراین تعمیق مناسبات ایران با کشورهای این منطقه در حوزه فرهنگی فراهم کننده زمینه تعامل جدی در سایر حوزه¬هاست_منوط به شناسایی مولفه¬های مشترک فرهنگی میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای منطقه از قبیل مشترکات زبانی، دینی، تاریخی و میراث فرهنگی و درک مولفه-های تهدید کننده این اشتراکات فرهنگی همچون اسلام¬گرایی افراطی خواهد بود (علویان و کوزه¬گرکالجی، 1388). باتوجه به مجموعه¬ای از اشتراکات تاریخی، زبانی و دینی کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی با ایران کشورمان از پتانسیل¬های زیادی برای تاثیرگذاری بر این منطقه برخوردار است بنحویکه مجموعه این عوامل بعنوان متغیرهای مستقل و اثرگذار به همراه انگیزه¬ها، ملاحظات و محرک¬های سیاسی، اقتصادی و امنیتی روند شکل¬گیری و اجرای رفتار خارجی ایران را در منطقه تحت تاثیر قرار داده¬اند.

4- سیاست‌های دولت روحانی در قبال کشورهای آسیای مرکزی
با روی کارآمدن روحانی سیاست خارجی ایران در این منطقه دچار تغییر و تحولات شد. دولت روحانی مفهوم منطقه¬گرایی جدیدی را تدوین کرد که هدف از آن گسترش نفوذ ایران بر مناطق مجاور از جمله منطقۀ قفقاز و آسیای مرکزی بود هدف اصلی دولت روحانی از چنین برنامه¬ای از یکسو مقابله با مسائل مربوط به عدم توسعه یافتگی است و از سوی دیگر بهره¬گیری از قابلیت¬های هر دوطرف در زمینه تجارت، سرمایه¬گذاری، واعمال نفوذ متقابل است. میراث سیاست خارجی ایران در مناطق آسیای مرکزی در دولت روحانی گویای آن است که در فضای پس از توافق هسته¬ای (برجام) و در شرایط پرالتهاب حاکم بر خاورمیانه، توجه بیشتری به مناطق آسیای مرکزی بعنوان یکی از مناطق مهم پیرامونی ایران صورت گرفت و در این راستا توفیقات مهمی حاصل شد (کوزه¬گر کالجی، 1396). حسن روحانی رئیس جمهور در آغاز سفر منطقه¬ای به سه کشور آسیای مرکزی و قفقاز وارد ایروان پایتخت ارمنستان شد روحانی پس از امضای پنج سند همکاری با همتای ارمنی، به قزاقستان و سپس قرقیزستان رفت که نتیجه آن نیز امضای چند سند همکاری دیگر بود روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی نشان دهنده این است که تهران توانسته با کشورهای این منطقه نوعی تفاهم ایجاد کند (irna.ir). در حوزه اقتصادی ایران می¬تواند همکاری¬های مطلوبی با کشورهای آسیای مرکزی داشته باشد مهمترین مزیت اقتصادی ایران نسبت به تمام رقبای اقتصادی در این منطقه برخورداری از کوتاه¬ترین و با صرفه¬ترین کانال ارتباطی با آب¬های آزاد و نیز کشورهای خاورمیانه و اروپای است. گسترش رایزنی¬ها و برگزاری سمینارها و جلسات دوجانبه و منطقه¬ای برای معرفی هرچه بیشتر این مزیت و رفع برخی سوءتفاهمات و تبلیغ¬های ضد ایرانی، به ویژه در رابطه با ناامن بودن راه¬های ایران و از همه مهم¬تر، سرمایه¬گذاری بیشتر در زمینه زیرساخت¬های ارتباطی، به ویژه در دو حوزه ریلی و جاده¬ای از اولویت¬های ایران در حوزه اقتصادی به شمار می¬رود (علویان و کوزه¬گرکالجی، 1388). حسن روحانی رئیس جمهوری روابط خود را با کشورهای آسیای مرکزی در شرایطی بهبود بخشید که این منطقه قرن¬ها عرصه رقابت و کشمکش بین کشورهای ترکیه، روسیه، ایران بوده است ایران برای گسترش نفوذ خود در این منطقه ترکیبی از انگیزه¬های مثبت و منفی را برای خود دارد تاکتیک¬های ایران در آسیای مرکزی غیرایدئولوژیک هستند (weitz, 2015). احتمالا مهمترین دلیل برنامه هسته¬ای ایران نه فقط برای تمام اعضای سازمان همکاری شانگ¬های (sco) بعنوان خطر تلقی می¬شد بلکه تحریم-های تحمیلی واشنگتن و فشار دیپلماتیک دائمی برای منزوی کردن ایران هرگونه احتمال واقعی برای به حداکثر رساندن تجارت و سرمایه¬گذاری بالقوه را برای ایران و همسایگان آن در آسیای مرکزی از بین برده بود  .(blank, 2014)تحت تاثیر تحریم¬های بین¬المللی وضعیت اقتصادی ایران در شرایط دشواری قرار گرفته بود بطوریکه ایران برای توسعه اقتصادی در بخش¬های کلیدی خود نیاز به سرمایه¬گذاری خارجی داشت تحت چنین شرایطی باتوجه به فقدان تامین پول مورد نیاز و شرایط ژئوپلیتیکی گوناگون از تحقق-یابی پروژ¬ه¬های عظیم زیرساختی توسط ایران ممانعت خواهند کرد تا سال 2010 حداکثر 5 میلیون تن نفت قزاقستان از طریق بندر آکتائو از کشور خارج می¬شد، از دریای خزر می¬گذشت و بعنوان یک معامله پایاپای به ایران می¬رسید با این حال این شیوه مبادله تحت فشار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل امریکا و اروپا قرار گرفت و باعث شد که میزان  تجارت بین دو کشور ایران و قزاقستان کاهش پیدا کند بطوریکه   میزان این تجارت در سال 2008 بالغ بر 2 میلیارد دلار افزایش یافته بود اما در سال 2015 به 650 میلیون دلار کاهش پیدا کرد که 570 میلیون دلار به صادرات قزاقستان مربوط می¬شد. اما پس از توافق هسته¬ای امکان مبادلات اقتصادی، پولی، بانکی و بیمه¬ای در زیرساخت¬های حمل و نقل فراهم شد و موانع بزرگ مبادلات بانکی که شرایط دشواری را برای کشورمان با همسایگان ایجاد کرده بود با کاهش جدی روبرو شد. بعنوان نمونه خط ریلی گرگان به ترکمنستان و قزاقستان پروژه بزرگ و مهمی است که در سال 1386 در اجلاس «کشورهای ساحلی دریای خزر» در تهران تصمیم به اجرای آن گرفته شد پس از گذشت حدود یک دهه به بهره¬برداری رسید افزون بر آن، راه آهن قزوین، رشت، انزلی و آستارا نیز نقش مهمی در توسعه روابط با کشورهای همسایه خواهند داشت (www.irna.ir). نشانه¬های دال بر افزایش ظرفیت ایران در ارتباط با همکاری با کشورهای آسیای مرکزی وجود دارد که یک نمونه آن  تکامل چند پروژه عظیم زیرساختی است که مهمترین آن¬ها عبارت بود از جاده ابریشم چین و غلبه بر موانع موجود که سد راه پروژه¬های دیگر مثل خطوط لوله گاز از ترکمنستان به هندوستان بود که این کشورها مشارکت ایران را در این پروژه¬ها جاده ابریشم یا خط لوله گاز جایگزین از ایران به پاکستان و بعد به هندوستان را پذیرفتند. ایران در ماه آگوست 2014 اعلام کرد دیگر نیازی به واردات گاز از ترکمنستان ندارد چون که در حال افزایش تولید داخلی¬اش است این یک حرکت منفی نسبت به ترکمنستان نبود بلکه بیشتر نوعی تغییر و تحول در ظرفیت و سیاست داخلی ایران است که گواه آن این واقعیت است که توافقنامه معروف عشق¬آباد یک گذرگاه شمال به جنوب از ترکمنستان به ازبکستان و ایران و عمان را به وجود آورد که بطور پایدار در حال پیشروی بود این خط ریلی و گذرگاه اساسا باعث تقویت تلاش¬های کشورهای آسیای مرکزی برای رسیدن به خلیج فارس و بازارهای دیگر می¬شد ((blank, 2014. ایران به منظور گسترش روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز زیرساخت¬های حمل و نقل خود مانند راه آهن و جاده¬ای را توسعه داده است همچنین به منظور گسترش روابط دوستانه و پایدار با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در بخش¬هایی از کشورهای مناطق مذکور اقدام به سرمایه¬گذاری نموده است بعنوان مثال ایران به میزان صد میلیون دلار سرمایه¬گذاری در پروژه¬های زیربنای را در تاجیکستان انجام داده است و همچنین قراردادی به ارزش 3 میلیارد دلاری برای تکمیل تونل انزاب یا تونل مرگ که ایران را به چین از طریق غرب به افغانستان، تاجیکستان متصل می¬کند با کشور تاجیکستان امضا نموده است. نقش ایران در تاجیکستان بخاطر نگرانی ازبکستان از ایران در عدم همکاری آن با پروژهای برقی تقویت شده بود. ایران در برخورد با کشورهای آسیای مرکزی دنبال تبدیل شدن به یک ابرقدرت منطقه¬ای نیست بلکه به دنبال شریک اقتصادی و سیاسی می¬باشد که سیاست¬های ایران در این راستا موفقیت¬آمیز بوده است (reza merat, 2013). زمانبندی افتتاح خط ریلی ایران-ترکمنستان-قزاقستان در ماه نوامبر 2014 بوده که این پروژه از نظر دسترسی به بازارهای دوردست یا نسبتا دست نیافتنی و توسعه شبکه گذرگاه¬ها و خطوط ریلی مواصلاتی شمال-جنوب و شرق-غرب که ایران و کشورهای همسایه و شرکای آن منتظر سود بردن از آن هستند که برای تمام اعضا سودآوری مشابهی خواهد داشت. در ژوئیه 2014 ایران از قزاقستان به میزان 786000 تن گندم و جو به ارزش 200 میلیون دلار در مقایسه با سال 2013، 280 هزار تن به ارزش 87 میلیون دلار در مدت مشابه وارد کرده است در کل ایران حدود 25/5 درصد از صادرات گندم قزاقستان و حدود 62 درصد از جو این کشور را تشکیل می¬دهد (voloshin, 2014). ایران زمینه دسترسی این کشورها را به آب¬های آزاد جهان از طریق خلیج فارس فراهم کرده و اینکه قادر است با استفاده از خطوط ریلی و جاده¬ای، این کشورها را از فضای بسته آسیای مرکزی خارج کرده تا این جمهوری¬ها به بازارهای بین¬المللی متصل شوند (فاطمی¬نژاد و هاشمی، 1395).

5- جاده ابریشم جدید
چین با تکیه بر نقش پررنگ و محوری خود در راه ابریشم باستان از اوایل دهه90 میلادی وارد قلمرو افسانه¬پردازی راه ابریشم شده بود، اما آن را تنها در سپتامبر 2013 بعنوان سیاستی رسمی اعلام کرد این طرح بعنوان نخستین طرح جهانی زیربنای یک تریلیون دلاری چین به دلیل ابعاد بزرگ و گسترده فراگیرش و نیز ظرفیت آن برای ایجاد تغییرات زیربنایی در منطقه، توجهات را در سراسر جهان به خود جلب نموده است تا پیش از ارائه این ابتکار، دسترسی برنامه¬ریزی شده چین به آسیا و ورای آن هیچ سابقه معاصری نداشته است. کمربند اقتصادی راه ابریشم، بخش اصلی ابتکار یک کمربند، یک راه  را تشکیل می¬دهد، مسیری طولانی که از خاک چین از شیان  شروع شده، لانژو  و اورومچی  تا مرز قزاقستان را می¬پیماید و سپس با عبور از آسیای مرکزی و افغانستان به سوی غرب رفته و با گذر از ایران و ترکیه به مدیترانه و اروپا می¬رسد. در واقع استراتژی راه ابریشم نوین چین نه تنها بر بازرگانی و همکاری¬های اقتصادی، بلکه بر راه ابریشم نیز تاکید دارد (تیشه¬یار و تویسرکانی، 1396). باتوجه به این سیاست چین و تغییر و تحولات به وجود آمده در سیاست خارجی ایران در دولت روحانی در راستای توسعه همکاری با کشورهای آسیای مرکزی کشور چین نقش برجسته¬ای را در این همکاری برعهده دارد طرح بسیار مهم ایران موسوم به راه ابریشم تا حدودی وابسته به اتصال ایران به چین از طریق قزاقستان است که به گسترش خطوط کشتیرانی ایران در دریای خزر حول دو بندر انزلی و نوشهر در ایران و اکتائو در قزاقستان دور می¬زند و خطوط هوایی تهران و آلماتی را به هم پیوند می¬دهد (رمضانی، 1380). ایران در نهایت قصد دارد سیاست¬های خود را به صورت یک کانون تجاری، انرژی و اقتصادی محقق سازد اما این کار را باید همراه با افزایش بسیار گسترده قدرت اقتصادی چین در سراسر منطقه به انجام برساند که کشورهای آسیای مرکزی هم از نظر اقتصادی سود ببرند. دولت روحانی قصد دارد نفوذش را در کشورهای آسیای مرکزی با هدف از میان برداشتن موانع موجود و افزایش قابلیت هر دوطرف برای همکاری¬ها گسترش دهد. پس این استراتژی را با اجرای پروژه¬های عظیم زیرساختی مانند کمربند اقتصادی جاده ابریشم به رهبری چین را مورد تاکید قرار می¬دهد این نوآوری کاملا در راستای تلاش¬های تهران برای بهسازی ارتباطات ریلی و جاده¬ای با آسیای مرکزی و دسترسی به بازار چین قرار دارد (parkhomchik, 2013). به این ترتیب ایران زمین حاصلخیزی را برای توسعه در نوآوری چین پیدا کرده که سودآوری را در پروژه¬هایی نظیر افتتاح انشعاب خط ریلی قزاقستان-ترکمنستان-ایران و آغاز پیاده¬سازی توافقنامه عشق¬آباد درخصوص احداث گذرگاه حمل¬ونقل و ترانزیت ازبکستان-ترکمنستان، ایران-عمان-قطر می¬بیند و کمربند اقتصادی جاده ابریشم با منعکس کردن اولویت¬بندی قبلی ایران برای جهانی¬سازی زیرساخت حمل¬ونقل این امکان را برای ایران فراهم می¬سازد که به میانگاه ترابری ولجستیکی در محل تقاطع مسیرهای ترانزیت بین¬المللی و نقطه کانونی تجارت منطقه تبدیل شود. علیرغم اینکه منطقه¬ی آسیای مرکزی از لحاظ اقتصادی، سیاسی، امنیتی برای ایران دارای اهمیت ویژه¬ای است اما ایران نتوانست از موقعیت به وجود آمده نهایت استفاده را بنماید باتوجه به حضور روحانی در اجلاس سالانه سازمان همکاری شانگهای صحه¬ای بر درخواست ایران مبنی بر عضویت دائم در این سازمان بود چون که این احتمال وجود داشت تا قبل از اجلاس 2015 عضویت دائم دو کشور هند و پاکستان را بپذیرد قطعا هم ایران برای چنین عضویتی تلاش خواهد کرد اما همچنان نتوانسته به عضویت دائم این سازمان درآید بخاطر مقررات این سازمان و ادامه تحریم¬های ایران توسط امریکا این امکان فراهم نشده است. این سازمان فرصت مناسبی را در اختیار ایران قرار می¬دهد تا در کنار سایر اعضای پر نفوذ (روسیه، چین) روابط خود را با کشورهای آسیای مرکزی گسترش دهد و میزان مراودات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی را در چهارچوب این سازمان گسترش داده و در نتیجه شرایط را برای یک همگرایی منطقه¬ای کارآمد فراهم سازد. از آنجائیکه آسیای مرکزی تنها منطقه ژئوپلیتیکی پیرامون کشورمان به شمار می¬آید که ایالات متحده در آن دارای قدرت بلامنازع نیست عضویت در این سازمان و سازوکارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی آن باعث ارتقاء محیط امنیتی ایران و جلوگیری از تکمیل شدن محاصره استراتژیک ایران خواهد شد (اعظمی و دبیری، 1391). اقتصاد ایران قادر نخواهد بود مانند یک مرکز بازرگانی برای کشورهای آسیای مرکزی جویای بازارهای جدید عمل کند. اما با این حال ایران پیشرفت¬های اساسی و ملموسی را به دست آورده است از جمله پروژه جاده ابریشم چین در شرف تحقق¬یابی است و با مرور زمان برنامه¬های سابق روسیه درخصوص گذرگاه یا شبکه مستقل شمال-جنوب با پایانه¬اش در ایران یا هند با جاده ابریشم تلفیق خواهد شد ایران در نهایت می¬تواند بلند پروازی¬هایش را به صورت یک کانون تجاری، انرژی و اقتصادی محقق سازد و این کار را همراه با افزایش همکاری بسیار گسترده چین در سراسر منطقه به انجام برساند که کشورهای آسیای مرکزی هم از نظر اقتصادی سود می¬برند.

نتیجه‌گیری
یکی از ویژگی¬های روابط بین¬الملل پس از جنگ جهانی دوم، رشد و توسعه همکاری و همگرایی منطقه¬ای در چارچوب منطقه¬ای شدن بوده است منطقه¬گرایی باعث گسترش همکاری¬های اقتصادی و سیاسی میان دولت¬ها می¬شود که در یک منطقه جغرافیایی قرار دارند. منطقه¬گرایی یکی از رویکردهای اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که پس از جنگ آن را دنبال کرده است جمهوری اسلامی ایران در هر دوره¬ای به منطقه خاصی توجه داشته است اما با پیروزی حسن روحانی در انتخابات و توافق هسته¬ای (برجام) مجموعه سیاست¬های متفاوت ایران واکنش¬های مثبتی را در میان کشورهای منطقه به وجود آورد روحانی اهمیت روابط با همسایگان را در سیاست خارجی دولت در اولویت قرار داد و عنوان کرد که همکاری میان آنها برای آینده منطقه اهمیت دارد بطوریکه آسیای مرکزی جایگاه ویژه¬ای در سیاست خارجی ایران در این دوره پیدا کرد و ایران بدون زیر سوال بردن اهمیت کشورهای آسیای مرکزی در اجرای تمام عیار سیاست منطقه¬ای¬اش یک سیاست متمرکز بر تقویت جایگاه و موضع اقتصادی¬اش در منطقه را دنبال کرد بدون شک مجموعه سیاست¬های متفاوت ایران پاسخ مثبتی را در آسیای مرکزی به وجود آورده است زیرا تمام این کشورها تمایل دارند شرکای خارجی بیشتری را در آسیای مرکزی ببینند که سلطه¬جو نباشند. چنین سیاست¬هایی از جنبه اقتصادی و ژئوپلتیکی به نفع ایران خواهند بود چون که باعث تقویت رشد اقتصادی و جایگاه ایران در اقتصاد جهان می¬شود. روابط دوستانه ایران و کشورهای آسیای مرکزی طی تاریخ طولانی این ملت¬ها همواره برقرار بوده است، ایران در مقایسه با سایر کشورهای منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای از موقعیت بهتری دارا می¬باشد و باتوجه به پتانسیل¬های اقتصادی آسیای مرکزی، تلاش کرده است روابط خود را با این کشورها افزایش دهد. میراث سیاست خارجی ایران در مناطق آسیای مرکزی در دولت روحانی گویای این واقعیت است که در فضای پس از توافق هسته¬ای و در شرایط پرالتهاب حاکم بر خاورمیانه، توجه بیشتری به مناطق آسیای مرکزی بعنوان یکی از مناطق مهم پیرامونی ایران صورت گرفته است که در این راستا توفیقات مهمی حاصل شد بنابراین براساس رهیافت منطقه¬گرایی که مهمترین بعد آن همگرایی و همکاری اقتصادی در قالب گسترش همکاری اقتصادی با کشورهای منطقه¬ای است حضور فعال در نهادها و سازمان¬های اقتصادی منطقه مهمترین خواسته ایران است که در این منطقه درصدد تحقق آنها برآمده است.


چکیده

سیاست خارجی یکی از عرصه‌های مهم برای همه دولت‌هاست وحتی بسیاری از مسائل داخلی مانند توسعه، رفاه، اشتغال و ثبات داخلی به نوعی در پیوند با سیاست خارجی موفق ایجاد می‌شود. سیاست خارجی کشورها، تحت تاثیر مقدورات ملی و محذوریت‌های بین‌المللی قرار دارد. در دولت یازدهم، جمهوری اسلامی ایران کوشش شده است که در فضای پس از توافق هسته‌ای (برجام) و در شرایط پرالتهاب حاکم بر خاورمیانه توجه بیشتری به مناطق آسیای مرکزی بعنوان یکی از مناطق مهم پیرامونی ایران صورت گیرد. دولت روحانی باتوجه به مفهوم منطقه‌گرایی تلاش داشته نفوذ خود را در مناطق آسیای مرکزی تقویت کند. مقاله پیش‌رو با اتخاذ رویکرد توصیفی- تحلیلی در چارچوب رویکرد منطقه‌گرایی، همکاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی در دولت روحانی بررسی می‌کند. سوال اصلی این است که سیاست خارجی دولت روحانی چه تاثیری بر پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه آسیای مرکزی داشته است و برای دستیابی به این اهداف از چه ابزارها و امکاناتی استفاده کرده است. فرضیه مطروحه بر این اصل استوار است که هدف سیاست منطقه‌گرایی دولت روحانی در آسیای مرکزی در راستای اهداف بلندمدت با غلبه بر ناکامی‌ها و توجه به پتانسیل‌های دو طرف برای تجارت، سرمایه‌گذاری و نفوذ متقابل است. از اینرو دولت با استفاده از اشتراکات فرهنگی، تاریخی و نیازهای اقتصادی تلاش نموده است روابط خود با کشورهای آسیای مرکزی گسترش دهد.