بررسی جهانی‌شدن و تأثیر بحران‌های محیط‌زیستی بر حقوق بشر

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- دانشجوی دکتری حقوق، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد امارات
دریافت: ۴ فروردین ۱۴۰۰ | انتشار: 30 اردیبهشت 1400

منابع و ماخذ

فارسی:
1- پهلوان، چنگيز (1381)، توسعه فرهنگي (مجموعه مقالات)، ترجمه: احمد صبوري، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
2- خالدي، شهريار (1380)، بلاياي طبيعي، تهران: انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي.
3- دهقانی، طیبه و دیگران (1397)، «اثر تغییر اقلیم بر میزان آب قابل بارش در سواحل شمالی خلیج فارس»، نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیا، س 18، ش 49.
4- زرقانی، هادی و موسوی، زهرا (1392)، «مهاجرت‌های بین‌المللی و امنیت ملی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ش 59.
5- طاعتی، هیمن و دیگران (1392)، «بررسی اثرات تکنولوژی و پیامدهای آن بر محیط زیست»، سومین کنفرانس بین‌المللی برنامه‌ریزی و مدیریت محیط زیست، دانشگاه تهران.
6- طهموریان، فاطمه (1386)، اصول مدیریت محیط زیست، تهران: انتشارات ایساتیس.
7- فرج‌زاده، منوچهر و الهی، سینا (1399)، «تحلیل تغییرات آب و هوایی در غرب کشور (مطالعه موردی: سینوپتیک سنندج)»، نشريه پژوهش‌هاي تغييرات آب و هوايي، س 1، ش 3.
8- محمدزاده، سعادت و رضایي‌راد، عبدالحسين (1397)، «طبيعت و محيط زيست در اديان و آئين‌ها با تأكيد بر ديدگاه اسلامي»، كنگره بين‌المللي فرهنگ و انديشه ديني.

لاتین:
9- Al-Rodhan, N. R & Stoudmann, G (2006). Definitions of globalization: Acomprehensive overview and a proposed definition. Program on theGeopolitical Implications of Globalization and Transnational Security.
10- Arafat, S (2013). “Globalization and human rights: An overview of its impact.” American Journal of humanities and social sciences, 1(1), 18-24.
11- Domaradzki, Khvostova & Pupovac, Karel Vasak’s. (2019). Generations of Rights and the Contemporary Human Rights Discourse. Hum Rights, Rev 20, 423–443, https://doi.org/10.1007/s12142-019-00565-x  
12- Ganaie, Mohd (2018). “Globalization and Human Rights”. The Journal of Infection in Developing Countries.
13- Katsoulakos, Nikolas & Misthos, Loukas-Moysis & Doulos, Ilias & Kotsios, Vaios (2016). Environment and Development. 10.1016/B978-0-444-62733-9.00008-3
14- Katsoulakos, Nikolas & Misthos, Loukas-Moysis & Doulos, Ilias & Kotsios, Vaios (2016). Environment and Development. 10.1016/B978-0-444-62733-9.00008-3
15- Mahutova K, Barich J.J (2005). Relationship of Environment and Security. In: Mournighan R., Dudzińska M.R.
16- Otubu, Akintunde (2010). “Environmental Protection and Human Rights: An Overview of Current Trends”. SSRN Electronic Journal. 10.2139/ssrn.1718380
17- Patrick, Macklem (2015). Human rights in international law: three generations or one, London Review of International Law, Volume 3, Issue 1, March 2015, Pages 61–92.
18- Георгий, Сафонов (2019). ИЗМЕНЕНИЕ КЛИМАТА И ОБЩЕСТВО, ФОНД ИМ. ФРИДРИХА ЭБЕРТА,pp:8-12, http://library.fes.de/pdf-files/id-moe/16398.pdf

متن کامل

مقدمه
حقوق بشر از جمله مفاهیمی است که ریشه در خلقت و طبیعت بشری دارد و به انحاء مختلف در تمامی ‌ادیان الهی و آموزه‌های دینی مورد بررسی قرار گرفته است. ‌این حقوق از جمله قواعد حقوق طبیعی بوده که در چارچوب اصول کلی حقوق ذاتی تلقی می‌گردد و در نتیجه فراتر از اراده حاکمان، اصولی قهری، عام و فراگیر است که مشمول مرور زمان نخواهد شد و مختص به حیات فردی و اجتماعی بوده و خواهد بود. ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻓﺰﺍﻳﻨﺪﻩ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﻭ ﻣﺤﻮﺭﻳﺖ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ مطرح می‌باشد. حقوق بشر در یک برداشت جامع ناظر به مجموعه¬ای از قواعد، اصول، تمایلات و آرزوهای جوامع انسانی در حمایت و ارتقاء حقوق اساسی انسان می‌باشد و از این¬رو منشأ اصلی حقوق بشر، حقوق فطری بوده که باتوجه به جذابیت‌های ذاتی نهفته در اصولی چون برابر، عدم تبعیض، آزادی، حق حیات، حق بر محیط زیست، حق بر صلح پایدار، حق برداشتن محاکمه عادلانه و حق بر انتخاب محل سکونت و اقامت و ... به تدریج قواعد الزام‌آور و ضمانت اجراهای آن برای دفاع از حقوق بشر شکل گرفته و مجموعه‌ای از قطعنامه‌ها، کنوانسیون¬ها، بیانیه‌ها، اعلامیه¬ها را به همراه داشته است. آنچه در بحث حقوق بشر مطرح می‌باشد چالش‌های آن در عصر جهانی شدن است که در ابعاد مختلف مورد تاکید و توجه قرار گرفته است اما در این مقاله به بررسی چالش¬های حقوق بشر از منظر محیط زیست پرداخته می¬شود چراکه جدیدترین جامعه جهانی آگاهی خود را نسبت به رابطه میان تخریب محیط زیست و موارد سوء استفاده از حقوق بشر افزایش داده است. اعمال کردن و بهره¬مندی از حقوق بشر برای توسعه کامل و جامع بشر برای همه افراد ضروری است. حقوق بشر به ما کمک می‌نماید تا ویژگی¬ها، استعداد، قابلیت و تردیدها یا محذورات اخلاقی ذاتی¬مان را برای تحقق اهداف و نیازهای مذهبی¬مان گسترش دهیم. زندگی، ابزارهای امرار معاش، فرهنگ و جامعه از ابعاد اولیه و اساسی امرار معاش انسان و استقرار و دوام آنها یکی از ارکان اساسی حقوق بشر است. در نتیجه تخریب و نابودی محیط زیست نوعی تخطی از حقوق بشر است و استفاده و بهره‌مندی حداکثری از محیط زیست ممکن نیست مگر در صورتی که محیط زیست پس از تدوین یک طرح جدی و خطیر آسیب ببیند. احتمالا کل جامعه در چنین شرایطی به شکلی گروهی همراه با فرهنگ خود تحلیل می‌رود و نابود می‌شود. هرچه محیط زیست ضعیف¬تر و فقیرتر شود، حقوق بشر نیز تضعیف می¬شود و بالعکس. ارضا و تحقق حقوق بشر ارتباطی نزدیک و مأنوس با مسائل محیط زیستی دارد. نه تنها می¬توان از حقوق مربوط به زندگی و سلامت بلکه از دیگر حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و همچنین حقوق سیاسی و مدنی در یک محیط زیست سالم و منطقی بطور کامل بهره‌مند شد (Otubu, 2010: 2-5). ضرورت و اهمیت مقاله حاضر در این موضوع نهفته است که امروزه چالش¬های حقوق بشر در ابعاد مختلف قابل بررسی هستند که در این پژوهش به برخی از آنها پرداخته می¬شود ولی آنچه در این زمینه از اهمیت برخوردار است توجه به مسائل محیط زیست و تاثیر آن بر حقوق بشر بعنوان یکی از چالش‌ها می‌باشد.

1- پیشینه پژوهش
بطورکلی مروری بر پژوهش‌ها و مطالعات انجام شده مرتبط با موضوع پژوهش حاضر نشان می‌دهد که پژوهش‌های انجام شده در این زمینه از جنبه‌های مختلفی به چالش¬های محیط زیستی حقوق بشر توجه داشته‌اند.
1) بهمنی قاجار (1386) در پایان‌نامه‌ای با عنوان: «حق آزادی و امنیت شخصی در نظام حقوق بشر و نظام حقوقی ایران» تلاش دارد تا به بررسی ارتباط میان دو مفهوم امنیت و حقوق بشر بپردازد لذا در این راستا اعتقاد دارد که حق آزادی و امنیت شخصی یکی از مهمترین حقوق بشری است که در ماده (9) میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده (5) کنوانسیون اروپایی حقوق بشر مورد تأکید قرار گرفته است.
2) بلیک راتنر، (2016) در مقاله‌ای با عنوان: «امنیت زیست¬ محیطی: ابعاد و اولویت¬ها»  به این موضوع می‌پردازد که محیط زیست و عوامل موثر در آن چه رابطه¬ای با صلح و امنیت دارد. براساس یافته¬های این پژوهش، محیط زیست و منابع طبیعی نقش مهمی‌در حفظ صلح و امنیت ایفا می¬کند. نتیجه نگارنده از مقاله خود این است که، سرمایه¬گذاری در امنیت زیست¬محیطی برای حفاظت از زیست‌بوم¬ها و تداوم زندگی بر روی زمین از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است.
3) گوستاووسوسا- نونز و اد آتکینز، (2015) در کتابی با عنوان: «محیط زیست، تغییرات آب و هوایی و روابط بین¬الملل»  مسائل مربوط به تغییرات آب و هوایی و محیط روز به روز از اهمیت بیشتری در روابط بین¬الملل برخوردار می¬شود. نویسنده در این کتاب به بررسی ارتباط پیچیده میان محیط زیست و تغییرات آب و هوایی و روابط بین¬الملل می¬پردازد. نگارنده در کتاب خود به این نتیجه می‌رسد که باتوجه به خطرات و تهدیدهای ناشی از تغییرات آب و هوایی و زیست¬ محیطی، این عوامل تأثیر بسزایی بر حفظ و بهبود صلح و امنیت بین¬المللی در جهان کنونی دارد.
4) لوسیا موکرا و کریستینا جانکوا؛ (2015) در کتابی با عنوان: «حقوق بشر، امنیت انسانی و توسعه» در این کتاب که در سال 2015 منتشر شده است نویسندگان به بررسی موضوعاتی چون کمبود آب، موارد نقض حقوق بشر و ناعدالتی زیست¬ محیطی، کمک¬های بشردوستانه و ارتباط آن با امنیت انرژی و دیگر موارد مرتبط با امنیت انسانی می¬پردازند. نگارنده به این نتیجه می‌رسد که گسترش مسئله¬ امنیت به حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و مسائل حقوق بشری نشان می¬دهد که امنیت یک مفهوم چندبعدی به شمار می¬رود و عوامل بسیاری صلح و امنیت بین¬المللی را با تهدید مواجه می¬کند.
5) امپارو‌سان خوزه ‌جیل (1998) در اثر خود با عنوان: «مسئولیت بین‌المللی دولت¬ها در قبال نقص حقوق بشر»؛ به بررسی مسئولیت دولت¬ها در امور بین‌المللی پرداخته و در لابلای مطالب خود بحث مسئولیت دولت¬ها را در قبال آوارگی بررسی می‌کند در پژوهش خود بر کمبود اسناد و منابع قوی در راستای حوزه مسئولیت دولت¬ها اشاره دارد.
6) اندیشکده برهان (1395) در کتابی با عنوان: «حقوق بشر پارادوکس تئوریک و تناقضات عملی» که به سه فصل با دوازده مقاله تقسیم می‌شود نگارنده به این نتیجه می‌رسد که هدف اصلی از پژوهش‌های بومی ‌در مورد حقوق بشر بایستی روشن کردن تفاوت فلسفی که نظام عقیدتی غرب و اسلام در باب حقوق بشر داشته و دارند نیز باشد. یعنی همان چیزی که حکومت‌ها، فعالان در مواضع مختلف یا اسناد ملل متحد به آن توجه ننموده‌اند. آنچه نوآوری این مقاله را نشان می¬دهد این است که امروزه بحران‌های محیط زیستی در ابعاد مختلف مطرح بوده و حقوق بشر را با چالش¬های اساسی روبرو نموده است لذا بررسی چگونگی تاثیر بحران¬های محیط زیستی بر حقوق بشر و رابطه¬ میان آنها می¬تواند موضوعی نو و توام با نوآوری باشد علاوه بر آن نیز بررسی پیشینه¬های پژوهش نشان داد که بحث تاثیر بحران¬های محیط زیستی بر حقوق بشر مغفول واقع شده است.

2- چارچوب نظری: جهانی شدن حقوق بشر
کلمه «globalization» در اصل از لحاظ لغوی، معنای متعددی دارد و می‌توان آن را در فارسی «جهانی کردن» معنا کرد؛ اما آنچه که امروزه از آن منظور می¬شود، معنای لازم آن یعنی «جهانی شدن» است و شاید همین ابهام و دوپهلویگی، نشانه‌ مقاصد گوناگون و متفاوتی باشد که از آن مراد می‌شود: مخالفان در مقابل روند جهانی «جهانی کردن» که به وسیله قدرت‌ها اعمال می‌شود مقاومت می¬کنند؛ و موافقان «جهانی شدن» آن را یک فرآیند گریزناپذیر می¬دانند که باید بطور منطقی به آن تن داد. مفهوم ضمنی «جهانی شدن» میبل و اراده فردی در تحقق این فرآیند و مفهوم نهفته در «جهانی کردن» اراده و قدرتی خارج از اشیا و پدیده¬های موضوع این فرآیند است که فارغ از موافقت یا مخالفت آنها در پی محقق ساختن این هدف است (Al-Rodhan&Stoudmann, 2006: 63).
جهانی شدن بعنوان مفهومی که هم به در هم فشرده شدن جهان و هم به تراکم آگاهی نسبت به جهان بعنوان یک کل دلالت دارد. با ایجاد فشردگی زمان و مکان، و امکان فضامند شدن زندگی اجتماعی در فضایی که به شدت «مرکزیت زدایی» شده، باعث ایجاد آگاهی نسبت به جهان بعنوان یک کل و محوری‌ترین و مهم‌ترین موضوع در شناخت ابعاد و تاثیراتی که فرآیندهای جهانی شدن در زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انسان‌ها بر جای می‌گذارد، فراهم آورده است. آگاهی از شناخت جهان بعنوان کل، که باعث افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابل فراتر از دولت‌ها و در نتیجه جوامع انسانی می‌شود. در این بین، نکته مهم آگاهی از خویشتن انسان بعنوان یک کل در فرآیند جهانی شدن ناشی از چنین تشدید روابط اجتماعی در بین افراد جوامع انسانی که خارج از حیطه مسئولیت و قدرت دولت‌ها است، شناخت و توجه به نقش انسان، جایگاه او در محیط پیرامونی آن و حقوقی که به سبب انسان بودن، باید در عصر جهانی شدن از آن برخوردار باشد، است. بر این اساس، شاهد آن هستیم که موضوع حقوق بشر و توجه به کرامت و حیثیت ذاتی فرد فرد انسان¬ها، بعنوان یکی از مهم‌ترین موضوعات مورد توجه ویژه روابط بین‌الملل در عصر جهانی شدن باعث اعتقاد به وجود یک رشته حقوق طبیعی و اولیه برای تمامی انسان¬ها صرف¬نظر از رنگ، نژاد، زبان، جنسیت و ... گردیده که حد و مرزهای ملی را در نوردیده و به صورت قواعد بنیادین حقوق بشر پدیدار شده و همچنان در حال تدوین، هنجارسازی و ضابطه‌مندی‌سازی است. در واقع جهانی شدن با فراهم آوردن دور جدیدی در عرصه روابط بین‌الملل، مرز بین سیاست مبتنی بر قدرت و سیاست مبتنی بر هنجار را کمرنگ نموده و دولت¬ها و دیگر بازیگران صحنه بین‌المللی را به این نتیجه رسانده که منافع آنها با رعایت حقوق بشر و دیگر مؤلفه‌های آن بهتر از استفاده صرف از توانمندی‌های نظامی تأمین می‌شود. بنابراین، می‌توان گفت جهانی شدن با رسوخ‌پذیری اندیشه حقوق بشر در قوانین اساسی و سازمان‌های سیاسی- اجتماعی کشورهای مختلف، فرهنگ حقوق بشری را در قوانین اساسی و شکل¬بندی اجتماعی کشورهای گوناگون وارد نموده و بدین طریق زمینه را برای جهانی شدن حقوق بشر فراهم آورده است (Mohd, 2018: 1-2).
در واقع، جهانی شدن حقوق بشر با تبدیل قواعد حقوق بشر به عرف بین‌الملل و در نهایت تلاش برای «آمره شدن» آن قواعد، باعث شده تا حمایت از حقوق بشر در نظام بین‌الملل پس از گذشت بیش از پنجاه سال از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر از جایگاه درجه دوم در سیاست بین‌الملل، به جایگاه درجه اول ارتقا پیدا نماید و از اهمیت و اولویت درجه اول در روابط بین¬الملل برخوردار گردد. بر این اساس، شاهد آن هستیم که استقبال جامعه بین¬المللی در همه مناطق جهان نسبت به استانداردهای حقوق بشر و غیرقابل انکار بودن همه اصول آن، به ویژه استثنا بردار نبودن ضمانت اجرای حقوقی نظیر: حق حیات، آزادی بیان و اندیشه، منع شکنجه، منع برده¬داری و بندگی، آزادی عقیده و مذهب و ... موجب شده تا نقض حقوق بشر در قرن بیست و یکم برابر با نقض اصول آمره حقوق بین¬الملل باشد و نقض «قواعد آمره» مترادف با تهدید صلح و امنیت بین¬الملل قلمداد گردد (Mohd, 2018: 1-2).
جهانی شدن حقوق بشر از چند جهت مورد بحث و بررسی است. اول اینکه حقوق بشر بعنوان ارزش‌های اخلاقی و قاعده¬ای رفتاری در قوانین اساسی کشورها گنجانده شده است و دوم اینکه در عرصه بین‌الملل حقوق بشر بعنوان رویه رفتاری و مشروعیت¬بخش به رفتار انسان‌ها تبدیل شده است. از طرف دیگر جهانی شدن دموکراسی و نظام سرمایه¬داری نیز در حقیقت به جهانی شدن و بسط حقوق بشر کمک می‌کند. حقوق بشر بعنوان یک رژیم حقوقی امروزه در تمام قوانین اساسی کشورها برای رعایت حقوق انسان‌ها درج شده است. قوانین حقوق بشری مبنای شکل‌گیری نظام‌های سیاسی و اجتماعی در کشورهای گوناگون می‌باشد. مفاهیم برخاسته از حقوق بشر که در قوانین کشورها نمود یافته است در چند اصل می‌توانیم خلاصه کنیم:
- نشات گرفتن حاکمیت از مردم و حقوق سیاسی ناشی از آن؛
- احترام و رعایت آزادی¬های عمومی و حقوق مدنی ناشی از آن؛
- به رسمیت شناختن حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد انسانی در جوامع مختلف. بنابراین حقوق بشر از طریق درج شدن در قوانین اساسی کشورها ضمانت اجرایی نیز پیدا می‌کند (Arafat, 2013: 19-20).

3- جهانی شدن و بررسی رابطه محیط زیست و حقوق بشر
در کنفرانس سران کشورهای جهان وابسته به سازمان ملل متحد (WSSD)، که در ماه‌های آگوست و سپتامبر سال 2002 در ژوهانسبورگ در افریقای جنوبی برگزار شد، شرکت کنندگان در جلسه توافق کردند که حقوق بشر و ملاحظات اخلاقی را در حوزه حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار را در داخل طرح اجرایی (WSSD) بگنجانند. لذا در این راستا سه رویکرد مطرح گردید:
1) رویکرد اول که احتمالا نزدیکترین نمونه مشابه به بیانیه استکهلم است موردی است که براساس آن حفاظت از محیط زیست بعنوان یک پیش¬شرط برای تحقق استانداردهای حقوق بشری و بهره‌مندی از حقوق بشر تضمین شده در سطح بین‌المللی و خصوصا حق زندگی و برخورداری از سلامت تشریح شده است. "کلوس تاپفر" نشان داد که این رویکرد در بیان و نگرش او نسبت به جلسه پنجاه و هفتم (57) از کمیسیون حقوق بشر در سال (2001) است. در آن  بیان شد که نمی‌توان از حقوق بشر در یک محیط زیست تخریب شده یا آلوده حفاظت کرد. حق اساسی برای زندگی در نتیجه تخریب و فرسایش خاک و از بین رفتن جنگل‌ها و قرار گرفتن در معرض مواد شیمیای سمی، پسماندهای خطرناک و آب آشامیدنی آلوده تهدید شده است. شرایط محیط زیستی به شکلی واضح کمک می‌نمایند تا میزان بهره‌مندی افراد از حقوق اساسی‌شان برای زندگی، سلامت، غذا و مسکن و سرزندگی و فرهنگ سنتی به میزانی کافی تعیین و محاسبه شود. زمان آن رسیده که مشخص شود افرادی که محیط زیست طبیعی را آلوده و نابود می‌کنند تنها مرتکب جنایت علیه طبیعت نمی‌شوند بلکه حقوق بشر را نیز نقض می‌کنندOtubu, 2010: 2-5) ).
2) دومین رویکرد مبتنی بر حقوق بشری که فعلا موجود است بعنوان راهی برای حفاظت از محیط زیست تاکید دارد و بیان می‌کند که: "حفاظت از حقوق بشر در چارچوب حقوق و قانون ابزاری موثر برای تحقق حفظ و حفاظت از محیط زیست بعنوان اهداف است. این رویکرد موارد خاصی از حقوق بشر را بعنوان اجزای اصلی برای رسیدن به هدف حفاظت از محیط زیست تلقی می‌نماید که هدف اصلی آن حفاظت از سلامت بشر است. این رویکرد در بیانیه ریو به روشنی بیان شده است و در سطحی وسیع ارتباطی میان حقوق بشر و حفاظت از محیط زیست از لحاظ روند و روال برقرار می‌کند و در قالب اصل شماره (10) اعلام می‌کند که دسترسی به اطلاعات، مشارکت عمومی و روندهای اجرایی و قضایی موثر شامل جبران خسارت و ترمیم می‌بایست تضمین شوند زیرا مسائل زیست محیطی در بهترین حالت در صورت مشارکت تمام شهروندان درگیر و مرتبط با آن کنترل و اداره می‌شوند. با این حال در سطح مربوط به این موضوع، همچنان بحثی تند و شدید پیرامون اینکه آیا می‌بایست حق واقعی و مستقل برای بهره‌مندی از محیط زیستی مطلوب را بعنوان یک حق قانونی قابل اجرا به رسمیت شناخت در جریان است.
3) سومین و جدیدترین رویکرد عبارت است از انکار وجود هرگونه ارتباط رسمی میان حقوق بشر و محیط زیست. در عوض این رویکرد ارتباطات مربوطه را بعنوان موضوعی غیرقابل تفکیک و جداسازی تلقی می‌نماید و حق برخورداری از محیط زیستی امن و سالم را بعنوان  یک حق مستقل ذاتی (ماهوی) قلمداد می‌کند. در نتیجه هیچ الزامی برای وجود یک حقوق بشر نسبت به محیط زیست وجود ندارد. در ادامه این استدلال آمده است که از زمان برگزاری کنفرانس استکهلم در سال 1972، حقوق بین‌الملل در حوزه محیط زیست تا حدی توسعه یافته است که حتی محیط‌های زیست کشوری (درون مرزی) در کشورها بین‌المللی شده است. با این حال هنوز افراد و گروه‌های زیادی در مخالفت با این دیدگاه وجود دارند و استدلال می‌کنند که در حقیقت در قرار دادن حقوق مربوط به محیط زیست تحت شمول حوزه حقوق بشر نفعی وجود دارد. این استدلال در سطحی وسیع‌تر بیان می‌کند که حقوق مربوط به محیط زیست در بسیاری از نقاط جهان در دو سطح بین‌المللی و داخلی از مشکل ثبات جایگاه رنج می‌برد و به دلیل وجود این مانع ذاتی، اغلب برای افراد و گروه‌ها دشوار است که موارد تخطی از حقوق بین‌الملل، پیمان‌ها یا دستورالعمل‌ها را به چالش بکشند.
کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل متحد که در سال (1992) که به شکلی غیررسمی همان اجلاس سران در بیانیه ریودوژانیرو پیرامون محیط زیست و توسعه است و به بیانیه ریو معروف است برگزار شد. بیانیه ریو شامل 27 اصل و جهت هدایت و جهت‌دهی خاص به سمت توسعه پایدار بالقوه در سراسر جهان تدوین شده است. در اصل یک چنین آمده است: "نقش انسان¬ها: بشریت در مرکز توجه و محور توسعه پایدار است".
کارشناسان در اینجا حداقل سه مفهوم مختلف از حقوق مربوط به محیط زیست را مطرح می‌کنند:
1) حقوق محیط زیستی بعنوان یک حقوق بشر مجزا؛
2) حقوق محیط زیستی بعنوان موضوعی که در احاطه حقوق بشر تثبیت شده و دیرین است؛
3) حقوق محیط زیستی بعنوان حقوق محیط زیستی در معنای ذاتی و منحصر به فرد خود و فارغ از تاثیرات آن بر مردم.
برداشت از مفهوم اول عبارت است از حقوق مربوط به محیط زیست در حالیکه در آن حقوق بشر از کنوانسیون مستقل حقوق بشر مجزا و تفکیک شده است. بند (11) از پروتکل سن سالوادور پیرامون کنوانسیون امریکایی حقوق بشر که در سال 1988 تصویب و در نوامبر سال 1999 اجرایی شد می‌توان مثالی خوب تلقی نمود که طی آن بیان می‌کند که "همه انسان¬ها می‌بایست حق زندگی در یک محیط زیست سالم و امکان دسترسی به خدمات دولتی اساسی را دارا باشند." منشور آفریقایی حقوق بشر و ملت‌ها بیان می‌کند که: "همه افراد می‌بایست حق دسترسی به یک محیط زیست دولتی رضایت¬بخش و هماهنگ با توسعه و پیشرفت¬شان را دارا باشند". به نظر می‌رسد که حقوق مربوط به محیط زیست حقی مجزا در گزارش کمیسیون جهانی مربوط به محیط زیست و توسعه است که آن را بعنوان یکی از اصول حقوقی مربوط به محیط زیست و توسعه پایدار مطرح کرده و بیان می‌کند که: "همه انسان¬ها از حقی اساسی برای داشتن محیط زیستی مناسب برای سلامت و رفاه¬شان برخوردارند." در نهایت، لازم به ذکر است که گرچه از محیط زیست بعنوان یکی از حقوق بشر به ندرت در این اسناد نام برده شده است، اجزای سازنده این حق را می‌توان در بیانیه جهانی حقوق بشر و نیز در هردو پیمان (میثاق) پیدا کرد.
برداشت دوم از موضوع حقوق مربوط به محیط زیست بیانگر نوعی از حقوق است که در حقوق بشر فعلی نفوذ کرده است مانند حق زندگی، برخورداری از سلامت و بهداشت یا حق داشتن دارایی و ملک. این مفهوم قلمرویی محدود دارد اما مورد حمایت و تایید اغلب نهادهای حقوق بشری در سطح منطقه‌ای است. یک نمونه از آن حق داشتن ملک و دارایی است که در بند (23) از بیانیه امریکایی حقوق بشر و وظایف انسان به "بیانیه امریکایی" مشهور است.
مفهوم سوم در بیانیه مربوط به محیط زیست این حقوق را به متعلق به خود محیط زیست می‌داند. در این دیدگاه محیط زیست یا زیست¬بوم محور، حقوق مربوط به محیط زیست تنها از این لحاظ حقوق بشر تلقی می‌شوند که انسان¬ها را ملزم می‌نمایند که آنها را وضع کنند. از آنجا که این نوع از حقوق در حقوق بین‌الملل تدوین شده یا متداول سابقه ندارد یا قضات در حقوق عرفی نسبت به کاربردی بودن آن رأیی صادر نکرده‌اند و احتمال انجام چنین کاری نیز بعید است، معمولا دادگاه‌ها مسئول احقاق حقوقی هستند که تجربه‌ای دقیق نسبت به صدور حکم و استماع دعوی دارند و حتی ممکن است که تمایل کمتری به اعمال کردن حقوقی داشته باشند که بعنوان قانون هنوز دایر و اثبات نشده‌اند ) Otubu, 2010: 2-5).
بنابراین در جمع¬بندی از بحث می¬توان بیان داشت که در هزاره سوم، محيط زیست مفهوم دیگری پيدا کرده و دیگر نمی¬توان با الگوها و مدل¬های قدیمی آن را تبيين کرد. محيط زیست، امروز در برگيرنده‌ تمام مسائلی است که در صنعت، فرهنگ، اقتصاد و سياست مطرح است. در این صورت وقتی می‌گوئيم محيط‌زیست، مثل گذشته مختص آلودگی‌ها یا حيات وحش نيست، بلکه شامل تمام جلوه‌ها و جنبه‌هایی است که به نوعی زندگی ما انسان‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. این روند تا آن حد پيش رفته که در بسياری از کشورهای توسعه یافته برنامه‌ریزی محيط زیست در چارچوب برنامه¬ریزی کشوری مطرح می‌شود. مثال در کشوری مثل کانادا یا استراليا در برنامه‌های پنج ساله، برنامه¬ریزی برای محيط زیست را در تمامی جنبه‌ها اعم از روش کار، راهکارها، بودجه‌بندی، زمان‌بندی و ساختار تشکیلاتی لحاظ می‌کنند. از سوی دیگر، افرایش جمعيت، رشد اقتصاد، فعاليت¬های صنعتی و پيشرفت‌های حاصل از فناوری¬ها و توسعه اجتماعی موجب شده تا بشر جهت رفع نيازهای بی¬انتهای خود اقدام به تخریب طبيعت و تغيير نوع پوشش طبيعی نماید. به همين دليل الگوی نامناسب استفاده از سرزمين و تغييرات شدید آن منجر به پيدایش بحران‌های زیست محيطی شده است به همين منظور توجه به آمایش سرزمين جهت پيشگيری از بحران‌های محيط زیست و همچنين استفاده صحيح و پایدار از تمامی امکانات پهنه‌ سرزمين می‌تواند یکی از موضوعات جدیدی باشد که توجه دولت‌ها و بخصوص سازمان مدیریت و حفاظت از محيط زیست را جلب نماید (Katsoulakos & others, 2016: 2).

4- نسل سوم حقوق بشر «حق بر صلح، حق بر محیط زیست سالم و حق توسعه»
دهه‌‌هاي اخير از نسل سوم حقوق بشر سخن به ميان آمده است. حقوقي كه در برخي از قطعنامه‌هاي سازمان ملل متحد، برنامه‌ريزي اوليه تعدادي از معاهدات و در منشور آفريقايي حقوق بشر و ملت‌ها از آن ياد شده است. در «حقوق جمعي» واژه‌اي است كه به نسل سوم حقوق بشر اطلاق مي‌شود. از ميان حقوقي كه در اين نسل و در واژه مزبور كارايي دارند، مي‌توان به حق توسعه، حق برخورداري از محيط زيست سالم و حق صلح اشاره كرد. استفن ماركز، نسل جديد حقوق بشر را شامل محيط زيست، توسعه، صلح، ميراث مشترك بشريت، ارتباطات و كمك‌هاي بشردوستانه مي‌داند. مؤلفه‏‌هاي اصلي حقوق نسل سوم، به معناي برابري و تساوي ابناء بشر يعني مشاركت همه اركان جامعه مدني است كه منجر به افزايش سطح رفاه عمومي مي‏گردد. در واقع در نسل سوم حقوق بشر، عناوين مسئوليت تا حدود زيادي تغيير كرده‏اند. مسئول اوليه در دو نسل اول و دوم در حمايت و تضمين حقوق بشر دولت است؛ اما در نسل سوم هر چند مسئوليت اوليه و اساسي با دولت خواهد بود ولي شاخص مشاركتي انواع حقوق نسل سوم، اين مسئوليت را عملاً كمرنگ نموده است. البته توسعه همیشه یك مفهوم بحث‌انگیز بوده است همانند صلح، امنیت و حقوق بشر. این مقوله درسال¬های اخیر توجه زیادی را در سازمان ملل به خود جلب كرده است حق توسعه حاصل یك تحول مفهومی در درون این سازمان است Macklem, 2015: 76)).
تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در دسامبر ۱۹۴۸ و میثاق‌های حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اجتماعی و اقتصادی در ۱۹۴۸ زمینه¬ساز تولد حق توسعه می‌باشد. حق توسعه جزئی از حقوق بشر می‌باشد و یك حقوق اساسی كه ضامن آزادی و پیشرفت، عدالت و خلاقیت انسان‌هاست پیش طرح حقوق بشر كه توسط بنیاد بین‌المللی برای حقوق بشر تدوین شده است، حق توسعه را اینگونه تعریف می‌كند: حقوقی است كه بهره‌مندی تمامی انسان‌ها از زن و مرد را در یك سهم عادلانه و متناسب از اموال و خدمات تولیدی جامعه جهانی فراهم می‌كند. در این برداشت هم به سهم دولت¬ها در تقسیم عادلانه كار بین‌المللی و هم به حق توسعه فردی توجه شده است. همچنین همبستگی ملی و بین‌المللی مبنای اصل توسعه تلقی شده و عدالت غایت و هدف توسعه قلمداد شده است. دموكراسی و توسعه در موارد اساسی باهم مرتبط هستند. چون دموكراسی تنها مبنای درازمدت برای مدیریت رقابت‌های نژادی، مذهبی بوده و منافع فرهنگی را از طرقی كه خطر خشونت و برخورد داخلی را به حداقل برساند، فراهم می‌آورد. آنها با هم مرتبط هستند به‌ خاطر اینكه دموكراسی بطور ذاتی با مسئله حاكمیت مطلوب متصل است كه این بر همه جنبه‌های توسعه تاثیر دارد. آنها با هم مرتبط هستند، به خاطر اینكه دموكراسی یك اصل اساسی حقوق بشر است یعنی پیشرفتی كه خود یك اقدام مهم توسعه است. آن¬ها با هم مرتبط هستند به خاطر اینكه مشاركت مردم در فرایندهای تصمیم‌گیری كه بر زندگی آنها تاثیر می‌گذارد یكی از اصول اساسی توسعه محسوب می‌شود (Macklem, 2015: 77).
اقداماتی چون تعیین روز جهانی صلح را می‌توان یکی از تلاش‌های جامعه بین‌الملل برای تضمین و تاکید بر حق بر صلح، بعنوان حق بنیادین بشری به شمار آرود. حق بر صلح در کنار حقوقی چون حق بر توسعه، حق بر محیط زیست سالم، حق بر ارتباطات، حق تعیین سرنوشت و حق بر میراث مشترک بشریت از جمله حقوق بشری نسل سوم، موسوم به حقوق همبستگی به شمار می¬رود که ویژگی مشترک همه آن‌ها فقدان سند بین‌المللی الزام‌آور برای تضمین آن‌هاست، با این حال درج مکرر آنها در قطعنامه‌های سازمان‌های بین‌المللی و اعلامیه‌ها راه را برای ورود آن‌ها به عرصه حقوق بین‌الملل عرفی و فراهم آمدن زمینه‌های لازم برای تدوین در قالب اسناد بین‌المللی الزام‌آور هموار می‌کند (Domaradzki & others, 2019: 431).
در سال‌های اخیر شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد اقداماتی را در زمینه توضیح و تدوین حق بر صلح انجام داده است، از میان این تلاش‌ها می‌توان به صدور قطعنامه ارتقای حق مردم بر صلح در سال  2009 اشاره کرد. در پی صدور این قطعنامه، کمیساریای عالی حقوق بشر اقدام به تهیه گزارشی درخصوص حدود و معنای حق بر صلح کرد که شاید بتوان آن را مبنای اصلی پیش‌نویس اعلامیه حق بر صلح که توسط کمیته مشورتی شورای حقوق بشر تدوین شده است، دانست. پیش‌نویس این اعلامیه که برای طرح و تصویب در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در حال تهیه است و بر موضوعاتی چون ممنوعیت تهدید یا توسل به زور، اعتراض به خدمات نظامی، حق بر تظاهرات برای صلح، مسئولیت قوای نظامی، حق برخورداری از امنیت، حق برخورداری از محیط زیست امن، سالم و صلح¬آمیز و حقوق قربانیان تاکید می‌کند (Domaradzki & others, 2019: 431).
در هزاره سوم، محيط زیست مفهوم دیگری پيدا کرده و دیگر نمی‌توان با الگوها و مدل‌های قدیمی آن را تبيين کرد. محيط زیست، امروز در برگيرنده تمام مسائلی است که در صنعت، فرهنگ، اقتصاد و سياست مطرح است. در این صورت وقتی می‌گوئيم محيط زیست، مثل گذشته مختص آلودگی‌ها یا حيات وحش نيست، بلکه شامل تمام جلوه‌ها و جنبه‌هایی است که به نوعی زندگی ما انسان‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. این روند تا آن حد پيش رفته که در بسياری از کشورهای توسعه یافته برنامه‌ریزی محيط زیست در چارچوب برنامه‌ریزی کشوری مطرح می‌شود. مثال در کشوری مثل کانادا یا استراليا در برنامه‌های پنج ساله، برنامه‌ریزی برای محيط زیست را در تمامی جنبه‌ها اعم از روش کار، راهکارها، بودجه‌بندی، زمان‌بندی و ساختار تشکیلاتی لحاظ می‌کنند. از سوی دیگر، افرایش جمعيت، رشد اقتصاد، فعاليت¬های صنعتی و پيشرفت‌های حاصل از فناوری¬ها و توسعه اجتماعی موجب شده تا بشر جهت رفع نيازهای بی‌انتهای خود اقدام به تخریب طبيعت و تغيير نوع پوشش طبيعی نماید. به همين دليل الگوی نامناسب استفاده از سرزمين و تغييرات شدید آن منجر به پيدایش بحران‌های زیست محيطی شده است به همين منظور توجه به آمایش سرزمين جهت پيشگيری از بحران‌های محيط زیست و همچنين استفاده صحيح و پایدار از تمامی امکانات پهنه‌ سرزمين می‌تواند یکی از موضوعات جدیدی باشد که توجه دولت‌ها و بخصوص سازمان مدیریت و حفاظت از محيط زیست را جلب نماید (Katsoulakos & others, 2016: 2).

5- یافته‌های پژوهش: چالش‌های محیط زیستی
1) آلودگي‌های زیست محیطی: آلودگی‌های مصنوعي توسط بشر و مصنوعات ساخت دست بشر بوجود مي‌آيند كه شامل آلودگي هوا، آب، محيط زيست، آلودگي صوتي، و نيز آلودگي بصري مي‌باشد. تغييرات زيست‌ محيطي جهان بطور ساده اجتناب‌ناپذير است، زيرا تغيير بطور طبيعي به وجود مي‌آيد و نتيجه فعاليت¬های انسان، توليد انرژی ضايعات است كه برخي از آنها آلودگی است كه به تغيير زيست محيطي منجر مي‌شود. برخي مسائل تغيير زيست محيطي جهاني ناشي از فعاليت‌هاي انسان را مي‌توان در جملات زير خلاصه كرد (خالدي، ١٣٨٠: ٢٨١):
1) تغيير آب و هوايي ناشي از كنش¬های انسان كه گازكربنيك و ديگر گازهای گلخانه‌ای و اكسيد گوگرد و عواقب آن را به فضاي زيست محيطي انتقال مي‌دهد؛
2) انتشار اكسيدهاي ازت و توسعه موارد فتوشيميايي و اُزن تروپوسفر؛
3) انتشار كربن¬ها و تغيير و تخريب لايه ازن استراتوسفر و آثار مربوط به پرتوافكني ماوراءبنفش؛
4) نتايج جهاني توزيع و كاربرد مواد خطرناك شيميايي از جمله آفت‌كش‌ها براي حيات؛
5) انباشتگي زباله‌ها و فاضلاب¬ها و ضايعات حاصل از فعاليت‌هاي صنعتي و كشاورزي؛
6) ضايعات شهري، شيميايي، سمي و راديواكتيو.
دنياى امروز به معناى عام با محوريت نظام سرمايه‌دارى و كشورهاى پيشرفته صنعتى به معناي خاص بعنوان كانون توليد علم و فن‌آوري، توسعه فن‌آوري را بگونه‌اى رقم زده‌اند كه هيچ نظارت و كنترلى را برنمی‌تابد و انسان را به دنبال خود می‌كشد و اين انسان تابع، ناچار است خود را با انواع فن‌آوري‌هاي ارائه شده هماهنگ و همسو كند آنچه مردم امروز آن را تهديدي براي بشريت به شمار مي‌آورند (پهلوان، ١٣٨١: ٧٢). این مسئله سبب شده تا حقوق بسیاری از انسان در معرض خطر قرار گیرد که بیشتر ناشی از نوعی سهل¬انگاری می¬باشد فارغ از اینکه انسان¬ها باید به این درک برسند که امروزه محیط زیست ارتباط مستقیمی با حقوق بشر دارد در این راستا دادگاه حقوق بشر اروپا تاکنون در مورد 300 مسئله محیط زیستی ورود کرده است و مفاهیمی همچون حق زندگی، آزادی بیان و ... را در مورد مسائل بسیار گسترده-ای از جمله آلودگی هوا، فجایع طبیعی و دسترسی به اطلاعات زیست محیطی بکار برده است. فعالان محیط زیست نیز از کنوانسیون اروپایی حقوق بشر در سطح ملی به منظور ترغیب دولت¬ها در جهت برداشتن گام¬های بیشتر برای مقابله با تغییرات اقلیمی و جلوگیری از نابودی محیط زیست استفاده کرده‌اند.
2) بحران تکنولوژی: امروزه زندگي بشر با روند رو به رشد تخريب محيط زيست مورد تهديد قرار گرفته است. آلودگي هوا، آلودگي آب، نابودي پوششهاي گياهي، بيابانزايي، آسيب ديدن لايه‌ ازن، انقراض نسل برخي از گونه‌هاي جانوري و ساير مشكلات زيست محيطي كه تهديد كننده رشته حيات اين كره خاكي است سبب نگراني نوع بشر شده است. اين مسائل و مشكلات ناشي از يك بيماري در روح و روان انسان مدرن مي‌باشد (محمدزاده و  رضایيراد، 1397: 732).
بنابراین در رابطه نقش تکنولوژی در محیط زیست می‌توان بیان داشت که یكی از بحران‌های امروز که آن را بیشتر زاییده گسترش تكنولوژی و پیشرفتهای صنعتی و کشاورزی می‌دانند آلودگی محیط زیست است. آلودگی محیط زیست از منابع گوناگون صورت می‌گیرد و به دو بخش تقسیم می‌شود اول آلودگی‌هایی که منشأ طبیعی دارند و دوم آلودگی‌های غیرطبیعی که مستقیماً در اثر دخالت‌های انسان به وجود می‌آیند بنابه تعریف، آلودگی عبارت است از عرضه مستقیم یا غیرمستقیم ذرات، ارتعاشات، گرما یا صدا به هوا، آب یا خاك که مضراتی را برای انسان و یا کیفیت محیط زیست به همراه داشته باشد، همچنین آلودگی باعث انتشار مواد آلاینده به اتمسفر، تخلیه مواد آلاینده به آب و دفع زباله‌های جامد به محیط زیست میباشد که تمامی این موارد حاصل فعالیتها و اقدامات بشری است و منجر به آسیب رسیدن به ذخایر مواد یا ایجاد اختلال در تسهیلات رفاهی و بطورکلی محیط زیست می‌گردد از جمله آلودگی‌های مهم که باعث تخریب و کاهش کیفیت محیط زیست میگردد (طهموریان، 1386: 211) به شرح زیر می‌باشد:
آلودگی ناشی از صنایع منبع اصلی آلودگی است که در اثر فعالیت¬های مصنوعی ایجاد می‌شود. در میان صنایع نیروگاه‌های حرارتی، کارخانه‌های تولید مواد شیمیایی، سیمان¬سازی، کاغذسازی، نساجی، دباغی و غیره منابع اصلی آلودگی هوا هستند. غالب شكل‌های مختلف صنعتی دارای اثر بر روی محیط زیست و ناپایداری آن میباشد. اثرات در مراحل مختلف در سیكل زندگی هر محصول بستگی به مواد خام مورد استفاده تا مراحل نهایی مصرف محصول برای پسماندهای فاضلاب، بازسازی و استفاده مجدد تغییر میکند. اتفاقات و رویدادهای صنعتی و آسیب¬های ناشی از جنگ به نیروگاههای صنعتی نیز می‌تواند برای محیط زیست طبیعی خطرآفرین باشد.
3) بحران کاهش و تجزیه زیستگاه‌ها و مناظر طبیعی: توسعه و بسط فعالیت‌های انسانی به محیط طبیعی، از طریق شهرنشینی، تفریح و سرگرمی، صنعتیسازی و کشاورزی ایجاد شده و باعث افزایش یكنواختی در مناظر طبیعی و نتیجتا کاهش، ناپدیدی و تجزیه و قطعهقطعه شدن مناظر طبیعی و زیستگاه‌ها می‌گردد کاهش اندازه زیستگاه‌ها باعث کاهش تنوع ژنتیكی گونه‌های موجود در آن می‌شود. زیستگاه‌های کوچكتر تنها میتوانند جمعیت کوچكتری را در خود جای دهد که این موضوع منجر به بی-خاصیت نمودن ظرفیت ژنی می‌گردد. کاهش منابع ژنتیكی از یک گونه باعث کاهش انعطافپذیری و تكامل‌پذیری سازگار با موقعیت‌های در حال تغییر می‌گردد. این شرایط تحت چنین تغییرات کاهشی در زیستگاه‌ها اغلب ناشی از ارگانیزم‌های زندگی طبیعی آنها اتفاق می‌افتد که منجر می‌شود که آنها در یک روش طبیعی از زیستگاه‌های تحت خطر خود فرار کنند. مسیرهای فرار آنها شامل مهاجرت به دیگر زیستگاه‌ها که سازگار با تغییرات هستند یا تبادل ژنتیكی با جمعیت‌های در زیستگاه‌های اطراف آنها می‌باشد (طاعتی  و همکاران، 1392: 3-4).
4) بحران مهاجرت: مهاجرت واژه‌ای است که برای انواع حرکات جمعیتی بین قلمروها که منجر به تغییر دائم یا نیمه‌دائم محل سکونت شود، بکار می‌رود (زرقانی و موسوی، 1392: 8). مهاجرت بین‌المللی، پدیده‌ای است که دستاوردهای جمعیتی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را شامل می¬شود. این مناظرات درباره¬ کاهش باروری، جمعیت سالخورده، بیکاری، فرار مغزها، حقوق بشر، یکپارچگی اجتماعی، بیگانه-هراسی، قاچاق انسان و نیروهای فردی نهادهای بین‌المللی، در مورد سیاست¬های مربوط به مهاجرت بین‌المللی و همچنین منافع بالقوه یا مضرات مربوط به کشورهای ترانزیت یا کشورهای ارسال/ پذیرش مهاجر تجدیدنظر می‌کنند اما آنچه امروزه مهم تلقی می¬شود ارتباط مهاجرت با بحران محیط زیست است مبنی بر اینکه وقتی که تخریب محیط زیست، زندگی مردم را به مخاطره اندازد یا به کیفیت زندگی آنها لطمه‌ای جدی زند مردم منطقه خود را ترک می‌کنند. این پناهندگان زیست محیطی ممکن است در داخل کشور خود جابجا شوند و یا اصلا کشور خود را ترک کنند. اسکان این پناهندگان در مناطق جدید با تشدید رقابت محلی بر سر منابع طبیعی که می‌تواند واکنش مردم بومی را در پی داشته باشد، از یک سو  فشار شدیدی را بر آن کشور وارد می‌سازد (بویژه اگر همراه با خشونت باشد) و از سوی دیگر می‌تواند به منازعه بین دولت‌ها دامن بزند.  
جودی جاکوبسن  به سه نوع مهاجرت زیست محیطی اشاره کرده است:
1) کسانی که در اثر حوادت محلی مانند بهمن یا زلزله بطور موقتی دست به مهاجرت می‌زنند؛
2) کسانی که به دلیل مختل شدن امرار معاش خود یا به خطر افتادن جدی سلامت خود در اثر تخریب زیست‌محیطی دست به مهاجرت می‌زنند.
3) و کسانی که به دلیل گسترش کویر در اثر فرسایش زمین یا به دلیل بروزرسانی سایر دگرگونی‌های دایمی و غیر قابل تحمل در محیط طبیعی زندگی خود دست به مهاجرت می‌زنند.
کشورهای در حال توسعه در مقابل آثار اجتماعی تخریب محیط زیست معمولا آسیب‌پذیری بیشتری دارند. این کشورها فاقد منابع مادی، مالی و فنی لازم برای مدیریت مسایل زیست محیطی هستند و نهادهای سیاسی و اجتماعی آن‌ها اغلب جلوی اقدام هماهنگ در مقابل این مسائل و آثار آن‌ها را می‌گیرد. بسیاری از کشورهای در حال توسعه با کمبود فزاینده زمین و در نتیجه کاهش تولید کشاورزی، افول اقتصادی، مهاجرت جمعیت روبرو هستند.
5) بحران تغییرات آب و هوایی: تغییر اقلیم، به هرگونه تغییر واضح و مشخص در الگوهای مورد انتظار برای وضعیت آب و هوایی، که در طولانی مدت در یك منطقه خاص یا برای کل اقلیم جهانی رخ دهد را گویند (فرج‌زاده و الهی، 1399: 52). تغییرات آب و هوایی نه تنها زیستگاه‌های طبیعی بلکه ترتیبات ما را مختل می‌سازد و احتمال درگیری‌های خشونت‌آمیز را افزایش می‌دهد. به نظر می‌رسد هنوز بحث بر سر این مسئله ما بین مقامات بین‌المللی زیست محیطی و جنبش‌های زیست محیطی وجود داشته و حل و فصل نشده است، چراکه بعنوان یک تهدید در دستورکار قرار داشته و کماکان ادامه دارد. دگرگونی از ویژگی‌ها و شاید با ثباتترین اصل اقلیم باشد. درون این دگرگونی‌ها نوسانات و افت و خیزهایی نیز دیده می‌شود. امروزه رخداد تغییر اقلیم و گرمایش جهانی ذهن همه‌ اندیشمندان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. افزایش طول دوره رشد، افزایش دما و ذوب شدن یخهای قطب شمال و بالا آمدن تراز آبها، کاهش باران و خشکسالی‌های پیاپی و شدید، افزایش رخداد سیلاب‌ها، امواج گرمایی و کاهش امواج سرما بعنوان نشانه‌های از تعییر اقلیم، موجب مشکلات اقتصادی و اجتماعی فراوانی در سراسر جهان شده‌اند (دهقانی و دیگران، 1397: 80-90).
تغییرات آب و هوایی فوق در حال حاضر بر همه کشورها تأثیر گذاشته، اما بدترین وضعیت هنوز در انتظار نیست. پیش‌بینی‌های IPCC در مورد تغییرات آب و هوایی در آینده باعث نگرانی می‌شود: تمام سناریوهای موجود نشان می‌دهد که گرم شدن زمین تا پایان قرن 21 ادامه خواهد یافت و افزایش می‌یابد (Сафонов, 2019: 8-12). مسائل زیست محیطی، از جمله آلودگی هوا و تغییرات اقلیمی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد در این بین می‌توان به مواردی همچون حق داشتن بهداشت و آب، حقوق رویه‌ای مانند حق گردهمایی، بیان و اطلاعات اشاره کرد که همه این‌ها برای حفاظت از محیط زیست بسیار مهم به شمار می¬آیند. بسیاری از قوانین اساسی و تعدادی از چارچوب¬های منطقه‌ای حقوق بشر دارای اطلاعات ناکافی در مورد حق داشتن یک محیط زیست سالم هستند و بر روی پیوند مبهم و حل نشدنی میان حقوق بشر و محیط زیست تاکید دارند. در چند دهه اخیر، مدافعان حقوق بشر بطور فزاینده فعالیت¬هایی را که به محیط زیست آسیب می‌زنند، در دادگاه¬ها و کمیسیون‌های بین‌المللی به چالش کشیده¬اند. کلینیک بین‌المللی حقوق بشر از طریق دعاوی قضایی، پژوهش و ایجاد گروه‌های حمایتی به حوزه حقوق بشر و محیط زیست ورود کرده است. کلینیک بین‌المللی حقوق بشر تمرکز ویژه‌ای بر روی صنایع استخراجی که غالبا با سوء استفاده فاحش از حقوق بشر سروکار دارند، قائل می‌شود.
6) امنیت، محیط زیست و تاثیر تغییرات محیط زیستی بر امنیت: یکی از مفاهیمی که به شدت با امنیت جامع ارتباط نزدیک داشته و نوعی رابطه متقابل میان آنها برقرار است محیط زیست می‌باشد. در این راستا می‌توان استدلال نمود که پس از اتمام جنگ سرد، ارتباط میان تغییرات، فشارها و فرسایش زیست¬محیطی و موضوع امنیت مورد توجه بسیاری از متخصصان این حوزه قرار گرفته است. ایده امنیت زیست¬محیطی از نظر تاریخی به درگیری¬هایی مربوط می¬شود که در نتیجه فرسایش زیست محیطی در یکی از این حوزه¬ها بوجود می¬آید: استفاده بیش از حد از منابع تجدیدپذیر، آلودگی و کاهش باروری زمین¬های کشاورزی. امروزه نگرانی‌های زیست محیطی به یک مسئله جدی امنیتی در مناسبات بین‌المللی تبدیل گردیده و دغدغههای مهمی را برای دولتمردان ایجاد نموده است. از آنجا که مشکلات زیست محیطی ناشی از تغییرات آب و هوایی در حال جدی‌تر شدن است، این امر میتواند بعنوان متغیری تأثیرگذار در منازعات داخلی، یا بینالمللی قلمداد شود. تغییرات آب و هوایی نه تنها زیستگاههای طبیعی بلکه ترتیبات اجتماعی جوامع را مختل میسازند و احتمال درگیریهای خشونتآمیز را افزایش داده و صلح و امنیت بینالملل را با خطر مواجه ساخته و عدالت زیست محیطی را تحت تأثیر قرار می¬دهند (Mahutova K., Barich, 2005: 4-8).
بنابراین مطالعات محیط زیست و امنیت به موضوعاتی از قبیل تأثیر تغییرات آب و هوایی و گرم شدن کره¬ زمین بر گسترش درگیری¬ها در کشورهای مختلف می¬پردازد. «نظریه¬ درگیری¬های زیست محیطی»  بر نقش کمبود منابع طبیعی بعنوان یک متغیر مستقل در گسترش درگیری¬های نظامی و خشونت¬آمیز متمرکز است. مطالعه درگیری¬های زیست¬محیطی شامل بررسی تهدیدها و خطرات ناشی از جنگ¬های داخلی بر سر منابع طبیعی می¬شود. استدلال اصلی آن¬ها این است که تغییرات آب و هوایی کمبود منابع طبیعی را افزایش می¬دهد و جوامعی که نتوانند با این چالش بطور موثر و کارآمد مقابله نمایند - کشورهایی با درآمد کم و وابسته به منابع و با نهادهای سیاسی ضعیف- با گسترش خشونت مواجه خواهند شد. بطور دقیق¬تر می¬توان گفت که متخصصان این حوزه به سه پیامد ناشی از تغییرات زیست محیطی اشاره می¬کنند.  
1) بی¬ثباتی سیاسی: کمبود منابع اقتصاد ملی را تحت تأثیر قرار می¬دهد و میزان درآمد دولت را کاهش می¬دهد که این امر می¬تواند به کاهش توانایی¬ها و ظرفیت دولت در حل مشکلات و در نتیجه کاهش مشروعیت آن منجر شود. این مسئله می¬تواند به قیام و شورش¬های داخلی بیانجامد که مانند بحران سوریه ممکن است ابعاد منطقه¬ای و بین¬المللی نیز به خود بگیرد.  
2) بروز مشکلات اقتصادی و نبود امنیت غذایی: از دیگر پیامدهای تغییرات اقلیمی و زیست¬محیطی به شمار می¬رود. این مشکل در کشورهایی که از نظر اقتصادی به بخش کشاورزی وابسته هستند بیشتر امنیت ملی آن¬ها را تهدید می¬نماید. برخی از کارشناسان برای توضیح و تبیین علل بروز جنگ داخلی روآندا و ظهور پدیده بهار عربی به این نوع از مشکلات اقتصادی اشاره می¬کنند.
3) در نهایت، مطالعات مربوط به پیامدهای تغییرات اقلیمی: به جابجایی¬های بزرگ جمعیتی در نتیجه تغییرات زیست¬محیطی اشاره می¬کنند که می¬تواند به دلایل مختلف - از قبیل درگیری¬ میان مهاجران و جمعیت بومی آن منطقه- به گسترش درگیری و خشونت منجر شود.
امنیت زیست محیطی، وضعیت پویایی¬شناسی انسان – محیط است که شامل بازسازی آسیبهای زیست محیطی ناشی از اقدامات نظامی، بهسازی منابع کمیاب، فرسایش منابع و تهدیدات زیست¬شناختی است که می‌تواند به بروز بی¬ثباتی و تضاد اجتماعی منجر شود. امنیت زیست محیطی، حفاظت از محیط‌های طبیعی برای رفع نیازهای جامعه است بگونه‌ای که به ذخایر آن آسیب نرسد.
در جمع¬بندی از بحث می¬توان بیان داشت که در سال¬های اخیر، یک رویه‌ای در مردم و سازمان‌ها مبنی بر محافظت از حقوق بشر به منظور مقابله با بحران‌های زیست محیطی بوده است. تعدادی از رویه‌ها و استانداردهای بین‌المللی حقوقی که توسط شورای اروپا تدوین شده‌اند- از جمله کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، منشور اجتماعی اروپا و کنوانسیون برن در مورد حفاظت از حیات وحش و زیستگاه اروپا- در حل و مسائل زیست محیطی موفقیت¬آمیز بوده‌اند (Katsoulakos & others, 2016: 2).

نتیجه‌گیری
با بررسی این مقاله می‌توان بیان داشت که در چهارچوب حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین‌المللی افراد نوع بشر حائز اهمیت بوده و دولت‌ها براساس مسئولیت بین‌المللی موظف هستند تا به حقوق آنها توجه نموده و ‌این موضوع یک اصل حقوق بشری و اصلی جهانی تلقی می‌گردد اما ‌این اصل به وضوح از سوی دولت‌ها از طریق مختلف مدام نقض شده است یکی از این طرق عدم توجه به محیط زیست و تخریب آن است که سبب ایجاد چالش محیط زیست برای حقوق بشر شده و ارتباط میان حقوق بشر و محیط زیست را فراهم کرده است لذا می¬توان بیان داشت که برقراری ارتباط میان حقوق بشر و محیط زیست تسهیل کننده ادغام شدن اصول مربوط به حقوق بشر براساس یک چارچوب زیست محیطی است. حقوق بشر در نتیجه ادغام شدن دغدغه‌ها و اهداف زیست محیطی که به قربانیان تخریب محیط زیست فرصت بهره‌مندی از عدالت را می‌دهد و امکان بسط دادن قلمرو حفاظت از حقوق بشر و تدوین راه¬حل‌های قاطع برای موارد مربوط به تخریب تقویت می¬شوند. برقراری ارتباط بین حقوق بشر و محیط زیست قربانیان تخریب محیط زیست را بیشتر به سوی نوعی از سازوکارهای حفاظتی سوق می‌دهد که در نتیجه حقوق بشر ارائه شده‌اند. در نهایت می¬توان بیان نمود که در حال حاضر مسائل زیست ‌محیطی در نقاط مختلف دنیا بعنوان مفاهیم اصلی حقوق بشری از طرف جامعه جهانی که روندی جهانی شدن آن فزاینده است پذیرفته می‌شوند در نتیجه تخریب و نابودی محیط زیست نوعی تخطی از حقوق بشر است» نتیجه حاصل شده از مقاله این است که برقراری ارتباط بین حقوق بشر و محیط زیست قربانیان تخریب محیط زیست را بیشتر به سوی اتخاذ نوعی از سازوکارهای حفاظتی سوق می‌دهد که در قالب سازکارهای حقوق بشری مطرح می‌باشند.

چکیده

پژوهش حاضر درصدد بررسی جهانی شدن و تاثیر بحران‌های محیط زیستی بر حقوق بشر است. از ‌این منظر پس از بسط فضای مفهومی‌ موضوع، به بررسی چالش‌های محیط زیستی و تاثیر آنها بر حقوق بشر خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در‌ این مقاله، روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات در ‌این پژوهش کتابخانه‌ای می‌باشد. در مقاله این سوال مطرح است که چه رابطه‌ای بین بحران‌های محیط زیستی و حقوق بشر وجود دارد؟ بحران‌های محیط زیستی چگونه بر حقوق بشر تاثیر می‌گذارند؟ در پاسخ این فرض مطرح است که: «در حال حاضر مسائل زیست ‌محیطی در نقاط مختلف دنیا بعنوان مفاهیم اصلی حقوق بشری از طرف جامعه جهانی که روندی جهانی شدن آن فزاینده است پذیرفته می‌شوند در نتیجه تخریب و نابودی محیط زیست نوعی تخطی از حقوق بشر است» نتیجه حاصل شده از مقاله این است که برقراری ارتباط بین حقوق بشر و محیط زیست قربانیان تخریب محیط زیست را بیشتر به سوی اتخاذ نوعی از سازوکارهای حفاظتی سوق می‌دهد که در قالب سازکارهای حقوق بشری مطرح می‌باشند.