بررسی عوامل همگرایی و واگرایی بین ج.ا.ایران و ج.آذربایجان

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- دکتری آینده‌پژوهی، رئیس پژوهشکده نگاه دو
  • 2- دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج Farzad_mu@yahoo.com
دریافت: ۵ شهریور ۱۴۰۰ | انتشار: 30 مهر 1400

منابع و ماخذ

1- آزار، آسلانلی و ایلهام، حسن اوف (1386)، سیاست ‌خارجی آذربایجان در دوره حیدرعلی اوف، ترجمه: علی قلی¬زاده، تهران: انتشارت البرز.  2- احمدی، حمید (1388)، ‌«ترکیه، ‌پان ترکیسم‌ و ‌آسیای مرکزی»، مجله ‌مطالعات اوراسیای مرکزی، س 2، ش 5.
3- افضلی، رسول و دیگران (1391)، «تحلیل ساختار ژئوپلیتیک حاکم بر روابط دوجانبه ایران و جمهوری آذربایجان از سال 1991 تا 2010 میلادی با رویکرد جغرافیای بر ساخت¬گرایی»، پژوهش¬های جغرافیایی انسانی، ش 80.
4- امیراحمدیان، بهرام‌ ‌(1383)، «‌تحولات ‌ژ‌ئو‌پلیتیکی ‌قفقاز پس از واقعه 11سپتامبر 2001»، نخستین کنگره علمی انجمن ژئوپلیتیک ایران.
5- ایزدی، جهانبخش و ‌رحیمی، سامان (1389)، «تلاقی منافع ‌جمهوری ‌اسلامی ‌ایران و ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز پس از 11 سپتامبر 2001»، رهنامه سیاستگذاری سیاسی، دفاعی و امنیتی، س 1، ش2.
6- برزگر، کیهان (1386)، «شناسایی عناصر تاثیرگذار در رفتار سیاست خارجی ایران و جمهوری آذربایجان نسبت به یکدیگر»، سایت خبرگزاری ایران.
7-‌ پدارم، ‌عبدالرحیم و ‌زالی، ‌سلمان (1394)، فرآیندهای سناریو‌نویسی‌ در موضوعات راهبردی، تهران: انتشارات موسسه افق آینده¬پژوهی راهبردی.
8- تاجیک، محمدرضا (1377)، «انتظام در پراکندگی، بحثی در امنیت ملی ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ش 2.
9- تورانی، علی (1381)، پلورالیسم دینی و چالش‌ها، تهران: نشر مرشد.
10- جوادی ارجمند، محمدجعفر و یزدان دولتیاری (1391)، «تحلیل ژئوپلیتیک روابط ایران و ارمنستان در چارچوب‌ تئوری اندرسون و طرح یک همگرایی منطقه¬ای بعد از فرآیند عادی¬سازی روابط میان ارمنستان و ترکیه»، مجله ژئوپلیتیک، س 8، ش 2.
11- چیچک، ‌عبدالقادر (1374)، «همکاری ‌اقتصادی در منطقه یک دیدگاه سیاسی»، ترجمه: علیرضا سنجابی، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 8.
12- حافظ¬نیا، محمدرضا (1381)، «نقش¬آفرینی ژئواستراتژیک محور قفقاز/آسیای مرکزی»، ‌مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 40.
13- دوران، بهزاد (1383)، هویت، رویکردها و نظریه¬ها - مجموعه هویت و بحران هویت، تهران: جهاد دانشگاهی، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی.
14- دهقانی فیروز¬آبادی، سیدجلال (1385)، «گفتمان¬های سیاست خارجی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، س 1، ش 2.
15-‌ رنجبر،‌ مقصود (1378)، ملاحظات‌ امنیتی ‌در ‌سیاست‌ خارجی ‌جمهوری‌ اسلامی ایران، چ 1، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبری.
16- شیخ¬الاسلامی، محمدحسن و دیگران (1398)، «تاثیر نظامی کردن حوزه دریای خزر بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 89.
17- شیرازی، ابوالحسن (1387)، «اصول و ساختار تصمیم¬گیری در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 62.
18- عطایی، فرهاد (1391)، «ایران و کشورهای قفقاز جنوبی»، مطالعات اوراسیای مرکزی، س 5، ش 10.
19- عیسی¬نژاد، سیدمحمد و فاطمه بشیریان (1391)، «تحلیل ژئوپلیتیک روابط جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان»، چهارمین همایش علمی سراسری دانشجویی جغرافیا.
20- فاوست، ‌لوئیس (1373)، ایران و جنگ سرد بحران آذربایجان، ترجمه: کاوه بیات، تهران: موسسه وزارت امور خارجه.
21- فلاح، رحمت¬اله (1389)، راهبردهای اسرائیل‌ در ‌اوراسیا با ‌تاکید بر آسیای ‌مرکزی ‌و ‌قفقاز، تهران: اندیشه¬سازان نور.
22- قوام، عبدالعلي (١٣٩٢)، اصول سياست خارجي و سياست بين¬الملل، تهران: انتشارات سمت.
23- کولایی، ‌الهه (1391)، «چگونگی تغییر روابط امنیتی شده ایران و جمهوری آذربایجان»، مطالعات اوراسیای مرکزی، س 5، ش 10.
24-کولایی، الهه (1389)، سیاست و حکومت در آسیای مرکزی، چ 2، تهران: انتشارات سمت.
25-نصری مشکینی، قدیر (1379 )، «چالش¬ها و بایسته¬های تحرک جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، س 9، ش 29.
26-نصیرزاده، مهران و میرعبدالله، حسینی (1391)، «ارزیابی و برآورد ظرفیت¬های تجاری دوجانبه ایران با جمهوری آذربایجان»، مطالعات اوراسیای مرکزی، س 5، ش 11.
27- ولی‌قلی‌زاده، علی و رضا‌ وردی¬زاده (1389)، «نگرشی ژئوپلیتیک-ژئواکونومیک بر منطقه‌ آزاد ‌تجاری‌/ صنعتی ارس، ژئوپلیتیک»، مطالعات اوراسیای مرکزی، س 6، ش 2.

متن کامل

مقدمه
روابط ج.ا.ایران با جمهوری آذربایجان، پس از استقلال این جمهوری از شوروی سابق دارای فراز و نشیب‌های زیادی بوده است. در دوران ریاست جمهوری ایاز مطلب‌اف و با آغاز جنگ قره‌باغ، جمهوری اسلامی سعی در حل آن بحران از طریق میانجیگری نمود. در این دوران جمهوری آذربایجان گرایش زیادی به روسیه داشت و در واقع هنوز در یک حالت سردرگمی در نتیجه استقلال از شوروی و آغاز جنگ قره‌باغ قرار داشت. با روی کار آمدن ابوالفضل ایلچی بیگ از جبهه خلق روابط این جمهوری با روسیه و ایران کاهش یافت و غرب و ترکیه هدف اصلی سیاست خارجی جمهوری آذربایجان قرار گرفتند. با تندروی¬های جبهه خلق و حرکت یک لشگر ارتش به رهبری صورت حسین‌اف به طرف باکو، ایلچی بیگ مجبور به استعفا گشت و حیدرعلی‌اف قدرت را در دست گرفت. در این دوره است که جمهوری آذربایجان روابط بینابینی را با روسیه غرب و کشورهای بزرگ منطقه‌ای آغاز می‌کند. این دوره را می‌توان دوره ثبات در روابط جمهوری آذربایجان با گرایش غرب¬گرایانه دانست. با مرگ حیدرعلی‌اف، الهام علی‌اف بعنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد. الهام علی‌اف سیاست¬های گذشته را ادامه داد و با تزریق ارزهای به دست آمده از صادرات انرژی، سعی در توسعه و پیشرفت این کشور نمود. روابط ایران و آذربایجان تحت تأثیر برخی از عوامل داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دستخوش نوسان بوده است. جمهوری آذربایجان در شرق دریای خزر در همسایگی شمالی غربی ایران واقع گردیده بعنوان یکی از همسایگان مهم کشورمان به حساب می-آید. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مورد آذربایجان، تابعی از سیاست کلی کشور در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی بوده و می¬باشد. این سیاست¬ها در آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و حوزه دریای خزر، بر همکاری¬های همه¬جانبه، اعتمادسازی، صلح پایدار، بهره¬برداری عادلانه از منابع طبیعی و تبدیل این مناطق به مناطقی با ثبات استوار است. ضرورت و اهمیت مقاله حاضر بیان می‌دارد که ج. ا. ایران در طول تاریخ سیاسی خود سعی نموده با تمامی مناطق به ویژه محیط پیرامونی خود، تعاملات مناسب سیاسی، اقتصادی و ... برقرار نماید و بطور متقابل نیز از تحولات آنها متاثر گردیده است. تغییر و تحولات محیط¬های سیاسی-امنیتی کشورهای پیرامون، اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر سیاست¬های منطقه¬ای و بین¬المللی ایران دارد. از این روز وضعیت کشور جمهوری آذربایجان در سطوح مختلف بر منافع منطقه¬ای کشورمان تاثیرگذار بوده و خواهد بود. لذا توجه به شرایط خاص منطقه و تحولات این کشور برای ج. ا. ایران بسیار مهم می¬باشد. این مقاله به لحاظ ماهیت، در زمره تحقیقات کیفی و به لحاظ هدف جزء پژوهش‌های کاربردی است. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از امکانات و منابع کتابخانه‌ای و اینترنتی می‌باشد. سوال اصلی مقاله این است که: ج. ا. ایران و جمهوری آذربایجان در دوره کنونی، در چه زمینه¬هایی دارای همگرایی و در چه زمینه¬هایی دارای واگرایی هستند؟

1- تعریف مفاهیم
1) همگرایی: همگرایی یک فرآیند است، که حول آن بازیگران سیاسی و دولت¬های مستقل در کشورهای مختلف، به این باور تن می¬دهند که نفع آنها در تجمع و وحدت در تأسیس دولت متمرکز جدیدی است که جایگزین دولت¬های ملی شود (دوران، 1383: 64).
2) واگرایي: واگرایی عبارتست از فرآیندی که طی آن واحدهای سیاسی و دولت¬ها از یکدیگر دور شده و در آن زمینه¬های بحران و جنگ فراهم می¬آید (دوران، 1383: 66).
3) امنیت: امنیت در لغت به معنای «آرامش، آسودگی و در امان بودن» است. و آن حالتی است که به موجب آن، هرکس فارغ از بیم تهدید به جان، مال و شرف و آبروی خود و یا از دست دادن آنها زندگی کند (پدارم، 1394: 87).

2- شناسایی و معرفی متغیرهای همگرایی و واگرایی
جمهوری آذربایجان برای ایران دارای اهمیت اقتصادی، ژئوپلتیک و امنیتی است. این کشور از لحاظ ساختار جغرافیایی سیاسی، جمعیت¬شناختی و مکانیسم حکومت در امنیت ملی ایران موثرتر از سایر کشورهای منطقه قفقاز می¬باشد. در حالت کلی می¬توان گفت در منطقه قفقاز جنوبی بویژه جمهوری آذربایجان و ارمنستان خلأ قدرت وجود دارد و همین امر موجب گشته کشورهای منطقه و فرامنطقه¬ای در راستای نفوذ و گسترش معنوی و فیزیکی خود با یکدیگر رقابت نمایند (حافظ¬نیا، 1381 :21). رقابت¬ها باعث گردید بین کشورهای همسایه عوامل همگرایی و واگرایی زیادی به وجود آید. بطور مثال می¬توان عوامل واگرایی پیشران¬های سیاسی- امنیتی موثر در روابط ج. ا. ایران با آذربایجان را به 2 دسته ذیل تقسیم کرد که البته در ادامه به آنها خواهیم پرداخت: 1) متغیرهای سیاسی؛ 2؛ متغیرهای امنیتی.

جدول شماره 1) عوامل واگرایی پیشران¬های سیاسی- امنیتی موثر در روابط ج. ا. ایران با آذربایجان
.................

1-2- متغیرهای سیاسی
1) گرایش‌های غرب‌گرایانه آذربایجان
نظریه‌ مجموعه امنیت منطقه‌ای بوزان و نگاهی که غرب براساس آن از منطقه قفقاز دارد، موجب شده تا غرب کل منطقه را در یک بسته سیاسی‌– امنیتی تعریف کرده و خواهان تشکیل یک بسته سیاسی – امنیتی کامل در این منطقه ‌باشد. حاکمیت کنونی جمهوری آذربایجان نیز مراودات اقتصادی مستحکمی با غرب داشته و هرگونه آنارشی در این کشور منافع غنی اقتصادی غرب در این منطقه را تحت شعاع خود قرار خواهد داد. مسئله امنیت انرژی و انتقال آن به غرب و اغلب موضوعات مرتبط با اکتشاف و استخراج منابع انرژی در خزر از مهم‌ترین موضوعات مطروحه در روابط غرب با جمهوری آذربایجان می¬باشد. با‌توجه به سوابق تاریخی‌ این کشور‌، احزاب مطرح رشد، پیشرفت و توسعه کشور خود را و همچنین‌ تامین امنیت پایدار را ‌در ‌ارتباط با پیوستن به ‌جبهه غرب می¬بینند درصورتیکه ایران بعد از انقلاب‌ خود به شدت با جبهه غرب و اهداف و نیات آنها در ‌منطقه به مخالفت پرداخته است (دهقانی فیروز¬آبادی، 1385: 89).
2) تمایل سیاست منطقه‌ای ایران به ارمنستان
ایران و ارمنستان روابط عمیق و مستحکمی در سطح استراتژیک برپایه منافع و تهدیدات مشترک برقرار ساخته¬اند. واقعیت¬های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک مشترک، روابط استراتژیک ایران و ارمنستان و همکاری متقابل آنان را ضروری می¬سازد. ارمنستان سعی می¬کند که با ارتباط با ایران با تهدیدات اقتصادی ناشی از حضور و نفوذ آمریکا و اسرائیل در آذربایجان مقابله کند. همچنین این کشور می¬تواند ایران را در رسیدن به بازار اروپا و صدور نفت به اتحادی اروپا یاری رساند. ایران سعی می¬کند با اعطای کمک¬های فنی، کارکردی و اقتصادی به ارمنستان، هرچه بیشتر این کشور را وابسته به خود نماید. بطورکلی همکاری¬های نفتی و گازی مهمترین حوزه راهبردی در روابط این دو کشور به حساب می¬آید. همین همکاری¬ها باعث گردید که رهبران جمهوری آذربایجان در ابتدای شکست در جبهه¬های قره¬باغ ناکامی¬های خود را متأثر از کمک ایران به ارامنه ارزیابی کرده و کلیه شکست¬های خود را به کمک¬های تسلیحاتی نظامی و اقتصادی- ایران به ارامنه و میانجیگری ایران در جنگ قره¬باغ نسبت دادند. در واقع مقام¬های جمهوری آذربایجان به دلیل روابط روبه رشد ایران و ارمنستان از مواضع ایران در این زمینه رضایت ندارند. حتی حیدر علی اف در مورد حمایت ضمنی ایران از ارمنستان در حل بحران قره با ابراز ناامیدی کرده بود (کولایی و اصولی، 1391:  75).
3) بافت هیدرو پلیتیک (حق آبه ارس و اختلاف در حدود مرزی دریای خزر)
مسئله کمبود آب وکاهش تدریجی آن، موجب شده است که آب نقش اساسی¬تری در شکل¬دهی به روابط سیاسی جوامع بشری ایفا کند و بعنوان یک موضوع ژئوپلیتیک بر روابط کشورها تاثیر بگذارد. مسئله تقسیم دریای خزر و رژیم حقوقی آن و همچنین پرداخت حق آبه رود ارس از جمله عناصر تاثیرگذار و مهم در تعیین مناسبات دو کشور می¬باشد. طبق دیدگاه ایران رژیم حقوقی دریای خزر باید باتوجه به قراردادهای 1921 و 1940 تعیین شود و اگر کشورهای ساحلی اصرار بر تقسیم دریا داشته باشند، حداقل سهم ایران 20 درصد در سطح منابع آبی و همچنین بستر دریا خواهد بود. در مقابل از دیدگاه آذربایجان سطح آب دریای خزر می¬تواند به صورت مشاع مورد بهره¬برداری مشترک کشورهای ساحلی قرار گیرد اما بستر دریا باید براساس طول خطوط ساحلی کشورها تقسیم شود (برزگر، 1386). جمهوری آذربایجان در مورد دریای خزر، همواره حامی دو الگوی "دریا" و "دریاچه" بوده است. رودخانه ارس نیز باتوجه به جغرافیایی سیاسی ویژه آن بعنوان یکی از مهمترین رودخانه¬های مرزی و بین¬المللی به حساب می¬آید. باتوجه به برداشت¬های روزافزون ترکیه و ارمنستان در بخش¬های بالادست رودخانه، نمی¬توان آینده هیدروپلیتیک منطقه و رود ارس را مثبت و مبتنی بر ژئوپلیتیک همکاری تلقی کرد (ولی قلی¬زاده و وردی-زاده، 1389 :166).
4) تضاد ایدئولوژیک طرفین
درست است اسلام و مذهب شیعه نقطه اشتراکی بزرگی بین دو کشور آذربایجان و ایران به حساب می¬آید اما نوع برداشت و نگرش از آن در بین سران دو کشور بسیار متفاوت است. در نگاه ایران هویت اسلامی به جای هویت ملی می¬نشیند. ملت¬های از اولویت بهتر و برتری نسبت به دولت¬ها برخوردارند. باتوجه به اندیشه¬های اسلامی انقلاب، مصالح اسلامی بر منافع ملی مرجح و مقدم می¬شود و وجوه و جنبه¬های مادی کم¬رنگ¬تر می¬گردد. تهدیدات به اعتبار میزان شدت و قدرت آسیب¬زایی نسبت به تمامیت و هویت ارزشی نظام تعریف و تقسیم می¬شود لذا این گفتمان در پی پیگیر و تامین منافع مسلمانان منطقه قفقاز خارج از چارچوب دولت می¬باشد. درحالیکه دیدگاه سران جمهوری آذربایجان برخلاف این بینش است و آنها با صرف تامین منفعت ملی خود با دیگر کشورهای منطقه رابطه برقرار می¬کنند. تلاش و اقدام ایران در راستای بسط و گسترش انقلاب اسلامی و ارزش¬های دینی، دفاع از مسمانان و شیعیان، مبارزه با استکبار، سلطه¬ستیزی، تغییر نظم و نظام منطقه¬ای و وحدت شیعیان می¬باشد. جمهوری آذربایجان نیز سعی می¬کند با نادیده گرفتن نوع مذهب خود با دیگر قدرت¬های مداخله¬گر منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای ارتباط برقرار کند و در خیلی از مواقع بینش¬ها و تفکرات ایران را نوعی تهدید برای خود و امنیت کشور می¬داند (دهقانی فیروزآبادی، 1385 :112).
5) حضور استراتژیک رقبای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران در آذربایجان
منطقه قفقاز با وضعیت پیچیده¬ای مواجه است، فرصت¬ها و تهدیدهایی را در بطن خود دارد که شناسایی دقیق آنها رسالتی است تعیین کننده که می¬تواند مشی سیاسی مطلوب را گوشزد نماید (نصری مشکینی، 1379: 86). بعد از پایان جنگ سرد به خصوص در قرن حاضر دریای خزر بعنوان هارتلند جدید از موقعیت ژئوپلیتیک خاصی برخوردار شده است. وجود منابع بالقوه و حتی بالفعل موجود در این حوزه از یکسو و اهمیت یافتن روزافزون انرژی در جهان از سوی دیگر توانسته زمینه همگرایی و واگرایی¬هایی را فراهم نماید. همین جهت¬گیری¬ها باعث تشکیل ائتلاف¬هایی با حضور کشورهای منطقه و فرامنطقه در چارچوب همگرایی و واگرایی¬های موجود شده است. در این بین برخی از کشورهای قدرتمند رقیب یا دشمن دیرینه ایران نیز باتوجه به منافع ملی خود و در راستای اهرم¬سازی بر علیه ایران در فعالیت¬های اقتصادی، نظامی و سیاسی کشور آذربایجان حضور یافته¬اند (امیراحمدیان، 1383: 149).
6) گفتمان ایدئولوژیک شیعی ایران
سه رهیافت ایدئولوژیک، واقع¬گرایی تهاجمی و واقع¬گرایی تدافعی در رابطه با رفتار سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در منطقه قابل بیان است. براساس رویکرد ایدئولوژیک، سیاست امنیتی جمهوری اسلامی ایران در منطقه به وسیله ایدئولوژی و گفتمان اسلامی هدایت می¬شود. گفتمان ایدئولوژی اسلامی پیرامون آرمان¬ها و ارزش¬های اسلامی سامان می¬یابد که در آن حفظ ارزش¬ها و آرمان¬های اسلامی بر هر ارزش و منفعت دیگری ارجحیت و اولویت دارد. با این دیدگاه امنیت ملی به یک موضوع فراملی تبدیل می¬شود و ستون¬های سیاسی و اقتدار ایران در میان جامعه بزرگ مسلمانان جهان بنا می¬گردد که جمهوری آذربایجان باتوجه با جمعیت کثیر شیعیان این کشور از این مهم مستثنی نمی¬گردد (تاجیک، 1377: 120-119).
7) توسعه دموکراسی پلورالیستی آذربایجان براساس منطق باز
نگاه پلورالیستی اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصاد یک کشور را می¬تواند به رشد شتابانی برساند. پلورالیسم در لغت به ‌معنای کثرت و جمع در مقابل تفریق و کاهش است. در اصطلاح نام مکتب اصالت‌ تکثر است که پیروان آن مدعی هستند: «حق‌های مختلف داریم». یعنی هیچ مکتبی برتر از مکتب دیگر نیست و هیچ مکتب دینی بر مکتب غیردینی برتری ندارد (تورانی، 1381: 7). بر همین مبنا ما شاهد فراوانی انواع روابط اجتماعی با اهمیت، تعدد خرده‌فرهنگ‌ها، هویت‌های چندگانه و خودهای چندگانه فرهنگ مردم و حکومت جمهوری آذربایجان می¬باشیم. برخی از مبانی کثرت¬گرایی نیز از جنبه سیاسی در راستای به ‌رسمیت شناختن تفاوت اجتماعی- فرهنگی و ایجاد سهولت برای متفاوت ‌بودن اشاره می¬کند. آذربایجان سعی می¬کند به دوری از جامعه مسلمان خود، شرایطی باز برای حداکثر دیدگاه¬های سیاسی و فرهنگی و دینی ایجاد نماید. به نظر سران این کشور حضور حداکثری اقوام، گروه¬ها و مذاهب مختلف و سرمایه¬گذاری در بخش¬های مختلف، امنیت نسبی را برای آنها به ارمغان می¬آورد.
8) پایبندی صرف آذربایجان به منافع ملی
جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی شوروی سابق استقلال یافت و مردم آذری زبان آن به شدت احساسات شدید میهن¬پرستی دارند و اکثر روسای جمهور این کشور نیز بسیار ملی¬گرا و برپایه و اساس منافع ملی سرزمین خود گرفته¬اند. همین ملی¬گرایی و صرف پرداختن به منافع ملی باعث سردی روابط بین ایران و آذربایجان در سالیان گذشته شده است. البته چالش اصلی نگرش امنیتی دو کشور به یکدیگر است (نصیرزاده و حسینی، 1391: 116). باتوجه به شرایط خاص جغرافیایی و قرار گرفتن این کشور در محیط خاص امنیتی و همچنین حضور قدرت بزرگ منطقه¬ای از جمله روسیه و ایران که در گذشته به نوعی به آنها وابسته بوده است، لذا این کشور سعی می¬کند که به دوراز هرگونه جناح¬بندی سیاسی، نظامی، مذهبی، فرهنگی و ... در منطقه با استفاده از توان و ابزار کشورهای ابرقدرت تاثیرگذار و صرف در نظر گرفتن منافع ملی، سیاست¬های منطقه¬ای و بین¬المللی خود را اتخاذ نماید.
9) حذف ایران از طرح‌های توسعه اقتصادی و انرژی
موضوع مسیرهای انتقال نفت جمهوری آذربایجان و در کنار آن نفت قزاقستان و گاز ترکمنستان به بازارهای جهانی در حال حاضر غلبه ماهیت سیاسی بر ماهیت اقتصادی آن، از مهمترین مباحث منطقه¬ای است. در ابتدا برای انتقال نفت آذربایجان چندین خط مطرح شد از جمله طرح خط لوله باکو-ایران و باکو-پاکستان. بیان این دو خط از همان ابتدا با واکنش¬های زیادی روبرو گردید. به ویژه اینکه آمریکا با این طرح مخالفت نمود. در نهایت به دنبال مذاکراتی که بین کنسرسیوم بین¬المللی نفت جمهوری آذربایجان و دولت آذربایجان در مورد انتقال نفت برگزار شد که مسیرهای پیشنهادی به شرح ذیل ارائه شد (آزار و ایلهام، 1386: 77):
- باکو- نووروسیسک؛
- باکو- سوپسا؛
- باکو- جیحان.
باتوجه به گسترش روابط واشنگتن-باکو و همچنین تیرگی روابط ایران و آمریکا و همچنین تشدید فضای امنیتی موجود، آمریکایی در راستای اختلال در نظام اقتصادی ایران، نمی¬خواستند که خط لوله نفت از ایران عبور نماید و یا صنعت نفت کشور آذربایجان هیچگونه وابستگی به کشورهای روسیه و ایران داشته باشد (همان، 81).
10) نقش و نفوذ ترکیه در آذربایجان
اولویت ترکیه در قفقاز بیش از همه، جمهوری آذربایجان است (کولایی، 1389: 144). ترکیه به دلیل اشتراک¬های قومی و فرهنگی با شعار اتحاد ترک¬ها، وارد جمهوری آذربایجان شد. ترکیه بعنوان تنها حامی منطقه¬ای این نوع نگرش در جهت اجرا و گسترش ایده اتحاد ترک¬ها از جمهوری آذربایجان حمایت کرده است و بدین ترتیب این کشور نقشی مخالف منافع ایران در قفقاز و جمهوری آذربایجان ایفا می¬کند. تلاش¬های ترکیه برای ایجاد اتحاد کشورهای ترک زبان آسیای مرکزی و قفقاز با آنکارا در گردهمایی¬های سیاسی رهبران این کشورها که از سال1992‌به بعد برگزار می¬شود، جلوه¬گر شده است (احمدی، 1388: 7). ‌ترکیه در کنار ترویج اتحاد ترک¬ها به ترویج حکومت غیردینی در منطقه که در چارچوب اروپایی قرار دارد، می‌پردازد. ‌باتوجه ‌به ‌جدایی ‌دین از سیاست در‌ این مدل، ‌حکومتی ‌که در تضاد با مدل حکومتی ایران است، مدل مطلوبی برای رهبران نگران از گرایش‌های دینی و ‌اسلامی مردم در منطقه است. البته برنامه¬های ترکیه جهت گسترش نفوذ در منطقه با حمایت همه¬جانبه غرب نیز همراه است. به ویژه آمریکا اعتقاد دارد که سیاست ترکیه در منطقه در عمل می¬تواند از تمایل¬های اسلام¬گرایی و طرفدار ایران جلوگیری کند (چیچک، 1374: 143).
11) سیاست‌های فرهنگی- مذهبی
برخی از اقدامات مهم ذیل که برگرفته از اندیشه سران کشور جمهوری آذربایجان بوده، باعث بروز برخی از اختلافات و کشمکش¬های سیاسی و فرهنگی بین ایران و آذربایجان و ایجاد نوعی واگرایی گردیده است (امیری، 1386: 269):
1) اعلام رسمی ممنوعیت حجاب در مدارس و دانشگاه¬ها و مقابله پلیسی-امنیتی با کسانی که پوشش اسلامی داشته باشند و جلوگیری از ورود افراد با حجاب به دانشگاه¬ها و اداره¬های دولتی و بکارگیری محدودیت علیه آنها؛
2) آزادی کامل یهودیان متمایل به حکومت به علت مبارزه با نمادهای دینی، اسلامی و مذهبی؛
3) آزادی یهودیان در انواع فعالیت¬های فرهنگی و اقتصادی؛
4) انتشار کتاب موهن آیات شیطانی به صورت پاورقی در نشریه «یونیکال» چاپ باکو؛
5) حمایت از نویسنده توهین کننده به پیامبر اعظم اسلام (ص) و ائمه معصومین علیهم‌السلام، یعنی رافیق تقی که خود را سلمان رشدی آذربایجان می‌نامید؛
6) تبلیغ دولتی علیه دین اسلام؛
7) موضع‌گیری‌های سیاسی و فرهنگی احزاب و جریان‌های سیاسی و حکومتی علیه ایران.
12) منابع گازی و نفتی مشترک
اهمیت ژئواکونومیک منطقه خزر بیش از هر چیز به ذخایر انرژی آن باز می¬گردد. آنچه موجب اهمیت دریای خزر شده است وجود منابع انرژی از جمله نفت و گاز است که در سال¬های پس از فروپاشی شوروی زمینه را برای رقابت¬های گسترده¬ای فراهم کرد که یادآوری بازی بزرگ است (کولایی، 1389: 447). یکی از منابع چالش آفرین روابط بین ایران و آذربایجان، عدم تعیین رژیم حقوقی خزر و چالش¬ها بر سر کشف منابع نفتی و گازی در دریای خزر بویژه در حوزه البرز می¬باشد (افضلی و دیگران،1391: 10). آذربایجان بعد از استقلال سعی کرده با حمایت و پشتیبانی آمریکا از منابع نفت دریای خزر بهره¬برداری نماید. این سیاست آذربایجان و باز کردن پای سایر قدرت¬های فرامنطقه¬ای گاهی باعث رویارویی بین این کشور و ایران شده است.
13)  بازارچه مرزی و مناطق آزاد تجاری ارس
منطقه آزاد و تجاری ارس به دلیل همجواری با قفقاز می¬تواند خالق فرصت¬های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک بی¬شماری برای‌ ایران ‌و منطقه باشد. درصورتی‌که واقعیت¬های منطقه تنها به مزیت‌های ‌آن محدود نمی-شود. در صورت برخورد نامناسب با ‌مسائل‌ جاری ‌منطقه، ناامنی موجود در منطقه می‌تواند فرصت¬های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک آن را نیز خنثی سازد. در صورتی ‌که سیاست‌های‌ حکومتی‌ در ایران ‌به سوی تمرکز‌زدایی پیش نرود، شاید در آینده نه چندان دور، خود این منطقه شاهد بروز ملی‌گرایی شود ‌که باعث ایجاد ناامنی برای منطقه آزاد تجاری-صنعتی ارس است.
14) روابط تجاری
در نظام کنونی بین¬الملل توسعه و بقای کشورها به میزان همکاری، مشارکت و همگرایی آنها بستگی دارد. سطح و کیفیت این همگرایی با ویژگی¬های ژئوپلیتیک، ظرفیت¬های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای واقع در یک منطقه ارتباط مستقیم دارد. ایران و جمهوری آذربایجان در این زمینه از امتیازات زیادی برخوردارند، هر دو کشور به لحاظ اقتصادی و تجاری می¬توانند در توسعه پایدار یکدیگر سهیم باشند. یکی از شاخصه¬های مهم در روابط تجاری بین کشورها میزان مبادلات آنها با یکدیگر است. بررسی جامعه آماری بیانگر آن است که دو کشور بعد از سه دهه از استقلال جمهوری آذربایجان، کشورهای دیگری را بعنوان شرکای تجاری خود انتخاب کرده¬اند.
15) موازنه‌سازی ایران
موازنه¬سازی و توازن¬بخشی در قالب ائتلاف و اتحادسازی از راهبردهای مهم سیاسی ایران در منطقه به حساب می¬آید و باتوجه به تنوع و گستردگی تهدیدات پیرامون ایران، لذا مسئولین کشور در قالب امنیت چندوجهی اقدام به ایجاد موازنه¬سازی با سایر قدرت¬های مداخله¬گر تاثیرگذار می¬کنند. این طرح هم در راستای تهدیدات کشورهای بیگانه حاضر منطقه و هم برای تهدیدات موجود از سوی کشورهای منطقه می-باشد. ایران در چارچوب راهبرد خوداتکایی امنیت منطقه¬ای، همواره مخالف حضور قدرت¬های فرامنطقه¬ای بوده است که این برخلاف دیدگاه و رویکرد جمهوری آذربایجان بوده و هست (قوام، 1392: 87).
2-2- متغیرهای امنیتی
1) شکل‌گیری مربع آذربایجان، آمریکا، ترکیه و اسرائیل در برابر مثلث ایران، روسیه، ارمنستان
کشورهای مختلف باتوجه به سطح قدرت ملی خود، همواره درصدد توسعه دامنه نفوذ و اثرگذاری خود در ماوراء مرزهای خود و بویژه در مناطق و کشورهای با اهمیت جهان هستند. کشور جمهوری آذربایجان واقع در منطقه قفقاز جنوبی، بدلایلی مانند قرارگیری در همسایگی روسیه و ایران، داشتن ذخایر بزرگ نفت، قرارگیری در حاشیه خزر و ... مورد توجه فراوان قدرت¬های منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای از جمله ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، ناتو، ترکیه، اسرائیل و عربستان سعودی قرار گرفته است. محور نگاه ایران نیز به آذربایجان، امنیت ملی است. این نگاه عمدتاَ ریشه در تعریف منطقه قفقاز در دیدگاه ایرانیان دارد (فلاح، 1389: 129). هریک از کشورهای آمریکا، اسرائیل و ترکیه براساس دکترین¬های امنیتی خود عمل می-کنند و منفعت اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی خود را دنبال می¬کنند.
مهمترین هدف مشترک آنها دسترسی به منابع نفتی و جلوگیری از گسترش و نفوذ روسیه و ایران در آذربایجان می¬باشد. هرکشور و بازیگری صرفاً در پی تحقق بخشیدن به منافع خود می‌باشند. کشورهای منطقه اکثراً به دلیل تداخل منافع و اهداف دچار چالش¬ها و تنش¬های زیادی شده¬اند. آمریکا با هدف کنترل نفوذ روسیه و مهار ایران، مبارزه با اندیشه¬ای اسلام سیاسی برگرفته از ج. ا. ایران، استفاده از ظرفیت‌های انرژی آذربایجان، کنترل بازار مصرف آذربایجان وارد این کشور شده است. مهم‌ترین اهداف اسرائیل نیز عبارتند از پیگیری دکترین حلقه دوم همسایگان، مبارزه با آموزه¬های اسلام سیاسی، همکاری اقتصادی برای رسیدن به هدف اخیر، ایجاد قرینه لبنان در آذربایجان، استفاده از خاک این کشور برای انجام فعالیت‌های امنیتی علیه ‌ایران نظیر به پرواز درآوردن پهبادهای جاسوسی و نصب دستگاه¬های استراق سمع.
کشور ترکیه هم در پی دستیابی به بازارهای آذربایجان، تضعیف محور مسکو-ایروان- تهران، نفوذ فرهنگی و عمدتاً در تقابل با ایران، ارائه الگوی حکومتی لائیک، مشارکت در تولید نفت خزر و حضور نظامی در آذربایجان است.
2) گسترش نفوذ رژیم صهیونیستی در آذربایجان
اسرائیل به شدت از نفوذ اسلام سیاسی در قفقاز نگران است. باتوجه به اشتراکات زیاد فرهنگی و دینی جمهوری آذربایجان با ایران، رژیم صهیونیستی طی سالیان گذشته سعی کرده بیشترین نفوذ در آذربایجان را داشته باشد تا ضمن جلوگیری از گسترش اندیشه اسلام سیاسی، از امکانات جمهوری آذربایجان بر علیه ایران نیز استفاده کند (فلاح، 1389: 52). اسرائیل در خاک آذربایجان اقدام به جاسوسی در نوار مرزی ایران می¬کند و در سال 2003 دومین پایگاه اطلاعاتی خود در جنوب این کشور و با نصب دستگاه¬های شنود آغاز نمود (افضلی و دیگران، 1391: 11). اسرائیل سعی کرده در تمامی حوزه-های اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی فعالیت¬های خود را گسترش دهد بویژه در مناطق مجاور ایران. باتوجه به وجود برخی از دلایل سیاسی داخلی و خارجی، هر دو کشور جمهوری آذربایجان و اسرائیل برای برقراری گونه¬ای از توازن در مقابل ایران به یکدیگر نزدیک شده¬اند.
3) همکاری‌های گسترده نظامی، امنیتی و سیاسی آمریکا با آذربایجان
کشورهایی که در معمای امنیت احساس ناامنی می¬کنند به موازنه¬سازی در برابر قدرت¬های برتر تهدید کننده مبادرت می¬ورزند. موازنه¬سازی اولین و مهمترین راهبرد کشورهای تدافعی عاقل در شرایط تهدید کننده و نا امن آنارشیک است. به همین دلیل یکی از راه¬های مهم برای آذربایجان جهت کسب امنیت نسب همکاری و ارتباط با آمریکا می¬باشد. آمریکا نیز آشکارا علایق امنیتی خود به آسیای مرکزی نشان داده است و منافع آمریکا در این منطقه برای جلوگیری از احیای نفوذ تاریخی در روسیه، و نیز جلوگیری از تأمین منافع و نفوذ جمهوری اسلامی ایران و اصولاً کنترل منابع انرژی در منطقه تعیین شده است. مهمترین هدف آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز حفظ وضع ناپایدار موجود، حضور و نفوذ سیاسی، اقتصادی و امنیتی درازمدت در منطقه و مقابله با نیروهایی است که در راستای منافع آمریکا قرار ندارند. سیاست¬های آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز در راستای سیاست¬های کلی این کشور در سطح جهانی قرار دارد و با قدرت¬هایی که در منطقه سیاست¬های همسو با منافع آمریکا ندارند، مقابله می¬کند. باتوجه به همکاری¬های گسترده و همه¬جانبه آمریکا با آذربایجان، اهداف ذیل برای ایالات متحده از این همکاری¬ها متصور است:
1) مهار اسلام‌گرایی و جلوگیری از رشد اسلام‌خواهی؛
2) محدودیت، مهار و انزوای ایران؛
3) جلوگیری از استیلای مجدد روسیه در منطقه؛
4) اهداف نظامی- امنیتی؛
5) ارائه سناریوی تقسیم دریای خزر بین کشورها در جهت جلوگیری از ارتباط استراتژیک روسیه با ایران و منتفی ساختن امکان دستیابی روسیه به جنوب و کامل کردن محاصره ایران از سمت شمال؛
6) تقویت حاکمیت و توان کشورهای قفقاز با هدف ایجاد توان عرض ایستادگی آنها در برابر روسیه؛
7) متنوع‌سازی مسیرهای انتقال انرژی و کم کردن میزان تأثیرپذیری از نفت کشورهای خاورمیانه؛
8) تلاش در جهت همگرایی اقتصادی کشورهای قفقاز با اقتصاد غرب؛
9) دموکراسی‌سازی و ایجاد اقتصاد بازاری (عطایی، 1391: 89).

4) طرح آذربایجان بزرگ
پدیده قومیت‌گرایی خطری است که اگر هوشمندانه با آن برخورد نشود می¬تواند امنیت ملی، تمامیت ارضی و یکپارچگی ملتی را در معرض تهدید و تجزیه قرار دهد؛ بنابراین، ناسیونالیسم قومی در کارکرد تجزیه کننده¬اش عامل تهدیدی برای کشورها محسوب می¬گردد. بویژه زمانی که بعنوان اهرم فشار و حربه¬ای در دسـت بـازیگران بین¬المللی، علیه واحدهای سیاسی با تنوعات زبانی، مذهبی و نژادی بکار رود، این مسئله جدیت بیشتری پیدا می¬کند. چندین عامل در سیاسی شدن علایق محلی و ظهور تمایلات قوم¬گرایانه نقش ایفا کرده است. این عوامل شامل عملکرد و سیاست¬های دولت شبه مدرن، جنبش¬ها و تحولات سیاسی، روشنفکران و تحریکات و مداخلات نیروهای بیگانه می¬باشد. تاریخ آذربایجان و پیشینه ناسیونالیسم آذری گویای دو نکته مهم و اساسی درخصوص پدیده قومیت¬گرایی آذری می¬باشد: نکته نـخست اینکه این مسئله به لحاظ تاریخی از سابقه چندانی برخوردار نیست و نکته دوم اینکه قومیت-گرایی آذری منشاء داخلی نداشته و یک پدیده غیربومی است تشدید تعارضات فکری در ناسیونالیسم آذری و طرح تمایزات نژادی میان آذری¬ها و غیرآذری¬ها ریشه در آذربایجان، باکو و استانبول دارد. طرح کشور آذربایجان بزرگ از کشور جمهوری آذربایجان (پان¬آذریسم) نشات یافته و امروزه توسط این کشور و سایر طیف¬های ترک منطقه بدان دامن زده می¬شود. این مسئله در نهایت می¬تواند به مثابه حربه¬ای از جانب نظام سلطه جهانی برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران بکار رود. شایان ذکر است که مدعیان «آرمان آذربایجان بزرگ» که پس از گرایش¬های کمونیستی دو آتشه به طرفداری همه¬جانبه از غرب (به خصوص آمریکا و اسرائیل) روی آورده¬اند و از تبلیغات ضدایرانی خود سه هدف اساسی را دنبال می¬کنند:
1) حمله و توهین همه¬جانبه به زبان فارسی بعنوان زبان هویتی و ملی عامل اتحاد همه اقوام ملت ایران؛
2) انکار هویت تاریخی ایرانی مردم منطقه قفقاز و آذربایجان، تنها به دلیل اختلاف زبانی موجود؛
3) القای وجود هویت نژادی غیرایرانی برای مردم غیور آذربایجان واقعی و مردم شمال ارس (فاوست، 1373: 55).
5) بحران قره‌باغ
قره¬باغ کوهستانی، که از حاصل خیزترین و نیز از استراتژیکترین نقاط قفقاز جنوبی می¬باشد، همواره موضوع کشمکش¬ میان آذری¬ها و ارامنه بوده است (دانکوس، 1370: 67). این بلندی¬ها دارای اهمیت فراوان نظامی است. با استقرار نیروهای نظامی در این بلندی¬ها، می¬توان راه¬های ارتباطی جمهوری آذربایجان در دشت-های پیرامون از جمله راه ارتباطی شمالی- جنوبی آق‌دام به گنجه را در تیررس توپخانه با دید عالی، قرار داد. موردی که ارمنستان با در اختیار داشتن این بلندی¬ها از آن بهره¬مند شده است (امیراحمدیان، 1367: 323). همواره در میان مقامات دولتی و افکار عمومی جمهوری آذربایجان، موضع ایران در قبال اشغال قره¬باغ و همینطور روابط این کشور و ارمنستان مورد انتقاد تلویحی، نهانی و آشکار بوده است. در جمهوری آذربایجان نیز بخش عمده¬ای از مردم و رهبران احزاب و مقامات دولتی این کشور معتقدند که همکاری‌های ایران و ارمنستان سبب خروج این کشور از محاصره اقتصادی و تقویت موقعیت آن در رویارویی با جمهوری آذربایجان شده است. آنها بارها ضمن تاکید بر شيعه بودن اکثریت مردم جمهوری آذربایجان، خواستار موضع تهران در رابطه با اشغال بیست درصد خاک این کشور توسط ارمنستان؛ مشابه مواضع و حمایت‌های ایران از فلسطینیان شده¬اند. بطورکلی بحران قره¬باغ یکی از بحران¬های بین¬المللی دوران پس از جنگ سرد است که به دلیل بازیگران منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای دخیل در آن و به لحاظ نوع مسائلی که به وجود آمده و خواهد آورد، بحرانی است که هر روز ابعاد بین¬المللی آن بیشتر می¬شود و حل آن را پیچیده¬تر می¬کند. بی-ثباتی داخلی حکومت¬های آذربایجان و ارمنستان، شاید مهمترین نتیجه این بحران بوده است. بطوریکه این بی¬ثباتی، امنیت منطقه را نیز به خطر انداخته است. تاجائیکه از منظر اقتصادی نیز شاهد کاهش سرمایه¬گذاری و رشد اقتصادی در این منطقه بوده¬ایم (ایزدی و رحیمی، 1389: 74).
6) تلاش آذربایجان برای پیوستن به ناتو
در سالیان گذشته و پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی، همکاری جمهوری آذربایجان با ناتو و مشارکت این کشور در برنامه¬های مختلف این سازمان منجر به تحولات ساختاری در نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان شده است. موضع اصولی ناتو در حمایت از تمامیت ارضی و حاکمیت جمهوری آذربایجان بگونه¬ای که در تمامی اعلامیه¬های اجلاس¬های سالانه این سازمان منعکس شده است، که یکی از اصول اساسی تشکیل دهنده روابط میان باکو و ناتو است. جمهوری آذربایجان به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک بین اروپا و آسیا از اهمیت بالایی برای ناتو برخوردار است. گسترش ناتو به شرق و بویژه به مناطقی در آسیا- اوراسیا از جمله مقوله‌های مهم راهبردی پس از پایان دوران جنگ سرد به شمار می‌رود. در واقع، طرح گسترش ناتو به سمت شرق شامل کریدوری است که با عبور از مناطق محوری در منطقه قفقاز تا مرزهای چین کشیده خواهد شد و می‌تواند مزایای سیاسی و امنیتی فوق¬العاده‌ای برای کشورهای غربی و بویژه آمریکا در پی داشته باشد. بر این اساس، آمریکا می‌تواند به کمک این سازمان نظامی بزرگترین رقبای بالقوه خود در آسیا یعنی روسیه و چین را مهار کند و حتی کشورهایی نظیر ایران را که می‌توانند منافع این کشور را به چالش بکشند، محدود سازد. در این بین بررسی نوع رابطه و همکاری‌های ناتو با کشورهای منطقه قفقاز می‌تواند برای ایران از اهمیت زیادی برخوردار باشد.
7) ناسیونالیسم آذری و اندیشه پان ترکیسم
حضور چشمگیر اقلیت¬ها، ایران را در طول تاریخ آسیب¬پذیر ساخته؛ بنابراین آذربایجان به لحاظ ساختار جغرافیایی سیاسی و امنیتی، جمعیت¬شناختی و مکانیسم حکومتی، در امنیت ملی ایران موثرتر از دیگر جمهوری¬های قفقاز می¬باشد (نصری مشکینی، 1379 :106). رویارویی نگرش¬های قومیتی و نژادی در قفقاز و نگرش¬های پان ترک و پان توران از چالش¬های جدی منطقه قفقاز و آسیای مرکزی است. باتوجه به روابط دو کشور ترکیه و آذربایجان و ساختار لائیک حکومتی آنها، طیف¬های با استفاده از زبان مشترک آنها و دادن آزادی مذهبی به اتباع کشورهای همسایه از یکسو و اجتناب از دخالت دادن دین در سیاست از سوی دیگر، نقش نژاد و زبان را در مقابل دین و مذهب تقویت می¬کند (عیسی¬نژاد و بشیریان، 1391: 4). همچنین برخی از سیاستمداران آذربایجان در حال دامن زدن به این اختلافات، با استفاده از زبان آذری بعنوان وجه اشتراک کشورهای منطقه می¬باشند. برخی معتقدند ایران از رویکردهای الحاق¬گرایانه قومی آذربایجان هراس دارد و سعی می¬کند باتوجه به وجود اقلیت ترک در شهرهای شمال غرب خود در پی راه چاره برای این مساله باشد و در برابر نهضت¬های پان ترکیسم که بوسیله سرویس امنیتی آذربایجان هدایت می¬شود مقابله کند (جوادی ارجمند و دولتیاری، 1391 :204).
8) دستگیری سران حزب اسلامی و متهم کردن آنها به جاسوسی
حزب اسلام آذربایجان از زمان تأسیس با مشکلات زیادی روبرو بوده است چراکه ماهیت اسلامی-سیاسی آن با ایدئولوژی و بنیادهای لیبرالی حاکم بر این کشور تعارض و تقابلی آشکار دارد. احیا و تعالی¬بخشی به فرهنگ اسلامی در جمهوری آذربایجان یکی از آرمان‌های اصلی حزب اسلام آذربایجان می‌باشد که گذشت زمان هرچند سبب آگاهی بیشتر مردم آذربایجان در مورد لزوم توسعه فرهنگ اسلامی در این کشور شده است ولی از سویی دیگر ترس و احساس نگرانی حاکمیت ضداسلامی آذربایجان را موجب گردیده است. حزب اسلام در عین تأکید بر وطن¬دوستی از همان ابتدا با مکتب پان ترکیسم در جمهوری آذربایجان به مخالفت و مقابله پرداخت که همین موضوع موجب تندخویی‌های برخی تندروهای متعصب به نژاد و زبان ترکی که در داخل سیستم حکومتی آذربایجان نیز نفوذشان کم نیست شده است. حزب اسلام که به سبب زندانی شدن رهبران آن و برخی تغییرات که در ساختار آن به وجود آمده است، نسب به چند سال پیش ضعیف‌تر شده است ولی با این حال همچنان از جایگاه مردمی بسیار بالایی برخوردار است. باید گفت احزاب آذربایجانی عمدتاً با مساعدت حزب حاکم یعنی آذربایجان نوین و یا تأمین مالی بیگانگان در عرصه سیاسی و اجتماعی جمهوری آذربایجان فعالیت می‌کنند. درحالیکه حزب اسلام با کمک‌ها و حمایت‌های مردمی در سراسر جمهوری آذربایجان فعالیت دارد حتی در مواقعی که دولت به احزاب سیاسی این کشور کمک مالی نموده است حزب اسلام را از این کمک‌ها محروم ساخته و نمونه آشکار این موضوع کمک مالی دولت به نشریات دولتی و غرب‌گرا در سالروز مطبوعات در این کشور بود که علی اف این کمک را شامل نشریات وابسته به حزب اسلام و مستقل نکرد. اما با این حال حزب اسلام هرگز از فعالیت سیاسی خود بازنایستاده و با وحدت و پشتیبانی مسلمانان این کشور به سمت اهداف عالیه خود حرکت می‌کند (سایت رسمی حزب اسلام آذربایجان).
9) رويكردهاي امنيتي متفاوت دو كشور
امروزه منافع ملی کشورها مهمترین معیار برای تصمیم¬گیری¬های سیاسی است. جمهوری آذربایجان قبل از استقلال، درگیر مشکلات ارضی با جمهوری ارمنستان بوده است. حل بحران قره باغ و امنیت استخراج و انتقال انرژی از عواملی اصلی جهت¬گیری¬های سیاست خارجی جمهوری آذربایجان به شمار می¬روند. نوع نگرش سیاست خارجی جمهوری آذربایجان انتقادی و اعتراضی نیست و این جمهوری قصد ندارد تا در این خصوص هزینه¬های سنگین درگیری با نظام¬های موجود بین¬المللی را بپردازد (شیرازی، 1387: 53). جمهوری آذربایجان امنیت خود را در خروج از نفوذ روسیه وپیوستن به غرب و ساختارهای یورو آتلانتیک (اروپایی-آمریکایی) بویژه ناتو جستجو می¬کند درحالیکه جمهوری اسلامی ایران در محور پیوستگی منطقه¬ای و دوری از محور آمریکا حرکت می¬کند (امیراحمدیان، 1385: 32). سیاست امنیتی ایران براساس موازنه¬سازی برون¬گرا تلاش کرده و می¬کند تا در چارچوب اتحاد و ائتلاف¬سازی منطقه¬ای در برابر قدرت¬های مداخله¬گر تهدید کننده توازن ایجاد نماید و از تهدیدات و خطرات احتمالی جلوگیری بعمل آورد.
10) گسترش روزافزون اقتدار سیاسی و نظامی ایران در منطقه
نفوذ روزافزون ایران در منطقه غرب آسیا به اعتراف سخنان مقامات رسمی امریکایی و اروپایی حتی گزارش‌های مستند مراکز آینده¬پژوهی غربی، امروز بزرگترین دغدغه کشورهای غربی و برخی از کشورهای منطقه¬ای است؛ دغدغه‌ای که با صرف میلیاردها دلار در سال تلاش شد تا ضریب آن کاهش یابد اما هر آنچه در منطقه بعنوان رویداد نظامی– سیاسی شکل گرفت نهایتاً منجر به تقویت جایگاه ایران در عرصه بین‌المللی شد؛ جایگاهی که بواسطه حاکمیت دینی به ‌وجود آمده و اثبات می‌کند دیانت می‌تواند از سیاست جدا نباشد و امنیت و اقتدار را به همراه داشته باشد. جمهوري اسلامی ايران بعنوان قدرتي منطقه-اي بنابر ماهيت¬اش درحال بسط ژئوپوليتيكي و حوزه نفوذ خود در خاورميانه است. همچنین باتوجه به دستاوردهای عظیم ایران که برپایه شعارهای انقلابی خود به دست آمده، باعث شده برخی از جریان¬ها، گروه¬ها و طیف¬های وسیع مردمی و سیاسی منطقه به آرمان¬ها و باورهای ایران روی آورده و تحت تاثیر آن قرار گیرند (رنجبر، 1378: 65).
11) دیپلماسی نظامی
آمریکا و بویژه اسرائیل مهمترین تامین کنندگان تجهیزات نظامی و امنیتی جمهوری آذربایجان به حساب می¬آیند. آذربایجان در نظر دارد با استفاده از دیپلماسی نظامی هم از لحاظ تامین و تضمین امنیت خود گام¬های مهمی را بردارد و هم جایگاه خود را در دستیابی به صنعت و تکنولوژی نظامی در منطقه ارتقاء دهد. باتوجه به احساس خطر نمودن آذربایجان از وضعیت سیاسی و امنیتی منطقه، لذا سعی نموده از طریق گفتمان¬های امنیتی، خطرات موجود را کاهش و دفع نماید (شیخ¬الاسلامی و دیگران، 1398: 142).
12) ماهیت قوم‌گرایی جوامع دو کشور
باتوجه ماهیت چندقومی جامعه ایران و آذربایجان و سکونت قوم¬های همچون آذری، تالشی و ... در هر دو کشور، همیشه احساس نگرانی از سرایت و گسترش احساسات قوم¬گرایانه و نژادپرستانه و گرایشات جدایی-طلبانه در آنها وجود دارد. همچنین باتوجه به ماهیت و اتخاذ سیاست¬های استقلال¬طلبانه ایران، این نگرانی وجود دارد که باتوجه به حضور کشورهای بیگانه و دشمن انقلاب ایران، آنها درصدد استفاده از این ظرفیت و توان مهم منطقه¬ای جهت بی¬ثبات¬سازی کشور و سپس نقض حاکمیت و وحدت ملی و تمامیت ارضی باشند. براین اساس ایران نیز سعی می¬کند اقدامات پیشگیرانه¬ای را در کشور آذربایجان جهت خنثی¬سازی این توطئه احتمالی انجام دهد. این اقدامات ایران در زمینه¬های فرهنگی، سیاسی، امنیتی و ... می¬باشد که گاهاً با واکنش¬های منفی آذربایجان نیز مواجه می‌گردد.

نتیجه‌گیری
جمهوری آذربایجان مهمترین کشور منطقه قفقاز جنوبی است که علیرغم اشتراکات تاریخی، فرهنگی و مذهبی با ایران، مناسبات و روابط چندان مطلوبی با ایران ندارد. این مطالعه، به بررسی عوامل همگرایی و واگرایی بین این دو کشور پرداخته است. مطالعه نشان داد که اشتراکات تاریخی و فرهنگی، همجواری و عوامل ژئوپلیتیک و برخورداری از دین و مذهب مشترک، عوامل همگرایی ایران و آذربایجان و مناقشه دریای خزر، بحران قره باغ، حضور قدرت¬های منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای در آذربایجان و روابط نزدیک ایران با ارمنستان، تقویت پان ترکیسم و ادعای آذربایجان بزرگ، عوامل واگرایی روابط بین دو کشور ایران و آذربایجان را تشکیل داده¬اند.
جمهوري آذربایجان در میان کشورهاي قفقاز جنوبی، به لحاظ دارا بودن ویژگی¬هایی از قبیل: اقتصاد روبه رشد، و تجانس جمعیتی، قومی و فرهنگی با شمال غرب ایران، مهمترین همسایه شمالی ایران محسوب می¬شود. به همین سبب وجود وابستگی¬هاي ژئوپلیتیکی عمیق بین ایران و آذربایجان در زمینه اشتراکات و تجانس¬هاي جغرافیایی، جمعیتی، مذهبی، تاریخی و فرهنگی، شرایط مطلوبی براي گسترش و تعمیق همکاري¬هاي دوجانبـه وجـود دارد. اما علیرغم این اشتراکات، روابط ایران و جمهوري آذربایجان در دو دهـه اخیر با فراز و نشیب¬هاي زیادي همراه بوده و این بیانگر آن است که طرفین تاکنون موفق نشده¬اند سیاست خارجی و منافع راهبردي خود را بر محوریت وابستگی¬هاي ژئوپلیتیکی متقابل شکل دهند. ماهیت عوامل ژئوپلیتیکی و سیاسی تنش¬زا در روابط دو کشور باعث شده است که هرکدام، از آن عوامل به صورت ابزار فشار علیه طرف مقابل استفاده نماید. عمـده اختلاف دو کشور به ماهیـت نظام¬هاي سیاسی و نیز رقابت آنها در چهارچوب دسته¬بنديهاي منطقه¬اي و بین¬المللی برمی¬گـردد. شکل¬گیري کشور آذربایجان براساس سکولاریسم و جدایی دین از سیاست با مدل جمهوري اسلامی ایران در تضـاد کامـل قـرار دارد. از همین¬رو شاهد ارتباط نزدیک آذربایجان با کشورهاي اروپایی، آمریکا و اسرائیل هستیم و ایران نیز متقابلاً با کشورهاي روسیه و ارمنستان روابط نزدیک و دوستانه¬اي دارد. باکو همواره ادعا دارد که حمایت¬هاي ایران از هویت¬طلبان دینی و احزاب مخالف دولت جمهوري آذربایجان، روابط نزدیک ایران با ارمنستان، نگاه از بالا به پایین تهران درخصوص ماهیت مناسبات باکو با اسرائیل و غرب و ... بعنوان بزرگ¬ترین تهدید براي موجودیت دولت مستقل جمهوري آذربایجان محسوب می¬شود. از طرفی تهران نیز ادعا دارد که گسترش نفوذ روزافزون رژیم صهیونیستی و غرب در جمهوري آذربایجان، فعالیت¬هاي ناسیونالیسم ترکی باکو در شمال غرب ایران، اسلام¬ستیزي و ... با منافع و امنیت ملی جمهوري اسلامی ایران در تضاد می¬باشند. این ادعاها و اختلافات دو کشـور در زمینـه تعیین رژیم حقوقی دریاي خزر، فعالیت¬هاي جمهوري آذربایجان در راستاي ایران¬سـتیزي، تحریف تاریخ و ... نوعی ذهنیت منفی بر روند و ماهیت مناسبات دو کشور داشته است؛ ذهنیتی که نمود واقعی آن را می¬توان در تنش¬ها و چالش¬هاي سیاسی اخیر بین تهران- باکو مشاهده کرد..


چکیده

جمهوری آذربایجان باتوجه به داشتن شرایط ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی همیشه مورد توجه بازیگران مطرح بین‌المللی قرار داشته است و بالطبع آن تحولات داخلی وخارجی این کشور در سطوح مختلف بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار بوده است. برهمین اساس، بررسی شرایط حاضر جهت اتخاذ تصمیم‌های درست سیاسی برای رویارویی با سیاست‌های منطقه این کشور برای ج.ا.ایران جزء ملزومات به حساب می‌آید. مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که ایران و آذربایجان در دوره کنونی، در چه زمینه‌هایی دارای همگرایی ‌و در چه زمینه‌هایی دارای واگرایی هستند. فرضیه این پژوهش بدین ترتیب است که داشتن یک رابطه صحیح و درست با جمهوری آذربایجان در گرو شناخت ‌عوامل ‌همگرایی ‌و واگرایی منطقه‌ای می‌باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با استفاده از امکانات و منابع کتابخانه‌ای و اینترنتی جمع‌آوری صورت پذیرفته است. نتایج این تحقیق بیانگر فراز و نشیب زیاد در روابط بین دو کشور در سالیان گذشته بوده است که بیشتر موانع، اختلافات و مشکلات موجود به ماهیت‌های نظام سیاسی دو کشور و نیز رقابت آنها در چارچوب نظام‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برمی‌گردد و چنانچه هریک از طرفین بخواهند از شرایط موجود استفاده درست کنند لازم است درکی صحیحی از وضعیت طرف مقابل و رفع موانع و مشکلات داشته باشند.