آسیب‌شناسی سیاست خارجی دولت محمود احمدی‌نژاد از منظر آرمان‌گرایی

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- دانشجوی کارشناسی‌ارشد روابط بین‌الملل، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) Rezaei.yu@gmail.com
دریافت: ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ | انتشار: 30 مهر 1400

منابع و ماخذ

فارسی:
1- ابراهیمی، شهروز (1388)، «بررسی واسازانه¬ی نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی ایران و پیوند آن با واقع-گرایی و آرمان¬گرایی»، فصلنامه بین¬المللی روابط خارجی، ش 4.
2- باقری دولت¬آبادی، علی و محسن، شفیعی (1393)، از هاشمی تا روحانی، بررسی سیاست خارجی ایران در پرتو نظریه سازه¬انگاری، تهران: انتشارات تیسا.
3- بصیری، محمدعلی و حمید، احمدی¬نژاد (1396)، «تبیین دیپلماسی فرهنگی سید محمد خاتمی و محمود احمدی¬نژاد در نظام بین¬الملل»، فصلنامه رهیافت¬های سیاسی و بین¬المللی، ش 46.
4- بصیرت (1392)، «گفتمان سیاست خارجی احمدی¬نژاد- خاتمی»    www.basirat.ir/fa/news
5- بی¬نا (1391)، «متن کامل سخنان احمدی¬نژاد در شصت و هفتمین مجمع عمومی سازمان ملل»   www.isna.ir/news/910705039751
6- بی¬نا (1392)، «متن کامل سخنرانی صالحی در اختتامیه اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی»   www.isna.ir/92021007192
7- بی¬نا (1392)، «صحبت¬های الهام درباره رجعت احمدی¬نژاد، وهن اعتقادات شیعه است»  www.icana.ir/fa/news/229854
8- بی¬نا (1395)، «مروری بر نامه احمدی¬نژاد به مقصد سران سیاسی دنیا، مردی با هوس مدیریت جهانی»  www.khabaronline.ir/news/565176
9- بی¬نا (1390)، «انتقاد احمدی¬نژاد از مدیریت جهان»    www.donya-e-eqtesad.com/64/418764
10- بی¬نا (1391)، «چاوز به همراه حضرت مسیح بازخواهد گشت/ او شهید راه خدمت به ملت ونزوئلا بود»  www.mashreghnews.ir/news/199172
11- بی¬نا (1387)، «احمدی¬نژاد: تمام بشریت از وضع حاکم ناراضی هستند»  www.hamshahrionline.ir/news/160619
12- جباری، حسین¬علی (1398)، «نقش آموزه مهدویت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، دو فصلنامه پژوهش موعود، ش 1.
13- جمال¬زاده، ناصر و محمد، آقایی (1394)، «تاثیر ایران¬هراسی در رقابت تسلیحاتی اعضای شورای همکاری خلیج فارس»، جستارهای سیاسی معاصر، ش 1.
14- دهقانی فیروزآبادی، جلال (1386)، «گفتمان اصولگرایی عدالت محور در سیاست خارجی دولت محمود احمدی¬نژاد»، دو فصلنامه دانش سیاسی، ش 5.
15- دهقانی فیروزآبادی، جلال و علیرضا، فیروزی (1391)، «دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی در دوران اصولگرایی»، فصلنامه روابط خارجی، ش 2.
16- دیار میرزا (1395)، «احمدی¬نژاد برای مدیریت بهتر جهان به دبیرکل جدید سازمان ملل نامه نوشت»   www.diyarmirza.ir/1395/08
17- صادقیان، رضا و قائم، موسوی (1396)، «مقایسه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دولت¬های خاتمی و احمدی¬نژاد»، ماهنامه پژوهش ملل، ش 16.
18- صادقی اول، هادی و دیگران (1394)، «تحلیل روابط ایران و عربستان سعودی از منظر نظریه واقع¬گرایی انگیزشی (1394-1384)»، فصلنامه تحقیقات سیاسی بین¬المللی، ش 25.
19- طالعی حور، رهبر و محمدحسن، صبوری (1391)، «شورای همکاری خلیج فارس و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه امنیت پژوهی، ش 38.
20- عیوضی، محمد رحیم (1387)، «تحلیلی بر سیاست خارجی محمود احمدی¬نژاد»، مجله راهبرد و توسعه، ش 14.
21- قوام، عبدالعلی (1393)، روابط بین¬الملل نظریه¬ها و رویکردها، تهران: انتشارات سمت.
22- محمدی، منوچهر (1387)، آینده¬ نظام بین¬الملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: دانشکده روابط بین¬الملل وزارت امور خارجه.
23- ملکی، مصطفی و مجتبی، بابایی (1391)، «روابط ایران و سازمان ملل پس از پیروزی انقلاب اسلامی»، مجله مطالعات روابط بین¬الملل، ش 18.
24- ملکی، محمدرضا و انسیه، رازقندی (1390)، «دیپلماسی عمومی و دولت احمدی¬نژاد: بازی در سطح خرد در خاورمیانه»، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، ش 16.
25- منصوری مقدم، جهانشیر و علی، اسمعیلی (1390)، «تحلیلی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی¬نژاد از منظر مدل پیوستگی (جیمز روزنا)»، فصلنامه سیاست، ش 1.
26- نوازنی، بهرام (1395)، دیپلماسی و ماموریت دیپلماتیک، قزوین: انتشارت دانشگاه بین¬المللی امام خمینی (ره).
27- هالستی، کی. جی (1390)، مبانی تحلیل سیاست بین¬الملل، ترجمه¬: بهرام مستقیمی و مسعود طارم سری، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین¬المللی.
28- هیوود، اندرو (1391)، سیاست، ترجمه¬: عبدالرحمن عالم، تهران: انتشارات نشرنی.
 
لاتین:
29- Shmuel, NILI (2011). The Nuclear (and the) Holocaust: Israel, Iran: and the shadows of Auschwitz. Journal of strategic security.
30- Michael, George (2007). Deciphering Ahmadinejad holocaust revisionism. Middle East forum.

متن کامل

مقدمه
نظم حاکم بر نظام بین¬المللی که پایه و اساس آن، پس از جنگ جهانی دوم ریخته شده است، بگونه¬ای است که کشورها در آن اغلب به دو دسته تقسیم می¬شوند. یک دسته موافق وضع موجود هستند، یعنی قوانین و اصول حاکم بر نظام بین¬الملل که پس از جنگ جهانی دوم پی¬ریزی شده را پذیرفته¬اند و طبق این اصول سیاست خارجی خود را جهت¬دهی می¬کنند. عده¬ای دیگر از دولت¬ها هم هستند که اصول و قوانین حاکم بر نظام بین¬الملل را، قوانینی می¬دانند که طبق اراده و منافع ابرقدرت¬ها می¬باشد و خود را ملزم به رعایت آن نمی¬دانند و خواستار تغییر این قوانین ظالمانه بر جهان هستند.
دولت احمدی¬نژاد از جمله دولت¬هایی بود که با یک رویکرد تهاجمی به نظام بین¬الملل می¬نگریست و قوانین حاکم بر آن را قوانینی ظالمانه که در خدمت ابرقدرت¬هاست می¬دانست. دولت احمدی¬نژاد علیرغم نوع جدید رفتار خود در محیط بین¬الملل مانند به راه انداختن یک مدل جدید گفتگو از طرق نامه¬نگاری یا رفتن به سمت دیپلماسی عمومی که در ابتدای انقلاب از آن استفاده می¬شد و چندین دهه به فراموشی سپرده شده بود و همچنین رفتن به سمت برداشتی خلاف واقع از آموزه¬ مهدویت نتوانست ادعای نظم جدید خود را به اثبات برساند.

1- مفاهیم و اصطلاحات
1-1- سیاست خارجی
سیاست خارجی عبارت است از استراتژی یا رشته¬ای از اعمال از پیش طرح¬ریزی شده¬ تصمیم گیرندگان حکومتی جهت دستیابی به اهدافی معین، در چهارچوب منافع ملی و در محیط بین¬المللی. به عبارتی، می-توان گفت که سیاست خارجی شامل تعیین و اجرای سلسله¬ای از اهداف و منافع ملی است، در صحنه¬ بین-المللی که از سوی دولت¬ها انجام می¬پذیرد (باقری دولت¬آبادی و شفیعی، 1393: 9).
کی. جی. هالستی در تعریف سیاست خارجی می¬گوید: «پدیده¬هایی که فراتر از مرزهای ملی می¬روند، همچون ارسال یادداشت دیپلماتیک، اعلام دکترین، تشکیل اتحاد یا تنظیم هدف بلند مدت، اما مبهم، مانند ایمن¬سازی جهان برای دموکراسی» (هالستی، 1373: 163).
2-1- آرمان‌گرایی
در بحث مواجه¬ با جامعه¬ جهانی دو نظریه عمده وجود دارد که عبارتند از آرمان¬گرایی و واقع¬گرایی. نظریه¬ آرمان¬گرایی همگام با تئوری واقع¬گرایی، دو نظریه¬ای هستند که بعنوان نظریه¬های جریان اصلی در روابط بین¬الملل مطرح شدند. در این میان، نظریه¬ آرمان¬گرایی بعد از جنگ جهانی اول و طرح اصول چهارده گانه¬ ویلسون طرفداران بسیاری را در میان دانشمندان و سیاستمداران عرصه¬ سیاست بین¬الملل به دست آورد. طرفداران آرمان¬گرایی شامل طیف وسیعی از صلح¬طلبان، فدرالیست¬های جهانی، بشردوستان، قانونگذاران و اخلاق¬¬گرایان می¬شود (باقری دولت¬آبادی و شفیعی، 1393: 27 ). در این روند تاکید بسیاری بر اهمیت ارزش¬های اخلاقی، هنجارهای قانونی، انترناسیونالیسم و هماهنگی منافع به صورت راهنمای سیاستگذاری خارجی به جای عنایت به منافع ملی، قدرت، استقلال و بقا در یک نظام غیرمتمرکز می¬شود (قوام، 1393: 35).
آرمان¬گرایی به تحلیل تجربی (یعنی چگونگی رفتار بازیگران بین¬المللی) کمتر توجه دارد تا به داوری¬های هنجاری (یعنی رفتاری که باید نشان دهند) (هیوود، 1389: 188 ).
در حالیکه تطابق سیاست خارجی واقع¬گرا با یک سیاست خارجی ایدئولوژیک صرفا با گسترش دایره منافع ملی و محدود کردن دایره ایدئولوژی میسر است، اما در مورد سیاست خارجی آرمان¬گرا و ایدئولوژیک این هم¬پوشی نسبتا آسان¬تر می¬باشد (ابراهیمی، 1388: 15).
یک سیاست خارجی ایدئولوژیک اغلب (و البته نه همیشه) بسط محور بوده، بدین صورت که فراتر از قلمرو سرزمینی می¬اندیشد و مرزهای جغرافیایی را بی¬اعتبار می¬داند. این مطلب درخصوص سیاست خارجی آرمان¬گرا نیز صادق است. طرفداران این نوع سیاست خارجی نیز به یک جامعه بین¬المللی و دست کشیدن از حاکمیت ملی معتقد هستند (همان، 1388: 15-16).
یک سیاست خارجی ایدئولوژیک همسان سیاست خارجی آرمان¬گرا خود را به اصل اخلاقی مثل ارزش¬های انسانی و یا صلح (البته با قرائت ویژه خود) پایبند می¬داند. البته این هدف صلح صرفا در قلمرو نظری است و نه عملی. بعنوان نمونه به¬رغم اهداف صلح¬طلبانه و همکاری¬جویانه در اصول و آمال نظری رهیافت لیبرالیستی و تفوق آن در فاصله¬ بین دو جنگ جهانی، پس از گذشت دو دهه، جنگ جهانی دوم آغاز شد (همان، 1388: 16).
در وضعیت آرمان¬گرایی، سیاستمداران و مجریان سیاست خارجی می¬کوشند شعارها و آرمان¬ها را بنیان سیاست¬ورزی در عرصه روابط خارجی قرار دهند. آنان در پی جانبداری از عدالت، مبارزه با ظلم و رهایی ملت¬ها، گاه مرزهای جغرافیایی و تعهدات بین¬المللی را درمی¬نوردند و با تضادها و تعارض¬های خواسته یا ناخواسته در همه¬ عرصه¬های دوجانبه، منطقه¬ای و بین¬المللی مواجه می¬شوند. آرمان¬گرایان خود را مکلف به «انجام وظیفه» می¬دانند و در میدان کنشگری و عمل، حتی¬الامکان پیامدهای تصمیم و اقدام¬های خویش را جدی نمی¬گیرند. بطور خلاصه، آرمان¬گرایی در سیاست خارجی حرکت در قلمرو ناممکن، ساختارشکنی و امید به ایجاد نظمی تازه در روابط بین¬الملل و مدیریت جهان بگونه¬های دیگر است.


2- گفتمان دولت احمدی‌نژاد
گفتمان دولت احمدی¬نژاد در دو بعد تبیینی (عدم مقبولیت نظم کنونی جهان) و تاسیسی (بوجود آوردن نظمی جدید در جهان) به واسازی نظم و نظام بین¬الملل موجود می¬پردازد.
1-2- تبیینی
در بعد تبیینی، از طریق توصیف و تبیین سرشت ناعادلانه وضع موجود و نظم مستقر سعی می¬کند آن را غیرطبیعی ساخته و از آن مشروعیت¬زدایی کند. غیرطبیعی کردن یعنی نشان دادن این امر که نظم و نظام بین¬الملل موجود مانند هر پدیده و واقعیت اجتماعی دیگر زمان¬مند و مکان¬مند بوده که تحت شرایط خاصی امکان وجود یافته و در گذر زمان در اثر غلبه و حاکمیت طبیعی انگاشته می¬شود (بصیری و احمدی‌نژاد، 1396: 23).
ظهور این گفتمان از گفتمان¬های پیش از خود متمایز و متفاوت است. در حقیقت، سیاست خارجی ایران در بستر گفتمان اصول¬گرایی تهاجمی شده و نسبت به آمریکا و غرب نیز به مرز تقابل رسیده بود. احمدی¬نژاد در بیانات خود نوعی رویکرد ایدئولوژیک و تهاجمی را در مواجهه با دشمن حفظ کرد و با خطابه¬های آتشین رژیم صهیونیستی و مسئله هولوکاست را انکار کرد و سیاستی برخلاف سیاست¬های خاتمی در پیش گرفت، در واقع نشانی از تعامل¬های قبل از وی به چشم نمی¬آمد. چرخش در مولفه¬های سیاست خارجی را می¬توان از گفته¬های وزیر امور خارجه دولت نهم دریافت که می¬گفت ما در سیاست خارجی براساس لبخند در مقابل غرب نوعی واگذار کردن و نوعی وادادگی را مشاهده کردیم و این برای ما قابل پذیرش نبود (صادقیان و موسوی، 1396: 12).
برای شناسایی اهداف، اصول و راهبردهای سیاست خارجی دولت احمدی¬نژاد، بهترین کار رجوع به منشور و یا برنامه کار دولت احمدی¬نژاد است که در بندهای (8-2) منشور دولت، تحت عنوان «راهکارهای سیاست خارجی در روابط بین¬الملل» به آن اشاره شده است. از مطالعه آن منشور موارد زیر بعنوان اهداف ایدئولوژیک به دست می¬آید:
1)    تشکیل قطب جهان اسلام در نظام چندقطبی آینده؛
2)    مبارزه با ناامنی، جنگ و تحقیر ملت¬ها؛
3)    مقابله با یکجانبه¬گرایی؛
4)    مبارزه با نظام تک¬قطبی و امپراتوری نظام سلطه جهانی (منصوری مقدم و اسمعیلی، 1387: 4-3).
می¬توان گفت نگاه احمدی¬نژاد به سیاست خارجی به نوعی متمایل به نگاه اوایل انقلاب می¬شود. احمدی-نژاد در زمینه تغییر مناسبات بین¬المللی به جهان نگاهی آرمانی دارد و سعی می¬کند که بتواند مردم جهان را به تغییر ساختار نظام بین¬الملل تشویق کند (بصیرت، 1392).
احمدی¬نژاد نظام حاکم بر نظام بین¬الملل را ناعادلانه و ظالمانه اعلام و آن را در راستای منافع ابرقدرت¬ها می¬دانست. همچنین وی سازمان ملل را بعنوان مهمترین سازمان جهانی در خدمت امیال ابرقدرت¬ها می-دانست و معتقد بود که سازمان ملل به صورت یکجانبه فقط در پی تامین منافع قدرت¬های جهانی است. علاوه¬ براین روابط شورای همکاری خلیج فارس نیز در دوران احمدی¬نژاد با جمهوری اسلامی وارد فاز خصمانه شد.
1-1-2- نظام بین‌الملل
واسازی یا شالوده¬شکنی یک روش قرائت و شیوه¬ تفسیر متن است که معمولا و اصالتا در ادبیات و نظریات پست – مدرن بکار می¬رود. در این روش تلاش می¬شود تا تقابل¬ها، قطب¬بندی¬ها، دوگانگی¬ها و سلسله مراتب مفهومی که در متن ثابت، طبیعی، منطقی و مشروع تلقی می¬شود، را بر هم زده و جا¬بجا سازد. واسازی یا شالوده¬شکنی درصدد است تا از طریق بازنگری، بازبینی و بازخوانی متن نشان دهد که چنین تقابل¬ها و سلسله مراتب مفهومی لزوما طبیعی، منطقی و دارای مشروعیت نیست. بر این اساس، روابط و مناسبات بین¬المللی بطور عام و نظم و نظام بین¬المللی بطور خاص به مثابه یک متن است که در فرآیند تاریخ و زمان نوشته شده است. این متن تنها یکی از انواع متونی است که امکان و قابلیت نوشتن داشته¬اند؛ بگونه¬ای که بر پیش متن¬ها و سلسله مراتب دل¬بخواهانه ابتناء یافته است (دهقانی فیروزآبادی، 1386: 19-18).
بارزترین و مهمترین وجه تجدیدنظرطلبی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوران احمدی¬نژاد، مخالفت آشکار و مقابله نمایان و نمادین با نظام سلطه جهانی است. از اینرو، استکبارستیزی بعنوان یکی از اهداف راهبردی در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی قرار گرفته و پیگیری شد. اولین گام در راه مقابله با نظام موجود، آشکار ساختن ماهیت ظالمانه، غیرطبیعی و نامشروع آن است. بر این اساس، یکی از مهم¬ترین اولویت¬ها و اهداف سیاست خارجی دولت احمدی¬نژاد «مبارزه با نظام تک¬قطبی و امپراطوری نظام سلطه جهانی»، «مقابله با استعمار فرانو و مبارزه با ترفندهای نظام سلطه جهانی» و «مبارزه با انحصار قدرت در سطح جهانی» است (دهقانی فیروزآبادی و فیروزی، 1392: 514).
احمدی¬نژاد در سخنرانی خود در شصت و هفتمین مجمع عمومی سازمان ملل درباره¬ اینکه مدیریت و نظم امروز حاکم بر جهان چه ویژگی¬هایی دارد که باید برخی آنها را مورد توجه قرار داد برخی از آنها را به این قرار دانست:
1)    مبتنی بر تفکر مادی و از این¬رو غیرمتعهد به ارزش¬های اخلاقی دانست؛
2)    براساس خودخواهی، فریب و کینه¬توزی و نفرت شکل گرفته است.
3)    براساس درجه¬بندی انسان¬ها؛ تحقیر برخی ملت¬ها، تضییع حقوق دیگران و سلطه¬طلبی پایه¬گذاری شده است.
4)    به دنبال ایجاد انحصار در قدرت و ثروت و علم و فناوری برای گروهی معدود است.
5)    هبه دنبال بسط سلطه¬گری از راه تشدید تفرقه و درگیری بین اقوام و ملل؛
6)    سازماندهی سیاسی در مراکز اصلی قدرت جهان، برپایه ادبیات سلطه و غلبه بر دیگران استوار است. این مراکز همه برای کسب قدرت هستند و نه برای ایجاد صلح و خدمت به مردم (ایسنا، 1391).
2-1-2- سازمان ملل متحد
احمدی¬نژاد علت ناکارآمدی و عدم مشروعیت سازمان¬های بین¬المللی و در راس آنها سازمان ملل را ساختار ناعادلانه و تبعیض¬آمیز و سلطه کشورها و قدرت¬های بزرگ بعد از جنگ جهانی دوم می¬دانست: «ناکارآمدی سازمان ملل به دلیل تاثیرپذیری ساختار آن از شرایط بعد از جنگ شکل گرفت. چنین تاثیری در بالاترین مرکز آن یعنی شورای امنیت می¬توان مشاهده کرد. سطوح تصمیم¬گیری در این شورا ناشی از نوعی بلوک¬بندی سیاسی میان قدرت¬های بزرگ در 60 سال پیش است. با اینکه شورای امنیت باید مبتنی بر عدالت و حقوق انسان باشد، اما شیوه¬ تصمیم¬گیری در آن تابع منافع برخی ابرقدرت¬ها و بده بستان¬های سیاسی است. از این¬رو، کمتر توانسته است ضامن صلح، امنیت و احقاق حقوق ملت¬ها باشد» (دهقانی فیروزآبادی، 1386: 22-21).
منوچهر متکی وزیر امور خارجه نیز در چارچوب همین گفتمان با صراحت از رویکرد انتقادی جمهوری اسلامی به سازمان¬های بین¬المللی و ضرورت اصلاح و تغییر ساختار و رویه¬ آن سخن می¬گوید: «جمهوری اسلامی رویکردی منتقدانه به سازمان¬های بین¬المللی دارد؛ ما معتقدیم که پس از 60 سال باید نوعی آسیب¬شناسی از سازمان¬های بین¬المللی شود و منافع همه¬ کشورها تامین گردد. ما از تعداد اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل حمایت می¬کنیم و معتقدیم شرایط بین¬المللی متحول شده است و سطوح قدرت در مناطق مختلف باید در تصمیم¬گیری¬ها و مشارکت شورای امنیت سازمان ملل حضور داشته باشند. نه تنها سازمان ملل بلکه همه¬ سازمان¬های اقتصادی بین¬المللی نیز باید صرف منافع کشورهای در حال توسعه و قدرت¬های میان پایه جهان گردد (همان، 22).
آمریکایی¬ها از رژیم¬های بین¬المللی بعنوان ابزار حقوقی و سازمانی برای محدود¬سازی جمهوری اسلامی ایران استفاده می¬کنند. روند محدود¬سازی جمهوری اسلامی توسط نهادهای بین¬المللی و همچنین براساس مولفه¬های تشکیل دهنده رژیم¬های بین¬المللی وجود دارد. این روند بعنوان بین¬المللی¬سازی تهدیدات جمهوری اسلامی ایران می¬باشد. بین¬المللی¬سازی تهدیدات را می¬توان بعنوان اقدامی در جهت تکثیر تهدیدات بین¬المللی علیه ایران دانست (محمدی، 1387: 117).
روابط ایران و سازمان ملل در دوره احمدی¬نژاد عمدتا با چالش¬های بسیاری همراه بود بگونه¬ای که:
ا1) پرونده هسته¬ای ایران علیرغم همکاری جمهوری اسلامی و آژانس بین¬المللی انرژی اتمی در چارچوب طرح مدالیته، لاینحل باقی مانده و به شورای امنیت ارجاع شد و شورای حکام آژانس انرژی اتمی، رویکرد دوگانه¬ای درخصوص برنامه هسته¬ای ایران اعمال کرد که سیاست¬های تنش¬زدایی ایران در این زمینه را ناکام نماید. همچنین ایران از نامزدی عضویت در شورای حکام آژانس بین¬المللی انرژی اتمی انصراف داد.
2) شورای امنیت، 6 قطعنامه علیه پرونده هسته¬ای ایران صادر کرد. قطعنامه 1696 در چارچوب بند «40» فصل 7 منشور و قطعنامه¬های 1737، 1747، 1803، 1835 و 1929 در چارچوب بند «41» منشور ملل متحد.
3) ایران از کسب کرسی غیردائم عضویت در شورای امنیت سازمان ملل محروم ماند. در این زمینه ایران تنها توانست یک ششم آرای اعضای مجمع عمومی (32 رأی از 192 رأی) را به دست آورد.
4) اگرچه ایران حمایت کشورهای عدم تعهد و کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی را در سیاست اعلامی آنان در قبال ایران به دست آورده بود، اما برخی از این کشورها (مانند هند، آفریقای جنوبی، قطر و ...) در سازمان¬های بین¬المللی، در قطعنامه¬های ضدایرانی مشارکت داشتند.
5) سیاست ایران در مورد مبارزه با صهیونیسم و طرح مسئله هولوکاست توسط ایران، در سازمان¬های بین-المللی پیگیری نشد. در این زمینه ایران نتوانست از توان خود در این سازمان¬ها برای مقابله با فعالیت¬های رژیم صهیونیستی اقدام موثری انجام دهد. بگونه¬ای که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، قطعنامه¬ای در مورد هولوکاست با اجماع و حمایت 104 مصوب گردید و روز 27 ژانویه به نام یاد بود قربانیان هولوکاست، روز جهانی یادمان هولوکاست نامیده شد. همچنین در سازمان یونسکو نیز آموزش موضوع هولوکاست بعنوان بخشی از کتاب نظام آموزشی کلیه کشورها به تصویب رسید.
6) اگرچه مواضع ایران در قبال بحران¬های منطقه¬ای و به ویژه مسئله فلسطین همواره پیشتاز بوده است، اما ایران هرگز نتوانسته است از ظرفیت سازمان¬های بین¬المللی از جمله سازمان ملل متحد برای تصویب قطعنامه¬ای در این خصوص استفاده کند. این مسئله در اوج بحران¬هایی مانند جنگ غزه کاملا آشکار بود (ملکی و بابایی، 1391: 19-18).
بیشتر رویکرد رسمی رژیم صهیونیستی به پروژه هسته¬ای ایران ناشی از لفاظی¬های انفجاری محمود احمدی¬نژاد در مورد رژیم صهیونیستی، صهیونیسم و هولوکاست است. در اکتبر 2005 در کنفرانسی در مورد «جهان بدون صهیونیسم» که خود احمدی¬نژاد آن را تشکیل داده بود، او رژیم صهیونیستی را «لکه¬ای ننگین» اعلام کرد که باید «از نقشه جهان پاک شود»، در سال 2008 او بار دیگر تاکید کرد که رژیم صهیونیستی «میکروب فساد» و «تومور سرطانی» است که باید از نقشه جهان حذف شود (Shmuel, 2011: 9).
همچنین احمدی¬نژاد پس از سخنرانی خود در 19 سپتامبر 2006 در مجمع عمومی سازمان ملل، کتاب قضاوت نهایی مایکل کالینز پایپر روزنامه¬نگار راست افراطی آمریکایی را که در آن گفته شده موساد قاتل جان اف کندی بوده را در معرض نمایش گذاشت (Michael, 2007: 5).
احمدی¬نژاد در نامه خود به جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا نوشت: «مردم جهان به سازمان¬های بین-المللی ایمان ندارند، زیرا بوسیله این سازمان¬ها از حقوق آنها طرفداری نمی¬شود». و در سخنان پیش از عزیمت به نیویورک برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی گفت: «سازمان ملل و بالاترین رکن آن، یعنی شورای امنیت باید به سمت دفاع حقیقی از حقوق ملت¬ها گام بردارد و از تسلط یک کشور یا مراکز قدرت بر این سازمان¬ها جلوگیری شود؛ بنابراین تا تحولات اساسی در ساختار سازمان انجام نگیرد و تا زمانی که تصمیم¬گیری¬ها تابع منافع برخی از قدرت¬ها و بده بستان¬های سیاسی می¬باشد، از جمهوری اسلامی نمی-توان انتظار پذیرش تصمیم¬های این سازمان را داشت. به همین دلیل، جمهوری اسلامی با عدم تمکین و تقبیح قطعنامه¬های 1696، 1736 و 1803 شورای امنیت سازمان ملل درخصوص پرونده هسته¬ای جمهوری اسلامی ایران این قطعنامه¬ها را نمودی از رویدادهای تبعیض¬آمیز این نهاد قلمداد می¬کند.
همچنین احمدی¬نژاد پس از انتخاب آنتونیو مانوئل داولیویرا گوتورش بعنوان دبیرکل سازمان ملل متحد در نامه¬ای به وی عنوان کرد: «عدم رعایت عدالت حقوق ملت¬ها و به چالش کشیده شدن فلسفه وجودی این سازمان را در پی داشته است. مزید بر آن استقرار مقر سازمان در خاک ایالات متحده آمریکا به استیلای دولت آمریکا به ارکان این مهم¬ترین نهاد بین¬المللی انجامیده است که در نتیجه آن، جزء در دوران محدودی از ابتدای حیات خود نتوانسته است در مسائل مهم جهانی، نقش موثر و اصلی را به نفع ملت¬ها ایفا نماید (دیار میرزا، 1395).
3-1-2- شورای همکاری خلیج فارس
احمدی¬نژاد برای شرکت در نشست سالانه سران شورای همکاری خلیج فارس که در سال 2007 در دوحه قطر برگزار گردید دعوتنامه دریافت کرد. در واقع، وی نخستین رئیس جمهور ایران بود که از زمان تشکیل این شورا در 26 سال پیش از آن در اجلاس سران آن شرکت می¬کرد. در این اجلاس رئیس جمهور ایران ابراز داشت که ما خواهان صلح و امنیت بدون هرگونه نفوذ بیگانه هستیم، پیشنهاد برقراری پیمان¬ها و نهادهای اقتصادی و امنیتی را در میان این هفت دولت برای خدمت به مردم منطقه و برقراری صلح و شکوفایی برای همه مطرح ساخت. از نظر بسیاری از تحلیلگران، حضور محمود احمدی¬نژاد نقطه برجسته بیست و هفتمین اجلاس شورای همکاری خلیج فارس بود. با این حال، هیچ چیز در ارتباط با مشارکت ایران در این نشست و یا پیشنهادهای مطروحه رئیس جمهور ایران در بیانیه پایانی ذکر نشد. سخنان کوتاه ریاست قطری مینی بر خوشامد¬گویی به مهمانشان و چند کلمه درخصوص قول بررسی پیشنهادهای وی تنها پاسخی بود که به ایران داده شد (طالعی حور و صبوری، 1391: 12).
علیرغم این تلاش¬ها، باز هم روابط خارجی ایران با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به واگرایی سوق یافت و در ادامه تحت تاثیر عواملی مثل هلال شیعی، مسئله انرژی هسته¬ای ایران، ادامه اختلافات دیرینه ایران با امارات بر سر جزایر سه¬گانه و تشدید حلقه امنیتی ایران توسط آمریکا و نقش این کشور در ایران-هراسی کشورهای منطقه، واگرایی نه تنها تداوم یافته، بلکه تشدید هم شده است (همان، 13). نقطه¬ اوج اختلاف بین ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و در راسشان عربستان سعودی موضوع سوریه بود. عربستان سعودی خواستار سرنگونی دولت سوریه بود در حالیکه جمهوری اسلامی از حامیان دولت سوریه بود.
عربستان برخلاف ایران در پی ناامنی در سوریه بود، زیرا اولا ایدئولوژی سعودی¬ها با ایدئولوژی سکولار بشار اسد همخوانی نداشت؛ ثانیا سرکوب¬های دائمی دولت سوریه علیه مخالفان سنی، ریاض را بسیار آشفته کرده بود؛ ثالثا عربستان دریافته بود که سقوط اسد می¬تواند بعنوان فرصت طلایی برای تضعیف ایران تلقی شود؛ و در نهایت، حمایت از مخالفان در سوریه می¬توانست انتقاد مخالفان رژیم عربستان را در مورد نحوه برخورد ریاض در داخل این کشور با موضوع بیداری اسلامی خنثی کند. پشتیبانی مالی برای تهیه سلاح و قاچاق اسلحه به داخل سوریه و ارائه راهکارهای عملیاتی به معترضان و مرتبط کردن آنها با رسانه¬های بین¬المللی و ایجاد فشار رسانه¬های تحت مالکیت آن کشور؛ مثل: العربیه، الحیات و الشرق الاوسط از اهداف این کشور بوده و هست؛ همچنانکه سعود الفیصل، وزیر خارجه وقت عربستان نیز در این رابطه گفت که مسلح کردن مخالفان سوری، وظیفه¬ای است که در زمانیکه مخالفان توانایی دفاع از خود را ندارند، باید ادا شود. همچنین، وی در دیدار خود با جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، در ژوئن 2013 گفت که شورشیان باید برای دفاع از خود در برابر بشار اسد تسلیح شوند. وی گفت: «نمی¬توانیم در برابر مداخله ایران و حزب¬اله در سوریه ساکت بمانیم» (صادقی اول و همکاران، 1394: 10-9).
سیاست ایران در قبال سوریه اما تفاوت اساسی داشت و این موضوع را از صحبت¬های علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه دولت احمدی¬نژاد در اختتامیه اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی می¬توان دید. صالحی گفت: «ما امروز شاهد وضعیتی پیچیده در سوریه هستیم. آنچه امروز در سوریه بعنوان یک کشور مهم منطقه جریان دارد، خطری است که می¬تواند آرامش و امنیت در کل منطقه را با چالش جدی مواجه نماید. ما از ابتدا بر این عقیده بوده¬ایم که در سوریه نیز همانند سایر کشورها سطحی از مطالبات و درخواست¬های واقعی مردم وجود دارد که باید پاسخ مثبت به آنها داده شود و بنابراین جمهوری اسلامی ایران از همان شروع بحران ضمن درخواست توقف درگیری¬ها و برقراری آرامش در کشور، مردم¬سالاری و افزایش نقش مردم در تصمیم¬گیری¬های سیاسی است» (ایسنا، 1392).
علاوه¬ بر این با شروع بحران نظامی در سوریه برخی از کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس با هدف ضربه زدن به ایران به تجهیز گسترده¬ گروه¬های تروریستی در سوریه پرداختند. اگر این رویکرد را مبنای عمل اعضای شورای همکاری خلیج فارس بدانیم در این صورت می¬توانیم به درکی بسیار عمیق از چرایی هزینه¬های کلان نظامی کشورها دست یابیم. البته باید توجه نمائیم که مرجع آماری کاملا دقیقی از هزینه¬های نظامی کشورها¬ی گوناگون وجود ندارد، اما همه ساله «موسسه بین¬المللی تحقیقات صلح استکهلم » با استفاده از منابع غیرمحرمانه و پرسش¬نامه¬هایی که به صورت رسمی در اختیار سران نظامی کشورهای گوناگون قرار می¬دهد آماری از هزینه¬های تسلیحاتی کشورهای مختلف ارائه داده و به دسته¬بندی آنها می¬پردازد و تغییرات آن را در طی سال¬های مختلف مورد بررسی قرار می¬دهد و در قالب جداول گوناگون به توضیح آنها می¬پردازد (جمال¬زاده و آقایی، 1394: 15).
طبق آمارهای موسسه بین¬المللی تحقیقات صلح استکهلم در آوریل 2014 مجموع کل هزینه¬های تسلیحاتی در سال 2013 برای منطقه¬ خاورمیانه چیزی معادل 150 میلیارد دلار برآورد می¬شود که نسبت به سال گذشته رشدی 4 درصدی را نشان می¬دهد، در مجموع در بازه¬ زمانی 10 ساله¬ 2004 تا 2013 هزینه¬های تسلیحاتی و نظامی در منطقه 56 درصد رشد داشته است. در سال 2012 امارات متحده عربی دو نوع سیستم موشکی ضدبالستیک را به آمریکا سفارش داد و اولین محموله¬ سفارشات خویش را که شامل چهار قطعه سیستم راداری دفاعی ضدبالستیکی بود را دریافت کرد، سیستمی که عربستان سعودی در سال 2011 تعداد 21 قطعه آن را سفارش داده بود و کویت و قطر نیز در سال 2012 تمایل خود را برای خرید آن اعلام کردند. مقامات حکومت عربستان سعودی در همین سال¬ها 48 فروند جنگنده¬ رزمی «تایفون» را به انگلستان سفارش دادند و 152 فروند هواپیمای جنگنده «اف-15» از آمریکا خریداری نمودند و برای موارد اخیر چیزی برابر با 30 میلیارد دلار هزینه پرداخت کردند، قراردادی که مقامات آمریکایی معتقدند بیش از پنجاه هزار فرصت شغلی ایجاد نمود و سالیانه سه و نیم میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا کمک می¬کند. لازم به ذکر است که این قرارداد بخشی از یک قرارداد بزرگ¬تر 10 ساله است که ارزش آن 60 میلیارد دلار برآورد شده است و شامل فروش بالگرد، مجموعه¬ای از موشک¬های گوناگون، سیستم¬های هدایت شونده و عینک¬های دید در شب است که کنگره¬ آمریکا در سال 2010 فروش آ¬نها را به تصویب رساند، همچنین در سال 2011 قرارداد دیگری به ارزش 5 میلیارد دلار بین عربستان و آمریکا منعقد گردید که شامل فروش انواع هواپیماهای نظامی و بالگردهای نظامی بود که این خریدهای تسلیحاتی از طرف مقامات ریاض و واشنگتن به منزله¬ تعهدی نمادین برای ادامه¬ روند همکاری¬ها در آینده به حساب می¬آمد (همان، 22).
2-2- تاسیسی
احمدی¬نژاد در شصت و ششمین مجمع عمومی سازمان ملل درباره¬ طرح خود که وی آن را «مدیریت مشترک جهانی» می¬نامید گفت: «باید با عزم عمومی و همکاری و مشارکت همگانی طرحی نو در انداخت. طرحی که به اندیشه انسانی و فطری و ارزش¬های جهان شمول از جمله توحید، عدالت، آزادی، محبت و جستجوی سعادت از طریق سعادت همگان استوار باشد. تغییرات و اصلاحات برای تشکیل کامل و واقعی سازمان ملل نیاز اصلی و اساسی که مجمع عمومی باید به آن بپردازد. در نشست سال گذشته با ذکر اهمیت موضوع پیشنهاد کردم که این دهه، دهه «مدیریت مشترک جهانی» نامگذاری و از همه ظرفیت¬ها برای ایجاد جهانی متحد استفاده شود. اکنون نیز پیشنهاد خود را تکرار می¬کنم» (دنیای اقتصاد، 1390).
بطورکلی احمدی¬نژاد هرگز یک طرح جامعه و یکپارچه که جایگزینی برای سازمان¬ها و نهادهای کنونی دنیا باشد، بطوریکه تمام کشورهای دنیا در آن از حقوق مساوی برخوردار باشند و همچنین تعیین کننده نوع روابط کشورها با یکدیگر بگونه¬ای که عده¬ای از کشورها دست بالاتر را نسبت به بقیه کشورها نداشته باشند، ارائه نکرد. آنچه در بحث جایگزینی نظم کنونی جهان توسط دولت احمدی¬نژاد شاهد بودیم شامل:                 1) دیپلماسی عمومی؛ 2) دیپلماسی نامه¬ای؛ 3) آموزه¬ مهدویت، می¬شود.
1-2-2- دیپلماسی عمومی
دیپلماسی عمومی بعنوان یک ابزار سیاست خارجی عبارت است از فرایندی که از طریق آن، یک حکومت ارتباط و روابط مستقیم با مردم و ملت¬های دیگر برقرار می¬کند تا مبانی، آرمان¬ها، ارزش¬ها و گفتمان انقلاب (خود) را در این جوامع گسترش دهد. به عبارت دیگر، دیپلماسی عمومی فرایند ارتباط جمهوری اسلامی با عموم مردم کشورهای دیگر برای شناساندن ایده¬ها، ایده¬آل¬ها، آرمان¬های اسلامی – انقلابی، معرفی نمادها، فرهنگ و هنجارها و تبیین اهداف و سیاست¬های خود می¬باشد (ملکی و رازقندی، 1390: 10).
برخلاف ویژگی مشترک دیپلماسی سنتی و دیپلماسی نوین که مربوط به اقدامات رسمی و اداری یک دولت حاکم با دولت حاکم دیگر از طریق ماموران رسمی خود می¬باشد، دیپلماسی عمومی بر عموم مردم، شامل افراد و گروه¬های غیردولتی در جوامع خارجی تمرکز یافته است. دیپلماسی عمومی که در واقع، شکلی از تبلیغ اما از سوی دیپلمات¬ها است زمانی یا اصلا مطرح نبود یا در حاشیه دیپلماسی و فعالیت دیپلمات¬ها قرار داشت (نوازنی، 1395: 121-120).
احمدی¬نژاد بر ضرورت تعامل با ملت¬های عدالت¬خواه جهان تاکید می¬ورزید؛ چراکه علاوه بر بهره¬گیری از بسیج توده¬ها در داخل بعنوان پشتوانه سیاست خارجی، بر این باور است که تعاملات بین دولتی می¬تواند جمهوری اسلامی را در تحقق اهداف استقلال¬طلبانه و ضداستعماری یاری رساند. این مهم مستلزم کاربرد ادبیات جدید در روابط بین¬الملل به منظور گسترش سطح تعاملات با ملت¬ها و مخاطب قرار دادن افکار عمومی جهانی بوده است. در این راستا دیپلماسی مردم محور بعنوان مبنای اعتمادسازی جهانی با حفظ اصول و ارزش¬ها و اقتدار در عرصه¬های بین¬المللی مورد توجه قرار گرفته است. بکارگیری ظرفیت¬های فرهنگی، رسانه¬ای، دانشگاهی و تشکل¬های غیردولتی در جهت توسعه و پیشبرد اهداف سیاست خارجی و نیز احتمام به نقش ایرانیان خارج و نیز مسلمانان و نخبگان شیفته انقلاب اسلامی بعنوان سفرای فرهنگی کشور و بازیگران موثر در همکاری علمی، فنی و اقتصادی با جهان در این راستا قابل ارزیابی است. احمدی¬نژاد درصدد آن برآمده بود که بر روی افکار عمومی منطقه و جهان سرمایه¬گذاری کند (عیوضی، 1387: 11-10).
یکی دیگر از محورهای دیپلماسی عمومی احمدی¬نژاد، سفرهای مختلف وی است. او همانگونه که در داخل با راه¬اندازی سفرهای استانی به ارتباط چهره به چهره پرداخت، در سفرهای خارجی نیز سعی می¬کند به صورت چهره به چهره با مردم کشورهای مختلف دنیا صحبت کند. در دوره اول ریاست جمهوی، سفرهای خارجی احمدی¬نژاد به 60 سفر بالغ می¬شد. برخلاف سفرهای دولت اصلاحات که مقصد آنها کشورهای غربی بود، احمدی¬نژاد به کشورهای آسیایی، آفریقا و آمریکای جنوبی تغییر مسیر داد. ارتباط گسترده احمدی¬نژاد با مردم و سران کشورهای آمریکای لاتین از این دید قابل تحلیل است (دهقانی فیروزآبادی و فیروزی، 1391: 17).
2-2-2- دیپلماسی نامه‌ای
احمدی¬نژاد با تقلید از الگوی نامه¬نگاری¬های پیامبر اسلام (ص) در زمان دعوت سلاطین و فرمانروایان سایر امپراتوری¬ها و قبایل، شروع به نامه¬نگاری با سران کشورها و رهبران مذهبی دنیا نمود. احمدی¬نژاد در می 2006 نامه¬ای به جرج دبیلو بوش نوشت و در 2007 به گفتگوی سازنده¬ای با ایالات متحده برای همکاری در عرصه امنیت عراق مبادرت کرد. بعضی از مطبوعات منطقه از نامه رئیس جمهور به بوش با عنوان «بمب احمدی¬نژاد» یاد کردند. برای نمونه روزنامه الخلیج، چاپ امارات در تاریخ 9 می 2006 (19 اردیبهشت 1385) با تیتر «بمب احمدی¬نژاد: نامه خطاب به بوش» اینچنین نوشت: «رئیس جمهور ایران با ارسال نامه¬ای به بوش، شگفتی دیپلماتیک بزرگی را آفرید که ناظران سیاسی را شگفت زده کرده و محافل سیاسی در سطح بین¬المللی را به خود مشغول داشته است». احمدی¬نژاد درباره اهداف خود از نامه-نگاری می¬گوید: «نامه من اهداف گوناگونی داشت. عده زیادی از شهروندان آمریکا در پیام¬ها و نامه¬هایی که برای من فرستادند درخواست کردند که من نقطه نظراتم را مستقیما با مردم آمریکا در میان بگذارم. بسیاری از آنها گفتند که دولت آمریکا اجازه نمی¬دهد که ما نقطه نظرات شما را به درستی دریافت کنیم. به زبان¬های گوناگون گفته¬اند که نوعی سانسور برقرار است و خواستند که من مستقیم با آنها صحبت کنم. من هم مستقیم با آنها صحبت کردم ... هدف دیگر، برقراری یک گفتمان جدید بین ملت¬هاست. اما همه این اهداف در جهت صلح، برادری و دوستی است. ما از این وضعیت دنیا ناراحتیم و روند را مثبت ارزیابی نمی¬کنیم. گرچه معتقدیم ملت¬ها دارند بیدار می¬شوند. اما از وضع موجود راضی نیستند. ما از این جنگ¬ها و درگیری¬ها بیزاریم. فکر می¬کنیم که با منطق می¬شود مسائل را حل کرد. می¬توان گفت استفاده از دیپلماسی نامه¬ها در دولت احمدی¬نژاد در راستای اصل مهم دعوت قرار دارد که از اصول مورد نظر اسلام در سیاست خارجی است. در واقع دعوت دیگران به اصلاح و توصیه به اعمال نیک و گرایش به سوی حق تعالی، از وظایف مجریان سیاست خارجی می¬باشد. این یک تکلیف دینی و سیاسی برای همه مسلمین و هر دولت اسلامی است (همان، 19-18).
احمدی¬نژاد در طول دوران ریاست جمهوری خود 7 بار اقدام به نامه¬نگاری نمود که شامل نامه به ژاک شیراک رئیس جمهور سابق فرانسه در تیر 1385 نمود که محتوای آن فاش نشد، نامه به جرج بوش در 18 اردیبهشت 1385، نامه به آنگلا مرکل صدراعظم آلمان در 28 تیر 1385، نامه به سارکوزی رئیس جمهور وقت فرانسه در 21 آبان 1386، نامه به اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در 16 آبان 1389 و اسفند 1389 و نامه به پاپ در 15 مهر 1389 (خبر آنلاین، 1395).
احمدی¬نژاد پس از دوران ریاست جمهوری خود نیز این نامه نگاری¬ها را ادامه داد که می¬توان به نامه به اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در سال 1395، نامه به دبیرکل سازمان ملل متحد درباره کرونا در اسفند 1398، نامه به دبیرکل سازمان ملل متحد به مناسبت تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در 28 آذر 1399 و نامه به محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی درباره جنگ یمن اشاره کرد.
3-2-2- آموزه مهدویت
احمدی¬نژاد در چهارمین همایش بین¬المللی دکترین مهدویت درباره حکومت جهانی و آینده¬ جهان گفت: «خداوند انسان را نیافرید که در پایین¬ترین درجه¬ کمال زندگی کند، او را آفرید که به قله¬ کمال برسد و رسیدن به قله کمال مستلزم زندگی اجتماعی است و این زندگی اجتماعی مستلزم حاکمیت حکومت و آن حکومتی این فضا را فراهم می¬کند که خود در بالاترین نقطه¬ کمال باشد. دمیدن روح کمال در انسان و پیش بردن دل او به سمت نقطه¬ آرمانی از طریق ائمه اطهار (ع) و فرزندان پیامبر گرامی اسلام (ص) و انبیاء (ع) ادامه پیدا کرده است و به فضل¬ الهی و به لطف خداوند فرزند آخر و موعود امم خواهد آمد و این ضرورت قطعی کمال انسان را به صورت کامل در جهان محقق خواهد کرد. بدون برپایی حکومت جهانی به دست انسان کامل محال است که ماموریت انسان و هدف از خلقت انسان محقق شود و این یک امر حتمی است (همشهری آنلاین، 1387).
مهدویت آموزه¬ای است که در جهت¬های گوناگون داخلی و بین¬المللی قواعدی مطابق با منابع وحیانی در خود گنجانده است. در قوانین جمهوری اسلامی، گزاره¬هایی از آموزه مهدویت برای دستگاه دیپلماسی نهاده شده که می¬تواند بعنوان چراغ راهنمایی برای اعضای دیپلماسی و تماس نهادهای فعال در عرصه بین-المللی عمل کند. از حیث وحیانی؛ برخی آیات قرآن، در عین حال که به آموزه مهدویت ناظر است، به چگونگی سیاست خلرجی نیز اشاره کرده است. از حیث قوانین اسلامی جمهوری اسلامی روش¬ها و راهبردهایی برای سیاستگذاری¬های دستگاه دیپلماسی باتوجه به آموزه مهدویت و ایصال به جامعه آرمانی نهاده شده است و در اندیشه و بیانات رهبران جمهوری اسلامی ایران، چگونگی عملکرد در سیاست خارجی، باتوجه به در نظر گرفتن اهداف غایی اسلام و آموزه مهدویت به وفور دیده می¬شود (جباری، 1398: 3-4).
در دوران ریاست جمهوری احمدی¬نژاد شاهد برداشت عجیب، دور از واقعیت و به دور از اصول اسلامی از مهدویت بودیم. در این دوره مصداق¬هایی برای یاران امان زمان ( ع ) عنوان می¬شد که هیچگونه قرابتی میان مصداق¬ها و روایاتی که درباره یاران حضرت امام زمان (ع) وجود نداشت و گاها در تضاد با اندیشه مهدویت نیز بودند. غلامحسین الهام سخنگوی وقت دولت احمدی¬نژاد در اظهارنظری عجیب مدعی رجعت احمدی‌نژاد دست در دست چاوز با حضرت مهدی (عج) شد. این اظهارنظر با واکنش علاءالدین بروجردی رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را در پی داشت.
بروجردی با بیان اینکه «احمدی¬نژاد و همفکران او بارها درباره چگونگی ظهور امام عصر (عج) صحبت¬هایی داشته¬اند که مورد انتقاد واقع شده و این حرف¬ها، مساله جدیدی نیست. حتی مراجع بزرگوار ما که ده¬ها سال در مکتب اهل بیت و تشیع تلمذ کردند و در اینگونه مسائل خبره هستند، چنین سخنانی درباره رجعت مطرح نمی¬کنند» (خانه ملت، 1392).
احمدی¬نژاد نیز در پیام تسلیت خود در پی درگذشت هوگو چاوز رئیس جمهور فقید ونزوئلا مدعی رجعت وی با امام عصر (عج) گردید. وی نوشته بود: «تردید ندارم که او بازخواهد گشت و به همراه همه صالحان و حضرت مسیح (ع) و تنها باقیمانده از نسل پاکان، انسان کامل، خواهد آمد و جامعه بشری را در استقرار صلح و عدالت کامل و مهربانی و کمال یاری خواهد داد (مشرق، 1391).
انتقاداتی که بعد از پیام تسلیت درباره¬ هوگو چاوز و نوید به رجعت چاوز، به اوج خود رسید تا آیت¬اله جنتی بگوید: «کاش برخی که این مسائل را مطرح می¬کنند، چهار تا کتاب می¬خواندند و چهار روز به حوزه¬ علمیه می¬رفتند و میان موضوع¬های نقلی و عقلی تفاوت قائل می¬شدند. رجعت از مسائل نقلی است و با دلیل نقلی ثابت می¬شود و نیاز به حدیث و استناد به قرآن دارد» (باقری دولت آبادی و شفیعی، 1393: 23). همچنین احمدی¬نژاد در جمع طلاب و روحانیون به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان با اشاره به اینکه باید دست مردم را در دست امام زمان (عج) گذاشت گفت: «بیش از آنکه ما دنبال امام زمان (عج) باشیم، آنها دنبال امام زمان (عج) هستند. آنقدر در دانشگاه¬های علوم انسانی آمریکا راجع¬ به امام زمان (عج) تحقیق کرده¬اند که اگر بگویم هزاران برابر مجموع کار حوزه¬های علمیه قم و نجف و مشهد، زیاد نگفته¬ام، بلکه کمتر گفته¬ام که شما باور کنید. با بسیاری از کسانی¬که به¬زعم آنان می¬توانستند با امام زمان (عج) ارتباطی داشته باشند تماس گرفته و با آ¬نها مصاحبه و اطلاعات¬شان را تخلیه کرده¬اند. به قول دوستی که می¬گفت پرونده امام زمان (عج) را تکمیل کرده¬اند و برای دستگیریش بسته¬اند، و تنها عکسش را کم دارند. آنها می¬دانند که تنها خطر مبنایی و اساسی برای امپراتوری چند صد ساله آنها امام زمان (عج) می¬باشد» (شرق، 1394).

نتیجه‌گیری
دولت محمود احمدی¬نژاد با نگاه آرمان¬گرایی ابتدای انقلاب اسلامی به نظام بین¬الملل می¬نگریست و در تلاش بود که نظم موجود در نظام بین¬الملل را به چالش بکشد. علیرغم تلاش¬های محمود احمدی¬نژاد و نامه¬نگاری¬های وی برای مقامات سیاسی و مذهبی، ولی نه تنها اقدامات وی به نتیجه¬ مطلوب نرسید، بلکه جواب عکس هم در مواقعی می¬داد؛ مانند ثبت روز جهانی هولوکاست در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و یا عدم رای سایر کشورهای جهان به جمهوری اسلامی ایران برای حضور در شورای امنیت سازمان ملل متحد بعنوان یکی از اعضای غیردائم، که نشان از بی¬نتیجه بودن و عدم کارایی سیاست خارجی آرمان-گرای دولت محمود احمدی¬نژاد در صحنه بین¬الملل داشت. طرح دیپلماسی نامه¬ای در شرایطی که نظم حاکم در جهان مخالف با دیپلماسی سری می¬باشد و با تاسیس سازمان ملل بعنوان یک پارلمان جهانی در تلاش است تا راه را برای بکار گرفتن دیپلماسی آشکار فراهم آورد و مانع از دسیسه¬های احتمالی گردد تا مانع از بروز جنگ و دشمنی گردد، این موضوع را به ذهن متبادر می¬کند که دنیا در حال بازگشت به دوران زد و بندهای پنهانی که موجب وقوع دو جنگ جهانی گردید می¬باشد و قطعا چنین چیزی نمی-توانست مورد پذیرش سایر کشورها باشد.
همچنین دیپلماسی عمومی نیز موضوعی است که امروزه تحت عنوان تاثیر بر افکار و اذهان مردم یک کشور برای جهت دادن به آنها برای دستیابی به اهداف و امیال خاص کشور کنترل کننده قلمداد می¬گردد و نوعی دخالت در امور داخلی یک کشور دیگر محسوب می¬شود و نمی¬توانست مورد پشتیبانی سایر کشورها قرار گیرد. موضوع آموزه¬ مهدویت نیز در حالیکه در جهان اسلام مذاهب چهارگانه اهل سنت و حتی برخی فرق شیعه نیز به آن چندان اعتقادی ندارند نیز نشان از عدم درک درست نظام بین¬المللی می¬باشد؛ چراکه کشورهای اروپایی و قسمتی از آمریکا اغلب پیرو مذاهب سه گانه مسیحیت یعنی پروتستان، کاتولیک و ارتدوکس هستند، همچنین در شرق مذاهب غالب بوایی، شینتو و کنفوسیوسی هستند به علاوه جمع کثیری که هیچ اعتقادی به هیچ از ادیان ندارند بدین ترتیب طرح آموزه¬ مهدویت در چنین فضایی بطورکلی یک اقدام از پیش شکست خورده می‌باشد.

چکیده

یکی از مولفه‌هایی که در بررسی سیاست خارجی دولت‌ها در مواجهه با سایر دولت‌ها و جامعه جهانی مورد توجه است، رویکرد دولت نسبت به نظام حاکم بر جهان است که باتوجه به موافق یا مخالف بودن با نظام حاکم بر جامعه جهانی رویکردها به ساختارشکنانه یا حافظ وضع موجود تقسیم‌بندی می‌شوند. در رویکرد حافظ وضع موجود که بنابر سازگاری دارد بحث رویکرد جایگزین مطرح نمی‌شود اما در رویکرد ساختارشکنانه باتوجه به رویکرد منفی دولت با وضع موجود، ارائه رویکردی جایگزین نیز ضروری می‌نماید. رویکرد دولت احمدی‌نژاد نسبت به نظام حاکم بین‌المللی یک رویکرد ساختارشکنانه بود و آن را ناعادلانه توصیف می‌کرد. در چنین رویکردی علاوه بر تبیین، نگرش دولت باید بررسی شود که آیا در کنار عدم پذیرش سیاست حاکم بر نظام جهانی، دولت احمدی‌نژاد طرح و برنامه‌ای برای رهایی از وضع حاکم بر نظام بین‌الملل ارائه کرده است؟ که در پاسخ بدان می‌توان بیان نمود که رویکرد دولت احمدی‌نژاد نسبت به جامعه جهانی و نظام حاکم بر آن رویکردی ساختار‌شکنانه نسبت به وضع موجود جهانی است اما در ارائه راهکار جایگزین ناکام ماند.