بررسی بازنمایی استعاره مفهومی کرونا در رسانههای افغانستان (با تکیه بر تیترهای کرونایی روزنامه ۸صبح)
منابع و ماخذ
فارسی:
1- اسلامی، سعید (1397)، «بررسی نقش استعاره¬ها در زبان¬شناسی سیاسی دونالد ترامپ»، رهیات¬های سیاسی و بین¬المللی.
2- افراشی، آزیتا و دیگران (۱۳۹۴)، «استعاره¬های مفهومی در زبان فارسی؛ تحلیلی¬شناختی و پیکر¬مدار»، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، س 6، ش 2.
3- افراشی، آزیتا (۱۳۹۷)، استعاره و شناخت، چ 1، تهران: انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
4- چارتریس- بلک، جاناتان (۱۳۹۸)، تحلیل انتقادی استعاره: رویکردی شناختی- پیکرهای، ترجمه: یکتا پناهپور، چ 1، قم: انتشارات لوگوس.
5- خادم¬زاده، وحید و سعیدی¬مهر، محمد (۱۳۹۳)، «استعاره¬های مفهومی علیت در دیدگاه لیکاف»، دوفصلنامه¬ فلسفی شناخت، ش 71.
6- داوری اردکانی، رضا و همکاران (۱۳۹۳)، زبان استعاری و استعاره¬های مفهومی، چ 2، تهران: انتشارات هرمس.
7- رشیدی، مریم (۱۳۹۵)، استعاره در گفتار نوجوانان: رویکردی شناختی، چ 1، تبریز: انتشارات زبان آکادمیک.
8- فتوحی رودمعجنی، محمود (۱۳۹۵)، سبک¬شناسی: نظریه¬ها، رویکردها و روش¬ها، چ 3، تهران: انتشارات سخن.
9- کوِچش، زولتان (۱۳۹۵)، زبان، ذهن و فرهنگ: مقدمه¬ای مفید و کاربردی، ترجمه: جهانشاه میرزابیگی، چ 1، تهران: انتشارات آگاه.
۱0- کِوِچش، زولتان (۱۳۹۸)، استعارهها از کجا میآیند؟ شناخت بافت در استعاره، ترجمه: جهانشاه میرزابیکی، چ 2، تهران: انتشارات آگاه.
۱1- لیکاف، جرج و جانسون، مارک (۱۳۹۷)، استعاره¬های که ما با آن زندگی می¬کنیم، ترجمه: هاجر آقاابراهیمی، چ 3، تهران: نشر علم.
12- لانگاکر، رونالد (۱۳۹۷)، مبانی دستورشناختی، ترجمه¬: جهانشاه میرزابیگی، تهران: انتشارات آگاه.
۱3- نیلی¬پور، رضا (۱۳۹۸)، زبان¬شناسی شناختی دومین انقلاب معرفت¬شناختی در زبان¬شناسی، چ 3، تهران: انتشارات هرمس.
لاتین:
14- Lazoff, George (1992). Metaphor and Thought. 2nd edition, Cambridge University press.
15- Evans, Vyvyan and Green, Melanie (2006). Cognitive Linguistics: An Introduction: Edinburgh University Press.
16- Lakoff, George (1993). the contemporary theory of metaphor. New York.
متن کامل
مقدمه
استعاره از بنیادی¬ترین مبحث¬های حوزه¬های فلسفه، ادبیات و زبان¬شناسی (معنا¬شناسی¬شناختی) بشمار می¬رود. برمبنای نظریه سنتی یا معیار، استعاره هنرسازه ادبی و عالیترین ابزار تخیل و هنر پنداشته میشود و بصورت عادی در کنار آرایه¬های چون: مجاز، اطناب، تضاد، تأکید، اغراق، تشبیه و کنایه قرار می-گیرد. اما استعاره در مفهوم جدید، تنها آرایه¬ زیباشناسی و تزئینی نیست، بلکه موضوعی است که کل قلمرو ذهن را می¬نوردد. بر بنیاد نظریه معاصر، استعاره در بنیاد تفکر انسان قرار دارد و انسان بصورت استعاری میاندیشد و سخن میگوید. بصورت معمول، انسان بازنماییهای خاص استعاری دارد و هنگامی¬که با مفهومهای ذهنی و یا موجودهای ناپدیدار در مواجه قرار می¬گیرد، تلاش می¬کند که آن را از طریق مفاهیم تجربی، عینی و فرهنگی صورت¬بندی و قابل دسترس بسازد. بطور¬ مثال، کرونا یک بیماری جدید و زود انتشاری است که میتواند به سرعت بسیار بلند از یک فرد به فرد دیگر انتقال کند، اما به چشم دیده نمیشود. ذهن انسان، این ویروس ناپدیدار را در ساختار چیزها و اشیای پدیدار و عینی بازنمایی زبانی میکند تا به دیگران قابل درک و فهم بوده باشد. این کار بگونه عمده از طریق استعارههای مفهومی صورت میگیرد. چون، وظیفه اساسی استعاره مفهومی بازنمایی یک موجود یا چیز انتزاعی در وجود یک موجود یا چیز فیزیکی و تجربی است. مبتنی بر این رویکرد، حوزه انتزاعی یا کمتر فیزیکی، حوزه هدف و حوزه فیزیکی یا بیشتر تجربی، حوزه مبدأ نامیده میشود. پس، در نظریه معاصر، هر استعاره متشکل از دو حوزه مبدأ و مقصد است.
بررسی و مطالعه تیترهای کرونایی روزنامه 8 صبح نشان میدهد که در بازنمایی استعارههای مفهومی کرونا از چیزها و اشیای مختلف بعنوان مبدأ استفاده صورت گرفته است. بکارگیری از چیزهای بیشتر فیزیکی در بازنمایی ویروس کرونا به معنای آن است که انسان درصدد آن است که این مفهوم انتزاعی را هرچه بهتر و خوبتر برای عام مردم قابل فهم و شناخت بسازند. بنابراین، ما در تیترهای کرونای روزنامه ۸ صبح با جملههای استعاری مختلف و گوناگون روبرو هستیم که بازتاب دهنده و معرف بیماری کرونا از طریق ساختارهای به شدت فیزیکی است.
انتشار سریع و کشنده بیماری کرونا، چالشهای فراوان، بازرگانی، آموزشی، سیاحتی، روانی و اقتصادی را در جهان به بار آورده است. انسانهای زیادی به اثر مبتلا شدن بدین بیماری جانهایشان را از دست دادند. با وجود اینکه برای توقف و جلوگیری از انتشار این بیماری واکسنها و داروهای متعددی تهیه شده است، اما این واکسنها و داروها تاکنون نتوانسته است که جلو انتشار و کشتار بیماری مذکور را بگیرد. هنوز، انسانهای زیادی در سراسر دنیا روزانه به این ویروس آلوده میشوند و جان میبازند. لذا، دانشمندان و پژوهندهگان حوزههای مختلف علمی و آکادمیک درباره شناسایی این مسأله، پژوهشها و مطالعههای گسترده انجام داده¬اند تا بتوانند بشر را از چنگال آن رهایی بخشند. اما جای بررسی و تحلیل ویروس کرونا از نظر معناشناختی تاکنون بعنوان یک مسأله علمی و حیاتی خالی بوده است. این مسأله از دیدگاه زبانشناختی خیلی مهم است و ما تلاش میکنیم که آن را در چارچوب «نظریه استعاره مفهومی» بررسی و تحلیل نمائیم. نظریه استعاره مفهومی برای نخستین در سال (۱۹۸۰) بواسطه لیکاف و جانسون مطرح شد. این نظریه، مانند نظریه معیار، استعاره را تنها هنرسازه زبانی و عالیترین وسیله ایجاد تخیل و هنر نمیداند، بلکه، مبتنی بر این رویکرد، استعاره سازنده اندیشه و تفکر بوده و زبان روزمره ما پر از استعارهها است.
هدف اصلی ما، از این کار کشف و دریافت استعارههای مفهومی کرونا در تیترهای کرونایی روزنامه ۸ صبح و تحلیل و تعبیر آنها از طریق ساختارهای فیزیکی بوده است. برای دست یافتن به چنین هدفی، ما روش توصیفی- تحلیل را در این پژوهش در پیش گرفتهایم. شیوه کار ما طوری صورت¬بندی شده است که نخست هر روز، نسخه جدید از روزنامه ۸ صبح را دریافت و آن را مطالعه و تیترهای کرونایی آن را یادداشت¬برداری نمودیم و سپس به تحلیل آنها پرداختیم. اساسیترین پرسشی که در این مقاله پاسخ داده شده است، چگونگی بازنمایی زبانی مفهوم انتزاعی کرونا در ساختار چیزها و موجودهای تجربی و عینی بوده است.
هدف اصلی این پژوهش کشف و دریافت استعارههای مفهومی کرونا در جملهها و بندهای استعاری تیترهای روزنامه ۸ صبح و تحلیل آنها بر بنیاد تناظرهای هستیشناختی و معرفتشناختی عنصرهای میانحوزهای و هدف جزئی آن، درک و دریافت نوع تعبیرها و بازنماییهای استعارههای مفهومی کرونا از طریق ساختارهای فیزیکی و عینی میباشد.
استعارههای مفهومی کرونا در رسانههای افغانستان، از چند لحاظ دارای اهمیت بنیادین است: ۱) نشان میدهد که انسان چگونه یک مفهوم انتزاعی را در وجود چیزهای عینی قابل دسترس میسازد، ۲) موضوع بکر و تازه بوده و تا حال کسی در اینباره پژوهشی انجام نداده است، ۳) یک پژوهشی میان رشتهای است؛ بدین معنا که در تحلیل آن از «نظریه استعاره مفهومی» که یک نظریه زبانشناسی جدید است، استفاده شده است و ۴) نشان میدهد که با کارگیری از نظریههای زبانشناسی میتواند مفهومهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی را تجزیه و تحلیل نمود.
1- پیشینه تحقیق
«نظریه استعاره مفهومی» با انتشار کتاب دورانساز «استعارههای که ما با آن زندگی میکنیم» اثر لیکاف و جانسون (۱۹۸۰) مطرح شد. پس از آن درباره «استعاره¬ مفهومی» پژوهش¬های فراوانی هم در زبان پارسی و هم در دیگر زبانها (به¬خصوص در زبانهای انگلیسی و فرانسوی) صورت گرفته است که این پژوهش یکی از آنها به شمار میرود. هرچند این پژوهش از نظر زمان، مکان، موضوع و محتوا بگونه کلی جدید و بکر بوده و با پژوهشهای پیش از خود تفاوتهای بنیادی دارد؛ اما از نظر روش کار با برخی از تحققهای قبلی همگون به نظر مینماید. بنابراین، ما در این پیشینه بگونه فشرده از چند پژوهشی نام میبریم که از دید روششناسی و شیوه کار با مقاله حاضر همسان است. یکی از آن پژوهش¬ها «استعاره¬ شناختی عشق در مثنوی مولانا» (۱۳۹۷)، اثری داود اسپرهم، استاد دانشگاه علامه طباطبائی و سمیه تصدیقی دانشجوی دکتری این دانشگاه بوده است. آنان در مقاله خویش استعارههای «عشق» در مثنوی مولانای بلخی را بررسی نموده¬اند. هدف اساسی کار آنها، نشان دادن استعاره¬های کانونی و اصلی عشق در مثنوی و کشف دیدگاه مولانا درباره عشق بوده است. اسپرهم و تصدیقی این استعاره¬ها را از نظر ساختمان و درونمایه در چهار دسته¬ بازنمایی کرده¬اند: ۱) استعاره¬های که تصویری مثبت از عشق را ارائه می¬دهند، ۲) استعاره¬های که مواصفات منفی عشق را برجسته نموده¬اند، ۳) استعاره¬های که دو پهلویی¬اند و ۴) استعاره¬های که از نظر مفهومی خنثی به نظر می¬رسند. افزون براین اثر، «بررسی استعاره¬ مفهومی زند¬گی در اشعار فروغ فرخزاد از دیدگاه شناختی» پژوهشی دیگری است که خدابخش اسداللهی و مهدی عبدی در این حوزه انجام داده¬اند. یافتههای این اثر حاکی از آن است که در شعر فروغ فرخزاد مفاهیم انتزاعی بطور اغلب زاییده¬ ذهن و زبان او است که در قالب استعاره¬ مفهومی بازنمایی زبانی شده است. همچنان «تحلیل شناختی استعاره¬ مفهومی «جمال» در مثنوی و دیوان شمس» (۱۳۹۵)، از این دست کارها به شمار میرود که ذوالفقار غلامی و طاهره کریمی با رویکرد لیکاف و جانسون آن را نگاشته¬اند. ایشان در این اثر نشان داده¬اند که بن¬مایه¬ استعاره¬ مفهومی جمال در گفتمان کلامی، براساس نظریه¬ «رؤیت» است و از این طریق دریافتند که «خداوند دیدنی است». چنانکه مولانا، جمال حق را در خرده¬استعاره¬های حسن، یوسف، جهان، انسان کامل، آفتاب و خوراکه به تصویر کشیده و خدا را دیدنی اثبات نموده است. افزون بر اینها، «بررسی نقش استعاره در گفتمان خبری رسانه¬ای بین¬الملل» (۱۳۹۴)، از دیگر پژوهش¬های است که از نظر روش تحقق با کار حاضر همگونی دارد. نگارند¬گان، در این مقاله درصدد نشان دادن نقش استعاره در گفتمان خبری رسانه¬های بین¬المللی و کارکرد انسجام بخش آن¬ها در گفتمان¬های سیاسی بوده¬اند. هدف اصلی آنان بررسی راهکارهای عملی استعاره¬ها در تولید متن¬های خبری بوده است. آن¬ها تصریح نمودند که در ساحت زند¬گی از تفکر استعاری نمی¬تواند دوری گزید به خصوص در حوزه¬ پیچیده¬ سیاست خارجی. همچنان پژوهش¬ها و مقاله¬های دیگری از این دست در بیرون از افغانستان به زبان پارسی و زبانهای خارجی صورت گرفته است که از نظر روشکار و روششناسی پژوهش با مقاله حاضر همسانیهایی دارد و ما در اینجا از ذکر آنها صرفنظر نمودهایم.
اما پژوهش حاضر از نظر داده¬ها و محتوا به اضافه¬ قلمرو مکانی و زمانی، از پژوهش¬های پیش از خود بطورکلی متفاوت است. زیرا این اثر، به بررسی و تحلیل استعارههای مفهومی «کرونا» در رسانههای افغانستان بر بنیاد «نظریه استعاره مفهومی» پرداخته است که چنین موضوعی بدین کار شیوه و محتوا، تا هنوز نه در زبان پارسی و تا آنجا که ما اطلاع داریم نه در زبان انگلیسی صورت پذیرفته است. این درحالی است که پس از معرفی «نظریه¬ استعاره¬ مفهومی» توسط لیکاف و جانسون، پژوهش¬های زیادی در حوزه¬های مختلف علمی و ادبی در محدوده¬ی کشورها و زبان¬های گوناگون جهان انجام یافته است؛ اما جای این ¬دست پژوهش¬ها تاکنون در کشور ما بصورت کلی خالی بوده است. بنابراین، پژوهش حاضر کاری است تازه و میان رشته¬ای و نیز متمایز از پژوهش¬های سلف خویش. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. مبتنی بر این روش، کار نخست ما گردآوری، مطالعه و تحلیل تیترهای کرونایی «روزنامه ۸ صبح» بوده است. بدین معنا که ما برای کشف و تحلیل استعارههای مفهومی «کرونا»؛ (۵۰) نسخه از انتشارات «روزنامه ۸ صبح» را معیار قرار داده و سپس جملهها و بندهای استعاری تیترهای کرونایی آن را براساس «نظریه استعاره مفهومی» تحلیل و تجزیه نمودهایم. در تحلیل و تبین استعارههای مفهومی «کرونا»، الگوی کاری ما، تا حدود روش کار «طیب» در اثر «تحلیل استعارههای مفهومی «جنگ» و «صلح» در سپهر گفتمانهای رقیب: جمهوریت و امارت» است. بدین معنا که ما، در تحلیل استعارههای مفهومی «کرونا» از بررسی عنصرهای متناظر یا نگاشتهای میانحوزهای استفاده نمودهایم.
2- مبانی نظری تحقیق
«نظریه استعاره¬ مفهومی» از بنیادی¬ترین مباحث «معنی¬شناسی¬شناختی» است. مبتنی بر این رویکرد، استعاره تنها هنرسازه ادبی یا ساختار خاص زبان هنری نیست، بلکه قلمرو اندیشه و زندگی انسان بصورت اغلب استعاری است. استعاره مفهومی با انتشار کتاب «استعاره¬های که ما با آن زند¬گی می¬کنیم» اثر جرج لیکاف (زبان¬شناس) و مارک جانسون (فیلسوف) در سال (۱۹۸۰) مطرح شد. هرچند پیش از لیکاف و جانسون، مایکل ردی اظهار کرده بود که کانون استعاره، اندیشه و تفکر انسانی است. اما لیکاف و جانسون این دیدگاه را انکشاف داد و نظریه¬ کلاسیک استعاره را که بیشتر از دو هزار سال یعنی از زمان ارسطو تا اواخر سده¬ بیستم از مباحث اساسی علوم بلاغت، شعر و ادبیات به حساب می¬رفت و تنها در کانون زبان ادبی مورد توجه قرار داشت، از بیناد زیر سوال بردند و نشان دادند که استعاره در سراسر زند¬گی حضور فراگیر و پررنگ دارد. استعاره در نگرش معیار نوعی جانشینی معنایی برحسب تشابه است. مبتنی بر این رویکرد، «مشبهبه» جانشین «مشبه» میشود؛ یعنی انتخاب یک نشانه زبان به جای نشانهای دیگر برحسب تشابه میباشد (رشیدی، ۱۳۹۵: ۲۵). اما «از منظر شناختی، استعاره اساس زبان و سازنده¬ معنا و اندیشه است. استعاره در این نگرگاه نه دروغ است و نه انگل و سربار زبان؛ بلکه فرایندی است که بطور طبیعی در زبان رخ می¬دهد و تقویت کننده¬ شالوده¬ تجربه است. در نگاه استعاره¬شناسان معاصر، استعاره یک ضرورت سبکی برای ارتقای بیان و تزئین کلام یا یک ابزار زیبایی¬شناختی ادبی صرف شمرده نمی¬شود؛ بلکه امری است که همه¬ زند¬گی را زیر سیطره¬ خود دارد؛ از دید آنان انسان فقط به شیوه استعاری می¬اندیشد و با استعاره¬ها زنده¬گی می¬کند» (فتوحی، ۱۳۹۵: ۳۲۴). استعاره از این لحاظ «ذات زبان است و اگر نباشد، زبان هم نیست» (داوری اردکانی و دیگران، ۱۳۹۳: ۷). مطابق این رهیافت استعاره تنها ابزار تخیل شاعرانه یا ادیبانه و از ویژگیهای منحصر به فرد زبان و سبک ادبی نیست؛ افزون بر آن نظام مفهومی ما نیز استعاری است. این نظام مفهومی در واقع «عملکردهای روزانه¬ ما را تا عادی¬ترین جزئیات آن کنترل و هدایت می¬کند. مفاهیم ما، ساختار آن¬چه را که درک می¬کنیم شکل می¬دهد و چگونگی حرکت ما در جهان و رابطه¬مان با دیگران را تعیین می¬کند. بنابراین، نظامی مفهومی ما نقش اساسی در تعیین واقعیت¬های روزمره دارد. اگر این پیشنهاد که نظام مفهومی به شدت استعاری است، صحیح باشد؛ پس شیوه¬ اندیشیدن ما و آنچه تجربه می¬کنیم و آنچه هرروز انجام می¬دهیم نیز بسیار استعاری است. اما نظام مفهومی مزبور چیزی نیست که بطور معمول از آن آگاهی داشته باشیم. در بسیاری از فعالیت¬های جزئی که هر روز انجام می¬دهیم، کمابیش به شکل خودکار براساس الگوهای مشخصی می¬اندیشیم و عمل می¬کنیم. اینکه این الگوها بطور دقیق چه هستند؟ به هیچ وجه روشن نیست. اما بررسی زبان یکی از راه¬های شناخت این الگوها می¬تواند تلقی شود. از آنجا که ارتباط براساس همان نظام مفهومی دخیل در اندیشیدن و عمل کردن شکل می¬گیرد، زبان گنجینه¬ مهم از شواهدی است که چگونگی این نظام را نشان می¬دهد (ابراهیمی، ۱۳۹۷: ۱۳-۱۴).
زبان به طریق اولی، یگانه رسانه بازنمایی مفاهیم ذهنی و امور ناپدیدار است و در این رسانه (زبان) استعاره ابزاری است که شکاف میان مفاهیم انتزاعی و درون¬ذهنی را با جهان نمودها وصل می¬نماید. «جوهر و اساس استعاره درک¬ کردن و تجربه¬ نمودن «چیزی» به اساس «چیزی دیگری» است» (ابراهیمی، ۱۳۹۷: ۱۶). حوزهای از تجربه که برای درک حوزه دیگر بکار میرود از حوزه¬ای که میخواهیم آن ا درک کنیم بگونه فیزیکیتر، تجربه آن مستقیمتر و شناخته شدهتر است؛ اما حوزه دومی به نوعی انتزاعیتر، تجربه آن غیرمستقیمتر و کمتر شناخته شده است. حوزه فیزیکیتر و عینیتر حوزه مبدأ و حوزه انتزاعیتر حوزه هدف نامیده میشود (کِوِچش، ۱۳۹۸: ۱۴). به مثالهای ذیل نگاه کنید:
- کرونا مردم ما را تهدید می¬کند.
- ما هرگز به کرونا تسلیم نمی¬شویم.
- ما کرونا را شکست می¬دهیم.
- افغانستان در برابر کرونا مبارزه جدی را در پیش گرفته است.
- مردم افغانستان هیچگونه امکاناتی برای جلوگیری از تهدید کرونا ندارند.
- جهان میلیون¬ها دلار برای مهار نمودن حملات کرونا، به افغانستان کمک نموده است.
- کرونا امنیت ملی ما را تهدید می¬کند.
- اوضاع کرونای در افغانستان تحت مدیریت است و ... .
در جملههای استعاری فوق مفهوم ناپدیدار کرونا در ساختار یک موجود زنده و تجربی که سر دشمنی را با مردم و جهان در پیش گرفته، قابل دسترس ساخته شده است. جملههای استعاری مذکور همه یادآرو استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» ميباشد. چنانکه، این بیماری به مانند دشمن، انسان را تهدید میکند، امنیتاش را مختل مینماید، حمله میکند، آسیب میرساند، قربانی میگیرد، به اقتصاد و آموزش ضربه میزند، وضیعت سیاسی را به چالش روبرو میسازد، به کسی رحم نمیکند و غیره. اینها در واقع تناظرهای¬اند که بصورت گسترده در مفهوم کرونا قابل دید است. مبتنی بر چنین تناظرها است که ما یک مفهوم ذهنی و غیرتجربی چون «کرونا» را در ساختار یک موجود زنده (دشمن) بازنمایی زبانی مینمائیم و برای آن استراتژی نبرد طرحریزی میکنیم که برمبنای آن بتوانیم به مواضع دشمن یورش بریم و برایش مجال ندهیم که به مردم و کشور ما آسیب برساند. برای این کار به تمام مردم اعلام میداریم که توصیههای بهداشتی را در نظر بگیرند، ماسک بپوشند و به جاهای پرازدهام نروند.
در چنین نبردی، پزشکان در واقع سربازان خط مقدم جبهه نبرداند که با پوشیدن لباس ایمنی به جنگ کرونا میروند تا دشمن نامرئی انسان را شکست بدهند و مردم را از آلوده شدن به آن نجات بدهند. دیده میشود که در اینجا یک مفهوم انتزاعی و مجرد (کرونا) به اساس یک مفهوم تجربی (دشمن) صورت¬بندی شده است. پس می¬توان نتیجه گرفت که استعاره تنها ابزار تخیلی و از ویژ¬گی مخصوص زبان ادبی نیست، اضافه بر آن، در زندگی روزمره ما بصورت طبیعی و بگونه¬ گسترده جریان دارد. زیرا، مفهومها مال ذهن هستند و نظام مفهومی ذهن تا حدود قابل توجهی استعاری است. استعاره¬ها بعنوان ابزاری جهت ارتباط، میان دو اندیشه مختلف در ذهن عمل می¬کنند. با این حال زبان¬شناسان به دنبال کشف نحوه¬ کنش¬های استعاری در ذهن از طریق بازنمودهای زبانی آن می¬باشد. آنها الگوهای موجود در ساختار مفهومی واژه¬ها و عبارتهای استعاری را بعنوان شاهد جهت وجود استعاره¬های مفهومی نهفته در ذهن می¬دانند. چنانکه، استین ، استعاره¬های نهفته در ذهن را «استعاره¬های مفهومی» و نمود¬های زبانی آنها را «استعاره¬های زبانی» (تجربی) می¬نامد (افرایشی و دیگران، 1394: 44). منظور از «استعاره زبانی» عبارتهای زبانی (واژهها، عبارتها و جملهها) میباشد. اما مقصود از «استعاره مفهومی» نگاشت متقاطع حوزهها در نظام مفهومی است (چارتریس- بلک، ۱۳۹۸: ۲۴). طوری¬که در مثال بالا نشان داده شد استعاره¬های زبانی بازنمود استعاره¬های ذهنی (مفهومی) هستند. لذا، استعاره¬های مفهومی هنگامی معنادار هستند که در ذهن زمینه¬سازی شده باشند. استعاره¬ها هنگامی زمینه¬سازی می¬شوند که نخست در حوزه¬ منبع (حسی- حرکتی) «بدنمند» شده باشند و دوم اینکه در نتیجه¬ بدنمند شدن، حوزه¬های منبع و هدف در استعاره-های بنیادی بکار رفته باشند (نیلی¬پور، ۱۳۹۸: ۱۳۴).
استعاره دو بخش مفقوده¬ متفاوت از بافت¬های مختلف را در معنای ساده کنار هم قرار می¬دهد، از این¬رو ما با انتقال ساده¬ واژه¬ها سروکار نداریم، بلکه با تعامل بین افکار و بافت¬ها سروکار داریم (اسلامی، ۱۳۹۷: ۱۷). به قول لیکاف «استعاره یک منبع «آمیزه » است که در آن ویژ¬گی¬های گزینشی دو مفهوم باهم ترکیب می¬شوند و مفهوم سومی را تشکیل می¬دهد.» (لانگاکر، ۱۳۹۷: ۶۹). نظریه¬ استعاره مفهومی پس از کشف شبکه¬های نورونی آیینه¬ای در کانون توجه اندیشمندان قرار گرفت، چون شواهد تجربی قابل استنادی برای مطالعه¬ استعاره مفهومی بدست داد. لیکاف (۲۰۰۹) می¬گوید انقلاب عصب¬شناختی در علم شناخت، دریافت متخصصان را از مغز و ذهن محتول کرده است. در این رویداد علمی مهم، نظریه¬ استعاره مفهومی نیز جایگاه کانونی داشته است (افرایشی، ۱۳۹۷: ۱). استعاره¬های مفهومی مجموعه¬هایی از نورون¬ها در بخش¬های مختلف مغز هستند که با مدارهای نورونی با هم وصل می¬شوند. این مجموعه¬ها که در بخش¬های مختلف مغز واقع¬اند، حوزه¬ مبدأ و هدف هستند و مدارهای نورورنی فیزیکی که آن¬ها را به هم وصل می-کنند، نگاشت¬ها نامیده می¬شوند. این مدل به ما امکان می¬دهد تا استعاره را یک ساختار فیزیکی (یا نورونی) در مغز خود تعبیر کنیم. یادگیری یک استعاره به این معنا است که میان بخش¬های مختلف مغز ارتباط¬های نورونی مناسب «بکار گرفته شده» است. برای نمونه، فعال¬سازی مکرر و هم¬زمانِ نورونی حوزه¬ (ناحیه¬) عاطفه و حوزه¬ (ناحیه¬) دما در دوران کودکی و سپس در زندگی منجر به تثبیت مدارهای نورونی مناسب میان این دو حوزه می¬شود و بعنوان یک مورد، استعاره «عاطفه گرماست» را تولید می-کند. اکنون این پرسش پیش می¬آید که این دو حوزه در کجای مغز قرار دارد؟ مطابق این الگوی پژوهشی، حوزه¬ مبدأ در نظام حسی- حرکتی و حوزه¬ هدف در نواحی قشر بالاتر جای دارند. پس حوزه¬ مبدأ در واقع حوزه¬ای است فیزیکی¬تر و عینی¬تر و حوزه¬ هدف کم¬تر فیزیکی¬تر و عینی¬تر (کِوِچش، ۱۳۹۵: ۲۰۲). استعاره¬ها از یک واژه یا عبارت ساخته نمی¬شوند، بلکه به تعبیر لیکاف، استعاره از شباهت (تناظر) هستی-شناختی و معرفت¬شناختی میان دو حوزه¬ مبدأ و هدف پیدا می¬شوند.
لیکاف اعتقاد دارد که چهار تصور نادرست در سنت فکری غرب راجع به استعاره وجود داشته است: ۱) استعاره درباره¬ واژه¬ها است نه مفاهیم؛ ۲) استعاره مبتنی بر تشابه است؛ ۳) همه مفاهیم دارای معنای تحت-اللفظی¬اند نه استعاری و ۴) اندیشه¬ عقلانی به اساس طبیعت مغز و بدن¬مندی شکل نیافته است. اما پژوهش¬های شناختی نشان داده است که هیچ یک از این تصورها درست نیست. بنابراین، وی اظهار می¬دارد که: ۱) کانون استعاره مفاهیم است نه واژگان؛ ۲) استعاره باتوجه به ارتباط بین حوزه¬های تجاربی ما شکل می¬گیرد، پس بصورت کلی مبتنی بر تشابه نیست. ۳) اساسی¬ترین مفاهیم زمان، رخدادها، علیت، اخلاق و ذهن بواسطه¬ استعاره فهمیده می¬شود و ۴) ساختار استعاره¬های مفهومی امری دلبخواهانه یا از لحاظ تاریخی تصادفی نیست؛ بلکه مطابق روش¬های مشترک زندگی روزمره و طبیعت معمول صورتبندی شده است (خادم¬زاده، ۱۳۹۳: ۱۰). بصورت کلی آرای کلیدی لیکاف و جانسون را درباره «نظریه استعاره مفهومی» چنین میتوان فشرده نمود:
- استعاره¬ها بطور اساسی، طبیعت مفهومی دارند.
- استعاره¬های مفهومی، ریشه در تجربیات هر روزه¬ ما دارند.
- اندیشه¬ انتزاعی بصورت کامل استعاری است.
- استعاره سازکار مهمی است که از طریق آن مفاهیم انتزاعی را درک و درباره¬ آنها استدلال می¬کنیم.
- استعاره¬های زبانی یا تجربی فقط ظهور سطحی استعاره¬های مفهومی¬اند.
- استعاره، ما را قادر می¬سازد تا موضوع انتزاعی یا ناپدیدار را مبتنی بر یک شیء فیزیکی بازنمایی زبانی نمائیم (Lakoff, 1993: 232).
1-2- بازنمایی استعارههای مفهومی کرونا در رسانههای افغانستان
بررسی و مطالعه متنهای تولید یافته در سپهر رسانههای افغانستان حاکی از آن است که مفهوم انتزاعی «کرونا» در ساختار چیزها و جسمهای مختلف بازنمایی زبانی شده است. بدین معنا که «کرونا» به مثابه یک مفهوم غیرتجربی در وجود چیزهای دیگری که صورت و ساختار فیزیکی دارند، قابل دسترس ساخته شده است. اساسیترین، منابع و ساختارهای که مفهوم «کرونا» در رسانههای افغانستان بر بنیاد آنها درک شده است، مفهومهای تجربی: «دشمن» «گیاه» و «موجود زنده» بوده است. چنانکه میگوئیم: «مبارزه با کرونا»، «تهدید کرونا»، «خطر کرونا»، «حمله کرونا»، «دشمنی کرونا»، «جلوگیری از کرونا»، «دهشت کرونا»، «ترس از کرونا»، «خشم کرونا»، «رویاروی با کرونا»، «شکست کرونا»، «شوخی با کرونا»، «ظرفیت کرونا»، «سرعت انتشار کرونا» و «بسیج ملی در برابر کرونا» که همه دلالت به استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» دارند. مفهوم فیزیکی و تجربی «دشمن» در رسانههای افغانستان یکی از مبدأهای اصلی بشمار میرود که کارگزاران بهداشت و اصحاب رسانهها بگونه گسترده در جریان گفتگوها و بحثهای پزشکیشان از آن برای قابل دسترس نمودن مفهوم انتزاعی «کرونا» استفاده نموده¬اند. اما پارهها و ترکیبهای استعاری، چون: «در سایه کرونا»، «ریشههای کرونا»، «گسترش کرونا» و «گونههای کرونا» اشاره به استعاره مفهومی «کرونا گیاه/ درخت است» مینماید. پدیده تجربی گیاه/ درخت نیز از اساسیترین مبدأهای فیزیکی است که بگونه گسترده پزشکان و آگاهان امور برای بازنمایی مفهومی ناپدیدار کرونا از آن کار گرفته¬اند. به همینسان، استفاده از جملهها ترکیبهای استعاری، چون: «مرحله کودکی کرونا»، «پایان عمر کرونا»، «گردش کرونا»، «خوراک اصلی کرونا»، «حیات کرونا»، «مرگ کرونا»، «فرار از کرونا»، «غلبه کرونا»، «آشنایی با کرونا»، «ترس از کرونا»، «موجودیت کرونا» و «اقتدار کرونا» و غیره؛ مفهوم «کرونا» را در ساختار یک موجود زنده قابل دسترس ساخته است که استعاره مفهومی «کرونا موجود زنده است» بر بنیاد آنها شکل مییابد. افزون بر این سه مبدأ؛ منابع دیگری نیز در بازنمایی و قابل دسترس ساختن مفهومی ذهنی کرونا در رسانههای افغانستان نقش سازنده داشته است. اما اصلیترین مبدأ که در رسانههای افغانستان برای تجربی کردن و قابل دسترس ساختن مفهوم انتزاعی کرونا استفاده شده، مفهوم تجربی «دشمن» است. یعنی، پزشکان، اهالی رسانهها، پژوهندهگان و آگاهان بهداشتی (مفهومسازان) بصورت گسترده در بازنمایی مفهوم انتزاعی کرونا از ساختار عینی «دشمن» کارگرفته¬اند که این موضوع در مبحث 2 بگونه مفصل بررسی و تحلیل شده است.
به هرحال، آنچه ما را در تحلیل استعارههای مفهومی کرونا بر بنیاد تیترهای روزنامه ۸ صبح کمک مینماید؛ توجه به عنصرهای میان حوزه¬ای (نگاشتها) است. چون، از نظر لیکاف استعاره مفهومی می¬تواند همچو یک «نگاشت» از حوزه¬ مبدأ برای درک حوزه¬ هدف یا مقصد فهمیده شود .(Lakoff, 1992: 4) استعاره مفهومی در حقیقت فرایند فهم و تجربه¬ حوزه¬ (الف) به کمک پدیده¬ها و اصطلاحات متعلق به حوزه¬ (ب) است. لیکاف و جانسون در توضیح استعاره¬ مفهومی، از صورت¬بندی «حوزه¬ هدف حوزه¬ مبدأ» استفاده کرده است. برای مثال، استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» را نمونه¬¬ای از این صورت¬بندی می¬توان انگاشت؛ یعنی ابتدا حوزه¬ هدف (که در واقع می¬خواهیم درباره آن صحبت کنیم) بیان می¬گردد، سپس حوزه¬ مبدأ (که براساس آن به ویژ¬گی¬های حوزه¬ هدف اشاره می¬شود) آورده می¬شود. در اینجا حوزه¬های «دشمن» و «کرونا» مشابه¬اند و در نتیجه، اجزاء آنها نیز شبیه به هم بوده و قابل جایگزینی¬ می¬باشند. آنان رابطه¬ بین این دو حوزه¬ را استعاره مفهومی نامیده¬اند. این ارتباط فقط در سطح زبان نیست؛ بلکه در سطح شناخت، یا ادراک مفهومی قرار دارد. بعبارتی، ما فقط بصورت استعاری حرف نمی¬زنیم؛ بلکه بصورت استعاری فکر می¬کنیم و عبارت¬های استعاری که در زبان بروز می¬یابند، بازتاب دهنده¬ ساختار فکری ما هستند. به باور «اونگرر» و «اشمیت»، در «نگاشت» از یک حوزه به حوزه¬ دیگر؛ تمام جزئیات حوزه¬های مذکور حضور دارند و می¬توان ارتباط آنها را به خوبی نشان داد.
2-2- تحلیل استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» برمبنای تیترهای روزنامه ۸ صبح
روزنامه ۸ صبح یکی از رسانههای چاپی پرخواننده افغانستان بشمار میرود که هر روز ساعت ۸ صبح موضوعها و مسائل مهم سیاسی، فرهنگی، بهداشتی، آموزشی، اقتصادی و اجتماعی را به نشر میرساند. جامعه آماری این پژوهش استوار به تیترهای کرونایی این روزنامه است. پژوهنده باتوجه به اهمیت موضوع، از روزی که بیماری کرونا در بهار (۱۳۹۹) در استان هرات افغانستان شیوع پیدا کرد، شروع به گردآوری آن دسته از نسخههای از این روزنامه نمود که تیترهای آن از جملهها و ترکیبهای استعاری تشکیل یافته بود. چنانکه نویسنده در شش ماه نخست شیوع این ویروس موفق به دریافت (۵۰) نسخه از روزنامه مذکور شد که تیترهای آن بازتابنده استعاره مفهومی کرونا بوده است. تیترهای دریافت شده، مفهوم انتزاعی کرونا را در ساختار و وجود چیزهای مختلف مانند: «گیاه»، «موجود زنده»، «دشمن» و غیره بازنمایی زبانی نموده است، اما مفهوم تجربی «دشمن» بنیادیترین مبدأ به شمار میرود که مفهوم انتزاعی «کرونا» بر بنیاد آن درک و تعبیر شده است. به پارهها و جملههای ذیل که سازنده تیترهای کرونایی روزنامه ۸ صبح است نگاه میکنیم:
- کرونا خشمگین است (۳۳۲۸).
- کرونا امنیت ملی ما را تهدید می¬کند (۳۳۳۸).
- رویاروی با کرونا با دستان خالی ممکن نیست (۳۳۳۹).
- حکومت با سراسیمه¬گی با کرونا مبارزه می¬کند (۳۳۳۷).
- مقامات می¬گویند: اوضاع کرونای تحت مدیریت سربازان ملی قرار دارد (۳۳۴۱).
- تهدید کرونا در کشور ما فوق¬العاده بلند است (۳۳۴۹).
- ما هرگز به کرونا تسلیم نمی¬شویم (۳۳۳۱).
- ما کرونا را شکست می¬دهیم (۳۳۲۷).
- کرونا دشمن ناخواسته¬ بشریت است (۳۳۰۲).
- افغانستان در برابر کرونا مبارزه¬ جدی می¬نماید (۳۳۰۴).
- ما برای شکست کرونا به بسیج ملی نیاز داریم (۳۳۰۸).
- اگر مردم با ما همکار نباشند، کرونا را نمی¬توانیم شکست بدهیم (۳۳۱۶).
- کرونا دشمنی است که با هیچ¬کس شوخی نمی¬کند (۳۳۱۷).
- کرونا به شما رحم ندارد (۳۳۱۸).
- کرونا در جامعه دهشت و اضطراب ایجاد کرده است (۳۳۱۹).
- با مراقبت¬های صحیح و توصیه¬های پزشکان کرونا را شکست می¬دهیم (۳۳۳۳).
- پزشکان سربازان خط مقدم نبرد¬اند (۳۳۳۶).
- افغانستان در مبارزه علیه کرونا تن به شکست در داد (۳۳۳۷).
- رشد فزاینده¬ کرونا بحران اجتماعی را رقم می¬زند (۳۳۵۰).
- کرونا مردم ما را در چنان تنگنای اقتصادی قرار داده است که راهی بیرون رفت از آن به نظر نمی¬رسد (۳۳۲۱).
- کرونا در یک قدمی افغانستان رسیده است (۳۲۹۹).
- کرونا در کشور ما هنوز در مرحله¬ کودکی قرار دارد (۳۳۱۷).
- مردم ما کرونا را نادیده می¬گیرند (۳۳۱۶).
- کرونا افغانستان را به سمت ناآشنا و تاریک رهبری می¬کند (۳۳۲۷).
- کرونا اقلیم جهان را تغییر داده است (۳۳۳۲).
- ما از کرونا هیچ هراسی نداریم (۳۳۳۳).
- کرونا اقتصاد افغانستان را متأثر ساخته است (۳۳۳۳).
- کرونا به هیچ کسی رحم ندارد (۳۳۱۴).
- کرونا دوست و دشمن نمی¬شناسد (۳۳۰۵).
- کرونا شش ماهه شد (۳۳۶۷).
- آمار مبتلایان بیماری کرونا از مرز ۳۰ هزار گذشت (۳۳۶۹).
- کرونا در افغانستان گردش خانه¬به¬خانه را شروع کرده است (۳۳۵۵).
- کرونا وارد خانه¬های مردم شده است (۳۳۶۲).
- داروی برای درمان کرونا در دسترس نیست (۳۳۶۷).
- ما به پایان عمر کرونا نزدیک هستیم (۳۳۶۹).
- کرونا از خوردن انسان¬ها لذت می¬برد (۳۳۷۰).
- کرونا دربگیری تا بمیری (مصراع از بیتی).
پارهها و ترکیبهای استعاری، چون: «کرونای خشمگین»، «رویاروی با کرونا»، «مبارزه با کرونا»، «مدیریت کرونا»، «تهدید کرونا»، «تسلیم نشدن به کرونا»، «شکست کرونا»، «غلبه بر کرونا»، «شوخی با کرونا»، «بیرحمی کرونا»، «وحشت کرونا»، «دهشت کرونا»، «اضطراب کرونا»، «مراقبت از کرونا»، «خط مقدم نبرد با کرونا»، «در یک قدمی کرونا»، «مرحلهی کودکی کرونا»، «رهبری کرونا»، «هراس از کرونا»، «تغییر کرونا»، «تأثیر کرونا»، «عمر کرونا»، «ابتلا به کرونا»، «گردش کرونا»، «ورود کرونا»، «خروج کرونا»، «بیماری کرونا»، «کرونا بمیرد»، «کرونا در بگیرد»، «کرونا خوار شود»، «داروی کرونا»، «ختم کرونا»، «خوراک کرونا»، «پیروزی کرونا»، «دوری از کرونا» «فاصله کرونا»، «آسیب کرونا»، «قربانیان کرونا»، «محدودیتهای کرونا» و غیره که در تیترهای استعاری روزنامه ۸ صبح آمده، همه دلالت به استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» مینماید. ترکیبها، اصطلاحها و واژگانی که در جملهها و تیترهای استعاری فوق بکار رفته است؛ بگونه معمول، همه در حوزه قهریه و منازعه کاربرد دارند و همه روزه در ادبیات نظامی کشور ما قابل استفاده¬اند. این مسأله نشان میدهد که ذهن انسان سرشت استعاری دارد و بگونه¬ استعاری می¬اندیشد؛ موجودی یا شیء، احساسی و یا پدیده¬ انتزاعی را در صورت موجود یا پدیده¬ فیزیکی و عینی بازنمایی زبانی میکند. آن¬گونه که در جملههای مذکور، «کرونا» بعنوان یک مفهوم ذهنی در ساختار یک موجود زنده و عینی (دشمن) قابل دسترس ساخته شده است. دشمنی که خشمگین است و به ما حمله می¬کند، قربانی می¬گیرد، جامعه را بحرانی مینماید، اقتصادی را مختل میکند، فرایند آموزشی را متوقف میسازد، سیستم بازرگانی و گشتگری را برهم میزند، معادلات سیاسی را نابه¬سامان کرده، مرزهای کشورها را به روی یکدیگر میبندد، جاده¬های پرازدحام شهرها را خالی از افراد نموده و فاصله¬های اجتماعی را بوجود میآورد. افزون بر این، به کمین انسان نشسته، او را طعمه خود می¬کند. اما، انسان نیز در مقابل دشمن (ویروس کرونا) بی¬تفاوت نیست، بلکه دست و آستین برزده و در برابر این دشمن پرقدرت برنامههای بهداشتی آماده کرده که از خود و همنوع خود دفاع کند.
هرچند این دشمن صورت فیزیکی ندارد و نامرئی است (وجه خشونت¬آمیز کرونا قابل دید نیست)؛ اما ساختار مبارزه با ویروس کرونا در ذهن ما به اساس ساختار یک نبرد سنگین سازمان یافته است و ساختار عملکرد ما را در مبارزه با «کرونا» مشخص می¬نماید. به طریق اولی، «دشمن» و «کرونا» دو جنس از هم متفاوت¬اند، یعنی یکی آن بگونه عمده از جنس انسان است، می¬اندیشد و برای بقای خود تلاش می¬نماید و دیگر از جنس انسان نیست و به چشم دیده نمی¬شود (مگر بواسطه¬ افزار پزشکی و در آزمایشگاه¬ها قابل مشاهد است)؛ اما ما وجه خصومت این ویروس را که نامدرک است، در صورت یک دشمن بازنمایی می¬کنیم تا قابل درک و دسترس شود. پرسش اصلی این است که انسان چگونه میتواند این مفهوم انتزاعی را در قالب یک دشمن که متعین است، صورت¬بندی نماید؟ بر بیناد نموداری که لیکاف و جانسون در تحلیل و بازنمای یک مفهوم انتزاعی بر بنیاد یک مفهومی تجربی ارائه داشتند؛ در توصیف و تحلیل استعاره مفهومی «کرونا دشمن است»، برخی از ویژگیهای متناظر حوزه¬ «هدف» به حوزه¬ «مبدأ» «نگاشت» می¬شود. طوری¬که سازه¬های حوزه¬ هدف (کرونا) شبیه سازه¬های حوزه مبدأ (دشمن) بوده و در نتیجه می¬تواند این سازه¬ها جایگزین هم شوند. بدین معنا که در این استعاره مفهومی می¬توانیم به اساس حوزه¬ مبدأ، به مفاهیم حوزه هدف دسترسی داشته باشیم. چنانکه ارتباط میان سازه¬های متناظر حوزههای مبدأ و هدف را در جدول ذیل اینگونه میتوان نشان داد:
........................................
مبدأ: عمدهترین هدف دشمن در یک نبرد و منازعه ساقط نمودن نظام و قدرت هژمونی رقیب و دست یافتن به قدرت سیاسی و یا یک جغرافیای تعریف شده است. بنابراین، برای رسیدن به چنین هدفی، بر جبهه رقیب حمله میکند، رزمندگان و کارگزاران رقیب را به قتل میرساند، زخمی میکند، زندانی مینماید، وحشت و دهشت ایجاد میکند و ملت را از این طریق به تسلیم وادار مینماید. افزون بر این، منابع مالی و درآمدهای رقیب را مسدود مینماید تا دشمن را به حاشیه براند. هدف: بیماری کرونا وقتی در یک جامعه انتشار یابد، نظام مسلط بر آن جامعه را با چالشها و نابسامانیهای متعدد روبرو میسازد. انتشار این بیماری سبب جان باختن و هلاک شدن انسانهای زیادی میشود. طوریکه یک شخص آلوده به بیماری کرونا میتواند، افراد دیگر را بدین مرض کشنده آلوده کند. افزون بر این، بیماری کرونا، باعث ایجاد بیماریهای دیگری چون: مشکلهای روحی و روانی، سیل و ناراحتی شده آرامش خانواده را فرو میپاشد. خلق ترس و وحشت، دوری گزیدن از دوستان و نزدیکان، ایجاد فاصلههای اجتماعی، رعایت قرنطینه در چاردیواری خانهها و محدودیتهای مالی و معاشرتی از دیگر پیامدهای اجتماعی بیماری کرونا به شمار میرود که از زمان انتشارش تاکنون مردم در سراسر جهان از جمله افغانستان به آن درگیرند.
مبدأ: ناامنی، فقر، تنگدستی، نارضایتی، بیسوادی، چالشهای اقتصادی، سیاسی، آموزشی و بهداشتی موضوعها و مسائلی¬اند که رابطه مستقیم به جنگ و دشمنی دارد. برای مثال، وقتی در یک جامعه دشمنی و خشونت وجود داشته باشد، شهروندان و مردم در آن جامعه نه سواد خوب دارند، نه اقتصادی خوب. کلانترین دستاورد و سرمایه اینگونه جامعهها؛ فقر و غربت، بیماریهای مختلف و چالشهای سیاسی میباشد. هدف: بیماری کرونا یکی از عاملهای بسیار اساسی در گسترش فقر و بیچارگی مردم جهان بوده است. چنانکه از زمان شیوع و انتشار این بیماری مردم در سراسر دنیا به مشکلهای کلان اقتصادی، سیاسی، بازرگانی، بهداشتی و آموزشی روبرو شده¬اند. دروازههای مرکزهای آموزشی و تحصیلی در تمام کشورها از جمله افغانستان مسدود شده است. دو سال بدینسو جریان آموزشی در مکتبها و تحصیلی در دانشگاهها متوقف است. از اثر شیوع این بیماری فرایند بازرگانی کمرنگ شده، نارضایتیهای خانوادگی افزایش یافته و مردمان زیادی برنامههای کاری و درآمدههای خود را از دست دادند.
مبدأ: دشمنی و منازعه در یک کشور باعث آوارگی و فرار سرمایههای ملی و معنوی از آن کشور میشود و آن جامعه را به چالشهای گسترده اجتماعی و نیروی انسانی مواجه میسازد. هدف: انتشار بیماری کرونا در کشورهای مختلف جهان، چالشهای فراوانی اجتماعی را به وجود آورده است. چون، شیوع این بیماری سبب آوارگی و مرگ انسانهای بیشماری شده است. برخی از کشورها (حتی کشورهای مرکز) شمار زیاد از نیروی کاری و فعال خود را دست داده¬اند.
مبدأ: بگونه عادی، دشمن برنامهریزی بسته و تغییرناپذیر ندارد، بلکه مطابق به رویکرد رقیب خویش برنامههای سیاسی و جنگی خود را عوض میکند. لذا، در جریان منازعه بصورت معمول یک دشمن (چه فرد و چه گروه) از خود چهرههای مختلفی به نمایش میگذارد تا از یک طرف رقیبش را بفریبد و از سویدیگر اعتماد مردم و جامعه را بدست بیاورد. هدف: بیماری کرونا از زمان شیوعاش تاکنون گونهها و چهرههای مختلفی از خود به نمایش گذاشته است. از نوع چینی¬اش تا گونه بریتانیایی، از نوع دلتا تا گونه اومکرون و غیره. هریک از این گونهها به سهم خود قربانیان بیشماری را از جامعههای مختلف گرفته است. این در حالی است که کشورها و پژوهندگان زیادی تلاش نمودند که تا برای متوقف کردن کرونا داروها و واکسنهای ضدکرونا تهیه بدارند، اما تا هنوز موفق به حل بنیادین این مشکل نشده¬اند.
مبدأ: هر دشمن رقیبی دارد و با رقیب خود همواره در ستیزه و نبرد است. شکست و غلبه دو عنصر اساسی¬اند که در جریان منازعه اتفاق میافتد. در فرایند منازعه شکست و پیروزی مروبط به نوع نگاه و مدیریت کارگزاران اردوگاهها و خطهای نبرد میباشد. هدف: کارگزاران جبهه ضدبیماری کرونا، پزشکان¬اند. پزشکان با این بیماری همواره در حال منازعه و کشوقوس هستند. غلبه بر کرونا و رهایی مردم جهان از چنگ آن، اساسیترین مسئولیت پزشکان به شمار میرود. بنابراین، پیروزی و شکست آنان در برابر کرونا وابسته به برنامههای مبارزاتی و کاری آنان میباشد. بدین معنا که اگر پزشکان به مثابه کارگزاران اردوگاه ضدبیماری کرونا برنامهها و سازوکارهای درست و ارزیابی شده بهداشتی داشته باشند، کرونا را زود یا دیر زمینگیر مینمایند و اگر از داشتن چنین برنامههای بی¬نصیب باشند، کرونا جان انسانهای بیشتر را خواهد گرفت و مردم جهان را به چالشهای صحیح و اجتماعی گسترده مواجه خواهد نمود.
مبدأ: ایجاد دشمنی علتها و انگیزههای فراوان دارد. دشمن کارش را به اثر یک اتفاق از یک یا چند آدرس شروع میکند، برای دسترس به اهداف¬اش راهها و گزینههای مختلف را بر میگزیند و به کارهای زیادی اقدام میورزد. اما هیچ دشمن جاویدان و پایدار نیست، سرانجام هر دشمن (چه قوی و چه ضعیف) بصورت معمول از دو طریق: یا از طریق فشار و زور جانب مقابل و یا از طریق صلحسازی از فضای سیاسی و اجتماعی یک کشور ساقط میشود. هدف: بررسیها و مطالعههای پژوهندگان حاکی از آن است که در شیوع و انتشار بیماری کرونا انگیزهها و سببهای زیادی نقش داشته است. ویروس کرونا از چین شروع شد و به سرعت تمام جهان را آلوده کرد. مردمان فراوانی در دنیا به این بیماری مصاب شدند که اغلب آنان دوباره صحتیاب گردیدند. با این وجود جان تعداد زیادی را این بیماری گرفت. اکنون کرونا سایه خود را در همه کشورها گستردانیده است. طوریکه، کشورهای بسیاری هنوز در قرنطینه هستند و مردم درآن جامعهها اجازه بیرون رفتن از خانههای خود را ندارند. با این وجود، انتظارها آن است که روزی چه زود یا دیر، دانشمندان و پژوهندگان موفق به ساخت و کشف داروی شوند که این بیماری را متوقف بسازند و بشر را از شر آن در حفظ و امان داشته باشند.
مبتنی بر تناظرها یا نگاشتهای میانحوزه¬ای استعاره مفهومی «کرونا دشمن است»؛ کرونا به مثابه یک مفهوم انتزاعی و غیرفیزیکی و بگونه گسترده در ساختار یک مفهوم تجربی و بسیار فیزیکی (دشمن) بازنمایی زبانی شده است. در این استعاره، کرونا مساوی به دشمن، شخص آلوده به کرونا مساوی به زخمی جنگ، جان باخته کرونا مساوی به قربانی جنگ، رعایت قرنطینه مساوی به فرار از دشمن، کارگیری از وسایل بهداشتی مساوی به پوشیدن سپر در برابر دشمن و استفاده از غذاها و میوههای مقوی مساوی به تجدید قوای دشمن است.
نتیجهگیری
استعاره در رویکرد جدید، یک نیاز سبکی یا هنرسازه ادبی- هنری صرف شمرده نمیشود، بلکه مفهومی است که تمام زندگی را زیر سیطره دارد. بدین معنا که انسان به شیوه استعاری میاندیشد، سخن میگوید و در یک جمله به شیوه استعاری زندگی میکند. استعاره با اینگونه شناخت و تعریف بنیاد زبان، تفکر و زندگی را تشکیل میدهد. بنابراین، میتواند گفت که زندگی انسان سرشار از استعارهها است و این استعارهها در تمام بخشهای زندگی حضور گسترده دارد. طوریکه متنهای سیاسی، ادبی، اقتصادی، ورزشی، بهداشتی و اجتماعی همه سرشار از استعارههای متنوع هستند. بررسی و تحلیل استعارههای مفهومی کرونا در رسانههای افغانستان نشان میدهد که متنهای بهداشتی و رسانهیی نیز بسیار استعاری است. چنانکه در متنهای رسانه¬ایی افغانستان، کرونا بگونه استعاری و در ساختار چیزها و اشیای فیزیکی متفاوتی بازنمایی زبانی شده است، مانند: «دشمن»، «انسان»، «گیاه/ درخت» و غیره. اما بسامد کاربرد مفهوم تجربی «دشمن» نسبت به مفهومهای تجربی دیگر بیشتر بوده و در تیترهای کرونایی روزنامه ۸ صبح انعکاس گستردهتر داشته است. آنگونه که کاوشهای ما نشان میدهد تقریباً تمام تتیرهای کرونایی روزنامه ۸ صبح، در قابل دسترس نمودن مفهوم انتزاعی کرونا از مفهوم تجربی «دشمن» استفاده کرده است. بدین ملحوظ، ما در این پژوهش، از میان استعارههای مفهومی مختلف که بصورت عمومی در رسانهها و مطبوعات افغانستان انعکاس داشته¬اند، تنها به تجزیه و تحلیل استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» پرداختهایم. آنهم به سه دلیل: ۱) این استعاره، در واقع شایعترین استعاره مفهومی کرونا در رسانههای افغانستان بشمار میرود. طوریکه در زیرساخت همه متنهای رسانه¬ای و بهداشتی راجع به بیماری کرونا استعار مزبور جریان دارد، ۲) تیترهای کرونایی روزنامه ۸ صبح بصورت گسترده متشکل از این استعاره مفهومی بوده است و ۳) ویژگیهای گزینشی مفهومهای کرونا و دشمن بیشتر از هر تجربه دیگر با هم متناظر به نظر میرسد. لذا، باتوجه به همین دلیلها، ما تحلیل استعارههای مفهومی کرونا در رسانههای افغانستان را به استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» محدود نمودهایم. استعاره مفهومی «کرونا دشمن است»، از لحاظ گونههای استعاری در دسته استعارههای ساختاری جاباز میکند. از نظر لیکاف و جانسون «استعاره ساختاری» بسط یافتهترین نوعِ استعارههای مفهومی به شمار میرود که در اینگونه استعارهها، «ساختارچیزی» بر بنیاد «ساختار چیز» دیگر ساماندهی و دریافت میشود. نقش شناختی این دسته استعارهها، آن است که انسان را قادر میسازد تا از طریق درک و دریافت حوزه مبدأ و بیشتر تجربی؛ حوزه هدف را که انتزاعی کمتر تجربی است، ساماندهی و دریافت نماید. چنانکه در استعاره مفهومی «کرونا دشمن است»؛ کرونا به مثابه یک مفهوم انتزاعی در ساختار یک چیزی عینی (دشمن) قابل دسترس ساخته شده است. این درحالی است که مفهوم انتزاعی کرونا از طریق استعاره «هستیشناختی» نیز قابل بررسی و تحلیل میباشد.
چکیده
هدف اصلی مقاله حاضر تجزیه و تحلیل استعاره مفهومی کرونا در رسانههای افغانستان و نوع شناخت و تعبیر انسان از این مفهومی ناپدیدار بوده است. مفهوم انتزاعی کرونا در رسانههای افغانستان در ساختار چیزها و پدیدههای مختلفی، چون: دشمن، انسان، گیاه و غیره بازنمایی زبانی شده است. در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. پرسش اصلی که بدان پاسخ داده شده، چگونگی بازنمایی و تعبیر مفهوم انتزاعی کرونا در رسانههای افغانستان مبتنی بر تیترهای کرونایی (روزنامه ۸صبح) میباشد. یافتهها نشان میدهد که شایعترین استعاره مفهومی کرونا در رسانههای افغانستان بویژه در تیترهای کرونایی روزنامه ۸ صبح، استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» میباشد. این استعاره یکی از جدیدترین و نیز اصلیترین استعارههای مفهومی زبان پارسی در حوزه پزشکی به شمار میرود. استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» از لحاظ گونههای استعاری، از جمله استعارههای ساختاری خوانده میشود که منظور از اینگونه استعارهها، بازنمایی یک مفهوم بر مبنای ساختار مفهوم دیگر است.