جنبههای ژئواستراتژیک در بهرهبرداری از بندر حیفا در اسرائیل توسط چین
منابع و ماخذ
فارسی:
1- آذرشب، محمدتقی و دیگران (1396)، «جایگاه امنیت در مکتب کپنهاگ: چارچوبی برای تحلیل»، فصلنامه علوم سیاسی، س 13، ش 40.
2- جوادی آملی، محمدجعفر و بیداله خانی، آرش (1391)، «تحلیل ژئواستراتژیکی روابط ایران»، فصلنامه پژوهش¬هاي روابط بین¬الملل، دوره 1، ش 9.
3- حسینپور پویان، رضا (۱۳۸۵)، «تحلیل و بررسی همجوشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در تعامل با جمهوری آذربایجان با واقعیتهای ژئوژلیتیک»، پایاننامه کارشناسی¬ارشد علوم سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس.
4- دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال (1399)، اصول و مبانی روابط بین¬الملل، چ 3، تهران: انتشارات سمت.
5- عزتی، عزت¬اله (1387)، ژئوپلیتیک، تهران: انتشارات سمت.
6- کولایی، الهه و صداقت، محمد (1395)، «بحران اوکراین و آئین نظامی روسیه»، مطالعات اوراسیای مرکزی، س10.
7- نونژاد، محمد و کریمی، مرتضی (1396)، «تقابل روسیه و آمریکا در اوکراین و ﺗﺄثیر آن بر منافع ملی ایران»، فصلنامه مطالعات -روابط بین¬الملل، س 11، ش 41.
لاتین:
8- AIIB: Asian Infrastructure Investment Bank https://www.aiib.org
9- CAF: China-ASEAN Investment Cooperation Fund http://www.china-asean-fund.com
10- CAF: China-ASEAN Investment Cooperation Fund http://www.china-asean-fund.com
11- CADF: China-Africa Development Fund http://www.cadfund.com
12- China’s Cosco Puts Long Beach Container Terminal Up for Sale, Costas Paris and Joanne Chiu, Wall Street Journal, 20 November 2018. https://www.wsj.com/articles/chinas-coscoputs- long-beach-container-terminal-up-for-sale-1542736508
13- Hillman, Jonathan E. 2018. "How Big is China’s Belt and Road?" Center for Strategic and International Studies (CSIS), April 3, https://www.csis.org/analysis/howbig-chinas-belt-androad
14- China Has a New Middle East Peace Plan", Yoram Evron; The Diplomat, August 14, 2017" https://thediplomat.com/2017/08/china-has-a-new-middle-east-peace-plan
15- Review of maritime transport 2018", UNCTAD Pg. 65 https://unctad.org/en/PublicationsLibrary/rmt2018_en.pdf
16- The 13th National People's Congress (NPC): Xi calls for deepened military-civilian integration, Xinhua, 12 March 2018 http://www.xinhuanet.com/english/2018-03/12/c_137034168.htm
17- Walker, Christopher, and Ludwig, Jessica. The Meaning of Sharp Power: How Authoritarian States Project Influence. Foreign Affairs (November 16, 2017). https://www.foreignaffairs
18- https://www.chinasource.org/resource-library/chinasource-blog-posts/belt-and-road-initiative
19- https://www.globes.co.il/news/article.aspx?did=1001267879.2019
20- https://news.walla.co.il/item/3246900
متن کامل
مقدمه
میزان مشارکت و حضور اقتصادی چین در اسرائیل، با حفظ منافع امنیتی این رژیم ارتباط تنگاتنگی دارد. اسرائیل سرمایه¬گذاری¬ها را به میزان معین و در بخشهای مشخص، در چارچوب تعیین شده مورد بررسی قرار می¬دهد. طبیعتا این رژیم، قرارداد بهره¬برداری از بندر حیفا توسط چین را از نظر منافع امنیتی مورد ارزیابی قرار داده و در صورت لزوم، تغییراتی را در آن اعمال کرده تا از خطرات احتمالی ناشی از آن، در آینده جلوگیری نماید یا آن خطرات را کاهش دهد. کابینه اسرائیل، فرآیندی را تصویب نموده که به موجب آن، سرمایه¬گذاری¬ها در حوزه زیرساخت¬های استراتژیک در رژیم، بررسی گردند. قرارداد بندر حیفا احتمال دارد در چنین طبقه¬بندی قرار نگیرد. اما باتوجه به تصویب قانون مذکور، اسرائیل به دنبال برطرف کردن یا کاهش خطرات احتمالی در این نوع از قراردادها می¬باشد.
قانون مذکور مجموعهای از دستورالعمل¬ها می¬باشد که هویت شریک استراتژیک در مناقصات خصوصیسازی را بررسی می¬نماید، لذا مکانیزم ورود سرمایهگذاری خارجی در این رژیم، به ارزیابی و تحقیقات دولتی نیاز خواهد داشت. با فعال بودن قدرت نرم و استفاده بهینه از آن در روابط بین¬الملل، این رژیم به دنبال جذب سرمایه¬گذاری خارجی در معنای عام و سرمایه¬گذاری و مشارکت در بندر حیفا توسط چین در معنای خاص می¬باشد. بررسی تحولات سال¬های اخیر روابط بین¬الملل نشان از آن دارد که تمایل نظام سیاست جهانی به سمت جهان چندقطبی است که در آن پویایی نیروهای سیاسی به دوران جنگ سرد شباهت¬هایی دارد. خطوط جدا کننده بین بلوک¬های اصلی قدرت، از یک سمت آمریکا و متحدانش و در سمتی دیگر چین و روسیه و تا حدی ایران قرار دارند. قطبهای دیگر مانند هند یا اتحادیه اروپا، عضوهای ضعیف¬تری در مقایسه با آنها هستند.
روابط سیاسی و امنیتی، آمریکا و حمایت بی¬قید و شرط از اسرائیل، یک دارایی ارزشمند برای اسرائیل مبدل شده است. سیاست خارجی و قدرت چین در سازمان ملل و تمایل این کشور در روابط با اعراب و ایران و نیز وجود منابع سرشار از نفت و گاز در خاورمیانه، وابستگی چین به انرژی و همچنین تمایل درونی چین برای مخالفت و یا رقابت با سیاست¬های آمریکا، باعث گردیده که اسرائیل از نظر اقتصادی و تجاری، کشور چین را یک قدرت اقتصادی قابل توجه بداند که نباید آن را نادیده بگیرد. اسرائیل در فرایند جهانی شدن سود زیادی را از نظر اقتصادی، کسب کرده است، لذا در روابط اقتصادی خود با چین، راه توسعه در زمینه تجارت را در پیش گرفته است و هیچ دلیلی وجود ندارد که اسرائیل از خدمات خوب و ارزان چین در زمینه زیرساخت¬ها برخوردار نگردد.
رقابت قدرت¬های برتر جهانی، سیاست ریسک¬گریزی را در دستورکار اسرائیل قرار داده است. بهرهبرداری از بندر خلیج در نزدیکی حیفا توسط چین، به نمادی از تنش در روابط اقتصادی (اسرائیل و چین) از یک¬سو و (اسرائیل و آمریکا) از سوی دیگر مبدل گشته است. سوالی که می¬توان در این خصوص مطرح نمود این است که چگونه بهره¬برداری از بندر حیفا توسط چین، می¬تواند برای اسرائیل خطرآفرین باشد؟ در پاسخ می¬توان اینگونه فرض نمود که بهره¬برداری چین از بندر حیفا، با نظر به آنچه در جاهای دیگر جهان بطور مشابه اتفاق افتاده و نیز باتوجه به قابلیت ادغام زیرساخت¬های نظامی و غیرنظامی، یک برنامه استراتژیک از طرف چین محسوب می¬شود که نگرانی نهادهای مرتبط در اسرائیل را به دنبال دارد.
اسرائیل تلاش فراوانی را برای پیوستن به طرح ابتکاری یک کمربند یک جاده چین، کرده است. موقعیت استراتژیک اسرائیل در مجاورت دریای مدیترانه و نفوذ این رژیم در مناسبات قدرت در آمریکا از عواملی هستند که دولت چین بر آنها توجه فراوانی دارد. در دو دهه اخیر حجم تجارت میان چین و اسرائیل رو به افزایش گذاشته است و از دلایل آن، می¬توان نیاز چین به نوسازی تسلیحات و فناوریهای پیشرفته اسرائیل در حوزههای مختلف نظامی و نیز در سایر حوزه¬ها نظیر کشاورزی، ارتباطات اشاره نمود که مورد علاقه چین می¬باشد. شرکت¬های فناوری و مخابراتی چین، نظیر شرکت هوآوی در اسرائیل حضور فعالی دارند. باتوجه به علاقه¬مندی چین برای تأسیس بندری تجاری، شرکت¬های چینی به خصوص گروه بین-المللی شانگهای برای ساخت بندری جدید در حیفا، سرمایهگذاریهای فراوانی کردهاند. اسرائیل از دو مسیر میتواند به راه ابریشم نوین، ابتکار «یک کمربند-یک جاده»، دسترسی پیدا کند.
نخست مسیر دریایی است که از اقیانوس هند به خلیج عدن و دریای سرخ و نهایتاً به جنوب اسرائیل در بندر ایلات می¬رسد، این بندر از طریق صحرای نقب توسط خط راه آهن ایلات اشدود به بندر اشدود متصل میشود. مسیر دوم، راه آهن (بندر حیفا، بندر فجیره) است که امارات را به عربستان و در ادامه به اردن و نهایتاً به بندر حیفا در اسرائیل متصل می¬نماید. این مسیرها برای چین و اسرائیل حائز اهمیت هستند و نشان دهنده دورنمای همکاری در بندر حیفا می¬باشند. ضروری است باتوجه به قابلیت ادغام زیرساخت-های نظامی و غیرنظامی در بندر حیفا و در سایر پروژه¬های مشترک، اسرائیل جنبه¬های خطرآفرین همکاری با چین را نیز مدنظر قرار دهد.
1- چارچوب مفهومی
جستجو پیرامون موضوع این پژوهش نشان می¬دهد که فعالیت¬های تحقیقاتی متعددی در زمینه¬های مرتبط با حوزه این تحقیق به انجام رسیده است که هریک از منظری خاص به موضوع و عوامل دخیل در آن پرداخته¬اند، در این مقاله، قصد بر این است که از لحاظ چارچوب مفهومی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی، به تحلیل بپردازیم. واژه ژئواستراتژی نخستین بار توسط جاکومو دوراندو، در سال ۱۸۴۶ مطرح شد، او دو برداشت متفاوت از ژئواستراتژی ارائه داد، از یک¬سو ژئواستراتژی، نگران تأثیر عوامل جغرافیایی بر ساختار گروههای انسانی است که می¬تواند هدف اصلی ژئوپلیتیک باشد، از سوی دیگر، ژئواستراتژیک دارای مفهوم و معنای نظامی است که درباره تأثیر جغرافیا در جنگ¬ها، به بررسی می¬پردازد.
ژئواستراتژی، از دو کلمه ژئو به معنای جغرافیا و استراتژی به معنای روش اجرائی که دستیابی به اهداف را با استفاده از مقدورات و منابع، ممکن میسازد بکار می¬رود. ژئواستراتژی اصطلاحی علمی است که وظیفه کشف روابط، بین استراتژی و محیط جغرافیایی را برعهده دارد. ژئواستراتژی نقش عوامل محیط و جغرافیا را در تدوین استراتژی¬ها بطور عام و استراتژی¬های نظامی بطور خاص مطالعه میکند. ژئواستراتژی علم کشف روابط بین محیط جغرافیایی و استراتژی است. می¬توان بیان داشت که ژئواستراتژی، مطالعه اثر عوامل استراتژیک محیط جغرافیایی منطقهای و جهانی روی تصمیمگیریهای سیاسی حکومتها و اثرگذاریهای متقابل کشورها در ابعاد منطقهای و جهانی و سیاست¬های قدرتی می¬باشد (عزتی، 1387: 8).
عناصر ژئواستراتژیک را می¬توان: کشور، سرزمین، جمعیت، جامعه، اقتصاد، سیاست، استراتژی در نظر گرفت. ژئواستراتژیک علم و هنرِ پیوند فعالیتهای مبتنی بر فاکتور سیاست، استراتژی، جغرافیا و نیز برخورداری از این پیوند در تحرکات استراتژیک نظامی است. ژئواستراتژی در ابتدا در نیمه دوم قرن بیستم در استراتژی¬های نظامی جای خود را پیدا کرد که برای هدایت عملیات نظامی بکار میرفت. در شرایط کنونی تحولات اقتصادی، ژئوپلیتیکی، سیاسی، نظامی با ملاحظات ژئواستراتژیک، ارتباط مستقیمی دارد. در این خصوص، مسائل ژئوپلیتیک با اصول ژئواستراتژیک ارتباط نزدیک¬تری دارد (عزتی، 1390: 8).
ژئواستراتژی تأکید دارد که برای شرکت موثر در جنگ یا حتی فهم صحیح استراتژی و تاکتیک نظامی، آگاهی از تأثیر عوامل جغرافیایی بر عملیات نظامی ضرورت دارد. براساس این رویکرد، ترکیب جغرافیا، مسائل جهانی و عوامل استراتژیک، مناطق جغرافیایی ویژهای را شکل میدهد که از آن میتوان به منطقه ژئواستراتژیک تعبیر نمود.
عناصر ژئوپلیتیک شالوده ژئواستراتژیک را تشکیل می¬دهند؛ زیرا عناصر طبیعی تأثیر عمیقی در کاربرد ابزار و امکانات دارند. ژئواستراتژیک به بررسی عناصر جغرافیایی مبتنی بر مسائل و عناصر استراتژیک می-پردازد که نتیجه آن، نائل آمدن به نتایج استراتژیک است. در واقع، مطالعه اهمیت محیط، بطور اساسی در ارتباط با درک مسئله، شامل مسائل سیاسی، رفاه اقتصادی دیدگاه¬های ژئواستراتژیک خوانده می¬شود که هر سرزمین از مسائل بین¬المللی دارد. در بیانی دیگر بسیاری از تحلیلگران، در روابط بین دو کشور از دیدگاه ژئواستراتژیک بین موقعیت، وسعت سرزمینی و قدرت ملی به تعمیم¬گرایی پرداخته¬اند (دهقانی فیروزآبادی، 1399: 39).
امروزه دیگر مولفه¬های قدرت و عواملی که اتصال دهنده دو کشور به حساب می¬آیند وارد حوزه ژئواستراتژی شده¬اند. به تعبیر کالینز چارچوب استراتژی ملی، استراتژی کلی سیاسی (که به مسائل سیاست بین¬المللی و داخلی ارتباط پیدا می¬کند). استراتژی اقتصادی (که بازتاب خارجی و داخلی دارد). استراتژی نظامی، همراه با دیگر استراتژی¬های از این قبیل در ژئواستراتژی جای می¬گیرند. در تحلیل نهایی، عوامل استراتژیک و ژئوپلیتیک، تلفیقی از یکدیگر هستند.
امروزه مفهوم نرم استراتژی به شیوه¬ای جدید گسترش پیدا کرده است و حوزه¬های ارتباطی، تکنولوژیک، فضای مجازی و محیط داخلی و سیاست بین¬الملل را تحت پوشش قرار داده است. ایولاکوست و ژیلین معتقدند: واژه ژئواستراتژی و استفاده¬ای که از آن در برخی امور مرتبط با روابط قدرت می¬شود، بر اهمیت اشکال قدرت از لحاظ منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای هم تأکید دارد. دلیل این امر آن است که فلان تنگه، فلان منبع نفت، فلان شهر بزرگ، فلان سرزمین قومی و حتی مکان¬های نمادین منافع خاصی را در نظر قدرت-های رقیب جلوه می¬دهد که همین منافع و گاه یکی از آنها، ابزار مهمی برای تضمین کنترل ممتد و تملک آن سرزمین یا برای مقابله با نفوذ رقیب در آن مکان محسوب می¬شوند.
ساول بی کوهن ، در نظریه ساختار ژئوپلتیک جهانی، از قلمروهای ژئواستراتژیک، مناطق ژئوپلیتیک، واحدهای فضایی سخن گفته است. او به دو قلمروی استراتژیک برّی و بحری، همراه با مناطق ژئوپلیتیک اشاره دارد. قلمرو ژئواستراتژیک بحری از نظر او به لحاظ ارتباطی، جهتگیری دریایی داشته است. قلمرو ژئواستراتژی برّی بر ارتباطات غیردریایی تأکید دارد و از نظر اقتصادی درونگرا و واجد یک سیستم بسته بود. بعد از جنگ سرد ژئواستراتژی برّی (خشکی) رو به افول گذاشت و ژئواستراتژی بحری بعنوان قدرت برتر مدنظر قرار گرفت. بندر حیفا را می¬توان در چارچوب قلمرو ژئواستراتژیک بحری بررسی نمود.
امروزه پنج بازیگر استراتژیک قدرتمند در عرصه بین¬الملل حضور دارند، آنها دو جبهه ژئواستراتژیک جهانی را تشکیل داده¬اند و همگی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند. آمریکا، انگلیس و فرانسه در جبهه ژئواستراتژی بحری و روسیه و چین در جبهه ژئواستراتژی برّی. در گسل غربی دو بازیگر اصلی استراتژی بحری یعنی آمریکا و ناتو در برابر یک بازیگر اصلی استراتژی برّی یعنی روسیه قرار دارند. در گسل شرقی بازیگر اصلی استراتژی بحری یعنی آمریکا در برابر دو بازیگر اصلی استراتژی برّی یعنی چین و روسیه قرار دارد. امروزه مناطق ژئواستراتژیک، بیشتر براساس معیارهای اقتصادی تعیین میگردند. شاخصه نظامی برای تعیین قلمرو ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک دچار تغییر شده است. ژئواستراتژی را نمی¬توان فقط از بعد سخت¬افزارانه (فیزیکی) بررسی نمود. در دو دهه اخیر با رشد فضای مجازی (سایبر) و افزایش سرمایه-گذاری بر روی مفهوم قدرت نرم و ورود آن به حوزه قدرت و امنیت، باید مفهوم ژئواستراتژی را در دو بعد سخت¬افزاری و نرم¬افزاری (کمی و کیفی) مورد بررسی قرار داد (کولایی و صداقت، 1395: 98).
کوهن، با نگاهی جهانی، به سلسله مراتبی از واحدهای ژئوپلیتیکی واحدهای زیرملی، کشورهای ملی و شبهکشورها و نیز مناطق ژئوپلیتیکی و حوزههای ژئواستراتژیک، به بررسی ژئوپلیتیک و توضیح اصطلاحات، ساختار و تئوریهای این حوزه میپردازد.
از نظر کوهن، قدرتهای مهم و شبکههای جهانی اتصال دهنده آنها، به دنبال توضیح این مسئله هستند که چرا برخی مناطق بیش از مناطق دیگر به لحاظ استراتژیک اهمیت داشته، برخی دیگر از بُعد ژئواستراتژیک در حاشیه هستند، و چرا خاورمیانه همچنان نواری شکننده است. کوهن، ظهور آمریکا در جایگاه تنها ابرقدرت جهان و فرایند جهانی شدن نتوانسته از اهمیت جغرافیا بعنوان یک عامل سیاسی و استراتژیک مهم بکاهد. کوهن پس از قرار دادن اساس ساختاری تئوری خود بر ژئوپلیتیک، توسعه واقعیات ژئوپلیتیکی پس از جنگ جهانی دوم را مدنظر قرار میدهد و سپس بررسیهای جداگانهای از هریک از مناطق مهم جهان و همچنین کشورهای مهم و واقعیات ژئوپلیتیکی مختص آنها بهدست میدهد (کولایی و صداقت، 1395: 102).
.........................................................
تصویر 1) معرفی گسلهای ژئواستراتژیک فعال در جهان
منطقه ژئواستراتژیک دو ویژگی دارد: منطقه اعمال نفوذ و حوزه منافع حیاتی. «چین یکسری اهداف رسمی و غیررسمی دارد. اهداف رسمی چین را باید در سند چشم¬انداز و اقدامات برای ساخت مشترک کمربند اقتصادی راه ابریشم و راه ابریشم دریایی سده بیست و یکم دید، که از سوی کمیسیون توسعه و اصلاحات ملی و وزارت امور خارجه و وزارت بازرگانی چین و با نظارت شورای دولتی چین در ۱ فوریه ۲۰۱۵ منتشر شد. برپایه این سند هدف رسمی این کلان پروژه ارتقای ارتباط قاره¬های آسیا، اروپا، آفریقا و دریاهای مجاور آنها، ایجاد و تقویت مشارکت میان کشورهای در مسیر کمربند و راه، راهاندازی شبکههای اتصال همه¬بعدی، چندلایه و ترکیبی، و تحقق انواع گوناگون توسعه مستقل، متعادل و پایدار در این کشورها است».
بندر حیفا، در معرض مناقشات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک قرار گرفته و به عرصه رقابت آمریکا و چین تبدیل شده است. اسرائیل نمیخواهد متحد خود ایالات متحده و یا یکی از بزرگترین شرکت¬های اقتصادی خود را که سرمایه¬گذاری و پتانسیل ساخت زیرساخت¬های قابل توجهی در اسرائیل را دارد را از دست بدهد. اسرائیل به دنبال برقراری تعادل ظریفی بین این دو می¬باشد. اسرائیل در جنوب غربی آسیا، بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا، از حوادث این سه قاره متأثر می¬باشد و هر نوع واقعه یا روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و یا حتی نظامی بین این سه قاره، بنحوی بر اسرائیل تأثیر می¬گذارد. این موضوع در نگاه چین بسیار حائز اهمیت بوده و تمایل چین را به همکاری در منطقه اتصال سه قاره (بندر حیفا) معطوف داشته است.
2- تاریخچه و ژئواستراتژی (بندر حیفا)
بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی در فلسطین اشغالی، بخشی از توسعه و نوسازی به ابتکار انگلستان و بخشی به ابتکار یهودیان صورت پذیرفت، شرکت¬های بزرگ اقتصادی در منطقه حیفا شکل گرفتند. از آن جمله میتوان به کارخانجات سیمان، خطوط لوله نفت عراق به خلیج حیفا، یا ساخت پالایشگاهها، توسعه راهآهن اشاره نمود. خلیج حیفا، یکی از بزرگترین خلیج ها در شرق مدیترانه، بعنوان یک پایگاه مناسب برای ساخت بندر برای کشتیهای بزرگ اروپایی به شمار می¬رود. یافا و عکا و درّه زلون در سواحل خلیج حیفا به دره جزریل متصل هستند که یک کریدور زمینی طبیعی را می¬سازند که سواحل مدیترانه را به اردن متصل می¬کند. این کریدور طبیعی همیشه یک مسیر تجاری مهم و حیاتی در رابطه بین سواحل دریای مدیترانه و اردن بوده است. این کریدور توسط مصریان باستان در حرکت به سمت شرق، بابلی¬ها و ایرانیان در حرکت به سمت غرب استفاده گردیده است. درّه فعلی، خط لوله گاز طبیعی اسرائیل به اردن را در خود جای داده است.
بندر حیفا که یک مرکز صنعتی برای سیمان و نفت به شمار میرفت، به خاطر پیوند لجستیک و استراتژیک و دروازه عبور و مرور دریایی از اروپا به خاورمیانه، منجر به رونق توسعه اقتصادی آن شد. پایگاه اصلی نیروی دریایی اسرائیل در حیفا قرار دارد و زیرساختهای پهلوگیری و تأسیسات و تعمیر و نگهداری و کشتی¬سازی نیروی دریایی این رژیم در آنجا مستقر است که برای انواع کشتی¬ها قابل استفاده است. بازیگران منطقهای، حیفا را بعنوان شهری که دارای اهمیت استراتژیک است معرفی می¬کنند (جوادی آملی و بیداله¬خانی، 1391: 51). در قرن 21 بنادر اسرائیل همراه با اقتصاد آن رژیم رشد نمودند. در سال ۲۰۰۵ اسرائیل طرحی جهت اصلاحات جامع در زمینه بنادر ارائه داد که هدف اصلی آن طرح، رقابت بین بنادر اسرائیل از طریق جداسازی زیرساختها و فعالیت آنها و همچنین ادغام آنها در شرکتهای جداگانه بود.
بهره¬برداری از بنادر اسرائیل، به دو شرکت دولتی 1- شرکت بندر حیفا، 2- شرکت بندر اشدود واگذار گردید. این اقدام برای توسعه زیرساخت¬های بندری، ایجاد رقابت عملیاتی بین بنادر حیفا و اشدود، رقابت در افزایش راندمان و کاهش زمان انتظار کشتی¬ها، صورت پذیرفت. در اسرائیل برنامه¬ریزی بنادر، در دهه اول قرن بیست و یکم آغاز گردید. این برنامه¬ریزی فرآیند طولانی بود که می¬بایست روندهای رشد اقتصادی رژیم و روندهای کشتیرانی جهانی را نیز مدنظر قرار می¬داد. افزایش ابعاد کشتی¬های عبوری در بنادر و مسیرهای تردد کشتیرانی، اتصال بنادر به شبکه جاده¬ای، ریلی، جنبه¬های اجتماعی و زیست محیطی از مواردی بودن که می¬بایست مدنظر قرار می¬گرفتند. نتیجتاً مناقصه و کار ساخت بنادر جدید در این رژیم آغاز شد و کنسرسیوم آشتروم شفیر در اسرائیل ساخت بندر خلیج در حیفا را برعهده گرفت.
در ابتدای سال ۲۰۱۵، از چهار شرکت بین¬المللی دعوت گردید تا پیشنهادات خودشان را برای بهرهبرداری از بنادر جدید ارائه نمایند. شرکت TIL از هلند، EURO GATE از آلمان، گروه فیلیپینی ICTSI و گروه بین¬المللی شانگهای SIPG از چین شرکت¬های دعوت شده بودند. شرکت TIL و EURO GATE پیشنهادهایی را برای بهرهبرداری از بندر جنوبی در اشدود ارائه دادند و شرکت چینی SIPG پیشنهاد خود را برای بهرهبرداری از بندر حیفا عرضه کرد. ساخت و ساز بنادر جدید نشان دهنده افزایش ظرفیت تولید در بخش بندری و افزایش پتانسیل فعالیت تجاری در اقتصاد اسرائیل است (حسین¬پور پویان، 1385: 124).
در حال حاضر مالکیت دولتی (بندر خلیج) در حیفا با شرکت SIPG چین است. گروه بینالمللی بندر شانگهای (SIPG) ترمینال جدیدی را در بندر حیفا، افتتاح کرده است که می¬توان از آن بعنوان بخشی از مشارکت اسرائیل در طرح کمربند و جاده (BRI) اشاره نمود. این شرکت چینی در سال 2015 برنده مناقصه¬ای شد تا این ترمینال 18000 کانتینری جدید را به مدت 25 سال راه¬اندازی کند. ساخت این پایانه دارای اهداف اقتصادی است، همچنین نباید ابعاد ژئواستراتژیک این همکاری را نادیده گرفت.
در مجموع، بنادر برای استراتژی حمل و نقل اسرائیل ضروری هستند. ارتباطات جاده¬ای اسرائیل با کشورهای عربی محدود است. اسرائیل دارای سه بندر اصلی است: در حیفا، اشدود (در دریای مدیترانه) و ایلات (در دریای سرخ). بندر ایلات اولین بندری بود که در سال 2013 خصوصی گردید و از آن زمان اسرائیل در افتتاح نمودن تأسیسات بندری خود برای سرمایه¬گذاران خارجی ادامه داده است. پیش¬بینی می¬گردد که افتتاح این پروژه¬ها، مدیریت بهتر و تسهیل در ترافیک تجاری بنادر اسرائیل را به دنبال آورد که نهایتا این اقدامات باعث کاهش قیمت کالاهای وارداتی می¬شود (حسین¬پور پویان، 1385: 125).
3- طرح حیفا، ظهوری استراتژیک در ابتکار کمربند و جاده
توسعه اقتصادی چین، متکی بر تولید ارزان برای صادرات به سرتاسر جهان و واردات مواد خام و انرژی می-باشد. توسعه چین تقریباً بطور کامل متکی به تجارت دریایی در واردات مواد خام و انرژی مانند نفت خام خاورمیانه و یا مواد معدنی مانند سنگ آهن از آفریقا و استرالیا و همچنین محصولات کشاورزی است. در چین با ساخت حجم عظیمی از زیرساخت¬ها، شرکت¬های چینی شروع به انباشت سرمایه و کسب دانش و مهارت در زمینه¬های مهندسی نمودند، شرکت¬های چینی به انجام پروژه¬هایی در زمینه¬های زیرساخت¬ها و مهندسی در خارج از چین روی آوردند. در اسرائیل میتوان به پروژههایی مانند تونل¬های کارمل در حیفا، ساخت بندر جنوبی اشدود و ساخت برخی از خطوط مترو در تلآویو اشاره کرد که همگی این زیرساخت¬ها توسط چین اجرا و به پایان رسیده¬اند. از سوی دیگر در زمینه سرمایهگذاری، چین به پیشرفت¬های چشمگیری رسیده است. تا سال ۲۰۰۳ محدودیتهای شدیدی از سوی چین برای سرمایه¬گذاری مستقیم خارجی وجود داشت. از سال ۲۰۰۳ این محدودیت¬ها تا حدودی برداشته شده است و راه برای سرمایه-گذاری مستقیم خارجی شرکت¬های چینی در خارج از چین هموار گردیده است.
شرکت¬های چینی، سرمایهگذاریهای عظیمی را در بنادر دریایی و زیرساخت¬های مرتبط با آن انجام می-دهند. در اسرائیل میتوان به بهرهبرداری از بندر حیفا توسط SIPG بعنوان یک سرمایه¬گذار چینی اشاره نمود. رئیس جمهور چین در سال 2013 شی جین پینگ، طرح ابتکار کمربند جاده را اعلام نمود. این ابتکار هم شامل اجرای کامل توسط شرکتهای چینی، (صادرات، خدمات و سرمایهگذاری توسط چین) می¬شود. این طرح بویژه بر منطقه جغرافیایی اوراسیا و شرق آفریقا تمرکز دارد. ساخت زیرساختهای لجستیکی مشترک، مانند بنادر، راهآهن، گاز و نفت، خطوط لوله، از ابتکار این طرح می¬باشد. مسیر زمینی جاده ابریشم یک شبکه لجستیکی است که از چین شروع میشود و از کشورهای آسیای مرکزی گذشته و به سمت اروپا امتداد می¬یابد (آذرشب و دیگران، 1396: 37).
.........................................................
تصویر 2) ابتکار کمربند و جاده و کریدورهای لجستیک زمینی و دریایی
- در شکل شماره (2)، ابتکار کمربند و جاده و کریدورهای لجستیک زمینی با رنگ مشکی و کریدورهای دریایی با رنگ آبی مشخص شدهاند.
کمربند دریایی شبکه¬ای از بندرگاه¬ها و پایانه¬ها، در اقیانوس هند، دریای سرخ و دریای مدیترانه می¬باشد، این شبکه بنادر، از شرق چین شروع و در مسیر دریایی از طریق اقیانوس هند، به سمت خلیج فارس از یک¬سو و سواحل شرقی آفریقا از سوی دیگر و از طریق دریای سرخ و کانال سوئز به بنادر جنوب اروپا امتداد می¬یابد.
براساس این برنامه، چینی¬ها نهادهای مالی جدیدی را مانند بانک سرمایه¬گذاری زیرساخت آسیا ، صندوق سرمایهگذاری چین جنوب شرق آسیا ، صندوق سرمایهگذاری چین و آفریقا و همچنین سایر چارچوب¬های مالی را تأسیس نموده¬اند. آنها با نهادهای بین¬المللی مانند بانک جهانی و بانک توسعه آسیایی همکاری دارند. مجموعه تعهدات سرمایه¬گذاری چین تحت این طرح بطور انباشته از سالی که ابتکار آن اعلام شد تقریباً دو تا چهار تریلیون دلار برآورد شده است. سیاست خارجی چین در ابتکار کمربند و جاده، به یکی از پایه¬های سیاست خارجه چین تبدیل شده و بطور فعال توسط رهبری چین ترویج شده است. دلایل راه¬اندازی این ابتکار بسیار است و توسط بازیگران در سطوح مختلف هدایت میشود.
شروع سیاست¬های چین از سطح فردی، توسط رئیس جمهور وقت چین آغاز گردید و در ادامه در سطح بین ایالتی در بخش¬های مختلف استانی و در سطح بین¬المللی، با ملاحظات ژئو استراتژیک، تأمین امنیت، انرژی و منابع معدنی چین ادامه یافته است. حفظ مسیرهای تجاری برای صادرات و پیوند اقتصادی به چین از اهداف این ابتکار است. معمولاً استدلال میشود که اقتصاد و سیاست با یکدیگر درهم تنیده¬اند و قدرت اقتصادی را می¬توان یک نیروی سیاسی بینالمللی درنظر گرفت. رشد اقتصادی چین از فقر و عقب ماندگی به بزرگ¬ترین و سریع¬ترین رشد اقتصادی جهان، تنها یک نسل طول کشیده است و علاوه بر تجارت بر سرمایه¬گذاری و فعالیت¬های سیاسی و نظامی گسترده همراه است که شامل استفاده از تبلیغات و قدرت نرم نیز می¬باشد.
چین برای حفظ این جایگاه و در آینده نزدیک بعنوان یک ابرقدرت جهانی، برای حمایت و حفاظت از سرمایه¬گذاری¬های خود در سراسر جهان بویژه در طرح کمربند و جاده، تلاش میکند تا تمام ابزارها و امکانات و نمادهای یک قدرت جهانی شامل تسلیحات هسته¬ای، طرح فضایی گسترده، طرحی برای ساخت ناوگان دریایی شامل ناو هواپیمابر، جتهای جنگنده و بمب¬افکن¬های استراتژیک را به دست آورد. چین برنامه گسترده¬ای برای ارتقاء و نوسازی ارتش خود دارد. در دیدگاه چینی¬ها، ادامه دکترین مائوتسه تونگ، هیچ مرز مشخصی بین فعالیت¬های اقتصادی خصوصی و عمومی، غیرنظامی و نظامی وجود ندارد. ریشه این مفهوم در تصورات نظام امپراتوری چین نهفته است. سیاست ادغام نظامی و غیرنظامی در چین، اینگونه است که تمام زیرساخت¬های چین از ابتدا تحت هدایت و حمایت دولت ساخته شده¬اند، لذا این امر به دولت چین اجازه می¬دهد در مواقع نیاز از این زیرساخت¬ها استفاده نظامی انجام دهد (نونژاد و کریمی، 1396: 39).
شرکت SIPGچین، در مناقصه بهره¬برداری از بندر خلیج در حیفا در سال 2015 برنده اعلام شد. این شرکت چینی تنها شرکت پیشنهاد کننده بهره¬برداری از بندر حیفا بود. انتخاب بندر خلیج در حیفا، به جای بندر جنوبی در اشدود به ابتکار کمربند و جاده مربوط می¬شود، اصل ارتباط بین زیرساخت¬های مختلف، وجود راه آهن و بنادر است. موقعیت استراتژیک حیفا، در راه آهن، دروازه مدیترانه برای اردن و حتی برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس می¬باشد، برای کسانی که به لجستیک جهانی فکر می¬کنند مکان جذاب¬تری نسبت به مزیتهای محلی بندر جنوبی در اشدود خواهد بود. در واقع، شرق مدیترانه و نواحی ماوراء اردن در حال توسعه زیرساخت¬های حمل¬ونقل عمدتا راه آهن هستند که برخی از آنها با سیاست چین هماهنگ شده¬اند.
برخی نیز بدون هماهنگی مستقیم با چین یا اردن، از جمله راه آهن حیفا-بیت شیان و پل شیخ، بعنوان بخشی از برنامه «وزارت حمل و نقل اسرائیل» هستند که در جهت وابستگی متقابل اردن و بنا به باور اسرائیل (صلح منطقه¬ای) و در آینده ارتباط زمینی بین کشورهای خلیج فارس و دریای مدیترانه، خواهد بود. ابتکار اتصال بندر ایلات به شبکه راه آهن اسرائیل و ایجاد مسیر زمینی احتمالی دیگر بین دریای سرخ و دریای مدیترانه، طرح¬های اسرائیل در راستای فعال¬سازی کریدورها در جهت وابستگی متقابل با کشورهای منطقه می¬باشد (www.chinasource.org).
4- بندر خلیج در حیفا و موقعیت آمریکا
موضوع کلی آمریکا در قبال چین را می¬توان چنین خلاصه نمود که چین یکی از بزرگ¬ترین تهدیدات امنیت ملی برای آمریکا می¬باشد. در آگوست سال ۲۰۱۸ حدود سه سال بعد از اعطای مناقصه عملیاتی بندر خلیج در حیفا، به شرکت SIPG، گزارشهایی در رسانههای اسرائیل منتشر گردید که به افزایش احتمال نارضایتی بین اسرائیل و ایالات متحده میپرداخت . این موضوع در یک مطالعه سیاسی مشترک توسط موسسه هادسون و مرکز سیاست و استراتژی دریایی در دانشگاه حیفا مطرح شد. باتوجه به اینکه بندر حیفا بعنوان بندر اصلی کشتیهای ناوگان ششم دریایی ایالات متحده آمریکا است، از همکاری اسرائیل با چین عاملی در جهت محدود شدن همکاری¬های بین اسرائیل و آمریکا تلقی خواهد شد (www.news.walla.co.il).
رسانهها در آمریکا تعامل اسرائیل با چین را در این خصوص محکوم کردند. جان بولتون مشاور امنیت ملی ایالات متحده در ژانویه ۲۰۱۹ اعلام کرد در آمریکا تعدادی از پایانه¬ها و ترمینال¬ها و یا بخشی از آنها متعلق به شرکت¬های چینی هستند. مهمترین آنها را می¬توان بندر لانگ بیچ در کالیفرنیا نام برد که یکی از بزرگ¬ترین بنادر آمریکا است که متعلق به Cosco می¬باشد. طبق توافقات انجام شده شرکت چینی به دلایل موضوعات امنیت ملی در ایالات متحده آمریکا ترمینال مذکور را برای فروش قرار خواهد داد. سرمایهگذاری در مقیاس¬های کوچک¬تر در بنادر دیگری در ساحل غربی آمریکا مانند سیاتل terminal SSA، و در بندر لسآنجلسwest terminal container Basin ، در سال ۲۰۰۶ توسط DW، از دبی که یکی از بزرگ¬ترین اپراتورهای پایانه¬های کانتینری در جهان به حساب میآید انجام شده است.
باتوجه به سیاست آسیا محوری در دوران ریاست جمهوری اوباما و ترامپ منابع آمریکا از قبیل (دیپلماتها، ارتش، نیروی دریایی، منابع اقتصادی) را به سمت شرق آسیا متمرکز گردید و باعث شد ناوگان ششم دریایی ایالات متحده آمریکا مستقر در ناپل ایتالیا شامل تنها یک کشتی Whitney Mount USS باشد. هواپیماهای ایالات متحده آمریکا در ناوگان ششم دریایی، ندرتاً از رژیمصهیونیستی بازدید بعمل میآورند. آخرین بازدید آنها در ژوئن ۲۰۱۷ بود و بازدید قبل از آن بیش از ۱۵ سال قبل از آن انجام شده بود. با این حال حضور کشتی¬های کوچک¬تر اعم از کشتیهای آمریکایی و سایر اعضای ناتو بطور منظم از بنادر اسرائیل مشهود است و نیرو و هلیکوپتر و کشتیهای کوچک نظامی در سطح پایینتر در بندر حیفا به فعالیت مشغول هستند.
در طول دهه ۱۹۸۰ میلادی زمانی که درصد بالایی از تعمیرات و نگهداری ناوگان ششم دریایی ایالات متحده آمریکا در کارخانه¬های کشتی¬سازی اسرائیل انجام میشد در حیفا یک دفتر ارتباطی برای سربازان و ملوانان ناوگان ششم افتتاح شده بود به نظر می¬رسد ناوگان ششم آمریکا قصد دارد موضوع بندر خلیج در حیفا را کمی اصلاح نماید.
ستاد فرماندهی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا، در ژاپن در سال ۲۰۱۹ از بندر حیفا بازدید نمود و متعاقب آن بیانیهای را منتشر کرد که در آن همکاری بین ناوگان ششم دریایی و نیروی دریایی اسرائیل تمجید شده بود. در اظهاراتی بین دیپلماتهای آمریکا در سفارت آمریکا در اسرائیل، اینگونه مطرح گردید که راه¬اندازی ترمینال¬ها و پایانه¬ها توسط شرکت¬های چینی آن چنان که در رسانهها بیان گردیده است چندان جدی به نظر نمی¬رسد. رئیس ستاد فرماندهی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا اظهار داشت برخی از ملاحظات سیاسی اسرائیل در مورد تنش بین آمریکا و چین می¬تواند ناشی از رویدادهای گذشته باشد بعنوان مثال در تاریخ روابط اسرائیل و چین لغو قرارداد فالکون مثال خوبی است که در سال ۲۰۰۲ اسرائیل مجبور به پرداخت غرامت ۳۵۰ میلیون دلاری به چین به خاطر لغو قرارداد گردید.
بعید به نظر می¬رسد که دامنه انتقاد ایالات متحده آمریکا از اسرائیل درخصوص بندر (خلیج) در حیفا، مانند قرارداد فالکن باشد، زیرا موضوع آن یک قرارداد نظامی بود و آمریکا آن را تهدیدی برای نیروهای نظامی خود میدانست، اما ماهیت قرارداد کنونی در بندر (خلیج) در حیفا غیرنظامی است. همانطور که قبلاً اشاره گردید شرکت¬های چینی نیز ترمینال¬هایی را در ایالات متحده آمریکا دارند که مشغول فعالیت هستند. در شرایط کنونی به نظر می¬رسد لغو توافق توسط اسرائیل با چین، به دلایل امنیتی گزینهای واقعبینانه نباشد. اما با این حال می¬توان به این نکته اشاره نمود که در قرارداد بین این رژیم و شرکت SIPG امکان لغو قرارداد تحت شرایط خاص وجود دارد.
شرکت چینی SIPG هنوز ساخت زیرساختهای بندر مذکور را آغاز نکرده و در انتظار شفافسازی در مورد تحولات و مخالفت¬های ایالات متحده آمریکا در این خصوص می¬باشد. این وضعیت برخلاف وضعیت بندر اشدود بوده، جائیکه اپراتور آن TIL، مشغول ساخت زیرساخت¬های لازمه آن می¬باشد (www.chinasource.org).
5- بهرهبرداری چین از بندر خلیج در حیفا و خطرات احتمالی آن برای اسرائیل
سرمایهگذاریهای خارجی چین بویژه سرمایهگذاریها در طرح کمربند و جاده عمدتاً به دلایل زیر توجه بین¬المللی زیادی را به خود جلب کردهاند.
- حوزه¬های سرمایهگذاری بعنوان مکان¬های استراتژیک تلقی میشوند. زیرساختهای انرژی، تأسیسات حمل و نقل.
- حجم عظیم سرمایهگذاریها در طرح کمربند و جاده در سال ۲۰۱۸ بین ۲ تا ۴ تریلیون دلار تخمین زده شده بود که بیش از یک تریلیون دلار آن تا سال 2018 سرمایه¬گذاری شده است.
- بیشتر سرمایه¬گذاری¬های چین در بنادر دریایی و زیرساخت¬های مربوطه آن توسط شرکت¬های دولتی چینی انجام شده است که براساس دستورالعمل¬های مربوطه، با قابلیت ادغام (نظامی و غیرنظامی) فعالیت می¬کنند.
- تأمین مالی این سرمایهگذاریها عمدتاً از سوی بانک¬های دولت مرکزی در چین میباشد که به بانکهای سیاستگذاری معروف شدهاند. این بدان معنا است که بانکهایی که برای اجرای سیاست¬های دولتی در چین تأمین مالی میکنند، قابلیت اقتصادی سرمایهگذاری وام گیرنده را در اولویت قرار نمیدهند، تا نتیجتا پروژه را با سیاستهای دولت چین تطبیق دهند.
به نظر میرسد ترکیب عوامل فوق در بسیاری از کشورها، نگرانی¬هایی را ایجاد می¬کند که این برنامه¬ها صرفاً اقتصادی نیستند. در واقع چین در کسب اهرم¬های نفوذ سیاسی در کشورهایی که سرمایه¬گذاری را با هدف دستیابی به داراییهای استراتژیک از طریق سرمایهگذاریهای خارجی از چین دریافت می¬کنند قرار می¬دهد. این نگرانی در بسیاری از کشورها با واکنش شدید مواجه شده است.
ژان کلود یونکر رئیس کمیسیون اروپا اعلام نمود: اروپا باید خرید از چین در قلمرو خود را دشوار نماید. نمونه بارز سرمایهگذاری اقتصادی از سوی چین را میتوان در یونان مشاهده کرد. اقتصاد یونان بعد از بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۹ به شدت آسیب دیده بود و تحت ریاضت شدید اقتصادی از سوی طلبکاران بویژه آلمان قرار گرفته بود، این مسأله به ناآرامیهای اجتماعی منجر گردیده بود، دولت چین تصمیم به خرید اوراق قرضه یونان نمود و شرکت چینی COSCO بیش از نیم میلیارد یورو در بندر پیریوس، سرمایه¬گذاری نمود و امتیاز بهره¬برداری از آن را به مدت ۳۵ سال دریافت کرد، بعد از آن، یونان بعنوان یکی از اعضای اتحادیه اروپا، سیاست طرفداری آشکار از چین را دنبال می¬کند، در سال ۲۰۱۶ یونان، تصمیم دادگاه بین¬المللی دادگستری لاهه در محکومیت چین در مورد اختلاف ارضی در دریای چین جنوبی را نپذیرفت، در سال ۲۰۱۷ یونان محکومیت اروپا در مورد سیاست حقوق بشر چین را خنثی کرد. نگرانی اسرائیل، بطور خاص در مورد موضوع بندر خلیج در حیفا ، از انگیزه اصلی شرکت SIPG و عملکرد اقتصادی و تجاری چین می¬باشد (Walker and Ludwig, 2017).
ایده ابتکار کمربند و جاده از دولت چین می¬باشد. قصد بر این نیست که صراحتاً اعلام گردد دولت چین، در ابتدا تمایل به اعمال فشار بر اسرائیل را دارد یا اینکه قصد اولیه آنها از مناقصه بندرخلیج در حیفا انجام عملیات جاسوسی علیه نیروی دریایی اسرائیل و ناتو میباشد، اما وجود انگیزه¬های اولیه، قابلیت اهرم فشار و نگرانی¬های سیاسی اقتصادی و دیپلماتیک بیان شده برای اسرائیل حائز اهمیت هستند.
دلایل بهرهبرداری از بندر خلیج در حیفا توسط شرکت SIPG را می¬توان در سه بخش اصلی تقسیم¬بندی کرد.
الف) سطح تاکتیکی که مربوط به فعالیتهای بندری می¬باشد؛
ب) سطح متوسط که مربوط به ساختار بخش لجستیک اسرائیل است؛
ج) سطح استراتژیک ملی که مربوط به روابط خارجی اسرائیل و مبارزه بین قدرت¬های بین¬المللی و چین میباشد.
1-5- مخالفت در سطح تاکتیکی
این مخالفت را میتوان در نظارت و جاسوسی احتمالی چین از تحرکات نیروی دریایی اسرائیل و ناوگان ایالات متحده آمریکا در منطقه خلیج حیفا ذکر نمود. یکپارچگی زیرساختهای غیرنظامی و نظامی پیش فرض را بر این می¬گذارد که بتواند بعنوان یک پایگاه برای فعالیتهای جاسوسی به نفع چین عمل نمایند. نزدیکی فیزیکی مستقیم به لنگرگاه نظامی در بخش شمالی بندر حیفا امکان ردیابی سیگنال¬های الکترومغناطیس و حس¬گرهای زیر آب را فراهم مینماید. در برابر حملات سایبری فرض بر این است که نزدیکی فیزیکی به نفوذ در سیستمهای رایانهای کمک میکند. این بندر به سیستم¬های کامپیوتری دولتی مانند گمرک متصل میباشد و موقعیت فیزیکی در منطقه بندر نیز امکان بررسی مسائل لجستیکی مربوط به ناوگان دریایی رژیم مانند تدارکات سربازان، ملوانان، تحرکات غیرعادی و موارد مشابه را فراهم مینماید (Walker & Ludwig, 2017).
در این زمینه لازم به ذکر است که در تعدادی از نقاط جهان بویژه در ایالات متحده آمریکا نگرانی در مورد جاسوسی و جمع¬آوری اطلاعات از طریق زیرساختهای غیرنظامی مستقر شده توسط شرکت¬های چینی بویژه شرکت مخابراتی هوآوی وجود داشته است. از سوی دیگر پایگاه نیروی دریایی حیفا در مرکز حیفا قرار دارد و امکانات آن تحت نظر و کنترل هر ناظری در سطح منطقه گسترده شده است، ساختمان¬های بلند در این منطقه مزیت دسترسی مستقیم برای پایش پایگاه نیروی دریایی آمریکا نیز می¬باشند. اشتراک بندر بین کشتیهای نیروی دریایی و کشتیهای تجاری و نیز به علت امکان استفاده گسترده از پرچم سایر کشورها، مالکیت اغلب کشتی¬ها نامعلوم می¬باشد. لذا این احتمال وجود دارد با تقویت حس¬گرها و گیرنده-ها، کشتی¬ها از اطراف فیلمهای ویدیویی ضبط نمایند و باتوجه به دریافتهای ارتباطات بیسیم آنها را برای اهداف خاص خود ارسال نمایند.
علاوه بر حضور مستمر کشتی¬های خارجی می¬توان از چین بعنوان منبع تولید بسیاری از تجهیزات بندری بویژه جرثقیل و نیز جرثقیلهای جابجا کننده کانتینر نام برد. براساس گزارش¬ها می¬توان دریافت که جرثقیل¬های چینی در بندر حیفا و بندر اشدود نصب شده باشند. این جرثقیل¬های بزرگ با سیستم¬های کامپیوتری و ارتباطاتی که با دوربین¬های مداربسته دارند، قابلیت این را دارند که منطقه را تحت پوشش خود قرار دهند. لذا غیرقابل تصور نیست که بتوان از این نوع تجهیزات از لحاظ نظری بعنوان تجهیزات ردیابی یا جاسوسی استفاده کرد. هرچند در سطوح تاکتیکی اگر دولت چین علاقمند به جاسوسی از آنچه در بندر حیفا رخ میدهد باشد، طبیعتا راه¬های بهتری برای انجام این کار وجود دارد با این حال اگر واقعاً چین قصد اینکار را داشته باشد، حضور در منطقه حیفا طبیعتاً کار را تا حد بسیار زیادی برای چین تسهیل خواهد نمود (Walker & Ludwig, 2017).
2-5- مخالفت در سطح لجستیک
بهرهبرداری از بنادر جدید، تغییر نظم در لجستیک بنادر در اسرائیل را به همراه دارد. در رسانهها بهره-برداری از بندر حیفا بعنوان یک چرخش خوشایند در نظر گرفته شده است که منجر به سادهسازی عملیات بندری، کوتاه شدن زمان بارگیری¬ها و کاهش هزینه¬ها شده است که بر کل اقتصاد اسرائیل تأثیرات مثبت می¬گذارد، که منجر به کاهش هزینه¬ها در بنادر خواهد شد با این حال نگرانی در مورد شرکت¬های حمل¬ونقل و لجستیک چینی وجود دارد. ترجیح به شرکتهای حمل¬ونقل چینی مانند Zina merchen، Cosco، از نگرانی¬های اسرائیل می¬باشد. شرکت¬های چینی یکپارچه¬سازی زنجیره تأمین را برای خود در نظر گرفته¬اند، یعنی کالا در یک کارخانه چینی تولید، با کشتی¬های چینی حمل، و از طریق بنادری که متعلق به چین میباشد ترخیص میشود و همه ارتباطات درون چنین شبکهای، (کاملاً چینی) مشخص میشود.
در بنادری که شرکتهای کشتیرانی چینی به آنها رفت و آمد میکنند طبیعتاً ورود کانتینرهای سایر کشورها کاهش یافته است، گاهی این کاهش بسیار زیاد است. ترس از ایجاد چنین شبکه¬ای بعنوان یک نگرانی عمده در آینده برای اسرائیل مطرح است. انتقاد دیگر درخصوص واگذاری¬های عملیات بندری به شرکتهای غیر رژیمصهیونیستی است که در شرایط اضطراری مسأله¬ساز میشوند. نگرانی ابراز شده این است که در مواقع اضطراری مانند حملات موشکی به شهر حیفا و بطور خاص به بنادری که در جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶ رخ داد، اتباع خارجی، اسرائیل را ترک کردند و در نتیجه فعالیت کاری بنادر متوقف شد. رویدادهای مشابه مانند جنگ در لیبی و یمن، چینی¬ها را وا می¬دارد که شهروندان خود را در زمان بحران از این کشورها تخلیه کنند و این احتمال برای توقف فعالیت کاری در بندر حیفا در آینده در صورت بروز یک جنگ وجود خواهد داشت (www.globes.co.il).
3-5- مخالفت در سطح استراتژیک ملی
مخالفت در سطح ملی شامل مخالفت با اعطای امتیاز عملیاتی به اپراتورهای خارجی در معنای عام و اپراتورهای با مواضع ضدغربی و مغایر با ساختار نظام بینالملل بطور خاص می¬باشد. آن هم بندر حیفا با تأسیسات با اهمیت استراتژیک، افرادی که این ایرادات را مطرح میکنند استدلال می¬نمایند که رژیمصهیونیستی باید کنترل تأسیسات و داراییهای استراتژیک خود را حفظ کند و این کنترل از جمله با حفظ بیشتر مالکیت شهروندان اسرائیل در شرکتهایی که امتیاز عملیاتی را دریافت کردهاند حاصل میشود. در بعد استراتژیک و ملی میتوان به نگرانی¬هایی که توسط سازندگان و پیمانکاران اسرائیل مطرح شده بود اشاره داشت.
اهمیت اقتصادی و سیاسی باعث گردیده که این نگرانی¬ها بیشتر شوند. با افزایش مالکیت¬ها و دارایی¬های مختلف چین در اسرائیل، دولت چین اهرم¬های نفوذ بر دولت اسرائیل را بیشتر به دست خواهد آورد و از آن در همه زمینه¬ها بهره¬برداری خواهد نمود. ملاحظات سیاسی در تصمیمات تجاری و فشارهای عمومی تأثیرگذار می¬باشد (www.globes.co.il). همانطور که گفته شد اپراتورها (شرکت¬های خارجی) با هزینه خود تمام زیرساختها را می¬سازند. بعنوان مثال ساخت جرثقیل¬های کانتینری بزرگ نیز که به رایانه متصل هستند، جزئی از این مواردند. همچنین تمام سیستم¬های عامل مورد استفاده در این بنادر (محاسبات ایمنی، حمل و نقل و غیره) را انجام خواهند داد که می¬توانند وابستگی در سطح استراتژیک برای اسرائیل ایجاد نمایند.
نتیجهگیری
روابط چین و اسرائیل با سرعت زیادی در حال گسترش است. چین در حال حاضر دومین شریک تجاری بزرگ اسرائیل بعد از ایالات متحده است. همکاری بین این رژیم و چین در سطوح مختلف از جمله امنیتی (با نشست اولیه مقامات نظامی چین و اسرائیل در سال 2010) در حال افزایش است. در سال 2014، اولین یادداشت تفاهم در زمینه کشاورزی بین چین و اسرائیل در چارچوب طرح کمربند و جاده امضا شد. ثبات اقتصادی اسرائیل برای سرمایه¬گذاران چینی جذاب می¬باشد. بنادر تنها تأسیسات زیرساختی نیستند که شرکت¬های چینی در آن سرمایه¬گذاری کرده¬اند. شرکت¬های چینی در بخش راه آهن نیز فعال هستند. در سال 2015، گروه تونل راه آهن چین برنده مناقصه ساخت سیستم ریلی سبک تل آویو شد. در سال 2012، اسرائیل برخی از شرکت¬های چینی را برای ساخت احتمالی راه آهن ایلات به دریای مدیترانه در نظر گرفت. اگرچه این پروژهها به حالت تعلیق درآمدهاند، اما افزایش ترافیک در کانال سوئز ممکن است اسرائیل را به بازنگری در موضع خود ترغیب کند. شرکتهای دولتی چین در بخش انرژی نیز فعال هستند و SinoHydro در حال ساخت یک نیروگاه برق آبی در شمال شرق اسرائیل است که تا سال 2022 تکمیل میشود.
چین همچنین علاقه زیادی به استارت آپ¬های نوآور اسرائیل دارد و برنامه¬های ویژه¬ای را برای حمایت از همکاری با شرکت¬های چینی طراحی کرده است. با این حال، به گفته برخی از کارشناسان، سرمایه¬گذاری چینی¬ها در اسرائیل در سال 2018 به اوج خود رسید و اکنون در حال کاهش است. برخی از نگرانیها در مورد حضور رو به رشد چین در اسرائیل وجود دارد که توسط مفسران آمریکایی و اسرائیل بیان گردیده است.
ایالات متحده نگران است که حضور چین در اسرائیل به روابط ویژه آمریکا و این رژیم آسیب برساند. این احتمال وجود دارد که استارت آپ¬های اسرائیل که با شرکت¬های چینی همکاری می¬کنند در آینده از فعالیت و حضور در بازار ایالات متحده منع شوند. در آینده چالش اصلی برای اسرائیل، حفظ تعادل بین ایالات متحده و چین خواهد بود. توسعه ابتکار یک کمربند و یک راه ممکن است به اسرائیل و برخی کشورهای عربی کمک کند تا در ابتکارات اتصال منطقه¬ای خاص با یکدیگر همکاری کنند. فرایندهای داخلی در بندر حیفا بیش از ۱۵ سال است که همراه با تحولات سیاسی و اقتصادی در عرصه جهانی به بلوغ خود رسیده است و به نتایج مثبتی منجر شده است.
بهرهبرداری از بندر خلیج در حیفا توسط شرکت SIPG احتمالاً یک عمل انجام شده تلقی خواهد شد که جنبه¬های مثبتی برای اقتصاد اسرائیل به ارمغان خواهد آورد، با این حال بعد از تجزیه و تحلیل فرآیندهای اقتصادی و اجتماعی که در حول و حوش تأسیس و بهره¬برداری از بندر مذکور رخ داد، ضروری بود که اسرائیل هویت شریک استراتژیک خود در مناقصات خصوصیسازی شرکت بندر حیفا را مدنظر قرار دهد. بطورکلی تاکنون ارزیابی بر این است که از نظر اقتصادی حضور چین در بندر حیفا برای اسرائیل مثبت بوده باشد. به نظر میرسد اسرائیل باید مکانیزم نظارت بر سرمایه¬گذاری¬های خارجی وارده بر اسرائیل را فراتر از آنچه در کمیته وزیران امور امنیت ملی این رژیم ارائه داده شده است را در بخشهای تعیین شده بهبود بخشد.
حضور چین در بندر حیفا باتوجه به آنچه که در جاهای دیگر جهان بطور مشابه رخ داده یک برنامه استراتژیک بوده که طبیعتاً، نگرانی نهادهای مرتبط در اسرائیل را به دنبال داشته و خواهد داشت. سیاست چین در راه¬اندازی بنادر، ظاهراً انگیزه اقتصادی دارد، اما میتواند قابلیت سیاسی و نظامی به همراه داشته باشد و در چشم¬انداز ادغام زیرساخت¬های نظامی و غیرنظامی شاهد آن باشیم، باتوجه به روند تجدید مبارزات بین بلوکی بین قدرتهای شرق و غرب، آنچه که از حضور چین در بندر حیفا به نظر میرسد رشد رقابت بین بلوکی میان چین و ایالات متحده می¬باشد.
سیاست چین در راه¬اندازی بنادر، در ظاهر انگیزه و دلایل اقتصادی دارد، اما میتوان قابلیت¬های سیاسی و نظامی برای آن متصور بود. لذا چنین نتیجه¬گیری می¬گردد که در مناقصات و در هنگام اعطای امتیاز به شرکت¬های چینی از طرف اسرائیل، باتوجه به قابلیت ادغام زیرساخت¬های نظامی و غیرنظامی، این امر زمینه¬سازی خطرآفرین به حساب آید. لذا در شرایط کنونی، کنترل و نظارت بر سرمایه¬گذاری¬های خارجی برای اسرائیل در جهت کاهش زمینه¬های خطرآفرین امری ضروری تلقی می¬شود.
چکیده
اهمیت، نقش و جایگاه بنادر در اسرائیل، در زمینه صادرات و واردات، که بیش از 90 درصد از صادرات و واردات آن، از طریق دریا انجام میگیرد، قطعی است. اسرائیل برای ارتقاء جایگاه بنادر حیفا و اشدود و اجازه عبور و پهلوگیری کشتیهای بزرگ با قابلیت حمل کانتینری، برنامههایی در جهت ارتقاء این بنادر دارد. ارتقاء بنادر، علاوه بر داشتن منافع اقتصادی، فرصت ریسکگریزی را برای اسرائیل، در مواجه با دولتهای بزرگ به دنبال دارد. هدف این پژوهش، بررسی بندر حیفا بطور مجزا، در کنار طرح راهبردی و ابتکاری چین موسوم به کمربند و جاده میباشد. باتوجه به موارد فوق، این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی درصدد است به این پرسش بپردازد که چگونه بهرهبرداری از بندر حیفا توسط چین، می-تواند برای اسرائیل خطرساز باشد؟ در پاسخ میتوان فرض کرد که این رویداد، با نظر به آنچه در جاهای دیگر جهان بطور مشابه اتفاق افتاده و نیز باتوجه به قابلیت ادغام زیرساختهای نظامی و غیرنظامی، یک برنامه استراتژیک از طرف چین محسوب میشود که نگرانی نهادهای مرتبط در اسرائیل را به دنبال خواهد داشت. سیاست چین در راهاندازی بنادر، ظاهراً انگیزه اقتصادی دارد، اما میتواند قابلیتهای سیاسی و نظامی به همراه داشته باشد. لذا چنین نتیجهگیری میگردد که در مناقصات و در هنگام اعطای امتیاز به شرکتهای چینی از طرف اسرائیل، باتوجه به قابلیت ادغام زیرساختهای نظامی و غیرنظامی، این امر زمینهسازی خطرآفرین به حساب آید.