حاشیه‌نشینی و تأثیر آن بر جرائم جنسی (مطالعه موردی منطقه پاکدشت شهر تهران)

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- کارشناسی‌ارشد حقوق جزاء و جرم‌شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات (نویسنده مسئول)
دریافت: ۸ فروردین ۱۴۰۱ | انتشار: 30 تیر 1401

منابع و ماخذ

فارسی:
1- احمدی، احمد (1388)، «حاشیه¬نشینی و جرم»، پایان¬نامه کارشناسی¬ارشد حقوق جزا، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
2- الهیان کیکانلو، حمید (1384)، «بررسی رابطه عوامل محیط طبیعی و اجتماعی در پیدایش جرم و روند آن در شهر بجنورد»، پایان¬نامه کارشناسی¬ارشد حقوق جزاء، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد.
3- بکاریا، سزار (1380)، جرائم و مجازات¬ها، مترجم: محمدعلی اردبیلی، چ4، تهران: انتشارات میزان.
4- پارسا، غفار (1389)، «حاشیه¬نشینی و جرائم»، روزنامه مردم¬سالاری.
5- دلاور، علی (1385)، روش¬های تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی، چ 19، تهران: موسسه نشر.
6- رابینسون، دال (1378)، «تأثیر آموزش مهارت¬های شناختی بر تکرار جرم پس از آزادی»، ترجمه: راهرو خواجه، احمد، فصلنامه اصلاح و تربیت، ش 59.
7- رهنمایی، محمدتقی (1389)، «تحلیل نقش مهاجرت در زمینه¬سازی برای پیدایش آسیب¬های اجتماعی شهرنشینی شتابان در ایران»، فصلنامه جغرافیای انسانی، س3، ش1.
8- زارع شاه¬آبادي، اکبر و ترکان، رحمت¬اله (1390)، «بررسي‌ عوامل‌ موثر بر احساس امنيت اجتماعي در بين شهروندان شهر يزد»، فصلنامه نظم‌ و امنيت‌ انتظامي، س 4، ش 2.
9- عابديني، سعدی (1382)، درآمدی بر اقتصاد شهری، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهي.
10- فدایی شهری، غلامرضا (1378)، «پلیس و پیشگیری از جرائم در ایران»، پایان¬نامه کارشناسی¬ارشد حقوق جزا، دانشگاه تهران.
11- عسگري‌ خانگاه، اصغر‌ و عامري، مهدی (1387)، «گذري بر فرهنگ رفتار‌ پليس با مردم»، پژوهش¬نامه علوم اجتماعي، س 2، ش 3.
12- محسنی تبریزی، رضا (1387)، «نقش اقدامات انتظامی در پیشگیری از جرائم در مناطق حاشیه¬نشین بومهن»، فصلنامه مطالعات مدیریت انتظامی، س3، ش1.
13- محمدنسل، غلامرضا (1395)، نظریه¬ها و نظریه¬پردازان جرم¬شناسی، تهران: انتشارات دادگستر.
14- میرمحمد صادقی، حسین (1384)، جرائم علیه امنیت و آسایش عمومی، چ5، تهران: نشر میزان.
15- نادری، امیر (1383)، «مهاجرت جوانان: آسیب¬ها و پیامدهای امنیتی آن»، فصلنامه دانش انتظامی، ش4.
16- نجفي ابرندآبادي، علي حسين و بيگي، مجيدهاشم (1378)، دانشنامه جرم¬شناسی، تهران: انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي.
17- نجفی توانا، علی (1389)، جرم¬شناسی، چ6، تهران: انتشارات سنجش.
18- نقدی، اسداله و صادقی، رسول (1385)، «حاشیه¬نشینی چالشی فراروی توسعه پایدار»، فصلنامه رفاه اجتماعی، س5، ش20.
19- وایت، راب و فیونا، هینس (1389)، درآمدی بر جرم و جرم¬شناسی، ترجمه: میر روح¬اله صدیق، تهران: انتشارات دادگستر.

لاتین:
20- Bonger, W (1916). Crimiality and economic conditions, Boston: Little, Brown.
21- Buonanno, P (2003). The Socioeconomic Determinants of Crime. A Review of the Literature, Working Paper Dipartimento di Economia Politica, Università di Milano Bicocca.
22- Clinard, Marshal (1966). Slum and Community development, New York: the free press.
23- Ehrlich, I (1973). “Participation in Criminal Activities: A Theoretical and Empirical Investigation”, Journal of Political Economy.
24- Jacobs, D (1981). Inequality and economic crime, Sociology and Social Research.
25- Messner, S. F (1982). Poverty, Inequality, and the Urban Homicide Rate, Criminology.

متن کامل

مقدمه
موضوع حاشيه نشيني يكي از معضلات شهري است كه از حيث بستر قرار گرفتن براي ارتكاب جرايم،مورد توجه كارشناسان حقوقي و قضايي و جرم شناسان بوده است. اينكه برخی جرايم در حاشیه نشین ها بيشتر از ساير مناطق شهری اتفاق مي افتند مورد پذيرش اغلب جرم شناسان و جامعه شناسان است وآمارهاي اخذ شده از پرونده هاي مطروحه در دادگستري نيز حكايت از اين واقعيت وارتباط مستقیم میان حاشیه¬نشینی و جرم وجود دارد. احساس ناامن بودن در مناطقی که حاشیه¬نشین هستند، تنها به دلیل ارتکاب جرائم خشونت¬آمیز توسط مجرمان در این مناطق نیست بلکه بیشتر به دلیل ناهنجاری و رفتارهای اخلال¬گرایانه‌ای است که منجر به رواج گسترده سایر جرائم می گردند. حاشیه نشینان که اغلب از مهاجران روستاها و شهرهای کوچک تشکیل شده اند و به امید به دست آوردن امکانات رفاهی و درآمد بیشتر دیار خود را ترک کرده اند، اکثرا فاقد دانش، مهارت یا سرمایه برای راه اندازی کسب و کار در محل‌های جدید اسکان خود هستند. این افراد در مواجهه با چالش‌های اقتصادی پیش رو به دلیل تضعیف روابط اجتماعی در محیط جدید و نابسامانی اجتماعی مستعد ارتکاب بزه می‌گردند. حاشیه نشینان تمام جوامعی را که در آنها زندگی می‌کنند خود انتخاب نمی‌کنند بلکه  بعضی مواقع مجبور به گذراندن بخشی از طول عمر خود  دراین نواحی می‌شوند. این جوامع دارای ارزش‌ها و هنجارهای خاص خود هستند و ممکن است همه رفتارهای فرد که به طرق مختلف و با شرایط متفاوت یاد گرفته می‌شوند با قواعدی که محصول این ارزش‌ها هستند مطابقت نداشته باشند و به دلیل فقدان نظارت و کنترل کافی، امکان بروز و ظهور رفتارهای ناهنجار در حاشیه نشین‌ها بیشتر از سایر مناطق شهرها است.
در حال حاضر با مرور چهار دهه تلاش برای ساماندهی و مدیریت حاشیهنشینی، شاهد آن هستیم که نه‌تنها مسئله حاشیه¬نشینی به سطحی قابل‌قبول نرسیده بلکه حاکی از شیوع و عمیقتر شدن آن در کشور است. این در حالی است که وجود نابسامانی و نامطلوب بودن وضعیت مسکن در سکونتگاههایی که فاقد رسمیت هستند این آشفتگی و ناهنجاری را در کالبد شهری نیز منعکس می‌کنند.

1- تعریف و مفاهیم حاشیه‌نشینی
در زبان فارسي اصطلاحات متعددي در ارتباط با حاشيه¬نشيني مورد استفاده قرار مي¬گيرد كه عبارتند از: زاغه¬نشيني، آلونک-نشيني، حلبي¬آباد و غيره كه هركدام مفهوم خاص خود را دارند. حاشيه¬نشينان از جمله كساني هستند كه در شهرها سکونت می¬کنند اما توانایی این را ندارند که وارد نظام اقتصادی، اجتماع و فرهنگی شهر شوند. و به همین دلیل هیچ بهره¬ای از خدمات شهری نمی¬برند (عابدینی، 1382: 5). اگرچه می¬توان گفت عامل اصلی که به مناطق حاشیه¬نشین رشد می¬دهد مهاجرت در شهرها است، ولی این واقعیت وجود دارد که بخشي از افرادی که به حاشيه¬نشينی روی می¬آورند از جمله کسانی هستند که بطور همیشگی ساکن شهرهابوده اند و به دلیل فقر اقتصادی در واحدهایی که نامتعارف هستند با حداقل امکانات رفاهی، آموزشی و بهداشتی  زندگی می-کنند.
از حاشيه¬نشيني تعاريف گوناگوني ارائه شده است كه به برخي از آنها اشاره مي¬كنيم:
1- حاشيه¬نشين، به مفهوم كلي، به كسي گفته مي¬شود که در مکان شهری سکونت می¬کند اما توانایی این را ندارد که جذب نظام شهری گردد و بتواند از خدمات شهری بهره ببرد و در واقع از کلیه خدمات شهری بی¬بهره می¬باشد.
2- افرادي كه مهاجر هستند و در مناطق حاشیه¬نشین سکونت می¬کنند از افرادی هستند که از سیاست و قدرت جدا افتاده¬اند و جزء گروه¬هایی هستند که در نواحی پست سکونت می¬کنند و دارای موقعیت بسیار پایینی از لحاظ اجتماعی هستند و جزء طبقات پایین اجتماع می¬باشند (عابدینی، 1382: 6-5).
3- خانواده¬هاي تهيدست غالباً مهاجر كه به تعبير اسكار لوئيس  در نوعي فرهنگ فقر زندگي می¬کنند. «آنان بطور كامل جذب شيوه جديد زندگي شهري نشده و در حاشيه آن به زندگي ادامه می¬دهند».
درنهایت اینکه، آنچه از تعاريف گوناگون برمي¬آيد آن است كه: حاشيه¬نشيني در كشورهاي در حال توسعه را غالباً مهاجرینی تشکیل می¬دهند که شهرهای بزرگ را هدف خود قرار داده¬اند و از سرمایه و مهارت کافی برخوردار نیستند. آنها قدرت این امر را ندارند که در متن اصلی جامعه و شهر قرار گیرند و ناگزیر می¬شوند زندگی در مناطق حاشیه¬نشین را قبول کنند. پس از بررسی مطالب فوق، در گفتار بعدی  این تحقیق به تقسیم¬بندی حاشیه¬نشینی در دو بخش حاشیه¬نشینی از نظر سکونت اولیه و از نظر جنبه-هاپرداخته میشود.
1-1- حاشیه‌نشینی از نظر سکونت اولیه
از نظر سکونت اولیه حاشیه¬نشینی شامل سه مورد حاشیه¬نشینی بومی، حاشیه¬نشینی غیربومی و حاشیه¬نشینی دوگانه است که در ذیل مورد بررسی و ارزیابی قرار می¬گیرد.
1) حاشيه‌نشيني بومی
حاشيه¬نشينانی را شامل می¬شود که مهاجرت نکرده¬اند. اين افراد از زمانی که متولد شده¬اند تاکنون در مناطق حاشیه¬نشین سکونت داشته اند. این افراد در محدوده شهری و اقتصادی و اجتماعی سکونت دارند ولی از لحاظ معیشتی و اسکان جدا از جامعه شهری هستند (نجفی ابرندآبادی و بیگی، 1378: 76).
2) حاشيه‌نشينان غيربومي
اينگونه از حاشيه¬نشينان به این دليل که از شغل مناسب برخوردار نیستند و مهارت کافی نیز برای کسب درآمد ندارند  به دلیل نداشتن مسکن و سکونتگاه مناسب به حاشیه شهرها رفته و در آنجا سکنی می¬گزینند.
3) حاشيه‌نشينی دوگانه
شامل حاشيه¬نشيني بومي و غيربومي مي¬باشد.  حاشیه¬نشینی بومی شامل کسانی است که از ابتدای تولد تاکنون به صورت حاشیه-نشینی زندگی می¬کردند و حاشیه¬نشینان غیربومی نیز شامل کسانی می¬گردد که به دلایلی چون نداشتن شغل مناسب و مهارت کافی در کسب درآمد از روستاها جدا شده و به حاشیه شهرها مهاجرت نموده¬اند.
2-1- حاشیه‌نشینی از نظر جنبه‌ها
درخصوص حاشیه¬نشینی از نظر جنبه¬ها می¬توان بیان نمود که این گفتار به سه مورد مجزا تقسیم می¬گردد و شامل حاشیه¬نشینی در حوزه اجتماع، اقتصاد و سیاست می¬باشد که در ذیل مورد ارزیابی قرار می¬گیرد.
1) حاشيه¬نشيني اجتماعي
این نوع از حاشیه¬نشینی شامل افرادی می¬شود که از نظر ویژگی¬هایی چون زبان، رفتار و احساس در حاشیه هستند. این امر در میان افراد حاشیه¬ای که از نظر قومی، نژادی و مذهبی متفاوت¬اند، بیشتر به چشم می¬خورد. احساس حاشیه¬ای داشتن به افراد این حس را القا می¬کند تا خود را بی¬هویت جلوه دهند.
2) حاشيه¬نشيني اقتصادي
نداشتن درآمد مناسب، عدم مهارت در کسب درآمد، نداشتن تحصیلات مناسب و داشتن شغل کاذب و جرم¬زا از ويژگي¬هاي حاشيه-نشين اقتصادي است.
3) حاشيه¬نشيني سياسي
اين نوع حاشيه¬نشيني شامل مواردی می¬شود که افراد در ساخت نهادهای نظام سیاسی مشارکتی ندارند (الهیان کیکانلو، 1384: 74).

2- جرائم حاشیه‌نشینان
رفتار تبلور آموزه¬ای است که تحت تاثیر محرک خارجی بروز می¬کند. یعنی ما برای تغییر یک رفتار باید محرک¬ها را تعریف کنیم. رفتار ما واکنش پاسخی است به محرک¬های قابل مشاهده و بعضا غیرقابل مشاهده ولی رفتارها ناشی از انگیزه¬ها و انگیزه¬ها ناشی از نیازهاست، رفتار انسان ثمره شخصیت انسان و شخصیت انسان مختص به همان انسان و همیشه در حال تغییر و متاثر از عوامل جسمی، روانی و محیطی است (نجفی توانا، 1389: 24). درخصوص حاشیه¬نشینی باید از هرگونه پیشداوری خودداری نمود تا با دیدی واقعی به آن نگریسته شود. باتوجه به مطالب مذکور، در ذیل جرائم علیه امنیت جانی، جرائم علیه امنیت مالی و در نهایت جرائم علیه امنیت اجتماعی مورد بررسی و ارزیابی قرار می¬گیرد.
1-2- جرائم علیه امنیت جانی
سزاربکاریا  می¬گوید: «می¬خواهید از وقوع جرائم پیشگیری کنید، بکوشید تا قوانین روشن و ساده باشد» (بکاریا، 1380: 132).
آنریکوفری ، به جبر محیطی معتقد است و می¬گوید: «انسان بطور فطری، بزهکار و ناهنجار متولد نمی¬شود، بلکه محیطی که در آن زندگی می¬کند، محیطی که در آن رشد و نمو می¬کند و محیطی که در آن آموزش می¬بینند از جمله عوامل دخیل در ناهنجاری و بزهکاری هستند» (فدایی شهری، 1378: 93). ترس از جرائم جسمانی، منجر به این امر می¬شود که فرد از آزادی کمتری برخوردار شود و بر همین مبنا نمی¬تواند در فعالیت¬های که در اجتماع صورت می¬گیرد مشارکت کند. برخی از اقشار جامعه  در برابر ترسی که از این جرائم جنسی دارند بسیار آسیب¬پذیر هستند. در سراسر جهان، بزهکاری و ترس، حقوق اساسی اشخاص را برای زندگی در صلح و استفاده کامل از جامعه¬ای سالم و پایدار، تهدید می¬کند. این تهدیدها در مورد همه شهرها اعم از مرفه و فقیر مصداق داشته و هزینه قابل توجهی را بر جامعه تحمیل می¬کنند.
2-2- جرائم علیه امنیت مالی
در درجه اول تصور می¬گردید که ناامنی در شهرک¬های حاشیه¬ای که از طبقات پایین جامعه با امکانات اقتصادی حداقلی هستند بیشتر است. زیرا امکان دارد شرایط نامناسب زندگی در شهرک¬های اقماری، تنش¬ها و فشارهای اجتماعی، مسکن نامناسب، تحصیلات پایین، درآمد اندک و احتمالا تعداد زیاد فرزندان به افزایش ناامنی مالی درون خانواده و غیرمستقیم در بیرون آن بینجامد (احمدی، 1388: 24). ارتکاب جرائم مرتبط با امنیت مالی باعث می¬گردد که امنیت که عنصر اساسی برای ادامه زندگی متعادل است به خطر بیفتد. با وجود فقری که بر سر ساکنین مناطق حاشیه¬نشین سایه افکنده جرائم علیه امنیت مالی در این مناطق سهم کوچکی در سیاهه بزهکاری در کل جامعه را دارا می¬باشد. بیشترین جرائم مالی این دسته از اقشار جامعه جرائمی همچون سرقت-های کوچک اعم از اتومبیل، مسکن و ...، کیف¬قاپی و ... می¬باشد، در حالیکه جرائم کلانی همچون کلاهبرداری¬های بزرگ، اختلاس¬های کلان و ... که بیشترین ضرر و زیان را در جامعه از خود به جای گذاشته و امنیت اقتصادی جامعه را به مخاطره می-اندازد توسط عده قلیلی از متن¬نشین¬های مرفه و در پاره¬ای موارد صاحب منصب به وقوع می¬پیوندد، همان که ساترلند از آنها بعنوان مجرمین یقه سفید یاد کرده است (احمدی، 1388: 24).
3-2- جرائم علیه امنیت اجتماعی
تمامی جرائم منجر به این می¬شوند که امنیت کشور و آسایش عمومی مردم خدشه¬دار شود، لیکن این خصیصه در برخی از آنها روشن¬تر و ملموس¬تر است. زمانی که قتل و یا سرقتی اتفاق می¬افتد در ابتدا ضرر به یک یا چند فرد خاص وارد می¬شود اما در کل آسایش عمومی یک جامعه و یا منطقه مختل می¬شود و به خطر می¬افتد ضرر اولیه و ابتدایی به یک یاچند فرد به خصوص وارد می¬شود (میرمحمد صادقی، 1384: 14). بنابرین جرم و ترس از جرم تأثیر تعیین کننده¬ای بر شکل شهرها و کیفیت زندگی داشته است. جرم بر طیف وسیعی از انتخاب¬ها تاثیر می¬گذارد؛ از جمله انتخاب محل زندگی، محل کار، محل تفریح و ... و صرف کیفر، نمی¬تواند از جرائم علیه امنیت اجتماعی در مناطق حاشیه¬نشین بکاهد زیرا کیفر عملی گذشته¬نگر است که شخص را به دلیل اعمال گذشته تنبیه می¬کند و اعمال آینده را نادیده می¬گیرد (عابدینی، 1382: 155).

3- عوامل زمینه‌ساز آسیب‌های اجتماعی در مناطق حاشیه‌نشین
از جمله عواملی که زمینه¬ساز آسیب¬های اجتماعی هستند نداشتن ¬هویت، خشونت و جرم و جنایت ، احساس حقارت و مستعد بودن برای آشوب و درگیری است. همچنین این عبارت مرتبط با گروه¬هایی است که از طبقات متوسط جامعه هستند و نقش موثری در اجتماع ندارند. و در واقع به حاشیه رانده شده¬اند و جایگاهی ندارند. این افراد و نیروها به این دلیل که دارای جایگاهی اجتماعی نیستند در سطح پایین اجتماع قرار می¬گیرند و در قبال پیگیری منافع خود ناتوان هستند. به وجود آمدن پدیده¬ای چون حاشیه¬نشینی فقط محدود به همان منطقه حاشیه¬ای نیست بلکه شامل مسائل متعددی می¬گردد که می¬تواند تأثیرات بر محیط اطراف خود داشته باشد. از اینرو پرداختن به مسئله حاشیه¬نشینی و عللی که منجر به شکل¬گیری این پدیده گردیده امری ضروری می¬باشد. عوامل و پدیده¬های زمینه¬ساز بروز آسیب¬های اجتماعی در مناطق حاشیه¬نشین را بطورکلی می¬توان در چهار دسته: 1- عوامل اقتصادی؛ 2- عوامل اجتماعی-فرهنگی؛ 3- عوامل کالبدی و 4- عوامل سیاسی طبقه¬بندی نمود که در زیر بطور جداگانه و در چهار مبحث مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
1-3- عوامل اقتصادی
از تأثیرات عوامل اقتصادی می¬توان به شرایط نامطلوب زندگی و محل سکونت، شرایط نامطلوب و عدم برخورداری از امکانات و خدمات شهری اشاره نمود. مباحث اقتصادی از دیرزمان توجه اندیشمندان را به خود جلب نموده است. حاشیه¬نشینی در واقع به این معنی است که افراد در بخش¬های غیررسمی مشغول بکار شوند و نتوانند جذب نظام شهری و اقتصاد آن گردند. که این اشتغال در بخش¬های غیررسمی و عدم تخصص افراد در محیط کار منجر به بیکاری پنهان و توسعه غالبا غیرضروری بخش خدمات می¬شود (حکمت¬نیا و همکاران، 1389: 157). تمایز و تفاوت میان زندگی افراد حاشیه¬نشین و افرادی که از تمکن مالی برخوردار هستند منجر به این امر می¬شود که افراد ساکن در مناطق حاشیه¬نشین برای اینکه هزینه¬های زندگی خود را تأمین کنند و بتوانند در این مورد از رفاه نسبی برخوردار باشند دست به هر کار غیرقانونی بزنند. و همین امر بصورت ناخودآگاه زمینه بروز آسیب¬های اجتماعی می¬گردد (نقدی و صادقی، 1385: 22). پناه آوردن این قشر از جامعه شهری به این مناطق، پیامدها و نتایج زیر را به دنبال دارد (محسنی تبریزی و همکاران، 1387: 19):
1- شغل¬های غیرقانونی و کاذب؛ 2- بیکاری و بیکاری فصلی و درآمد کم؛ 3- بزهکاری؛ 4- بدهکاری؛ 5- نزاع¬های دائمی با همسایگان و رواج ضرب و جرح؛ 6- عدم امنیت؛ 7- اضطراب و افسردگی؛ 8- بحران هویت فردی و جمعی؛ 9- زندگی در مسکن غیرقانونی؛ 10- مفاسد جنسی؛ 11- بی¬نظمی و بی¬ثباتی (نادری، 1383: 38).   
2-3- عوامل اجتماعی-عوامل فرهنگی
حاشيه¬نشيني يكي از عواملی هست که منجر به مهاجرت از روستاها به شهرها می¬شود. بنابراین امر مهاجرت به دو نظام روستایی و شهری مرتبط می¬شود. در واقع انسان حاشيه¬نشين دارای شخصيتي است که در دو نظام فرهنگی متفاوت رشد پیدا می¬کند (پارسا، 1389: 6). در حاشيه بودن به گسيختگي از نظام ارزشي پيشين و احساس رهايي نسبي از يوغ كنترل اجتماعي شهري منجر مي-شود و نوعي عدم انسجام و همبستگي را بوجود مي¬آورد كه علاوه بر افزايش استعداد و قابليت رشد آسيب¬هاي اجتماعي، سبب اختلال در نظم و امنیت عمومی می¬شود (نقدی و صادقی، 1385: 21). در ابتدای امر مهاجرت، افراد زندگی مرفه شهری و نمودهای رفاهی طبقات رفاهی را برای خود متجلی می¬سازند و سطح انتظارات آنها بسیار بالا هست و به دنبال آن هستند. اما در این خصوص تخصص و مهارت و سرمایه کافی ندارند و تنها راه برای کسب درآمد برای آنان راه¬های غیرقانونی می¬باشد (پارسا، 1389: 6). افراد در محیط¬های حاشيه¬نشين دچار مشکلات اقتصادی هستند و دارای محیط چالش¬برانگیز هستند؛ در چنين مناطقي چون ارزش¬های انسانی از بین می¬رود، کجروی¬های اجتماعی نیز سریع رشد می¬کند و اعمالي چون قاچاق، فقر، فحشا و دزدی و نظایر آنها فراهم می¬شود. جمع شدن بیش از حد مهاجرانی که دارای فرهنگ¬های متعدد هستند خود منجر به بزهکاری و ایجاد مناطق بزهکاری می¬شود. انواع ناهنجاری¬ها و انحرافاتی که در اجتماع صورت می¬گیرد همه آنها در اثر ناسازگاری¬های اجتماعی است که در روابط میان جامعه و فرد حکمفرما هست. و در مناطق حاشیه¬نشین جلوه بیشتری پیدا می¬کند. شايد همه حاشيه¬نشينان ذاتا بعنوان فرد خلافکار نباشند اما مناطق حاشیه¬نشین دارای ویژگی¬هایی هستند که افراد با وجود قرار گرفتن در آن محیط، بطور خودکار تحت تأثیر این مناطق قرار می¬گیرند (پارسا، 1389: 38).
3-3- عوامل کالبدی
فضاهایی به معنای وسیع کلمه وجود دارد که برخی از آنها دارای کمترین قابلیت دفاعی هستند و برخی دیگر دارای قابلیت دفاعی بالایی می¬باشند. در طيف فضاهاي بدون دفاع يا آسيب¬پذير يا آلوده نيز در يکسو فضايي كه کمترین میزان را دارد، قرار داشته و در سوي ديگر فضايي كه کم¬ضررترین آسیب¬زایی بيشترين ضربه را بر وجدان جمعي جامعه وارد مي¬نمايد. بنابراین این دو قطب یاد شده براساس ملاک¬های متنوعی از نظر عملکرد و کالبد هستند. در حال حاضر اينگونه فضاها به مسئله¬اي كالبدي اجتماعي در سطحي وسيع بدل گشته و افراد بسيار زيادي را در پرتو اثرات منفي خود قرار داده، وجدان جمعي را آزرده مي¬سازد. اينگونه فضاها معلول اتفاقاتي است كه در شهر رخ  داده است زيرا به علت بزرگ شدن شهر و كم رنگ شدن و عدم كنترل مناسب فيزيكي و اجتماعي بر آن، فضاهايي به وجود مي¬آيند كه فعاليت¬هاي غيرمجاز و متعارض با هنجارهاي جامعه در آن نقاط صورت مي¬پذيرد كه اثرات نامطلوبي بر پيكر جامعه گذاشته و آلودگي اجتماعي فضايي را به ارمغان مي¬آورد. همه افراد بطور قطع شرایط و محیطی را که در آن احساس غم و شادی داریم را احساس نموده¬ایم. مناطقی که به دلایلی چون فیزیکی و معماری نامناسب هستند و جو خاصی را ایجاد می¬کنند که این مناطق رفتار افراد را بطور غیرمستقیم تحت تاثیر خود قرار می¬دهد. در جريان ادراک و شناخت، اطلاعات بوسيله اعضاي حسي گرفته مي¬شوند. از سوي ديگر شرايط محيطي مناسب، به ارضاي نيازها كمک مي¬كند و شرايط نامناسب مانع از آن مي¬گردد. براي ارضاي بسياري از نيازهاي كج روان نيز لازم است فضايي با ويژگي¬هاي خاص مورد استفاده قرار گيرد. بنابراين فضاي مناسب و مطلوب براي به سرانجام رساندن عملي مغاير با هنجارهاي جامعه از سوي فرد آسيب زده باتوجه به تجارب، نوع آسيب و نوع فضا، انتخاب مي¬شود. عملاً هر چيزي که در مقابل دیدگان فرد ظاهر می¬شود می¬تواند با فرد ارتباط برقرار نماید. و اطلاعات متفاوتی را به فرد ناظر منتقل کند (نقدی و صادقی، 1385: 28). شلوغي باعث می¬شود تا فرد بیشتر احساس پرخاشگری نماید و برعكس زماني كه افراد فضاي بيشتري احساس كنند، كمتر پرخاشگري مي¬كنند. در اين مورد معماران پيشنهاد مي¬دهند این احساس را با ایجاد پنجره¬هایی برای ایجاد نور بیشتر، استفاده از رنگ¬های روشن، بزرگتر کردن اتاق¬ها کمتر نمایند. بطوركلي هر عمل نابهنجار و جرمی که از افراد سر می¬زند تحت عنوان جرم شناخته می¬شود و این عمل فرد ناشی از فعل و انفعالات در محیط و زمانی که فرد حاشیه¬نشین در آن زندگی می¬کند می¬باشد. در واقع اين مكان جغرافيايي شرایط را آماده و مستعد برای فرد حاشيه¬نشين می¬کند تا به اعمال مجرمانه دست بزند. اين امكانات به راحتي در مناطق حاشيه-نشين فراهم مي¬شود. از جمله اين امكانات مي¬توان به كوچه¬هاي تنگ و باريک، عدم روشنايي معابر و كاربري¬ها (مثل انبارها) اشاره كرد. وجود اين مناطق زمينه را جهت بروز برخي آسيب¬هاي اجتماعي فراهم مي¬آورد (رهنمایی، 1389: 157).
4-3- عوامل سیاسی
استعمار و استثمار دولت¬هاي بيگانه و بي¬كفايتي سلاطین علي¬الخصوص در عصر گذشته و فقر فرهنگي و سواد و تغيير ناگهاني سيستم اقتصادي سنتي به يک اقتصاد مدرن، تک ¬محصولي بودن صنعت كشور، واردات بي¬حساب و سرانجام همسو و همگام نبودن معيارهاي شهرگرايي و صنعتي شدن و تقليد و مدل¬سازي از كشورهاي اروپايي براي زندگي شهرنشيني همه از عواملي است كه سبب شد شهرگرايي در ايران بصورت ناموزون و با شكلي ناهنجار صورت گيرد. عدم توزيع درآمدهاي ملي و نقض معيارهاي عدالت اجتماعي و نبود دسترسي يكسان و برابر به امكانات شغلي و رفاهي سبب اختلافات طبقاتي ميان اقشار جامعه شهري، نداشتن سياست¬هاي درست از جانب دولت و مهار نكردن اين بحران شاهد تفاوت¬هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي ميان روستاها و يا در شهرها هستيم بطوريكه وقتي پا در يک روستا مي¬گذاريم گويي در يک كشور متفاوت با فرهنگ و ملتي متفاوت هستيم اما پس از جنگ تحميلي، رشد سريع جمعيت و به دنبال آن توسعه و گسترش شهرها،  نياز به ايجاد شرايط اجتماعي، اقتصادي و زيست محيطي مناسب براي شهروندان و همچنين نسل¬هاي آينده را بعنوان مسئله ملي در آورده است. عوامل سياسي ديگري در ارتكاب جرم و بوجود آمدن شهرک¬هاي اقماري وجود دارد از جمله افزايش بيكاري جوانان، كمبود امكانات رفاهي، نداشتن مسكن مناسب، داشتن درآمد كافي و ... می¬باشد (رهنمایی و همکاران، 1389: 158).

4- مبانی نظری
موضوع تحقیق، اثر حاشیه¬نشینی بعنوان یک فضای زیستی با ویژگی¬های پیش گفته، بر جرائم جنسی است. در این بخش به بررسی اجمالی نظریه¬هایی می¬پردازیم که تمرکز بر این ویژگی¬ها و سوالات تحقیق دارند.
1-4- دیدگاه‌های اقتصادی
وقوع جرم، بعنوان یک پدیده نامطلوب اجتماعی، می¬تواند علت¬های متعددی داشته باشد و برای شناسایی و تبیین علل وقوع آن مطالعات گسترده¬ای توسط جرم¬شناسان انجام شده است. یکی از دیدگاه¬های مهم و اساسی در بررسی شرایط محیطی ارتکاب جرم، ویژگی¬های اقتصادی محیط است. شروع تحقیقات حوزه اقتصادی جرم را می¬توان به مطالعه بکر (1968) نسبت داد (Buonanno, 2008: 97-89). از دیرباز دلایل اقتصادی یکی از محرک¬های مجرمان برای ارتکاب جرائم علیه اموال یا اشخاص بوده است.
درخصوص اقتصاد جرم چهار تعبیر مختلف در ادبیات جرم¬شناسی به چشم می¬خورد. تعبیر اول از اقتصاد جرم، ریشه در تفکرات مکتب کلاسیک جرم¬شناسی دارد. بنتام معتقد بود، باید درد و رنج ناشی از مجارات، بر سود و فایده ناشی از جرم فزونی داشته باشد زیرا مجرم با محاسبه دقیق هزینه¬های جرم و منافع آن تصمیم به رفتار مجرمانه می¬گیرد. تعبیر دوم در مورد هزینه¬ها و احیانا منافع اقتصادی جرم برای عده¬ای از افراد است که از وقوع جرم منتفع می¬گردند. تعریف سوم از اقتصاد جرم بررسی نقش جرم در اقتصاد کلان یک کشور است. یعنی مطالعه سهم جرم در هزینه¬های کلی جامعه و روند رو به افزایش و کاهش آن از مباحث مطروحه در این رویکرد. در نهایت تعریفی از اقتصاد جرم که موضوع بررسی جرم¬شناسی این مبحث است؛ بررسی علل و عوامل اقتصادی جرم می¬باشد (Bonger, 1916).
1- فقر: یکی از موضوعات مهم در مطالعات نظری و تجربی جرم¬شناسی، بررسی عامل فقر اقتصادی در زمینه¬سازی جرم است. به عقیده بسیاری از جرم¬شناسان عواملی نظیر عدم دسترسی به غذا، مساکن نامناسب، ازدحام و شلوغی محل زندگی وامکانات اولیه زندگی ناکافی باعث انجام فعالیت¬های غیرقانونی بعنوان نتیجه¬ای از ناامیدی در کنار ناتوانی برای غلبه بر این شرایط است. برمبنای عوامل اقتصادی، فقر را انگیزه ارتکاب جرم طبقه فرودست و حرص و افزون¬طلبی را انگیزه ارتکاب جرم طبقه فرادست می¬توان دانست (Messner, 1982: 114-103).
2- نابرابری: جرائم اقشار ضعیف جامعه از ترکیبی از انگیزه¬های اقتصادی و اجتماعی تشکیل می¬شود. علت وقوع جرم، در ساختار نابرابر روابط طبقاتی موجود در جامعه قرار دارد. ارلیک به این نتیجه رسید که «یک رابطه معنی¬دار بین نرخ¬های جرم و سهم تعداد افراد با درآمد پایین¬تر از نصف درآمد میانه در ایالت¬های آمریکا وجود دارد» (Ehrlich, 1973: 321).
براساس نظریه¬های جرم¬شناسی مارکسیستی عامل اصلی جرائم حاشیه¬نشینان، در مواجهه با نابرابری¬های نهادینه شده؛ بهره¬کشی ذاتی اقتصادی از طبقه غالب کارگران حاشیه¬ها و از خود بیگانگی ناشی از سرمایه¬داری مصرفی می¬باشد (وایت و هینس، 1389: 180).
3- بیکاری: بیکاری بعنوان یکی از متغیرهای کلان اقتصادی از یکسو با آثار روانی و رفتاری بر فرد و از سوی دیگر آثار اجتماعی همواره مورد توجه سیاستگذاران کشورها بوده است. مطالعات صورت گرفته در آمریکا نشان می¬دهد که علاوه بر اثرات فقر و نابرابری¬های اقتصادی، بیکاری نیز رابطه مثبت و معنی¬دار با جرائم مالی نظیر سرقت دارد (Jacobs, 1981: 28-12).
2-4- فرهنگ و آموزش
مارشال کلینارد معتقد است حاشیه¬نشینی، خرده فرهنگی با مجموعه¬ای از ارزش¬ها و هنجارهاست که در محل¬هایی با بهداشت کم، با انحرافات اجتماعی و ویژگی¬های دیگر، از جمله انزوای اجتماعی همراه است (Clinard, 1996). براساس  نظریه حالت سرماخوردگی آلبرت کوهن و نظریه فرصت افتراقی ریچارد کلووارد و لوید اوهلین جایگاه یک فرد در یک خرده فرهنگ خاص، گروه قومی یا طبقه اقتصادی بر گزینه¬های در دسترس و انتخاب¬های وی تأثیرگذار است. بنابراین، بزهکاران ممکن است گروه¬های بزهکاری یا خشونت تشکیل دهند دقیقا به این دلیل که ارزش¬هایشان توسط سیستم آموزش و پرورش طبقه متوسط رد شده است و آنها باور دارند که بطور جمعی می¬توانند بهتر از حالت فردی عمل کنند (محمدنسل، 1395: 145). ارزش¬های مورد تأکید جامعه، ارزش¬های طبقه متوسط هستند که از سوی نهادهای اجتماعی مانند مدرسه منعکس می¬گردند اما طبقه پایین فرصت کمتری برای دستیابی به آنها دارند به همین خاطر جوانان طبقه پایین از سوی نظام مدرسه نامطلوب ارزیابی می¬شوند و بطور جمعی در یک دوره زمانی، یک نظام ارزشی جدید را بوجود می¬آورند.
طبق بررسی¬های انجام شده، از دیگر عوامل موثر بر کاهش جرم مساله آموزش مهارت¬های شناختی است. این مهارت¬ها از عوامل موثر بر رفتار و تحت تأثیر آموزش و یادگیری هستند. در این رابطه تحقیقی توسط رابینسون در 1995 انجام شده و در خلاصه تحقیقات نشریه Forum چاپ گردیده است. در این تحقیق به تأثیر آموزش مهارت¬های شناختی بر کاهش تکرار جرم توسط زندانیانی که آزاد شده¬اند، پرداخته شده است. در این پژوهش ضعف¬های شناختی زندانیان شامل تصمیم¬گیری آنی، کوته¬فکری، عدم رفتار هدفمند و ضعف مهارت¬های بین فردی در نظر گرفته شده است. نتیجه تحقیق گویای این است که گروه تحت آموزش نسبت به گروه کنترل یا شاهد دارای میزان کمتری ارتکاب جرم پس از آزادی بوده و همچنین هر قدر زمان ارائه آموزش به افراد نزدیک به زمان ترخیص یا آزادی مشروط زندانیان باشد، تأثیر آموزش¬ها مشهودتر خواهد بود (رابینسون، 1378: 21).
3-4- کنترل و امنیت
افراد، تمام جوامعی که در آنها زندگی می¬کنند را خود انتخاب نمی¬کنند بلکه بعضی مواقع مجبور به گذراندن بخشی از طول عمر خود در برخی از آن جوامع می¬شوند. این جوامع دارای ارزش¬ها و هنجارهای خاص خود هستند و ممکن است همه رفتارهای فرد که به طرق مختلف و با شرایط متفاوت یاد گرفته می¬شوند با قواعدی که محصول این ارزش¬ها هستند مطابقت نداشته باشند. جامعه¬شناسان برای جلوگیری از بروز این رفتارهای نابهنجار به دنبال تشریح راه¬های کنترل آنها هستند.
1- کنترل: امیل دورکیم انحراف را پدیده¬ای طبیعی تلقی می¬کرد. او با تقسیم جوامع به ساده و پیچیده بیان داشت که در جوامع ساده افراد با رفتارهای همسان، دارای اهدافی گروه-محور هستند اما با پیچیده¬تر شدن جوامع روابط، کار و اهداف افراد دارای اشکال شدیدا همکنشی می¬گردد. مردم برای تولید و توزیع کالاها به یکدیگر وابسته می¬گردند و ارتباط¬شان بجای قیود خانوادگی و دوستی، براساس قیود پیمانکاری شکل می¬گیرد که هر لحظه امکان شکسته شدن دارند. وقتی قواعد حاکم بر چگونگی تعامل و همکنش افراد جامعه یا هنجارهای اخلاقی از بین می¬روند جامعه دچار نابهنجاری می¬گردد و دیگر بر فعالیت اعضاء خود کنترلی ندارد. این عدم کنترل خودبخود موجب ناامیدی، منازعه و انحراف می¬گردد. این فنون خنثی¬سازی شامل؛ انکار مسئولیت، انکار تخطی، انکار بزه دیده، محکوم کردن محکوم کنندگان و توسل به وفاداری¬های بالاتر می¬شوند.
 رکلس با ارائه «مفهوم شخصی» فرد از خود، بیان کرد که ارتکاب رفتار مجرمانه بستگی به قدرت مهار درونی و مهار بیرونی فرد دارد. این مفهوم شخصی، تصویری است که در شخص از خود وجود دارد و شدت اثر کنترل اجتماعی و وضعیت بیرونی بستگی به آن تصویر (مثبت یا منفی) دارد.
2- امنیت: نکته¬ای که باید به آن توجه شود، نقش و اهمیت وجود احساس امنیت در بین افراد جامعه در بعد ذهنی در کنار وجود امنیت در بعد عینی آن است و به همین علت، برخی از کارشناسان احساس امنیت را مقدم بر وجود عینی امنیت معرفی کرده¬اند. «آنها معتقد هستند که واکنش¬های افراد در جامعه به میزان ادراک و دریافت آنها از امنیت در جامعه وابسته است. بنابراین تا زمانی که از نظر فرد، در جامعه امنیت وجود نداشته باشد، احساس امنیت نیز وجود نخواهد داشت» (زارع شاه¬آبادی و ترکان، 1390: 156-134). از دلایل تراکم بالاتر جرم در کلانشهرها نسبت به سایر نقاط شهری می¬توان از گمنامی، نظارت اجتماعی پایین، وسعت بالا، ازدحام جمعیت، پیدایش و افزایش راه¬های مواصلاتی، مهاجرت¬ها و به تبع آن پیدایش مقولاتی از جمله خرده فرهنگ-ها، ضد فرهنگ¬ها و ... نام برد که این امر محیط امنیتی را در اینگونه جوامع با پیچیدگی روبرو کرده و به مخاطره انداخته است. از این¬رو هر جامعه¬ای با ایجاد سازمان¬ها و نهادهایی سعی در فراهم آوردن امنیت مردمش داشته که از مهمترین آنها می¬توان به سازمان نیروی انتظامی یا بعبارت دیگر پلیس اشاره کنیم (عسگری خانگاه و عامری، 1387: 144). این نهادها در مواقعی که خود-کنترلی یا کنترل اجتماعی به اندازه¬ای کافی نیست تا مانع بروز رفتار مجرمانه گردد با ایجاد امنیت ذهنی و عینی زمینه¬های ارتکاب جرم را کاهش می¬دهند.

5- مدل مفهومی پژوهش

................................................
نمودار 1) مدل مفهومی پژوهش

6- روش‌شناسی تحقیق
در این بخش روش¬شناسی تحقیق با ملاحظه روش تحقیق، ابزار گردآوری داده¬ها، تحلیل روایی و اعتبار، شیوه نمونه¬گیری، روش-های تحلیل آماری با استفاده از نرم¬افزارهای آماری مورد توجه قرار گرفته است.
1-6- نوع و روش پژوهش
این تحقیق برحسب هدف از نوع کاربردی و برحسب نحوه جمع¬آوری داده¬ها توصیفی - تحلیلی از نوع پیمایشی است که در آن به بررسی اثر حاشیه¬نشینی بر جرائم جنسی می¬پردازد.
2-6- جامعه آماری مورد بررسی
یکی از اهداف تحقیقات علمی، توصیف و تشریح وضعیت جامعه است و روش معمول این است که نمونه‌ها از جامعه انتخاب شود (دلاور، 1385: 51). جامعه آماری این پژوهش را تعدادی از ساکنین محله¬های حاشیه¬ای و مرکزی شهر پاکدشت در تهران و مددکاران اجتماعی و ضابطان قضایی تشكیل می¬دهند، که تعداد آنان 248 نفر است.


جدول 1) نمونه آماری از جامعه مدنظر پژوهش
................................................

3-6- حجم نمونه
حجم نمونه با استفاده از روش نمونه¬گیری طبقه¬ای به دست آمده است بدین صورت که با روش نمونه¬گیری طبقه¬ای متناسب از بین سه طبقه مذکور براساس نسبت جمعیت جامعه آماری بصورت تصادفی ساده 150 نفر انتخاب شده است.
حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به شرح زیر محاسبه شده است:

n=(   〖  z〗^2 pq    )/(〖  d〗^2  )=150
ضریب اطمینان: %95                 :z 1.96                   :p=q

4-6- واحد تحلیل
واحد تحلیل، واحدی است که اطلاعات و خصوصیات آن جمع¬آوری و توضیح داده می¬شود. بر این مبنا واحد تحلیل تحقیق حاضر را تعدادی از ساکنین محله¬های حاشیه¬ای و مرکزی شهر تهران و مددکاران اجتماعی و ضابطان قضایی تشکیل می¬دهند.
5-6- شیوه نمونه‌گیری
در پژوهش حاضر باتوجه به ماهیت موضوع تحقیق و جامعه آماری مورد مطالعه از روش نمونه¬گیری طبقه¬ای متناسب استفاده می¬شود، با روش نمونه¬گیری طبقه¬ای از بین سه طبقه مذکور براساس نسبت جمعیت جامعه آماری بصورت تصادفی ساده 150 نفر انتخاب شده و پرسشنامه بین آنها توزیع گردیده است.

جدول 2) نمونه‌گیری از جامعه آماری
................................................

6-6- روش و ابزار گردآوری اطلاعات
در این تحقیق برای جمع‌آوری اطلاعات موردنیاز از روش میدانی، کتابخانه¬ای و اسنادی به شرح زیر استفاده می‌شود.
روش میدانی: در این روش پژوهشگر در نظر دارد از طریق مراجعه به متخصصین مربوطه و بهره‌گیری از پرسشنامه‌هایی که محقق ساخته است، اطلاعات موردنیاز را باتوجه به ویژگی‌های مرتبط با روایی و اعتبار آن، با ابزار پرسشنامه گردآوری نماید.
روش کتابخانه¬ای: در این شیوه کلیه کتاب‌های علمی و تخصصی در زمینه پژوهش، مقالات علمی و پژوهشی، اسناد و مدارک دست اول، آرشیو سازمان‌های رسمی و سایت¬های اینترنتی معتبر و دانشگاه¬ها به روش متن¬خوانی و فیش¬برداری مورد مطالعه قرار خواهند گرفت.
7-6- ابزارهای گردآوری داده‌ها
در این تحقیق در نظر است از ابزارهای، پرسشنامه و فیش¬برداری از اسناد و مدارک به شرح زیر استفاده می¬شود:
1) تنظیم پرسشنامه: پرسشنامه¬ای حاوی سوال‌هایی مرتبط با اهداف تحقیق تهیه و به افراد جامعه نمونه ارسال و جمع¬آوری می‌گردد.
2) استفاده از مدارک و اسناد معتبر موجود در بایگانی ارگان‌های ذیربط با فیش¬برداری: جهت جمع¬آوری داده¬ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. این پرسشنامه شامل دو بخش سوالات عمومی و سوالات اختصاصی است.
سوال¬های عمومی شامل سن و جنسیت و مقطع تحصیلی می¬باشد و سوالات اختصاصی براساس هدف و مسئله تحقیق شامل سوالات مربوط به متغیرهای مورد بررسی می¬باشد. تعداد سوالات اختصاصی در پرسشنامه شامل 26 سوال با پاسخ¬های 5 درجه-ای براساس طیف لیکرت، به شرح زیر می¬باشد:
سوالات 1-9) (شامل سوالات مربوط به سنجش بعد سطح سواد و آموزش)؛
سوالات 10-18) (شامل سوالات مربوط به سنجش بعد سطح امنیت)؛
سوالات 19-26) (شامل سوالات مربوط به سنجش بعد سطح درآمد خانوار).

7- تعیین قابلیت اعتبار یا روایی ابزار پژوهش و قابلیت اعتماد یا پایایی پژوهش
1-7- اعتبار محتوی پژوهش
روايي در علوم اجتماعي از اين امر ناشي مي¬شود که بجز در موارد استثنايي، اندازه¬گيري  در اين شاخه از علم بطور غيرمستقيم صورت مي¬گيرد. در چنين حالتي پژوهشگر هيچگاه مطمئن نيست که دقيقا آن چيزي را که مي¬خواهد اندازه¬گيري کند، اندازه مي-گيرد.
اعتبار يعني اينکه آيا پژوهشگر واقعا آن چيزي را که مي¬خواهد اندازه¬گيري کند، اندازه¬گيري مي¬کند يا خير. انواع اعتبار عبارتنداز: 1- اعتبار محتوايي، 2– اعتبار عيني يا تجربي، 3– اعتبار سازه¬اي.
اعتبار محتوايي بر دو نوع است: الف– اعتبار صوري، ب– اعتبار نمونه¬گيري.
در اين تحقيق از اعتبار صوري استفاده مي¬شود. يعني پرسشنامه در طی چند مرحله به کارشناسان و مشاوران ارجاع داده شده و ایرادات اصلاح و در چند مرحله رفت و برگشت، پرسشنامه نهایی شده و روایی موردنظر تصویب گردید.
2-7- قابلیت اعتماد یا پایایی ابزار پژوهش
پایایی یک ابزار اندازه‌گیری، عبارت است از درجه ثبات آن در اندازه‌گیری هر آنچه اندازه می¬گیرد يكي از روش‌هاي محاسبه پايايي، استفاده از روش فرمول ضریب آلفای كرونباخ است. اين‌ روش براي محاسبه پايايي (سازگاري) دروني ابزارهاي اندازه‌گيري از جمله پرسشنامه‌ها يا آزمون¬ها استفاده مي‌شود (دانايي فرد و همکاران، 1388). یکی از روش‌های محاسبه قابلیت اعتماد، استفاده از آلفای کرونباخ است. این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه‌گیری از جمله پرسشنامه بکار می‌رود (سرمد و بازرگان، 1388).
مقدار آلفا را با استفاده از فرمول زیر محاسبه می‌کنند:


∝=j/(j-1) [1-(∑▒〖s^2 j〗)/s^2 ]
J: تعداد زیر مجموعه سوالات پرسشنامه یا آزمون.
 δ: انحراف معیار کل جامعه.


به این ترتیب که بعد از توزیع 30 پرسشنامه بعنوان آزمون ابتدایی آلفا با استفاده از نرم¬افزار SPSS محاسبه گردید که مقدار آلفای محاسبه شده مربوط به هر متغیر و آلفای کل در جدول زیر آمده است.

جدول 3) مقدار آلفای کرونباخ شاخص¬های مربوط به عوامل اجتماعی
................................................

طبق نتایج حاصله از جدول از آنجائیکه مقدار آلفای کرونباخ کلیه متغیرها بیش از 080/0 است با اطمینان 95 0/0 می¬توان بیان کرد کلیه متغیرها دارای پایایی مناسبی بوده و مورد تأیید قرار می¬گیرند.

8- روش‌های تحلیل آماری
تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از نرم¬افزار SPSS18, LISREL0.8 انجام می¬شود. جهت توصیف داده¬ها از جداول توزیع فراواني، شاخص¬هاي مركزي و پراكندگي استفاده شده است. براي بررسی فرضیه¬های تحقیق از آزمون¬های استنباطی T تک نمونه، همبستگی پیرسون رگرسیون و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است.

9- تجزیه و تحلیل یافته‌ها
تجزیه و تحلیل داده¬ها برای بررسی صحت و سقم فرضیه در هر نوع تحقیق از اهمیت خاصی برخوردار است و امروزه در بیشتر تحقیقاتی که مبتنی بر اطلاعات جمع¬آوری شده از موضوع مورد پژوهش می¬باشد تجزیه و تحلیل اطلاعات از مهم¬ترین و اصلی-ترین بخش¬های پژوهش محسوب می¬شود. داده¬های خام با استفاده از نرم¬افزارهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار می¬گیرند و پس از پردازش به شکل اطلاعات در اختیار استفاده کنندگان قرار می¬گیرند. جهت تجزیه و تحلیل داده¬های جمع¬آوری شده از هر دو روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردیده است. جهت توصیف متغیرهای تحقیق در قالب جدول و نمودار از آمار توصیفی سن، جنسیت، وضعیت تحصیلی با استفاده از نرم¬افزار SPSS18 آورده شده است. در قسمت آمار استنباطی نیز، برای تحلیل داده¬ها جهت قضاوت در مورد فرضیات پژوهش پس از مشخص شدن نرمال یا غیرنرمال بودن داده¬ها به تناسب از آزمون¬های T تک نمونه، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است.
1-9- آمار توصیفی
در این قسمت بعد از گردآوری داده¬ها و اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی که شامل شاخص¬های مرکزی و پراکندگی مانند فراوانی، درصد فراوانی، نمودار و جداول می¬باشد به توصیف نمونه پرداخته می¬شود.
1) وضعیت سنی پاسخ دهندگان
طبق نتایج به دست آمده 2 درصد (3 نفر) از پاسخگویان دارای سن 15-20سال، 13درصد (20 نفر) دارای سن 20 تا 25 سال و 38 درصد (57 نفر) نیز دارای سن 25 تا 30 سال و 47 درصد (70 نفر) نیز دارای سن بالای 30  سال بوده¬اند.

جدول 4) توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب سن

................................................


2) وضعیت جنسیتی پاسخ دهندگان
براساس یافته¬های تحقیق 67 درصد (101 نفر) از پاسخگویان  مرد و 33 درصد (49 نفر) نیز زن بوده¬اند.

جدول 5) توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب جنسیت
................................................
 
نتایج جدول نشان می¬دهند که  25 درصد (37 نفر) از پاسخگویان دارای تحصیلات زیر دیپلم، 22 درصد (33 نفر) دارای تحصیلات دیپلم،23 درصد (34 نفر) دارای تحصیلات کاردانی، 17 درصد (26 نفر) دارای تحصیلات کارشناسی، 11 درصد (17 نفر) دارای تحصیلات کارشناسی ارشد و 2 درصد (3 نفر) از آنان دارای تحصیلات دکتری بوده¬اند.

جدول 6) توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب وضعیت تحصیلی
................................................  

2-9- آمار استنباطی
آماره¬های استنباطی بررسی اثر حاشیه¬نشینی بر جرائم جنسی
1) آزمون فرضیه¬های پژوهش
نتایج  آزمون تی تک نمونه مرتبط با فرضیه¬های پژوهش بیانگر این است که:
فرضیه1: پایین بودن سطح سواد و آموزش در مناطق حاشیه¬ای در ارتکاب جرائم جنسی موثر است.
- پایین بودن سطح سواد و آموزش در مناطق حاشیه¬ای در ارتکاب جرائم جنسی موثر نیست.H0:q<3  
- پایین بودن سطح سواد و آموزش در مناطق حاشیه¬ای در ارتکاب جرائم جنسی موثر است.    H1:q>3

جدول 7) نتایج آزمون تی تک نمونه فرضیه اول
................................................

نتایج جدول بالا نشان می¬دهد مقدار معناداري بدست آمده بزرگتر از 5/000است و از طرفی ميانگين 3.01 بدست آمده بنابراين فرض صفر رد مي¬شود. حد بالا فاصله اطمينان بزرگتر از صفر و حد پائين کوچکتر از صفر بوده لذا ادعاي آزمون تأیید مي¬شود. بنابراين با اطمينان 095/0 مي¬توان گفت: پایین بودن سطح سواد و آموزش در مناطق حاشیه¬ای در ارتکاب جرائم جنسی موثر است.

فرضیه2: پایین‌تر بودن سطح امنیت در حاشیه¬ها نسبت به سایر مناطق شهری امکان ارتکاب جرائم جنسی را در این مناطق افزایش می¬دهد.
- پایین‌تر بودن سطح امنیت در حاشیه¬ها نسبت به سایر مناطق شهری امکان ارتکاب جرائم جنسی را در این مناطق افزایش نمی-دهد. H0:q<3     
- پایین‌تر بودن سطح امنیت در حاشیه¬ها نسبت به سایر مناطق شهری امکان ارتکاب جرائم جنسی را در این مناطق افزایش می-دهد. H1:q>3     


جدول شماره 8) نتایج آزمون تی تک نمونه فرضیه دوم
................................................

باتوجه به نتایج جدول چون مقدار معناداري 000/0 بدست آمده كه كوچكتر از 5/000است و چون ميانگين 4.01 بدست آمده بنابراين فرض صفر رد مي¬شود. همچنين حد بالا و پائين فاصله اطمينان بزرگتر از صفر بوده (مثبت) ادعاي آزمون تأیید مي¬شود. بنابراين با اطمينان 095/0 مي¬توان گفت: پایین¬تر بودن سطح امنیت در حاشیه¬ها نسبت به سایر مناطق شهری امکان ارتکاب جرائم جنسی را در این مناطق افزایش می¬دهد.

فرضیه 3: پایین‌تر بودن مقدار درآمد خانوارها در مناطق حاشیه¬ای موجب ارتکاب جرائم جنسی بیشتری در این مناطق می¬گردد.
- پایین‌تر بودن مقدار درآمد خانوارها در مناطق حاشیه¬ای موجب ارتکاب جرائم جنسی بیشتری در این مناطق نمی¬گردد. H0:q<3     
-پایین‌تر بودن مقدار درآمد خانوارها در مناطق حاشیه¬ای موجب ارتکاب جرائم جنسی بیشتری در این مناطق می¬گردد.H1:q>3     

جدول 9) نتایج آزمون تی تک نمونه فرضیه سوم
................................................

طبق نتایج حاصل از جدول ميانگين 3.02 بدست آمده و مقدار معناداري 187. بدست آمده كه كوچكتر از 5/000است بنابراين فرض صفر رد مي¬شود. همچنين حد بالا بزرگتر از صفر و حد پائين فاصله اطمينان کوچکتر از صفر بوده، ادعاي آزمون تأیید مي¬شود. بنابراين با اطمينان 095/0مي¬توان گفت: پایین¬تر بودن مقدار درآمد خانوارها در مناطق حاشیه¬ای موجب ارتکاب جرائم جنسی بیشتری در این مناطق می¬گردد.

10- نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون مرتبط با فرضیه‌های پژوهش بیانگر این است:
فرضیه 1: پایین بودن سطح سواد و آموزش در مناطق حاشیه¬ای در ارتکاب جرائم جنسی موثر است.

جدول 10) نمایش ماتریس همبستگی فرضیه اول
................................................

طبق نتایج جدول به میزان 0611/0بین متغیرهای پایین بودن سطح سواد و آموزش در مناطق حاشیه¬ای و جرائم جنسی ارتباط وجود داشته و باتوجه به اینکه مقدار معیار تصمیم (000/0)sig= بدست آمده است و کوچکتر از 05/0 می¬باشد بنابراین این ضریب همبستگی بدست آمده معنادار است.

فرضیه 2: پایین‌تر بودن سطح امنیت در حاشیه¬ها نسبت به سایر مناطق شهری امکان ارتکاب جرائم جنسی را در این مناطق افزایش می¬دهد.

جدول 11) نمایش ماتریس همبستگی فرضیه دوم
................................................

بطوریکه در جدول مشاهده می¬شود به میزان 0879/0بین این دو متغیر (پایین¬تر بودن سطح امنیت در حاشی¬ها و ارتکاب جرائم جنسی) ارتباط وجود داشته و از آنجائیکه مقدار معیار تصمیم (000/0)sig= بدست آمده است و کوچکتر از 05/0 می¬باشد لذا این ضریب همبستگی بدست آمده معنادار است.

فرضیه 3: پایین‌تر بودن مقدار درآمد خانوارها در مناطق حاشیه¬ای موجب ارتکاب جرائم جنسی بیشتری در این مناطق می¬گردد.

جدول شماره 12) نمایش ماتریس همبستگی فرضیه سوم
................................................

باتوجه به آماره¬های جدول می¬توان گفت به میزان 0636/0بین دو متغیر پایین¬تر بودن مقدار درآمد خانوارها در مناطق حاشیه¬ای و ارتکاب جرائم جنسی ارتباط وجود داشته و از آنجائیکه مقدار معیار تصمیم (0/000)sig= بدست آمده است و کوچکتر از 05/0 می¬باشد لذا این ضریب همبستگی بدست آمده معنادار است.
نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می¬شود:
اثرات حاشیه¬نشینی (پایین بودن سطح سواد و آموزش، سطح امنیت و سطح درآمد خانوار) بر ارتکاب جرائم جنسی تاثیرگذار است و بین این مولفه¬ها همبستگی معناداری وجود دارد، چراکه سطح معناداری بدست آمده (000/0sig=) کمتر از آلفای تحقیق (05/0a=) می¬باشد، پس نتیجه کلی این است که هرچه وضعیت عوامل سطح سواد و آموزش، سطح امنیت و سطح درآمد خانوار و ... در مناطق حاشیه¬ای و مرکزی شهر تهران بهبود یابد به همان اندازه ارتکاب جرائم جنسی کاهش می¬یابد.
نوع همبستگی بین دو مولفه مذکور خطی بوده یعنی بهبود مولفه¬های سطح سواد و آموزش، سطح امنیت و سطح درآمد خانوار بصورت خطی و مستقیم موجب بهبود ارتکاب جرائم جنسی و کاهش میزان این جرم خواهد شد. همبستگی بین دو متغیر در سطح متوسط قرار دارد (365.r=). بنابراین می¬توان به این نتیجه رسید که از طریق تمرکز و کار روی بهبود سطح سواد و آموزش، سطح امنیت و سطح درآمد خانوار می¬توان وضعیت ارتکاب جرائم جنسی را بهبود داد.

جدول 13) آزمون همبستگی فرضیه اصلی پژوهش
................................................
                      
باتوجه به آماره¬های جدول بالا اثر حاشیه¬نشینی بر جرائم جنسی تأیید می¬شود (همبستگی 365/. بین دو متغیر حاشیه¬نشینی و جرائم جنسی) و فرضیه اصلی پژوهش مورد تأیید قرار می¬گیرد: میان حاشیه¬نشینی و افزایش جرائم جنسی ارتباط مستقیم وجود دارد.

1-10- برازش مدل رگرسیون
جهت بررسی میزان تاثیر بصورت برازش مدل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت.

جدول 14) آزمون نرمال توزیع داده متغیر جرائم جنسی
................................................

باتوجه به آماره¬های جدول بالا می¬توان چنین عنوان کرد که ضریب همبستگی برابر 365. است. مقدار ضریب تعیین 135. بدست آمده و این مقدار نشان می¬دهد که 135. تغییرات در ارتکاب جرائم جنسی به پایین بودن سطح سواد و آموزش، سطح امنیت و سطح درآمد خانوار مربوط می¬شود و بقیه به عوامل دیگری بستگی دارد. جهت رفع مشکل عدم در نظر گرفتن درجه آزادی از ضریب تعیین تعدیل شده استفاده می¬شود که برابر با 131. می¬باشد. باتوجه به اینکه مقدار آماره دوربین-واتسون بین 1.5 الی 2.5 می¬باشد استقلال باقیمانده¬ها را نتیجه می¬گیریم.

جدول 15) تحلیل رگرسیون حاشیه¬نشینی و جرائم جنسی
................................................

طبق نتایج سطح معناداری محاسبه شده برای این آمار برابر 000/0 بوده و نشان از معناداری رگرسیون در سطح 99. (000/0sig=) دارد. نمودار هیستوگرام رسم شده در مدل رگرسیون فرضیه نرمال بودن باقیمانده¬ها را تأیید کرده، بنابراین مدل رگرسیونی خطی برآورد شده مورد قبول می¬باشد.

................................................
نمودار 2) پراکنش متغیر وابسته (جرائم جنسی) با مقادیر پیش¬بینی شده استاندارد و باقیمانده¬ها

................................................
نمودار 3) نرمال بودن باقیمانده‌ها

جدول 16) مدل رگرسیون تأثیر حاشیه‌نشینی بر جرائم جنسی
................................................

متغیر وارد شده در معادله رگرسیونی هسته اصلی تحلیل رگرسیون می¬باشد. معادله رگرسیون را می¬توان با استفاده از ستون B به شرح زیر محاسبه کرد:
خطا+حاشیه¬نشینی (0.254)+22.452 = ارتکاب جرائم جنسی
بعبارتی با ارتقای یک واحد مولفه¬های حاشیه¬نشینی (سطح سواد و آموزش، سطح امنیت و سطح درآمد خانوار)، 0254/0 واحد گرایش به ارتکاب جرائم جنسی در مناطق حاشیه¬ای مورد مطالعه بهبود و کاهش پیدا خواهد کرد. آزمون t مربوط به ضریب رگرسیون نیز در این جدول نشان می¬دهد که این ضریب معنی¬دار بوده (000/0sig=) و در برآورد میزان ارتکاب جرائم جنسی موثر می‌باشد.

................................................
نمودار 4) معادله خطی برازش داده شده اثر حاشیه¬نشینی بر جرائم جنسی


2-10- مدل نهایی پژوهش
باتوجه به نتايج حاصل از تجزيه و تحليل داده¬هاي تحقيق، مدل نهايي تحقيق بصورت ذيل ارائه مي¬گردد:

جدول 17) ضرایب مسیر و معناداری نشانگرهای مدل تحلیل مسیر تأییدی
  ................................................

جدول 18) ضرایب مسیر و معناداری نشانگرهای مدل تحلیل مسیر تأییدی
................................................

از آنجائیکه در تحقیق حاضر تنها رابطه علی بین جرائم جنسی بعنوان متغیر وابسته و حاشیه¬نشینی بعنوان متغیر مستقل، مدنظر بوده تنها یک مقدار گاما وجود دارد که این مقدار باتوجه به مقدار آزمون t معنی¬دار است. لذا  فرض صفر رد شده و رابطه معنی-دار بین این دو تأیید می¬شود. مقدار بالای ضریب مسیر (92.) بیانگر تأثیرپذیری بالای حاشیه¬نشینی بر جرائم جنسی می¬باشد. داده-های جدول بیانگر این است که داده¬های این پژوهش با ساختار عاملی و زیربنای نظری حاشیه¬نشینی و جرائم جنسی برازش مناسبی داشته بنابراین شواهد کافی برای رد این مدل بدست نیامده است.

نتیجه‌گیری
حاشیه‌نشینان را کسانی تشکیل می¬دهند که در شهرها زندگی می¬کنند اما بعنوان یک شهروند از امکانات و خدمات شهری کافی بهره نمی¬برند. بیشتر این افراد مهاجرانی هستند که همچنان فرهنگ¬های قبلی خود را حفظ نموده¬اند و در عین حال خود را شهری می¬دانند. تحقیق حاضر برای بررسی صدق این فرضیه¬ها انجام گرفت و در اين بخش بطور خلاصه به جمع¬بندی تحقیقات کتابخانه¬ای و نتیجه¬گیری از حاصل آزمون¬ها و تحليل¬هاي آماري انجام گرفته بر روي داده¬هاي تحقيق می¬پردازیم.
در این پژوهش میزان تأثیر هر کدام از عوامل حاشیه¬نشینی موثر بر جرائم جنسی در مناطق حاشیه¬ای اطراف شهر تهران (پاکدشت) شناسايي شده را از ديدگاه مخاطبان تحقيق توسط آزمون تی تک نمونه بررسي نموديم كه نتايج ذيل بدست آمد:
کلیه عوامل حاشیه¬نشینی شامل سطح سواد و آموزش (میانگین=3.01)، امنیت (میانگین=4.01)، سطح درآمد خانوار (میانگین=3.02) دارای نقش اساسی در ارتکاب جرائم جنسی در مناطق حاشیه¬ای اطراف شهر تهران می¬باشند و با بهبود این عوامل می¬توان میزان این جرائم را کاهش داد.
در بخش دیگر این پژوهش سعی نموده¬ایم از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون به بررسی تأثیر و رابطه حاشیه¬نشینی و مولفه¬های آن همچون سطح سواد و آموزش، سطح امنیت و سطح درآمد خانوار با ارتکاب جرائم جنسی در مناطق حاشیه¬ای و مرکزی شهر تهران بپردازیم طبق نتایج کلیه مولفه¬های حاشیه¬نشینی مدنظر دارای همبستگی معناداری با ارتکاب جرائم جنسی در این مناطق می¬باشند و همبستگی بین آنان مورد تأیید قرار می¬گیرد.
بخش دیگری مشخص می¬نماید؛ سطح سواد و آموزش دارای شدت همبستگی 0.611 با ارتکاب جرائم جنسی می¬باشند، امنیت دارای شدت همبستگی 0.879 با ارتکاب جرائم جنسی می¬باشد و سطح درآمد خانوارها دارای شدت همبستگی 0.636 با جرائم جنسی می¬باشد.
در بخش دیگر به منظور برآورد معادله رگرسيون براي پيش¬بيني ميزان همبستگی بین حاشیه¬نشینی با جرائم جنسی در مناطق حاشیه¬ای و مرکزی شهر تهران، براساس متغيرهاي تحقيق از مدل رگرسيون گام به گام استفاده گرديد و مشخص شد كه با استفاده از متغيرهاي بهبود سطح سواد و آموزش، سطح امنیت و سطح درآمد خانوار مي¬توان يك مدل قابل اتكا براي پيش¬بيني ميزان كاربرد این عوامل در کاهش جرائم جنسی در حاشیه شهر تهران توسط مديران و كارشناسان و مددکاران اجتماعی و مشاوران شهر تهران ارائه نمود.
طبق نتایج؛ با ارتقای یک واحد عوامل دخیل در حاشیه¬نشینی (سطح سواد و آموزش، سطح امنیت و سطح درآمد خانوار)، 0.254 واحد جرائم جنسی در مناطق مورد مطالعه شهر تهران کاهش پیدا خواهد کرد. آزمون t مربوط به ضریب رگرسیون نیز در این جدول نشان می¬دهد که این ضریب معنی¬دار بوده (000/0sig=) و در برآورد میزان جرائم جنسی  موثر می¬باشد.
نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که عده زیادی از مجرمان جنسی به دلیل نداشتن فرصت¬های شغلی برابر، سرمایه و ابزار تولید، جرائم جنسی را جایگزین ارزانتر و آسان¬تری برای رسیدن به اهداف مالی و رفاه تبلیغ شده بطور رسمی یا غیررسمی در جامعه جدید یافته¬اند. از سوی دیگر فشارهای شدید اقتصادی باعث گردیده است که سرپرست خانواده بیشترین وقت و انرژی خود را صرف تأمین معاش خانواده نماید و به همین دلیل نظام کنترل در سطح خانواده و محله کارایی خود را از دست داده است. عده¬ای از مجرمان جنسی، افرادی هستند که قبلا به دلیل فقدان امنیت و فراهم بودن فضای کافی برای انجام فعالیت¬های تبهکارانه مورد تعرض و سوء استفاده جنسی قرار گرفته¬اند و با احساس عدم امکان جامعه¬پذیری و ایجاد هویت جدید با درونی شدن این مفهوم شخصی جدید بخاطر فرایند برچسب¬زنی، از بزه دیدگان جنسی تبدیل به مجرمان جنسی می‌گردند.


چکیده

 مقاله حاضر، باتوجه به اهمیت موضوع و با هدف بررسی اثر حاشیه‌نشینی بر ارتکاب جرائم جنسی و ایجاد زمینه‌های آن در منطقه پاکدشت بعنوان یکی از جرم‌خیزترین محله‌های حاشیه‌نشین شهر تهران، به بررسی وضعیت جرم‌خیزی و زمینه‌های ارتکاب جرم در این محله بعنوان محدوده مورد مطالعه پرداخته است. روش تحقیق در این مقاله بر مطالعات میدانی (مصاحبه، پرسشنامه و مشاهدات میدانی) و کتابخانه‌ای استوار بوده و حجم نمونه با استفاده از روش نمونه‌گیری طبقه‌ای به دست آمده است، بدین صورت که با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای متناسب، از بین سه طبقه براساس نسبت جمعیت جامعه آماری بصورت تصادفی ساده 150 نفر انتخاب شده است. برای تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS18 استفاده شد. سوال اصلی که برای این پژوهش مطرح می‌شود این است که نقش حاشیه‌نشینی در افزایش جرائم جنسی چگونه قابل تحلیل است؟ و فرضیه آن بدین‌صورت است که میان حاشیه‌نشینی و افزایش جرائم جنسی ارتباط مستقیم وجود دارد. هدفی که برای این پژوهش می‌توان بیان نمود بررسی ارتباط حاشیه‌نشینی با ارتکاب جرائم جنسی به منظور پیدا کردن راهکارهای موثر جلوگیری از افزایش جرائم جنسی می‌باشد. نتیجه پژوهش حاضر نشان می‌دهد به علت مسائلی از قبیل: حاکمیت ناامنی، سطح پایین درآمد خانواده‌های ساکن در این محله‌ها، فقر و بیکاری، کافی نبودن فضاهای آموزشی، فقدان آموزش‌های فرهنگی لازم، محرومیت‌های ناشی از روابط مشروع جنسی، جمعیت بالا در مسکن‌های ناکارامد و مشکلات ازدواج و روابط خانوادگی، زمینه ارتکاب و گرایش به جرائم جنسی در محله بالاست.