بازتاب انقلاب اسلامی ایران در پاکستان (براساس آموزههای نظریه پخش هاگراسترند)
منابع و ماخذ
فارسی:
1- ابراهیمزاده، عیسی و بذرافشان (1391)، «مدل پخش فضایی هاگراستراند و بخشایش فضای زعفران در خراسان»، مجله جغرافیا و توسعه، ش 57-75.
2- ابوطالبی، علی (1394)، «حقوق قومی، اقلیتها و همگرایی»، ترجمه: علی کریمی مله، فصلنامه مطالعات ملی، س 1، ش 2.
3- احمدوند، شجاع (1388)، «بسیج سیاسی در انقلاب اسلامی ایران و انقلاب ساندنیستی نیکاراگوئه»، مجله علوم سیاسی، س 4، ش 4.
4- امیری، عبداله (1394)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر علوم نوین.
5- برزگر، ابراهیم (1395)، نظریههای بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران، تهران: دانشگاه امام صادق.
6- دهقانی فیروزآبادی، سید جلال (1395)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: انتشارات سمت.
7- رفیع¬پور، فرامرز (1394)، توسعه و تضاد، چ 4، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
8- شکویی، حسین (1390)، اندیشههای نو در فلسفه جغرافیا، چ 5، تهران: انتشارات گیتاشناسی.
9- محمدی، منوچهر (1392)، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
لاتین:
10- Abuza, Z. (2007). Political Islam and violence in Indonesia. London and New York: Routledge. 11- Bakhshayesh ARDESTSNI, A (2000). The Principles of the Islamic Republic of Iran`S Foreign Policy. Tehran: Ava-Ye-Noor Publications.
12- Hagerstrand, T (1968). Innovation Diffusion as a Spatial Process University of Chicago Press.
13- Hunter, S (2010). Iran's foreign policy in the post-Soviet Era. California: Praeger. Indonesia-Iran foreign relations. IranTracker. 2010a. www.irantracker.org/foreign- relations/indonesia-iran-foreign-relations (accessed 12 August 2015).
14- Keddi, Nikki (1995). Iran and the Muslem Word: Resistance and Revolution, London, Macmillan.
15- Porter, Donald (2002). Managing Politics and Islam in Indonesia, London and New York: Routledge Curzon.
16- Rezaee, A (2009). Analysis of the Islamic Republic of Iran's Foreign Policy in Light of TheInternational Relations Theories, Rahbord-E-Yas 17: 260–288.
17- Smock, David (2005). Applying Islamic Principles in the Twenty-first Century.
متن کامل
مقدمه
انقلاب اسلامی ایران در زمره¬ یکی از بزرگترین رخدادهای قرن بیستم است که علاوه بر تغییرات بنیادین در نظام سیاسی و جامعه ایران، در فراسوی مرزها نیز حرکت کرد و الهامبخش مسلمانان در کشورهای مختلف شد (کامران و دیگران، 1392 :71). انقلاب اسلامی در عصری با نیروی محرکه و تحول¬زای ارزش-های دینی به پیروزی رسید که آن را عصر پایان دین و باوره¬های دینی می¬نامیدند و دین را به جوامع ابتدایی بشر نسبت می¬دادند. با انقلاب اسلامی ایران دین بعنوان عنصری تعیین¬کننده در حوزه¬ عمومی زندگی انسان از جمله جامعه و سیاست تبدیل شد و جنبه¬های معنوی و ربانی وارد زندگی روزمره، اجتماعی و سیاسی شد. اسلام توانست هم از جنبه¬ نظری و هم از بعد عملی عینیت یابد و ظهور و تجلی و مصداق بیرونی و خارجی پیدا کند (خرمشاد، 41:1394).
ابداعات سیاسی و فرهنگی ایران همچون هر نوآوری دیگر به شدت برای مسلمان سایر کشورها بویژه کشورهای همسایه جذاب بود. وقوع انقلاب اسلامی در ایران باعث شد که ایران کانون پخش و تراوش حکومت دینی به مقصد کشورهای اسلامی و احزاب و جنبش¬های مردمی مسلمان گردد و باعث مجموعه¬ای از تأثیرپذیری¬های غیرارادی در مسلمانان شود و در سایه اسلام سیاسی، افراد، مراسم¬ها، مناسبات، سازمان-های انقلابی و طیف متنوع و وسیعی از انواع تأثیرات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در رهبران و روشنفکران دینی از طریق پخش، جابجایی، سرایتی و سلسله¬مراتبی به وجود آورد (رحمانی، 217:1397).
باتوجه به نگاه به همسایگان که از ابتدای انقلاب اسلامی وجود داشته، یکی از مناطق اسلامی که انقلاب ایران در آنجا نمود داشت کشور همسایه و اسلامی پاکستان بود. اشتراکات فرهنگی ایران و پاکستان فقط به مرز مشترک و قومیت مشترک بلوچی خلاصه نگردیده، بلکه اشتراکاتی به پیشینه تاریخ پرافتخار دو کشور باعث نزدیکی دو ملت مسلمان ایران و پاکستان گردیده است. پاکستان تنها کشوری است که سرود ملی آن به زبان فارسی سروده شده درحالیکه مردم این کشور فارس زبان نیستند. بیش از 96 درصد واژگان سرود ملی پاکستان به زبان فارسی است (پاک سرزمین شاد باد ... کشور حَصین شاد باد).
واشینگتن پست، بزرگترین و در گردشترین روزنامه در ایالات متحده در یادداشتی به این موضوع پرداخته و اشاره داشته که، پاکستان، ایرانیترین همسایه ایران است، چراکه مردم پاکستان با آماری بالغ بر 76 درصد و بیش از سایر کشورهای دنیا به ایران دارای علاقمندی و دارای قرابت و اشتراکات فرهنگیاند. از دوران باستان، رودخانه سند مرز ایران و هند بوده و بنابراین، اکثریت مردم پاکستان، ایرانیالاصل هستند، از نظر دینی حدود ۹۷ درصد پاکستانیها مسلمان بوده و این کشور پس از اندونزی دومین تعداد مسلمان در جهان را داشته که اکثریت آنها سنی مذهب هستند (حدود90درصد) درحالیکه شیعیان بین ۵–۷ درصد جامعه هستند. جمعیت کوچکتر مسلمانان در پاکستان شامل قرآنیان بوده،که مسلمانانی غیرقومی هستند، همچنین دو اعتقاد مهدوی باور وجود داشته که براساس بررسیهای صورت گرفته، یکی از آنها مهدویه و دومی احمدیه میباشند، همچنین براساس قانون اساسی پاکستان غیرمسلمانان ۱ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. در میان مسلمانان این کشور شیعه در اقلیت است. احیاگری اسلامی در غرب آسیا در طول چهار دهه گذشته و بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تحول یافته است؛ این افزایش نفوذ اسلام را طیفی از عوامل بومی و همجواری منطقه¬ای تسهیل کرده است؛ عواملی چون نارضایتی از راه¬حل¬های غیرمذهبی غربی برای مشکلات اجتماعی و سیاسی، امتناع از آنچه جنبه¬های نامطلوب نظام¬های ارزشی مدرن غرب تلقی می¬شود؛ احساس هرچه بیشتر غرور و هویت در میان مسلمانان که بااهمیت یافتن بیشازپیش دنیای اسلام در امور اقتصادی و سیاسی جهان زمینه مساعدی یافت و بسط تلاش گروه¬ها و حکومت¬های مسلمان خارجی برای گسترش ایمان مذهبی، احیای اسلام به طرق متنوعی در پاکستان متجلی شده؛ از نشانه¬های آشکار آن میتوان به مواردی نظیر، حجاب بسیاری از زنان (غالب بانوان مسلمان پاکستانی از حجابی سنتی، اسلامی برخوردارند)؛ توجه هرچه بیشتر عموم مردم و نخبگان سیاسی به نماز، روزه و سایر عبادات اسلامی؛ برنامه¬های مذهبی در تلویزیون؛ استناد به اسلام در سخنرانی¬های سیاستمداران و مشارکت بیشتر آنان در سازمانهای اسلامی بین¬المللی است (اسپوزیتو، 1397: 277). انقلاب ایران باوجود اینکه بیشترین تأثیر بر جنبش¬های شیعی منطقه¬ خاورمیانه گذاشت اما در کشورهای همسایه و بطورخاص در کشور پاکستان بعد از گذشت چند دهه از انقلاب ایران، شاهد تأثیرپذیری شگرفی از مردم و احزاب این کشور از انقلاب ایران نبوده¬ایم. بنابراین در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال علت¬یابی، علل و عناصر این عدم تأثیرپذیری بودهایم. درنهایت باتوجه به مطالعات و بررسی¬های صورت گرفته توسط نگارنده¬ این مقاله، وجود مشکلاتی در مبدأ و مقصد پخش یعنی ایران و پاکستان، علت اصلی عدم گسترش افکار و اندیشه¬های انقلاب در این کشور همسایه و مسلمان شناسایی گردید.
1- پیشینه پژوهش
- اسموک (2015 میلادی) در پژوهشی تحت عنوان (اعمال اصول اسلامی در قرن بیست و یکم نیجریه، ایران و اندونزی) بنحوه¬ تطبیق و توضیح مسائل مهم معاصر از جمله عدالت، حقوق بشر، حاکمیت قانون، تکثرگرایی و دموکراسی با شریعت اسلام، توسط اندیشمندان مسلمان در سه کشور نیجریه، ایران و اندونزی پرداخته است.
- محمدی (1393) در پژوهشی تحت عنوان (بازتاب انقلاب اسلامی بر جهان اسلام) بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب ایران، به بررسی همهجانبه از بازتاب انقلاب اسلامی پرداخته و عنوان می¬کند که انقلاب ایران بر دولت کشورهای اسلامی عموماً بازتاب منفی داشته و آنها را از تغییر وضعیت موجود نگران کرده است و لذا سعی در کنترل و برخورد با امواج انقلاب کرده¬اند.
- مرتضوی امامی زواره و جمالی (1394) در پژوهشی تحت عنوان (ایران و اندونزی: مشابهت¬ها، تفاوت¬ها و بازتاب¬های انقلاب اسلامی) با بیان اینکه ایران و اندونزی بحران¬ها را پشت سر گذاشته و در برخی موارد دارای شباهت¬هایی می¬باشند که در قبال یکسری جریانات خاص در هریک از این دو کشور شکل گرفته، به ذکر اهم این موارد از قبیل تئوری توطئه، مشکلات اقتصادی، سیاست¬های قومی، بحران دوران گذار، ناهمگونی قومی و فرهنگی و نقش جامعه بین¬المللی و غرب پرداختند. در این تحقیق علاوه بر این شباهت-ها، به برخی تفاوت¬ها بین دو کشور مانند تفاوت¬های قومی، فرهنگی، زبانی و نژادی، هویتی و ... ، نیز اشاره شده است.
برخلاف پژوهش¬هایی که در بالا به آن اشاره گردید، نگارنده مقاله¬ پیشرو، به بررسی علل و عواملی که مانع بازتاب انقلاب اسلامی ایران در کشور اسلامی پاکستان است، پرداخته است.
2- چارچوب نظری؛ نظریه پخش هاگراسترند
تئوری پخش توسط تورستن هاگراسترند جغرافیدان سوئدی ابتدا در سال 1953 میلادی مطرح شد و سپس در سال1986 میلادی در کتاب (انتشار فضایی فرآیند نوآوری) اصول تازه¬ آن را مطرح گردانید و سپس آن را بسط داد (ابراهیمزاده و بذرافشان، 1396: 59).
هاگراسترند ابتدا با همکاران خود، «نظریه پخش» را در زمینه گسترش نوآوری¬ها و پدیده¬های کشاورزی بکار گرفت و سپس این نظریه در نحوه¬ گسترش بیماری سل گاوی هم در سال¬های مختلف به تجربیات پرارزشی دست یافت؛ که نهایتاً این نظریه تا سال 1968میلادی به اصول تازه و استواری نائل آمد. اثر تحقیق هاگراسترند در کشورهای انگلیسیزبان و بویژه ایالات متحده طرفداران بیشماری یافت و شیوه¬ عملی آن در جغرافیای کاربردی بکار گرفته شد (شکوهی، 1396: 302). اصول و قواعدی که هاگراسترند در نظریه خود بیان کرد، قادر به بیان علت پخش خیلی از موضوعات و رخدادهاست.
پخش عبارت است از فرآیندی که برطبق آن یک امر فرهنگی (یک نهاد یا یک اختراع فنی و جزء آن) که مشخصه یک جامعه است، در جامعه دیگری به عاریت گرفته شده و موردپذیرش قرار می¬گیرد (برزگر، 1394: 42). این نظریه در واقع به تبیین و تشریح کیفیت و چگونگی گسترش یک پدیده یا نوآوری در طول زمان و در گستره یک فضای جغرافیایی می¬پردازد تا از این طریق، علل و دلایل پخش و گسترش یک رویداد یا پدیده را از منطقه¬ای به مناطق دیگر کشف کند. این نظریه در بسیاری از مسائل سیاسی، اجتماعی، پزشکی، اقتصادی و فرهنگی چون گسترش محبوبیت یک نماینده انتخاباتی در بین مردم، چگونگی پخش انواع مد لباس و رفتار در مکان¬های شهری و روستایی، دلایل گسترش یک نوع موسیقی و ترانه در بین مردم، پخش بیماری¬های واگیر در بین چندین کشور و گسترش استفاده از تلویزیون رنگی (حسینی و برزگر، 1397: 174). درمجموع، این نظریه گسترش هر نوع نوآوری فکری یا فیزیکی را تبیین می¬کند. هاگراسترند انواع پخش را اینگونه بیان می¬کند:
الف) پخش جابجایی: پخش جابجایی زمانی که افراد یا گروه¬های دارای یک ایده مخصوص، بطور فیزیکی از مکانی به مکان دیگر حرکت کنند و به این طریق، ابداعات و نوآوری¬ها در سرزمین جدید گسترش یابند. مذاهب با اعزام مبلغان مذهبی و با پخش جابجای، اشاعه یافته¬اند.
ب) پخش سلسله مراتبی: در این نوع پخش، پدیده¬ها و نوآوری¬ها در قالب سلسله مراتب و از طریق توالی منظم دسته¬ها و طبقات، منتقل می¬شوند و گسترش می¬یابند. ایده¬ها از یک فرد مهم به فرد دیگر، یا از یک مرکز مهم شهری به مرکزی دیگر گسترش می¬یابد (خواجه سروری و رحمنی، 1395: 34).
ج) پخش سرایتی یا واگیردار: این پخش در مقابل پخش سلسله مراتبی قرار دارد. در این نوع پخش، گسترش عمومی ایده¬ها بدون در نظر گرفتن سلسلهمراتب صورت می¬گیرد؛ مانند اشاعه بیماری¬های مسری، چون در این نوع، پخش با تماس مستقیم منتشر می¬شود. این فرآیند به شدت تحت تأثیر فاصله قرار دارد (برزگر، 1394: 45). همچنین، هاگراسترند از شش اصل بعنوان اصول و مولفههای اساسی این نظریه نام می¬برد:
1- حوزه و محیط اولیه پدیده؛ این محیط می¬تواند محیط همگرا یا واگرا باشد.
2- زمان پخش؛ زمان عاملی است که می¬تواند بصورت مداوم یا به حالت دوره¬های جدا از یکدیگر و متوالی در نظر گرفته شود.
3- موضوع یا پدیده پخش؛ موضوع پخش ممکن است بیماری¬های واگیردار، نوآوری¬های کشاورزی و فناورانه نظیر بذرهای اصلاح شده یا تلویزیون، رایانه، اینترنت و ماهواره باشد.
4- مبدأ پخش؛ مکان¬هایی است که بعنوان خاستگاه یک نوآوری، صدور پیام یا ارزشها باشد.
5- مقصد پخش؛ مکان¬هایی است که محتوای پخش یا جریان مداوم پخش به آنها می¬رسد.
6- مسیر حرکت پدیده¬ها و مجاری انتقال نوآوری از مبدأ به مقصد؛ فاصله جغرافیایی و فاصله اجتماعی -اقتصادی مسئله¬ای مهم در ارتباط پدیده¬ها است.
هاگراسترند در تبیین و تحلیل خود از این نظریه معتقد است که با استفاده از این نظریه می¬توان هرگونه فعالیت را در زمان و مکان نشان داد و این نظریه علاوه بر سادگی آن، انعطاف¬پذیر بوده و به راحتی قابل درک است (Hagersttrand, 1986: 1).
نظریهپردازان انقلاب مبحث صدور انقلاب را یکی از مباحث ذاتی انقلاب¬ها می¬دانند؛ زیرا هر انقلابی، حتی اگر ایدئولوژی جهانشمولی نداشته باشد، حداقل براساس نظریه پخش بر روی کشورهای دیگر تأثیر خواهد گذاشت و موجب تحرکات انقلابی در آ¬نها خواهد شد؛ همانگونه که وقوع انقلاب ایران موجب بروز ناآرامی و تحرکاتی در برخی از کشورهای منطقه شد ولی بازتاب محدودتری در کشورهای همسایه شرقی خود و بطورخاص در کشور پاکستان داشته است (جمالزاده، 1394: 66). بنابراین باتوجه به مؤلفههای اصلی نظریه¬ پخش هاگراسترند (مبدأ، مقصد، زمان، موضوع و شیوه¬های صدور پخش) و به دلیل مشکلات و موانعی که بر سر این پنج عنصر در کشور ایران (بعنوان مبدأ پخش) و کشور پاکستان (بعنوان مقصد پخش) وجود داشته است که با بازتاب محدود انقلاب اسلامی ایران در این کشور روبرو بوده¬ایم.
3- مبدأ پخش
مبدأ پخش مکانی است که خاستگاه نوآوری و صدور پیام¬ها و ارزش¬های جدید است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران در این کشور بعنوان مبدأ پخش در بهمن 1357، به دلایل گوناگون دارای تأثیرات و بازتاب-های گسترده در منطقه بوده است؛ اول، یک انقلاب بزرگ و تمامعیار و مطابق با تعاریف انقلاب، در ایران رخ داد. دوم؛ دارای داعیه بین¬المللی و فرامرزی و بشری است و پسوند (اسلامی) انقلاب ایران هم این انتظار را ایجاد می¬کند.
سوم؛ موقعیت استراتژیک و سوقالجیشی ایران و موقعیت حساس منطقه¬ای آن، سبب می¬شود که هرگونه تغییرات ساختاری در ایران دارای تأثیرات منطقه¬ای نیز باشد (برزگر، 1394: 34). ایران و انقلاب اسلامی با شعارها و گفتمان¬هایی نظیر تلاش در جهت برقراری حکومت جهانی اسلام، نفی سلطه و سلطه¬جویی، حمایت از مستضعفان و نهضت¬های آزادیبخش، تبلیغ اسلام و دعوت به مذهب شیعه، کانون پخش و تراوش در منطقه شد و چنان تأثیرات قوی در منطقه داشت که کسانی هم که علاقه¬ای به انقلاب اسلامی نداشتند، تحت تأثیر آن قرار گرفتند (حسینی و برزگر، 1397: 177).
از زمان انقلاب 1357و در نتیجه تغییر در دولت، گفتمان¬های مختلف و رقابت بر سیاست¬های ایران غالب شده¬اند، هرکدام از این گفتمان¬ها دیدگاه متفاوتی نسبت به جریان صدور انقلاب داشته¬اند. امام خمینی (ره) رهبر انقلاب اسلامی ضمن تأکید بر تکلیف بودن ضرورت این امر مهم را در راستای منافع کشور و بهره¬گیری از توان ملت¬ها و بویژه مسلمان¬ها برای تحقق اهداف برونمرزی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داده و بر ابعاد سیاسی و فرهنگی انقلاب در زمینه¬های تبلیغ، آموزش، الگوسازی و انتقال تجربیات انقلابی به دیگر جوامع تأکید کردند (صحیفه امام، ج 4: 58). اما گذشته از دیدگاه بنیانگذار انقلاب ایران چهار دیدگاه دیگر نیز در چهار دهه¬ اول انقلاب نسبت به صدور انقلاب مطرح بود، این دیدگاه¬ها را می¬توان به شش دوره تقسیم کرد؛ دوره اول را می¬توان (گفتمان عدم¬تعهد ملتگرایانِ لیبرال) (1357 تا 1360) نامید، که با دولت موقت آغاز شد. اولویت نخست این دوره پایان دادن به (اتحاد عملی و چاکرمنشانه رژیم شاه) با امریکا و استوار ساختن مناسبات دو کشور برپایه¬ برابری بود (رضایی، 1397: 267). در این دوره کوتاه، سیاست خارجی برپایه¬ توازن استوار گردید (اسدی، 1392: 37). سیاست کلی این دوره تمایل به غرب و نگرانی از نفوذ بلوک شرق، عدم دخالت در امور داخلی دیگران و بهبود مناسبات ایران و آمریکا بود (دهقانی فیروزآبادی، 1393: 197).
دوره دوم را می¬توان (گفتمان آرمان¬گر و ارزش¬محور) (1368 تا 1360) نامید، با کنار رفتن ملیگراها از قدرت آغاز می¬شود. اشغال سفارت ایالاتمتحده، بوته آزمایش سیاست خارجی آرمانگرایانهای شد که ایران را در مقابل بیشتر کشورهای جهان قرار داد (اسدی، 1392: 39). ایران در این سال¬ها تلاش می¬کرد بدون توجه به نظام حاکم در روابط بین¬الملل، هنجارهای موجود را برهم زده و نظم موردنظر خود را جایگزین آنها نماید. بنابراین، سیاست خارجی جدید ایران مخاطبین خود را، ملت¬ها، قرارداد با این امید که با ایجاد ارتباط با ملت¬ها قادر خواهد بود به اهدافی همچون صدور انقلاب اسلامی، جهاد در دو بعد فرهنگی و نظامی، استکبارستیزی و بیداری ملل مستضعف، بیداری ملل مسلمان جهان بهخصوص بیداری ملل حاشیه خلیج فارس دست یابد (ازغندی، 1392: 109). در این دوره، الگوی منحصربهفرد نه شرقی نه غربی حاکم و از جایگاه بسیار والایی در سیاست خارجی انقلابی برخوردار بود (صدوقی، 1392: 175).
دوره سوم را می¬توان سیاست خارجی با حاکمیت (گفتمان واقع¬گرا و سازندگی¬محور) (1376 تا 1368) نامید، این دوران با پذیرش قطعنامه 598 الجزیره آغاز گردید. در این دوره رهبران سیاسی ایران درصدد بودند تا زمینه¬ لازم جهت همگرایی در نظام بین¬المللی جدید را فراهم آورند. رهبران در این دوره، بر مؤلفههایی مانند دیپلماسی سازنده تأکید داشتند (احتشامی، 1392: 99). از سال 1368 به بعد مجریان سیاست خارجی، در چارچوب واقع¬گرایی نسبی سعی کردند سیاست¬های آرمانگرایانه دهه¬ اول را با سیاستهای کارآمدتری جایگزین کنند. ضرورت عنایت به مسائل اقتصادی و تأمین منافع ملی در بعد اقتصادی موجب شد که ایران برای دستیابی به اعتبار و قدرت، سیاست عمل¬گرای همزیستی با دیگران را دنبال کند (ازغندی، 1392: 144).
با آغاز هفتمین دوره¬ ریاست جمهوری (گفتمان اصلاحات یا فرهنگ¬گرای سیاست محور) (1376 تا 1384) در کشور حاکم گردید. در واقع دوره¬ چهارم سیاست خارجی شروع شد. در این دوره واقع¬گرایی در سیاست تعدیل اقتصادی و قائل شدن به توسعه¬ صنعتی، جای خود را به توسعه¬ سیاسی داد و در روابط خارجی پذیرش پلورالیسم به معنی نفی نظام تکقطبی و پذیرش تساوی فرهنگ¬ها، به محور اصلی سیاست خارجی تبدیل شد (ازغندی، 1392: 14).
دوره¬ پنجم سیاست خارجی پس از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری آغاز گردید (گفتمان اصولگرایی عدالت محور). (1384 تا 1392) بر سیاست خارجی حاکم شد. در این دوران ایران در سیاست داخلی و خارجی خود درصدد احیاء ارزش¬ها و آرمان¬های صدور انقلاب برآمد. آنچه گفتمان اصول-گرایی را از دوره سوم و چهارم سیاست خارجی متمایز می¬کند، اولویت یافتن اهداف ایدئولوژیک و تغییر در نظم جهانی، در سلسله مراتب اهداف سیاست خارجی ایران بود. در این دوران اصول¬گرایان چنین، استدلال می¬کردند که از آنجاکه در دوره¬ پیشین سیاست خارجی، تعادل بین منافع ملی و مصالح، اسلامی برهم خورده است، بنابراین تلاش برای بازیابی توازن، موجب ارتقای اولویت و اهمیت مصالح، ایدئولوژیک معطوف به نظم جهانی در سیاست خارجی می¬شود (دهقانی فیروزآبادی، 1392: 235).
دوره¬ ششم تحت عنوان (گفتمان اعتدال و تنش¬زدایی) (1400 تا 1392) با پیروزی حسن روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری شروع شد. باتوجه به انگاره¬های واقع¬نگر وی، سیاست خارجی ایران در این دوران به سمت بیطرفی مثبت و فعال خارجی، تأمین مناسبات دوستانه مبتنی بر همکاری-های دو و چندجانبه با همسایگان و سایر کشورهای علاقهمند، رکن مهم و اصلی رویکرد خارجی و دیپلماتیک دولت روحانی بوده است (باقری دولتآبادی و شفیعی، 1393: 321).
باتوجه به شش دوره¬ای که در بالا به آن اشاره شده، با گذشت زمان از وقوع انقلاب اسلامی رهبران و سیاستمداران ایران، دیگر صدور انقلاب را جزء آن از دسته اهداف اساسی و حیاتی در حوزه سیاست خارجی، اولویت¬بندی نمی¬کردند. حتی شیوه صدور انقلاب نیز باتوجه به کیش شخصیت این رهبران تغییر میکرد بطوریکه امام خمینی (ره) الگوی سیاسی و فرهنگی برای جهان بویژه شیعیان خاورمیانه مناسب می¬دانستند، مهدی بازرگان نخستوزیر وقت تمایل به صدور انقلاب به هیچ کشوری را نداشت و بیشتر اهداف ناسیونالیستی و منافع ملی در سر می¬پرورانند، درحالیکه اکبر هاشمی رفسنجانی به دنبال الگوی توسعه اقتصادی بود تا بتواند رکود اقتصادی و خسارت¬های گسترده¬ای وارد شده به زیرساخت¬های کشور که ناشی از جنگ هشتساله ایران و عراق بود، جبران کرد. باگذشت زمان سیاست¬های اقتصادی جایگزین سیاست صدور انقلاب و احیای جنبش¬های مذهبی در کشورهای مسلمان و بویژه همسایگان مسلمان شد. بنابراین تجارت را بعنوان عنصر اصلی تعریف کننده روابط ایران با کشورهای همسایه و مسلمان از جمله جمهوری اسلامی پاکستان شد. تلاش¬های ایران برای اصلاح روابط با کشورهای منطقه، مسلمان و آسیایی با ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی وارد مرحله جدیدی شد، بنابراین عصر جدید در روابط ایران و سایر کشورها با به قدرت رسیدن هاشمی رفسنجانی در ایران افزایش یافت. اما درخصوص کشور اسلامی پاکستان نقطه عطف روابط فیمابین با نگاهی صدوری-انقلابی و همسایه محور همراه با اتفاقاتی نادر در تاریخ ارتباط دو کشور است، اولين سفر رئیسجمهوری اسلامي ايران به پاکستان بعد از پيروزي انقلاب، در سال 1364 توسط آیتاله خامنهای رئیسجمهوری وقت انجام شد و استقبال بینظیر مردم پاکستان از ايشان، باعث شد تا اين سفر به «سفر شگفتیساز» در تاريخ روابط دو کشور دوست و همسايه تبديل شود، براساس روايت مترجم پاکستاني رئیسجمهوری وقت ايران در سال 1364 در جريان سفر ايشان به پاکستان: «محبت، مهرباني و عطوفت در واژه به واژه کلام¬ش و لحظهبهلحظه نگاهش پيدا بود. کلام و رفتارش جذابيت غريبي داشت. وقتي از اقبال لاهوري سخن گفت، فهميدم که دورنماي سياسي و فرهنگي پاکستان و شبهقاره را خوب میشناسد. مردم پاکستان که از جانودل دوستدار ايران هستند، به اين سيد روحاني عشق میورزند». اين جملات، برگرفته از خاطرات محمد اکرم، اديب و شاعر پيشکسوت و پارسي-گوي پاکستاني، است که بعنوان مترجم رئیسجمهوری وقت ايران در سفر دیماه سال 1364 به پاکستان، در تمام مراحل اين سفر سهروزه، همراه ايشان بود. این سفر که با استقبال بینظیر مردم شهرهاي مختلف کشور ميزبان، تاریخساز شد و جهان را به شفتگي واداشت. آنگونه که محمد اکرم در خاطرات¬ش بیان میدارد او تنها يکي از میلیونها پاکستاني بود که قلب¬شان براي انقلاب ايران و اسلام انقلابی مي¬تپید. اکرم محمد در بيان خاطرات¬اش از سفر سهروزه آیتاله خامنهای به پاکستان، از استقبال بهیادماندنی و تاريخي مردم پاکستان بویژه شهر بزرگ لاهور و شهر اسلامآباد از ايشان میگوید و اينکه مردم پاکستان از چه راههای دوري و با چه عشق و علاقهای براي استقبال از ایشان، خود را به لاهور و اسلامآباد رسانده بودند (اکرم، 1393: 24-21).
آیتاله خامنهای نیز در بخشي از بيانات خود در مردادماه سال 1379، به آن سفر تاريخي اشاره و آن را اينگونه توصيف مي¬کنند: «من در دوران رياست جمهوري به پاکستان رفتم. استقبالي که در پاکستان شد، حادثه¬اي عظيم بود. عليرغم اینکه رسانه¬هاي جهاني مي¬خواستند چيزي در اینباره نگويند، مجبور شدند. در همه رسانه¬هاي جهاني، چند روز اظهار شگفتي از اين حادثه عظيم بود. ميليون¬ها انسان در اسلامآباد و لاهور و ديگر مناطقي که رفتيم، از ما استقبال کردند» (گزیدهای از بيانات رهبر انقلاب در ديدار گروه کثيري از جوانان استان اردبيل-پنچم مردادماه 1379). ایشان در جایی ديگر، در بيانات¬شان در توصيف سفر سال 1364 به پاکستان میگویند: «بنده زمان رياست جمهوري به پاکستان رفتم؛ آن¬چنان تظاهراتي شد که باوجود اینکه قرار بود ريگان - رئیسجمهور آمريکا - بعد از سفر من برود و از پاکستان بازديد کند، ديگر نرفت! ديدند آبروريزي است براي او؛ چون آن وضعي که مردم در استقبال از رئیسجمهوری اسلامي ايران به وجود آوردند، اگر او میرفت آنگونه نمي¬شد. الان رئیسجمهوری اسلامي ايران به هر کشوري از کشورهاي منطقه¬ي شرقي - چه اسلامي و چه حتي غیراسلامی - بخواهد برود، وقتي به مردم بگويند، عکسالعمل آنها شوق¬آميز، با اظهار علاقه و با اظهار طرفداري است؛ به هرکدام از آنها بگويند رئیسجمهور آمريکا مي¬خواهد بيايد، عکس¬ش را آتش میزنند و پرچمش را پاره میکنند! اینطوری است. امروز در دنيا، جبهه¬ سياسي و جنگ اراده¬ها و عزم¬ها و تدبيرها به اين شکل است؛ آرايش اين جبهه اينگونه است» (بيانات رهبري در ديدار اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاه¬ها، 31 ارديبهشت 1386).
از آنجاکه اين سفر نخستين حضور يک رئیسجمهور کشور خارجي بعد از لغو حکومتنظامی در پاکستان بود، اهميت بالايي براي دولت و مردم پاکستان داشت. بر همین اساس رئیسجمهور پاکستان، ژنرال ضياءالحق يک روز پيش از ورود آیتاله خامنهای و هيأت همراه ايشان به کشورش از اين ديدار بعنوان اتفاقی مهم در تاريخ پاکستان یاد کرده و گفته بود: «پاکستان از اينکه به استقبال برادر و دوست، آقاي خامنهای رئیسجمهوری اسلامي ايران میرود بسيار سرافراز است و اين سفر تأثیر مهمي در روابط دو کشور خواهد داشت». سفر رسمي آیتاله خامنه¬اي و هيأت همراه ايشان به پاکستان، بازتاب وسيعي در رسانههای گروهي کشورهاي اسلامي و شبکههای خبري بين¬المللي داشت بطوریکه خبرگزاري فرانسه اين سفر را بسيار بااهمیت خوانده و اعلام کرده بود: «رئیسجمهور ايران در اولين مرحله از سفرهاي خارجي خود به منظور يک ديدار رسمي سهروزه از پاکستان، وارد اسلامآباد خواهد شد و قرار است با استقبال تاريخي هزاران مسلمان پاکستان مواجه شود». براساس اين گزارش مردم پاکستان با شور و هيجان خاصي خود را براي استقبال بینظیر از رئیسجمهور ايران آماده کرده بودند بطوریکه هزاران تن از مردم شهرهاي مختلف پاکستان با کاروانهای متعدد براي استقبال از آیتاله خامنه¬اي وارد اسلامآباد شده بودند. در این بین علاوه بر اقشار مختلف مردم، روحانيون اهل تسنن و تشيع، ائمه جمعه و جماعت، اتحاديه¬هاي دانشجويي و مدارس علوم ديني، گروهها و سازمانهای مختلف با انتشار بيانيه¬هايي سفر رئیسجمهور ايران را به پاکستان گرامي داشته و با نصب شعارنوشتهها و پوسترهايي ورود ايشان را خیرمقدم گفته بودند. استقبال بینظیر مردم پاکستان از آیتاله خامنه¬اي گذشته از دستاوردهاي ديپلماتيک، نشان از نزدیکی و روابط دوستانه¬ میان دو ملت مسلمان داشت. شناساندن انقلاب اسلامي و اصول اساسي و ارزش¬هاي والاي آن، حقانيت جمهوري اسلامي در دفاع مقدس عليه استکبار جهاني، تبيين مواضع جمهوري اسلامي نسبت به مسائل مختلف جهاني، توضيح مسائل داخلي و زدودن شبهه¬ها و ترديدها از اذهان، تشريح انقلاب و دميدن روح خودباوري و اميد در ميان مسلمانان و درنهایت حفظ وحدت ميان مسلمانان و دوري از تفرقه بين شيعه و سني بخشي از اين رهآوردها بود (سايت اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاله خامنه¬اي و سامانه اطلاعرسانی سراج).
در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی باتوجه به اینکه مشی سیاست خارجه¬ دولت وی غالبأ نگاه به غرب را در دستورکار قرار داده بوده پیشرفت عمده¬ای در رابطه دوجانبه این دو جمهوری اسلامی رخ نداد (Hunter, 2010: 136).
اما فضای روابط ایران با کشور پاکستان، با روی کار آمدن محمود احمدینژاد دچار تغییر شد و بصورت معناداری مناسبات میان ایران و این کشور ارتقاء پیدا کرد. مناسبات بین دو کشور با سفر محمود احمدینژاد و دیدار رئیسجمهور دو کشور در آذر ماه 1391، بصورت معناداری گسترش پیدا کرد. سفر رئیسجمهوری اسلامي ايران به پاكستان، راه¬هاي جديد همكاري¬هاي دوجانبه بين دو كشور را هموارتر كرد. پاکستان در مناسبات خود با ایران، بیشتر به دنبال جذب سرمایه¬گذاری در بخش انرژی ایران بود. جهش در مبادلات ایران و کشور پاکستان را می¬توان با مطالعه میزان مبادلات اقتصادی و تجاری ایران و این کشور در فاصله سال¬های 1381 تا 1392، به خوبی ملاحظه کرد. هرچند این افزایش مراودات پایدار نبوده و پس از دو تا سه سال به حالت قبل برگشت. بنابراین بررسی¬های مناسبات تجاری غیرنفتی ایران و پاکستان نشان از آن داشت که مراودات تجاری و اقتصادی غیرنفتی در دو حوزه¬ صادرات و واردات از الگوی فراز و نشیب پیروی می¬کرده است (سلطانی¬نژاد، 1395: 15).
با روی کار آمدن دولت یازدهم در سال 1392 که وعده داده بود به تنش¬ها با جهان پایان می¬دهد و حل موضوع هسته¬ای با توافق برجام، مسیر توسعه روابط ایران و پاکستان نسبت به سال¬های پیش هموارتر شد و لغو تحریم¬های یکجانبه غرب علیه ایران، برخی توسعه¬ها در مناسبات تجاری دو کشور مشاهده شد.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم که باز هم نگاه به همسایگان و شرق در دستورکار بوده، سید ابراهیم رئیسی در حاشیه اجلاس سران سازمان شانگ¬های در سمرقند با همتای پاکستانی خود «شهباز شریف» دیدار نموده و طرفین تأکید نمودند: روابط ایران و پاکستان، تعامل معمول دو همسایه نیست، بلکه روابطی عمیق و متکی به نزدیکیهای فرهنگی و اشتراکات اعتقادی هزاران ساله است، و افزایش دیدارها و رایزنیهای مقامات دو کشور، تأثیر سازندهای بر گسترش همکاریها و ارتقای سطح روابط دو کشور خواهد داشت.
4- مقصد پخش
به گواه اسناد تاریخی روابط دو کشور ایران و پاکستان (از دیرباز که این کشور جزئی از هندوستان بوده است) دارای پیشینهای طولانی است. ولی به شکل دولتهای مدرن امروزی روابط دو کشور بلافاصله پس از استقلال پاکستان از هند در 1947 میلادی برقرار شد و علیرغم نقش متغیرهای مداخله¬ای در قبل و پس از انقلاب، دو کشور هیچگاه وارد تنش جدی با یکدیگر نشده¬اند و همواره در پی تنشزدایی و رفع ابهام در روابط فیمابین بودهاند. جمهوری اسلامی پاکستان دومین کشور پرجمعیت درحال توسعه و اسلامی پس از اندونزی می¬باشد، پاکستان کشوری قدرتمند از بعد نظامی است، تبیین توانمندیهای نظامی و تسلیحاتی کشور پاکستان یعنی (قدرت سخت جمهوری اسلامی پاکستان) در بازیگری این کشور در منطقه و جهان اسلام برای ایران نیز دارای اهمیت بالایی است، برای سنجش قدرت نظامی یک کشور، کارشناسان بر شاخص¬هایی چون تعداد شناورهای رزمی (زیردریایی)، تعداد کارکنان نیروهای مسلح، کل هزینههای نظامی، هزینههای نظامی بصورت درصدی ازGDP ، صادرات سلاح به میلیون دلار، سرانه ذخایر سلاح، سرانه بودجه نظامی و تعداد کلاهکهای هستهای و تعداد هواپیماهای جنگی اشاره کردهاند. در مجموع این موارد، عمدتاً سه شاخص زیر برای برآورد قدرت نظامی یک کشور لحاظ میشود:
4-1- تعداد سلاح هستهای
از حیث تعداد کلاهکهای هستهای، ارتش پاکستان در رده هفتم و بالاتر از رقیب سنتی خود هندوستان قرار گرفته است. در آیندهای نزدیک این اعداد برای آمریکا با (7700 کلاهک) و روسیه با (8500 کلاهک) محتمل است که روندی کاهشی و یا افزایشی داشته باشد، اما از آنجاکه ارتش پاکستان دارای برنامه هستهای نامشخصی است محتمل است که میزان سلاحهای هستهای خود را برای تقابل احتمالی با هندوستان ارتقاء بخشد.
4-2- میزان هزینههای نظامی ارتش پاکستان
با بررسی فهرست لیست کشورها براساس هزینههای اختصاص داده شده به حوزه نظامی که توسط موسسه بینالمللی صلح استکهلم در سال ۲۰۱۸ مربوط به سال ۲۰۱۷ ارائه شده است و در آن آمریکا با 796 میلیارد دلار کماکان رتبه اول را دارا است، ارتش پاکستان با یک پله صعود نسبت به دوره قبلی در رتبه 51 و پس از ارتش اندونزی قرار گرفته است.
4-3- تعداد جمعیت نظامی و سایر مولفههای قدرت نظامی یک کشور
براساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان سیا و کتابخانه کنگره آمریکا و برآورد آنها در سال 2021 میلادی، هماکنون پاکستان از نظر توان نظامی در رده پانزدهم قدرتهای نظامی جهان قرار دارد.
براساس اطلاعات عنوان شده از سوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و کنگره آمریکا، پاکستان که جمعیت آن ۲۲۰ میلیون نفر است، هماکنون دارای ۶۱۷ هزار کارکنان فعال نظامی است و تعداد نیروهای ذخیره فعال این کشور ۵۱۵ هزار نفر است.
نیروی زمینی ارتش پاکستان دارای ۲۶۴۰ دستگاه تانک، ۴۶۲۰ دستگاه نفربر، ۱۰۸۶ عراده توپ کششی، ۵۹۵ عراده توپ خودکششی، ۲۰۰ سامانه پدافند موشکی، ۳۲۰۰ خمپارهانداز، ۳۴۰۰ سامانه ضدتانک، ۲۵۰۰ سامانه پدافند هوایی و ۱۱۵۰۰ وسیله نقلیه لجستیکی است. نیروی هوایی ارتش پاکستان نیز دارای ۱۴۱۴ فروند جنگنده و هواپیما، ۵۳۵ فروند بالگرد و ۱۴۸ فرودگاه عملیاتی است.
نیروی دریایی ارتش پاکستان نیز دارای یازده فروند کشتی، دو بندر، ۵ زیر دریایی، ۱۵ قایق نظامی گشت¬زنی، ۱۱ ناوچه، یک ناوشکن و یک قایق جنگی خشکی آبی است. نیروی دریایی پاکستان دارای ناو هواپیمابر نیست.
بودجه نظامی پاکستان در این سال شش میلیارد و ۴۱۰ دلار بوده است. ارتش پاکستان بواسطه داشتن سلاح هستهای، جمعیت بالای نیروی نظامی آماده بکار، ارتباط به دریاهای آزاد و قدرت رزم در سطح خشکی و آسمان توانست در این سال امتیاز بالایی دریافت کند. اگر پاکستان بخواهد در زمینه رشد صنعتی و اقتصادی نیز هم¬راستا با رشد نظامی سالهای اخیر دارای حرکتی پرشتاب باشد و در این عرصه نیز توسعه یافته و از جایگاه مهم و قابلتوجهی در سطح منطقه و بویژه در برقراری توازن قوا با دشمن قدرتمند خود (هندوستان) برخوردار گردد، بطور قطع نیازمند برقراری روابطی مستحکم با کشورهای تولید کننده انرژی است. بنابراین با ملحوظ نظر قرار دادن نظریه وابستگی متقابل ناگزیر به برقراری روابطی برد-برد با همسایه انرژی مدار غربی خود یعنی جمهوری اسلامی ایران است.
با بررسی اسناد تاریخی مشخص می¬گردد، اسلام از طریق تجار مسلمان عرب و ایرانی وارد هندوستان که پاکستان نیز بخشی از آن بوده است گردیده (الهیاری و دیگران، 80:1395). مسلمانان پاکستان از طریق افکار سید جمال¬الدین اسدآبادی و همچنین تعالیم شهید محمد عبده و رشید رضا با جریان اصلاحطلبی و احیای تفکر دینی در مصر و هند آشنا شدند و نهضت¬های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی متنوعی را از اواخر قرن 19میلادی در برخورد با انحطاط داخلی و بیش از آن استعمار خارجی آغاز کردند.
در زمان انقلاب 1357 ایران، برخی ناظران و کارشناسان حوزه اسلامی پیش¬بینی می¬کردند که کشورهایی چون پاکستان می¬توانند دقیقاً ایران دیگری باشند. در عمل انقلاب اسلامی ایران و رویدادهای متعاقب آن، بازتابی که در آغاز پیش¬بینی می¬شد، نداشت. بطوریکه اگر صرفاً بیانیه¬های، رسمی حکومت¬های ایران و پاکستان را که درباره رفت¬وآمدهای دولتمردان انتشار می¬یافت مطالعه کرد به نظر می¬رسد که تقریباً چیزی بر اثر انقلاب تغییر نکرده است. اما این افراط معمولاً نگرانی¬های جدی مقامات اسلامآباد را از تأثیر رویدادهای ایران بر مردم کشورشان پنهان می¬کند. با این همه، اسلامآباد نمی¬خواست علناً به چشم منتقد پیروزی ظاهری اسلام بر امپریالیسم غرب و مشی غیرمذهبی نگریسته شود (اسپوزیتو، 1396: 243).
در ابتدا در پاکستان، انقلاب اسلامی هم ایدئولوژی و عقاید سیاسی اسلامی را برانگیخته و هم توانایی حکومت محلی را در توجیه نظارت و سرکوب جنبش¬های مخالفان اسلام¬گرا تقویت کرد. فعالان مسلمان این کشور همچون همگنان خود به انقلاب 1357 متوسل شدند و تهران را واداشتند پاسخ توجهات و احترامات آنها را به آیت¬اله خمینی بپردازد. با اینحال، در مدتزمان کوتاهی، فعالان در پاکستان سریعاً از آیت¬اله خمینی فاصله گرفتند؛ زیرا نسبت به جهت¬گیری و زیاده¬روی¬های حکومت روحانی¬مدار ایران نگرانی داشتند و حکومت پاکستان نیز برای بی¬اعتبار ساختن هرگونه مخالف اسلامی به طرح اتهاماتی چون (خمینی سم) یا (اسلام رادیکال ) می¬پرداخت. انقلاب ایران همچون دیگر موقعیت¬های اسلامی، اثر مهمی بر عناصر آگاه مذهبی داشت. این انقلاب، یک سلسله نیروهای دیگر را تقویت کرد که از احیا اسلام در این منطقه قوت می¬گرفتند. در همان حالی که زیاده¬روی¬های نسبت داده شده به رژیم جدید تهران و جنگ طولانی ایران و عراق جاذبهانگیزشی اولیه را نسبت به تجربه ایران تضعیف کرد (اسپوزیتو، 247:1396). باتوجه به آنچه در بالا ذکر گردید، در مجموع می¬توان سه عامل عمده در پاکستان را مانع بازتاب انقلاب اسلامی ایران در این کشور دانست:
1- ایدئولوژی شیعی انقلاب اسلامی ایران، چون انقلاب اسلامی ایران در کشوری با اکثریت جمعیت شیعه مذهب شکل گرفت. از اینرو اصول و ایدئولوژی حاکم در انقلاب اسلامی کاملاً براساس اصول، احکام و آموزه¬های مذهب شیعه تعریف شده بود، درحالیکه از یکسو فقط حدود ۵ درصد از جمعیت مسلمانان پاکستان را شیعیان تشکیل می¬دادند. از سوی دیگر در میان همین حدود 5 درصد نیز گرایشها صوفیانه وارد شده بود بطوریکه خیلی از شیعیان پاکستان باتوجه به این گرایشهای صوفی از حضور فعال در عرصه فعالیت¬های سیاسی و اجتماعی خودداری می¬کردند. بر این اساس ایدئولوژی شیعی انقلاب اسلامی ایران مورد استقبال اکثریت جمعیت حنفی مذهب پاکستان قرار نگرفت.
2- عدم وجود رهبران برجسته جهت ساماندهی گروه¬های متعرض در پاکستان؛ رهبری بسیج هماهنگ کننده نیروهای درگیر منازعه انقلابی است؛ زیرا بدون وجود رهبری، نیروهای درگیر در منازعه انقلابی بهجای اینکه اعتراض و عمل سیاسی خود را متوجه حکومت مستقر کنند ممکن است، آن را متوجه یکدیگر کنند. از سوی دیگر، حرکت انقلابی یکسره جنبش توده¬ای نبوده بلکه ترکیبی از سازمان و جنبش توده¬ای است و رهبری عمده¬ترین عنصر سازمان¬ دهنده¬ بسیج محسوب می¬شود (احمدوند، 14:1396).
رهبران، اهداف جنبش را روشن می¬کنند، درباره¬ شیوه¬ برخورد با حکومت تصمیم می¬گیرند؛ وضع موجود را براساس ایدئولوژی بسیج تحلیل می¬کنند؛ تصویری از جامعه¬ای برتر ترسیم می¬نمایند و هواداران خود را متقاعد میسازند که جنبش پیروز خواهد شد (بشیریه،88:1391). بنابراین، با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران، چه در همان دهه¬ ابتدای انقلاب اسلامی ایران و چه در دهه¬های بعد، در پاکستان شاهد ظهور رهبری یا رهبرانی که دارای چهره کاریزماتیک چه از نظری مذهبی و سیاسی باشند که بتواند افراد و گروه¬های متأثر از انقلاب اسلامی ایران را در این کشور رهبری و سازماندهی کند نبوده¬ایم و به دلیل عدم وجود همین رهبران فرصت و زمینه برای قدرتیابی نظامیان در این کشور فراهم شد.
5- زمان پخش
برخی اندیشمندان بر این اعتقادند که بازتاب¬های انقلاب ایران و به تعبیر گراهام فولر (تأثیر رفلکسی انقلاب) تنها در نخستین سال¬های انقلاب بسیار گسترده و فزاینده بوده و پس از آن به تدریج، با گذشت زمان شعاع این اثرات محدودتر شده است. آنها در بررسی عوامل کاهش دهنده، تأثیرات در کنار افزایش مسافت، گذشت زمان را نیز عامل مهمی در کاهش تعداد پذیرندگان تلقی می¬کنند و معتقدند میزان پذیرش با افزایش زمان کاهش می¬یابد (جردن و راونتری، 26:1392). بعنوان نمونه (نیکی کدی) معتقد است تأثیرات محسوس انقلاب اسلامی و الهام¬بخشی، برای بسیاری از جریانات اسلامی در جهان اسلام صرفاً محدود به زمان وقوع انقلاب و چند ماه بعد از پیروزی آن است (2008: 119,Keddie).
از دیدگاه این نوشتار نگاه خطی در بازاندیشی اثرات پدیده¬هایی همچون انقلاب اسلامی و ساده¬سازی آن در تحلیل¬های اینچنینی، ضمن خدشه در درک و دریافت از واقعیات، پیش¬بینی نتایج و آثار را در عمل، دچار ضعف¬هایی می¬کند. این بازتاب¬ها در زمان¬های متفاوت، شرایط متغیر ایران، کشور مقصد، منطقه و نظام بین¬الملل بگونه¬ای سیال دچار قبض و بسط می¬شود که بایستی در تجزیهوتحلیل این موضوع لحاظ شود. در مطالعه موردی کشور پاکستان بازتاب انقلاب اسلامی در دوره¬های زمانی، از وقوع انقلاب تا دو دهه¬ اول از این واقعه تجربه¬های تأثیرگذار متفاوتی برجای گذاشته است. هرچند این دوره نیز به بازه¬های زمانی جزیتری را در برمیگیرد. دهه اول انقلاب از پیروزی انقلاب تا حمله عراق به ایران (از 22 بهمن 1357 تا 31 شهریور 1359) تأثیرپذیری احزاب و گروه¬ها و فعالان سیاسی اسلامی از انقلاب در داخل کشور پاکستان چشم¬گیر و رو به رشد بود اما با حمله عراق به ایران، ترور شخصیت¬های سیاسی توسط گروه¬های تندرو اسلامی در اوایل انقلاب در ایران و محدودیت¬ها و فشارهای دولت وقت پاکستان بر این گروه¬های اسلامی در خاک خود اعمال نمود و علاوه بر این فشارهای بین¬المللی بر انقلاب ایران، بهتدریج از میزان این تأثیرپذیری کاهش یافته است. در دهه دوم انقلاب که آتش¬بس با پذیرش قطعنامه¬ 598 شورای امنیت از سوی دو طرف و پایان جنگ در 29 مرداد 1367 و با شروع دوران رهبری آیت¬اله خامنه¬ای و ریاست جمهوری آیت¬اله هاشمی رفسنجانی، دوران تازه¬ای از تلاش¬های ایران برای رهایی از انزوای بین¬المللی آغاز شد و به این منظور، برنامه¬هایی که با هدف صدور طراحی می¬شد، مورد کنترل بیشتری قرار گرفته. با آغاز بکار هاشمی رفسنجانی در 12 مرداد 1368 و اتخاذ سیاست خارجی تنشزدایی و همکاری مبتنی بر توسعه و نوسازی اقتصادی در عرصه روابط خارجی چه در سطح منطقه و فرامنطقه گرفتند. از اینرو هاشمی رفسنجانی در کنار سیاست تنشزدایی از شعارهای ایدئولوژیک و صدور انقلاب، در ابتدای انقلاب نیز فاصله گرفت. علاوه بر اینها اجرای اولین برنامه پنج¬ساله توسعه ایجاب می¬کرد، دولت سیاست باز اقتصادی را برای ورود سرمایه¬گذاران خارجی در جهت سرمایه¬گذاری در بخشهای مختلف اقتصاد ایران را در پیش بگیرد. بنابراین از این تاریخ به بعد شاهد شکل¬گیری روابط خارجی ایران با طیف گسترده¬ای از کشورهای منطقه و بویژه همسایگان مسلمان پیرامونی همچون جمهوری اسلامی پاکستان بوده و این روابط بیشتر حول محور جذب سرمایه و توسعه اقتصادی با این کشورها بوده است. در دوره¬های زمامداری چهار رئیسجمهوری بعدی ایران (سید محمد خاتمی، محمود احمدینژادی، حسن روحانی و سید ابراهیم رئیسی) روابط میان ایران و پاکستان، از دو عامل اولویت سیاست بر اقتصاد و نوع کنشگری قدرت¬های بزرگ تأثیر پذیرفته است. بر این اساس مناسبات میان ایران و پاکستان در این دوران دارای فراز و نشیب-هایی بوده است. چنانکه در مقطع زمانی بین دوره ریاست جمهوری محمود احمدی¬نژاد و همچنین درباره زمانی دوره¬ ریاست جمهوری حسن روحانی با افزایش ناگهانی مناسبات و مراودات اقتصادی بین دو کشور روبرو بوده¬ایم. در واقع این امر نتیجه تلاش¬های ایران برای برقراری پیوندهای محکم اقتصادی با همسایگان در جهت فروکاستن فشارهای غرب و ناپایدار بودن آن، نتیجه فشارهای غرب برای تحریم ایران از یکسو و اولویت چین در سیاست نگاه به شرق ایران از سوی دیگر است. از اینرو در این دوران، تحولات در روابط با دنیای غرب از یکسو و نوع مناسبات با چین، تعیین¬ کننده نوع روابط ایران و کشورهای منطقه از جمله کشور پاکستان است (سلطانی¬نژاد، 8:1398).
6- موضوع پخش
منظور از موضوع پخش مجموعه رفتارهایی است که نظام جمهوری اسلامی ایران انتظار دارد دیگر مسلمانان آن را بپذیرند و مورد قبول اذهان عمومی واقع شود. بنابراین ارزش¬های انقلاب اسلامی، مجموعه پنداشت¬هایی است که موردپسند و مقبول نظام جمهوری اسلامی ایران می¬باشد. به هر تقدیر اسلام سیاسی و قدرت ایدئولوژی آن پیامی بود که انقلاب اسلامی ایران برای مسلمانان ارائه کرد. انقلاب ایران، تقویت شگفت¬انگیز عقاید ضدغربی و محافظه¬کارانه را در پی داشت (فلاح¬زاده و منیری، 1397: 163).
بر این اساس می¬توان مصادیقی از جلوه¬های تأثیرپذیری اجتماعی پاکستان از انقلاب اسلامی را در رفتارهای مذهبی از جمله گرایش به حجاب اسلامی در میان زنان و افزایش اقبال عمومی نسبت به فرایض دینی مشاهده کرد (اسپوزیتو، 1397 :278). اما این تحرکات اجتماعی فکری و فرهنگی بیشتر در سال¬های اولیه¬ انقلاب نمود بیشتری داشت و با گذشته یک دهه از عمر انقلاب اسلامی از شدت این تحرکات کاسته شد. و روابط دو کشور در سطح دولت¬ها و بیشتر در حوزه اقتصادی و تجارت پیگیری گردید. در واقع در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه ایران به پاکستان همانند دیگر مناطق، با ایده ترویج ایده¬های انقلابی همراه بود، اما به مرور منطق اقتصادی جایگاه خود را در تعیین نوع مناسبات بین دو کشور به¬ دست آورد. انقلاب اسلامی ایران، در دوران اوج احیای جنبش¬های مذهبی در کشورهای دارای جمعیت گسترده مسلمان منطقه جنوب شرق آسیا بهخصوص اندونزی و مالزی رخ داد و از اینرو، خود بعنوان یک عامل الهامبخش برای اسلام¬گرایی رو به¬ظهور عمل کرد. با اینحال دو عامل از میزان اثرگذاری انقلاب ایران بر تحولات سایر کشورهای اسلامی از جمله پاکستان کاسته و به بازگشت عامل تجارت بعنوان صورت تعیین¬ کننده مناسبات ایران و پاکستان کمک کرد: نخست، توانایی دولت¬های منطقه از جمله کشور پاکستان در کنترل جریان¬های اسلام¬گرا در سال¬های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و دوم سرمایه¬گذاری¬های عربستان سعودی برای ترویج اسلام سلفی در کشورهای منطقه بویژه پاکستان (Abuza, 2017: 18).
7- شیوههای صدور پخش
7-1- پخش سرایتي
بطور طبیعی محیط پخش، گاه پذیرا (دارای تجانس فکری، فرهنگی، دینی، اجتماعی و اقتصادی) و گاه ناپذیر است. عوامل پذیرا موجب ایجاد زمینه¬های مساعد و همگرایی و عوامل ناپذیرا موجب تأثیرپذیر نبودن از پیام¬های انقلاب اسلامی و واگرایی از آن می¬شوند (رفیع¬پور، 1396 :88). از طرفی نباید وضعیت جغرافیایی این دولت¬ها و دوری و نزدیکی آن¬ها با ایران انقلابی فراموش کرد، بدین معنا که هرچقدر از نظر جغرافیایی به ایران نزدیک¬تر بودند و خطر صدور انقلاب و نفوذ آن را در میان مردم خود بیشتر احساس می¬کردند، مواضع سخت¬تری را اتخاذ می¬نمودند.
البته میزان تأثیر و بازتاب انقلاب اسلامی بر همه جوامع اسلامی یکسان و یکنواخت نبود بلکه باتوجه به قرابت¬های فکری، فرهنگی و جغرافیایی درجه تأثیر آن متفاوت بوده است و ازآنجاکه این انقلاب برپایه تعالیم دین اسلام و مکتب اهلبیت به پیروزی رسید زمینه تأثیرگذاری آن باتوجه به همین امر متفاوت بود. این انقلاب بر مسلمانانی که پیرو مکتب اهلبیت بودند یعنی شیعیان جهان تأثیر فوقالعاده و شگفتی داشت و می¬توان ادعا کرد که جایگاه شیعیان جهان را از حاشیه و پیرامون به مرکز ثقل تحولات جهان اسلام منتقل نمود.
دولت اسلامی پاکستان نیز علیرغم اکثریت جمعیت مسلمان اهل تسنن، ایدئولوژی سکولار دارد، و در بین مقامات دولتی، نوعی بدبینی نسبت به مسلمانان وجود دارد. از اینرو است که دولت از مدت¬ها قبل، به دنبال سیاستزدایی از اسلام بوده است و از تهدید گرایشهای اسلامی نام می¬برد و بعضاً از آن بنام (اسلام¬هراسی) هم تعبیر می¬شود (محمدی، 1396 :515). بنابراین باتوجه به اینکه یکی از پیش¬شرط¬های پخش سرایتی نزدیکی جغرافیایی و اشتراکات مذهبی و فرهنگی بین مبدأ و مقصد پخش می¬باشد و در رابطه با پاکستان و ایران هم به دلیل این نزدیکی جغرافیایی و قرار گرفتن دو کشور در یک منطقه دارای وجوه مشترکی بوده اما به دلیل عدم اشترکات مذهبی و فرهنگی بین این دو، چون ایران دارای مذهب شیعه دوازده امامی و پاکستان دارای مذهب اهل تسنن (مذهب حنفی) می¬باشد. براین اساس می¬توان گفت پخش سرایتی نقشی در بازتاب انقلاب اسلامی ایران در کشور پاکستان نداشته است.
7-2- پخش جابهجایي
در پخش جابه¬جایی، افراد و یا گروه¬های دارای یک ایده مخصوص، بطور فیزیکی از مکانی به مکان دیگر حرکت می¬کنند و به این طریق ابداعات و نوآوری¬ها در سرزمین جدید گسترش مییابند (روانتری،1392 :162). هرچند با اختراع و رواج پدیده¬های جدید ارتباطی، الگوی پخش جابه¬جایی تا حدودی کمرنگ شده، ولی کماکان پخش جابه¬جایی می¬تواند خود را با شرایط جدید تطبیق داده و علاوه بر روش¬های قبلی، از امکانات ارتباطی جدید نیز در سطح وسیع استفاده نماید.
دولت پاکستان هم از ابتدای انقلاب فعالیت¬هایی را در جهت محدود کردن روابط نامطلوب با ایران انجام داد و از سفر شهروندان¬شان به ایران، چه بعنوان دیدارهای خصوصی و چه برای دانشجویان عازم فراگیری علوم اسلامی مخالفت می¬کرد. در نخستین سال¬های پیروزی انقلاب این سیاست بطور غیررسمی اجرا می-شد. گزارش¬ها حاکی از آن است؛ شهروندانی که از ایران بازمی¬گشتند، از نظر مسئولین مظنون تلقی می-شدند. بااینحال از اواسط دهه60 دولت پاکستان رسمأ شهروندانش را از تحصیل درسی در تعدادی از کشورها منع کرد. ایران نیز در این لیست قرار داشت (روزنامه رسالت، 06/09/1390).
اتهاماتی نیز مطرح بود مبنی بر اینکه مسلمانان تندرو در این کشور نیز درصدد تشکیل دولتی اسلامی طبق الگوی ایران هستند. در یک مورد معروف سردبیر مجله جوانان مسلمان، به اتهام براندازی به سیزده سال حبس محکوم شد. از جمله اتهامات وی انتشار مقاله¬ای در این مجله با عنوان «آیت¬اله خمینی» بود. محاکمه کنندگان مدعی بودند که این مقاله بگونهای تحریکآمیز توصیه کرده: توان مشابه انقلاب اسلامی در جهت نابودی حکومت¬های غیرمبتنی بر اسلام بکار گرفته و از مسلمانان سراسر جهان خواسته شود که انقلاب اسلامی را به ثمر بنشانند (روزنامه رسالت، 06/09/1390).
7-3- پخش سلسله مراتبي
در پخش سلسله مراتبی، پدیده¬ها و نوآوری¬ها در قالب سلسله مراتب و از طریق توالی منظم دستهها و طبقات، منتقل و گسترش مییابند. ایدهها از یک فرد مهم به فرد دیگر یا از مرکز شهری به مرکز دیگری گسترش مییابد؛ بنابراین نوآوریها ابتدا در طبقات بالای اجتماع و سپس در طبقات پایینتر منتشر میشود. برخی بدان (انتشار ریزشی) نیز گفته¬اند (برزگر، 1396 :37). بنابراین ابزارها، افراد و نهادهایی بطور طبیعی و یا ارادی در این رابطه عامل شیوع اندیشه واقع شدهاند. بالاترین سرعت انتشار در پخش سلسله مراتبی است، زیرا با پذیرش نوآوری از سوی افراد مهم، پدیده بهسرعت بهکل قاعده منتقل میشود. در مورد پخش عقاید انقلابی در پاکستان به شیوه سلسله مراتبی، میتوان گفت هیچ شخصیت برجسته سیاسی و اجتماعی از ایده¬های انقلابی ایران الگوبرداری نکرده است. البته این بیشتر به دلیل فشارها و محدودیتهایی است که دولت وقت پاکستان با هرگونه تحریک انقلابی و سیاسی ناشی از انقلاب اسلامی اعمال میکرده است.
نتیجهگیری
نویسنده این مقاله به دنبال بررسی چرایی بازتاب محدود انقلاب اسلامی ایران بر کشور اسلامی پاکستان براساس نظریه پخش تورستن هاگراسترند بوده¬اند. با بهره¬گیری از اصول و مؤلفههای عمده و مهم این نظریه یعنی مبدأ، مقصد، موضوع، زمان و شیوه¬های صدور پخش به این سوال پاسخ داده¬اند. بنابراین مقاله حاضر، به دو بخش کلیدی تقسیم میگردد، در بخش نخست ابتدا در قالب چارچوب نظری، نظریه¬ پخش هاگراسترند به همراه اصول آن توضیح داده شد. در بخش دوم به دنبال اثبات فرضیه پژوهش یعنی، وجود مشکلاتی در مبدأ و مقصد پخش یعنی ایران و پاکستان مانع گسترش افکار و اندیشه¬های انقلاب شده است، براساس پنج مؤلفه نظریه هاگراسترند (مبدأ، مقصد، موضوع، زمان و شیوه¬های صدور پخش) بوده¬ایم. در ابتدا عنصر مبدأ پخش یعنی ایران مورد بررسی قرار گرفت، در این قسمت بازه زمانی پیروی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 تاکنون یعنی دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی مورد مطالعه قرار گرفته است. در نتیجه تغییر دولتها در ایران سیاستهای ایران غالب شدهاند، هرکدام از این گفتمانها دیدگاه متفاوتی نسبت به جریان صدور انقلاب داشتهاند. بطوریکه بخشی از این گفتمانها به دنبال صدور انقلاب در قالب الگوهای سیاسی و فرهنگی بودهاند و برخی دیگر به دنبال الگوی توسعه اقتصادی و افزایش مراودات تجاری با کشورهای دیگر از جمله پاکستان بودهاند. بنابراین همین گفتمان یکی از عواملی است که در ایران مانع بازتاب انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی پاکستان شده است. در قسمت بعد عنصر مقصد پخش یعنی کشور پاکستان مورد تحلیل قرار گرفت، در مجموع عوامل وجود ایدئولوژی شیعی در انقلاب اسلامی ایران، عدم وجود رهبران برجسته و به قدرت رسیدن نظامیان در این کشور، از موانع بازتاب محدود انقلاب اسلامی ایران در این کشور دانسته شده است. در قسمت بعد به عنصر سوم یعنی زمان پخش پرداخته شده است. از اینرو، تنها در نخستین دهه¬ پیروزی انقلاب اسلامی ایران بازتاب آن در کشور جمهوری اسلامی پاکستان تا حدودی پررنگ بوده است (در جریان سفر سه روزه آیتاله خامنهای به پاکستان و نمود آن که استقبال به یادماندنی و تاريخي مردم پاکستان از وی بوده این بازتاب تجلی مییابد) و پس از آن به تدریج، با گذشت زمان شعاع این اثرات محدودتر شده است. تا جائیکه دیگر سیاستمداران کشور بهجای صدور انقلاب به همسایه شرقی، در پی توسعه روابط اقتصادی با این کشور بودهاند. در قسمت بعدی عنصر موضوع پخش مورد بررسی قرار گرفت و براساس مطالعات صورت گرفته، میتوان مصادیقی از جلوههای تأثیرپذیری اجتماعی ملت پاکستان از انقلاب اسلامی را در رفتارهای مذهبی آنان از جمله گرایش به حجاب اسلامی در میان بانوان و افزایش اقبال عمومی نسبت به فرایض دینی مشاهده کرد. اما این تحرکات اجتماعی، فکری و فرهنگی، بیشتر در سال¬های اولیه انقلاب نمود بیشتری داشت و با گذشت یک دهه از عمر انقلاب اسلامی از شدت این تحرکات کاسته شد و روابط دو کشور در سطح دولتها و بیشتر در حوزه اقتصادی و تجارت پیگیری شد. در نتیجه این خود یکی از علل بازتاب محدود انقلاب اسلامی ایران در جمهوری اسلامی پاکستان بوده است. در پایان نیز به آخرین مؤلفه نظریه پخش یعنی شیوههای صدور پخش بعنوان آخرین عاملی که مانع بازتاب انقلاب اسلامی ایران در این کشور شده، که به دلیل عدم اشترکات مذهبی بین این دو کشور، چون ایران دارای مذهب شیعه دوازده امامی و پاکستان دارای مذهب حنفی می¬باشد و همچنین عدم الگوبرداری شخصیتهای برجسته سیاسی و اجتماعی پاکستانی از ایدههای انقلابی ایران را دیگر علل بازتاب محدود انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی پاکستان میدانند.
چکیده
هر انقلابى تأثیرات کموبیش منطقهاى و بینالمللى دارد و براى ایجاد عمق استراتژیک خود، پیامى را عرضه میکند. انقلاب ایران نیز دارای این ویژگی بوده و احیاگر تفکر اسلام و اسلام سیاسی بعنوان یکی از رخدادهای مهم در قرن بیستم تلقی میشود. هدف از نگارش این مقاله علتیابی بازتاب محدود انقلاب اسلامی ایران در جمهوری اسلامی پاکستان براساس نظریه پخش و با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه کتابخانهای جهت گردآوری اطلاعات است. بنابراین در این مقاله سعی گردیده است با کاربست نظریه پخش هاگراسترند به این سوال پاسخ داده شود، چرا بازتاب انقلاب اسلامی ایران در کشور اسلامی پاکستان محدود بوده است؟ فرضیه مطروح شده این است که دلیل مشکلاتی از جمله وجود دیدگاههای متفاوتی نسبت به جریان صدور انقلاب و قدرتیابی نظامیان در مبدأ و مقصد پخش یعنی ایران و پاکستان مانع گسترش افکار و اندیشههای انقلاب شده است. یافتههای برآمده از مقاله حاضر، این است که باتوجه به مشکلاتی که در ابتدای انقلاب اسلامی در دو کشور وجود داشته، جمهوری اسلامی به تدریج سیاست صدور انقلاب به پاکستان را کنار گذاشته و به سمت گسترش روابط اقتصادی با این کشور رفته است.