مدل مطلوب سیاست‌های فرهنگی ایران در چین با آینده‌نگری نظام سیاسی جمهوری خلق چین

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- کارشناسی‌ارشد روابط بین‌الملل، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب (نویسنده مسئول)
دریافت: ۲ دی ۱۴۰۱ | انتشار: 29 اسفند 1401

منابع و ماخذ

فارسی:
1- ارغوانی پیرسلامی، فریبرز (1394)، درآمدی بر روابط راهبردی چین و ایران، تهران: نشر مخاطب.
2- پارمار، ایندرجیت و کاکس، مایکل (1390)، قدرت نرم و سیاست خارجی ایالات متحده، ترجمه: علیرضا طیب، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
3- جوادی ارجمند، محمدجعفر و دیگران (1391)، «دیپلماسی فرهنگی ایران در عراق و چشم¬انداز آینده در روابط دو کشور»، فصلنامه نگرش¬های نو در جغرافیای انسانی، س 4، ش 3.
4- چگینی¬زاده، غلامعلی (1386)، «چین در حال ظهور؛ سناریوهای محتمل»، فصلنامه پژوهش حقوق و سیاست، س 9، ش 23.
5- سجادپور، کاظم (1391)، سیاست خارجی و دنیای پر تلاطم، تهران: انتشارات اطلاعات.
6- شامیری شکفتی، افشین (1397)، سیاست خارجی چین، چ 1، تهران: انتشارات جوینده.
7- شی جین، پینگ (1394)، «چشم¬انداز روشن روابط چین و ایران»، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران.
8- صفری، مهدی (1394)، نگاه نخبگان ایرانی و چینی به روابط دو کشور، گردآوری: حسین عسگریان، تهران: انتشارات ابرار معاصر.
9- عالم، عبدالرحمن (1378)، اندیشه سیاسی چین باستان، چ 1، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.
10- علمایی، ابوالفضل (1394)، بررسی روابط اقتصادی ایران با چین و ارائه سازوکارهای بسط و ارتقاء روابط، گردآوری: حسین عسگریان، تهران: انتشارات ابرار معاصر.
11- قوام، عبدالعلی (1395)، اصول سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل، تهران: انتشارات سمت.
12- قاضی¬زاده، شهرام و طالبی¬فر، عباس (1390)، مناسبات راهبردی ایران و چین، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
13- هنری، کیسینجر (1398)، چین، ترجمه: حسین راسی، چ 2، تهران: انتشارات فرهنگ معاصر.
14- مینگ، جینگ لی (1390)، قدرت نرم چین، ترجمه: عسگر قهرمان¬پور بناب، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).

لاتین:
15- Fu, Wen- and others (2017). Academic e-Book Publishing in China: An Investigation of Current Status and Publishers' Attitudes. The Journal of Academic Librarianship. 44. 10.1016/j.acalib.2017.12.008.
16- Mozias, Petr. De Conti, Bruno (2019). Belt and road initiative: challenges and opportunities for China and for the world. Texto para Discussão, 366, 1_24
17- site center of statista, 2021. URL: https://www.statista.com/statistics/226982/number-of-universities-in-china/
18- https://www.ceicdata.com/en/indicator/china/direct-investment-abroad
19- https://hotingfacts.com/internet-facts-stats/

متن کامل

مقدمه
فرهنگ و اشتراکات یا اختلافات آن در جهان امروزه یکی از عوامل مهم تقسیم¬بندی کشورها و مناطق جهان محسوب می¬شود و عاملی برای وحدت یا همگرایی و اختلاف یا واگرایی کشورهاست. لذا دولت¬ها با دیپلماسی فرهنگی تلاش دارند تا روابط سازنده¬ای را با متناظرین خود رقم بزنند و به نقاط اشتراک فرهنگی برای تأمین منافع ملی دست یابند. دیپلماسی فرهنگی مطلوب، بهترین نوع دیپلماسی و اوج صلح¬آمیز بودن و نزدیکی دو کشور است. روابط سیاسی و اقتصادی بنا به نیاز و ضرورت یک یا چند کشور در نسبت همدیگر برقرار خواهد شد و در بسیاری از مواقع ممکن است ملت و حتی دولت¬ها به یکدیگر نگاه و تصور مثبت و قابل اعتمادی نداشته باشند، اما وقتی که دو یا چند کشور روابط فرهنگی مناسبی باهم دارند، قطعا پیشینه و بینش قوی و قابل ملاحظه¬ای داشته و به این ترتیب سطح روابط جدی و نزدیک ارزیابی می¬گردد.
استفاده از ابزار دیپلماسی فرهنگی در تاریخ ایران سابقه طولانی دارد و ایرانیان از طریق روابط فرهنگی و تجاری به گسترش اسلام در آسیای مرکزی، شرق آسیای مرکزی و شرق آسیا مبادرت ورزیدند. امروزه به باور بسیاری از دانشمندان و صاحب¬نظران فرهنگ و مولفه¬های فرهنگی یک رکن اصلی در روابط بین کشورها و در دیپلماسی بین‌المللی محسوب می¬شود (ارجمند و دیگران، 1391: 28).
تقویت دیپلماسی فرهنگی بهترین راهبرد برای دفع چالش¬های میان روابط ایران و چین محسوب می¬شود. اما از آنجا که چین نظامی دموکراتیک ندارد، دیپلماسی فرهنگی در قبال چین قطعا بطور کامل در چارچوب دیپلماسی عمومی تعریف نشده و می¬بایست رویکردهای نخبگانی و سنتی دیپلماسی را مدنظر قرار گیرد.

1- مولفه‌های دیپلماسی فرهنگی ایران در چین
1-1- توجه به تاریخ معاصر چین برای سیاستگذاری
بدون تکیه بر تجارب تاریخی نمی¬توان پیشاپیش به تحلیل و ارائه نظریه¬ای درباره روابط بین‌الملل مبادرت کرد، زیرا تکرار برخی از رویدادهای تاریخی محقق را وا می¬دارد تا به طبقه¬بندی انواع مختلف روابط سیاسی بپردازد و راه را برای استخراج ویژگی¬های عمومی رفتار دولت¬ها هموار کند (قوام، 1395: 294). لذا در روابط بین‌الملل برای اتخاذ تصمیم منطقی و مطلوب، افراد تصمیم گیرنده باید از اطلاعات و شناخت کافی برخوردار باشند، زیرا اساسا تصمیمات درست براساس اطلاعات درست و موثق گرفته می¬شود. اما تاکنون سیاست و راهبردهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در قبال چین با استناد به اطلاعات و منابع دقیق و کافی اتخاذ نشده است، چراکه دانشگاه¬هایی مانند دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه و دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران رشته تحصیلات تکمیلی مطالعات چین نداشته و همچنین در میان مراکز تحقیقاتی و پژوهشی کشور، هیچکدام بطور متمرکز بر حوزه¬های مختلف چین پژوهش نمی¬کنند. به این ترتیب آنچه که باید پژوهش¬های تصمیم¬ساز در نسبت با چین به دنبال آن تلاش و ارائه کنند، شناخت نسبت به چین و روابط آن در کنار ظرفیت¬های موجود برای دو کشور است.
1-2- چین‌شناسی با رویکرد تاریخی
تاریخ امپراطوری در چین به 4000 سال قبل باز می¬گردد. امپراطوری چین کهن¬ترین و بزرگترین تمدن مستمر جهان به شمار می¬آید. چاپ، کاغذ، رستوران، بستنی و باروت ابتدا در چین کشف و طرح شد (عالم، 1378). در میانه قرن نوزده، امپراطوری چین توسط بریتانیا مورد تهدید و هجوم قرار گرفت و برای اولین بار بطور جدی با خارج از قاره آسیا درگیرد شد. در 1850 چین از بریتانیا شکست خورد و تحت اختیار بریتانیا، فرانسه، ژاپن و روسیه درآمد. این وضع تا 1949 ادامه داشت که البته در این مدت تلاش-هایی توسط چینی¬ها صورت گرفت، اما به نتیجه نرسید.
چین همچون ایران انقلاب ایدئولوژیکی (1949) را پشت سر گذاشته که در آن انگیزه‌های ملی¬گرایانه¬ای دیده می‌شود. مائو بعنوان رهبر انقلاب کمونیستی چین نسبت به مسائل و فضای بین‌الملل نگاهی ایدئولوژیک داشت. او معتقد بود که نادیده گرفتن حاکمیت چین در سیاست بین‌الملل و تهاجم به فرهنگ و تمدن آن، باعث تحقیر ملت و دخالت‌های امپریالیستی در آن و درنهایت تضعیف هرچه بیشتر چین شده بود. مائو سازمان‌های بین‌المللی را در خدمت قدرت‌های بزرگ می‌دید که منافع سایرین را نادیده می‌انگارد. لذا چین در آن مقطع از مشارکت در نهادهای بین‌المللی و سرمایه¬داری امتناع می‌ورزید (کیسینجر، 1398).
اما با روی کار آمدن دنگ شیائوپینگ و نسل دوم رهبران، وضع در چین تغییر کرد. او درک متفاوتی نسبت به فضای بین‌الملل داشت و استدلال می‌کرد که چین برای قدرتمندتر شدن، باید تبدیل به یک بازیگر فعال بین‌المللی شود، دستگاه دیپلماسی آن منافع چین را دنبال کند، زمینه رشد حداکثری را فراهم آورد و در این مقصود خود نیز باتوجه به تغییر وضع اقتصاد در چین موفق بوده؛ که با تکمیل اقدامات او توسط جیانگ زمین، چین تبدیل به یک کشور قدرتمند سیاسی و اقتصادی در جهان و یک بازیگر فعال و تأثیرگذار شده است. به این ترتیب موفقیت در دیپلماسی توسط رهبران بعد از نسل اول انقلاب برای چین به دست آمد و آنان معتقد بودند که توسل به جنبه‌های مختلف قدرت و امنیت می‌تواند از امنیتی شدن قدرت رو به رشد چین ممانعت نموده و استراتژی توسعه صلح¬آمیز را موفقیت¬آمیز کند (افشین شامیری، ۱۳۹۷).
چین نخست تصمیم گرفت که استراتژی کلان آن توسعه صلح¬آمیز باشد و سایر اهداف، منافع ملی و به دنبال آن دوست و هم¬پیمانان او هم در ذیل همین راهبرد تعریف و مشخص شود. چین به خوبی دریافته بود که در جهان امروز و بعد از فروپاشی شوروی، توسعه یافتگی بدون شعار و عمل در جهت صلح ممکن نیست. لذا روابط خود را با کشورها بنا به همین اصل تنظیم کردند. این کشور همگام با ایجاد روابط تجاری و سیاسی با آمریکا، با سیاست‌های صلح¬طلبانه و عدم دخالت در امور داخلی کشورها در مناسبات سیاسی و اقتصادی با ایشان، ضمن دور کردن بهانه‌ها و حساسیت‌ها را از آمریکا، در اذهان دولت و ملت‌ها چهره‌ای مطلوب از خود نشان داده است؛ تا آنجاکه دولت‌های جهان خواستار دخالت و حضور بیشتر چین در سیاست بین‌الملل و سازمان‌های بین‌المللی هستند. این مهم در دیپلماسی چین با چند تصمیم و اقدام رخ داده است:
- پذیرش ساختار و قواعد کنونی در نظام بین‌الملل و بازی براساس آن؛
- عدم تلاش برای دخالت در امور داخلی کشورها و تعیین شرط و باید و نباید برای همکاری‌های اقتصادی و راهبردی با کشورهای جهان سوم؛
- عدم سعی بر تحمیل و حتی عرضه ارزش‌های سیاسی و فرهنگی خود به کشورهای آفریقایی و آسیایی؛
- تمرکز دقیق بر استراتژی‌های توسعه اقتصادی خود در جهان؛
- تکیه بر ظرفیت‌های بومی و ارزش‌های ملی و تاریخی خود؛
- شناسایی نقاط قوت و ضعف خود و جسارت مواجهه با ضعف‌ها و توان استفاده از ظرفیت‌های خود.
3-1- نظام سیاسی و جهت‌گیری اقتصادی چین
نظام حکومتی چین، «جمهوری خلق» و مبتنی بر حاکمیت مطلق حزب کمونیست است. براساس قانون اساسی، حزب کمونیست بر ارگان¬های هفت¬گانه مندرج در قانون اساسی نظارت کامل دارد. مقام ریاست جمهوری چین از نظر سلسله مراتب قدرت پس از دبیرکل حزب قرار دارد و شورای دولتی، رکن اجرایی یا در واقع همان هیأت دولت است که شامل نخست وزیر، 4 نفر معاونین، معاونین نخست وزیر، 5 نفر مشاورین عالی شورای دولتی، دبیرکل شورای دولتی و وزرا می¬شود (قاضی¬زاده و طالبی¬فر، 1390: 173). عالی¬ترین رکن قانونگذاری در چین کنگره ملی خلق است که تا پیش از تأسیس کنگره این وظایف برعهده کنفرانس مشورتی- سیاسی خلق بود.
چین دارای بسیاری از عناصر اصلی و لازم قدرت از نظر اکثر نظریه¬پردازان است. ویژگی¬های ملی مانند ایدئولوژی، میزان جمعیت، تاریخ، فرهنگ و تمدن، روحیه ملی، عوامل جغرافیایی و وسعت، اعتبار ملی و اقتصاد از جمله این موارد است. چین در حال حاضر دارای ایدئولوژی کمونیست با مدل مائوئیستی که شامل مجموعه¬ای از نظرات پیرامون زندگی، جامعه، دولت و ... است که باعث وحدت، قدرت و یکپارچه شدن چین شده است. این کشور در گذر زمان توانسته درست و در جهت بالا بردن قدرت خود از این ایدئولوژی استفاده کند و برای مثال بنا به ضرورت سال¬هاست که مدل اقتصادی بین‌الملل خود را از آن چارچوب خارج کرد. چین بواسطه ایدئولوژی خود در فضای سیاسی و فرهنگی دارای ثبات سیاسی بوده و این باعث آن می¬شود که آنها به راحتی به منافع خود دست پیدا کنند، چراکه منافع ملی هر دولتی بسته به مجموعه عواملی است که باید دارای ثبات و یک چارچوب کلی باشد تا تغییر و چرخش قدرت میان احزاب و گروه¬ها باعث لطمه و تغییر آن نشود.
سالانه 100 میلیون گردشگر چینی از جهان بازدید می¬کنند. براساس نمودار زیر از سال 2009 تا سال 2019 در چین 382 کالج و دانشگاه دولتی تأسیس گردیده است (center of statista, 2021).

نمودار 1) تعداد کالج‌ها و دانشگاه‌های دولتی در چین بین سال‌های 2009 تا 2019
......................................................

گزارش سالانه صنعت انتشارات دیجیتال چین در سال  2016  نشان می¬دهد که کتاب الکترونیکی از 1 میلیون در سال 2013 به 1.7 میلیون در سال 2015 افزایش یافته است. بعبارتی افزایش 70 درصدی، با درآمد فروش نسبتاً مناسب از 150 میلیون یوان در سال 2006 به 4.9 میلیارد یوان در سال (Fu, Wen and others, 2017). در سال¬های اخیر سرمایه¬گذاری گسترده¬ای در آفریقا کرده و تقریبا در همه کشورهای آفریقایی جزء لیبی دارای سرمایه¬های کلان است. براساس پیش¬بینی بانک جهانی، در حدود سال 2030 نزدیک به بیش از چهل درصد از مجموع جریان سرمایه جهانی از آن چین بوده که این میزان بیش از مجموع سرمایه ایالات متحده آمریکا و اروپا خواهد بود (علمایی، 1394: 284). سرمایه¬گذاری مستقیم چین در خارج از کشور در ژوئن 2021 به 34.0 میلیارد دلار رسید. در حالیکه در سه ماهه قبل 21.9 میلیارد دلار رشد داشت.


نمودار 2) گزارش سالانه صنعت انتشارات دیجیتال چین در سال  2016
.........................................

با وجود اینکه چین هنوز هم ویژگی¬های ابرقدرت¬های بزرگ و رهبری فناوری را ندارد، اما باتوجه به سطح بالای تولید ناخالص داخلی آن، خود را بعنوان یک رقیب برای آمریکا مطرح می¬کند. این روند از سال ۲۰۱۰ بین این دو قدرت آغاز شده است. حضور آمریکا و چین در ویتنام، میانمار، پاکستان، تایوان و فیلیپین تقریبا برابر است. اما این رقابت در آفریقا، آمریکای لاتین، آسیای مرکزی و جنوب شرقی در حال افزایش است. هر دو قدرت به مواد اولیه و بازار این مناطق نیازمندند و با ارائه پروژه¬هایی برای توسعه، تلاش به نفوذ بیشتر دارند (Mozias and Petr, 2019). آنچه میان چین و آمریکا در حال وقوع است، بیش از آنکه به جنگ شبیه باشد، به رقابت جدی و نزدیک شبیه است. درست است که چین، مستحکم در عرصه بین‌المللی سخن می¬گوید، اما در پی جنگ با آمریکا و غرب نیست. این کشور در پی افزایش سهم در تصمیم¬گیری-های بین‌المللی و جهانی است. یکی از راه¬های دستیابی به نقش موثرتر، نشان دادن استحکام بیشتر در موضع¬گیری¬ها و رفتار سیاست خارجی است (سجادپور،1391: 105).
در بررسی سیر تحولات این کشور و ساختار سیاسی آن نیز مشاهده می¬شود که در چین نیز نظیر غالب کشورهای در حال توسعه، رهبران و نخبگان آن، نقش ممتازی در تعریف و تدوین اصول راهبردی، منافع ملی و آرمان¬های ملت دارند. می¬توان اذعان کرد که چین امروز تا حدود زیادی مرهون مدیریت، تدبیر، درایت و نگرش نخبگان آن است و در واقع در چین امروز نیز فضای سیاسی نه چندان تحت تأثیر توده، بلکه در اختیار نخبگان است. بنابراین افراطی¬گری و احساسات کورکورانه سیاسی و اجتماعی کمتر به چشم می¬خورد و عمل¬گرایی، عقل جمعی و محوریت منافع ملی، عناصر اصلی تصمیم¬گیری در چین امروز به شمار می¬آیند (قاضی¬زاده و طالبی¬فر، 1390: 284).

2- بسط روابط مطلوب فرهنگی در سیاست
در جهان امروز دیپلماسی به شرطی موفق و به اهداف خود دست پیدا خواهد کرد، که بتواند تولید فرهنگ و اندیشه داشته باشد، که از این جهت ایران کشوری غنی و قوی محسوب می¬شود. لذا در این حوزه آنچه که در دیپلماسی بعنوان یک هدف و همچنین برای داشتن و رقم زدن یک دیپلماسی فرهنگی موثر است، باید ضمن بالا بودن سطح توانایی فناوری ارتباطی یک کشور، فرهنگی متمدن داشت و در ادامه منطق و استدلال جهانی برای ارائه آن فرهنگ در اختیار داشت. ایران یکی از کشورهای متمدن جهانی است که از چین تا اروپا تحت تأثیر امپراطوری و تمدن آن بودند.
نماد هر کشوری فرهنگ، زبان، موسیقی و هنر آن کشور است. امروزه یک کشور در جهان بواسطه مجموعه¬ای از غذاهایی که باب میل همه ملت¬هاست، در میان مردم جهان صاحب اعتبار و نفوذ می¬شود. زبان فارسی قطعا باید در اولویت دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران قرار داشته باشد، اما نه بطور مستقیم به آن پرداخته یا تبلیغ شود یا صرفا بصورت تأسیس موسسه یا کلاس آموزش زبان فارسی کفایت شود. قطعا برای یک دانشجوی چینی یا یک شهروند، یادگیری زبان فارسی دلیل و انگیزه¬ای وجود ندارد، اما وقتی او با آثار ترجمه شده فردوسی، حافظ، خیام و حتی نویسندگان معاصری مانند نادر ابراهیمی، مرتضی آوینی و قیصر امین¬پور آشنا شود، ممکن است بواسطه جذابیت این آثار علاقه¬مند به یادگیری زبان فارسی و مطالعه ادبیات و آثار ایرانی شود.
امروزه دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می¬تواند گفتگوی تمدنی راهبردی را باتوجه به ظرفیت-های تکنولوژیک و ارتباطی خود با چین داشته و جهان را تحت تأثیر این گفتمان قرار دهد. همچنین ایران می¬بایست در مقابل و مواجهه با چین از پراکندگی قدرت خود پیشگیری کرده، تمرکز و جهت¬گیری خود را به سمت و سوی دیپلماسی فرهنگی جمع¬بندی کند؛ چراکه پراکندگی اساسا موجب ضعف خواهد شد. حتما ایران و تمدن باستانی آن برای چین جذاب و بازخوانی روابط تاریخی و تمدنی دو کشور در ادوار مختلف قابل توجه بوده و مورد استقبال طرف چینی قرار خواهد گرفت. و در گذر زمان و دراز مدت از قبال این روابط فرهنگی با چین، می¬توان به گسترش روابط، نفوذ سیاسی و اقتصادی «در» یا «با» چین فکر و برنامه¬ریزی کرد.


3- رویکرد بافت‌نگر در دیپلماسی فرهنگی ایران در چین
اعمال کردن قدرت با ابزارهای نرم به دو شکل متفاوت ممکن است. در شکل اول بازیگر اعمال کننده قدرت تلاش می¬کند تا با تغییر دادن ارزش¬های جامعه هدف و دولت به اهداف خود دست پیدا کند. در اینجا بازیگر «الف» تصمیم می¬گیرد که وضع موجود و احیانا وضع مطلوب دولت هدف را تغییر دهد و نوعی مداخله در مناسبات سیاسی یا فرهنگی اجتماعی بازیگر «ب» داشته باشد، که قطعا هدف¬گذاری دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در چین و هیچ کشور جهان به این ترتیب نخواهد بود؛ و رویکرد ما در چین با مدل دوم خواهد بود. به این ترتیب است که تلاش می¬شود از طریق ساختارهایی مانند هنجار، ارزش¬های مشترک و متوسل شدن به تاریخ و روابط تمدنی دو کشور برای تأمین منافع خود و ایجاد روابط راهبردی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی اقدام کند. راهبرد یعنی مشروط ساختن رفتار خودمان به رفتار دیگران (پارمار و کاکس،1390: 77). ما باید در دیپلماسی فرهنگی خود در چین به بافت اجتماعی، فرهنگی و همچنین به ساختار سیاسی هر کشور توجه کنیم، چراکه سیاست، دیپلماسی و به¬خصوص در دیپلماسی فرهنگی میان سوژه و ابژه رابطه¬ای برقرار است و قدرت نیز نه یک سرمایه در دست یک بازیگر، بلکه خود یک کنش در نظر گرفته می¬شود.
لذا بدیهی به نظر می¬رسد که دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران باید رویکرد، موضوعات و محصولات خود را براساس آنچه که مردم جهان نیاز دارند و متناسب با بافت ذهنی و روانی آنهاست تنظیم کند و در اولویت خود قرار دهد. اینکه آداب و رسومی بنا به صرف تاریخی یا باستانی بودن برای همه جذاب خواهد بود خطاست. هر کشوری که می¬خواهد قدرت نرم و نفوذ خود را در نظام بین‌الملل و کشور هدف خود افزایش دهد، باید راهبرد و سیاست¬های خود را براساس دغدغه¬ها و منافع کشورهای دیگر تهیه و تنظیم کند. ایران بنا به فرهنگ، تاریخ کهن و امپراطوری خود در طول ادوار تاریخ، نکات و پیشنهادات جهانشمول بسیاری برای جهان دارد. امروزه فرهنگ¬های بومی و ملی برای مردم جهان جذاب هستند، اما نه به اندازه فرهنگ¬هایی که جنبه جهان¬شمولی را در خود دارند.
بر این اساس گروهی از آگاهان سیاست بین‌الملل بر این عقیده¬اند که بدون تکیه بر تجارب تاریخی نمی-توان پیشاپیش به تحلیل و ارائه نظریه¬ای درباره روابط بین‌الملل مبادرت کرد، زیرا تکرار برخی از رویدادهای تاریخی محقق را وا می¬دارد تا به طبقه¬بندی انواع مختلف روابط سیاسی بپردازد و راه را برای استخراج ویژگی¬های عمومی رفتار دولت¬ها هموار کند (پارمار و کاکس،1390: 79).

4- آینده‌شناسی ساختار سیاسی چین؛ دیپلماسی اولیه و ثانویه
برای آینده چین چند احتمال به نظر می¬آید:
- فروپاشی چین بعنوان مهمترین کشور کمونیستی در جهان؛
- تغییر و بازسازی حوزه سیاسی چین از انحصاری حزب کمونیست به نظام دموکراتیک؛
- ادامه روند کنونی چین با اقتصاد آزاد و حاکمیت حزب کمونیست؛
- تبدیل شدن چین به پایگاهی برای آمریکا پس از استقرار دموکراسی در چین.
در مورد احتمال اول از این جهت ادعا می¬شود که نسل¬های بعدی رهبران چین توان اداره کشور را با پیچیدگی¬هایی که برای آن پیش خواهد آمد، نخواهند داشت. فرزندان رهبران حزب کمونیست که غالبا در دانشگاه¬های غرب تحصیل می¬کنند و در فرهنگ غربی پرورش می¬یابند، ساده¬ترین راهکار در مواجهه با مشکلات را تجربه¬های غربی خواهند دانست و در برابر دشواری¬هایی که بر سر راه چین خواهد بود، وادادگی را انتخاب خواهند کرد. نسل جوان تحصیل کرده چین، به¬خصوص جوانان تحصیل کرده غرب و حتی ژاپن برای عدم مشارکت سیاسی و اجتماعی در چین احساس حقارتی را با خود حمل می¬کنند و اکثر معترضان به ساختار سیاسی چین همین دانشجویان و طبقه متوسط یا نخبه هستند. چین به شدت دچار معضل درگیری¬های قومیتی است که جزء با خودمختاری و دموکراسی امکان حل¬و¬فصل آن وجود ندارد. به این ترتیب چین به ناگهان یا به تدریج وارد راهی می¬شود که پس از گذار آن چیزی از نشانه¬های کمونیست در آن نخواهد بود.
در مورد احتمال دوم، از این بابت جدی و قابل اعتنا است که طبقه شهری چین نارضایتی زیادی از بابت پدیده¬هایی چون رانت¬خواری، فساد اقتصادی، مواد مخدر و طبقه فقیر شهری دارد و این معضلات در پیوند با مشکلات مناطق روستایی چین که اعم از نارضایتی، سطح پایین بهداشت عمومی و افزایش بیکاری است، بقای حزب کمونیست را دچار چالش خواهد کرد و چین باتوجه به نفوذ فرهنگی و توسعه اجتماعی در طی دو دهه اخیر، به سمت دموکراسی خواهد رفت و مطالبات از عرصه اجتماعی به سیاسی گسترش خواهد یافت.
احتمال سوم بر این پایه استوار است که حزب کمونیست چین با استفاده از تغییرات و بکارگیری روش¬های نوین در اداره کشور در حوزه¬های سیاسی و اجتماعی همچنان پابرجا بماند. این احتمال چندان دور از ذهن نیست و بخشی از رهبران جدید حزب نگرش¬هایی چون کاهش کنترل رسانه¬ای، کاهش نظارت و فشارهای امنیتی و محدود شدن اعمال کنترل اجتماعی و مذهبی را دارند و معتقدند که حزب کمونیست تنها با این اصلاحات می¬تواند به وجود خود ادامه دهد.
احتمال چهارم که براساس پیش¬بینی¬ها و مطالعات نگارنده مطرح شده است، استدلال می¬کند که اگر چین به سمت دموکراتیک شدن برود و نقش مردم در تصمیم¬گیری¬های سیاسی و اداره کشور توجه شود، آنگاه بنابه دلایلی چون تسلط و تجربه آمریکا و رسانه¬ها و دستگاه تبلیغاتی آن در جهت¬دهی به نظر و افکار عمومی از یکسو و دیگر سو ضعف رسانه¬های چینی در این زمینه و همچنین جذابیت سبک زندگی آمریکایی برای مردم جهان و به¬خصوص جوانان چینی، آمریکا به راحتی حوزه عمومی و سپس حاکمیتی چین را در اختیار خواهد گرفت.
لذا برای بهره¬برداری هرچه بهتر از فعالیت¬های فرهنگی در چین باید به حال و آینده چین نگاهی داشت. بنابه نظر کارشناسان، آینده¬شناسان و همچنین بررسی¬های پژوهش حاضر، چین احتمالا طی یک یا دو دهه آینده دولت دموکراتیک را تجربه خواهد کرد؛ همانطور که در کنگره هفدهم حزب کمونیست چین نیز، دو بحث مهم مطرح شد. یکی برداشتن گام¬های نخست دموکراسی و دیگری ورود نسل پنجم رهبران به دفتر سیاسی حزب بوده. زیرا جامعه چین به سرعت در حال رشد و پیچیده¬تر شدن است و طبیعتا به حکومتی نیازمند است که متناسب با آن باشد. لذا در این کنگره دموکراسی دورن حزبی از سوی رهبران مطرح شده است که منظور از آن کنترل و نظارت در درون حزب است (چگینی¬زاده، 1386: 42).

5- عوامل تعیین کننده سیاست خارجی چین
جهت بررسی دقیق و واقع¬بینانه دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در چین و طراحی مدل مطلوب برای آن، در این پژوهش می¬بایست در سه سطح جمهوری خلق چین را مورد مطالعه قرار داد. سطح نخست عوامل تأثیرگذار بر تصمیم¬سازی و تصمیم¬گیری سیاست خارجی چین که با زیرنظر گذراندن ارزش¬ها و گرایش¬های افراد تأثیرگذار و دخیل در سیاست خارجی ممکن است. سپس نهاد و گروه¬های تأثیرگذار و تصمیم¬گیر و در سطح نهایی نیز مطالعه دولت¬ها و تعاملات میان آنها را در دستورکار قرار داد که در این مورد جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین مطرح هستند.
مطالعه عوامل تأثیرگذار و تصمیم¬گیر در سیاست خارجی از این جهت مهم است که تحت هر شرایطی و موقعیتی این افراد هستند که برای سیاست¬های خارجی یک کشور تصمیم می¬گیرند. افراد نیز براساس موقعیت و گذشته فرهنگی، اجتماعی و ارزشی خود دخالت می¬کنند و البته هر فرد در راستای تجربیات و روش¬های تفکر خود تصمیم اتخاذ می¬کند. لذا قطعا در هر کشور، دولت و حتی گروه سیاسی، افراد ممکن است در نسبت باهم متفاوت فکر کنند. برای مثال در تجربه جمهوری اسلامی ایران با فدراسیون روسیه، با روی کار آمدن ولادیمیرپوتین و حزب روسیه متحد روابط سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور همواره در جهت مطلوب شدن قرار گرفت. در مورد چین نیز باید با شناخت افراد تأثیرگذار و به¬خصوص افرادی که در سیاست خارجی چین حضور قابل اعتنا دارند، مورد هدف و مخاطب دستگاه فرهنگی و انجمن¬های دوستی ایران و چین قرار گیرند. جدای از افراد، سازمان و ساختار تشکیلات آن قطعا اساس تصمیم¬گیری و سیاست¬گذاری¬هاست که افراد براساس آن اصول و اهداف مشخص وارد سازمان شده و گردهم می¬آیند. سازمان ضمن فرصت¬ها و بسترهای خاص خود برای بروز افراد، محدودیت¬هایی نیز برای آنها دارد، که دستورالعمل¬ها و تقسیم کار و ... هست.
دیپلماسی فرهنگی ایران در چین در شبکه¬ای محدود رقم خواهد خورد. شبکه¬ای محدود از مخاطبان نخبه و تأثیرگذار در چین که بنابه ضرورت یا نیاز از آنها بهره¬برداری می¬شود. چین امروز هیچ تصمیم احساساتی، هیجانی و افراطی اتخاذ نمی¬کند و در عین حال دارای احساسات و غرور ملی، بیگانه¬پذیری و عقل¬محور است. لذا ایران که چندان با چین بیگانه محسوب نمی¬گردد، می¬تواند با یک راهبرد دیپلماسی فرهنگی نخبگانی بر تصمیمات چین در مورد خود تأثیرگذار و بطور غیرمستقیم برای بلندمدت نیز بر مردم چین تأثیر داشته باشد. باتوجه به ساختار کنونی جمهوری خلق چین پیداست که جمهوری اسلامی ایران نباید و نمی¬تواند در دیپلماسی فرهنگی خود در قبال چین، رویکرد عمومی داشته باشد. چراکه اولا با سد و مانع قانونی دولت چین مواجه شده و دوما، به این ترتیب نمی¬تواند به منافع خود در چین دست یابد و پاسخ زحمات و کاشت بذر خود را دریافت کند. دولت چین یک ساختار بسته و ثابت دارد و الگوی توسعه چین -یا به اصطلاح اجماع پکن که در آن یک اقتصاد بازار لیبرال زیرنظر یک نظام سیاسی اقتدارگرایانه¬ای قرار دارد (مینگ جینگ لی، 1390). که آراء و نظرات مردمی در سیاست¬ها و انتخاب افراد و چرخش قدرت هیچ انعکاس و تأثیری ندارد. لذا اگر هدف و مخاطب دیپلماسی فرهنگی مردم باشند، پس از منعکس نشدن آن دولت چین، باید با دیپلماسی فرهنگی ناکارآمدی با همه هزینه¬ها و منابع آن مواجه شد که هیچ تأثیری در تأمین منافع ملی و نگرش مقامات چینی به ایران نشده است. پس در رابطه خاص با چین در راهبردی کوتاه¬مدت باید از مدل مستقیم اعمال قدرت نرم بهره گرفت. یعنی با استفاده از منابع قدرت بطور مستقیم بر نخبگان دولت تأثیر گذاشته و بر تصمیمات آنها در مورد جمهوری اسلامی ایران اثرگذار باشیم. برای دستیابی به این هدف می¬توان از یکی از موثرترین روش¬های دیپلماسی فرهنگی یعنی ترویج، تعریف و تبیین منافع کشور هدف در کشور مبدا است بهره گرفت. به این نکته که اساتید یا پژوهشگران و مولفانی در کشور هدف مانند چین، در آثار خود منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چین را در نسبت با ایران و روابط با آن شرح داده و گفتمان¬سازی می¬کنند. لذا جمهوری اسلامی ایران می¬بایست اساتید و پژوهشگران علاقه¬مند به خود یا گفتمان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی شیعه را در چین شناسایی کرده و با تعامل پیوسته با آنها اهداف دیپلماسی فرهنگی و سیاست خارجی خود را دنبال کند. این مخاطبان می-توانند اساتید علاقه¬مند به زبان فارسی یا دانشجویان، پژوهشگران علاقه¬مند به گفتمان اسلام و تشیع، تاریخ¬پژوهان علاقه¬مند به تمدن و فرهنگ باستانی ایران یا افراد علاقه¬مند به گفتمان و آرمان¬های انقلاب اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باشند.

6- انگاره‌های رهبران چینی در مورد ایران
در اثر نفوذ و گسترش فرهنگ و انگاره¬های غربی در چین شاهد شکاف نسلی به لحاظ فرهنگی، سبک زندگی و عقیدتی میان نسل گذشته و نسل کنونی هستیم. نسل جدید در چین با فرهنگ و الگوهای غربی رشد کرده و برای آن بسیار جذاب است که براساس مدل¬های غربی زندگی کند و این روند و تغییر موجب بسیاری از اختلافات، درگیری¬ها و نزاع فکری و عملی در چین شده است. فرهنگ غربی باعث تنزل اتحاد قومیت¬ها، گروه و اقلیت¬های چینی شده است. کاریزمای رهبری در میان رهبران چین به تدریج در حال افول است و رهبری مشارکتی نیز به همان نسبت در حال ظهور است. شهرنشینی و مهاجرت به شهرها، رفاه نسبی مردمی، دسترسی به اطلاعات و گسترش رسانه¬ها در چین و میزان گسترده اعزام بورسیه¬های تحصیلی چین به غرب، همگی نوید حرکت چین به دموکراسی را می¬دهد. بسیاری معتقدند که افراطی¬گری انقلابیون و سیاست¬های انقلاب فرهنگی در چین باعث این فاصله نسل¬های بعدی چین در نسبت با فرهنگ و کشور شده است.
لذا ایران نیز بعنوان یک کشور مدعی روابط مطلوب با چین باید برای آن شرایط خود را آماده و جزء اولین کشورهایی باشد تا با این تغییر مهم در چین واکنش و مواجهه درست انجام می¬دهد. چینی¬ها در حال حاضر درک درستی نسبت به ایران و سیاست¬های آن ندارند. آنها ایران را همچنان غرب زده و مشتاق ایجاد رابطه نزدیک با غرب می¬دانند. عده¬ای نگران¬اند که ناگهان تبدیل به متحد آمریکا در منطقه شده و دولت مطمئنی برای چین نخواهد بود. آنها می¬دانند که افکار عمومی ایران و حتی بخش قابل توجهی از نخبگان ایران نسبت به چین دید مثبتی ندارند و قدرت او را باور نکرده¬اند. لذا می¬توان مهم¬ترین عامل تأثیرگذار بر تغییر مثبت دیدگاه نخبگان ایران و چین به یکدیگر را اعتمادسازی هرچه بیشتر میان آنها دانست. این اعتمادسازی زمینه لازم برای گسترش و تعمیق روابط دو کشور در تمامی عرصه¬ها را فراهم می¬آورد (صفری، 1394: 249). و دیپلماسی فرهنگی با رویکرد نخبگانی ایران در چین یکی از بهترین راه¬ها برای جلب¬نظر و اعتمادسازی نخبگان و تصمیم¬سازان چینی در مورد ایران و سیاست¬های آن است.

7- رویکردهای مدل دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قبال چین
7-1- فرهنگی

شکل 1) رویکردهای فرهنگی دیپلماسی فرهنگی اسلامی ایران در قبال چین
.........................................

7-2- رسانه‌ای
شکل 2) رویکردهای رسانه‌ای دیپلماسی فرهنگی ایران در قبال چین
.........................................

7-3- علمی
شکل 3) رویکردهای علمی دیپلماسی فرهنگی ایران در قبال چین
.........................................

7-4- سیاسی
شکل 4) رویکردهای سیاسی دیپلماسی فرهنگی ایران در قبال چین
.........................................

شکل 5) رویکردهای گردشگری دیپلماسی فرهنگی ایران در قبال چین
.........................................

نتیجه‌گیری
تقویت دیپلماسی فرهنگی بهترین راهبرد برای دفع چالش¬های میان روابط ایران و چین محسوب می¬شود. اما از آنجاکه چین نظامی دموکراتیک ندارد، دیپلماسی فرهنگی در قبال چین قطعا بطور کامل در چارچوب دیپلماسی عمومی تعریف نشده و می¬بایست رویکردهای نخبگانی و سنتی دیپلماسی مدنظر قرار گیرد.
بر این اساس مدل دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قبال چین در دو مدل اولیه و ثانویه پیشنهاد می¬شود که باتوجه به ساختار سیاسی کنونی چین و احتمالا حرکت آن در جهت دموکراسی در آینده طراحی و پیگیری خواهد شد. منظور از گام اول چشم¬انداز زمانی دیپلماسی فرهنگی باتوجه به ساختار سیاسی چین است که می¬بایست به سمت نخبگان، دانشجویان، اساتید دانشگاه، اعضای حزب کمونیست، شرق¬شناسان و ایران¬شناسان، انجمن اسلامی حزب کمونیست و شخصیت¬های سیاسی در حزب کمونیست جهت پیدا کند، که احتمال می¬رود در آینده به مناسب سیاسی دست پیدا کنند.
مرحله دوم نیز به توجه و آمادگی ایران برای تغییرات دموکراتیکی که ممکن است در آینده چین رخ دهد و نقش مردم در سیاست و تصمیمات چین پررنگ¬تر شود اشاره دارد. احتمال و گمانه¬زنی¬هایی از جانب آینده¬شناسان و تحلیل¬گران مسائل چین وجود دارد که چین طی دو یا سه دهه آینده بنا به دلایلی چون گسترش رفاه و سطح زندگی، تقویت رسانه¬ها و شبکه¬های اجتماعی، اعزام دانشجویان برای بورس تحصیلی به غرب و مهم¬تر از همه توسعه اقتصادی و اجتماعی چین و همچنین افزایش قدرت منطقه¬ای و جهانی آن؛ که برای حفظ این قدرت نیازمند به یک نظام و حکومت قوی هست، دموکراسی را تجربه خواهد کرد. این روند از درون حزب کمونیست تحت عنوان نظارت بر فعالیت¬های حزب آغاز شده و در هفدهمین کنگره سراسری حزب کمونیست خلق، چین خود اصل دموکراسی درون حزبی و نظارت درون حزبی را مطرح و دنبال کرده است.
نکته بسیار مهمی که در اجرای هر دو گام مطرح شده و باید آن را مورد عنایت قرار داد و جدی گرفت، بحث شناخت نسبت به چین و حوزه¬های مختلف آن است. آنچه که ما از چین می¬دانیم نه شناخت، که به قول فوک  آشنایی با چین است. با این سطح از آشنایی نمی¬توان راهبردی را مطرح و به اجرا در آورد یا روابط راهبردی را رقم زد.

چکیده

بنابر فرضی جدی در سیاست بین‌الملل، چین در سال‌هایی نه چندان دور بر کرسی ابرقدرتی جهان تکیه خواهد زد. جمهوری اسلامی ایران نیز تلاش دارد تا قدرت خود را در منطقه خاورمیانه تثبیت کند، که برای این مهم لازم است تا با یک قدرت جهانی متحد شود. به نظر چین با یک راهبرد درست و منطقی در قالب چارچوب‌های سیاست خارجی ایران، که قطعا پیشانی این راهبرد نیز دیپلماسی و روابط فرهنگی خواهد بود، می‌تواند هدف، شریک و هم‌پیمان بین‌الملل خوب و قابل اعتمادی باشد. به‌خصوص در حوزه فرهنگی نیز تحت هر شرایطی، چین به دلیل جمعیت قابل توجه خود پروژه‌ای موفق برای دیپلماسی فرهنگی ایران محسوب می‌شود و ایران نیز بنا به سنت‌های تاریخی، تمدنی و هنری خود فرصت‌های بسیاری در این حوزه پیش‌رو دارد. فرض ما در پژوهش حاضر به این ترتیب است که ایران و چین براساس روابط تمدنی مشترک خود با یکدیگر در طول تاریخ، در حال حاضر می‌توانند در مناسبات بین‌المللی بعنوان یک قدرت جهانی و منطقه‌ای با یکدیگر اقدامات مثبت و تعاملات سازنده‌ای را به نمایش بگذارند. لذا در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بررسی شناخت آینده سیاسی چین، بوسیله روش تحقیق کیفی و کاربردی، با رویکردهای فرهنگی، علمی، رسانه‌ای، سیاسی و گردشگری مدلی مطلوب برای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در جمهوری خلق چین ارائه کند.