تأثیر تدریس مبتنی بر قصه‌گویی خلاق بر یادگیری فعال و کاهش اختلال‌های روانشناختی کودکان

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- دانشجوی کارشناسی آموزش ابتدایی، دانشگاه فرهنگیان امام رضا (ع) اندیمشک (نویسنده مسئول)
  • 2- دانشجوی کارشناسی آموزش ابتدایی، دانشگاه فرهنگیان پردیس فاطمه زهرا (س) اصفهان
  • 3- دانشجوی کارشناسی آموزش ابتدایی، دانشگاه فرهنگیان پردیس فاطمه زهرا (س) اصفهان
دریافت: ۲۹ آبان ۱۴۰۱ | انتشار: 30 اردیبهشت 1402

منابع و ماخذ

1- چگنی، گلنوش و چگنی، محبوبه (1395)، «اثربخشی قصه¬گویی در کاهش پرخاشگری و اضطراب امتحان در پسران پرورشگاه¬های شهر رشت»، فصلنامه کتابداری، س 11.
2- خدام، حمیرا و دیگران (1388)، «اختلالات رفتاری و برخی عوامل مرتبط با آن در کودکان سن مدرسه شهر گرگان»، فصلنامه مدیریت، س 2، ش 3.
3- درستی، رقیه و زارعی، حیدرعلی (1396)، «تاثیر قصه¬گویی قصص قرآنی بر سازش یافتگی کودکان پیش دبستانی»، فصلنامه کتابداری، س 5، ش 16.
4- ذکریایی، منیژه و دیگران (1387)، «بررسی اثر اجرای برنامه درسی با بهره¬گیری از قصه¬گویی و نمایش (خلاق) بر خلاقیت و یادگیری دانش‌آموزان دختر مقطع ابتدایی منطقه 5 شهر تهران»، فصلنامه مدیریت، س 2، ش 1.
5- رادبخش، ناهید و دیگران (1392)، «اثربخشی بازی و قصه¬گویی بر افزایش خلاقیت کودکان»، فصلنامه خلاقیت، ش 4.
6- رسولی، رویا و دیگران (1397)، «اثربخشی آموزش هوش هیجانی به روش قصه¬گویی بر کاهش کمرویی و ارتقای هوش هیجانی دانش‌آموزان دختر»، فصلنامه مدیریت.
7- زارعی، خدیجه و دیگران (1392)، «تاثیر قصه¬گویی بر اضطراب فیزیولوژیک، نگرانی و اضطراب اجتماعی کودکان سن مدرسه بستری در بیمارستان»، فصلنامه پرستاری داخلی.
8- شیبانی، شهناز و دیگران (1385)، «تاثیر قصه درمانی بر کاهش علائم افسردگی در کودکان افسرده»، فصلنامه کودکان استثنایی، ش 4.
9- صالحی، مریم و دیگران (1386)، «اختلالات یادگیری در دانش‌آموزان و علل آن»، فصلنامه کودکان استثنایی، ش 6.  
10- فیض¬آبادی، زهره (1386)، «اختلالات یادگیری، تعلیم و تربیت استثنایی»، دوماهنامه تعلیم و تربیت استثنایی، ش 6.
11- قشقایی، صغری (1395)، «اثربخشی قصه¬گویی بر افسردگی و پرخاشگری کودکان پیش دبستانی»، فصلنامه اصول و بهداشت روانی، ش 18.
12- گنجی، حمزه و امیریان، کامران (1391)، «اثربخشی آموزش الگوی خوش¬بینی به روش قصه¬گویی بر افزایش پیشرفت تحصیلی در کودکان دبستان»، فصلنامه مدیریت، ش 7.
13- گودرزی، نسرین و دیگران (1393)، «اثربخشی آموزش مهارت¬های زندگی به روش قصه¬گویی بر میزان کمرویی دانش‌آموزان»، فصلنامه کودکان استثنایی، ش 10.
14- لویمی، فاطمه و صفرزاده، سحر (1395)، «اثربخشی قصه درمانی بر کمرویی، افسردگی و عزت نفس کودکان پیش دبستانی شهرستان اهواز»، فصلنامه اصول و بهداشت روانی، ش 12.
15- نصیرزاده، راضیه و روشن، رسول (1389)، «تاثیر قصه¬گویی در کاهش پرخاشگری پسران 6 تا 8 ساله»، فصلنامه پرستاری داخلی، ش 7.
16- نصیرزاده، راضیه و روشن، رسول (1389)، «مقایسه دو رویکرد قصه¬گویی در کاهش مولفه¬های رفتار پرخاشگرانه از دیدگاه والدین»، فصلنامه کودکان استثنایی، ش 8.
17- هارون رشیدی، همایون و مرادی¬منش، فردین (1393)، «مقایسه تحول زبان کودکان دارای اختلالات یادگیری کلامی و کودکان دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی»، فصلنامه ناتوانی¬های یادگیری، ش 3.
18- یوسفی لویه، معصومه و دیگران (1387)، «تاثیر قصه درمانی بر کاهش نشانه¬های اختلال¬های اضطرابی دانش‌آموزان مظطرب پایه چهارم ابتدایی»، فصلنامه مدیریت، ش 9.

متن کامل

مقدمه
تعاریف گوناگونی از قصه بیان شده است غالبا قصه¬ها افسانه¬هایی هستند که از افکار گویندگان آنها براساس زندگی واقعی همراه با تخیل و گاه آرمان¬گرایی ساخته می¬شوند بعبارت دیگر از حوادث یا وقایع غیرمنتظره ساخته می¬شوند. قصه¬گویی قدیمی¬ترین شکل ادبیات است و قدمت آن به قدمت پیدایش زبان و گویایی انسان می¬باشد، برخی نیز قدمت آن را حدود 4000 سال پیش از میلاد مسیح معرفی کرده¬اند همچنین پژوهشگران متعددی نیز در ارتباط با نخستین سند مکتوب که در آن به نوعی قصه¬گویی اشاره کرده است می¬گویند، به پاپیروس مصری معروف به «وستکار» نسبت دارد که به 1300 تا 2000 سال قبل از میلاد مربوط می¬شود. قصه با تمام قدمت خود تغییر چندانی نکرده است و از دیرباز به یک شکل و یک زبان نقل می¬شد. قصه¬ها به شکل نثر و نظم دیده می¬شوند و طرح آنها تقریبا ثابت است. علیرغم وجود رسانه¬های جمعی فراگیر هنوز پا برجاست و از آن استفاده¬های بسیاری می¬شود. قصه¬گویی تنها برای سرگرمی نیست بلکه برای افزایش تخیل و خلق دنیای تخیلی است، همچنین قصه¬گویی یک فعالیت هنری محسوب می¬شود و قصه¬گو هنرمندی است که مردم دوران مختلف را با دنیا و جهان خود همراه می¬سازد. زیربنای فکری و اجتماعی قصه¬ها، آموزش و اشاعه اصول انسانی است. دستاوردهای پژوهش¬های آموزشی، نشان می¬دهد که قصه¬گویی در رشد عاطفی، ذهنی، هنری و فکری کودکان و نوجوانان بسیار تأثیرگذار است. حتی دستاوردهای علمی جدید ثابت می¬کند قصه¬گویی، در درمان و رشد دانایی¬ها موثر است. در بسیاری از کشورهای جهان دوره¬های آموزشی رسمی، برای تربیت قصه¬گویی تأسیس شده است. تاریخچه آموزش رسمی قصه¬گویی، نشان می¬دهد اولین دوره آموزش آکادمیک قصه¬گویی، در مدرسه آموزش کتابداری کارنگی، برای کتابداران کودک در پستبورگ در سال 1900 میلادی در آمریکا راه¬اندازی شد. مدارس قصه¬گویی زمانی در ایرانی بوده است اما اکنون تعداد اندکی از آنان باقی است. به جزء انتخاب قصه و آماده کردن آن، روش قصه¬گویی مانند: شیوه درست نشستن، استفاده مناسب و به اندازه و به جا از ابزار و صورت و حرکات دست، انتخاب صحیح کلمات، زبان بدن و ... نیز از اهمیت بسیاری برخوردار می¬باشد.
قصه¬گویی را می¬توان ابزاری قدرتمند در امر آموزش کودکان دانست. قصه¬گویی روشی برای غنای آموزش زیبایی¬شناسی به کودکان می¬باشد؛ در ادبیات سبب رشد زبان می¬شود، در علوم اجتماعی سبب آشنایی کودکان با قوام و ملل و فرهنگ¬های گوناگون می¬شود به دلیل امکان سفر تاریخی که از طریق ارتباط به شکلی خلاقانه با جامعه فراهم می¬کند، در علوم با زندگینامه و کارهای دانشمند و مخترعان و مکتشفان آشنا می¬شوند و ... . قصه¬گویی انواع مختلفی همچون هیچانه، معمایی، آموزنده و ... دارد. قصه بیش از دیگر وسایل تربیتی به شرط درست و دقیق انتخاب کردن آن در رفتار کودک موثر می¬باشد. قصه¬ها از دیرباز در انتقال ارزش¬ها و مفاهیم تربیتی به کودکان موثر بوده¬اند. در بین روش¬های گوناگونی که برای تدریس وجود دارد قصه¬گویی به دلیل ایجاد خلاقیت و غیرمستقیم بودن آن همچنین به دلیل سربلند بیرون آمدن از بوته آزمایش زمان جزء روش¬های تدریس خوب محسوب می¬گردد. باتوجه به اهمیت این روش در این پژوهش به قصه¬گویی می¬پردازیم و مورد بررسی قرار می¬دهیم. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تدریس مبتنی بر قصه¬گویی خلاق و افزایش یادگیری فعال همچنین کاهش اختلالات روانشناسی کودکان ابتدایی می¬باشد.

1- پیشینه پژوهش
- خدام و همکاران در مقاله¬ای تحت عنوان اختلالات رفتاری و برخی عوامل مرتبط با آن در کودکان سن مدرسه شهر گرگان (1388) به این نتیجه رسیده¬اند که درصد قابل توجهي از كودكان سنين مدرسه و قبل از مدرسه دچار مشكلات رفتاري هستند، منظور از مشکلات رفتاري، كليه رفتارهاي تكراري، غيرعادي و آزار دهنده نظير مكيدن انگشت، ناخن جويدن، تيك، لكنت زبان، كتك¬كاري، قشقرق راه انداختن و ... است كه باعث اختلال در كاركرد فرد و خانواده شده و آثار منفي بر يادگيري، ارتباط و كارايي اجتماعي آنان دارد. بنابراین مساله مشکلات رفتاری کودکان مستلزم توجه ویژه دست¬اندرکاران امر تعلیم و تربیت می-باشد. همچنین شواهد موجود نشان می¬دهد بسیاری از مشکلات روانی و رفتاری بصورت خفیف در کودکان وجود دارد اما هنگام بروز چالش¬ها و مشکلات مختلف همچون طلاق والدین، بیکاری سرپرست خانواده، مرگ، اعتیاد و پرخاشگری والدین، سختگیری والدین درخصوص نمره، مشکلات مدرسه و ... تشدید شده و ظاهر می¬شود. تشخیص و درمان مناسب و به موقع این مشکلات می¬تواند آینده زندگی شغلی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی این کودکان را بسیار تحت تاثیر قرار دهد و در صورتی که به موقع تشخیص داده نشود و درمان نشود؛ تاثیرات نامطلوبی همچون اعتیاد، عدم تبعیت از والدین، افت تحصیلی، پرخاشگری، اضطراب و استرس و ...  می¬گذارد. باتوجه به افزایش چالش¬ها و مشکلات ذکر شده در عصر حاضر سبب نگرانی خانواده¬ها از مشکلات روانی و رفتاری کودکان¬شان و تأثیر این مشکلات بر یادگیری آنان شده است. یکی از اصلی¬ترین و مهم¬ترین محیطی که برای یادگیری کودکان وجود دارد مدرسه و هسته آن نیز معلم می¬باشد. با نهادینه شدن نقش نظام آموزش و پرورش در رشد جوامع، تلاش¬های فراوانی از طرف متخصصان به خصوص معلمان برای علمی و پویا کردن آن آغاز شده است. یکی از بزرگترین اهداف و تلاش¬های هر مربی یادگیری متربی است و در کلاس درس باتوجه به وجود افراد با ویژگی¬های جسمی و روانی مختلف این امر را دشوار کرده است و مشکلات رفتاری و و روانی دانش¬آموزان نیز مانند مانعی بر سر راه یادگیری بهتر قرار می¬گیرد. یکی از روش¬های روان درمانی که به¬خصوص در سنین کودکی کاربرد بیشتری دارد استفاده از روش قصه درمانی است که خود به دلیل افزایش خلاقیت و انگیزه دانش¬آموزان باعث یادگیری بهتر آنان می¬شود.
- رادبخش و همکاران در مقاله تحت عنوان اثربخشی بازی و قصه¬گویی بر افزایش خلاقیت کودکان (1392) بیان کردند که قصه یک روش فعال برای پرورش قوه خلاقیت و تفکر، بالا بردن سطح تفکر شناختی محسوب می¬شود. در نتیجه می¬توان ادعا کرد که قصه¬گویی بعنوان ابزاری مطمئن در خدمت آموزش و پرورش می¬باشد و همچنین می¬توان از آن برای انعکاس دیدگاه انسان درباره جهان دانست و همچنین با جدا کردن کودکان و قصه¬گویی از یکدیگر قدرت تخیل آنان تضعیف می¬یابد.

2- افزایش تأثیر یادگیری متربیان
استفاده از شیوه¬های مبتنی بر تجربه یادگیرندگان به¬خصوص در سنین ابتدایی که بیشتر تفکر عینی دارند و از طریق مثال¬های عینی که قبلا تجربه کردند درک بیشتری از موضوع دارند می¬توان باعث تأثیر مثبت و کاربردی¬تر در یادگیری متربیان شد؛ این امر تنها با بکارگیری روش¬های فعال یادگیری امکانپذیر می-باشد.
رویکردهای فعال یادگیری شامل موارد ذیل می¬باشد:
1- دانش¬آموزان بطور فعال با یادگیری درگیر می¬شوند؛
2-  فرآیند یادگیری از علایق، خواسته¬ها و ادراکات یادگیرندگان سرچشمه می¬گیرد؛
3- محیط یادگیری بنحوی سازمان می¬یابد که در آن یادگیری دانش¬آموز محور، جریان می¬یابد؛
4- تجارب یادگیری بنحوی سازمان می¬یابد که یادگیرنده را در روشن¬سازی و بیان نیازهایشان کمک می-کند؛
5- هر دانش¬آموزی می¬تواند براساس تجارب و اطلاعات خود در یادگیری نقش مهمی را ایفا نماید؛
6- معلم به همان اندازه از دانش¬آموزان یاد می¬گیرد که هر دانش¬آموز از وی و سایر دانش¬آموزان یاد می-آموزد؛
7- در این نوع یادگیری، استقلال یادگیرنده مهمترین رکن در یادگیری تلقی می¬شود؛
8- مفیدترین و متداول¬ترین ابزار برای بررسی میزان پیشرفت یادگیرنده در ارزشیابی، خود او می¬باشد؛
9- مسئولیت و کنترل یادگیری بین یادگیرنده و عوامل خارجی (معلم، کتاب درسی و ...) تقسیم می¬شود؛
10- مسئولیت آموزش دهنده (معلم) یا هر عامل خارجی دیگر فقط تسهیل کننده، فرایند یادگیری می-باشد؛
11- در این نوع یادگیری نهایتا فرایند یادگیری تبدیل به فرایند رشد و تکامل یادگیرندگان می¬گردد (ذکریایی و دیگران، 1387: 6).
پس باید از طریق تدریس مناسب و متنوع و فعال مهارت¬های اساسی نظیر ادراک صحیح مطلب، قدرت پیش¬بینی و مقایسه، ارزیابی امور، پرورش قوه ابتکار و نوآوری، کسب نگرش¬های اساسی، رشد تفکر انتقادی و قدرت استنباط و تحلیل پدیده¬ها را در متربی پرورش داد.
دانش¬آموزان دوره ابتدایی متربیانی هستند، که هنوز شخصیت اصلی آنها شکل نگرفته است پس نوع آموزش در این دوره و به تبع آن یادگیری این متربیان در این دوره می¬تواند تأثیر عمیقی در عملکرد آینده آنان هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی بگذارد؛ در نتیجه نوع آموزش این دوره تحصیلی باید از فعالیت¬های اصلی هر نظام آموزشی باشد. انتخاب شیوه و روش مناسب تدریس و استفاده از ابزار مناسب باعث افزایش یادگیری در دانش¬آموزان می¬شود.

3- قصه‌گویی خلاق
استفاده از ابزاری چون هنر در تدریس می¬تواند سبب رشد استعدادهای مختلف از جمله استعداد خلاقیت متربیان در مقطع ابتدایی شود. مربیان نقش زیادی برای رشد یا سرکوبی خلاقیت دانش¬آموزان دارند.
معلمان می¬توانند شیوه تفکر خلاق و راه تقویت توانایی¬های خلاقانه را به افراد و بویژه کودکان و نوجوانان بیاموزند زیرا فرض بر این است که کودکان دارای اشتیاق ذاتی برای کشف هستند که آموزش باید آن را تغذیه کند (رادبخش، محمدی¬فر کیان ارثی، 1392 :4).
یکی از فعالیت¬های هنری استفاده از هنر قصه¬گویی خلاق می¬باشد. منظور از قصه¬گویی خلاق یک ارتباط دوجانبه و متقابل بین قصه¬گو و شنونده قصه است که قصه¬گو با بهره¬گیری از فنون قصه¬گویی و با تحریک قوه تخیل مخاطبان خویش و تأثیر متقابل، پیام خود را به شکل جدیدتری به شنوندگانش انتقال می¬دهد (ذکریایی و دیگران، 1387 :10).
قصه¬گویی بعنوان روشی غیرمستقیم برای ارائه چارچوبی برای آموزش و ارتقاء خودفهمی، کارایی و وحدت دادن به تجارب می¬تواند در سلامت کودکان و نوجوانان نقشی موثر داشته باشد (گنجی و امیریان، 1391 : 1). با ایجاد محرک‌های طبیعی مثل قصه‌گویی و قصه‌خوانی از آغاز دوره کودکی به بچه‌ها کمک کنیم تا نسبت به شناخت محیط پیرامون خود باتوجه به میزان توانایی‌شان از مفاهیم درک علمی دست یابند و با تمام جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی آشنا شوند. از بازی تا ورزش تا آشنایی با هنرهای موسیقی و ادبیات و اخلاق اجتماعی، حتی پاره‌ای از مفاهیم علمی و تاریخ فرهنگ بشری. باید از قصه‌گویی بعنوان یک روش آموزشی غیرمستقیم و متناسب با دنیای کودکی و نوجوانی بصورت آزاد و داوطلبانه با روش‌هایی از پیش تعیین شده و کلیشه¬ای سلطه‌گرایانه بهره گرفت. خلاقیت در فضایی آزاد و به دور از هرگونه اعمال عقیده و اجبار به وجود می‌آید و آزادی در انتخاب موضوع و نوع قصه زمینه رشد خلاقیت را فراهم می‌سازد و گرنه انتخاب از پیش تعیین شده چنانکه در کتاب درسی جدید در چارچوبی مشخص و تکلیف شده نه تنها خلاقیتی را به وجود نمی‌آورد بلکه توانایی یادگیری کودک و نوجوان را نیز به هدر داده و میل و رغبت او را به مطالعه و یادگیری نیز از بین می‌برد.
قصه¬گویی با بیدار کردن نیروهای درونی کودک، بطور غیرمستقیم او را از موانع، تضادها و نیز امکانات و استعدادهایش آگاه می¬کند و وی را به تفکر، تعمق و جستجو وا می¬دارد و از این¬رو در درمان و بهبود بسیاری از اختلالات رفتاری و خلقی موثر می¬باشد (لویمی و صفرزاده، 1395: 2).
قصه¬گویی یک شیوه تربیتی در مورد کودکان محسوب می¬شود پس می¬توان آن را یک نوع ابزار برای اصلاح رفتار کودکان به شمار آورد. برای این منظور می¬توان از قرآن نیز الگو گرفت که زبان آن زبان قصه است برای نفوذ بیشتر و جاذبه نکات تربیتی و هدایت کننده آن می¬باشد.
قصص قران مفاهیم ارزشمندی را در بر دارند که بر جوانب مختلف تحول کودکان تأثیر دارد و چنانچه انتخاب قصه و به چالش کشیدن مفاهیم برگرفته از آن، مطابق با ظرفیت¬های آن باشد، موجب می¬شود تا کودکان بیشتر بتوانند با دین ارتباط برقرار کنند و آموزه¬های دینی را بهتر درک کنند (درستی و زارعی، 1396: 3).
قصه نویسنده مشخصی ندارد نوعی روایت خواندی یا شنیدنی است در واقع محصول ذهنیت جمع می¬باشد و بصورت شفاهی به وجود می¬آید و می¬توانیم باتوجه به نیازها و شرایط و موقعیت و زمان و مکان آن را تغییر داد، جدید کرد و آرزوها و ایده¬هایمان را در قالب آن بیان کنیم. باتوجه به سخن افلاطون: «پرورشی که روح اطفال بوسیله قصه¬ها به دست می¬آورند به مراتب بیشتر از تربیتی است که جسم آنها از طریق ورزش پیدا می¬کند» می¬توان به اهمیت تأثیر استفاده از قصه در آموزش پی برد.
پس می¬توان گفت تدریس مبتنی بر قصه¬گویی سبب افزایش سیالی (روانی)، بسط یا توضیح، ابتکار، انعطاف¬پذیری، خلاقیت دانش¬آموزان و ترویج و بحث و تبادل نظر بین افراد می¬شود و این امر سبب درگیر شدن ذهن متربی با تدریس و فعالیت و پویایی در کلاس می¬شود. همچنین براساس شواهد به دست آمده و مطالعات صورت گرفته شده قصه باعث کاهش استرس، اضطراب، افسردگی، پرخاشگری و کمرویی یادگیرندگان می¬شود. از آنجا که جهان هستی پیوسته در حال دگرگون شدن است و سیر تحول آن از کهنه به نو است، تحول هر پدیده یا فرآیندی از شکلی به شکلی از مرحله‌ای به مرحله‌ای دیگر با پیروی از قوانین حاکم بر تحول پدیده‌ها دارای کنش و واکنشی متقابل و پیوستگی و همبستگی متقابل می‌شود، نمود آن‌ها نیز در زمان و مکان‌های متفاوت در روندی عینی و گریزناپذیر از ساده به سنجیده، از بسط به مرکب، از کمیت به کیفیت از ذات به محص، از کثرت به وحدت و از وحدت به کثرت و بالاخره از پست به عالی است و این روند هماره وجود دارد و پیوسته رو به کمال و تعالی می‌رود.
هنر قصه‌گویی ناگزیر برای تبدیل ‌شدن به روش آموزشی خلاق باید از این قانون پیروی کند تا بتواند به بازسازی و نوسازی خود بپردازد. چنین دگرگونی می‌تواند هنر قصه‌گویی را بعنوان کم‌هزینه‌ترین، ساده‌ترین و در دسترس‌ترین روش آموزشی برای همه دوره‌های سنی حتی سالمندان تبدیل کند و این هنر می‌تواند در همه مکان‌ها و در تمامی فصول سال برای آموزش مفاهیم علمی و انتقال تجربه‌های با ارزش زندگی اجتماعی مورد بهره‌برداری عموم قرار گیرد.
هنر قصه‌گویی می‌تواند با بهره‌گیری از امکانات موجود با تمامی اشکال گوناگون خود، از خواندن قصه، یا بیان قصه فی‌البداهه تا استفاده از تصاویرو شکل و عروسک‌ها و بازی زنده نمایش، فیلم ... باتوجه به نوع پیام یا محتوای خود و متناسب با شرایط مخاطب کاربردی رسمی و غیررسمی داشته باشد (لویمی و صفرزاده، 1395: 5).

4- بررسی برخی از اختلالات روانپزشکی
1-4- پرخاشگری
گروهی از صاحب¬نظران علوم رفتاری نظیر فروید معتقدند که پرخاشگری رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری بعنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده می‌شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می‌کند. به نظر آراد اگر این انرژی به شکلی مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزش‌ها و بازی‌ها تخلیه شود جنبه سازنده خواهد داشت. در غیر اینصورت بگونه‌ای تخلیه می‌شود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم، تخریب و نظایر آن را دربرداشته باشد. از نظر غمخوار پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی ما را در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت می‌کند غریزه مرگ بصورت پرخاشگری می‌کوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود می‌کند و از بین می‌برد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و بصورت خودآزاری و خودکشی جلوه¬گر می‌شود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد. این رفتارها در جانوران باعث بقای آن‌ها می‌شود ولی در زندگی فردی و اجتماعی انسان پیامدهای مخربی را به دنبال دارد. یکی از شایع¬ترین مشکلات رفتاری کودکان پرخاشگری است. کودکان پرخاشگر اغلب تمایل دارند این رفتار را در دوره بزرگسالی ادامه دهند. پرخاشگری به حملات عمدی آزار دهنده و مضر برای قربانی بروز می¬کند که به شکل پرخاشگری فیزیکی (جسمانی) نظیر زدن، هل دادن، لگد زدن، پرتاب اشیا و تهدید و ترس و یا محرک¬های تحریک کننده توام با عناد و دشمنی و یا به شکل بیش فعال به معنای حضور رفتار پرخاشگرانه در غیاب محرک اما به قصد اذیت و غلبه و زور تعریف شده است. پرخاشگری واکنشی و پرخاشگری بیش فعالی در برگیرنده رفتارهای کنترل شده توام با عناد می¬باشد و پرخاشگری رابطه¬ای دارای الگوی رفتاری مشابه پرخاشگری جسمانی است که منجر به نوعی آسیب و صدمه به دیگران از طریق روابط می¬گردد (نصیرزاده و روشن، 1389: 2).
پیامدهای نامطلوب رفتارهای پرخاشگرانه، محدودیت¬های کلامی کودکان، محدودیت¬های مربوط به استفاده از دارو در روانپزشکی اطفال و نیز هزینه¬های گزاف روان درمانی کودکان برای بسیاری از خانواده¬ها، ضرورت توجه و پرداختن به درمان¬های غیردارویی و ارزان¬تر، که قادر باشد مورد اقبال خانواده¬ها قرار گیرد را خاطرنشان می¬سازد. از یکسو، یافته¬ها مبین این است که پرخاشگری و رفتارهای پرخاشگرانه تاثیرات بلندمدت و جبران¬ناپذیری بر کودکان دبستانی به جای می¬گذارد (چگنی، 1395: 2).
از کاربردهای قصه درمانی، کاهش پرخاشگری به¬خصوص در کودکان به دلیل شرایط خاص دوره کودکی، از نظر روانشناختی، می¬باشد. طبق گزارشات یکی از راه¬های امن نگه داشتن درمان، مشارکت فعال درمانگر در چارچوب مشخص شده است. استفاده از بحث و کاوش در کلاس و ایجاد آن بعد از نقل قصه در کاهش رفتارهای چالش¬انگیز کودکان مفید است. در واقع معلم با این امر سبب کاهش پرخاشگری کودک در نتیجه افزایش یادگیری او می¬شود.
2-4- افسردگی
از دیگر مشکلات روانپزشکی کودکان افسردگی است که یک اختلال جدی و عود کننده است این اختلال رشدی گذرا نمی¬باشد و تمایل به مزمن شدن دارد. به دلیل آثار نامطلوب این نوع مشکل باید سعی در برطرف شدن آن در سن کودکی داشت. می¬توان از قصه درمانی بعنوان یک روش روان درمانی استفاده کرد که باعث حل مشکلات رفتاری همچنین فرصتی برای تغییر رفتار و ایجاد روابط با دیگران برقرار می¬کند. با وجود انواع افسردگي كودكان و نوجوانان، اختلال افسردگي اساسي از مهمترين مواردي است كه درخصوص كودكان مطرح مي¬شود و همانند اختلال افسردگي اساسي بزرگسالان ناتوان‌کننده است (شیبانی و دیگران، 1385: 3).
کودک افسرده ممکن است تحریم¬پذیر یا بی¬علاقه شود و از خیلی چیزها لذت نبرد یا هر دو حالت را داشته باشد. در ضمن کودک باید حداقل چهار مورد از نشانه¬های زیر را تقریبا هر روز داشته باشد و برخی از کارکردهای مهم او مختل شود:
- لاغر شدن و نرسیدن به وزن مورد انتظار؛
- اختلال در خواب (پرخوابی یا بی¬خوابی)؛
- کندی یا تحریک روانی _ حرکتی شدید؛
- خستگی یا کم انرژی بودن؛
- احساس بی¬ارزش بودن یا احساس گناه بی¬جا و افراطی؛
- افت توانایی تفکر، تمرکز و تصمیم¬گیری؛
- افکار تکراری در مورد مرگ و خودکشی (شیبانی و دیگران، 1385: 4).
درمان کودکان افسرده باتوجه به میزان مرگ و میر ناشی از آن یک موضوع چالش¬انگیز در عرصه روانشناسی بالینی می¬باشد. روان درمانی و دارو درمانی برای کودکان مناسب شمرده شده است. روش روان درمانی برای کودکان افسرده مقدم بر دارو درمانی است. در کلاس درس¬های کنونی امکان وجود دانش‌آموزانی دارای اختلال افسردگی به دلیل چالش¬ها یا بحران¬ها وجود دارد و معلم برای داشتن تدریس تأثیرگذار و یادگیری بیشتر مربیان باید در تدریس خود به این دانش¬آموزان نیز توجه داشته باشد. قصه درمانی علائم افسردگی، اضطراب و هراس را در کودکان افسرده کاهش می¬دهد. بعنوان یک روش روان درمانی می¬توان از آن استفاده کرد.
افسردگی حالتی خلقی شامل بی‌حوصلگی و گریز از فعالیت یا بی‌علاقگی و بی‌میلی است و می‌تواند بر افکار، رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد. و همچنین گفتگوهای ذهنی بوجود می‌آورد. افراد افسرده هم می‌توانند احساس ناراحتی، اضطراب، پوچی، ناامیدی، درماندگی، بی‌ارزشی، شرمساری یا بی‌قراری داشته باشند. ممکن است آن‌ها اشتیاق خود در انجام فعالیت‌هایی که زمانی برایشان لذت‌بخش بوده از دست بدهند، نسبت به غذا بی‌میل و کم‌اشتها شوند، تمرکز خود را از دست بدهند، در به‌ خاطر سپردن جزئیات و تصمیم‌گیری دچار مشکل شوند، در روابط خود به مشکل، برخورد کنند و به خودکشی فکر کرده، قصد آن را داشته باشند و حتی خودکشی کنند. اختلال افسردگی، ممکن است که باعث بی‌خوابی، خواب زیاد، احساس خستگی و کوفتگی، مشکلات گوارشی، یا کاهش انرژی بدن شود.
افسردگی یکی از ویژگی‌های برخی از نشانگان روانی از جمله، اختلال افسردگی اساسی است؛ اما ممکن است که یک واکنش طبیعی به رویدادهای زندگی، مانند مرگ نزدیکان، اثرات بیماری‌های بدنی یا عوارض جانبی مصرف بعضی از داروها و درمان‌های پزشکی باشد، البته تا هنگامی که این حالت در یک مدت زمان طولانی، باقی نمانده باشد. یک تشخیص راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی، افسردگی به شکل یک عادت-که فرد می‌تواند بعنوان بخشی از زندگی خود تجربه کند را متمایز می‌کند.
یکی از مهم‌ترین اختلالات افسردگی بویژه در وضعیت پیشرفته، از دست ‌دادن قدرت تفکر سالم، راحت، خلاقانه یا حتی درست تمرکز کردن است که در مراتب بالاتر و در افسردگی‌های حاد، اختلال تشدید می‌شود و باعث مواردی مثل جنون می‌شود. شکل دیگری از این حالت افسردگی فصلی است، افسردگی فصلی گونه‌ای اختلال عاطفی است، که ریشه در تغییر فصول دارد. معمولاً افراد در فصل‌های به‌خصوصی بویژه در پاییز، زمستان و بهار دچار عوارض ناشی از آن می‌شوند. افسردگی فصلی گونه‌ای اختلال عاطفی است، که ریشه در تغییر فصول دارد. معمولاً افراد در فصل‌های به‌خصوصی بویژه در پاییز، زمستان و بهار دچار  عوارض ناشی از آن می‌شوند. همچنین افسردگی را می‌توان در نتیجه تضعیف ذهن در برابر حل مسائل، ارائه فلسفه‌ها و ... برای کنار آمدن با مشکلات روح باشد که ذهن اصطلاحاً تسلیم می‌شود و دیگر امیدی ندارد و در نتیجه افسردگی حاصل می‌شود.
3-4- اضطراب
استرس و اضطراب در لغت جنبیدن، لرزیدن، تپیدن، پریشان‌حال شدن، یکدیگر را با چیزی زدن، به هم واکوفتن، آشفتگی، بی‌تابی، ناآرامی است؛ این‌ها کلماتی هستند که در زندگی روزمره، برای توصیف حالات، احساسات و هیجانات استفاده می‌شوند. بطور مثال: هنگام سخنرانی در برابر جمع، هنگام امتحان، به خاطر مشکلات مالی، به دلیل تأخیر سر یک قرار و ... اما هنگامی که از این دو کلمه استفاده می‌کنیم، توجه چندانی به تفاوت موجود میان آن دو نداریم؛ بعنوان مثال: هنگام سخن گفتن از مشکلات روانیِ شایع در کودکان و نوجوانان، باید دقیق بود و تفاوت میان استرس و اضطراب را به خوبی درک کرد. در روان‌شناسی، اضطراب مرحله پیشرفته استرس مزمن است و هنگامی بصورت یک مشکل بهداشت روانی در می‌آید که مثلاً برای فرد یا اطرافیانش رنج و ناراحتی به وجود آورد یا مانع رسیدن شخصی به اهدافش شود و همچنین مواقعی که انجام کارهای روزانه و عادی مختل شوند.
اضطراب هنگامی در فرد بروز می‌کند که شرایط استرس‌زا در زندگی او بیش از حد طولانی شود یا بطور مکرر رخ دهد، همچنین اگر دستگاه عصبی بدن نتواند به مرحله مقاومت تنیدگی پایان دهد و بدن برای مدتی طولانی همچنان بسیج باقی بماند، در این صورت بدن فرسوده و در برابر بیماری‌های جسمی و روانی (مانند اضطراب) آسیب‌پذیر می‌شود.
یکی دیگر از اختلالات اختلالت اضطرابی است که نسبتا در دوره کودکی شایع می¬باشد و میزان شیوع آن با سن افزایش می¬یابد. این اختلالات در دختران از پسران شایع¬تر است. سن شروع اختلالات اضطرابی پایین و سیر آن مزمن است.
اضطراب احساس مبهم ترس یا هراس و پاسخ به محرک¬های داخلی و خارجی است که می¬تواند علائم رفتاری، شناختی و فیزیکی داشته باشد و شایع¬ترین واکنش روانی هنگام استرس است که بطور معمول همه انسان¬ها آن را تجربه می¬کنند و اغلب قبل از تجربه جدید درک می¬شود و بعنوان تهدیدی برای هویت و اعتماد به نفس به¬شمار می¬آید (زارعی و دیگران، 1392: 2).
پژوهش¬ها نشان می¬دهد که اضطراب کودکان با نگرانی¬های آن¬ها رابطه معنادار دارد. بیشترین نگرانی در کودکان 7 تا 12 ساله به سه حیطه مدرسه، سلامتی و آسیب شخصی مربوط است (یوسفی لویه و دلاور، 1387: 2). یکی از مسائل در بحث درمان این نوع اختلالات این است که کودکان خود کمتر به دنبال درمان هستند و بیشتر بزرگسالان دنبال درمان آن اختلال در کودک هستند به همین دلیل انگیزه کودک برای درمان بسیار پایین است پس همکاری او نیز پایین می¬باشد پس ایجاد رابطه درمانی با او بسیار دشوار است. در نتیجه باید سعی کرد راهی انتخاب کرد که بتواند انگیزه کودک را برانگیزد و باعث مشارکت فعال او شود. در مدارس ما به دلایل مختلف از جمله فشار خانواده¬ها، مقایسه شدن از طرف مدرسه و خانواده، آزمون¬هایی چون قبولی در مدارس تیزهوشان و ... سبب افزایش این اختلال شده است. باتوجه به تاثیر منفی که بر دانش¬آموز دارد از جمله افت تحصیلی، ریزش مو، کم اشتهایی، تمرکز پایین و ... معلمان در تلاش هستند تا کلاس درس را به محیطی امن و به دور از استرس کنند و از روش¬هایی استفاده کنند که تا حد امکان میزان استرس و اضطراب کاهش یابد و یادگیری افزایش یابد. یکی از راهکارها برای درمان این اختلالات قصه¬گویی است که هم می¬تواند متناسب با تجارب کودک باشد که برای او عینی و قابل درک باشد هم بصورت غیرمستقیم است و هم اینکه علاقه کودک را بر می¬انگیزد و یک روش درمانی است.
4-4- کمرویی
یکی دیگر از موضوعات که در مدارس دیده می¬شود و خیلی از افراد به اشتباه آن را اختلال می¬نامند کمرویی است که می¬تواند باعث کاهش رابطه اجتماعی افراد و از دست دادن مواردی از جمله بعضی از مشاغل و کاهش ارتباط با دوستان و ... می¬شود کمرویی است. کمرویی یک مشخصه شخصیتی است که ممکن است در متربیان و همچنین کودکان نیز وجود داشته باشد. در واقع یک صفت شخصیتی است و شکلی از گوشه¬گیری اجتماعی یا گوشه¬گیری هیجانی در موقعیت¬های اجتماعی است که ویژگی آن خودمداری بیش از حد و نگرانی در مورد ارزشیابی اجتماعی می¬باشد و پیامد کمرویی نیز منع فعالیت¬های اجتماعی و کناره¬گیری و فرار از آنها است. کمرویی یکی از جدی¬ترین مسائل دوره کودکی و نوجوانی است که از همان دوران اولیه رشد قابل مشاهده است.
خجالت یا کمرویی نشانه¬ای معتبر برای تنهایی، افسردگی، ترس اجتماعی، عزت نفس پایین و بدبینی است (رسولی و دیگران، 1397: 4). کمرویي پدیده¬اي است روانشناختي که باتوجه به ضعف و شدت¬اش انواع پيامدهاي زیستي و رواني مانند تشدید ضربان قلب، تغيير رنگ چهره، اختلال در تنفس، لرزش بدن و دستان، تغيير درجه صدا، لکنت زبان، خشکي دهان، انزواطلبي، عدم پذیرش، فرار از فعاليت¬ها، عدم دفاع از خود، افت شخصيت، رکود علمي، مشکل دوست¬یابي و جهالت و ناداني را به دنبال آورد (گودرزی و دیگران، 1393: 3).
باتوجه به تاثیر بازدارنده¬ای که کمرویی در روند رشد ایجاد می¬کند و مانع شکل¬گیری هویت سالم می¬شود. معلمان برای داشتن کلاسی فعال و پویا نیاز دانش‌آموزان فعال دارند تا بتوانند بحث را در دست بگیرند و پیش ببرند دانش‌آموزان کمرو باعث کاهش فعالیت و پویایی کلاس می¬شوند در نتیجه معلم باید برای رفع این مشکل چاره¬ای بیندیشد. قصه¬گویی می¬تواند کمرویی را کودکان و نوجوانان پایین بیاورد.
قصه¬گویی به دلیل ایجاد خلاقیت، نوعی روش غیرمستقیم می¬باشد و تاثیر خود را بصورت غیرمستقیم بیان می¬دارد و همچنین به دلیل سربلند بیرون آمدن از بوته آزمایش زمان روشی مناسب و خوب بین روش¬های تدریس محسوب می¬شود. قصه¬گویی با افزایش صمیمیت و اعتماد متقابل بین قصه¬گو و شنوندگان روشی جذاب برای یادگیرنده است. باعث شادی متربیان و جلب توجه آنها به مفاهیم درسی می¬شود همچنین باعث تمرکز بیشتر یادگیرندگان و مشارکت فعال آنان در تدریس می¬شود. همچنین این روش یک روش روان درمانی مورد استفاده روانشناسان و روانپزشکان می¬باشد.
هدف از استفاده از این روش در تدریس
- افزایش یادگیری دانش‌آموزان؛
- افزایش علاقه آنان به درس و تدریس؛
- خشک و خسته کننده نبودن کلاس؛
- روش درمانی برای کاهش اختلالات و مشکلات رفتاری چون استرس و اضطراب، افسردگی و پرخاشگری و ...؛
- کاهش خصیصه منفی کمرویی؛
- افزایش مشارکت و تعامل کلاسی؛
- پرورش نقد و بررسی مسائل.
در نتیجه با وجود روش¬های مختلفی که برای تدریس وجود دارد اما به دلیل قدمت روش قصه¬گویی، خاصیت درمانی آن و غیرمستقیم بودن آن استفاده درست و به جا از این روش در تدریس باعث کاهش اختلالات روانپزشکی دانش‌آموزان و همچنین افزایش خلاقیت، ابتکار و یادگیری دانش‌آموزان می¬شود.
شناخت معلم از اختلال¬ها و مشکلات رفتاری همچنین تسلط بر انواع قصه و روش بیان آن و استفاده به موقع و درست از قصه سبب کمک به معلم در تدریس هرچه بهتر او می¬کند.

5- پیشنهاداتی جهت یادگیری بیشتر متربی در تدریس معلم
- از قصه در آموزش¬مان استفاده کنیم و آن را در دروس مختلف برای یادگیری اثربخش¬تر و کاهش استرس و اضطراب و کمرویی و پرخاشگری دانش‌آموزان بگنجانیم.
- گروه¬های قصه توسط معلم تشکیل شود و از انواع روش¬های آن برای افزایش خلاقیت متربی استفاده شود.
- معلمان در کلاس¬های ضمن خدمت در زمینه قصه¬گویی شرکت کنند.
- کتاب¬های مناسب و قصه¬های مناسب مطالعه شود به اندازه¬ای که میزان قصه¬های یاد گرفته شده در حدی باشد که برای موقعیت¬های مختلف قصه مناسب و به¬جا استفاده کرد.

نتیجه‌گیری
بطور خلاصه روش¬های مختلفی برای تدریس معلمان وجود دارد. معلمان اغلب به دنبال روشی پر بازده و به نسبت ساده برای افزایش یادگیری دانش‌آموزان و درگیر کردن آنان با موضوعات درسی هستند تلاش می¬کنند از روش¬هایی بهره ببرند که تا حد امکان توجه دانش‌آموزان را به درس جلب کرده و باعث علاقه آنها به درس و انگیزه هرچه بیشتر آنها برای مطالعه شود. اصلی¬ترین کنش تعلیم و تربیت این است که، کودکان عادی را به رشد معمول¬شان برساند و کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری و عاطفی و ... را تحت مراقبت¬های ویژه قرار دهد و به این طریق مسیر رشد آنها را هموار سازیم. همچنین به دلیل تاثیر بیشتر روش¬های غیرمستقیم نسبت به روش¬های مستقیم مربیان دنبال روش¬هایی هستند که بتوانند بوسیله آن یادگیری دانش‌آموزان را افزایش و نگرانی و استرس آنان کاهش دهد می¬باشند. قدیمی¬ترین روشی که تاکنون سربلند و پابرجا مانده است روش قصه¬گویی است. به نظر می¬رسد شیوه قصه¬گویی نسبت به کار مستقیم با کودکان، به دلیل علاقه وافر آنها به قصه¬ها جالب¬تر و لذت¬بخش¬تر است و در نتیجه توجه کودک را بیشتر و بهتر متمرکز می¬کند. شاید بتوان گفت پدیده آفرینش دوجانبه عمده¬ترین عاملی است که سبب شده هنر قصه¬گویی بتواند بعنوان یکی از قدیمی¬ترین و موثرترین مصادیق هنر جایگاه خود را در جهان پیشرفته امروز حفظ کند و باعث به دام انداختن تخیل شنوندگانش که منشا آفرینندگی است، شوند. همه کسانی که قصه می¬گویند یا می¬شنوند با این نظر موافق هستند که هنر قصه¬گویی با نابودی کامل فاصله بسیاری دارد، و این هنر کهنسال و قدیمی هنوز هم برای افسون کردن قدرت دارد. این ماندگاری و از بین نرفتن آن و همچنین وجود قصه¬های متعدد در قرآن بعنوان کتاب آسمانی  همچنین غیرمستقیم بودن این روش و سربلند بودن آن در آزمایش زمان می¬توانند سندی بر اهمیت این روش باشند. باتوجه به تاثیرات مثبت و موثر قصه¬گویی خلاق، افلاطون در اهمیت موضوع فوق می¬گوید: «پرورشی که روح اطفال بوسیله قصه¬ها کسب می¬کنند به مراتب بیشتر از تربیتی است که جسم آنها از طریق ورزش پیدا می¬کنند». او در اهمیت قصه¬ها می¬گوید: «ای کاش کودکان یونان افسانه¬های ازوپ را همراه با شیر مادرشان یکجا می-نوشیدند». قصه¬گویی به کودک کمک می¬کند وقایع چاره¬ناپذیر را شناسایی کند. قصه¬گویی همچنین به کودکان در فهم این نکته کمک می¬کند که دیگران نیز تجربه¬هایی مانند حوادث زندگی او دارند. علیرغم موارد ذکر شده وجود اختلالات یا مشکلات رفتاری که درمان به موقع آنان سبب جلوگیری از آسیب¬های جبران¬ناپذیر در آینده به کودک می¬شود و همچنین روش قصه¬گویی بعنوان یک روش روان درمانی که می-تواند سبب کاهش این اختلالات شود می¬تواند بعنوان روشی تاثیرگذار در تدریس معلم به خصوص در سنین کودکی بکار بسته شود. شواهد پژوهشی نشان می¬دهند که هم بزرگسالان و هم کودکان می¬توانند از روش قصه¬گویی و قصه درمانی بهره¬مند شوند. با این وجود شاید بتوان گفت که به دلیل شرایط خاص دوره کودکی، از نظر توانایی¬های شناختی، کودکان می¬توانند از روش قصه¬گویی و قصه درمانی استفاده بیشتری کنند. استفاده از روش¬های هنری مانند قصه¬گویی می¬تواند بعنوان شیوه¬ای نو تنش فضای درمان را برای کودکان کاهش دهد و بعنوان روشی غیردارویی، آسان، ارزان، در دسترس استفاده شود. براساس نتایج پژوهش حاکی از تاثیر شیوه قصه¬گویی و قصه¬گویی همراه با بحث در کاهش پرخاشگری و اضطراب امتحان کودکان بود و نیز باتوجه به علاقه و گرایش کودکان به قصه و تاثیرپذیری کودکان از قصه و همچنین ماهیت آموزشی و جذاب قصه برای قصه به نظر می¬رسد، برنامه قصه¬گویی بعنوان یک برنامه پیشگیری اولیه و آموزش پایه¬های مدارس ما می¬تواند مورد استفاده قرار گیرد. قصه درمانی و قصه¬گویی در نقش عامل آموزشی و تربیتی، باعث ترویج و بحث و تبادل نظر در بین کودکان می¬شود و از این طریق مهارت¬های زبانی تقویت شده، کودک در رهگذر ماجراها و شخصیت¬پردازی¬های قصه، با نقاط قوت و ضعف و استعداد-هایش آشنا شده و یاد می¬گیرد با دیگران ارتباط مناسب برقرار کند و بتواند احساسات، آرزوها و خواسته-های خود را بیان کرده و وقتی دچار هیجان¬هایی مانند ترس، خشم، غمگینی، خجالت یا کمرویی می¬شود، بطور مناسبی با آن کنار آمده و آن را به شکل درستی ابراز کند که این خود عاملی جهت غلبه بر احساس کمرویی می¬باشد. استفاده به موقع و مناسب معلمان از قصه سبب افزایش خلاقیت و ابتکار و قوه تخیل کودک همچنین کاهش افسردگی، پرخاشگری، استرس و اضطراب و کمرویی می¬شود.
بطورکلی می¬توان چنین نتیجه گرفت که قصه¬گویی خلاقانه بر پرورش هوش اخلاقی مبتنی بر همدلی کودکان موثر است و باید با تقویت درست این رفتار کودک را در مسیر درست اخلاقیات قرار داد؛ لذا اگر این روش توسط کتابخانه¬ها، کانون¬های پرورش فکری، مدارس و مرکز آموزشی و پرورشی و یا روانشناسی مورد استفاده مستمر قرار گیرد؛ می¬توان به داشتن آینده¬ای پویا، بالنده و اخلاق¬مداری امیدوار بود و تجربه کتابداران، بویژه کتابداران کودک و نوجوان و آشنایی آنان با شیوه¬های علمی قصه¬گویی می¬تواند در این زمینه مثمرثمر باشد. در واقع بدلیل اکتسابی بودن هوش اخلاقی و مؤلفه¬های آن می¬توان به راحتی این روش را در زمره تعلیمات روزمره و هیجان¬انگیز کودک قرار داد، که به احتمال بالا نقش مهمی در پیشگیری از رفتارهای نابهنجار آینده نیز خواهد بود. در ادامه می¬توان این نکته را اضافه کرد که به علت انجام پژوهش در فصل تابستان و تعطیلی مدارس و روش نمونه¬گیری در دسترس و همچنین آزمون کودکان یک منطقه و نیز فقط پسران برای تعمیم نتایج به گروه¬های دیگر کودکان دبستانی، دیگر مناطق و کودکان دختر باید جوانب احتیاط علمی را رعایت کرد. از دیگر محدودیت¬های پژوهش عدم امکان آموزش¬های لازم در رابطه با قصه¬های هر جلسه به خانواده¬ها بود که طبیعتا ً اگر صورت می¬پذیرفت نقش تعیین کننده¬ای در پیشبرد اهداف آموزشی پژوهش داشت. اگر هم بتوان دیگر فعالیت¬های جنبی کتابخانه¬ای همچون نمایش خلاق انواع بازی و نقاشی و جلسات کتابخوانی و غیره را برای بهبود مهارت¬ها در زمره پژوهش¬های آتی مورد آزمون قرار داد و نتایج را به اطلاع خانواده¬ها رساند؛ می¬شود، به همکاری و ارتباط بیشتر خانواده¬ها و جامعه آموزشی کتابخانه¬ای امید بیشتری داشت.

چکیده

مقاله حاضر به بررسی تأثیر تدریس مبتنی بر قصه‌گویی خلاق بر یادگیری فعال و کاهش اختلالات روانشناختی کودکان پرداخته است. انتخاب روش قصه‌گویی بین انواع روش‌های مختلف به دلایل مختلفی از جمله تأثیر بیشتر روش‌های غیرمستقیم بر یادگیری، همچنین قدمت تاریخی آن و موفق بودنش در آزمایش‌های طول زمان که باعث ماندگاری آن بعد از این میزان زمان شده است و نیز به دلیل پرورش قدرت تخیل و ابتکار و نوآوری و قرار گرفتن در دسته روش‌های درمانی اختلالات یا مشکلات رفتاری بخصوص کاربردی‌تر بودن در دوره کودکی بعنوان موضوع مورد مطالعه در این مقاله قرار گرفته است و از اهمیت بالایی برخوردار است. روش تحقیق در مقاله پیش‌رو مروری-کتابخانه‌ای می‌باشد و برای گردآوری مطالب آن از مقالات، کتاب‌ها و دیگر منابع معتبر و مرتبط با این موضوع استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می‌دهد که استفاده به موقع و درست از قصه می‌تواند در یادگیری بیشتر کودک، افزایش خلاقیت و کاهش خصیصه کمرویی همچنین کاهش اختلالات یا مشکلات رفتاری همچون استرس و اضطراب، پرخاشگری و افسردگی شود.