بررسی رابطه مصرف مواد استنشاقی بر افسردگی و افکار خودکشی
منابع و ماخذ
1- Abraheme, A (2010). Comparison of the Affectiveness of integrated Psychotherapy Psychology of religious gray with cognitive Behavioral and drug People with depressed Khvii. Phd thesis, Department of Psychology, Factualty of letters, Department of educational Science, Psychology, University of Isfahan, Iran.
2- Agli O, Bailly N, Ferrand C (2015). Spirituality and religion in older adults with dementia: a systematic review. International Psychogeriatrics.
3- Ano, G and Vasconcelles E (2005). Religious coping and psychological adjustment to stress: A meta-analysis. Journal of clinical psychology.
4- Ashouri, A. Mollazadeh, J. Mohammadi, N (2008). The Effectiveness of Cognitive Behavioral Group Therapy on the Improvement of Coping Skills and Relapse Prevention in Addicted Individuals. IJPCP.
5- Brazier, J. Jones, N. Kind, P (2012). Testing the validity of the Euroqol and comparing it with the SF-36 health survey questionnaire. Quality of Life Research.
6- Bolhari, J. Nazari, GH. Zamanian, S (2012). Effectivevees of spiritual group therapy in reducing depression, anexiety, and stress of women with breast cancer. Journal of the women and sociology.
7- de Jager Meezenbroek, E. Garssen, B. van den Berg, M. Van Dierendonck, D. Visser, A (2012). Schaufeli WB. Measuring spirituality as a universal human experience: A review of spirituality questionnaires. Journal of religion and health.
8- Dein, S. Cook, CC. Koenig, H (2012). Religion, spirituality, and mental health: current controversies and future directions. The Journal of nervous and mental disease.
9- Espelage, D and Holt, M (2013). Suicidal ideation and school bullying experiences after controlling for depression and delinquency. Journal of Adolescent Health.
10- Ghorban, Hosseini (1989). New Research in Addiction and Addictive substances. Tehran: Sepehr.
11- Gomes-Oliveira, MH. Gorenstein, C. Neto, FL. Andrade, LH. Wang, YP (2012). Validation of the Brazilian Portuguese version of the Beck Depression Inventory-II in a community sample. Revista Brasileira de Psiquiatria.
12- Gonçalves, JP. Lucchetti, G. Menezes, PR. Vallada, H (2015). Religious and spiritual interventions in mental health care: a systematic review and meta-analysis of randomized controlled clinical trials. Psychological medicine.
13- Hamid, N. Ahmadian, A. Akbari Shaye, Y (2011). Effectiveness of cognitive behavior therapy based on religious believes on hope and quality of life in the patients suffering breast cancer. Journal of hormozgan university of medical sciences.
14- Hosseini, M. Abedsaeedi, Zh. Ghasemi, S (2015). Maternal experience in addict women: a metasynthesis. J Qual Res Health Sci.
15- Hubley, A (2014). Beck depression inventory. Encyclopedia of Quality of Life and Well-Being Research.
16- Julian, LJ (2011). Measures of anxiety: StateΟTrait Anxiety Inventory (STAI), Beck Anxiety Inventory (BAI), and Hospital Anxiety and Depression ScaleΟ Anxiety (HADSΟA). Arthritis care & research.
17- Kessler, R. C and Bromet, E. J (2013). The epidemiology of depression across cultures. Annual review of public health.
18- Yovell, Y. Bar, G. Mashiah, M. Baruch, Y. Briskman, I. Asherov, J. (2016). Ultra-low-dose buprenorphine as a time- limited treatment for severe suicidal ideation: a randomized controlledtrial. American journal of psychiatry.
متن کامل
مقدمه
استنشاق کننده¬ها، بخارهای شیمیایی هستند که سریع در محیط پراکنده می¬شوند. استفاده از مواد استنشاقی در دهه ۱۹۶۰ در بین نوجوانانی که چسب¬های صنعتی و خانگی را بو می¬کردند رایج شد. از آن زمان، انواع دیگر مواد استنشاقی رایج شده است. مواد استنشاقی بیشتر در گروه کودکان، نوجوانان در سنین مدرسه استفاده می¬شود. اگرچه گاهی اوقات بزرگسالان نیز از آنها استفاده می¬کنند. مواد استنشاقی مواد فرّاری هستند که بخارهای شیمیایی تولید می¬کنند و با استنشاق آنها می¬توان یک اثر روان¬گردان یا تأثیرگذار بر ذهن ایجاد کرد. این تعریف شامل طیف وسیعی از مواد شیمیایی است که ممکن است اثرات دارویی متفاوتی داشته باشند و در صدها محصول مختلف یافت شوند. در نتیجه، طبقه¬بندی دقیق مواد استنشاقی مشکل است.
علاقه¬مندی به بوییدن محصولهای شیمیایی که بوی تند و قوی دارند یکی از اختلالهای شایع در عصر کنونی است که بیشتر میان نوجوانان و به مقدار کمتری میان بزرگسالان مشاهده میشود و نشان دهنده ابتلا به نوعی بیماری روانی است. محققان علاقه¬مندی به بوییدن یا خوردن محصولهای شیمیایی، چون لاک ناخن، خاک، بنزین، چسب مایع، صابون و حتی رنگهای روغنی را از طیف اختلال پیکا دستهبندی کردهاند. اختلال پیکا بر اثر نوعی جهش ژنتیکی به وجود میآید و بیشتر میان کودکان، زنان باردار، افراد دچار استرس غیرقابل کنترل، افراد مبتلا به مشکلهای روانی، چون کم¬توانی ذهنی، افراد دچار افسردگی، مبتلایان به وسواس اجباری کندن موی سر، مبتلایان به اسکیزوفرنی و ... دیده میشود.
علاقه¬مندی به بوییدن چسب مایع، بنزین، لاک ناخن و ... به دلیل افزایش ناگهانی جریان خون نوعی احساس شادی کوتاهمدت در فرد ایجاد میکند و البته پس از مدتی فرد دچار احساس سردرد، تهوع، گیجی، تاری دید و ... خواهد شد. از جمله آسیبهای بوییدن چسب میتوان به بروز آسیب مغزی، مشکلهای شدید تنفسی، اختلال در عملکرد سیستم عصبی، ایجاد لکههای قرمز و کهیر روی بدن، سردرد، سرگیجه، تهوع، درد شکم، نوسانات خلقی، تمرکز و توانایی تصمیم¬گیری، احساس بیحسی یا سوزن سوزن شدن دست و پا، خستگی، از دست دادن شنوایی و سطح هوشیاری اشاره کرد. برای درمان این اختلال مراجعه به متخصص، شرکت در جلسههای مشاوره، یادگیری هنر و سرگرمیهای جدید، رعایت رژیم خوراکی، انجام ورزش، شرکت در فعالیتهای اجتماعی، ایجاد آرامش در محیط خانواده، کمک به کودک در یادگیری درسهای مدرسه و در برخی موارد مصرف داروهای ضد استرس زیرنظر متخصص برای بازه استاندارد میتواند اثربخش باشد.
1- مبانی نظری
1-1- افکار خودکشی
افکار خودکشی عبارتی است که بر وقوع هرگونه اندیشۀ خودتخریبی دلالت دارد. این افکار، طیفی از اندیشه¬های مهم در مورد امکان خاتمۀ زندگی تا خودکشی کامل را دربرمی¬گیرد. تصمیم به خودکشی می¬تواند به علت احساس عدم قدرت مقابله با مشکلات خود و عدم پاسخ دیگران نسبت به احتیاجات او باشد.
افکار خودکشی یک اصطلاح پزشکی است که در رابطه با اشتغال ذهنی شدید فرد در حول و حوش خودکشی بکار برده می¬شود. این افکار و تصورات انواع گوناگونی را شامل می¬شوند. برخی از این افکار ممکن است در حد تصور و خیال¬پردازی بوده و آنچنان جدی نباشد که از آن جمله می¬توان به طرح و نقشه خودکشی با جزئیات، بازی نقش و تفکر درباره خودکشی ناموفق و نیمه خودکشی بگونه¬ای که افراد دیگر از رنج روحی فرد باخبر بشوند، اشاره کرد. اما برخی دیگر ممکن است کاملاً جدی و به قصد نابودی فرد در ذهن وی جریان داشته باشند. از آمارها چنین برمی¬آید که درست است که همه افرادی که به نوعی به خودکشی فکر می¬کنند یا قبلاً فکر کرده¬اند، اقدام به خودکشی نمی¬کنند، اما بیشترشان در نهایت این کار را به انجام خواهند رساند (Yovell and others, 2016).
مهمترین عاملی که می¬تواند در تفکرات و خیال¬پردازی¬های فرد درباره خودکشی نقش ایفا کند، افسردگی است. اما عوامل دیگری نیز همچون برخی بیماری¬های روانی، حوادث غیرقابل پیش¬بینی و اتفاقات درون خانواده می¬توانند سبب¬ساز شکل¬گیری افکار و خیالات خودکشی در فرد بشوند. تکرار افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی می¬تواند یکی از نشانه¬های بارز اختلال شخصیت مرزی باشد. یک تحقیق نشان داد که 13 درصد از اشخاص مبتلا به این اختلال اقدام به خودکشی کرده¬اند و متوسط اقدام به خودکشی در هر فرد مبتلا 3 تا 4 بار ذکر شده است. در حال حاضر راه¬های درمانی و داروهای خاصی برای درمان افرادی که اشتغال ذهنی شدیدی به خودکشی دارند، موجود است (Espelage and Holt, 2013).
درنهایت می¬توان بیان نمود که خودکشی عبارت است از هرگونه سعی و تلاش عامدانه و با آگاهی کامل فرد برای خاتمه زندگی به دلایل گوناگون زیستی، روانی و اجتماعی. فکر خودکشی یک پدیده ایستا نیست و ممکن است با گذشت زمان کاهش یا افزایش یابد. تصمیم برای ارتکاب رفتار خودکشی ممکن است تکانشی و بدون دوراندیشی کافی بوده و یا نتیجه نشخوار ذهنی طولانی باشد. عوامل خطرساز اضافی در خودکشی عبارتند از: سابقه خانوادگی رفتار انتحاری، قرار داشتن در معرض خشونت خانوادگی، تکانش¬گری، سوء مصرف مواد و دسترسی به روش¬های کشنده و در این راستا خصوصیات مختلفی شامل احساس نومیدی، تکانش¬گری، مصرف عود کننده مواد و سابقه رفتار پرخاشگرانه با افزایش خطر خودکشی ارتباط دارند.
مصرف الکل یا سایر مواد نیز ممکن است در نوجوانان آسیب¬پذیر، زمینه¬ساز رفتارهای انتحاری باشد. در برخی موارد، نوجوانی که پس از انجام رفتاری ممنوع، در انتظار مجازات از سوی پلیس یا سایر منابع قدرت اقدام به خودکشی می¬کند. یکی از چالش¬ها در پرداختن به خودکشی، شناسایی کودکان و نوجوانان دارای افکار خودکشی و به خصوص درمان آنهایی است که اختلالات روانپزشکی درمان نشده دارند؛ زیرا همانطور که خطر خودکشی موفق با افزایش سن بالا می¬رود، میزان شروع اختلال روانپزشکی درمان نشده نیز با افزایش سن کودک و نوجوان بیشتر می¬شود. کسانی¬که جزء گروه¬های پرخطر هستند باید تا زمانی که میل به خودکشی از بین برود، بستری شوند. افراد در معرض خطر عبارتند از: کسانی که سابقه اقدام به خودکشی دارند (بخصوص با روش¬های مرگبار).
پسرهای بالای 12 سال که سابقه رفتار پرخاشگرانه یا سوءمصرف مواد دارند؛ استفاده از روش مرگبار؛ اختلال افسردگی اساسی شدید که واجد خصوصیات مردم¬گریزی، نومیدی و افکار خودکشی مستمر است. باتوجه به ماهیت هر دو رفتار، آسیب به خود و خودکشی که به نوعی هدفمند می¬باشند، سایکوپاتولوژی مشترکی دارند، از جمله اختلالات روانی، افسردگی، تعارضات خانوادگی، غفلت، اضطراب، سوء مصرف مواد.
واقعیت این است که افکار خودکشی در تمامی سنین وجود دارد، ژنتیک و داشتن سابقه خانوادگی رفتار خودکشی، عوامل بیولوژیک، عوامل روانی–اجتماعی از قبیل احساس ناامیدی، تکانش¬گری، مصرف مواد، سابقه رفتار پرخاشگرایانه، در معرض تهاجم بودن، عوامل خطر خانوادگی برای رفتار خودکشی، بدرفتاری شامل کودک آزاری جنسی و جسمی و غفلت از مهمترین دلایل این مشکل است.
مطالعات نشان داده¬اند که سوء مصرف مواد استنشاقی خطر خودکشی را در نوجوانان افزایش می¬دهد. مصرف در نوجوانی، به خصوص شروع استفاده در پیش از نوجوانی، عامل خطر مهمی برای افکار خودکشی و اقدام به خودکشی در دختران و پسران نوجوان است (Espelage and Holt, 2013).
1-2- افسردگی
افسردگی رایج¬ترین اختلال روانی است و اخیرا به شدت رو به افزایش نهاده است. افسردگی سرماخوردگی بیماری روانی است. تقریبا همه، حداقل بصورت خفیف احساس افسرگی کرده¬اند. احساس دمغی، بی¬حوصلگی، غمگینی، ناامیدی، دلسردی و ناخشنودی همگی تجربیات افسردگی رایج هستند. از آنجاکه احساس افسردگی را تقریبا همه داشته¬اند این احساس به تنهایی برای تشخیص اختلال خلق افسرده کافی نیست. افسردگی بالینی خیلی کمتر شایع است و نسبت به اندوه، موقعی که هریک از ما زمانی آن را تجربه کرده، مشکلات جدیدتر بوجود می¬آورد. اما مرز بین افسردگی عادی و افسردگی بالینی کجاست؟ بعضی محققین عقیده دارند افسردگی می¬تواند روی پیوستاری از اندوه تا طبقات بالینی شدید مطالعه شود و برخی فکر می¬کنند افسردگی و اندوه دو چیز کاملاً متفاوتند. بعنوان مثال: برخلاف اندوه، افسردگی بواسطه اطمینان بخشیدن و نصایح مفید دوستان خانواده تسکین پیدا نمی¬کند. در بین افرادی که بخاطر مشکلات روانی کمک می¬طلبند افسردگی مشکل شایعی است. هر سال چهارصد هزار نفر در پی درمان افسردگی بر می¬آیند و 15 درصد آنها خود را می¬کشند. بین بیمارانی که به خاطر شکایت جسمانی به پزشک مراجعه می¬کنند، حداقل 18 درصد افسرده هستند و یک سوم آنها دچار افسردگی متوسط یا شدید شدند (Hubley, 2014).
بررسی¬های اجتماعی نشان می¬دهد که 6 تا 19 درصد کسانی که بر حل مشکلات¬شان کمک نمی-خواهند افسرده¬اند. در یک بررسی در آمریکا مشخص شد که زنان دو برابر مردان افسرده هستند و افرادی که از نظر میزان درآمد در پایین¬ترین سطح قرار دارند احتمالا سه برابر افسرده¬ترند. تعداد زنانی که افسرده تشخیص داده می¬شوند دو برابر تعداد مردان است، این اختلاف تقریبا در تمام دنیا یافت شده است. این یافته¬ها از بیماران تحت درمان با برداشت متخصص بالینی، بررسی¬های اجتماعی افراد خارج از جریان درمان، مطالعات خودکشی و تمایلات خودکشی، یا واکنش سوگ بدست آمده¬اند.
دو ویژگی اختصاصی افسردگی عبارتند از: خلق ناشاد افسردگی، غم، اندوه، ناراحتی یا نگرانی، و فقدان علاقه و لذت در تقریبا همه فعالیت¬های عادی و سرگرمی¬های فرد، تشخیص افسردگی مستلزم وجود حداقل یکی از این ویژگی¬ها است. بعلاوه، دست¬کم چهار مورد از رفتارها یا احساسات زیر باید وجود داشته باشد: کم¬اشتهایی یا تغییر وزن (اغلب کاهش ولی گاهی هم ازدیاد وزن)، اشکال در خوابیدن، فقدان نیرو، آشفتگی روانی- حرکتی یا افزایش کندی پاسخ (آنقدر مشخص که برای دیگران قابل مشاهده باشد)، خستگی یا فقدان انرژی، سرزنش خود، احساس گناه نابجا، شکایاتی از ناتوانی در تفکر بطور روشن یا تمرکز حواس و افکار دائمی مرگ یا خودکشی یا آرزوی مردن، زنان افسرده نسبت به مردان، علائم بیشتری دارند و علائمی مثل احساس بی¬ارزشی، فقدان علاقه و اختلال اشتها را بیشتر از مردان ذکر می¬کنند. به نظر می¬رسد افسرگی غالباً بعد از برخی رخدادهای تنش¬زا، از قبیل ازدواج یا تولد فرزند واقع می¬شوند. در تمام این موارد ممکن است افسردگی رفتار فعلی فرد باشد که تحت شرایط تنش¬زا متناسب ایجاد شده¬ است اما با گذشت زمان بجای اینکه به سمت طبیعی شدن رفتار حرکت کند ادامه یافته و شخص اغلب الگوهای فکری نامناسب نشان دهد. او معمولاً همه چیز را فاجعه¬آمیز انگاشته و به بدترین وجه ممکن به دنیا می¬نگرد. این نگرش به تصور از خود شخص سرایت می¬کند. و افراد افسرده خود را ناامید و درمانده می¬بینند (Kessler and Bromet, 2013).
2- انواع اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی
اصطلاح اختلال مرتبط با استنشاق برای طیف وسیعی از مواد خطرناک و اعتیادآور استفاده میشود؛ از اکسید نیتروژن گرفته تا اسپری مو. برخی از مواد استنشاقی داروهایی هستند که مصارف پزشکی دارند، اما بسیاری از آنها مواد خانگی قانونی یا مواد شیمیایی مست کنندهای هستند که میتوانند در مقیاس وسیع مورد سوءمصرف قرار بگیرند. این مواد شیمیایی بسیار خطرناک هستند و حتی میتوانند کشنده باشند.
متاسفانه سه عامل وجود دارد که استفاده از این مواد را برای افراد مخصوصا طبقه فقیر جامعه سهل و آسان میکند:
- قابل دسترس بودن؛
- قانونی و مجاز بودن؛
- ارزان بودن.
بعضی افراد مخصوصا نوجوانان به علت تاثیرات نأشگی¬آور این مواد تمایل به استنشاق آنها دارند، که این اختلال در این دسته افراد معمولا با مواردی چون اختلالات خلق، اختلال سلوک، اختلال شخصیت ضداجتماعی، سوء رفتار جنسی و جسمی و افکار انتحاری همراه است. معمولا افرادی که به دلیل سوء مصرف مواد استنشاقی به مراکز پزشکی مراجعه میکنند به سن 18 سال نرسیدهاند (میانگین سنی استفاده از مواد استنشاقی در آمریکا 13 سال است). عوامل خطرسازی که بعنوان پیش آگهی لازم است آنها را مدنظر قرار داد، در برگیرنده عوامل سرشتی مانند ابتلا به اختلال سلوک و یا اختلال مصرف مواد غیراستنشاقی و سابقه دریافت خدمات مشاوره و سلامت روان، عوامل محیطی مانند رویدادهای آسیب¬زا در دوران کودکی، عوامل ژنتیکی و فیزیولوژیک و مسائل فرهنگی هستند (Ahmadian, Akbari Shaye, 2011).
از دیگر عوارض و اختلالات مهمی که هنگام مسمومیت با مواد استنشاقی ممکن است رخ دهد میتوان دلیریوم (روان آشفتگی)، دمانس پایدار (زوال عقل پایدار)، پارانویا (سوءظن، که شایع¬ترین اختلال روان پریشی ناشی از مسمومیت با مواد استنشاقی است)، افسردگی و اختلالات اضطرابی (اختلال وحشت-زدگی و اضطراب فراگیر) را نام برد. مواد استنشاقی هیدروکربنهای فراری هستند که استنشاق آنها اثرات روانگردان دارد و طبقهای وسیع از مواد شیمیایی را دربر میگیرند که در صدها کالا و محصولات مختلف یافت میشوند و بهآسانی در دسترس عموم قرار دارند. بعضی از این مواد شیمیایی عبارتاند از حلالهای فرار (مایعاتی که در دمای اتاق بخار میشوند یا به گاز تبدیل میشوند) و آیروسولها (اسپریهای حاوی حلالها و مواد پروپولانت). مواد زیر نمونهای از مواد استنشاقی هستند:
- چسبهای مایع (حاوی تولوئن یا استات اتیل)؛
- بنزین (حاوی سرب)؛
- تینر رنگ (حاوی استات استرزها)؛
- اسپری مو (حاوی بوتان یا پروپان)؛
- گاز فندک (حاوی بوتان یا ایزوپروپان)؛
- اسپریهای رنگ (حاوی بوتان، سرب یا پروپان)؛
- پاککننده لاک ناخن (حاوی استون)؛
- لاک غلطگیری مایع (حاوی تولوئن یا استات اتیل)؛
- سموم دفع آفات نباتی (حاوی سولفور یا مس)؛
- ماژیکهای مخصوص نوشتن روی سی دی (حاوی تولوئن یا استات اتیل).
همه مواد استنشاقی از طریق تنفس وارد بدن میشوند. مواد استنشاقی خیلی زود اثر میگذارند زیرا از طریق ششها به سرعت وارد جریان خون میشوند. نأشگی حاصل از مواد استنشاقی معمولاً بسیار زودگذر است و به همین دلیل مصرفکنندگان آنها را بطور مکرر و در عرض چند ساعت استفاده میکنند. این الگوی مصرف میتواند بسیار خطرناک باشد و به بیهوشی و حتی مرگ منجر شود (Ahmadian, Akbari Shaye, 2011).
اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی در گروه اختلالات اعتیادی و مرتبط با مواد قرار میگیرد.
1) اختلال مصرف مواد استنشاقی؛
2) مسمومیت با مواد استنشاقی؛
3) اختلالات دیگر ناشی از مواد استنشاقی؛
4) اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی نامشخص.
در ادامه هر کدام بهتفصیل شرح داده میشود (Ahmadian, Akbari Shaye, 2011).
2-1- اختلال مصرف مواد استنشاقی
افراد مبتلا به این نوع از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی، مواد استنشاقی را طوری مصرف میکنند که هم مشکلزاست و هم از لحاظ بالینی به نابسامانی و رنج شدید منجر میشود و بهرغم مشکلات اجتماعی یا میان فردی مستمر و مکرر که در اثر مواد استنشاقی به وجود میآیند یا به علت مصرف آنها وخیمتر میشوند، به استعمال مواد استنشاقی ادامه میدهند. مصرف مواد استنشاقی، عملکرد عصبی و رفتاری را مختل کرده و انواع مشکلات عصبی، معدهای و رودهای، قلبی و عروقی و ریوی ایجاد میکند (Abraheme, 2010).
الف) شیوع اختلال مصرف مواد استنشاقی: مواد استنشاقی به آسانی قابل دسترس، مجاز و ارزان هستند. این سه عامل در مصرف بالای مواد استنشاقی بین مردم فقیر و جوان نقش دارد. به گزارش DSM-5 این نوع از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی تقریباً بطور کامل فقط در مردان مشاهده میشود.
ب) تشخیص افتراقی اختلال مصرف مواد استنشاقی: 1- مواجهه با مواد استنشاقی غیرعمدی ناشی از سوانح صنعتی یا سوانح دیگر: این عنوان زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که یافتهها از مواجهه مکرر یا مداوم با مواد استنشاقی حکایت داشته باشند ولی فرد درگیر و افراد مطلع دیگر، هرگونه سابقه مصرف هدفمند مواد استنشاقی را انکار کنند. 2- مصرف مواد استنشاقی عمدی بدون برآورده کردن ملاکهای اختلال مصرف مواد استنشاقی: مصرف مواد استنشاقی در بین نوجوانان رایج است ولی در اغلب این افراد، ملاکهای تشخیصی این نوع از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی به تعداد و کیفیت موردنیاز برآورده نمیشود (Abraheme, 2010). 3- مسمومیت با مواد استنشاقی بدون برآورده کردن ملاکهای اختلال حاضر: این نوع از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی اغلب در مدت اختلال مصرف مواد استنشاقی روی میدهد ولی ممکن است در افرادی که ملاکهای اختلال مصرف مواد استنشاقی را برآورده نمیکنند هم روی دهد. 4- اختلالات روانی دیگر ناشی از مواد استنشاقی بدون برآورده کردن ملاکهای اختلال مصرف مواد استنشاقی: ملاکها برای اختلال روانپریشی، اختلال افسردگی، اختلال اضطرابی یا عصبشناختی عمده برآورده میشوند و شواهدی مبنی بر اینکه نارساییها از لحاظ سببشناختی با تأثیرات مواد استنشاقی ارتباط دارند، وجود دارد. با این حال، ملاکها برای اختلال مصرف مواد استنشاقی ممکن است برآورده نشده باشند.
ج) اختلالات مصرف مواد دیگر: برای متمایز کردن نشانههای این نوع از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی از اختلالات مصرف مواد دیگر، تحقیق درباره اینکه کدام نشانهها در طول دورههایی که برخی از مواد مصرف نشدهاند ادامه یافتهاند، مفید واقع میشود. اختلالات دیگر مسموم کننده، سوخت و سازی، آسیبزا، مرتبط با تومور یا عفونی که عملکرد دستگاه عصبی مرکزی یا پیرامونی را مختل میکنند. افراد مبتلا به این اختلال (استنشاقی) ممکن است نشانههای کمخونی، تحلیل رفتگی مغز، بیماری ماده سفید مغز و تعداد دیگری از اختلالات دستگاه عصبی را نشان دهند. سابقه مصرف کم یا هیچ، به منتفی کردن این نوع از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی بعنوان علت این مشکلات کمک میکند (Ashouri and others, 2008).
د) اختلالات دستگاههای اندام دیگر: افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد استنشاقی ممکن است نشانههای آسیب کبد یا کلیه، تجزیه رشتههای عضلانی مخطط یا نشانههای بیماریهای دیگر معدهای و رودهای، قلبی و عروقی یا ریوی را آشکار سازند. سابقه مصرف کم یا هیچ، به منتفی کردن این نوع از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی بعنوان علت اینگونه مشکلات جسمی کمک میکند. فرد اخیراً عمدی یا غیرعمدی، در زمانی کوتاه در معرض دوزهای بالای مواد استنشاقی قرار گرفته است و در رفتار و حالت روانی فرد مبتلا به این نوع از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی تغییراتی غیرعادی و ناسازگارانه به وجود میآید. دو یا چند مورد از علائم زیر، به هنگام قرار گرفتن در معرض مواد استنشاقی یا مصرف آن یا اندکی بعد روی میدهند:
- سرگیجه؛
- ناهماهنگی حرکتی؛
- گفتار مبهم؛
- بیرمقی؛
- کند شدن بازتابها؛
- لرزش؛
- بینایی مبهم؛
- ضعف ماهیچهای عمومی؛
- کمتحرکی روانی و حرکتی (Ashouri and others, 2008).
2-2- شیوع مسمومیت با مواد استنشاقی
اغلب مصرفکنندگان مواد استنشاقی در یک بازه زمانی مصرفی، ملاکهای مسمومیت با مواد استنشاقی را برآورده میکنند؛ بنابراین شیوع مصرف مواد استنشاقی و این نوع از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی احتمالاً مشابه هستند.
- مواجهه با مواد استنشاقی عمدی بدون برآورده کردن ملاکهای مسمومیت با مواد استنشاقی: فرد بصورت عمدی یا غیرعمدی مواد را استنشاق میکند، اما مقدار برای برآورده شدن ملاکهای تشخیصی اختلال مصرف مواد استنشاقی کافی نیست.
- مسمومیت و اختلالات دیگر ناشی از مواد یا دارو در اثر مصرف مواد دیگر: این نوع از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی و اختلالات دیگر ناشی از مواد یا دارو ممکن است علائم و نشانههای مشابه داشته باشند، اما مسمومیت ناشی از مواد مسموم کننده دیگر است که امکان دارد از طریق بررسی سمشناسی مشخص شود.
- اختلالات دیگر مرتبط با مواد استنشاقی: دورههای مسمومیت با مواد استنشاقی در مدت اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی دیگر، اما نه همانند آنها، روی میدهند. این اختلالات بوسیله ملاکهای تشخیصی مربوط مشخص میشوند (Dein and others, 2012).
2-3- اختلالات دیگر ناشی از مواد استنشاقی
این نوع فقط در صورتی به جای مسمومیت با مواد استنشاقی تشخیص داده میشوند که نشانهها به قدر کافی شدید باشند که توجه بالینی مستقل را موجه سازند.
- اختلال روانپریشی ناشی از مواد استنشاقی: حالات پارانوئید احتمالاً شایعترین سندرم روانپریشی در جریان مسمومیت با مواد استنشاقی هستند.
- اختلال خلقی ناشی از مواد استنشاقی و اختلال اضطرابی ناشی از مواد استنشاقی: این دو اختلال امکان طبقهبندی آن دسته از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی را فراهم میکنند که مشخصه آنها علائم خلقی و اضطرابی بارز است. اختلالات افسردگی شایعترین اختلالات خلقی مربوط به مصرف مواد توهمزا، اختلال وحشتزدگی و اختلال اضطراب فراگیر شایعترین اختلالات اضطرابی مربوط به آن هستند.
- اختلال عصبی شناختی عمده یا خفیف ناشی از مواد استنشاقی و دلیریوم مسمومیت با مواد استنشاقی: دمانس و دلیریوم ممکن است از تأثیر خود مواد استنشاقی یا تداخل با سایر مواد ناشی شود. اگر دلیریوم به اختلالات رفتاری شدید منجر شود، درمان کوتاهمدت با هالوپریدول ممکن است ضرورت یابد. دمانس ناشی از مواد استنشاقی در تمام موارد احتمالاً برگشتناپذیر است (Brazier and others, 2012).
4-2- اختلال مرتبط با مواد استنشاقی نامشخص
این طبقه در مورد نشانههای بالینی بکار میرود که در آنها نشانههای مخصوص اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی که موجب ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینههای مهم دیگر میشوند، غالب باشند ولی ملاکهای کامل را برای هیچیک از اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی یا هرگونه اختلالات در طبقه تشخیصی اختلالات اعتیادی و مرتبط با مواد برآورده نکنند.
3- درمان اختلال مصرف مواد استنشاقی
باورهای غلطی در ارتباط با مصرف مواد مخدر وجود دارد. بسیاری از افراد بر این باور هستند که برخی از مواد مخدر اعتیاد ندارد و مصرف آنها در هر زمان امکانپذیر است. متاسفانه باید گفت این دیدگاه کاملا اشتباه و سرپوشی برای سوء مصرف مواد مخدر است. تمامی ماده¬ها و داروها اعتیاد¬آور هستند و فرد در سوء مصرف آنها نه تنها به انواع بیماری¬های جسمی و فیزیکی مبتلا می¬شود بلکه روح و روان نیز دچار اختلالات متعددی می¬شود.
از مهمترین معضلات جوامع امروز، اعتیاد افراد به مواد مخدر است. در چند دهه گذشته وقتی سخن از مواد مخدر می¬آمد نهایت چیزی که به ذهن افراد خطور می¬کرد تریاک و هروئین و این قبیل مواد بود اما اخیرا همگام با پیشرفت علم و فناوری، تنوع این نوع مواد شیمیایی رو به افزایش است. امروزه دسته¬ای از مواد مخدر به نام مواد استنشاقی در جامعه باب شده است. بیشتر افرادی که به استفاده از مواد روی می¬آورند در سن نوجوانی (15 الی 18) می¬باشند و حدود80 درصد آن را مردان تشکیل می¬دهند. طبق تحقیقات انجام شده، هرگونه هیدروکربن فرار استنشاقی می¬تواند موجب مرگ ناگهانی بر اثر بی¬نظمی شدید فعالیت قلب، ناهنجاری الکتروسیتی یا کمبود اکسیژن شود.
تاریخچه مواد فرار (استنشاقی) به 1400 سال قبل از میلاد مسیح یعنی در زمان یونان قدیم باز می-گردد که افراد برای کاهش فشار روانی، از این روش کمک می¬گرفتند. نیتروس اکسید معروف به گاز خنده، توسط دانشمندی انگلیسی به نام جوزف پریستلی در سال 1776 کشف شد. این گاز حاصل حرارت دادن آلومینیوم نیترات است (Julian, 2011).
در سال 1884 در آمریکا، یک دانشجوی پزشکی به نام گاردنر کلوتون به ارائه نمایش اثرات شادی اور نیتروس اکسید پرداخت. در این جلسه دندانپزشکی به نام هوراس ولز حضور داشت، وی بطور تصادفی متوجه شد یکی از حضار، نیتروس اکسید استنشاق کرده و بااینکه زمین خورده و پایش زخمی شده اما دردی را احساس نمی¬کند!
ولز روز بعد، پس از استنشاق نیتروس اکسید از یکی از همکارانش خواست که دندان عقلش را بکشد. او درد ناشی از دندان در اوردن را به اندازه درد یک سوزن توصیف کرد. بدین ترتیب هوراس ولز «داروی بیهوشی» را کشف کرد.
سپس در سال 1833 کلروفرم کشف شد. خوشبختانه اثرات سمی آن بعنوان بیهوش کننده قبل از استفاده عمومی ثابت شد. در ادامه دی اتیل اتر برای اولین بار توسط مورها وارد اسپانیا شد. یکی از شیمی¬دانان اسپانیایی به نام ریموندوس لیلیوس خاصیت اتر را از مورها یاد گرفت و پس از آن تا مدت-ها برای درمان بیماری¬هایی از قبیل دردهای زمان قاعدگی، گوش درد و دندان درد، سنگ کلیه و کیسه صفرا استفاده شد.
در 1848 یکی از جراحان بیمارستان عمومی ماساچوست به نام ویلیام توماس گرین مورتون، با استفاده از اتر توده¬ای را از گردن یک بیمار بیرون آورد. این روز در تاریخ پزشکی به نام «روز اتر» مشهور است. به مواد شیمیایی که قابلیت تبخیر و استشمام بو آن از طریق بینی و دهان (تنفس) وجود دارد مواد استنشاقی می¬گویند. این مواد پس از ورود به ریه¬ها به خون و مغز جریان می¬یابند و منجر به بروز اثرات روان¬گردانی در فرد مصرف کننده می¬شوند. تغییراتی که در رفتار روانی ایجاد می¬شوند شامل پرخاشگری، اختلال شخصیتی و عملکردی، تهاجم، بی¬تفاوتی و ... است. در حقیقت این مواد هیدروکربن¬های فرار هستند از جمله آنها می¬توان به بنزین، بوتان، تولوئن، دی کلرومتان، تری کلرواتان، متیل بوتیل کتون و هگزان¬ها اشاره کرد. به مواد استنشاقی، داروی دروازه¬ای نیز می¬گویند. در حقیقت این داروها موادی هستند که احتمال سوء مصرف و روی آوردن به مواد سنگین¬تر از قبیل هروئین، شیشه، کوکائین و ... را افزایش می¬دهند. مواد فرار و یا همان استنشاقی به موارد زیر تقسیم می¬شوند (Hosseini and others, 2015).
حلال¬های صنعتی و خانگی از قبیل تولوئن، اتیل استات، متیلن کلراید، چسب¬های مایع یا سریش، پاک کننده¬های رقیق کننده¬ رنگ و واکس، تینر نقاشی، غلط¬گیر، لکه¬زداها، مواد محترقه (بوتان و پروپان)، گریس، مایع ماژیک¬ها، تمیز کننده¬های وسایل الکترونیکی مثل کامپیوتر از جمله این دسته از مواد استنشاقی هستند. به دلیل خطرات ناشی از سمی بودن مواد استنشاقی، کمک به افرادی که با این اختلال دست و پنجه نرم میکنند بسیار ضروری میباشد، لذا برای درمان و بهبود این دسته از افراد توجه به نکات زیر میتواند مفید واقع شود:
- حمایت کردن و توجه لازم به افرادی که گرفتار این اختلال هستند.
- درمان همزمان اختلالات همزمان مانند اختلال سلوک، بیش فعالی، افسردگی اساسی، افسرده خویی و اختلال استرس پس از آسیب.
- توجه به زمینه رشدی فرد و سوء رفتار یا غفلت والدین.
- مشاوره فردی.
- گروه درمانی.
- خانواده درمانی.
- تشویق و دادن پاداش بابت پیشرفت در زمینه کاهش مصرف و یا اهداف تعیین شده عینی در راستای ترک.
- دادن برنامه به فرد جهت ادامه ترک یا به اصطلاح پاک ماندن.
- کمک به فرد برای داشتن تعامل سازنده با افراد خانواده و نزدیکان.
- برقرار کردن روابط دوستانه با افراد غیربزهکار.
- داشتن شغل مناسب و یا داشتن برنامه ادامه تحصیل.
اگرچه دارو درمانی نیز میتواند با تجویز متخصص مربوطه در کاهش علائم اختلالات همراه مفید باشد اما روان درمانی از طریق کمک کردن به فرد برای شناخت و کشف دلایل اساسی روانشناختی رفتارهای اعتیادآور، یادگیری روش¬های جدید مقابله با استرس¬های زندگی و تغییر الگوهای رفتاری، میتواند بیشترین تأثیر را در این دسته از افراد داشته باشد (Gonçalves and others, 2015).
4- رابطه مصرف مواد استنشاقی بر افسردگی و افکار خودکشی
بسیاری از مشکلات مرتبط با سلامت روان که انسانها با آن روبرو میشوند، به نوعی به یکدیگر مرتبط هستند. رابطه مستقیمی بین افسردگی و مصرف مواد استنشاقی میتواند با هم همراه باشند. موارد بسیار زیادی وجود دارند که در آنها مصرف مواد استنشاقی منجر به افسردگی میشود. علاوه بر این، افراد افسرده بیشتر مستعد مصرف مواد استنشاقی هستند؛ چراکه آن را بعنوان یک روش مقابله با احساسات منفی در نظر میگیرند (Ghorban, 1989). بااینوجود، اعتیاد هرگز نمیتواند مشکلی را برطرف کند؛ در واقع، آن اوضاع را بدتر میکند و مسائل را تشدید مینماید. همیشه به یاد داشته باشید که افسردگی و اعتیاد در هر چرخه نادرست و معیوبی با یکدیگر همراه میشوند.
اکنون، این نکته برای همه بسیار اهمیت دارد که رابطه بین افسردگی و مصرف مواد استنشاقی را درک کنند. همچنین، دانستن نحوه اجتناب از این هر دو وضعیت نیز یک امر ضروری برای تمامی افراد محسوب میشود. بااینوجود، پیش از آنکه چنین اتفاقی بیفتد، داشتن یک درک جامع و کامل از افسردگی و مصرف مواد استنشاقی بهعنوان دو چیز مجزا ضروری است.
افسردگی از نظر بالینی بعنوان اختلال سلامت روانی تعریف میشود که به یک حال و هوای افسرده مداوم یا بیعلاقگی در انجام فعالیتها مربوط میشود و منجر به مشکلات در زندگی روزانه میگردد. متأسفانه، این مشکل نسبتاً رایج است و میتواند در اثر مجموعهای از رویدادها یا شرایط رخ دهد. علاوه بر این، مطالعات نشان دادهاند که عوامل ارثی و حالت روانی کنونی می¬توانند بر تشدید علایم افسردگی فرد تاثیر بگذارند (de Jager Meezenbroek and others, 2015).
در تمام موارد، فردی که با افسردگی دستوپنجه نرم میکند، دیریازود نشانههایی را از خود بروز میدهد. برخی از مهمترین نشانه¬های افسردگی شامل بی¬خوابی، انزواطلبی و گوشهنشینی از دیگران، مشکل در تمرکز و افکار خودکشی است؛ اما محدود به این موارد نمیباشد. افرادی که مبتلا به افسردگی شدهاند، ممکن است در عملکرد روزانه خود نیز با مشکل روبرو شوند. برخلاف باور عموم، افسردگی یک اختلال بالینی است و صرفاً خلاص شدن از غم و اندوه نمیباشد. غم و اندوه در مقایسه با افسردگی دارای شدت کمتر و زودگذری بیشتری است.
بنابراین، روش¬های درمان افسردگی شامل مشاوره و دارودرمانی میباشد. بسته بهشدت افسردگی و شرایط کنونی، ترکیبی از هر دو درمان میتواند برای افراد مبتلا مؤثر باشد.
اعتیاد به مصرف مواد استنشاقی از نظر بالینی بعنوان یک بیماری مغزی توصیف میشود که توسط درگیری وسواسی در محرکهای ارزشمند علیرغم رویدادها و پیامدهای جانبی مشخص میشود. چیزهای بسیار زیادی در زندگی وجود دارند که می¬توانند باعث معتاد شدن یک فرد شوند. بعنوانمثال، موارد بسیار زیادی وجود دارند که در آنها، انسانها از مکانیزمهای مقابلهای ناسالم به منظور غلبه بر ضربه روحی استفاده میکنند و به اعتیاد روی میآورند که برای سلامتی و بهزیستی آنها مضر است. زمانی که فردی به یک ماده یا محرک خاص اعتیاد پیدا میکند، خیلی طول نمیکشد که این اعتیاد به مواد آشکار شود (Gomes-Oliveira and others, 2012).
اعتیاد به شکل علائمی که دارد، ظاهر میشود. علائم اعتیاد شامل امیال کنترل نشده، دروغ گفتن، دزدی کردن و مرتکب جرم شدن به منظور ارضای امیال، پنهان کردن منشأ اعتیاد از دیگران، بیاحتیاطی و عدم توجه به بهداشت شخصی است؛ اما منافاتی با یکدیگر ندارند. همانطور که میتوانید تصور کنید، اعتیاد خوب نیست و اگر بهموقع و بهدرستی کنترل نشود، میتواند زندگی فرد را به نابودی بکشد.
گزینههای درمان بهمنظور رها شدن از اعتیاد به مصرف مواد استنشاقی شامل مشاوره روانشناسی، رفتار درمانی شناختی و حتی دارو درمانی است. لازم به ذکر است که به دلیل ماهیت اعتیاد، اقدامات درمانی خاص براساس هر فرد متفاوت هستند. در بسیاری از موارد، اعتیاد میتواند مشتقی از یک مشکل عمیقتر و جدیتر باشد. ترک اعتیاد یک فرد ممکن است سالها یا حتی دههها به طول انجامد و همیشه وسوسه برگشتن به اعتیاد و لغزش مواد وجود دارد.
در کشف ارتباط بین افسردگی و مصرف مواد استنشاقی لازم به ذکر است که عوامل تسریع کننده رایجی وجود دارند که منجر به چنین وضعیتی میشوند. به گفته بسیاری از افراد هنگامی افسردگی را تجربه میکنند یا رو به اعتیاد میآورند که مشکلی در زندگیشان به وجود میآید. این مشکل میتواند در شکست عشقی یا قطع رابطه عاشقانه، موانع شغلی مانند استرس بیکاری، مشکلات خانوادگی، مشکلات زندگی مشترک یا موضوع کاملاً متفاوت دیگری باشد. نکته مهم این است که افسردگی و اعتیاد به زندگی افرادی میآیند که حال¬شان خوب نیست و نمیتوانند به شیوه درست و سالمی با مسائل روبرو شوند (Bolhari and others, 2012).
افسردگی و اعتیاد به مصرف مواد استنشاقی می¬توانند یکدیگر را تشدید کنند و برای کسی که هر دو مورد را تجربه میکند، تصویر زیبا و خوشایندی نیست. بیایید یک مثال در این مورد بزنیم: فردی تصور کنید که در محیط کار خود مشکل دارد و دچار افسردگی متوسط شده است. به منظور حفظ آرامش این فرد هر هفته به سمت مصرف مواد استنشاقی میروند و در نهایت، این هفته به در طول روز تبدیل میشود؛ بنابراین، فرد به مصرف مواد استنشاقی معتاد میگردد.
بدون مداخله، این اعتیاد بدتر میشود و میتواند منجر به افسردگی شدید شود. موضوع مهمی که باید درک شود، این است که بسیاری از معتادان میخواهند اعتیاد خود را ترک کنند. بااینوجود، به دلیل مؤلفههای روانی مرتبط با اعتیاد، ترک اعتیاد به آن سادگی که مردم دوست دارند باشد، نیست. این امر منجر به اجباری میشود که به تشدید اعتیاد، احساس ناامیدی، ناراحتی و البته، افسردگی میانجامد. متوجه شدن روشهایی که در آنها، افسردگی با اعتیاد همراه میشود، نمونهای از سمیت بین این حالت است.
یکی از مهمترین مسائلی که باید هم در مورد افسردگی و هم اعتیاد به مصرف مواد استنشاقی بدان توجه کرد، این است که پیامدهای بعدی هر دو مورد به شدت مخرب هستند. این مورد نیز بعنوان یک ارتباط سمی دیگر بین افسردگی و اعتیاد در نظر گرفته میشود. هر وقت که فرد خود را در موقعیتی میبیند که نمیتواند عملکرد موفقیتآمیزی در جامعه داشته باشد و مسئولیتهایش در زندگی را برآورده نمیکند، یک مشکل اساسی به وجود میآید. افسردگی درمان نشده، زندگیهای بسیار زیادی را بههمریخته و اعتیاد نیز موجب نابودی زندگی افراد بسیار زیادی شده است (Agli and others, 2015).
یکی از رایجترین رشتههای ارتباطی بین افسردگی و اعتیاد به مصرف مواد استنشاقی این است که هر دو مورد، سلامتی و بهزیستی عمومی فرد را مختل میسازند. فردی که با افسردگی دستوپنجه نرم میکند، ممکن است نتواند خواب راحت و خوبی داشته باشد که خود این موضوع بر کیفیت زندگی حرفهای و روابط میان فردی او تاثیر منفی میگذارد. علاوه بر این، یک فرد معتاد ممکن است تنها بهخاطر اعتیاد مصرف مواد استنشاقی از کار، دورهمیهای خانوادگی و دیگر رویدادهای مهم کنار گذاشته شود و این امر بیشتر منجر به افسردگی و در نهایت افکار خودکشی می¬گردد (Ano and Vasconcelles, 2005).
نتیجهگیری
اغلب پژوهش¬ها نشان می¬دهند که میزان افسردگی حاد در بین معتادان به مصرف مواد استنشاقی چهار برابر بیشتر از دیگران است. برخی از مردم برای رفع عوارض و نشانه¬های افسردگی به مصرف مواد استنشاقی روی می¬آورند. پزشکان به این پدیده خود درمانگری می¬گویند مصرف مواد استنشاقی می-تواند موقتاً احساس غمگینی گناه با بی¬ارزش بودن را کاهش دهد اما هنگامی که اثر آنها از بین رفت احساسات بد دوباره باز خواهند گشت این چرخه می¬تواند به استفاده مداوم و نهایتاً معتاد شدن بیانجامد.
پیامدهای افسردگی نیز می¬تواند شخص را به سوی اعتیاد به مصرف مواد استنشاقی سوق دهد. افراد افسرده معمولاً از ارتباطات اجتماعی کناره می¬گیرند و حتی ممکن است در حفظ شغل خود نیز مشکل پیدا کنند. آنها در بیشتر اوقات گوشه¬گیر و تنها هستند و بدون داشتن یک شبکه اجتماعی پشتیبان، برای آسایش و راحتی به مصرف مواد استنشاقی متوسل می¬شوند برای اینگونه افراد وقت گذرانی با کسانی که آنها نیز سوء مصرف به مواد استنشاقی دارند راحت¬تر و آسان¬تر است زیرا انتظارات اجتماعی از آنها کمتر است. حتی برای کسانی که مواد استنشاقی برای خود درمانگری استفاده نمی¬کنند و ارتباطات اجتماعی¬شان را از دست نداده¬اند افسردگی احتمال خطر ابتلاء به اعتیاد به مصرف مواد استنشاقی را افزایش می¬دهد. بسیاری از پزشکان فکر می¬کنند که همان چیزهایی که فرد را در مقابل افسردگی آسیب¬پذیر ساخته است. آنها را بیشتر در معرض سوء مصرف مواد استنشاقی قرار می¬دهد کسانی که افسردگی ندارند می¬توانند مرتب به مصرف مواد استنشاقی روی آورند بدون آنکه با مشکلات بلندمدتی روبرو گردند اما انجام همین کارها برای کسانی که افسردگی دارند به احتمال زیاد به اعتیاد آنها منجر می¬شود.
کسانی که اضطراب، افسردگی و اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت مرزی دارند بیشتر روی به مصرف اینگونه مواد می¬آورند سابقه اختلال سلوک در دوران کودکی یا نوجوانی بعنوان عامل مهم خطرساز برای اختلال¬های مرتبط با مصرف مواد استنشاقی شناخته شده است.
افسردگی روانی یکی از بیماری¬های شایع عصر ماست که بر روی خلق و خوی و رفتار و احساس فرد اثر می¬گذارد. در نوعی افسردگی فعالیت و اراده و قابلیت حیاتی و جسمانی و اعتماد به نفس کاهش می-یابد و نشانه هایی چون خستگی، بی¬میلی، بی¬علاقگی، کم¬خوابی، ناامیدی و حتی میل به خودکشی بروز می¬کنند. در این موارد نشاط و علاقه و همکاری جای خود را به نگرانی، ناخشنودی و انزواجویی می¬دهد و بیمار با از دست دادن علایق شغلی و اجتماعی و گاه فردی ممکن است به طرف مواد نیز گرایش یابد تا شاید آرامش و آسایش بیشتری احساس کند افرادی که برای گریز از تشویش و اضطراب و فشارهای روانی مصرف مواد استنشاقی را انتخاب می¬کنند کسانی هستند که از روبرو شدن با واقعیات عاجزند و به علت احساس عدم کفایت زندگی خود را از واقعیت جدا کرده و آن را بر اوهام و رویا بنا می¬کنند.
چکیده
مواد استنشاقی گروهی از مواد زیان¬بار هستند که از طریق استنشاق باعث ایجاد مستی استفاده کننده می-شوند. محصولات شیمیایی خانگی مانند چسب، مایعات شوینده، و رنگ از رایجترین مواد استنشاقی هستند که مورد سوء مصرف قرار میگیرند. افرادی که با وجود اطلاع از تاثیرات منفی مواد استنشاقی قادر به عدم مصرف این مواد نیستند، معتاد به مصرف مواد استنشاقی به شمار میآیند. تشخیص اعتیاد به مواد استنشاقی دشوار است، چراکه تأثیرات آن کوتاه مدت میباشد. باتوجه به مطالب مذکور سوال اصلی مقاله این است که چه رابطهای بین مصرف مواد استنشاقی بر افسردگی و افکار خودکشی وجود دارد؟ که میتوان برای این سوال این فرضیه را مطرح نمود که مصرف مواد استنشاقی مانند بنزین، لاک و چسب مایع به مرور زمان باعث اعتیاد در افراد میشود و همین امر منجر به افسردگی و گاهی اوقات دلیل بر افکار خودکشی در فرد استفاده کننده میشود. روش بکار گرفته شده در این مقاله بصورت تحلیلی میباشد و نتیجه حاصل از تحقیق این میباشد که بهترین راه درمان اعتیاد به مواد استنشاقی، ارتباط گرفتن با اشخاص باتجربه و خبره برای مشاوره است. اعتیاد به مواد استنشاقی، مشکلی است که تنها از راه صحبت و مشاوره حل میشود. و اگر این امر توسط شخص ماهر و متخصصی انجام نشود، ممکن است فرد بیمار را دچار مشکلات بیشتری کرده و نتواند او را درمان کند.