نقش سید عبدالحسین لاری در هندسه سیاست خارجه عصر مشروطه
منابع و ماخذ
1- زرگری¬نژاد، غلامحسین (1387)، رسائل مشروطیت: مشروطیت به روایت موافقان و مخالفان، ج 1، تهران: موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.
2- زﯾﻮﯾﺎر، ﻓﺮﻫﺎد و دیگران (1400)، «ماهیت مجلس مشروطه در اندیشه سیاسی سیدعبدالحسین لاری»، ﻣﺠﻠﻪ ﺟﺴﺘﺎرﻫﺎي ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﻌﺎﺻﺮ، س 7، ش 1.
3- رنجبر، محسن (1382)، سیری در زندگی، فعالیت¬ها و اندیشه سیاسی سیدعبدالحسین لاری، قم: موسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی.
4- ﻋﻨﺎﯾﺖ، ﺣﻤﯿﺪ (1399)، اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ در اﺳﻼم ﻣﻌﺎﺻﺮ، چ 5، ﺗﻬﺮان: ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ اﻧﺘﺸﺎرات ﺧﻮارزﻣﯽ.
5- ﮐﺮﻣﺎﻧﯽ، ﻧﺎﻇﻢ¬اﻻﺳﻼم (1391)، ﺗﺎرﯾﺦ ﺑﯿﺪاري اﯾﺮاﻧﯿﺎن، چ 4، ﺗﻬﺮان: انتشارات اﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ.
6- ﮐﺴﺮوي، اﺣﻤﺪ (1363)، ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﺸﺮوﻃﻪ اﯾﺮان، چ 16، ﺗﻬﺮان: انتشارات اﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ.
7- ﻻري، ﺳﯿﺪﻋﺒﺪاﻟﺤﺴﯿﻦ (1418ق)، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ رﺳﺎﺋﻞ: ﻗﺎﻧﻮن در اﺗﺤﺎد ﻣﻠﺖ و دوﻟﺖ، ﻗﻢ: هیأت علمی ﮐﻨﮕﺮه، ﻣﻮﺳﺴﻪ اﻟﻤﻌﺎرف اﻻﺳﻼﻣﯿﻪ.
8- کولایی، الهه (1399)، جنبشهای اسلامی در آسیای مرکزی، کتاب دایره¬المعارف جنبشهای اسلامی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
9- مددﭘﻮر، ﻣﺤﻤﺪ (1392)، ﺳﯿﺮ ﺗﻔﮑﺮ ﻣﻌﺎﺻر، چ 2، ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات ﺳﻮره ﻣﻬﺮ.
10- ملکزاده، ﻣﻬﺪي،(1398)، ﺗﺎرﯾﺦ اﻧﻘﻼب ﻣﺸﺮوﻃﯿﺖ اﯾﺮان، ﭼﺎپ اول، ﺗﻬﺮان: نشر سخن.
11- ﻣﻬﺎﺟﺮي، ﻋﺒﺪاﻟﺤﻤﯿﺪ (1397)، ﺷﺠﺮه ﻃﯿﺒﻪ، ج 1، ﺗﻬﺮان: ﺳﺎزﻣﺎن ﭼﺎپ و اﻧﺘﺸﺎرات سمت.
12- ﻣﻮﺛﻘﯽ، ﻣﺤﻤﺪﺑﺎﻗﺮ (1396)، آﯾﺖاﷲ سید عبدالحسین ﻻري و ﺟﻨﺒﺶ مشروطهخواهی، ﺗﻬﺮان: ﻣﺮﮐﺰ اسناد انقلاب اﺳﻼﻣﯽ.
13- نجفی، ﻣﻮﺳﯽ (1397)، ﺣﻮزه ﻧﺠﻒ و ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺗﺠﺪد در اﯾﺮان، چ 2، ﺗﻬﺮان: ﺳﺎزﻣﺎن ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﻓﺮﻫﻨﮓ و اﻧﺪﯾﺸﻪ اﺳﻼﻣﯽ و ﻣﺆﺳﺴﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ اﯾﺮان.
متن کامل
مقدمه
نظریه ولایت فقیه دستاورد اندیشه سیاسى مکتب شیعه است و فقها آن را براى عصر غیبت امام معصوم ارائه کردهاند. برخى از فقها، گستره اختیارات فقیه را بسیار وسیع دانسته و معتقد به ولایت مطلقه فقیه شدهاند. اخبار متعددى، از نظر سیدلارى، بر ولایت فقیه دلالت میکند در اینجا به یکی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
- إن العلمأ ورثه الانبیأ:
این روایت در شأن علما و بیان منصب آنها وارد شده است، سید معتقد است درباره این روایت امکان دارد اولأ، در سند روایت مناقشه کنند و ثانیأ در دلالت این روایت بر ولایت فقیه خدشه کنند که هر دو اشکال صحیح نیست، چون اگر بپذیریم از لحاظ سند ضعیف است، این ضعف سند از طریق شهرت و امارات معتبر و همچنین ادعاى عقلایى که بر این روایت شده، جابر سند خواهد بود، اما درباره مناقشه در دلالت روایت، انصاف این است پس از ملاحظه سیاق و صدر و ذیل روایت، اقتضا میکند که یقین و جزم پیدا کنیم بر اینکه روایت از حیث احکام شرعیه درصدد بیان وظیفه علماست، همانند نبى و ائمه: که (إولى الناس فى إموالهم) هستند. نتیجه اینکه اگر قبول کنیم که این روایت از لحاظ دلالت ضعیف است، اما از طریق شهرت و اجماع منقول، این ضعف جبران میشود، آنچه از این روایت حاصل میشود عموم سلطنت فقیه بر مردم است.
1- مناصب فقیه
سیدلارى معتقد است فقیه علاوه بر ولایت و قدرت تصرف بر جمیع جهات، داراى مناصب عدیدهای است که همه آنها را از ائمه معصومین کسب کرده است، این مناصب عبارتاند از:
1- ریاست، خلافت و سلطنت بر مردم همانند پیامبر و ائمه؛
2- منصب افتا: فتوا دادن در آنچه مکلفان غیرمجتهد، در زمینه مسائل دینى، به آن نیاز دارند، و آن دو مورد کلى دارد: یکى احکام و فروع شرعى و دیگرى موضوعات استنباطى در ارتباط با احکام دینى. درباره این منصب فقها، میان مجتهدان اختلافى وجود ندارد.
3- منصب قضا: سیدلاری، از این منصب به (منصب حکم) تعبیر میکند. این منصب همانند منصب افتا، براى فقیه ثابت است و هیچکسی در آن اختلافى ندارد، چه از لحاظ فتوا و چه از لحاظ نص، مگر اینکه به آن از طریق امر به معروف و نهى از منکر ایراد شود که در این صورت نمیتواند مختص به فقیه باشد، بلکه بر همه لازم است در این امور قیام کنند هرچند با تقلید. وى معتقد است هرچند بین حکم و امر به معروف فرق است، اما منافاتى ندارد که فقیهى هم حکم (قضاوت) کند و هم امر به معروف و نهى از منکر مثل امور حسبیه.
4- امور حسبیه: به اعتقاد سیدلاری، احتیاط آن است که امور حسبیه به فقیه اختصاص داشته باشد، امکان دارد که فقیه در امور حسبیه دخالت نکند و اینزمانی است که فقیه در انجام امور حسبیه عذر داشته باشد و یا مشکل داشته باشد و یا اینکه با تعطیل شدن امور حسبیه، اختلال نظام و فساد در جامعه ایجاد نشود، و چون حکومت یکى از موارد امور حسبیه است که با تعطیل شدن آن سیدلاری، اختلال نظام پیش خواهد آمد. سیدلاری، در نتیجه لازم است مسائل امور حسبیه به فقیه واگذار گردد.
5- مواردى که غیر از فقیه بخواهد در امورى تصرف کند که باید با اذن امام باشد سیدلاری، آن موارد در عصر غیبت، متوقف به اذن فقیه است. دلیل این امر، عرف و دلیل عقلایى است، مثل تصرف در اموال قاصران. نتیجه آنکه گرچه با پذیرش ولایت فقیه در بخش قضا و حدود، بسیارى از شعب ولایت فقیه تثبیت میشود، لیکن سیدلارى بطور مطلق قائل به ولایت فقیه در عصر غیبت شدهاند، یعنى ولایت فقیه را در جمیع مواردى که براى ائمه ثابت شده نافذ میداند به استثنای مواردى که به دلیل خاص مستثنا شده است مثل جهاد ابتدایى.
2- ملزومات حکومت از دیدگاه سیدلارى
از ملزومات حکومتى میتوان به امر قضا، اجراى حدود، امر به معروف و نهى از منکر، اقامه نماز جمعه، جهاد و بطورکلی امور حسبیه اشاره کرد که در اینجا به تبیین دیدگاه سیدلارى درباره این ملزومات میپردازیم:
1- امر به معروف و نهى از منکر: یکى از مهمترین ملزومات حکومت، از دیدگاه سیدلارى، فریضه امر به معروف و نهى از منکر است. آنچه مورد اجماع همه فقهاست، وجوب این فریضه الهى است، با این وجود در عینى یا کفایى بودن آن اختلافنظر است. در کتاب شجره طیبه درباره سیدلارى اینطور آمده است:
امر به معروف و نهى از منکر را واجب عینى میدانست و هیچوقت از آن خوددارى نمیکرد و در اجراى حدود الهیه و تعزیرات شرعیه، کوچکترین توقفى و تعطیلى روا نمیداشت و در طرفدارى از حق مسامحه نمیفرمود و در کار خدا به سخن کسان گوش نمیداد و هرگز با اهل معاصى و سیهکاران بعد از اتمامحجت مداهنه نمیکرد، روى این پایه بود که لار مهد ایمان و تقوا و معدلت گشته بود و در سرتاسر آن محفل ملاهى و مناهى وجود نداشت. وى در کتاب هدایه الطالبین فى اصولالدین در اثبات نبوت پیامبر اکرم، یکى از صفات مهم پیامبر را مسئله امر ایشان به معروف و نهى ایشان از منکر میدانست و این عمل را دلیل یقین به نبوت پیامبر قرار میداد. همچنین سیدلارى معتقد است در جامعه یکى از راههای جلوگیرى از معاصى و منکرات، انجام فریضه امر به معروف و نهى از منکر است که باعث میشود در جامعه و بلاد فساد دفع گردد و اگر حکم الهى در جامعه تعطیل شود، باعث زوال دولتها و گسترش فساد در جامعه خواهد شد. براى همین، وى وظیفه مجلس و سایر انجمنها را انجام فریضه امر به معروف و نهى از منکر میداند:
اما وظیفه و تکلیف عام عموم سایر انجمن ... وجوب امر به معروف و نهى از منکر و ملاهى و مناهى شرعیه میباشد.
به هر حال از نظر سیدلارى، امر به معروف و نهى از منکر بر همگان واجب عینى است که در پرتو آن میتوان جلو ظلم و ستم را در جامعه گرفت و حاکمیت قانون خدا را استقرار بخشید. درخصوص سیاست خارجی موردنظر سیدلاری نیز امر به برقراری رابطه با کشورهای اسلامی و نهى از هرگونه برقراری رابطه با کشورهای استعمارگر و کشورهایی که دارای سابقه استعماری در آسیا و آفریقا و اقصی نقاط عالم را داشتهاند، موردنظر سیدلاری بوده است.
2- اقامه حدود در عصر غیبت: از دیگر ملزومات حکومت از نگاه فقهاى دوره مشروطیت بحث اقامه حدود الهى است، در این خصوص و از جمله مسائل بحثانگیز اساسی این دوره، به دو مسئله زیر میتوان اشاره کرد:
الف) آیا حدود شرعى در غیبت امام زمان باید اجرا شود یا نه؟
ب) در صورت اجرا، قدرت اجرایى با کیست؟
سیدلارى در مقابل بعضیها که معتقدند اجراى حدود در زمان غیبت امام عصر تعطیل خواهد بود و آن را مخصوص به امام معصوم یا کسى که امام او را مستقیماً براى این کار نصب کرده، میدانند، رد میکند و اجراى حدود را در عصر غیبت لازم و ضرورى دانسته و معتقد است آیات متعدد قرآنى از جمله آیه دوم سوره نور، آیات 38 و 45 سوره مائده و آیات 179 و 194 سوره بقره مؤید آن است که اجراى حدود محدود به زمان خاص (زمان حضور امام) نمیشود و براى همه زمانها ضرورى است.
در پاسخ به مسئله دوم، به اعتقاد لارى، روایات و احادیث مبین آن است که اجراى حدود مخصوص حاکم است و هیچکس حق مخالفت و معارضه با آن را ندارد، چنانچه ولایت کلیه اجراى حدود شرعیه و سیاسات الهیه و احکام تکلیفه از هجهت حق حقیقت حاکم شرع عادل است لاغیر و کسى را حق مخالفت و معارضه نیست.
بنابراین از دیدگاه سیدلارى جلوگیرى از فساد، امور حرام، هرجومرج و حفظ جان و مال و ناموس مردم مصلحتى است که مختص به زمانى خاص نیست، از همین¬رو، ضرورت مقابله با کسانی که تعدى و تجاوز به حقوق مردم میکنند، امرى ضرورى و غیرقابلاجتناب است و این اقدام فقط باید بوسیله حاکمان عادل و یا نمایندگان و نواب آنها اجرا شود و از نظر سیدلارى، نماینده حاکم عادل در عصر غیبت، فقیه جامعالشرایط است. درخصوص سیاست خارجی موردنظر سیدلاری نیز اگر قرار باشد اجرای حدود الهی در مملکت اسلامی اجرا گردد، حکام مملکت نبایستی نگران این باشند که دول غربی که خود یا ذاتأ کشورهای استعمارگر بوده و یا کشورهایی هستند که دارای سابقه استعماری در آسیا و آفریقا و اقصی نقاط عالم میباشند، مملکت اسلامی را بواسطه اجرای این حدود در محاق قرار داده و مورد نکوهش واقع گردند.
3- امر قضا در عصر غیبت: از دیدگاه سیدلارى، علاوه بر آنکه امام و رهبر خود میتواند بر مسند قضاوت بنشیند، امر قضا و تعیین قضات یکى از شئون اصلى حکومت است. در عصر غیبت، امر قضا و فصل خصومت میان طرفین دعوا، از امتیازات فقیه جامعالشرایط است. نظر به اینکه قاضى را باید رئیس حکومت تعیین کند و چون رئیس حکومت امام است میبایستی از طرف امام تعیین شود. از آنجاکه امام بصورت نصب عام، فقهاى جامعالشرایط را براى همیشه نصب کرده، نیازى به نصب جدید نیست. سیدلارى در تعلیقه¬اى که بر کتاب (قضا) جواهرالکلام نگاشته، به این موضوع اشاره کرده است. بنابراین از نظر سیدلارى، ولایت قضا از جمله امتیازات فقیه جامعالشرایط است و این نوع ولایت از ملزومات اصلى و بنیادین امر حکومت محسوب میشود.
4- امر به جهاد علیه کفار: به اعتقاد سیدلارى یکى دیگر از ملزومات حکومت، مسئله جهاد است. او معتقد است اصل و اساس اسلام به جهاد وابسته است، فتوحات تمام دورههای اسلامى محصول همین جهاد است، اقتدار تمام دولتها از جهاد حاصل شده است، در این راستا به آیات و روایات زیر استدلال میکند: (ان¬الله یحب الذین یقاتلون فى¬سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص) و (ان تنصرالله ینصرکم و یثبت إقدامکم).
حضرت على(ع) میفرماید:
«الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه إولیإ و هو لباس التقوى و درع الله الحصینه و جنه الوثیقه، فمن ترکه (رغبه عنه) إلبسه الله ثوب الذل و شمله البلاد و دنث بالصفار و القمإه».
اوج این اعتقاد سید، در اعلام جهاد علیه هجوم نیروهاى انگلیسى به ایران و اشغال صفحات جنوبى کشور متبلور شد. حکم جهاد، با استقبال وسیعى در خطه جنوب بویژه در میان مبارزان دیرپای این خطه علیه استبداد و استعمار روبرو گشت. این حکم در اردیبهشت 1297 (شعبان 1336) صادر شد و جنگ علیه انگلیس تا حدود دو سال در جنوب ایران تداوم یافت. وى در حکم جهادى که به همین مناسبت اعلام کرد، جهاد را امرى واجب عینى میداند:
اعلان به هرکس و هرجا از مسلمین خارج و داخل، حتى بر نسوان و صبیان و سلطان فرمانفرما و قوام و اعراب و هرکس که لاف از مسلمانى می¬زند واجب فورى عینى است. خصوصاً در این زمان امتحان کفر و ایمان، جهاد و دفاع این کفار حربى ابالیس انگلیس و اعوان ایشان و سد ابواب طمع و جاى قرا و راه فرار، از هر گوشه و کنار و کوچه و بازار بدون مهلت و انظار به عذاب النار و خزى عار و صغار.
وى در این حکم جهاد معتقد است هرکس از این حکم تخلف بورزد مرتد و خارج از اسلام خواهد بود و مال و جان او مباح و محارب امام والامقام خواهد بود. به هرحال از چهار حکم جهاد که سیدلارى صادر کرده است، در هر چهارتاری آنها حکم جهاد را واجب عینى دانسته است و سیاست خارجی مرجح از نظر سیدلاری آن سیاست خارجی بوده که مطابق آیه شریفه نفی سبیل بوده و به هیچ نحوی از انحا استیلا و برتری دول غیرمسلمان بر ممالک اسلامی را موجب نگردد.
3- هجرت به ایران
باتوجه به ظلمی که در عهد قاجار بر مردم منطقه لار حاکم بود، مردم این منطقه با ارسال نامهها و هیأتهایی از میرزای شیرازی درخواست اعزام مجتهد مبارز و شجاعی را به این منطقه کردند تا ضمن جلوگیری از ستم و تجاوز حاکمان قاجار، به امور دینی و مذهبی مردم نیز رسیدگی کند. حاج علی لاری، معروف به حاج علی کبیر که در دوره اول مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب شد و بعد هم بوسیله عمال ستمگر منطقه لار شهید و به حاج علی شهید معروف شد، با عدهای از سران لار به عراق نزد میرزای شیرازی رفتند و تقاضای خویش را با او در میان گذاشتند. آیتاله شیرازی در پاسخ گفت: در حال حاضر، چنین کسی را در نظر ندارم. مهلت دهید تا در این باب تدبیری کنم و شخص برازندهای را برای شما اختیار کنم، سپس حاج علی با همراهان عازم نجف اشرف میشوند و در آنجا در پی هدف خویش به جستجو میپردازند تا اینکه روزی سید مرتضی کشمیری را ملاقات، و از وی درخواست هجرت به لار میکنند ولی وی نمیپذیرد و سید عبدالحسین را برای این امر لایقتر میداند. حاج علی و همراهان نزد سید عبدالحسین رفته، از وی این را تقاضا میکنند. سید که در آن ایام ۴۵ سال داشت و دارای کرسی استادی و مشغول به تألیف و تصنیف بود به جهت این مسئولیتها ابتدا از پذیرش این درخواست سرباز زد؛ اما حاج علی با اصرار و مسافرت به سامرا و بیان ماجرا پیش میرزای شیرازی رفته و از وی استدعا میکند که از سید عبدالحسین بخواهد تا به دعوت آنان پاسخ مثبت دهد. میرزا به سید امر میکند تا به لار برود. سید چون فرمان استاد را واجب الاطاعه میداند، عازم ایران میشود. دلیل اصلی اجابت درخواست استاد از سوی سید عبدالحسین لاری این بود که باتوجه به سیاست خارجی ناتوان قاجار، ایران آن عصر عرصه تاختوتاز روسها از شمال و انگلیسیها از جنوب شده بود و سیدلاری با هجرت به ایران سیاست خارجه جدیدی مبنی بر عزت و شرف را در ذهن میپروراند که اولین بروز آن مقابله با اشغالگران انگلیسی بوده که هرازگاهی جزایر ایرانی (جزیره خارک) و در مواردی بوشهر و بندرعباس و ... را نیز با اشغالگری وجهالمصالحه متصرفات و سرزمینهای اشغالی خود در هندوستان و ... مینمودند.
4- اقدامها و مبارزههای سیدلاری در عصر استبداد
سیدلاری از بدو ورودش به منطقه لارستان تا آغاز نهضت مشروطه، خدمات و فعالیتهای بسیاری در این منطقه در جهت احیای تفکر دینی و تبلیغ و تعلیم احکام و آموزههای اسلام و ارشاد مردم انجام داد که در اینجا به مهمترین آنها به اختصار اشاره میشود:
4-1- تأسیس حوزه علمیه و جهاد تربیتی و اخلاقی
سید عبدالحسین در سالهای اولیه اقامت در لار، به تأسیس مدرسه علمیه بزرگی در شهر یاد شده اقدام کرد و مشتاقان علم دین را از اطراف و اکناف و شهرهای مجاور به این حوزه فراخواند و به تعلیم و تربیت و تزکیه و تهذیب نفوس آنان همت گماشت. افزون بر این، وی مدارس علوم دینی دیگری در شهرهای اطراف تأسیس کرد.
4-2- احیای احکام اسلام و برپاداشتن نماز جمعه
حاکمیت زورمدارانه پادشاهان قاجار، آثار ناخوشایندی را بر جامعه ایران عصر قاجار تحمیل کرده بود که یکی از آنها به فراموشی سپردن و ترک برخی از احکام و واجبات دین بود. از جمله احکام یاد شده، فریضه «امربهمعروف و نهی از منکر» بود که به بوته فراموشی سپرده شده بود و عالمان و دینمداران واقعی همچون سیدلاری از این امر نگران بودند. وی ترک این واجب را از مهمترین عوامل ستم و گستاخی بیشازحد حاکمان قاجار دانسته، در احیای این فریضه الهی تلاشهای خستگیناپذیری را از خود نشان داد. وی امربهمعروف و نهی از منکر را بر همگان واجب عینی میدانست، چراکه در پرتو آن میتوانست از ظلم و ستم جلوگیری کرده و به حاکمیت احکام الهی استقرار بخشد. همچنین وی در اجرای حدود الهی و تعزیرات شرعی، کوچکترین مسامحه و تعطیلی روا نداشته و در جانبداری از حق، ذرهای مماشات به خود راه نمیداد.
از دیگر احکام الهی «نماز جمعه » بود. سیدلاری نماز جمعه را واجب عینی و از مناصب فقیه جامعالشرایط میدانست، از اینرو در حدود سال 1310قمری به احیای این فریضه همت گماشت و در مقام مرجعیت تقلید به ایراد خطبههای جمعه و اقامه نماز پرداخت همچنین در اغلب شهرها اشخاصی را که لیاقت و توانایی امامت جمعه را داشتند، به سمت امام جمعه منصوب کرد.
سید عبدالحسین، چنان در اقامه این فریضه الهی جدی بود که ترک آن را جایز ندانسته، حتی در سفری که با گروهی از یارانش در سال 1318قمری (1279ش) به زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام رفته بودند، به اقامه نماز جمعه در صحن حرم همت گماشت.
سیدلاری در برپایی این واجب الهی باوجود ضعف جسمی که در روزهای پایانی عمر خویش داشت تا واپسین روز حیاتش (4 شوال 1342) کوتاهی نکرد و خود، نماز جمعه را بهپای داشت.
4-3- اجرای احکام اسلام درباره یهودیان حربی
عبدالحسین در سفری که با جمعی از پیروانش به خانه خدا در سال 1315قمری (1277ش) داشت. در بندرلنگه مورد استقبال عالم ربانی سید عالم بحرینی و بسیاری از مردم آن شهر قرار گرفت. در بازگشت از این سفر، به تحریک یهودیان لارستان و بعضی از خوانین آن سامان و شکایت به مظفرالدین شاه، حاکم وقت لار به نام علیرضا خان از ورود سید به این شهر جلوگیری کرد و او را به بندرعباس، سپس بندرلنگه بازگرداند. مردم منطقه و سید بحرینی به دارالخلافه تهران تلگرافهایی مخابره کردند تا آنکه موانع برطرف شد و بهرغم میل درونی یهودیان و خوانین که کوششهای فراوانی در جلوگیری از فعالیتهای سید کردند، وی با احترام و عزت وارد لار شد و به فعالیت خویش ادامه داد؛ اما یهودیان خاموش ننشستند و به ظلم و تجاوز خویش ادامه داده، با همنوایی با خوانین و عاملان استبداد، از ذمه اسلام خارج شدند و بصورت محارب جلوه کردند. از آنجاکه هدایتها و نصایح سید در این گروه بیثمر بود، بهناچار حکم الهی را در حق این کافران حربی اجرا، و دستور نفی بلد و تبعید آنان را صادر کرد. سید، برای آنکه خشم مردم، سبب غارت اموال و از دست رفتن جان یهودیان نشود، به آنان مهلت داد تا اموال و خانههای خود را به مسلمانان بفروشند و سپس آنجا را ترک کنند. سید در اجرای این حد الهی کاملاً پیروز و سرافراز از میدان به درآمد و پس از خروج آنان از لار، معبد یهودیان از طرف وی به مسجد تبدیل شد و مورد استفاده مسلمانان قرار گرفت، همین اجرای احکام اسلام درباره یهودیان باعث حساسیت دول غربی که در همان عصر نیز لابیهای صهیونیست در آنها نفوذ داشته گردید و سیاست خارجی موردنظر سیدلاری سیاستی عزتمندانه بوده که نگران خشمگین شدن دول غربی از اتخاذ این سیاستها نبوده است.
4-4- ممانعت از فعالیت مبلغان مسیحی وابسته به انگلیس
استعمار پیر انگلیس در جهت اهداف توسعه¬طلبانه و استعماری خود بهمنظور غارت منابع و امکانات جهان اسلام از جمله کشور ایران، در دوره اقامت سید در منطقه فارس، به اعزام عده زیادی از مبلغان مسیحی همراه با نشریات تبلیغی اقدام میکند. سید در برابر این مسیونرهای مذهبی که با هدف ایجاد فتنه و آشوب به این نقطه گسیلشدهاند، به اخراج آنان دستور داده، حکم میکند که کتابهای گمراه کننده آنان مصادره و از ورود آنان به هر شهری ممانعت به عمل آید. این اقدام سید، اگرچه فتنه و توطئه آنان را نقش بر آب کرده؛ اما دولت انگلیس در برابر این اقدام سکوت نکرده و با زیر فشار قرار دادن دولت ایران، درخواست استرداد مبلغ کتابهای مصادره شده را میکند. دولت قاجار، عین الملک، مامور عالیرتبه خود را از تهران برای رسیدگی به موضوع و مؤاخذه سید و دریافت مبلغ دو هزار تومان وجه کتابهای یاد شده از وی، به لار میفرستد، عین الملک خدمت سید میرسد و چون بیانات منطقی و قاطعیت و روحیه تسلیمناپذیری او را میبیند، بدون دریافت وجه درخواستی، به تهران بازمیگردد. ممانعت از فعالیت مبلغان مسیحی وابسته به انگلیس توسط سیدلاری موجب خشم ملکه و سیاستمداران انگلیسی شده تا جایی که ترور سیدلاری را نیز در دستورکار قرار دادهاند اما نکته حائز اهمیت در این ممانعت از فعالیت مبلغان مسیحی اینکه در اندیشه سیاسی سیدلاری، تبلیغ دینی که به استعمارگری و استثمار امر نموده مغایر باسیاست خارجی یک مملکت اسلامی است ولو اینکه این ممانعت به قیمت جان وی نیز تمام گردد.
4-5- مبارزه با فرقه شیخیه
چنانکه ذکر شد، سید در سال 1318 قمری سفری به مشهد داشت. در بین راه، چون به کرمان رسید، متوجه شد که فرقه گمراه شیخیه در این شهر دارای پایگاه و قدرتی هستند و با اعمال فریبکارانه خویش و حمایت اربابان استعمارگرشان، به فتنهگری و اغفال مردم مشغولاند. سید عبدالحسین برای رفع این فتنه در این شهر چند روزی توقف نموده و آنان را به مناظره فرامیخواند. سید در آن مناظرات با استدلالهای متقن و محکم به حقانیت اسلام پرداخته، ادعاهای دروغ و بیاساس این فرقه را در نظر مردم بیاساس و باطل ساخته و فتنه این قوم را سرکوب کرده، گروه بسیاری از آنان را از گمراهی میرهاند. از آنجاکه شیخیه در امتداد بهائیت بوده و همانگونه که اشاره شد لابی صهیونیست در پس پرده این فعالیت¬ها بوده مبارزه سیدلاری با فرقه شیخیه سیاستی متهورانه بوده که به دور از هرگونه محافظهکاری و ... بوده و نوید دهنده یک سیاست خارجی شجاعانه است.
4-6- مبارزه با استبداد خوانین محلی
سیدلاری، وجود خوانین مستبد محلی را که از حمایت دولت استبدادی قاجار نیز بهرهمند بودند، یکی از عوامل اساسی بیچارگی و فقر مردم در جامعه ایران میدانست، چراکه این گروه، ستم فراوانی بر مردم بیپناه روا داشته و آسایش و امنیت را از عموم مردم سلب کرده بودند. آنان مردم را به غل و زنجیر بسته، گوشها و بینی آنان را میبریدند و با گذاشتن آهنهای گداخته بر بدن مرد و زن، راه را برای غارت اموال، خونریزی، آدمکشی و تجاوز به ناموس مردم هموار میکردند. آنان از مردم سرانه میگرفتند و اگر کسی حضور نداشت، از همسایه وی میگرفتند. با آنکه همسایه پیشتر سهم خود را داده بود.
بارزترین چهره این خوانین در منطقه فارس، شخصی به نام «قوام¬الملک» بود. این خاندان مدت 150 سال یعنی از زمان کریمخان زند تا دوره حکومت رضاخان پهلوی، در فارس سیطره و نفوذ داشتند و چون در دوران پایانی حکومت قاجار، توان دولت مرکزی کاهش یافته بود، اینان دارای قدرت روزافزون شده و ستم و تجاوز خویش را در حق رعیت بیشتر کرده بودند. این خاندان سابقه طولانی در تبهکاری داشتهاند، برای نمونه میتوان به تبعید مرحوم سید علیاکبر مجتهد فال اسیری به بصره در زمان نهضت تنباکو بوسیله رضاخان قوام الملک اشاره کرد. سیدلاری در برابر بیدادگریهای این خاندان به مبارزه سخت همت گماشت تا آنجا که خانه سیدلاری مآمن هر ستم دیدهای بود که به دادخواهی نزد وی میآمد. سید لاری از یکسو، با پذیرایی گرم و دستگیری از ستمدیدگان، در رفع حوایج آنان میکوشید و از سوی دیگر، با تحقیر و خوار شمردن قوانین در نظر مردمی که خود را باخته و کوچک جلوه میدادند، آنان را به مقاومت و مبارزه ضد آنان دعوت میکرد، البته این ستمگران، اعمال خویش را رنگ و لعاب مذهبی داده، برای فریب مردم به اقامه نماز و زیارت و دعا تظاهر میکردند و خویش را مؤمن و درستکار میدانستند، اما سید در بطلان ادعای آنان میکوشید و ظلم را بزرگترین گناه و پر کیفرترین معصیت معرفی کرد که جرم آن از کفر و ارتداد بیشتر است، در مقابل، قوانین نیز سکوت اختیار نکرده بارها درصدد قتل وی برآمدند که این سوءقصدها ناکام ماند. کوششهای خستگیناپذیر سیدلاری در راه اعلای کلمه حق و پشتیبانی از مردم ستمدیده خطه فارس تا آنجا بود که استاد وی مرحوم میرزای شیرازی در تاریخ 14ربیعالاول 1310 (13مهر 1271ش) (تقریباً یک سال پس از ورود سیدلاری به ایران)، طی نامهای به سیدلاری عبدالحسین از خدمات و تلاشهای وی در احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با کفر و شرک تقدیر و تجلیل کرده است. برکسی پوشیده نیست که این خوانین محلی مزدوران و جیرهخواران استعمار بویژه انگلستان بوده که سیدلاری با این تقابلها نهتنها با این خوانین مقابله نموده بلکه بهنوعی آموزشدهنده سیاست خارجی بوده که هیچگونه تعلق و وابستگی به غرب و شرق نداشته و عزتمندانه مسیر استقلال خود را طی مینماید.
5- اهمیت نهضت مشروطیت در ایران
اهمیت نهضت مشروطیت در ایران و تفکرات حاکم بر آن، از موضوعاتی است که در حوزه اندیشه سیاسی از اهمیت بالایی برخوردار است. برای فهم مبانی نظری موافقان و مخالفان مشروطه رجوع به رسائل و کتابهای در این طیف از اهمیت بسزایی برخوردار است و به فهم تفکرات آنها در بستر زمانی مربوطه کمکی شایان مینماید.گرچه بسیاری از فقیهان عصر مشروطه، در نهضت و نظام مشروطه شرکت کرده، به موضعگیری عملی و علمی درباره آن پرداختند؛ اما دو ویژگی، سیدعبدالحسین مجتهد لاری را از آنها ممتاز میسازد: 1- بسیج نظامی مردمی در راستای اهداف مشروطهخواهی؛ 2- تلقی خاص او از نظام مشروطیت که با تلقی و انتظار عالمان دیگر مشروطهخواه از آن نظام، تا حدودی تفاوت داشت. تعدد نوشتههای سیاسی او نیز که البته به مشروطه محدود نمیشود، از ویژگیهایی بوده است که زمینه توجه به شخصیت و اندیشه سیاسی ایشان را فراهم آورده است. سید برای دفاع از مشروطه موردنظر خود رسائلی به رشته تحریر درآورد و رساله قانون مشروطه مشروعه و رساله قانون در اتحاد دولت و ملت مهمترین رسائل سیدلاری در تشریح دیدگاههای ایشان از مشروطه و مجلس شورا است. از دیدگاه سید، مشروطه صبغهای کاملاً دینی داشت و اساساً با دیدگاههای علمای مشروطهخواه تهران و نجف، تفاوت بنیادی داشت که یکی از این وجوه تفاوت به مقوله مهم سیاست خارجی و نحوه مواجه این دو تفکر با سیاست خارجی بازمیگردد.
6- اﻧﺘﻈﺎرات از ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﻣﺸﺮوﻃﻪ با تأکید بر سیاست خارجی عزتمندانه
ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﭘﺎﯾﻪ ﻣﺸﺮوﻃﻪ ﻣﺸﺮوﻋﻪ ﻻري، ﺷﻮراﯾﯽ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺷﺮﯾﻌﺖ و ﺑﺮاي اﺟﺮاي اﺣﮑﺎم اﻟﻬﯽ اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﺗﻔﮑﺮ مشروطهخواهی، ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﮕﯽ ﺟﺪأ ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺎور ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎم اﻋﻤﺎل ﺑﺸﺮي زاﺋﯿﺪه اراده اﻟﻬﯽ اﺳﺖ و از داﯾﺮه ﻣﻘﺪرات باریتعالی ﺧﺎرج ﻧﯿﺴﺖ. سیدﻻري پس از آنکه ﻫﺮ ﻧﻈﺮ و ﺷﻮراﯾﯽ را ﺑﺮاي اﻋﺘﺒﺎر و اﻋﺘﻨﺎء، راﺟﻊ ﯾﺎ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺷﻮراي اﻧﺒﯿﺎء، ﻋﻠﻤﺎي اﻋﻼم و ﻧﻮاب ﺣﻀﺮت ﺧﯿﺮاﻻﻧﺎم و ﻋﻘﻞ ﻋﻘﯿﻞ ﻣﺴﺘﻘﻞ اﻣﺎم واﻻﻣﻘﺎم و ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﺷﺮﯾﻌﺖ ﻣﻌﺮﻓﯽ مینمود، اﻧﺘﻈﺎرات ﺧﻮﯾﺶ را از ﻣﺸﺮوﻃﻪ در ﻗﺎﻟﺐ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﯿﺎن کرده و اﯾﻦ اﻧﺘﻈﺎرات را، ﮐﻪ میتوان پایههای دﯾﮕﺮي از ﻣﺸﺮوﻃﻪ ﻣﺸﺮوﻋﻪ داﻧﺴﺖ، ﺑﻪ ﺷﺮح زﯾﺮ ﺗﻠﺨﯿﺺ و دستهبندی ﮐﺮد:
1- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﻘﻖ ﺗﺒﺮي از ﺷﻮم ﻣﺸﺌﻮم ﻫﻤﺮاﻫﯽ و ﻣﺸﺎﺑﻬﺖ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪي، ﻫﻤﮕﻮﻧﯽ و پوشیدن لباسهای ﻏﯿﺮﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ و ﮐﺎري ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺑﻪ لباسهای اﺳﻼﻣﯿﻪ ﮐﻪ ﺳﺒﺐ ﺷﺮاﻓﺖ آنهاست و داراي ﺷﻌﺎﺋﺮ و ﻋﻼﺋﻢ اﺳﻼﻣﯽ اﺳﺖ، ﻣﻠﺒﺲ ﺷﻮﻧﺪ.
2- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ در ﺟﻬﺖ از ﻣﯿﺎن ﺑﺮداﺷﺘﻦ ﺑﺪﻋﺖ ﺗﺬﮐﺮه ﻣﺮوري و ﻗﺮﻧﻄﯿﻨﻪ ﻋﺒﻮري ﻋﺎﺑﺮي ﺳﺒﯿﻞ زوار و ﺣﺎﺟﯿﺎن ﺑﯿﺖ اﷲ اﻟﺤﺮام، وﺿﻊ و ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮔﺮدد، ﭼﺮاﮐﻪ از زﻣﺎن وﺿﻊ ﺑﺪﻋﺖ ﺗﺬﮐﺮه ستمهای زﯾﺎدي ﺑﺮ زاﺋﺮان ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪا رﻓﺘﻪ اﺳﺖ، بهخصوص ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﭘﺮداﺧﺖ ﭘﻮل ﺗﺬﮐﺮه و ﻗﺮﻧﻄﯿﻨﻪ را نداشتهاند، بیشتر مورد ﺳﺘﻢ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و درﺣﺮم اﻣﻦ ﺧﺪا ﺑﻪ ﻣﺤﺒﺲ اﻧﻔﺮادي افتادهاند.
3- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ در ﺟﻬﺖ ﮐﻮﺗﺎه ﮐﺮدن دﺳﺖ اﻃﺒﺎي ﺧﺒﯿﺚ ﺧﺎرﺟﯽ وﺿﻊ ﺷﻮد.
4- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﺟﺮاي اﺣﮑﺎم اﻟﻬﯽ درﺑﺎره اﻫﻞ ذﻣﻪ و ﮐﻔﺎر اﻫﻞ ﮐﺘﺎب ﭘﺮداﺧﺘﻪ و ﻣﻘﺮرات ﺷﺮﻋﯽ را در اینباره ﮐﻤﺎً و ﮐﯿﻔﺎً ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟﺮا ﮔﺬارد.
5- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻪ ﭘﺮﻫﯿﺰ از اﺳﺘﻔﺎده از اﻟﺒﺴﻪ ﺑﯿﮕﺎﻧﮕﺎن و ﺗﺸﺒﻪ ﺑﻪ ﻣﺠﻮس ﺑﺎﺷﺪ و ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن را ﺑﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪن اﻟﺒﺴﻪ اﺳﻼﻣﯽ ﺗﺤﺮﯾﺺ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
6- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻨﺖ ﺷﻮم اﺑﺎﻟﺴﻪ ﮐﻔﺎر را در زدن ﻃﺒﻞ و ﻧﺎﻗﻮس و اﻧﺪاﺧﺘﻦ ﺗﻮپ، ﮐﻪ از ﻣﻼﻫﯽ ﻣﻨﮑﺮه اﺑﺎﻟﺴﻪ اﺳﺖ، ﺑﺮاﻧﺪازد و در عوض ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن را ﺑﻪ رﻓﻌﺖ اذان و ﺗﻌﻈﯿﻢ ﺷﻌﺎﺋﺮ اﻟﻬﯽ وادارد.
7- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻤﺎل و ضابطههای ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ را ﺑﻪ ﻋﺪاﻟﺖ و اﺟﺮاي اﺻﻮل ﺷﺮع وادارد و اﺟﺤﺎف و ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻗﻠّﻖ، ﺟﺮﯾﻤﻪ و ﺳﺮاﻧﻪ، ﺗﺬﮐﺮه و ﻗﺮﻧﻄﯿﻨﻪ را ﺑﻪ ﻫﺮاﺳﻢ و ﻋﻨﻮان ﺑﺮاﻧﺪازد.
8- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺮدم ﻣﺴﻠﻤﺎن را از ﺗﻔﺮﻗﻪ و ﭘﺮاﮐﻨﺪﮔﯽ دور ﺑﺪارد و ﻫﻤﻪ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ را اﻋﻢ از ﻣﺮد و زن، ﭘﯿﺮ و ﺟﻮان و ﺷﯿﻌﻪ و ﺳﻨﯽ درﺻﻒ واﺣﺪ ﺟﻬﺎد در مقابل دﺷﻤﻨﺎن ﺧﺎرﺟﯽ ﻣﺘﺸﮑﻞ ﻧﻤﻮده و آماده ﺟﻬﺎد ﮐﻨﺪ. ﺑﺎﯾﺪ داﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﻪ و اﺳﺎس اﺳﻼم ﺑﻪ ﺟﻬﺎد وابسته است. ﻓﺘﻮﺣﺎت ﺗﻤﺎم دورههای اﺳﻼﻣﯽ از ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻬﺎد حاصل شده اﺳﺖ و اﻗﺘﺪار ﺗﻤﺎم دولتها از ﺟﻬﺎد حاصل شده اﺳﺖ. ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ اﻗﺘﺪار ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺳﻠﻄﺎن ﻋﺒﺪاﻟﺤﻤﯿﺪﺧﺎن ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻃﺎﯾﻔﻪ ﻣﺘﮑﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ عبارتاند از: ﺟﻨﺪﯾﻪ، ﻣﻠﮑﯿﻪ و ﻋﺪﻟﯿﻪ. اﯾﻦ ﺳﻪ ﻃﺎﯾﻔﻪ بههیچوجه ﺑﻪ ﺣﻮزه وﻇﺎﯾﻒ ﻫﻢ ﺗﺠﺎوز نمیکنند.
9- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ درﺟﻬﺖ ﻗﻄﻊ ﯾﺪ ﻓﺴﺎد و مفسده ﮐﻔّﺎر ﺧﺎرﺟﻪ از ﻫﻤﻪ اﻣﻮر، خصوصاً اﺧﺘﯿﺎر ﮔﻤﺮﮐﺎت اﻗﺪام ﮐﻨﺪ. ﻗﺮار داﺷﺘﻦ اﺧﺘﯿﺎر ﮔﻤﺮﮐﺎت اﻗﺪام ﮐﻨﺪ. ﻗﺮار داﺷﺘﻦ اﺧﺘﯿﺎر ﮔﻤﺮﮐﺎت در دﺳﺖ ﺧﺎرﺟﯿﺎن ﻣﻮﺟﺐ ورﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﺗﺠﺎر و ﻓﺮار آﻧﺎن ﺑﻪ دیار کفار ﮔﺸﺘﻪ اﺳﺖ.
10- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ، ﺑﺎﯾﺪ بهحسب ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺷﺮﻋﯽ و ﻣﻠﯽ اﺳﻼﻣﯽ، ﻣﻮﺟﺐ ﻋﻬﺪ و ﻣﯿﺜﺎق و اﺗﺤﺎد ﺑﯿﻦ ﻫﺮ دو دوﻟﺖ اﺳﻼم (اﯾﺮان و ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ) و ﻣﻨﺸﺄ ﺗﻘﻮﯾﺖ و ﻋﻘﺪ اﺧﻮت ﮔﺮدد. دو دوﻟﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻘﻮد اﮐﯿﺪه و ﺷﺪﯾﺪه ﺑﺮ اﯾﻦ ﻣﻮدت و اﺗﺤﺎد ﺟﺎري ﮐﻨﻨﺪ. ﻻزم اﺳﺖ اﯾﻦ اﺗﺤﺎد ﮐﻠﯽ و وداد ﻧﻮﻋﯽ، رﻓﻊ ﻣﺎﺑﻪ اﻻﻧﻔﺮاد ﺟﺰﺋﯽ اﺳﺖ از اﺳﺒﺎب ﻣﻔﺴﺪه ﺧﻠﻒ از جمله ﻣﻮاد اﺗﺤﺎد ﺑﺎﯾﺪ، رﻓﻊ ﺗﻔﺘﯿﺶ و ﺗﻔﺤﺺ در ﮔﻤﺮﮐﺎت و ﺑﻨﺪرات از ﮐﺘﺐ ﻋﻠﻤﯿﻪ میباشد. دو دوﻟﺖ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮐﺘﺐ فرقههای اﺳﻼﻣﯽ ﺳﺨﺖﮔﯿﺮي ﮐﻨﻨﺪ. آﻧﺎن وظیفه دارند ﺑﻪ اﺻﻼح ﻣﯿﺎن مسلمین بپردازند.
11- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ در ﺟﻬﺖ ﺑﻄﻼن ﻫﺮ ﻓﻌﻞ و ﻋﻤﻠﯽ ﮐﻪ از روي، ﺳﻬﻮ و ﻧﺴﯿﺎن، ﺧﻄﺎ و اﻏﺮاء و ﻧﺎداﻧﯽ اﻧﺠﺎم ﮔﯿﺮد، اﻗﺪام ﮐﻨﺪ، زﯾﺮا ﺧﻄﺎ و اﻏﺮاء در ﺣﻖ ﺧﻮد ﺧﻄﺎﮐﺎر ﺑﯽ¬ﻣﺒﻨﺎ و بیبنیاد اﺳﺖ، ﺗﺎ چه رسد در ﺣﻖ دﯾﮕﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن خصوصاً ﺳﻠﻄﺎن، آن اﻓﻌﺎل از ﻫﺮﮐﺲ، ﺣﺘﯽ اﮔﺮ از اﻣﯿﻦ اﻟﺴﻄﺎن ﻫﻢ ﺻﺎدر ﺷﻮد، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﻃﻞ ﮔﺮدد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻫﺮ ﻗﺮارداد و ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ و ﻣﻌﺎﻫﺪه ﮐﻪ ﺑﺮ آن ﺑﻨﯿﺎدﻫﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﻮد، ﺑﺎﻃﻞ و ﻋﺎﻃﻞ اﺳﺖ و ﻏﯿﺮﻣﻘﺒﻮل. از جمله اﯾﻦ اﻓﻌﺎل ﺑﺎﻃﻞ، واﮔﺬاري ﺑﻨﺪر ﻋﺪن ﺑﻪ ﺧﺎرﺟﻪ و تمکین ﺧﺎرﺟﻪ از ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻣﺼﺮ و رود ﻧﯿﻞ اﺳﺖ.
12- ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﺑﺎ ﺣﮑﻢ ﺟﻠﯽ و ﻟﻄﻒ ﺧﻔﯽ ﺧﺪاوﻧﺪ و ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺑﺎﻃﻦ ﺷﺮﯾﻌﺖ و اﺷﺎره ﺣﻀﺮت ﺣﺠﺖ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ آﻧﮑﻪ ﺑﺮ آن ﺣﻀﺮت ﻟﻄﻒ ﺗﻘﺮﯾﺐ ﺑﻪ ﻗﺪرت و دور ﺷﺪن از ﻣﻌﺼﯿﺖ و اﻇﻬﺎر ﻗﺪرت و اتمامحجت واﺟﺐ اﺳﺖ، ﺑﺎ ﻧﺼﺐ ﻗﺎﻧﻮن ﺷﻮراء و ﻣﺸﻮرت و ﻣﺸﺮوﻃﻪ ﻣﺸﺮوﻋﻪ، بگونهای ﮐﻪ ﺧﺮق ﻋﺎدت و اﻇﻬﺎر ﮐﺮاﻣﺖ ﺑﻮد ریشه اﺳﺘﺒﺪاد را ﺑﻪ ﻗﺪرت ﮐﺎﻣﻠﻪ اﻟﻬﯽ و ﺣﺠﺖ ﺑﺎﻟﻐﻪ از ﺑﯿﺦ وﺑﻦ ﺑﺮﮐﻨﺪ. ﻣﺮدم ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺷﮑﺮاﻧﻪ اﯾﻦ ﻟﻄﻒ اﻟﻬﯽ و ﻣﻮﻫﺒﺖ کبرا ﺑﺎ ﻃﻮع و رﻏﺒﺖ، با جان و ﻣﺎل، ﻧﻪ ﺑﺎ ﺣﺮف ﺑﺪون ﻋﻤﻞ، ﺑﻪ تأیید اﻧﺠﻤﻦ ﻣﻠﯽ ﻣﺤﺘﺮم اﺳﻼم ﺑﭙﺮدازﻧﺪ. اﻧﺠﻤﻨﯽ ﮐﻪ در قرآن و ﺣﺪﯾﺚ از ﻣﺎﻧﻨﺪ آن حمایت شده اﺳﺖ. ﻧﺼﻮص ﺻﺤﯿﺤﻪ و ﺻﺮﯾﺤﻪ، ﺑﺮ ﻓﻮاﺋﺪ ﮐﻠﯿﻪ و ﻣﺼﺎﻟﺢ ﻧﻮﻋﯿﻪ¬اي ﮐﻪ ﻧﺎﺷﯽ و ﻣﻨﺘﻬﯽ ﺑﻪ ﺣﻀﺮت ﺣﺠﺖ و صاحبشریعت اﺳﺖ دﻻﻟﺖ دارﻧﺪ؛ از ﺟﻤﻠﻪ آنها، اﻗﺎﻣﻪ اﯾﻦ اﻧﺠﻤﻦ و دﺧﻮل در اﯾﻦ ﭼﻤﻦ ﮔﻠﺸﻦ اﺳﺖ. اﻫﻞ اﯾﻦ اﻧﺠﻤﻦ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﻗﯿﺎم و اﻗﺪام ﺑﻪ ﻣﺼﺎﻟﺢ اﻣﺎم و ﻟﻮازم اﺳﻼم و ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺧﺸﻨﻮدي اﻣﺎم واﻻﻣﻘﺎم اﻓﻀﻞ ﻣﻬﺎﺟﺮﯾﻦ و اﻧﺼﺎر و اﻓﻀﻞ ﺣﻮارﯾﯿﻦ، اﺷﺮاﻗﯿﻦ، مشاﺋﯿﯿﻦ و ﻣﺮاﺑﻄﯿﻦ در ﺣﻔﻆ ﺛﻐﻮر اﺳﻼم در ﺑﺴﻂ ﻋﺪل و ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﺷﺮع وﺣﺎﻣﻠﯿﻦ ﺗﺎﺑﻮت و ﺳﮑﯿﻨﻪ و ﺑﻘﯿﻪ ماترک آل ﻣﻮﺳﯽ و لیلهالقدر و ﻧﺰول ﻣﻼﺋﮑﻪ و روح ... ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻫﻞ اﻧﺠﻤﻦ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻟﺴﺎن ﺻﺪق و ﻧﻄﻖ ﮔﻮﯾﺎن اﻣﺎم زﻣﺎن و ﮐﺎﺷﻒ ﻗﻄﻌﯽ از ﺣﮑﻢ ﺷﺮﻋﯽ و مستلزم ﻋﺎدي از ﺣﮑﻢ واﻗﻌﯽ و از رأي رﺿﺎء ﻣﻌﺼﻮم میباشند. ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎن با رأی ﺻﻮاﺑﺪﯾﺪ اﻫﻞ ﻣﻠﺖ، ﻣﺤﮑﻮم به حکم ﻗﻮل ﺑﻪ ﻓﺼﻞ و ﺧﺮق اﺟﻤﺎع اﻣﺖ اﺳﺖ و اﺟﺘﻬﺎد در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺺ ﺷﻤﺮده میشود و ﻋﺎﻃﻞ و ﺑﺎﻃﻞ ﻣﺤﺴﻮب میشود. اﺳﺘﻌﻔﺎء و ﺗﺨﻠّﻒ و ﻋﺬر و ﻣﻌﺬرت از ﺧﺪﻣﺖ و اﻃﺎﻋﺖ اﻧﺠﻤﻦ ﺑﺪون عذر شرعی، ﻣﺤﮑﻮم به حکم ﻓﺮار از ﯾﻮرش ﺑﻪ دﺷﻤﻦ و ﻋﺪول از ﺟﻬﺎد اﺳﺖ (زرگری¬نژاد، 1399 : 369).
7- ﻗﺎﻧﻮن در اﺗﺤﺎد دوﻟﺖ و ﻣﻠﺖ
رﺳﺎﻟﻪ (ﻗﺎﻧﻮن در اﺗﺤﺎد دوﻟﺖ و ﻣﻠﺖ)، رﺳﺎﻟﻪ دﯾﮕﺮي اﺳﺖ از ﺳﯿﺪ ﻋﺒﺪاﻟﺤﺴﯿﻦ ﻻري، ﮐﻪ وي آن را ﭼﻨﺪ ﻣﺎه ﻗﺒﻞ از آﻏﺎز اﺳﺘﺒﺪاد ﺻﻐﯿﺮ تألیف ﮐﺮده و در محرمالحرام ﺳﺎل ﭼﺎپ 1326ﻧﻤﻮده اﺳﺖ. ﻗﺎﻧﻮن در اتحاد دولت و ﻣﻠﺖ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ رﺳﺎﻟﻪ ﻣﺸﺮوﻃﻪ ﻣﺸﺮوﻋﻪ، در ﺣﻤﺎﯾﺖ و دﻓﺎع از ﻣﺸﺮوﻃﯿﺖ و ﺑﺎ ﻫﻤﺎن ﻧﺜﺮ ﻣﮑﻠﻒ و کاملاً غیرمتعارف، نوشته شده اﺳﺖ. ﻗﺎﻟﺐ و شالودههای ﮐﻠﯽ دﻓﺎع ﻻري از ﻣﺸﺮوﻃﯿﺖ در اﯾﻦ رﺳﺎﻟﻪ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﺎن شالودههای رﺳﺎﻟﻪ ﻣﺸﺮوﻃﻪ ﻣﺸﺮوﻋﻪ اﺳﺖ. او آﻧﭽﻪ را در اﯾﻦ رﺳﺎﻟﻪ ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﺮده اﺳﺖ، اﻧﺘﻈﺎرات ﺧﻮدش از ﻣﺸﺮوﻃﻪ اﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺸﺮوﻃﯿﺖ ﻣﻮﺟﻮد: ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ در ﺑﺎب اﯾﻦ رﺳﺎﻟﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﺎن ﺳﺨﻨﯽ را ﮔﻔﺖ ﮐﻪ در باب رﺳﺎﻟﻪ ﻗﺒﻠﯽ او ﮔﻔﺘﯿﻢ و آن اﯾﻨﮑﻪ دﻓﺎع ﻻري ﺑﺎ ﺳﺒﮏ و سیاق و دﻻﯾﻞ ﻋﻠﻤﺎﺋﯽ ﮐﻪ در ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﺸﺮوﻃﯿﺖ رﺳﺎﻟﻪ نوشتهاند، ﺗﻔﺎوت دارد: اﻣﺎ او ﮐﻪ قطعاً ﺑﻪ ﺗﻔﺎوت ﺗﻠﻘﯽ ﺧﻮد از مشروطیت ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﻋﻠﻤﺎء آﮔﺎه اﺳﺖ، ﻫﻤﻮاره از ﻣﺸﺮوﻃﻪ ﻣﻮﺟﻮد ﺣﻤﺎﯾﺖ میکند و به سختی ﺑﺮ ﻣﺸﺮوﻋﻪ ﺧﻮاﻫﺎﻧﯽ ﮐﻪ میگفتند: (ﻣﺎ دﯾﻦ ﻧﺒﯽ ﺧﻮاﻫﯿﻢ، مشروطه نمیخواهیم) میتازد (زرگری¬نژاد، 1399 : 401).
8- اقتدار دینی یا حکومت اسلامی
سیدلاری معتقد به ولایت فقیه بود و حکومت را از شئون فقیه جامع¬الشرایط میدانست، از طرفی بازگشت سید عبدالحسین لاری به لارستان، مصادف با به توپ بستن مجلس و آغاز دوره استبداد صغیر بود. سید در نخستین واکنش خود، حکومت (محمدعلی شاه) را غیرمشروع و همکاری با آن را برای عموم مسلمین حرام دانست و نوشت: واجب است تبدیل سلطنت امویه قاجاریه به دولت حقه اسلامیه. از طرف دیگر خلأ قدرت سیاسی در فارس و مناطق جنوبی، موجب شد که ادارۀ امور، به کلی مختل شود. دستورات و احکام دولتی، توسط مردم نادیده گرفته میشد و ضابطین محلی، قدرت لازم را برای اجرای مقررات نداشتند. حاکم لارستان، به دلیل درگیری خونین سال (۱۳۲۶ه.ق) قادر به حضور در شهر نبود و در مهاجرتی ناخواسته، با نیروهای نظامی خود، منطقه را ترک کرده بود. شهر لار و مراکز همجوار آن، از نیروهای دولتی خالی شد و امور جاری اداری و سیاسی منطقه مختل گردید. سیدلاری در چنین شرایطی در مقر خود شهر لار و در راستای اجرای اهداف اسلامی، اقداماتی را به انجام رسانید. مهمترین اقدامات او در این دوره، عبارتاند از:
- تشکیل نیروی نظامی و انتظامی انقلابیون، با استفاده از نشان و علامت ویژه خود؛
- اجرای حدود اسلامی در مناطق و نواحی تحت سلطه خود؛
- اخذ مالیاتهای شرعی از اقشار مختلف مردم منطقه؛
- اعطای نشان و القاب به سرداران و سران نظامی و مذهبی نهضت؛
- اعلام غیرشرعی بودن حکومت محمدعلی شاه قاجار.
لاری، با کمک و همراهی تجار جنوب و نیروهای نظامی وفادار عشایر و شبه عشایر منطقه، به مدت یک سال، نظم و کنترل اداری و سیاسی جنوب فارس را برعهده گرفت. او در اجرای احکام سیاسی و فقهی، فعال مایشاء بود و اعتنایی به واکنش دولتمردان و سردمداران سنتی فارس و مرکز نداشت. این اقدامات سید از دید مخالفان اما با عنوان «شورش علیه دولت» و «تجزیهطلبی» یاد شده است. منتقدان بر آناند که سیدلاری با این اقدامات خود، علیه حاکمیت وقت شورش کرده و تن به قوانین مملکتی نداده است.
سیدلاری ترک امر به معروف و نهی از منکر را از مهمترین عوامل ستم و گستاخی بیش از حد حاکمان قاجار دانسته، در احیای این فریضه تلاش کرد. وی امر به معروف و نهی از منکر را بر همگان واجب عینی میدانست، همچنین وی در اجرای حدود الهی و تعزیرات شرعی، کوچکترین مسامحهای نمیکرد. وی نماز جمعه را واجب عینی و از مناصب فقیه جامعالشرایط میدانست از اینرو در حدود سال ۱۳۱۰ قمری به احیای این فریضه اقدام کرد و به ایراد خطبههای جمعه و اقامه نماز پرداخت. همچنین در اغلب شهرها اشخاصی را که توانایی امامت جمعه را داشتند، به سِمَت امام جمعه منصوب کرد. وی چنان در اقامه این فریضه الهی جدی بود که ترک آن را جایز ندانسته، حتی در سفری که با گروهی از یارانش در سال (۱۲۷۹ش) به زیارت امام رضا (ع) رفته بودند، به اقامه نماز جمعه در صحن حرم همت گماشت.
9- فتاوا و فرمانهای جهاد
بیکفایتی حاکمان خودکامه قاجار، زمینه نفوذ و استیلای بیگانگان را بر جامعه ایران اسلامی آن روز فراهم آورده بود و افزون بر تحمیل قراردادهای ننگین و جدا شدن تعداد بسیاری از شهرهای اسلامی ایران و دریافت امتیازهای فراوان از دولت، پیامدهای زیانآور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را نیز بر جامعه آن روز تحمیل کرده بود و اینهمه برای مجتهد لاری که به عزت مسلمانان و حاکمیت اسلام ناب محمدی میاندیشید، قابل تحمل نبود، از اینرو وی هرگز دولت مستبد قاجار را به رسمیت نشناخت و اثری روشنگرانه با عنوان آیات الظالمین در سال 1314 قمری (1275ش) یعنی تقریباً 10سال پیش از مشروطه و در اختناق قاجار منتشر ساخت و در آن از جنایات، فجایع و سیمای زشت دولت ستمگر مرکزی و حاکمان مستبدش در منطقه لار پرده برداشت و ویژگیهای آنان را با استناد به آیات قرآن و اخبار معصومان بیان کرد و با ادله محکم، علل فریبکاری آنان را آشکار ساخته، توجیه-گریهای آنان را بیهوده و باطل نشان داد. همچنین در فتوایی، با صراحت تمام اعلام داشت: (واجب است تبدیل سلطنت امویه قاجاریه به دولت حقه اسلامیه) و با پیروان و مریدان فراوان خویش در منطقه لار آشکارا فریاد مخالفت ضد نظام استبدادی قاجار را سرداد و به اوامر حاکمان دولت گوش فرا نداده، تا آنجا پیش رفت که در لارستان حکومت اسلامی بنیاد نهاد. مردم نیز چون پیشاهنگی مرحوم سید را در مبارزه با ظلم و استبداد قاجاریه دیدند، با خشنودی، مخارجی را که حکومت مستقل اسلامی وی لازم داشت، تأمین کردند. مرحوم لاری حتی تمبر پستی به نام حکومت به چاپ رسانده بود که بر روی آن نوشته بود: پست ملت اسلام، همچنین کارخانه اسلحهسازی دایر کرده بود و به تعبیر برخی نویسندگان، دستگاه¬اش منظم و با انضباط بود و برپایه شریعت صدر اسلام عمل میکرد.
با آغاز نهضت مشروطه، مرحوم سیدلاری حکم جهاد ضد مستبدان را صادر کرد و بارها با آنان جنگید و در سال 1326 قمری در دوره استبداد صغیر به مرحوم سید مرتضی مجتهد اهرمی دستور داد بوشهر را از اشغال مستبدان خارج سازد و او نیز با یاری رئیسعلی دلواری و میرزاعلی کازرونی چنین کرد. همچنین وی در برابر قرارداد ننگین 1907 که ایران را به دو منطقه بین دولتهای انگلیس و روس تقسیم میکرد موضع قاطعی گرفت و آن را باطل و غیرقانونی شمرد.
در جنگ بینالملل اول در فرمانهایی که برای سردار عشایر قشقایی، صولت¬الدوله صادر میکند، بر جهاد علیه انگلیسیها تأکید کرده، میگوید: من که مجتهد و جانشین پیغمبر اسلام هستم، به این وسیله فتوا میدهم که جهاد با این کفار حربی انگلیسیها واجب است و در پاسخ استفتایی که عالمان شیراز از ایشان میکنند و زمان وجوب جهاد را جویا میشوند، با صراحت میگوید: (الجهاد من المهد الی اللحد).
مرحوم سیدلاری از انگلیسیها به (ابالیس انگلیس ) یاد میکند، چنانکه وی هرگز فجایع همسایه شمالی ایران، دولت روس را از دیده پنهان نمیدارد و درباره سیاست مکارانه آنان با ملت مسلمان ایران هشدار داده، آنان را (روس بدتر از مجوس) نام میبرد. مجتهد لاری قراردادها و معاهداتی را که حاکمان کشورهای اسلامی با بیگانگان منعقد ساخته و از این راه، زمینه گسترش نفوذ بیگانه و اشغال بعضی از سرزمینهای اسلامی را فراهم آوردهاند، باطل و غیرقابلقبول و اجرا دانسته و بیش از هر چیزی بر قانون شریعت اسلام تکیه و تأکید داشته است و استرداد سرزمینهای غصب شده و قطع دستهای استعمارگران از آن سرزمینها را با دعوت ملل مسلمان به «جهاد» و «اتحاد» میداند. با این زمینهها بود که مرحوم سیدلاری حکم جهاد ضد بیگانگان را صادر کرد. در اینباره میتوان به چهار حکم جهاد صادر شده از طرف وی اشاره کرد.
آوردن و پرداختن به متن این احکام در حوصله این نوشتار نیست، آنچه مهم به نظر میرسد، پرداختن به نکات مهمی است که این احکام، آنها را در بردارد. اکنون به اختصار به مهمترین آنها اشاره میشود:
1- باتوجه به آنکه محتوای فتاوای جهادیه مرحوم لاری، بیانگر برائت از کافران و مشرکان است، وی با تأسی به سوره برائت در قرآن کریم که بدون «بسمالله» است، همه احکام جهادیه را بدون «بسمالله» آغاز کرده است.
2- مسئله جهاد یکی از محکمات قرآن و از سنتهای تغییرناپذیر الهی است و حکم صاحب شریعت امام زمان علیهالسلام که عالمان اسلام نیز به شیوه حضرت اقتدا کردهاند.
3- به دشمن نباید هیچگونه فرصتی داد و باید راه گریز را بر او بسته، به شیوهای رفتار کرد تا فرصت بازسازی نیروهای خود را نداشته باشد و چنان سرکوب شود که عبرتی برای صاحبان بصیرت باشد.
4- امر جهاد فقط جنبه نظامی ندارد، بلکه در دیگر شئون حیات انسانی مطرح است، از اینرو افزون بر جهاد نظامی ضد بیگانگان، باید ضدسلطههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ... بیگانگان نیز مبارزه کرد، بنابراین از دیدگاه مجتهد لاری، دریافت مالیات، حق تفتیش در گمرکات، قرنطینه، گذرنامه، گرفتن اسلحه از مسلمانان و ... که مستلزم سلطه و سبیل از سوی کافران و بیگانگان بر مسلمانان است، حرام و ممنوع است و مسلمانان باید ضد چنین سلطههایی به جهاد بپردازند.
5- همکاری با دولتهای استکباری و بیگانگان و نیز گریز از میدان جنگ و جهاد، سبب ارتداد از اسلام است و مخالف جنگ، مخالف قرآن و امام عصر علیهالسلام به شمار میرود و همانند شیطان از حوزه اسلام و ایمان خارج است.
6- خداوند مجاهدان را بر قاعدان با درجات بسیاری برتری داده است و هرکس رو به جهاد آورد، برای عزت و شرف خویش گام برداشته و مخارج وی باید از بیتالمال مسلمانان تأمین شود و بطور قطع، پاداش مجاهدان در پیشگاه الهی بزرگ است.
7- وجوب جهاد و دفاع هرگز از انسان مسلمان ساقط نمیشود، حتی اگر همه امکانات نظامی هم از بین برود، باید با سنگریزه و چوب نخل هم که شده، جنگ با دشمن را تا آخر ادامه داد.
بین سالهای ۱۳۲۷ هجری/۱۹۰9 م تا ۱۳۳۲ هجری/۱۹۱۴ م، در منطقه جنوب کشور، سید عبدالحسین لاری و صولتالدوله قشقایی و چریکهای لارستان و تنگستانیها در یک جناح قرار گرفتند و نیروهای ایلات خمسه به رهبری قوام¬الملک، سردار اسعد بختیاری و بریتانیا در جناح دیگر قرار گرفته و دورهای از آشوب و شورش پدید آمد. در آستانه سال ۱۳۳۲ هجری/۱۹۱۴ م، نیروهای دولت مشروطه به رهبری قوام، شهر لار را تسخیر کردند، صدور حکم جهاد توسط او در اول شعبان ۱۳۳۶ قمری/حدود ۲۱ اردیبهشت ۱۲۹۷ علیه انگلیس، در جنگ جهانی اول، زمینهساز مبارزات مردم جنوب و بویژه قشقاییها ضد اشغالگران محسوب میشود.
نتیجهگیری
هدف از این پژوهش بررسی ماهیت سیاست خارجی مرجح آن عصر که مبتنی بر نظریه ولایت مطلقه فقیه است بوده، همچنین ویژگیها و اهداف آن در اندیشه سیاسی سید عبدالحسین لاری، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی بوده است، نظریه سیدلاری در باب مشروطه مشروعه، ولایت فقیه، جهاد و دفاع و شیوههای عمل او در مقابله با استعمار و استبداد به نوعی نمایانگر اندیشه وی در باب مسئله مهم سیاست خارجی در عصری است که به واقع حکومت قاجاریه به دلیل مشکلات و ضعفهایی که داشته دارای سیاست خارجه¬ی عزت¬مندانه¬ای نبوده و سیدلاری به دنبال احیای سیاستی مبتنی بر قدرت و عزت بوده است، یکی از مهمترین ملزومات و ارکانی که برای دستیابی به این اندیشه وجوبش ضرورت یافته، داشتن رهبری مقتدر بوده، چنانکه نظریه وی درباره ولایت فقیه در چند دهه بعد با تکوین عمیقتری در اندیشه معمار انقلاب اسلامی امام خمینی سامان یافته و اساس سیاست خارجه¬ جمهوری اسلامی برمبنای عزت، حکمت و مصلحت براساس آن تدوین شده است، بنابراین، بعید به نظر نمیرسد که سیدلاری از بدو امر در دستگاه اندیشهای خویش به این نتیجه رسیده باشد که یگانه راه مبارزه موفق و ثمربخش با استبداد و جنایات و ستمهای حاکمان قاجار، انحلال پدیده سلطنت و حاکمیت ولایت فقیه با همان اختیارات امام معصوم باشد، اما چون از یکسو، این نظریه در مقام عمل و اجرا هنوز عمق و پختگی لازم را نداشت و سیدلاری به تمام راهکارهای لازم جهت اجرای آن در جامعه اسلامی نرسیده بود و از سوی دیگر، در جامعه، شرایط لازم جهت پذیرش حکومت ولی فقیه فراهم نیامده بود، مرحوم سید به مرتبه پایینتری از حکومت دینی که قدر مقدور بود، یعنی حکومت مشروطه مشروعه، بسنده کرده تا شرایط لازم جهت حاکمیت ولایت فقیه فراهم آید، رﺳﺎﻟﻪ ﻗﺎﻧﻮن اتحاد ملت و دوﻟﺖ در ﯾﮏ جمعبندی مؤید دیدگاههای ﺟﻨﺎح ﺗﻔﮑﺮ ﻣﺸﺮوﻃﻪ ﻣﺸﺮوﻋﻪ اﺳﺖ و در ﺗﻤﺎﻣﯽ بحثها و ﺟﺰﺋﯿﺎت ﺳﯿﺎﺳﯽ روح ﺷﺮﯾﻌﺖ اﺳﻼﻣﯽ را ﻧﺎﻇﺮ و ﺣﺎﺿﺮ میداند و بهخصوص اﻫﺪاف و اﺧﻼق ﺳﯿﺎﺳﯽ اﺳﻼم را در ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻧﻬﺎدﻫﺎ و موسسات ﻣﺸﺮوﻃﯿﺖ از اﻫﻢ ﺿﺮورﯾﺎت میشمرد. اﻧﺘﻘﺎدات رﺳﺎﻟﻪ ﻣﺰﺑﻮر از ﻣﻨﻄﻖ ﻣﺴﺘﺒﺪﯾﻦ و روﺣﯿﻪ استبدادطلبان به خوبی مؤید اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺟﻨﺎح ﻋﻠﯿﺮﻏﻢ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎت راﯾﺞ دﺳﺘﮕﺎه ﺣﺎﮐﻤﻪ زمان ﺧﻮاﻫﺎن اﻋﺎده ﻧﻈﺎم اﺳﺘﺒﺪادي ﻧﺒﻮده، بلکه ﺧﻮاﻫﺎن اﺻﻼﺣﺎﺗﯽ در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﺸﺮوﻃﯿﺖ بودهاند، ﻫﺮﭼﻨﺪ اﯾﻦ اﻧﺘﻘﺎدات در صحنه ﻋﻤﻞ ﺑﺎ ﺑﺮﺧﻮردﻫﺎ و کشمکشهای ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺗﻮأم، میشده اﺳﺖ. اﯾﻦ ﺗﺼﻮر ﺧﻄﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﯿﺪ ﻻري از ﻣﺸﺮوﻃﯿﺘﯽ ﮐﻪ در آن اﺧﺘﯿﺎر قانونگذاری ﺑﺮﻋﻬﺪه ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎن ﻣﺮدم گذاشته شده و ﺗﻔﮑﯿﮏ ﻗﻮا در آن ﻣﻠﺤﻮظ میگردد و آزادي اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻣﺤﻮر ﻗﺮار میگیرد، دﻓﺎع میکرده اﺳﺖ. در رﺳﺎﺋﻞ او کوچکترین اﺛﺮي از اﯾﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ دﯾﺪه نمیشود و ﺣﺘﯽ جملهای دال ﺑﺮ دﻓﺎع از ﻣﺸﺮوﻃﯿﺘﯽ ﮐﻪ در ﺗﻬﺮان مورد حمایت واﻗﻊ میشد ﺑﺎﺷﺪ، به چشم نمیخورد. ﻧﻬﺎﯾﺖ آرﻣﺎن ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺳﯿﺪ، اﻗﺎمه ﻋﺪل ﺑﻮد، عدل ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﺷﮑﻠﯽ ﮐﻪ از ﻃﺮف سیاستنامه-ﻧﻮﯾﺴﺎن و ﻓﻘﻬﺎي ﭘﯿﺸﯿﻦ ﻣﻄﺮح میگردید و اﯾﻨﮑﻪ ﺳﻠﻄﺎن ﺣﻖ ﻇﻠﻢ ﺑﺮ رﻋﯿﺖ ﻧﺪارد. ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ ﺗﻔﺎوت ﺑﯿﻦ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻋﺎدﻟﻪ و ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻇﺎﻟﻤﻪ به اندازه ﺗﻔﺎوت ﺑﯿﻦ اﺳﻼم و ﮐﻔﺮ اﺳﺖ از طرفی سیدلاری با مقولههایی نظیر به امر به جهاد علیه کفار، اجرای احکام اسلام درباره یهودیان حربی، ممانعت از فعالیت مبلغان مسیحی وابسته به انگلیس، مبارزه با استبداد خوانین محلی، اﻧﺘﻈﺎرات از ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻠﯽ ﻣﺸﺮوﻃﻪ با تأکید بر سیاست خارجی عزت¬مندانه، اقتدار دینی و فتاوا و فرمانهای جهاد علیه اشغالگران و یا کشورهایی که سابقه هویت استعماری داشتهاند، به بهترین شکل ممکن سیاست خارجی مبتنی بر عزت، مصلحت و شجاعت را تبیین نموده که چندین دهه¬ بعد مبنای سیاست خارجه¬ جمهوری اسلامی ایران که نظامی مبتنی بر رهبری، ولایت مطلقه¬ فقیه است را پایهگذاری نموده است.
چکیده
سیدعبدالحسین لاری (زاده ۲۰ دی ۱۲۲۶ در نجف، درگذشته ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۳ در جهرم) از روحانیون و مجتهدین جنوب کشور و از طرفداران مشروطه بود که در جریان جنگ عشایر جنوب ایران با نیروهای انگلیسی در جنگ جهانی اول نقش عمدهای داشت. وی از فقهاى عصر مشروطه و از معتقدان به نظریه ولایت مطلقه فقیه بوده که این نظریه را در رساله (ولایت الفقیه) که در ضمن حاشیه وى بر مکاسب شیخ انصارى بوده ارائه کرده است. هدف از این پژوهش بررسی ماهیت سیاست خارجی مرجح آن عصر که مبتنی بر نظریه ولایت مطلقه فقیه است بوده، همچنین ویژگیها و اهداف آن در اندیشه سیاسی سید عبدالحسین لاری، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی است. یافتهها و نتایج این پژوهش نشان میدهد که سیدلاری از تشکیل مجلس شورای اسلامی که ریاست آن را فقیه جامعالشرایط برعهده بگیرد حمایت میکرد و اعتقاد داشت سیاست خارجی تصویبی توسط این مجلس نیز باید براساس قوانین شرعی اسلام به نگارش درآید. به همین دلایل با استناد به آیات قرآن و کلام معصومان، مخالفت خود با برخی از سیاستها را اعلان داشته و حتی درنهایت حکم جهاد علیه حکومت محمدعلی شاه قاجار را نیز صادر نمود.