رابطه بین کمال‌گرایی، پرخاشگری و اهمال‌کاری والدین با شدت علائم نافرمانی مقابله‌ای

وابستگی سازمانی/سمت

  • 1- کارشناسی‌ارشد آموزش ابتدایی، گروه علوم تربیتی، واحد فسا، دانشگاه آزاد اسلامی، فسا (نویسنده مسئول)
  • 2- استادیار گروه روانشناسی، واحد فسا، دانشگاه آزاد اسلامی، فسا
  • 3- کارشناسی آموزش ابتدایی، گروه علوم تربیتی، واحد نی‌ریز، دانشگاه آزاد اسلامی، نی‌ریز
دریافت: ۲ دی ۱۴۰۲ | انتشار: 30 فروردین 1403

منابع و ماخذ

فارسی:
1- امامی¬پور، سوزان و دیگران (1389)، «ارتباط ویژگی¬های شخصیتی و کمال¬گرایی با سلامت عمومی دانشجویان»، مجله تحقیقات روانشناختی، س 5، ش 1.
2- پوراکبران، الهه و دیگران (1394)، «رابطه سبک¬های فرزندپروری والدین با اختلال نافرمانی مقابله¬ای در نوجوانان»، دومین کنفرانس بین¬المللی روانشناسی علوم تربیتی و سبک زندگی.
3- تجلی، فاطمه و دیگران (1398)، «نقش پیش¬بینی کنندگی افسردگی، اضطراب، تنیدگی و شیوه¬های فرزندپروری مادران در رفتارهای نافرمانی مقابله¬ای و سلوک فرزندان¬شان»، مطالعات روانشناختی، دوره 15، ش 3.
4- تقی¬لو، صادق و دیگران (1400)، «پیش‌بینی اختلال نافرمانی مقابله‌ای براساس سبک‌های فرزندپروری، صفات شخصیتی و ویژگی کمال‌گرایی والدین»، نشریه روانشناسی اجتماعی، دوره 9، ش 5.
5- جوکار، بهرام و دلاورپور، محمد (1386)، «رابطه تعلل¬ورزی (اهمال¬کاری) با اهداف پیشرفت»، مجله اندیشه¬های نوین تربیتی، دوره 3، ش 3.
6- رﻓﺎهی، ژاﻟﻪ و ﻃﺎﻫﺮي، ﻣﺤﻤﺪ (1398)، «پیش¬بینی سبک¬های فرزندپروری ﻣﺎدران ﺑﺮاﺳﺎس ﻃﺮﺣ¬¬ﻮارهﻫﺎي اوﻟﯿﻪ و سبک¬های دلبستگی آﻧﺎن»، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ زن و جامعه، دوره 1.
7- رفیع¬زاده، فرزانه (1396)، «بررسی رابطه سخت¬رویی و کمال¬گرایی، با خودکارآمدی معلمان سوم تا پنجم ابتدایی شهر کرمان»، پایان¬نامه کارشناسی¬ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی.
8- نقدی، هادی و دیگران (1389)، «اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر پرخاشگری دانش¬آموزان پسر سال اول دبیرستان بهبود»، فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، س 14، ش 3.
9- نوروزی، وحیده (1382)، «تأثیر سبک¬های رفتاری خانواده بر وضعیت روانی دانش¬آموزان و بر نگرش آنها به روابط انسانی در مدرسه»، نوآوری¬های آموزشی، دوره 2.

لاتین:
10- Balkis M and Duru E (2009). Prevalence of academic procrastination behavior among pre- service teachers, and it relationship with demographics and individual preferences. Journal of Theory and Practice in Education, 5, 18-32.
11- Chase, L (2003). Procrastination: the new master skill of time management. Agency Sales Magazine, 33, 60-62.
12- de la Osa, N and others (2019). Prevalence, comorbidity, functioning and long-term effects of subthreshold oppositional defiant disorder in a community sample of preschoolers. European child & adolescent psychiatry, 28(10).
13- Elkins, I and otthers (2011). The impact of attention-deficit/hyperactivity disorder on preadolescent adjustment may be greater for girls than for boys. Journal of Clinical Child & Adolescent Psychology, 40(4), 532-545.
14- Gomez, R, Hafetz, Gomez R (2013). Oppositional defiant disorder: Prevalence based on Parent and teacher rating of Malaysian primary school children. Asian Journal of Psychiatry, 6(4), 299-302.
15- He, T. Su, J. Jiang, Y. Qin, S. Chi, P. & Lin, X (2020). Parenting Stress and Depressive Symptoms Among Chinese Parents of Children with and Without Oppositional Defiant Disorder: A Three-Wave Longitudinal Study. Child Psychiatry & Human Development.
16- Hewitt, P and Flett, G.L (2004). Perfectionism in the self and social contexts: conceptualization, assessment, and association with Psychopathology. Journal of Personality and Social Psychology, 60, 456-470.
17- Holland, M, Malmberg, J and Peacock, G (2017). Emotional and behavioral problems of young children: Effective interventions in the preschool and kindergarten years. Guilford Publications.‏
18- Hong, J, Lee, Y. F and Ye, J. H (2021). Procrastination predicts online self-regulated learning and online learning ineffectiveness during the coronavirus lockdown. Personality and individual differences, 174, 110673.
19- Jansenn, T and Carton, J (1999). The effects of locus of control and task difficulty on procrastination. Journal of Genetic Psychology.
20- Kawabata, Y, Tseng, W. L and Gau, S (2012). Symptoms of attention-deficit/hyperactivity disorder and social and school adjustment: The moderating roles of age and parenting. Journal of Abnormal Child Psychology, 40(2).
21- Lin, X, He, T, Heath, M, Chi, P, and Hinshaw, S (2022). A Systematic Review of Multiple Family Factors Associated with Oppositional Defiant Disorder. International journal of environmental research and public health, 19(17).
22- Lund J L‚ Day K L‚ Schmidt LA‚ Saigal S‚ Lieshout RJV (2016).  Adult mental health outcomes of child sexual abuse survivors born at extremely low birth weight. Child Abuse Negl; 59(11).
23- Manti, F. Giovannone, F. and Sogos, C (2019). Parental ress of preschool children with generalized anxiety or oppositional defiant disorder. Frontiers in pediatrics.
24- Munkvold, L. H, Lundervold, A., lie, S.A, Manger, T (2009). Should there be separate parent and teacher-based categories of ODD? Evidence from a general population. Journal of Child Psychology and Psychiatry.

متن کامل

مقدمه
مشکلات برون¬نمود که در گستره پژوهشی با عناوینی مانند مشکلات رفتاری، مشکلات انضباطی، رفتارهای اغتشاش¬آمیز، بزهکاری، گذار به عمل، رفتارهای غیرقابل مهار و همانند آن مشخص می¬شوند، شایع¬ترین مشکلات مربوط به حوزه سلامت روان در بین کودکان هستند که طیف وسیعی از مشکلات را دربرمی¬گیرند و می¬توانند آثار مخربی بر کودک، خانواده، اطرافیان کودک (معلمان، همسالان و غیره) و در مجموع بر کل جامعه داشته باشند. اختلال نافرمانی مقابله¬ای  (ODD) از شایع¬ترین اختلال¬های برون¬نمود دوران کودکی و از رایج¬ترین اختلال¬های روانپزشکی در بین مراجعان به مراکز درمانی روانشناسی و روانپزشکی است که با شیوع 2 تا 16 درصد در کودکان پیش دبستانی یا اوایل سن مدرسه و در مرحله قبل از نوجوانی بروز می¬کند و در پسران بیشتر از دختران دیده می¬شود. با این حال، پسران و دختران در سنین بالاتر را تحت تأثیر قرار می¬دهد (تجلی و همکاران، 1398).
اختلالات رفتاري به مجموعه پیچیده¬ای از مشکلات عاطفی، شناختی و اخلاقی اطلاق می¬شود که بوسیله ضعف در کنترل و احترام به جامعه و قواعد اخلاقی و رفتار کردن به شیوه¬اي قابل قبول و جامعه¬پسند مشخص می¬شود (شوبینا ، 2016). کودکان و نوجوانان با مشکلات رفتاري با برخی مشکلات رایج دست به گریبان هستند که آنان را جمعیتی آسیب¬پذیر می¬کند. از لحاظ اجتماعی، آنان در بین همسالان¬شان کمتر محبوب هستند و دوستان کمتري با نگرش مثبت و رفتار اجتماع¬پسند دارند. برخی مطالعات نرخ بالاتري از افسردگی، رفتارها خودکشی، و اضطراب بین کودکان با اختلالات رفتاري را گزارش داده¬اند (الکینز و دیگران ، 2011).
یکی از اختلال¬هاي رفتاري، اختلال نافرمانی مقابله¬ای است، بارزترین نمونه رفتار مقابله¬ای بین 18 تا 24 ماهگی ظاهر می¬شود، وقتی که کودك نوپا بعنوان تظاهري از خودمختاري رو به رشد رفتار منفی¬کارانه پیشه می¬کند. آسیب¬شناسی زمانی شروع می¬شود که این مرحله مربوط به رشد، دوام غیرعادي پیدا می¬کند. به صاحبان قدرت واکنش شدید نشان می¬دهد، یا رفتار مقابله¬ای بسیار بیشتر با آنچه در کودکان با سن عقلی مشابه دیده می¬شود، ظاهر می¬گردد (کاپلان و سادوک ، 2003).
براساس پنجمین ویراست راهنماي تشخیصی و آماري اختلال¬هاي روانی، اختلال نافرمانی مقابله¬ای بعنوان مجموعه¬ای مستمر و مکرر منفی¬گرایانه، نافرمانی، سرکشی و خصومت نسبت به منابع قدرت تعریف می¬شود. نرخ شیوع اختلال نافرمانی 1 تا 11 درصد است و تخمین زده می¬شود که متوسط نرخ شیوع حدود 3/3 درصد باشد. یافته¬های پژوهشی دیگر نرخ شیوع اختلال نافرمانی مقابله¬ای را 5/2 تا 5 درصد گزارش کرده¬اند که نسبت شیوع مردان به زنان 3 به 1 بوده است (مونکولد  و همکاران، 2009؛ گومز  و همکاران، 2013).
عوامل متعددی می¬تواند در بروز اختلال نافرمانی مقابله¬ای تأثیرگذار باشد. مانتی، گیواندن و سوگوس  (2019)، در پژوهش خود نشان دادند والدین الکلی و پدرهایی که درگیری قانونی داشتند 18 درصد شانس ابتلا و یا شانس شروع اختلال لجبازی و نافرمانی را در کودکان خود بیشتر می¬کنند. کالوب، رپورت و الکساندر  (2020)، نیز فقدان مهارت¬های فرزندپروری، برقراری نظم و انضباط خشک و شدید، حمایت ناکافی، سوء استفاده جسمی و جنسی از کودک، فقر و تهی¬دستی، سوءمصرف مواد توسط والدین یا مراقبان اصلی کودک را جزء عوامل خانوادگی موثر در ایجاد این اختلال برشمرده است.
لذا باتوجه به توضیحات ارائه شده می¬توان به اهمیت نقش والدین و عوامل خانوادگی در بروز این اختلال پی¬برد (هی و همکاران ، 2020؛ لین و همکاران ، 2022). تحقیقات و بررسی¬ها حاکی از آن است که عوامل خانوادگی در شکل¬گیری خصوصیات تربیتی کودکان، الگوی تربیتی حاکم بر خانواده سهم بسزایی دارد. محققین عقیده دارند که اکثر کودکان مبتلا به اختلال رفتاری در خانواده¬های سرکوب¬گر و طرد کننده بزرگ می¬شوند (رفاهی و طاهری، 1398). در همین راستا نتایج پژوهش پوراکبران، محمدی قره قوزلو و ملاجباری (1394)، نشان داد که رابطه معناداری بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین و اختلال نافرمانی مقابله¬ای در فرزندان وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که از میان سبک¬های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه و سهل¬گیر، فقط سبک مستبدانه از توان پیش¬بینی اختلال نافرمانی مقابله¬ای برخوردار است. بنابراین، ویژگی اساسی در خانواده¬ها با سبک فرزندپروری مستبدانه، گرایش والدین به خشونت فیزیکی و پرخاشگری می¬باشد. بیشتر شواهد تجربی تأثیر منفی بدرفتاری والدین را با مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله¬ای نشان داده¬اند. باید در نظر داشت که خشونت والدین به کودکان از نسلی به نسل دیگر انتقال می¬یابد. رفتارهای خشونت¬آمیز والدین نسبت به کودکان می¬تواند بصورت¬های متفاوتی از جمله خشونت¬های روانی مثل محرومیت¬های عاطفی، تهدید، شرمنده کردن، تمسخر، بی¬توجهی عاطفی به نیازهای روانی، ناسزاگویی و خشونت¬های جسمانی و بدنی مانند کتک زدن، سوزاندن، ضربه زدن با اشیاء رخ دهد. کودکان و نوجوانانی که مورد بی¬مهری و محرومیت عاطفی قرار می¬گیرند، رفتارهای تضادورزانه، خشونت¬آمیز و پرخاشگرانه از خود بروز می¬دهند که این علائم در کودکان دارای اختلال مقابله¬ای نمود بیشتری دارد (لوند  و همکاران، 2016).
علاوه بر ویژگی پرخاشگری والدین صفات دیگر والدین نیز هستند که بر روی شدت بروز علائم اختلال مقابله¬ای تأثیرگذار می¬باشند. بعبارت دیگر می¬توان بیان نمود که تحقیقات مختلف نشان داده¬اند که اختلالات رفتاری کودکان ارتباط تنگاتنگی با مشکلات روانی والدین دارد. هرچه قدر مشکلات روانی والدین شدیدتر باشد ظهور اختلال¬های رفتاری کودکان سریع¬تر خواهد بود و مثلاً بطور خاص اختلالات شخصیتی مادران ممکن است بر ایجاد و گسترش اختلال نافرمانی مقابله¬ای و تحریک اختلالات کنترلی تأثیر بسزایی داشته باشد (دی لا اوسا، پنلو، ناوارو، ترپات و ازپلتا ، 2019). یکی از این ویژگی¬ها کمال¬گرایی والدین است. کمال¬گرایی یک سازه شخصیتی است و با ویژگی¬هایی همچون تلاش برای کامل و بی¬نقص بودن و تعیین معیارهای بسیار عالی و افراطی در عملکرد همراه با گرایش به ارزیابی انتقادی رفتار مشخص می¬شود. رویکردهای متفاوت در مورد کمال¬گرایی، آن را سازه¬ای تک¬بعدی معرفی کرده¬اند. هویت و فلت  با نظر به کمال¬گرایی در ساختار اجتماعی، سه بعد کمال¬گرایی خودمحور، کمال¬گرایی دیگر محور و کمال¬گرایی جامعه¬محور را متمایز کردند. کمال¬گرایی خودمحور با تمایل به وضع معیارهای غیرواقع¬بینانه برای خود و تمرکز بر نقص¬ها و شکست¬ها در عملکرد همراه با خود نظارت¬گری-های دقیق مشخص می¬شود. کمال¬گرایی دگرمحور بیانگر تمایل به داشتن انتظارات افراطی و ارزشیابی انتقادی از دیگران است و کمال¬گرایی جامعه¬محور به احساس ضرورت رعایت معیارها و برآورده ساختن انتظارات تجویز شده از سوی افراد مهم به منظور کسب تأیید اطلاق می¬شود (تقی¬لو و همکاران، 1400).
علاوه بر دو متغیر پرخاشگری و کمال¬گرایی والدین، متغیر سومی تحت عنوان اهمال¬کاری والدین نیز می¬تواند بر روی بروز علائم اختلال رفتاری مقابله¬ای تأثیرگذار باشد. اهمال¬كاري يكي از بحث¬هاي مهمي است كه در سال-هاي اخير مورد توجه بسياري از پژوهشگران قرار گرفته است و از آن بعنوان يك عادت بد (چیس ، 2003)، و يك مشكل رفتاري ياد شده است كه بسياري از بزرگسالان دركارهاي منظم روزانه خود تجربه مي¬كنند (جانسن وكارتون ،1999). بويژه در تكاليفي كه بايستي در مدت معيني انجام شوند (بالکیس و دورو ،2009).
در واقع اهمال¬کاری میلیون¬ها نفر را تحت تأثیر قرار داده و از مشکلات گریبان¬گیری است که تقریباً همیشه بر بهره¬وری و بهزیستی افراد اثر سوء دارد. اهمال¬کاري، براي توصیف اقدام به انجام عملی که بصورت غیرضروري به تأخیر افتاده است، به کار می¬رود و درنهایت زمانی تمایل به تکمیل آن کار در فرد به وجود می¬آید که از نظر هیجانی احساس ناراحتی کند. این واژه، از این طریق که فردي در ذهن خود فرض یا عزم به پایان رساندن کاري را دارد، ولی در اتمام آن در زمان مورد انتظار و دلخواه خود دچار شکست می¬شود، شناخته می-شوند (سنکال، کستنر و والرند  ،1995؛ بالکیس و دورو، 2009). باید توجه داشت که اهمال¬کاری والدین می-تواند در ارتباط با تعهدی که آنان نسبت به تربیت فرزندان خود دارند، رخ دهد که در این صورت می¬تواند فرزندان را در مسیر ابتلا به اختلالاتی همچون اختلال نافرمانی مقابله¬ای قرار دهد. عدم احساس مسئولیت والدین در قبال فرزندان می¬تواند رفتارهایی همچون پرخاشگری، عصبانیت نهفته و گرایش به سمت رفتارهای مجرمانه مانند اعتیاد را افزایش دهد (تقی¬لو و همکاران، 1400).
باتوجه به مطالب بیان شده می¬توان چنین عنوان نمود که کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله¬ای و بروز علائم مرتبط با این اختلال تحت تأثیر ویژگی¬های شخصیتی والدین همچون پرخاشگری، کمال¬گرایی و اهمال¬کاری قرار دارند. اما بررسی¬های انجام شده، مشخص نمود که تحقیقی که همه این متغیرها را بصورت منسجم با هم در یک مطالعه مورد بررسی قرار داده باشد، بدست نیامده که این خود دال بر اهمیت و ضرورت انجام تحقیق حاضر است. بنابراین، هدف این پژوهش پاسخگویی به این سؤال کلی است که: آیا بین کمال¬گرایی، پرخاشگری و اهمال-کاری والدین با شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای در دانش¬آموزان دوره اول ابتدایی در شهر نی¬ریز رابطه معنی¬دار وجود دارد؟
بنابراین، باتوجه به مطالب ارائه شده، پژوهش حاضر سه فرضیه را مورد بررسی قرار داده است.
- کمال¬گرایی مادر شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای را در دانش¬آموزان دوره اول ابتدایی پیش¬بینی می¬کنند.
- پرخاشگری مادر شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای را در دانش¬آموزان دوره اول ابتدایی پیش¬بینی می¬کنند.
- اهمال¬کاری مادر، شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای را در دانش¬آموزان دوره اول ابتدایی پیش¬بینی می¬کنند.

1- روش پژوهش
در این پژوهش باتوجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش از روش توصيفي از نوع همبستگي استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند محصل در دوره اول ابتدایی شهر نی¬ریز بوده که در سال تحصیلی 402-1401 فرزندان خود را در دوره اول ابتدایی ثبت¬نام کرده¬اند. باتوجه به آمار بدست آمده تعداد 3150 دانش¬آموز در حال تحصیل بودند. در پژوهش حاضر حجم نمونه براساس جدول مورگان و گرجسی تخمین زده شد. باتوجه به تعداد جامعه آماری و در نظر گرفتن ده درصد احتمال افت آزمودنی¬ها حجم نمونه مطلوب برای تحقیق حاضر 375 نفر تخمین زده شد. روش نمونه¬گیری، تصادفی از نوع خوشه¬ای چندمرحله¬ای بود که در آن افراد گروه نمونه بصورت تصادفی و باتوجه به سلسله مراتبی (از واحدهای بزرگتر به کوچکتر) از واحدهای مختلف جامعه (سرمد، حجازی و بازرگان، 1385)،‌ انتخاب شدند. مادران موردنظر برای شرکت در این پژهش در سه مرحله (بخش¬های 4 گانه شهر، مدارس و کلاس) انتخاب شدند. انتخاب آنها به این صورت بود که ابتدا شهر نی¬ریز به چهار بخش شمالی، جنوبی، شرقی و غربی تقسیم شده و از هر بخش سه مدرسه بصورت تصادفی انتخاب شده است. سپس با مراجعه به این مدارس و صحبت با مدیر آموزشگاه¬ها و مشاوران آن مدارس، از هر مدرسه یک کلاس و در نهایت 12 کلاس بطورکامل انتخاب شد. پس از جمع¬آوری پرسشنامه¬ها،‌ داده¬های مربوط به 22 آزمودنی به دلیل عدم بازگشت، مخدوش بودن، نقص داشتن و پرت بودن داده¬ها کنار گذاشته شد و تحلیل آماری روی داده¬های حاصل از 353 نفر بعنوان نمونه نهایی انجام شد. برای جمع¬آوری داده¬ها از پرسشنامه¬های زیر استفاده شد.
1- پرسشنامه پرخاشگري باس و پري
براي تعیین میزان پرخاشگری در این پژوهش از پرسشنامه پرخاشگري باس و پري استفاده شد. این پرسشنامه توسط ثنایی ذاکر ترجمه شده و اعتبار و پایایی آن توسط لنگري (1387)، به دست آمده است. این پرسشنامه 29 سوالی، چهار جنبه پرخاشگري شامل پرخاشگري فیزیکی، پرخاشگري کلامی، خشم و خصومت را می¬سنجد. این پرسشنامه همچنین میزان پرخاشگري کلی را اندازه می¬گیرد (نقدی، ادیب¬راد و نورانی¬پور، 1389). در پژوهشی آزمونی بر روي یک نمونه 104 نفري از افراد 14-17 سال اجرا شد که آلفاي کرونباخ براي تعیین پایایی کل سوالات، 85/0 براي خرده مقیاس¬هاي پرخاشگري فیزیکی73/0، پرخاشگری کلامی 87/0، خشم 74/0 و خصومت 78/0 بدست آمد. براي روایی سازه، همبستگی درونی بین خرده مقیاس¬ها با نمره کل محاسبه شد. همبستگی نمرهکل با پرخاشگري فیزیکی 84/0، پرخاشگری کلامی 78/0، خشم 86/0 و خصومت 68/0 بدست آمد. پرسشنامه پرخاشگري در تحقیقات خارجی از پایایی درونی خوبی برخوردار بوده است (نقدی و همکاران، 1389).
2- پرسشنامه کمال‌گرایی هیل  
براي سنجش كمال¬گرايي، از سياهه كمال¬گرايي هيل و همكاران (2004)، استفاده شد. این آزمون نسبت به آزمون¬های قبلی جدیدتر است، توسط هیل و همکارانش (2004)، طراحی شده که بصورت خودگزارشی و از نوع پرسشنامه¬های عینی است و براساس دیدگاه شناختی- رفتاری تهیه شده است همچنین، هیل مقیاس¬های دو آزمون قبلی را ترکیب کرده و مقیاس¬هایی نیز به آنها افزوده است. پرسشنامه کمال¬گرایی هیل دارای 59 سوال و هشت خرده مقیاس می¬باشد که خرده مقیاس¬های این پرسشنامه عبارتند از: 1) تمرکز بر اشتباهات، 2) نیاز به تایید، 3) نشخوار فکر، 4) ادراک فشار از سوی والدین، 5) نظم و سازماندهی، 6) هدفمندی، 7) استانداردهای بالا برای دیگران، 8) تلاش برای عالی بودن. گفتنی است که از دیدگاه هیل و همکاران ابعاد یک تا چهار جزء جنبه¬های منفی و ابعاد پنج تا هشت جزء جنبه¬های مثبت کمال¬گرایی به¬شمار می¬روند (جمشیدی و رزمی، 1387). علاوه بر این آزمون کمال¬گرایی هیل سه نوع کمال¬گرایی (کمال¬گرایی وجدانی یا سازگارانه، کمال¬گرایی خودارزیابانه یا ناسازگارانه و کمال¬گرایی کلی) را می¬سنجد. کمال¬گرایی وجدانی با کمال¬گرایی خودمحور در آزمون هویت و کمال¬گرایی خودارزیابانه با کمال¬گرایی جامعه¬محور مرتبط هستند (پوررضائیان و همکاران، 1394). ابتدا پرسشنامه ترجمه و بطور مقدماتي بر روي 60 نفر نمونه در دسترس اجرا شد و پس از تهيه فرم نهايي در اختيار شركت كننده¬ها قرار گرفت. اين ابزار داراي 59 جمله است، شركت كننده¬ها بايد به ميزاني كه هر جمله توصيف كننده آن¬هاست را در يك طيف 5 گزينه¬اي از كاملاً موافق تا كاملاً مخالف مشخص نمايند. هیل و همکاران (2004)، ضریب پایایی همسانی درونی و بازآزمایی این مقیاس را بین 71/0 و 91/0 محاسبه کرده¬اند.
3- پرسشنامه اهمال‌کاری تاکمن
برای آزمون و سنجش تعلل یا اهمال¬کاری، پرسشنامه استاندارد تاکمن مورد استفاده قرار می¬گیرد. این پرسشنامه یک مقیاس خودگزارشی ۱۶ ماده¬ای است که برمبنای طیف لیکرت طراحی شده است. گرفتن نمره بالا در این مقیاس نشانه تعلل بالا در آن است. تاکمن، پایایی این پرسشنامه را 86/0 گزارش کرده است. در پژوهش کاظمی و همکاران، مقدار آلفای کرونباخ پرسشنامه 71/0 بدست آمد که گویای اعتبار بالای پرسشنامه است. از آنجا که برای سنجش عوامل مؤثر بر تعلل پرسشنامه استانداردی یافت نشد، همین محققان پس از مطالعه تحقیقات و مستندات پیشین در حیطه تعلل و همچنین مصاحبه اولیه و نظرسنجی از متخصصین و اساتید، عوامل موثر بر تعلل را شناسایی و در قالب ۴۰ عامل ریز و جزئی دسته¬بندی کردند. سپس این عوامل در اختیار ۱۵ نفر از اساتید و خبرگان قرار گرفت و پس از اجماع¬نظر بین آنها نهایتاً در قالب ۲۰ عامل فرعی و سه طبقه عوامل فردی سوالات ۱ تا ۷، سازمانی سوالات ۸ تا ۱۵  و محیطی سوالات ۱۶ تا ۲۰ دسته¬بندی و مشخص گردید و با مقیاس لیکرت مورد سنجش قرار گرفت.
4- پرسشنامه نافرمانی مقابله‌ای
به منظور سنجش نافرمانی مقابله‌ای از این پرسشنامه استفاده گردید. سوالات این آزمون پنج گزينه‌اي مي‌باشد و هر ماده این پرسشنامه براساس مقیاس لیکرت پنج درجه‌ای نمره‌گذاری می‌شود. بنابراین نمره کل فرد می‌تواند بین ۰ تا 32 باشد که نمره 16 نقطه برش پرسشنامه می‌باشد که نمرات بیشتر از آن نشان ‌دهنده نافرمانی مقابله‌ای بالا و نمرات کمتر از آن نشان‌دهنده نافرمانی مقابله‌ای پایین است. ضريب پايايي آزمون مذكور طی پژوهش هاشمی و همکاران  (1387) 89/.  بدست آمده است.

2- یافته‌های تحقیق
در این بخش ابتدا یافته¬های توصیفی متغیرهای تحقیق و سپس، یافته¬های استنباطی، ارائه می¬شوند.
یافته¬های توصیفی مربوط به میانگین، انحراف معیار، کمترین و بیشترین نمره¬های آزمودنی¬ها روی متغیرهای پژوهش در جدول 1 نشان داده شده¬اند.

جدول1) توصیف متغیرهای اصلی
.....................................

بررسی میانگین¬ها نشان می¬دهد که میانگین متغیرهای پژوهش از حداقل 97/2 برای پرخاشگري مادران تا حداکثر 50/3 برای شدت علائم نافرماني مقابله¬اي بدست آمده است. یافته¬ها نشان می¬دهد میانگین پرخاشگري مادران در حد متوسط است و میانگین كمال¬گرايي مادران با مقدار 08/3، اهمال¬كاري مادران با 06/3  و شدت علائم نافرماني مقابله¬اي با 3.50 بالاتر از حد متوسط هستند.

جدول 2) مقادیر آزمون کولموگروف-اسمیرنوف جهت ارزیابی نرمال بودن متغیرهای اصلی
......................................

جدول 3) نتایج ماتریس همبستگي براي بررسي رابطه کمال گرایی مادران با شدت علائم نافرمانی مقابله‌ای
......................................

جدول 4) نتایج ماتریس همبستگي براي بررسي رابطه پرخاشگري مادران با شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای
......................................

جدول 5) نتایج ماتریس همبستگي براي بررسي رابطه اهمال¬كاري مادران با شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای
......................................

جدول 6 ) نتایج آزمون رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان برای پیش¬بینی شدت علائم نافرماني مقابله¬اي از روي كمال¬گرايي مادران
......................................

جدول 7) نتایج آزمون رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان برای پیش¬بینی شدت علائم نافرماني مقابله¬اي از روي پرخاشگري مادران
......................................

جدول 8 ) نتایج آزمون رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان برای پیش¬بینی شدت علائم نافرماني مقابله¬اي از روي اهمال¬كاري مادران
......................................

برای استفاده از آزمون¬های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره ابتدا پیش¬فرض نرمال بودن توزیع داده¬ها مورد بررسی قرار گرفتند که از آزمون گولموگروف – اسمیرنوف استفاده شد. باتوجه به جدول شماره 2 مقادیر سطح معناداری در تمام متغیرها بالاتر از 0.05 بود، بنابراین بیانگر بهنجار بودن متغیرهای پژوهش می-باشد.
به منظور بررسی رابطه کمال¬گرایی، پرخاشگری و اهمال¬کاری مادران با شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای در دانش¬آموزان دوره اول ابتدایی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد که نتایج جداول 3-4 و 5 نشان داد هر سه متغیر پیش¬بین رابطه مثبت و معناداری با شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای دارند.
کمال¬گرایی مادر شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای را در دانش¬آموزان دوره اول ابتدایی پیش¬بینی می¬کنند.
همانطور که در جدول 6 مشاهده می¬شود، ضریب همبستگی چندگانه برابر با 250/0 = R و ضریب تعیین بدست¬ آمده برابر با 0625/0=R2  می¬باشد. این امر بیانگر این است که كمال¬گرايي مادران حدود 6 درصد از واریانس متغیر شدت علائم نافرماني مقابله¬اي را پیش¬بینی می¬کند (0.001p<  و 23.32F= ). همچنین ضریب بتا نشانگر این است که به ازاي يك واحد تغيير در انحراف معيار كمال¬گرايي مادران، به اندازه  25/0در انحراف معیار متغیر ملاک (شدت علائم نافرماني مقابله¬اي)، تغيير ايجاد مي¬گردد. در مجموع می¬توان پی برد که كمال¬گرايي مادران بطور مثبت قادر به پیش¬بینی شدت علائم نافرماني مقابله¬اي می¬باشد.
پرخاشگری مادر شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای را در دانش¬آموزان دوره اول ابتدایی پیش¬بینی می¬کنند.
همانطور که در جدول 7 مشاهده می¬شود، ضریب همبستگی چندگانه برابر با 274/0 = R و ضریب تعیین بدست-آمده برابر با 0750/0=R2  می¬باشد. این امر بیانگر این است که پرخاشگري مادران حدود 8 درصد از واریانس متغیر شدت علائم نافرماني مقابله¬اي را پیش¬بینی می¬کند (0.001p<  و 28.60F= ). همچنین ضریب بتا نشانگر این است که به ازاي يك واحد تغيير در انحراف معيار پرخاشگري مادران، به اندازه  27/0 در انحراف معیار متغیر ملاک (شدت علائم نافرماني مقابله¬اي)، تغيير ايجاد مي¬گردد. درمجموع می¬توان پی برد که پرخاشگري مادران بطور مثبت قادر به پیش¬بینی شدت علائم نافرماني مقابله¬اي می¬باشد.
اهمال¬کاری مادر، شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای را در دانش¬آموزان دوره اول ابتدایی پیش¬بینی می¬کنند.
همانطور که در جدول 8 مشاهده می¬شود، ضریب همبستگی چندگانه برابر با 231/0 = R و ضریب تعیین بدست-آمده برابر با 0533/0=R2  می¬باشد. این امر بیانگر این است که اهمال¬كاري مادران حدود 5 درصد از واریانس متغیر شدت علائم نافرماني مقابله¬اي را پیش¬بینی می¬کند (0.001p<  و 19.73F= ). همچنین ضریب بتا نشانگر این است که به ازاي يك واحد تغيير در انحراف معيار اهمال¬كاري مادران، به اندازه  23/0 در انحراف معیار متغیر ملاک (شدت علائم نافرماني مقابله¬اي)، تغيير ايجاد مي¬گردد. درمجموع می¬توان پی برد که اهمالكاري مادران بطور مثبت قادر به پیش¬بینی شدت علائم نافرماني مقابله¬اي می¬باشد.

بحث و نتيجه‌گيري
هدف مقاله حاضر بررسی رابطه بین کمال¬گرایی، پرخاشگری و اهمال¬کاری والدین با شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای بود. در این رابطه یافته¬های حاصل از تحلیل داده¬ها با آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره حاکی از آن بود که کمال¬گرایی، پرخاشگري و اهمال¬كاري مادران با شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای در دانش-آموزان دوره اول ابتدایی در سطح معناداری (0.01P<) رابطه مثبت و معنادار دارند. علاوه بر این كمال¬گرايي مادران حدود 6 درصد، پرخاشگری مادران حدود 8 درصد و اهمال¬کاری مادران حدود 5 درصد بطور مثبت و معنی¬دار شدت علائم نافرماني مقابله¬اي را پیش¬بینی می¬کنند. یافته¬های پژوهش، با نتایج پژوهش وردي و همکاران (1395)، رفیع¬زاده (1396)، نوروزی (1382)، تقی¬لو و همکاران (1400) و جوکار و دلاورپور (1386) همسو می¬باشد. در تبیین این یافته¬های پژوهشی می¬توان گفت، کمال¬گرایی به منزله تمایل پایدار فرد به وضع معیارهاي کامل و دست نیافتنی و تلاش براي تحقق آنها که با خودارزشیابی¬هاي انتقادي از عملکرد همراه است، تعریف شده است (فراست و همکاران، 1998). بعبارتی، کمال¬گرایی تمایل در جهت بی¬نقص بودن است و کمال-گرایان افراطی مردمی هستند که می¬خواهند در همه جنبه¬هاي زندگی¬شان بی¬عیب باشند (هویت و فلت ، 2002). آنها همچنین تمایل دارند خودشان را از نقص‌های خود یا آنچه که نقص می‌دانند (مثل احساسات منفی) جدا کنند و می‌توانند به افرادی ریاکار و فوقِ منتقدِ دیگران تبدیل شوند که با این ابزارها، برای پنهان کردن گناهان خود، به دنبال توهم فضیلت بروند. بطورکلی، کمال‌گرایان، دائماً برای رسیدن به استانداردهای بالای خود و دیگران، احساس فشار می‌کنند. این ویژگی در والدین می¬تواند رفتار کودکان را تحت تاثیر خود قرار دهد و با فشارهایی که برای شکل دادن شخصیت فرزند به سمت کامل بودن و بی¬عیب و نقص بودن انجام می¬دهند زمینه¬هایی برای ایجاد اضطراب و استرس هرچه بیشتر در آنها فراهم می¬آورند. این والدین معمولاً چند ویژگی را منعکس می¬کنند: انتظاراتی فراتر از توانایی¬های متناسب با رشد کودک دارند، به دستور دادن و کنترل کردن کودک تمایل دارند، نسبت به رشد طبیعی کودک دانش اندکی دارند یا دانشی ندارند. فرض شده است والدینی که انتظارات بالاتری از کودک خود دارند باعث می¬شوند کودکان نسبت به شکست¬های اجتماعی بیشتر حساس شوند. نتایج برخی تحقیقات نیز نشان داده این شکل انتظارات که معمولا با توان فرزندان سازگار نیست و توام با رفتارهایی مانند فقدان محبت عاطفی، کنترل بیش از حد، حمایت بیش از حد، رفتارهای منفی والدین، طرد و انتقاد از طرف والدین است باعث می¬شود که فرزندان رفته رفته به سمت بروز علائم و نشانه¬های نافرمانی مقابله¬ای بعنوان یک رفتار مقابله¬ای با والدین خود استفاده کنند. از طرف دیگر آنگونه که در منابع نظری مربوط به اختلالات رفتاری کودکان آمده است از جمله مشکلات رفتاری کودکان دارای نشانه¬های نافرمانی مقابله¬ای می¬توان به مخالفت با منبع قدرت، امتناع مداوم از دستورات و درخواست¬های بزرگسالان، به آسانی عصبانی و تحریک شدن بوسیله دیگران، مقصر دانستن دیگران برای اشتباهات و بدرفتاری¬های خود و کینه¬توزی یا کینه¬جویی اشاره کرد. این کودکان اغلب رفتارهای پرخاشگرایانه خصومت¬آمیز و کلامی دارند و رفتارهای قانون¬شکنانه از خود نشان می¬دهند. نشانه¬های اختلال نافرمانی مقابله¬ای از تعامل کودکان با والدين و شيوه پاسخ¬دهی والدين به کودکان نيز تأثير می¬پذیرد و منجر به بروز رفتارهایی مانند پرحرفی، منفی¬گرایی و بی¬اعتنایی می¬گردد، کمتر مشارکت و همکاری می‌کنند، در انجام کارهای خود کوتاهی می‌کنند و همچنین در انجام فعالیت¬های خواسته شده و نظم در امور زندگی روزمره با مشکل مواجه می¬شوند. در همین خصوص پژوهشگران مختلف بیان می‌کنند که والدین کودکان مبتلا به اختلال¬های رفتاری همچون اختلال نافرمانی مقابله¬ای که دارای سطوح بالایی از رفتارهای برونی¬سازی شده همچون پرخاشگری را از خود بروز می¬دهند می¬توانند بروز نشانه¬های رفتارهای ناسازگارنه را در کودکان خود تسهیل نمایند. والدین این کودکان در روش¬های تربیتی خود در برابر فرزندانشان از روش¬های تنبیهی و سختگیرانه استفاده می‌کنند و باتوجه بیش از حد به رفتارهای مقابله¬ای کودکان¬شان میزان وقوع الگوهای رفتاری نامطلوب را در آینده افزایش می¬دهند و به این ترتیب در درازمدت کودک را به سمت نافرمانی و لجبازی و نقض قوانین و مقررات در داخل خانه و خارج آن سوق می¬دهند (کواباتا  و همکاران، 2012). پژوهش¬های انجام شده در زمینه این مسئله نشان می¬دهند که از عوامل بسیار مهم در بروز رفتارهای برونی¬سازی شده همچون رفتارهای پرخاشگرانه و مقابله¬ای در کودکان با اختلال نافرمانی مقابله¬ای، رفتارهای بیش از حد سختگیرانه و تنبیهی والدین است.
برای مثال در پژوهشي که روی نمونه¬اي از كودكان مبتلا به مشکلات رفتاری انجام شد، نتایج نشان داد كودكاني كه اختلال¬هاي رفتاري بيمارگونه داشتند، مادراني با ميزان پرخاشگري بيشتر داشتند كه از شيوه¬هاي تربیتی و فرزندپروری توأم با تنبيه استفاده مي¬كردند (هالند و همکاران ، 2017). باتوجه به یافته¬های مطرح شده و نتایج بدست آمده در پژوهش حاضر می¬توان پیش¬بینی نمود بین مشکلات روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال¬های رفتاری با روش¬های تربیتی و رفتارهای فرزندپروری نامطلوب به¬خصوص پرخاشگری مادران ارتباط وجود دارد. علاوه بر این، اهمال¬کاری تجربه انسانی رایجی است که شامل به تاخیر انداختن امور روزانه یا حتی وظایف مهمی مثل حضور در یک قرار ملاقات، ارائه یک گزارش کاری یا تکلیف دانشگاهی، یا حل و فصل یک مشکل استرس‌زا با شریک زندگی است. اگرچه به دلیل تاثیر مخرب آن بر بهره‌وری فردی و همراه شدن آن با افسردگی، عزت نفس پایین، احساس گناه و بی‌کفایتی، معمولاً یک ویژگی رفتاری منفی تلقی می‌شود، اما در شرایط خاصی که اقدام کردن می‌تواند منجر به نتایج پرخطر یا منفی شود و یا احتیاج است تا برای رسیدن اطلاعات جدید منتظر ماند، اهمال¬کاری می‌تواند واکنش درستی در نظر گرفته شود (هانگ ، 2021). باید توجه داشت که همچنان¬که نتایج این پژوهش نشان داد، اهمال¬کاری والدین می¬تواند در ارتباط با تعهدی که آنان نسبت به تربیت فرزندان خود دارند، رخ دهد که در این صورت می¬تواند فرزندان را در مسیر ابتلا به اختلالاتی همچون اختلال نافرمانی مقابله¬ای قرار دهد. والدین اهمال¬کار بندرت به فرزندان خود توجه نشان می¬دهند، در قبال نیازهای آنها به موقع پاسخگو نیستند و کمبود توجه و محبت در رفتار با فرزندان¬شان به وفور دیده می¬شود و این رفتارها می¬تواند فرزندان را به سمت بی¬تفاوتی از یکسو و انجام رفتارهایی بعنوان پاسخ¬های مقابله¬ای برای والدین از سوی دیگر مدنظر قرار گیرد و چنانچه ادامه یابد دور از انتظار نیست که پس از مدتی شاهد بروز نشانه¬های نافرمانی مقابله¬ای در این¬گونه فرزندان باشیم. در مجموع باید گفت یافته¬های تحقیق نشان داد که ضمن وجود رابطه معنی¬دار بین کمال¬گرایی، پرخاشگری، اهمال¬کاری والدین با شدت علائم نافرمانی مقابله‌ای این سه متغیر می¬توانند بخشی از واریانس شدت نافرمانی مقابله¬ای را پیش¬بینی و تبیین نمایند که به معنی اینست که در خانواده¬ها هرچقدر والدین به سمت ویژگی¬هایی مانند کمال¬گرایی، اهمال¬کاری و پرخاشگری بروند در نتیجه آن می¬توان انتظار بروز علائم نافرمانی مقابله¬ای داشت؛ لذا لازم است والدین بیش از هر چیز آموزش¬های مناسب در مورد سبک صحیح تعامل با فرزندان را ببینند و در این زمینه از متخصصان متعهد کمک بگیرند. از جمله محدودیت¬های پژوهش حاضر استفاده از ابزارهای خودگزارشی بود که این امکان را فراهم می¬ساخت که آزمودنی¬ها به جای ارائه رفتارهای واقعی و گزارش آنها با استفاده از شیوه¬های مبتنی بر کسب تأیید اجتماعی و اجتناب از بدنامی مربوط به عدم کفایت فردی ترغیب به ارائه گزارش غیرواقعی نماید، تمرکز این تحقیق بر دانش¬آموزان دوره اول ابتدایی در شهر نی¬ریز بوده و عدم توجه به سایر دانش¬آموزان و شهرها، یکی از محدودیت‌های پژوهش حاضر است که احتمالا تعمیم¬پذیری یافته‌ها را کاهش داده است. از مواردی که در نتایج بدست آمده از این پژوهش و رسیدن به تبیین¬هایی در مورد آنها نقش داشتند، متغیرهایی همچون کمال¬گرایی، پرخاشگری و اهمال¬کاری والدین بعنوان متغیرهای پیش¬بین برای شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای دانش¬آموزان بود که پیشنهاد می¬شود به منظور ادراک بهتر و شناخت بیشتر عوامل فردی و محیطی و همچنین عوامل فرهنگی و اجتماعی مانند مذهب،‌ ویژگی¬های شخصیتی و ‌شیوه¬های فرزندپروری والدین، تاثیر کلاس¬های تربیت فرزندان بر شدت علائم نافرمانی مقابله¬ای نیز در پژوهش¬های آتی مورد بررسی قرار گیرند.

چکیده

 هدف مقاله حاضر بررسی رابطه بین کمال‌گرایی، پرخاشگری و اهمال‌کاری والدین با شدت علائم نافرمانی مقابله‌ای در دانش-آموزان دوره اول ابتدایی در شهر نی‌ریز در سال 1401 بود. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل همه مادران دارای فرزند محصل در دوره اول ابتدایی شهر نی‌ریز می‌باشد که در سال تحصیلی 402-1401 فرزندان خود را در دوره اول ابتدایی ثبت‌نام کرده‌اند. در مقاله حاضر برای انتخاب نمونه از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چندمرحله‌ای استفاده شده و براساس جدول تعیین حجم نمونه آماری گرجسی 353 نفر بعنوان نمونه نهایی انجام شده است. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه پرخاشگري باس و پري (1992)، پرسشنامه كمال‌گرايي هيل و همكاران (2004)، پرسشنامه اهمال‌کاری تاکمن (1991)، پرسشنامه علائم نافرمانی مقابله‌ای کودکان هاشمی و همکاران (1387)، که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته استفاده شده که توسط مادران دانش‌آموزان تکمیل شده است. به منظور تحلیل داده‌ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری، استفاده شده که پس از تجزیه و تحلیل داده‌ها این نتایج بدست آمد: کمال‌گرایی، پرخاشگري و اهمال‌كاري مادران با شدت علائم نافرمانی مقابله‌ای در دانش‌آموزان دوره اول ابتدایی در سطح معناداری (0.01P<) رابطه مثبت و معنادار دارند. علاوه بر این كمال‌گرايي، پرخاشگری و اهمال‌کاری مادران بطور مثبت قادر به پیش‌بینی شدت علائم نافرماني مقابله‌اي می‌باشند.